آموزشکده توانا
59.8K subscribers
28.8K photos
35.4K videos
2.53K files
18.3K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام ویدیویی چند ثانیه‌ای گلجهان اشرفپور از بیمارستان به مناسبت سالگرد فرزندش اکبر محمدی در ۸ مرداد

اکبر محمدی متهم ردیف دوم جنبش کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ماه سال ۱۳۷۸ خورشیدی است.

اکبر همراه با برادرش منوچهر محمدی که او نیز از سوی قوه قضائیه خامنه ای بعنوان متهم ردیف اول کوی دانشگاه تهران شناخته شده بود، پس از دستگیری در ۲۴ تیر ماهها در کنار هم شکنجه شده بودند.

اگر چه وزارت اطلاعات رژیم ایران، چهار بیانیه از شش بیانیه صادره خود را بعد از سرکوب جنبش کوی دانشگاه تهران، در مورد منوچهر صادر کرده بود و اگر چه نیز، تمامی رسانه های ایران بعد از دستگیری همزمان برادران محمدی، اعدام منوچهر را به نقل از سخنگویان رسمی و غیر رسمی قوه قضائیه، هفته ها در بوق و کرنا قرار داده بودند اما دستگاه قضائی ایران بعلت حمایت گسترده جهانی از منوچهر و همچنین همزمان نیز فشارهای جهانی، بویژه اتحادیه اروپا بر رژیم خامنه ای، حتی از اعلام صدور حکم اعدام برای منوچهر امتناع و عقب نشینی نمود و بجای آن حکم اعدام را به برادرش اکبر ابلاغ کرده بود که به واقع، اعمال این نوع سیاست غیر انسانی تنها برای وارد کردن ضربه هر چه بیشتر به منوچهر و دیگر اعضای خانواده او بوده است.

اکبر پس از دریافت حکم اعدام در دادگاه انقلاب بعنوان مفسد فی‌الارض از دست قاضی، نه تنها که کمترین حس ترس به او دست نداده بود، بلکه بر عکس، پس از دریافت آن حکم اعدام، بی درنگ شعارهای پی در پی مرگ بر خامنه‌ای مفسد فی الارض و مرگ بر قاضی مفسد فی العرض سر داده بود، به واقع سیاست قاضی امنیتی با این شعارهای او نتیجه عکس داده بود، چون او با این شعارها، ترس و وحشت را در دل و روان خود آن قاضی ایجاد کرده بود، اگر چه رژیم خامنه‌ای بعلت فشارهای جهانی، بعد از یکسال، حکم اعدام اکبر را به پانزده سال حبس تقلیل داده بود.
اکبر معتقد بود که مبارزین سیاسی، پس از دستگیری‌شان و نیز افتادن به زندان، چاره ای جز این ندارند که مبارزاتشان را از بیرون زندان به داخل زندان منتقل سازند، چون او باور داشت که با ادامه مبارزات در داخل زندان است که میتوان بیرون زندان را برای تمامی حاکمان مستبد دینی ایران تلخ ساخت. اکبر ده‌ها بار به این باور مبارزاتی خود در داخل زندان تا آخر عمل کرد. در مورد آخر اینکه او به مبارزه اعتراضی خود از طریق اعتصاب غذا در داخل زندان اوین روی آورده بود، اگر چه این اعتصاب غذا در داخل زندان های ایران اولین بار نبود اما در دولت احمدی‌نژاد اولین بار و آخرین بار بود.

این اعتراض اعتصابی باعث شده بود که نظام خامنه‌ای در سطح جهان رسوا شود و به تبع آن فشارهای جهانی به این نظام تشدید گردد. همه این عوامل موجب شده بود تا اکبر به دستور مستقیم خامنه‌ای و همینطور نیز محسنی اژه‌ای وزیر اطلاعات رئیس جمهور وقت احمدی نژاد، در داخل بهداری زندان اوین با دست ها و پاهای بسته شده به تخت بهداری در ابتدا در زیر بدترین شکنجه‌ها قرار بگیرد و سپس نیز از طریق داروهای روسی، ترور بیولوژیکی گردد. خانواده دادخواه اکبر محمدی معتقدند در این مورد کسانی چون علی خامنه ای و فرزند او مجتبی خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت احمدی‌نژاد و وزیر وقت اطلاعات او محسنی اژه‌ای که هم اکنون رئیس انتصابی قوه قضائیه خامنه‌ای است و همینطور نیز عاملین اجرا کننده دست پائینی این نوع قتل مخوف، باید بزودی در یک دادگاه مستقل ملی پاسخگوی اعمال جنایت‌شان باشند.

