«به راحتی تولید شادی میکند و از غم دیگران کم میکند. از دوستداشتن حرف میزند و خاطرات خوشی را برای ما میسازد. برای کمک به دیگران نباید حتمن نباید کارهای خیلی بزرگ انجام داد. میتوان بدون خجالت گفت »تو رو دوست دارم» و اینگونه در فضا عطر محبت و عشق پراکند. تقدیم به شما که همیشه به ما ترانههای ناب تقدیم میکنید!»
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/wv7S5l
مطالب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/wv7S5l
مطالب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
.
«به راحتی تولید #شادی میکند و از #غم دیگران کم میکند. از دوستداشتن حرف میزند و خاطرات خوشی را برای ما میسازد. برای کمک به دیگران نباید حتمن نباید کارهای خیلی بزرگ انجام داد. میتوان بدون خجالت گفت »تو رو دوست دارم» و اینگونه در فضا عطر #محبت و #عشق…
«به راحتی تولید #شادی میکند و از #غم دیگران کم میکند. از دوستداشتن حرف میزند و خاطرات خوشی را برای ما میسازد. برای کمک به دیگران نباید حتمن نباید کارهای خیلی بزرگ انجام داد. میتوان بدون خجالت گفت »تو رو دوست دارم» و اینگونه در فضا عطر #محبت و #عشق…
«هر بار که از کنار خیابان رد میشوم و چنین هنرمندان خیابانی را میبینم دو حس متضاد به من دست میدهد یکی اینکه غرق لذت میشوم از این هنرمنمایی و روحم تازه میشود و دیگر اینکه به خودم میگویم آیا جای چنین هنرمند و هنرش جایی بهتر از کنار خیابان نیست و اندوهی وجودم را فرا میگیرد. کاش جایی باشد که این استعدادها ببالد.»
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/qIMhuy
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/qIMhuy
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «هر بار که از کنار خیابان رد میشوم و چنین #هنرمندان_خیابانی را میبینم دو حس متضاد به من دست میدهد یکی اینکه غرق لذت میشوم از این هنرمنمایی و روحم تازه میشود و دیگر اینکه به خودم میگویم آیا جای چنین #هنرمند و هنرش جایی بهتر از کنار #خیابان نیست و…
مهرناز دبیرزاده، نوزانده و مدرس تمبک و سازهای کوبهای است.
در این ویدئو آموزش او به یکی از شاگردانش را میبینیم و میشنویم. مهرناز دبیرزاده در توضیح این ویدئو در صفحه اینستاگرام خود نوشته است:
«ميگه خانم صدام خوب نيست كه بخوام بخونم..میگم مهم نيست، فقط میخوام ياد بگيری چجوری بخونی و بزني، میگه خيلي سخته آخه..میگم خيلی راحت بزن، تو میتونی، فقط بايد حالمون خوب باشه.
اين فيلم رو به اشتراک میگذارم برای اينكه اميرحسين بدونه با توجه به زمان خيلی كمی كه میاد ،خوب ساز میزنه و با تشويق شما بهتر هم میشه»
goo.gl/reruy8
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
ارفع اطرایی، استاد موسیقی و نخستین زن مدرس سنتور
http://bit.ly/2ixwIKf
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
در این ویدئو آموزش او به یکی از شاگردانش را میبینیم و میشنویم. مهرناز دبیرزاده در توضیح این ویدئو در صفحه اینستاگرام خود نوشته است:
«ميگه خانم صدام خوب نيست كه بخوام بخونم..میگم مهم نيست، فقط میخوام ياد بگيری چجوری بخونی و بزني، میگه خيلي سخته آخه..میگم خيلی راحت بزن، تو میتونی، فقط بايد حالمون خوب باشه.
اين فيلم رو به اشتراک میگذارم برای اينكه اميرحسين بدونه با توجه به زمان خيلی كمی كه میاد ،خوب ساز میزنه و با تشويق شما بهتر هم میشه»
goo.gl/reruy8
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
ارفع اطرایی، استاد موسیقی و نخستین زن مدرس سنتور
http://bit.ly/2ixwIKf
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
مهرناز دبیرزاده، نوزانده و مدرس #تمبک و سازهای کوبهای است.
در این ویدئو آموزش او به یکی از شاگردانش را میبینیم و میشنویم. مهرناز دبیرزاده در توضیح این ویدئو در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «ميگه خانم صدام خوب نيست كه بخوام بخونم..میگم مهم نيست، فقط…
مهرناز دبیرزاده، نوزانده و مدرس #تمبک و سازهای کوبهای است.
در این ویدئو آموزش او به یکی از شاگردانش را میبینیم و میشنویم. مهرناز دبیرزاده در توضیح این ویدئو در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «ميگه خانم صدام خوب نيست كه بخوام بخونم..میگم مهم نيست، فقط…
به مناسبت سالگرد پرویز یاحقی نابغهی کمنظیر موسیقی ایران
goo.gl/BrvJJC
پرویز صدیقی پارسی که با نام پرویز یاحقی شناخته میشود در سال سیویکم شهریور ۱۳۱۴ در منزل پدری در خیابان خانقاه تهران زاده شد.
او از کودکی شیفتهی موسیقی بود و در آن زمان شاید راحتترین سازی که میتوانست به دست بگیرد نیلبک کوچکی بود. او تلاش میکرد که در خانه مدام با این نیلبک نغمههای خوشی بنوازد. حسین یاحقی این استعداد شگرف را کشف میکند.پرویز از کودکی نزد دایی خود حسین یاحقی زندگی آغاز میکند و موسیقی را نیز از داییاش میآموزد.