متن و ویدیو ارسالی خانواده محمدی

#اکبر_محمدی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نام بعضی نفرات حرأتم می‌بخشد...

کاری از عاصی
با الهام از شعری از نیما یوشیج

برای گرامی‌داشت یاد جمعی از جان‌باختگان راه آزادی


aasitunes

#هنر_اعتراض‌ #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
‏من #امیر_اوجانی (شاهپور) هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۹۸. چهل و‌ سه سالم بود، متولد ۲۰ شهریور ماه ۱۳۵۵. فرزند علیرضا و اهل تهران و ساکن شهر پرند در استان تهران بودم. متأهل و صاحب چهار فرزند، سه دختر ۸، ۱۴ و ۲۰ ساله و یه پسر ۱۷ ساله بودم. ما خانواده خوشبختی بودیم. من اصولا دست به خیر داشتم و‌ مهربون و خانواده دوست بودم. شغلم مدیریت یه مرکز ترک اعتیاد بود، همه توانم رو گذاشته بودم که توی این راه به معتادا کمک کنم، کلی لوح تقدیر توی کارم دریافت کرده بودم، ولی چون کار سختی بود سال ۹۸ تصمیم گرفتم که کارمو سبک کنم، یه ساندویچ فروشی تو پرند اجاره کردم و قرار شد روز ۲۸ آبان ماه مغازه ام رو افتتاح کنم…

اعتراضات سراسری با گرون شدن ناگهانی سیصد درصدی قیمت بنزین تو آبان ۹۸ شروع شد. ۲۸ آبان بود، اونروز قرار بود ساندویچ فروشی که براش زحمت زیادی کشیده بودم تو پرند افتتاح بشه. وقتی به یکی از میدونای اصلی پرند رسیدم تجمع مردم شکل گرفته بود، سرکوبگرا وحشیانه به مردم حمله ور شدن، ناگهان یکی از مزدورا از فاصله نزدیک منو هدف قرار داد و گلوله ساچمه ای به سمتم شلیک کرد که به قسمت بالای پام اصابت کرد، استخون پام شکست و افتادم زمین…

بیمارستانا کسانی که گلوله خورده بودن رو پذیرش نمیکردن به همین خاطر خانوادم منو بردن خونه و تا چند روز به درمانگاه میبردن برای تعویض پانسمان، یه دکتر جراح هم قول داد که پامو عمل میکنه. بعد از چند روز خیلی حالم بد شد، همسرم زنگ زد و آمبولانس خبر کرد ولی هر بیمارستانی میرفتیم پذیرش نمیکردن و میگفتن ما دستور داریم کسانی که گلوله خوردن رو نپذیریم! یکی از اون بیمارستانا «فیروزگر» بود. در نهایت بیمارستان خصوصی ابن سینا منو پذیرش کرد. وقتی تو بیمارستان بستری بودم، مامورای مزدور امنیتی بعد از چند روز دوربینای خیابون رو چک کردن و من شناسایی شدم، اونا رفتن در خونمون و قصد بازداشتمو داشتم که همسرم در مورد وضعیت بحرانی من توی بیمارستان بهشون گفت، مامورا اومدن بیمارستان و جو اونجا رو شدیدا امنیتی کردن تا جايی که ده روز آخر منو ممنوع الملاقات کردن. در نهایت متاسفانه پام بر اثر شدت جراحات ناشی از برخورد گلوله شدیدا عفونت کرد و به آمبولی ریه هم دچار شدم، بدنم تاب نیاورد و بعد از حدود پنجاه روز که از اصابت گلوله به پام میگذشت در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۹۸ چشم از دنیا فرو بستم….

پیکر بیجون من در بهشت زهرای تهران مظلومانه به خاک سپرده شد.
مراسم سوم و هفتم در تاریخ ۲۲ دیماه ۱۳۹۸ تو مسجد امیرالمومنین برگزار شد.