پرویز ۹ ساله بود که شد پرویز یاحقی و به رادیو رفت و نوازندگی کرد. نخستین آهنگ او برای غلامحسین بنان در برنامهی گلهای رنگارنگ بود و نام آن «ای امید دل من کجایی» بود. پرویز یاحقی در برنامهی «گلها» تکنوازی بسیار کرد. سبک نوازندگی پرویز یاحقی بر بسیاری از نوازندگان بعد از او تاثیر گذاشت. پدر با نوازندگی پرویز مخالف است و او را به قصد ادامهی تحصیل با خود به بیروت میبرد تا پس از آن راهی آمریکا شوند. پرویز اما از عشق موسیقی بیمار میشود. پزشکان توصیه میکنند که به ایران برگردد و به کلاس موسیقی برود که او به ایران بازمیگردد. پرویز یاحقی در ارکسترهای بسیاری ساز نواخت از جمله در ارکستر مجید وفادار، ویولونیست صاحبسبک که او را آهنگسازی نابغه میدانستند. میگویند در همین ارکستر بود که یاحقی با «داریوش رفیعی» دوست میشود.
پرویز یاحقی همکاری رسمی و جدی خود را برای آهنگسازی ِ رادیو از سال ۱۳۳۵ شروع میکند و در یک زمان هشت ساله آهنگهای بسیار زیبایی را با همکاری دوست شاعرش بیٓن ترقی خلق میکند؛ البته او با ترانهسرایان دیگری نیز همکاری میکند. یاحقی از آهنگترانههای به یاد ماندنی که در گذر زمان همواره درخشیدهاند بسیار دارد که میتوان به بیداد زمان، می زده شب، من اسیر دام توام، نسیم فروردین و … اشاره کرد. در سال ۱۳۴۲ دختری جوان را به جامعهی موسیقی ایران معرفی کرد. همان که بعدها «مهستی» نام گرفت. او افراد بسیاری را به جامعهی هنری شناساند اما هیچگاه معلمی نکرد و شاگردی را به درسآموزی نپذیرفت اما نوازندگانی چون جهانشاه برومند و شهرام خسروی بسیار از سبک او آموختند.
پرویز یاحقی در ده سال پایانی عمرش انزوا گزید و برای همهگان دور از دسترس شد و تنها تعداد معدودی بودند که میتوانستند با او دیدار داشته باشند. در این سالها تمام همدم او موسیقی بود و نواختن که تصادفی منجر به این شد که بر اثر آسیبدیدگی توانایی سابق خود در نوازندگی را از دست داد. یا حقی در ۱۳ بهمنماه ۱۳۸۵ در آپارتمانش در خیابان آفریقای تهران درگذشت. سی ساعت پس از مرگ دو دوست که نگرانش شده بودند به در خانهاش آمدند. همسایهها گفتند که دو روز است صدای ساز یاحقی به گوش نمیرسد. یاحقی به دلیل سکتهی قلبی درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/4u44UR
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/BrvJJC
پرویز صدیقی پارسی که با نام پرویز یاحقی شناخته میشود در سال سیویکم شهریور ۱۳۱۴ در منزل پدری در خیابان خانقاه تهران زاده شد.
او از کودکی شیفتهی موسیقی بود و در آن زمان شاید راحتترین سازی که میتوانست به دست بگیرد نیلبک کوچکی بود. او تلاش میکرد که در خانه مدام با این نیلبک نغمههای خوشی بنوازد. حسین یاحقی این استعداد شگرف را کشف میکند.پرویز از کودکی نزد دایی خود حسین یاحقی زندگی آغاز میکند و موسیقی را نیز از داییاش میآموزد.
پرویز ۹ ساله بود که شد پرویز یاحقی و به رادیو رفت و نوازندگی کرد. نخستین آهنگ او برای غلامحسین بنان در برنامهی گلهای رنگارنگ بود و نام آن «ای امید دل من کجایی» بود. پرویز یاحقی در برنامهی «گلها» تکنوازی بسیار کرد. سبک نوازندگی پرویز یاحقی بر بسیاری از نوازندگان بعد از او تاثیر گذاشت. پدر با نوازندگی پرویز مخالف است و او را به قصد ادامهی تحصیل با خود به بیروت میبرد تا پس از آن راهی آمریکا شوند. پرویز اما از عشق موسیقی بیمار میشود. پزشکان توصیه میکنند که به ایران برگردد و به کلاس موسیقی برود که او به ایران بازمیگردد. پرویز یاحقی در ارکسترهای بسیاری ساز نواخت از جمله در ارکستر مجید وفادار، ویولونیست صاحبسبک که او را آهنگسازی نابغه میدانستند. میگویند در همین ارکستر بود که یاحقی با «داریوش رفیعی» دوست میشود.
پرویز یاحقی همکاری رسمی و جدی خود را برای آهنگسازی ِ رادیو از سال ۱۳۳۵ شروع میکند و در یک زمان هشت ساله آهنگهای بسیار زیبایی را با همکاری دوست شاعرش بیٓن ترقی خلق میکند؛ البته او با ترانهسرایان دیگری نیز همکاری میکند. یاحقی از آهنگترانههای به یاد ماندنی که در گذر زمان همواره درخشیدهاند بسیار دارد که میتوان به بیداد زمان، می زده شب، من اسیر دام توام، نسیم فروردین و … اشاره کرد. در سال ۱۳۴۲ دختری جوان را به جامعهی موسیقی ایران معرفی کرد. همان که بعدها «مهستی» نام گرفت. او افراد بسیاری را به جامعهی هنری شناساند اما هیچگاه معلمی نکرد و شاگردی را به درسآموزی نپذیرفت اما نوازندگانی چون جهانشاه برومند و شهرام خسروی بسیار از سبک او آموختند.
پرویز یاحقی در ده سال پایانی عمرش انزوا گزید و برای همهگان دور از دسترس شد و تنها تعداد معدودی بودند که میتوانستند با او دیدار داشته باشند. در این سالها تمام همدم او موسیقی بود و نواختن که تصادفی منجر به این شد که بر اثر آسیبدیدگی توانایی سابق خود در نوازندگی را از دست داد. یا حقی در ۱۳ بهمنماه ۱۳۸۵ در آپارتمانش در خیابان آفریقای تهران درگذشت. سی ساعت پس از مرگ دو دوست که نگرانش شده بودند به در خانهاش آمدند. همسایهها گفتند که دو روز است صدای ساز یاحقی به گوش نمیرسد. یاحقی به دلیل سکتهی قلبی درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/4u44UR
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت سالگرد #پرویز_یاحقی نابغهی کمنظیر #موسیقی ایران . پرویز صدیقی پارسی که با نام پرویز یاحقی شناخته میشود در سال سیویکم شهریور ۱۳۱۴ در منزل پدری در خیابان خانقاه تهران زاده شد. او از کودکی شیفتهی موسیقی بود و در آن زمان شاید راحتترین سازی که…
خبری خوش برای موسیقی ایران
گروه کیهان کلهر برنده جایزه گرمی شد
goo.gl/HLOU7K
آلبوم «Sing Me Home» به سرپرستی یویوما و آهنگسازی و نوازندگی کیهان کلهر برنده جایزه ِگرَمیِ بهترین موسیقی جهانی در پنجاه و نهمین دوره این رویداد شد.
به گزارش «تابناک»؛ یویوما یکی از بزرگترین و معروفترین ویولنسل نوازان معاصر به همراه گروه موسیقی جاده ابریشم که شماری از برجسته ترین نوازندگان جهان از جمله کیهان کلهر عضو آن هستند، به عنوان بهترین موسیقی جهانی در سال 2017 انتخاب شد و یکی از «جوایز گرمی / Grammy Awards» را به خود اختصاص داد.
جایزه گرمی که توسط «آکادمی ملی علوم و هنرهای ضبط / National Academy of Recording Arts and Sciences» اهدا می شود، دقیقاً معادل اسکار در حوزه موسیقی است و به برندگانش یک تندیس طلا به شکل گرامافون اهدا می شود.
پیش از این، در میان هنرمندان موسیقی ایران تنها استاد محمدرضا شجریان و حسین علیزاده برای آلبومهای «فریاد» و «بی تو» به سر نمیشود، کاندیدای دریافت جایزه گرمی شده بودند و نام هیچ موزیسن ایرانی در میان برندگان جوایز گرمی (حتی به شکل گروهی) نبود اما کیهان کلهر این طلسم را شکست.
گروه «جاده ابریشم» اولینبار در سال ۱۹۹۸ توسط یویوما به منظور تعامل و تبادل فرهنگی کشورهای در مسیر جاده ابریشم و کشورهای اروپایی پیشنهاد شد. اصلیترین و مهمترین هدف این طرح تبادل فرهنگی میان کشورهای صاحب تمدن حاشیه جاده ابریشم و کشورهای اروپایی، از طریق برگزاری کنسرت، فستیوال، نمایشگاه، مسترکلاس، ضبط، انتشار و به وجود آوردن آثار جدید موسیقایی بود
.
«یویوما» در رابطه با چگونگی شکلگیری ایده اولیه جاده ابریشم گفته است: «در طول سفرهای متعددی که به نقاط مختلف دنیا داشتم، همواره عقاید، مذاهب و فرهنگهای قدرتمندی که توانسته بودند کشورهای صاحب تمدن چندین هزار ساله را تحتتاثیر قرار دهند مرا شگفتزده میکرد و همواره میاندیشیدم که چگونه میتوان از تلفیق و ترکیب موسیقی فرهنگها و تمدنهای مختلف به صداهای جدیدی دست یافت.» از کشور ایران علاوه بر کیهان کلهر (کمانچه)، سیامک آقایی (سنتور) و سیامک جهانگیری (نی) نیز به عنوان نوازنده با این گروه همکاری کردهاند.
این گروه همچنین تمایل بسیاری به اجرای برنامه در ایران دارد، «کلهر» درمصاحبهای در این باره گفته است: «اتفاقاً آنها خیلی دوست دارند به ایران بیایند، ولی اینجا یک سالن مناسب هم برای اجرا وجود ندارد .از سویی دیگر برنامه های جاده ابریشم خیلی گران است. اگر بیست نفر اعضای گروه با منشیها و صدابردارهایشان و عوامل دیگر بخواهند به اینجا سفر کنند بودجه سرسام آوری را می طلبد. این درحالی است که بودجه کنسرتهای موسیقی این چنینی در نقاط مختلف دنیا عموماً از طریق منابع دولتی تامین می شود و بلیت فروشی نمی تواند هزینهها را تامین کند. مثلاً در چین، این قدر قیمت بلیط ها بالاست که مشخص است مردم نمیتوانند بهای این بلیط ها را پرداخت کنند. گروه ها و سازمانهایی این بلیط ها را خریده بودند و به مردم داده بودند.»
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
گروه کیهان کلهر برنده جایزه گرمی شد
goo.gl/HLOU7K
آلبوم «Sing Me Home» به سرپرستی یویوما و آهنگسازی و نوازندگی کیهان کلهر برنده جایزه ِگرَمیِ بهترین موسیقی جهانی در پنجاه و نهمین دوره این رویداد شد.
به گزارش «تابناک»؛ یویوما یکی از بزرگترین و معروفترین ویولنسل نوازان معاصر به همراه گروه موسیقی جاده ابریشم که شماری از برجسته ترین نوازندگان جهان از جمله کیهان کلهر عضو آن هستند، به عنوان بهترین موسیقی جهانی در سال 2017 انتخاب شد و یکی از «جوایز گرمی / Grammy Awards» را به خود اختصاص داد.
جایزه گرمی که توسط «آکادمی ملی علوم و هنرهای ضبط / National Academy of Recording Arts and Sciences» اهدا می شود، دقیقاً معادل اسکار در حوزه موسیقی است و به برندگانش یک تندیس طلا به شکل گرامافون اهدا می شود.