هموطن، من به جرم ناکرده توسط حکومت جنایتکار تیر خوردم و بر اثر آسیبهای ناشی از اصابت گلوله و عدم رسیدگی پزشکی به موقع، جون خودمو از دست دادم. بعد از کشته شدن من خانوادم تحت فشار مالی زیادی قرار گرفتن، دختر کوچکم که خیلی بمن وابسته بود افسرده شد. همسرم تا به امروز سعی کرده با وجود مشکلات زیاد مغازه ای که من افتتاح شدنشو ندیدم حفظ کنه و خرج زندگی رو تامین کنه، بچه هام الان ۲۵، ۲۲، ۱۹ و ۱۳ ساله هستن. نذار خونم به هدر بره، در راه آزادی وطنمون تلاش کن و ناامید نشو، پیروزی با ماست شک نکن، روزی که آزادی رو به دست آوردی منو فراموش نکن و به یادم باش…💔

#علیه_فراموشی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد
#یاری_مدنی_توانا

متن با کوشش کاربر لعبت در ایکس
LoabatK

طرح از آیلین فلاح
aylene_fallah

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر شهیدی‌نژاد این ویدیو از تصاویر فرزندش جاویدنام مهرشاد را منتشر کرد و نوشت:

«مهرشاد عزیز ، مثل چشمه ای گرم و مامن بخش می جوشد، خالص و زلال و در اوج متمایز بودن»

ترانه “درخت سپید” از مرجان فرساد
@marjanfarsad

@amir_shahidi_nezhad


مهرشاد متولد ۶ آبان ۱۳۸۱، جوانی مستقل و آشپزی حرفه‌ای بود که در یک کافه رستوران کار می‌کرد.
او ۵ آبان ۱۴۰۱، یک روز پیش از تولد ۲۰ سالگی‌اش در اثر ضربات باتون ماموران سرکوب در جریان خیزش انقلابی در شهر اراک کشته شد. مهرشاد یک سرآشپز موفق، قهرمان ژیمناستیک و شنا بود و در دوچرخه‌سواری کوهستان، والیبال، کوهنوردی و بدنسازی هم مدال گرفته بود.

#مهرشاد_شهیدی
#مهرشادشهیدی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی ارسالی از طرف یکی از همراهان توانا، نشان می‌دهد که او بر سر مزار جاویدنام محسن شکاری، جوان اعدام‌شده در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حضور پیدا کرده و می‌گوید: «راه سربداران وطن ادامه دارد. مرگ بر خامنه‌ای.»

#محسن_شکاری #علیه_فراموشی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
لیلا مهدوی، مادر جاویدنام سیاوش محمودی، با انتشار دلنوشته‌ای از فشارهایی که در دو سال گذشته متحمل شده نوشته است. بخوانید:
«سیاوش نامدار، قهرمان اسطوره‌ای جان مادر نزدیک به دو سال است که پیش من و خواهرت نیستی. چه روزهای سخت و نفس‌گیری برما گذشت، هرچقدر به شهریور نزدیک‌تر می‌شویم باز یاد آوری خاطرات وحجم درد و مصیبتی که بر ما وارد شد بیشتر خود رانمایان می‌کند و عمق فاجعه‌ای که برما گذشت طی این دوسال بیشتر از چند بار مزارت را تخریب کردن از خط خطی کردن عکس، رنگ ریختن روی عکس، شکوندن سنگ، سیمان و گچ ریختن بر روی سنگ مزارت دریغ نکردن، درست کردن چند پرونده در اوین برای مادر به جرم دادخواهی احضارشدن چندین بار در دفاتر پیگیری اطلاعات بابت هر سخن و کلامی که من برای دادخواهی تو زدم هربار منتظر بودن بگویند که قاتل فرزندت را پیدا کردیم نه فقط تهدید و هیچ، من مادری هستم که فرزندم را با اسلحه جنگی آسمانی کردید از هیچ کاری هم دریغ نکردید آخرین حضور من بعد از دوبار تخريب سنگ مزار سیاوشم، من و دختر نوجوان من را احضار کردید گفتم خودم میام ستایش نیاد گفتید نه باید حضور داشته باشد اگر نیایید از درب منزل میایم می‌بریم مثل پارسال که ناگهان صبح زود به خانه‌ام حمله کردن و موبایل من و سیاوش رو با خود بردن موبایلی که حتی سیم کارت هم داخلش نبود بردن و تا الان به من پس ندادن. می‌گویند سیاوش از دیوار پایگاه بالا می‌رفته بس ما حق شلیک داشتیم تا الان که افراد ناشناس زده بودن بعد می گویند ما حق شلیک داشتیم که بزنیم حق شلیک به کسی رو دارید که سلاح گرم داشته باشد آن هم از کمر به پایین نه شلیک مستقیم به‌سر بچه ۱۶ ساله که جز مشت گره خورده و فریاد هچ سلاحی همراهش نبود واینکه ما در جنگ نبودیم این فرضیه شلیک برای کسی هست که می‌خواهد با اسلحه جای را تصاحب کند، پس می‌دانید چه کسی شلیک کرده است اما هیچ اقدامی برای دستگیری شخص و اشخاص انجام نمی‌دهید و مدام من را متهم به تشویش اذهان عمومی می‌کنید من فقط یک دادخواه هستم دادخواهی جرم نیست.
همانگونه که پیش از این گفتم: این عمل ناشایست تنها عزم ما را برای زنده نگه داشتن یاد او قوی‌تر می‌کند. اگر صد هزار بار هم سنگ مزار فرزندم را خراب کنید، باز هم ترمیمش خواهم کرد. این اقدامات نه تنها باعث ناراحتی و عذاب نمی‌شود، بلکه مایهٔ افتخار من است که چنین فرزندی داشتم. اما همچنان سوال من این است که عدالت کجاست که حتی به سنگ مزار هم رحم نمی‌کنند؟ با قدرت فریاد می‌زنم: جاوید نام سیاوش نامدار ایران»