پیش از این، در میان هنرمندان موسیقی ایران تنها استاد محمدرضا شجریان و حسین علیزاده برای آلبومهای «فریاد» و «بی تو» به سر نمیشود، کاندیدای دریافت جایزه گرمی شده بودند و نام هیچ موزیسن ایرانی در میان برندگان جوایز گرمی (حتی به شکل گروهی) نبود اما کیهان کلهر این طلسم را شکست.
گروه «جاده ابریشم» اولینبار در سال ۱۹۹۸ توسط یویوما به منظور تعامل و تبادل فرهنگی کشورهای در مسیر جاده ابریشم و کشورهای اروپایی پیشنهاد شد. اصلیترین و مهمترین هدف این طرح تبادل فرهنگی میان کشورهای صاحب تمدن حاشیه جاده ابریشم و کشورهای اروپایی، از طریق برگزاری کنسرت، فستیوال، نمایشگاه، مسترکلاس، ضبط، انتشار و به وجود آوردن آثار جدید موسیقایی بود
.
«یویوما» در رابطه با چگونگی شکلگیری ایده اولیه جاده ابریشم گفته است: «در طول سفرهای متعددی که به نقاط مختلف دنیا داشتم، همواره عقاید، مذاهب و فرهنگهای قدرتمندی که توانسته بودند کشورهای صاحب تمدن چندین هزار ساله را تحتتاثیر قرار دهند مرا شگفتزده میکرد و همواره میاندیشیدم که چگونه میتوان از تلفیق و ترکیب موسیقی فرهنگها و تمدنهای مختلف به صداهای جدیدی دست یافت.» از کشور ایران علاوه بر کیهان کلهر (کمانچه)، سیامک آقایی (سنتور) و سیامک جهانگیری (نی) نیز به عنوان نوازنده با این گروه همکاری کردهاند.
این گروه همچنین تمایل بسیاری به اجرای برنامه در ایران دارد، «کلهر» درمصاحبهای در این باره گفته است: «اتفاقاً آنها خیلی دوست دارند به ایران بیایند، ولی اینجا یک سالن مناسب هم برای اجرا وجود ندارد .از سویی دیگر برنامه های جاده ابریشم خیلی گران است. اگر بیست نفر اعضای گروه با منشیها و صدابردارهایشان و عوامل دیگر بخواهند به اینجا سفر کنند بودجه سرسام آوری را می طلبد. این درحالی است که بودجه کنسرتهای موسیقی این چنینی در نقاط مختلف دنیا عموماً از طریق منابع دولتی تامین می شود و بلیت فروشی نمی تواند هزینهها را تامین کند. مثلاً در چین، این قدر قیمت بلیط ها بالاست که مشخص است مردم نمیتوانند بهای این بلیط ها را پرداخت کنند. گروه ها و سازمانهایی این بلیط ها را خریده بودند و به مردم داده بودند.»
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
http://bit.ly/2d3u2j4
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. خبری خوش برای #موسیقی ایران گروه #کیهان_کلهر برنده جایزه گرمی شد آلبوم «Sing Me Home» به سرپرستی یویوما و آهنگسازی و نوازندگی کیهان کلهر برنده جایزه ِگرَمیِ بهترین موسیقی جهانی در پنجاه و نهمین دوره این رویداد شد. به گزارش «تابناک»؛ یویوما یکی از بزرگترین…
زادروز هایده، صدای ماندگار
goo.gl/WXgUKY
رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که زندگی هنری «هایده» متولد میشود. فعالیت حرفهای هنری هایده در سال ۱۳۴۷ و با اجرای ترانهی «آزاده» و با همکاری ارکستر گلها در رادیو تهران آغاز میشود.
فرح پهلوی میگوید که قسمتی از ترانهی «آزاده» با صدای هایده او را به یاد اپرای «نورما» اثر وینچنتزو بلینی با صدای ماریو کالاس،خوانندهی یونانی-آمریکایی میاندازد و اضافه میکند که «هایده، کالاس ما بود.»
معصومه ددهبالا با نام هنری هایده ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت که اغلبشان صدای خوشی داشتند به دنیا آمد. پدرش محمد ددهبالا اهل تبریز و مادرش زینب بلغاری، گیلانی بود. انقلاب اسلامی که بار نشست،بیشتر هنرها و اهالی هنر با محدودیتهای فراوان مواجه شدند. زنان ِ خواننده دیگر اجازهی خواندن نیافتند و صدای زنان ممنوعه شد.
بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب به دادگاه احضار شدند و برخی از آنها بازداشت و ثروت برخی از آنها نیز مصادره شد. آیتالله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ برخی از خوانندگان پیش از انقلاب را به دادگاه فراخواند. هایده یکی از این خوانندگان بود. با اینکه صدای کسانی مانند هایده پس از سیطرهی اسلامگرایان در ایران ممنوع شد اما این به آن معنا نبود که مردم دیگر به این صداها گوش نکردند و یا هنرمندان خود را از یاد بردند.
هایده زیر نظر استادان بنام موسیقی ایران درس موسیقی آموخته بود. او آموزش موسیقی را با علی تجویدی آغاز کرد. هایده بارها گفته است که تحت تاثیر ضدای دلکش بوده است.
اولین کار هایده -آزاده- نیز کار تجویدی بود. از نخستین سالهای دههی ۵۰ هایده به اجرای موسیقی پاپ علاقهمند شد. هایده در کشورهای مختلف به اجرای برنامه میپرداخت. هایده چند ماه پیش از انقلاب از ایران خارج شد و در انگلستان ساکن شد. او در سال ۱۳۶۰ به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آمریکا ساکن بود.