#سیاوش_محمودی #دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
« #رضا_رسائی اعدام شد.
ما چه کردیم؟
نشستیم و تماشا کردیم!!!

ناله‌های مادران داغدار ادامه پیدا خواهد کرد تا بیدار و بی دار شویم.
باشد که بیدار شویم.»
————————————————
‌‌‌‌‌‌‌‌‏Video edit /تدوین:
.
@dd_novin
.
.
🧑‍🎨 Artist / طراح چهره:
#بهنام_محمدی
.
Film source / منابع تصویری:
برشی از فیلم #سرخپوست
—————————
#نه_به_اعدام
#علیه_فراموشی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته زادروز جاویدنام عادل کیان‌پور بود. خانواده و بستگانش با حضور مادر سعید زینالی - جوانی که از تیر ماه ۱۳۷۸ توسط حکومت ناپدیدسازی قهری شده - زادروزش را جشن گرفتند و یادش را گرامی داشتند.

عادل کیانپور  زندانی سیاسی‌ای بود که از چهارم دی‌ماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.

این زندانی سیاسی پیش‌تر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهام‌های «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروه‌های مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.

مادر آقای کیانپور پس از زندانی‌شدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی به‌سر نمی‌برد.

عادل که مدتی به یک گروه در کردستان عراق پیوسته بود، وقتی فکر کرد فریب خورده، به ایران بازگشته بود و خود را تسلیم کرده و تبرئه شده بود، اما مجددا بازداشت شد و در ممنوعیت ملاقات ماه‌ها تخت شکنجه قرار گرفته بود. او به سه سال حبس محکوم شد. همسرش از او در این مدت جدا شد

چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه‌ به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژه‌ای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک می‌کنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم.»

بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.

#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #سعید_زینالی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من یوسف قنبرزادگان هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱. بیست و چهار سالم بود، متولد۱۶ آذر ۱۳۷۷، فرزند یونس و اهل شهرستان داراب در استان فارس و ساکن شیراز بودم.

پدر و مادرم تو پزشکی قانونی جنازه منو ندیدن چون میخواستن آخرین تصویرشون از من خاطرات شیرین و چهره خندون تو دوران حیاتم باشه…


پیکر بیجون من در زادگاهم داراب تو بهشت مجتبی مظلومانه به خاک سپرده شد…خونه ابدی من طبقه دوم مزار پدربزرگ پدریم «یوسف فرزند فتحعلی» بود.

مراسم چهلم در تاریخ ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد و مراسم اولین سالگرد کشته شدنم در تاریخ ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۲ تو بهشت مجتبی بر سر مزارم بر پا‌‌شد.


هموطن من برای آزادی هممون جنگیدم و هزینه سنگینی که به بهای از دست دادن جونم تموم شد پرداخت کردم. اگه سکوت کنی روی خون من و جانباخته های راه آزادی پا گذاشتی، راهمو ادامه بده و اسمم رو بخاطر بسپار تا روز پیروزی وطن، تو جشن آزادی به جای منم شادی کن…💔

متن کامل روایت را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3pfvnhjk

#علیه_فراموشی #یوسف_قنبرزادگان #یاری_مدنی_توانا


این روایت به کوشش خانم لعبت، از هموطنان فعال در شبکه‌های اجتماعی نوشته شده است

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام امیرحسین مصدق شریف‌پور، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«امیرحسینم، مامان خیلی دلم گرفته خیلی داغونم خیلی خسته‌ام، از وقتی که رفتی مامان من آرامش ندارم، تو به خدا نزدیکی بهش بگو صدامو بشنوه..من این دنیا رو بدون تو نمی‌خوام دیگه هیچ امیدی به این زندگی ندارم ..همه امیدم تو بودی که رفتی ..خیلی زود بود برای رفتنت خیلی آرزو داشتی دورت بگردم.برات آرزوها داشتم😭😭😭..مادرت بمیره امیرحسینم...خدایا داغی رو دلم گذاشتی که هیچ جوره سرد نمیشه قلبم داره میسوزه 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭خدایا جدایی بسه دیگه توروخدا ..دارم عذاب میکشم 😭😭😭😭😭😭😭»

- امیرحسین مصدق، ۲۰ ساله، تک‌پسر خانواده، اهل مشهد و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه بجنورد بود. امیرحسین، در آذرماه ۱۴۰۱، در اعتراضات بجنورد با ضربه‌ی نیروهای جمهوری‌اسلامی به سرش، مجروح شد. او به خانواده‌اش چیزی نگفت تا آن‌ها نگران نشوند. امیرحسین ۴ روز بعد، در اثر ضربه مغزی جان باخت.

امیرحسین از جاویدنام‌هایی است که کمتر درباره‌اش سخن گفته شده است.

چه بسیارند جوانان قهرمانی که همچون امیرحسین گمنام مانده‌اند.

#امیرحسین_مصدق_شریف_پور #امیرحسین_مصدق #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سحر بهشتی، خواهر جاویدنام ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویسی که زیر شکنجه کشته شد، در آستانه زادروز برادرش متنی به شرح زیر نوشت:


«بمناسبت سالروز تولد برادر جاویدم ستار بهشتی

فردا یکم شهریور، سالروز تولد برادر مبارزم، ستار بهشتی است. برای خودم یادآوری می‌کنم که او تنها یک وبلاگ‌نویس یا فعال سیاسی نبود؛ او نماد ایستادگی در برابر ظلم و فساد بود. ستار با شجاعت و عزم راسخ خود در برابر دیکتاتوری و فساد ایستاد و با جانش از حقیقت و عدالت دفاع کرد. آنچه بر سر برادر جاویدم آوردند، نشان از بی‌رحمی و فساد سیستمی بود که نمی‌توانست صدای حق را تحمل کند. شکنجه‌ها و فشارهایی که بر او وارد کردند، به وضوح عزم او را در دفاع از اصول انسانی نشان می‌دهد. قتل او به دست همان سیستم، گواهی بر ناتوانی آنان در مواجهه با صدای حق و عدالت بود. یاد ستار بهشتی برای من یادآور اهمیت دفاع از آزادی و حقوق بشر است. فلسفه زندگی او به معنای پیگیری حقیقت و آمادگی برای جانفشانی در راه آن است. سالروز تولد او فرصتی برای من است جهت تأمل در این اصول و یادآوری این‌که هر فردی که به عدالت و حقیقت پایبند است، باید با شجاعت و صداقت در برابر ظلم بایستد. ستار بهشتی برای من تنها یک فرد نیست، بلکه نماد تعهد به حقوق انسانی و حقیقت است.

"سحربهشتی"»

مرتبط:
ستار بهشتی: «تهدید می‌کنند اطلاع‌رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می‌بندیم»

https://tavaana.org/satar-beheshti-letter/


#ستار_بهشتی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام ستایش شریفی‌نیا، ۱۹ ساله شد

«من ⁧ #ستایش_شریفی_نیا ⁩ هستم. من کشته شدم، در تاریخ بیست و سه دی ماه هزار و چهار صد و یک. فقط شونزده سالم بود، متولد سی و یک مرداد ماه هشتاد و پنج. اهل روستای بالاجاده کردکوی و ساکن کردکوی از توابع گرگان در غرب استان گلستان بودم. دانش آموز بودم و عاشق زندگی. من یه بلاگر کوچک روی اینستاگرام بودم. پدر و مادرم وقتی من فقط هفت سالم بود از هم جدا شده بودن و مادرم منو به تنهایی بزرگ کرده بود، من تک فرزند بودم.