انوشیروان روحانی، موسیقیدان و نوازندهی پیانو که در رادیو تلویزیون ملی ایران کارهای مشترکی نیز با یکدیگر اجرا کردهاند در مورد آشناییاش با هایده میگوید: «اولین بار خانم هایده را در رادیو دیدم که همره با آقای تاکستانی (نوازنده تار) بودند. البته پیش از خانم هایده، اول خانم مهستی تشریف آورده بودند به رادیو. بنابراین با خانم مهستی آشنا بودم؛ میگفتند که «خواهر من هم صدایش قشنگ است». من هم شنیده بودم در بعضی از این محافل که صدای خانم هایده را شنیده بودند و خیلی تعریف میکردند.در یکی از برنامههایی که آقای علی تجویدی آهنگ آن را ساخته بودند و در برنامه گلها را اجرا میکردند من پیانو میزدم. در استودیو شمارهی ۸، قطعه که تمام شد و من هم با شور و حال جوانی، پیانو میزدم، خانم هایده تشریف آوردند کنار پیانو. من را مورد تشویق قرار دادند و یک ماچی از من کردند! آقای تجویدی گفتند آهنگش را من ساختهام انوشیروان را ماچ میکنی؟!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EnOO0Y
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/WXgUKY
رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که زندگی هنری «هایده» متولد میشود. فعالیت حرفهای هنری هایده در سال ۱۳۴۷ و با اجرای ترانهی «آزاده» و با همکاری ارکستر گلها در رادیو تهران آغاز میشود.
فرح پهلوی میگوید که قسمتی از ترانهی «آزاده» با صدای هایده او را به یاد اپرای «نورما» اثر وینچنتزو بلینی با صدای ماریو کالاس،خوانندهی یونانی-آمریکایی میاندازد و اضافه میکند که «هایده، کالاس ما بود.»
معصومه ددهبالا با نام هنری هایده ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت که اغلبشان صدای خوشی داشتند به دنیا آمد. پدرش محمد ددهبالا اهل تبریز و مادرش زینب بلغاری، گیلانی بود. انقلاب اسلامی که بار نشست،بیشتر هنرها و اهالی هنر با محدودیتهای فراوان مواجه شدند. زنان ِ خواننده دیگر اجازهی خواندن نیافتند و صدای زنان ممنوعه شد.
بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب به دادگاه احضار شدند و برخی از آنها بازداشت و ثروت برخی از آنها نیز مصادره شد. آیتالله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ برخی از خوانندگان پیش از انقلاب را به دادگاه فراخواند. هایده یکی از این خوانندگان بود. با اینکه صدای کسانی مانند هایده پس از سیطرهی اسلامگرایان در ایران ممنوع شد اما این به آن معنا نبود که مردم دیگر به این صداها گوش نکردند و یا هنرمندان خود را از یاد بردند.
هایده زیر نظر استادان بنام موسیقی ایران درس موسیقی آموخته بود. او آموزش موسیقی را با علی تجویدی آغاز کرد. هایده بارها گفته است که تحت تاثیر ضدای دلکش بوده است.
اولین کار هایده -آزاده- نیز کار تجویدی بود. از نخستین سالهای دههی ۵۰ هایده به اجرای موسیقی پاپ علاقهمند شد. هایده در کشورهای مختلف به اجرای برنامه میپرداخت. هایده چند ماه پیش از انقلاب از ایران خارج شد و در انگلستان ساکن شد. او در سال ۱۳۶۰ به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آمریکا ساکن بود.
انوشیروان روحانی، موسیقیدان و نوازندهی پیانو که در رادیو تلویزیون ملی ایران کارهای مشترکی نیز با یکدیگر اجرا کردهاند در مورد آشناییاش با هایده میگوید: «اولین بار خانم هایده را در رادیو دیدم که همره با آقای تاکستانی (نوازنده تار) بودند. البته پیش از خانم هایده، اول خانم مهستی تشریف آورده بودند به رادیو. بنابراین با خانم مهستی آشنا بودم؛ میگفتند که «خواهر من هم صدایش قشنگ است». من هم شنیده بودم در بعضی از این محافل که صدای خانم هایده را شنیده بودند و خیلی تعریف میکردند.در یکی از برنامههایی که آقای علی تجویدی آهنگ آن را ساخته بودند و در برنامه گلها را اجرا میکردند من پیانو میزدم. در استودیو شمارهی ۸، قطعه که تمام شد و من هم با شور و حال جوانی، پیانو میزدم، خانم هایده تشریف آوردند کنار پیانو. من را مورد تشویق قرار دادند و یک ماچی از من کردند! آقای تجویدی گفتند آهنگش را من ساختهام انوشیروان را ماچ میکنی؟!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EnOO0Y
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز #هایده، صدای ماندگار رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که…
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
goo.gl/b6mxWQ
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/b6mxWQ
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی . پرویز یاحقی: یک عمر توان به ساز دمساز شدن ور ساز نواختن سرافراز شدن صد سال توان به تار مضراب زدن اما نتوان جلیل شهناز شدن محمدرضا #شجریان: «من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است…
- حسین علیزاده: در موسیقی ایران ظلم زیاد است.
goo.gl/XEKvYj
حسین علیزاده که اخیرا برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا* شده است درباره شرایط موسیقی در ایران می گوید:«در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار میکنیم که در عرصه جهانی اتفاقات مثبتی رخ میدهد. من بعد از یکی، دو ماه خبردار شدم که برنده این جایزه شدهام و گفتم آنها نمیدانند هرکدام از این نتها که شنیدهاند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند. هر وقت از من میپرسند چه انتظاری از مسئولان دارید، میگویم هیچ انتظاری ندارم؛ مسئولان وقتی متوجه نیستند من چه کاری انجام میدهم نه از آنها متشکرم نه از آنها انتظاری دارم.»
*جایزه موسیقی جهانی آسیا (Asian world music Award) از سوی مرکز موسیقی جهان در کرهجنوبی (World Music center) به برندگان اهدا می شود. این مرکز هر دو سال یک بار طی مراسمی از هنرمندانی که باعث ارتباط کشورشان با دیگر نقاط جهان بهویژه کشورهای آسیایی شدهاند، قدردانی میکند.پیش از این در سال ۲۰۱۴ این جایزه به یویوما تعلق گرفت و پنجشنبه ۴خرداد ۹۶، مصادف با ۲۶ مه۲۰۱۷ جایزه این بنیاد به مسوولان فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در کره جنوبی به نمایندگی از حسین علیزاده اعطا شد.این جایزه شامل پلاک ویژه و مبلغ ۱۰ هزار دلار، به سفیر جمهوری اسلامی ایران در سئول به نیابت از علیزاده اهدا شد.