‏با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته‌شدن مهسا امینی، منم به خیابون میرفتم تا در کنار هموطنام اعتراض خودمو فریاد بزنم. من دو بار بازداشت شدم، دفعه اول چند روزی زندان بودم،  دادستان کردکوی جرم منو لیدری یه گروه معترض اعلام کرد! مادرم سند خونه مادر بزرگمو برام وثیقه گذاشت که بعد از گذشت چهار ماه هنوزم اونو به خانوادم پس ندادن. دفعه دوم سه ماه تو زندان بودم و خیلی شکنجه شدم، آنقدر حالم بد بود که مامورای امنیتی منو در تاریخ ۶ دیماه ۱۴۰۱ منتقل کردن به بیمارستان امیرالمومنین کردکوی ولی قبلش داروهایی رو به من خوروندن. توی بیمارستان پزشکا متوجه شکستگی انگشت شست، همینطور ضربه به مغز و آسیب شدید به ریه‌هام شدن. پزشک تو بیمارستان تایید کرد که ریه‌های من بر اثر شکنجه شدیدا آسیب دیده. من در اثر این جراحات به کما رفتم. بعد از چند روز از کما دراومدم ولی وضعیتم بد بود، خیلی ضعیف شده بودم و سطح هوشیاریم پایین بود و تحمل فشار بیشتری رو نداشتم. توی همون حال بازجو و شکنجه‌گری که توی زندان عذابم داده بود اومد به دیدنم! اون گفت اگه از اینجا بیرون بیای پنج سال حبس داری و برمیگردی پیش خودمون! من که تحمل این شوک رو نداشتم قلبم از حرکت ایستاد…

‏بعد از کشته شدنم مامورای امنیتی مادرمو شدیدا تحت فشار گذاشتن که باید اعتراف اجباری بکنه و بگه که فوت من هیچ ربطی به اعتراضات نداشته و من بیماری زمینه‌ای داشتم وگرنه جنازمو بهش تحویل نمیدن، سه روز مادرم تو فشار بود که بگه اونا منو نکشتن! و وقتی ناچارا اعتراف کرد جنازمو تحویل گرفت.

‏پیکر بیجون من مظلومانه در زادگاهم به خاک سپرده شد.

‏چندی قبل از کشته شدنم این بیت شعر رو خوندم:
‏«ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خیزد
‏که سنگین می‌رود مرده ز بس که آرزو دارد»

‏بله هموطن من پر از شور و شوق زندگی بودم با هزاران آرزو در سر ولی مزدورای جنایتکار نذاشتن تو وطن خودم زندگی کنم، من سهم خودمو با فدا کردن جانم پرداختم، تو هم برای به دست آوردن آزادی مبارزه کن و خسته نشو، اسممو به یادت بسپار تا روز آزادی….💔»


متن از خانم لعبت

‏⁧ #علیه_فراموشی#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام مسلم هوشنگی، زادروزش را بر سر مزارش جشن گرفتند.

مسلم متولد ۱۳۶۷ و اهل سمیرم بود در ۱۵ سالگی ناچار به ترک تحصیل شده و به کارگری پرداخت در جریان خیزش انقلابی، در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در اعتراضات مردمی سمیرم شرکت کرد و با شلیک نیروهای سرکوب کشته شد.

#مسلم_هوشنگی #سمیرم #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که شیوا قائمی، خواهر جاویدنام سجاد قائمی منتشر کرد.

سجاد قائمی بهمن‌بیگلو، جوان ۳۱ ساله، شامگاه چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در جریان خیزش مردمی در شیراز، با شلیک تیر مستقیم از سوی مأموران امنیتی جان باخت. در مراسم تشییع پیکر او نیروهای حکومتی روی مردم آتش گشودند و دست‌کم دو‌نفر در آن روز کشته شدند.


سجاد، دهم آبان ۱۳۷۰ در سالگرد درگذشت برادر بزرگ‌ترش مهران به دنیا آمد.
تولد سجاد، که خانواده‌اش هنوز داغدار از دست‌دادن فرزندشان بودند، دلگرم‌کننده و امیدآفرین بود.
سجاد در معالی‌آباد شیراز بزرگ شد. او جوانی با شهامت و دلیر بود.
روز ۲۵ آبان با دوستش به اعتراضات در منطقه معالی‌آباد شیراز پیوست. وقتی نیروهای سرکوبگر به مردم هجوم آوردند، او همراه دوستش به کوچه‌ای که ماشینش را پارک کرده بود، رفت. دو مامور حکومتی با موتور آن‌ها را تعقیب کرده و به سوی آن‌ها شلیک کردند. حدود هشتاد گلوله ساچمه‌ای به سجاد اصابت کرد