مطلب مرتبط:
«تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران»
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/XEKvYj
حسین علیزاده که اخیرا برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا* شده است درباره شرایط موسیقی در ایران می گوید:«در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار میکنیم که در عرصه جهانی اتفاقات مثبتی رخ میدهد. من بعد از یکی، دو ماه خبردار شدم که برنده این جایزه شدهام و گفتم آنها نمیدانند هرکدام از این نتها که شنیدهاند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند. هر وقت از من میپرسند چه انتظاری از مسئولان دارید، میگویم هیچ انتظاری ندارم؛ مسئولان وقتی متوجه نیستند من چه کاری انجام میدهم نه از آنها متشکرم نه از آنها انتظاری دارم.»
*جایزه موسیقی جهانی آسیا (Asian world music Award) از سوی مرکز موسیقی جهان در کرهجنوبی (World Music center) به برندگان اهدا می شود. این مرکز هر دو سال یک بار طی مراسمی از هنرمندانی که باعث ارتباط کشورشان با دیگر نقاط جهان بهویژه کشورهای آسیایی شدهاند، قدردانی میکند.پیش از این در سال ۲۰۱۴ این جایزه به یویوما تعلق گرفت و پنجشنبه ۴خرداد ۹۶، مصادف با ۲۶ مه۲۰۱۷ جایزه این بنیاد به مسوولان فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در کره جنوبی به نمایندگی از حسین علیزاده اعطا شد.این جایزه شامل پلاک ویژه و مبلغ ۱۰ هزار دلار، به سفیر جمهوری اسلامی ایران در سئول به نیابت از علیزاده اهدا شد.
مطلب مرتبط:
«تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران»
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - حسین علیزاده: در #موسیقی ایران ظلم زیاد است . #حسین_علیزاده که اخیرا برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا* شده است درباره شرایط موسیقی در ایران می گوید:«در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار میکنیم که در عرصه جهانی اتفاقات…
- برگزاری کنسرت در مشهد به علت مجاورت با «حرم مطهر رضوی» امکان ندارد!
به گزارش ایلنا، «غلامعلی صادقی» - دادستان مشهد - اعلام کرده است که:«برگزاری کنسرت در شهر مشهد به دلیل اتفاق نظر علما و توصیه هایی که در این رابطه دارند با مجاورت حرم مطهر رضوی سازگاری ندارد و هنرمندان بهتر است دیگر شهرها را برای برگزاری کنسرت انتخاب کنند.» او توصیه کرد که نباید مخالفتی با «علما» انجام بگیرد؛ زیرا «هر چه داریم از علما است».
صادقی برگزاری کنسرت در دیگر شهرهای استان خراسان رضوی را نیز منوط به «مراعات» یک سری امور دانست که در آن صورت مجوز صادر خواهد شد. به گفته او: «انجام نشدن کارهای منافی عفت و اختلاط نامحرم از جمله شرطهایی هستند که برای برگزاری کنسرت در شهرستانها لازم است.»
goo.gl/yZ4yn7
مطلب مرتبط:
«تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران»
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش ایلنا، «غلامعلی صادقی» - دادستان مشهد - اعلام کرده است که:«برگزاری کنسرت در شهر مشهد به دلیل اتفاق نظر علما و توصیه هایی که در این رابطه دارند با مجاورت حرم مطهر رضوی سازگاری ندارد و هنرمندان بهتر است دیگر شهرها را برای برگزاری کنسرت انتخاب کنند.» او توصیه کرد که نباید مخالفتی با «علما» انجام بگیرد؛ زیرا «هر چه داریم از علما است».
صادقی برگزاری کنسرت در دیگر شهرهای استان خراسان رضوی را نیز منوط به «مراعات» یک سری امور دانست که در آن صورت مجوز صادر خواهد شد. به گفته او: «انجام نشدن کارهای منافی عفت و اختلاط نامحرم از جمله شرطهایی هستند که برای برگزاری کنسرت در شهرستانها لازم است.»
goo.gl/yZ4yn7
مطلب مرتبط:
«تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران»
http://bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - برگزاری کنسرت در مشهد به علت مجاورت با «حرم مطهر رضوی» امکان ندارد! . به گزارش ایلنا، «غلامعلی صادقی» - دادستان #مشهد - اعلام کرده است: «برگزاری کنسرت در شهر مشهد به دلیل اتفاق نظر علما و توصیه هایی که در این رابطه دارند با مجاورت حرم مطهر رضوی سازگاری…
زادروز اسدالله ملک
اسدالله ملک، نوازنده ویولون و آهنگساز ایرانی، در ۱۴ مرداد سال ۱۳۲۰در محله «دروازه دولت» تهران متولد شد.
وی در در ایام کودکی و نوجوانی حدود سه سال شاگرد ابولحسن صبا بود و جز شاگردان خاص ایشان محسوب شد.
اسدالله ملک در سن هفده سالگی رسما به رادیو راه یافت و در آن سن با ساختن قطعه «گریه لیلی» در مایه دشتی و اجرای آن با ویولن، اشتهار فراوان یافت.
اسدالله ملک یکی از سلیست های خوب و موفق برنامه«گلها» بود به طوری که هر کس ساز سلوی او را می شنید بی اختیار تحت تاثیر پنجه های شیرین و آرشه سحر آمیزش قرار می گرفت.
از جمله خوانندگانی که ملک با آنها همکاری داشتند میتوان به اکبر گلپایگانی، محمود محمودی خوانساری، ایرج، بهرام حصیری، محمدرضا شجریان، کوروس سرهنگ زاده و... اشاره نمود که ثمره سالها همکاری آنها با استاد ملک آهنگهای زیبایی چون تک درخت، مرغ شباهنگ، جدایی تو، حکایت دل و... است که سالها مورد اقبال مردم ایران بودهاست.
جاودان یاد اسدالله ملک پس از سالها خدمت به موسیقی ایران زمین سرانجام در روز سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۰ بر اثر تومور مغزی در بیمارستان ایران مهر تهران درگذشت.
ویدئو، بخش کوتاهی از نوازندگی اسدالله ملک در سال های اوایل دهه هفتاد در یک بزم خصوصی، همراه تعدادی از اساتید است.
تعدادی ویدئو از دهه شصت و هفتاد از بزم های خصوصی بر جای مانده است که خوانندگانی چون ایرج و دلکش و مرضیه حضور دارند. دورانی که بسیاری از هنرمندان اجازه برگزاری کنسرت نداشتن و به ناچار در محیط های خصوصی و در جمعی محدود از آشنایان هنرنمایی می کردند.
goo.gl/qii5yJ
مطلب مرتبط:
تحسر:تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
goo.gl/vBS4hm
@Tavaana_TavaanaTech
اسدالله ملک، نوازنده ویولون و آهنگساز ایرانی، در ۱۴ مرداد سال ۱۳۲۰در محله «دروازه دولت» تهران متولد شد.
وی در در ایام کودکی و نوجوانی حدود سه سال شاگرد ابولحسن صبا بود و جز شاگردان خاص ایشان محسوب شد.
اسدالله ملک در سن هفده سالگی رسما به رادیو راه یافت و در آن سن با ساختن قطعه «گریه لیلی» در مایه دشتی و اجرای آن با ویولن، اشتهار فراوان یافت.
اسدالله ملک یکی از سلیست های خوب و موفق برنامه«گلها» بود به طوری که هر کس ساز سلوی او را می شنید بی اختیار تحت تاثیر پنجه های شیرین و آرشه سحر آمیزش قرار می گرفت.
از جمله خوانندگانی که ملک با آنها همکاری داشتند میتوان به اکبر گلپایگانی، محمود محمودی خوانساری، ایرج، بهرام حصیری، محمدرضا شجریان، کوروس سرهنگ زاده و... اشاره نمود که ثمره سالها همکاری آنها با استاد ملک آهنگهای زیبایی چون تک درخت، مرغ شباهنگ، جدایی تو، حکایت دل و... است که سالها مورد اقبال مردم ایران بودهاست.
جاودان یاد اسدالله ملک پس از سالها خدمت به موسیقی ایران زمین سرانجام در روز سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۰ بر اثر تومور مغزی در بیمارستان ایران مهر تهران درگذشت.
ویدئو، بخش کوتاهی از نوازندگی اسدالله ملک در سال های اوایل دهه هفتاد در یک بزم خصوصی، همراه تعدادی از اساتید است.
تعدادی ویدئو از دهه شصت و هفتاد از بزم های خصوصی بر جای مانده است که خوانندگانی چون ایرج و دلکش و مرضیه حضور دارند. دورانی که بسیاری از هنرمندان اجازه برگزاری کنسرت نداشتن و به ناچار در محیط های خصوصی و در جمعی محدود از آشنایان هنرنمایی می کردند.
goo.gl/qii5yJ
مطلب مرتبط:
تحسر:تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
goo.gl/vBS4hm
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز اسدالله ملک . اسدالله ملک، #نوازنده #ویولون و #آهنگساز ایرانی، در ۱۴ مرداد سال ۱۳۲۰در محله «دروازه دولت» تهران متولد شد. وی در در ایام کودکی و نوجوانی حدود سه سال شاگرد #ابولحسن_صبا بود و جز شاگردان خاص ایشان محسوب شد. اسدالله ملک در سن هفده سالگی…
تقدیم به همراهان توانا
دونوازی قانون و دف
آیا بختیاری و هانیه گل محمدی
goo.gl/4GTYK2
ارسطو میگوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد.
شب و روز خوشی را برایتان آرزو میکنیم.
در توانا بخوانید:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
https://goo.gl/3NZUFH
@Tavaana_TavaanaTech
دونوازی قانون و دف
آیا بختیاری و هانیه گل محمدی
goo.gl/4GTYK2
ارسطو میگوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد.
شب و روز خوشی را برایتان آرزو میکنیم.
در توانا بخوانید:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
https://goo.gl/3NZUFH
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تقدیم به همراهان توانا دونوازی قانون و دف آیا بختیاری و هانیه گل محمدی . ارسطو میگوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد. شب و روز خوشی را برایتان آرزو میکنیم. در توانا بخوانید:…
دیروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی بود
https://bit.ly/2G1QHcy
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2G1QHcy
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
شب گذشته در پی قطع برق عمدی در شهرستان دشتستان استان بوشهر، کنسرت محسن شریفیان و آکا صفوی برگزار نشد!
محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوعالاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع شده است که امامجمعه دشتستان با کنسرت مخالفت کرده است.
اتفاق شب گذشته واکنش کیهان کلهر استاد موسیقی نامور ایرانی را در پی داشت.
ویدئو ارسالی همراهان توانا است.
یادداشت کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس کشورمان در پی قطع برق در کسنرت محسن شریفیان در بوشهر، در ادامه میآید:
«خبر تاسف باریست که میبایست باعث شرمساری کسانی باشد که تحمل شادی مردم صبور و متین این کشور را ندارند، بله، قطعی غیر عادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان! او دیشب در دیار خودش به دلیل قطع برقِ تمام شهر به دستور یکی از مقامات این شهرستان از ادامه کنسرت باز ماند و حتی حضور چند هزار نفری مردم علاقمندی که از شهرها و استانهای مختلف ایران بهقصد تماشای کنسرت به این استادیوم آمده بودند نتوانست باعث لغو خواسته آن "مسئول" شود. متاسفانه این هنرمند سالهاست که از جانب مسئولان رسانه و مقامات استان بوشهر مورد بیمهری و بی احترامی قرار گرفته بهحدی که بردن نام او در رادیو و تلویزیون شهر متبوعش ممنوع است!
با خبر شدم زنان و مردان هنردوست و علاقمند بهدلیل قطع برق در تاریکی و بی نظمی با مشکلات فراوانی در حین جابجایی و بیرون رفتن از محوطه استادیوم مواجه شدند، جای بسی خجالت و سرافکندگی است برای کسانی که هیچگاه جوابگوی خواستها و نیازهای این مردم مظلوم و عالیقدر نبودهاند و از قرار قصد شنیدن اعتراضات آنان را نیز ندارند.
متاسفانه این اولین بار نیست که اعمال سلایق شخصی که زاده خودسری و ملوک الطوایفی در جایجای این مملکت است، صورت پذیرفته و متاسفانه آخرین بار نیز نخواهد بود.
اینبار جامعه هنرمندان کشور نباید در مقابل چنین فجایع اسف باری سکوت کند، از آنجا که موسیقیدانان و هنرمندان ایران تشکل مستقل صنفی ندارند که قاعدتا میبایست پیگیر چنین مسائلی باشد، نمایندگان استان بوشهر در مجلس و وزیر ارشاد و دیگر مسئولین شهر کلمه باید مستقیماً جوابگوی مردم و جامعه هنری کشور باشند.
امیدواریم که اینبار مسئولین خاطی شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند نه اینکه طبق معمول تقصیر متوجه عوامل خارجی و مظنونین همیشگی شود...»
https://bit.ly/2Eaufwp
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوعالاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع شده است که امامجمعه دشتستان با کنسرت مخالفت کرده است.
اتفاق شب گذشته واکنش کیهان کلهر استاد موسیقی نامور ایرانی را در پی داشت.
ویدئو ارسالی همراهان توانا است.
یادداشت کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس کشورمان در پی قطع برق در کسنرت محسن شریفیان در بوشهر، در ادامه میآید:
«خبر تاسف باریست که میبایست باعث شرمساری کسانی باشد که تحمل شادی مردم صبور و متین این کشور را ندارند، بله، قطعی غیر عادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان! او دیشب در دیار خودش به دلیل قطع برقِ تمام شهر به دستور یکی از مقامات این شهرستان از ادامه کنسرت باز ماند و حتی حضور چند هزار نفری مردم علاقمندی که از شهرها و استانهای مختلف ایران بهقصد تماشای کنسرت به این استادیوم آمده بودند نتوانست باعث لغو خواسته آن "مسئول" شود. متاسفانه این هنرمند سالهاست که از جانب مسئولان رسانه و مقامات استان بوشهر مورد بیمهری و بی احترامی قرار گرفته بهحدی که بردن نام او در رادیو و تلویزیون شهر متبوعش ممنوع است!
با خبر شدم زنان و مردان هنردوست و علاقمند بهدلیل قطع برق در تاریکی و بی نظمی با مشکلات فراوانی در حین جابجایی و بیرون رفتن از محوطه استادیوم مواجه شدند، جای بسی خجالت و سرافکندگی است برای کسانی که هیچگاه جوابگوی خواستها و نیازهای این مردم مظلوم و عالیقدر نبودهاند و از قرار قصد شنیدن اعتراضات آنان را نیز ندارند.
متاسفانه این اولین بار نیست که اعمال سلایق شخصی که زاده خودسری و ملوک الطوایفی در جایجای این مملکت است، صورت پذیرفته و متاسفانه آخرین بار نیز نخواهد بود.
اینبار جامعه هنرمندان کشور نباید در مقابل چنین فجایع اسف باری سکوت کند، از آنجا که موسیقیدانان و هنرمندان ایران تشکل مستقل صنفی ندارند که قاعدتا میبایست پیگیر چنین مسائلی باشد، نمایندگان استان بوشهر در مجلس و وزیر ارشاد و دیگر مسئولین شهر کلمه باید مستقیماً جوابگوی مردم و جامعه هنری کشور باشند.
امیدواریم که اینبار مسئولین خاطی شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند نه اینکه طبق معمول تقصیر متوجه عوامل خارجی و مظنونین همیشگی شود...»
https://bit.ly/2Eaufwp
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. شب گذشته در پی قطع برق عمدی در شهرستان دشتستان استان بوشهر، کنسرت #محسن_شریفیان و آکا صفوی برگزار نشد! محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوعالاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع…
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ترانه نوروز آمد با صدای زنده یاد مرضیه مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی https://goo.gl/mSZ7xa https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
امروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی است
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
ترانه نوروز آمد
با صدای زنده یاد مرضیه
مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی
https://goo.gl/mSZ7xa
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
با صدای زنده یاد مرضیه
مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی
https://goo.gl/mSZ7xa
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت جلیل شهناز . پرویز یاحقی: یک عمر توان به ساز دمساز شدن ور ساز نواختن سرافراز شدن صد سال توان به تار مضراب زدن اما نتوان جلیل شهناز شدن محمدرضا #شجریان: «من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"برپاخیز" برای زن، زندگی، آزادی
با همدلی،
از #دانشگاه_آلبرتا
تقدیم به #جمعی_از_دانشجویان_موسیقی
«با اینکه دوریم از وطن، پشت شماییم هموطن!»🕊♥️
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #موسیقی #موسیقی_ایران #هنر #هنر_مستقل #هنر_اعتراضی #موسیقی_مستقل #موسیقی_اعتراضی #iranianpopart #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با همدلی،
از #دانشگاه_آلبرتا
تقدیم به #جمعی_از_دانشجویان_موسیقی
«با اینکه دوریم از وطن، پشت شماییم هموطن!»🕊♥️
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #موسیقی #موسیقی_ایران #هنر #هنر_مستقل #هنر_اعتراضی #موسیقی_مستقل #موسیقی_اعتراضی #iranianpopart #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech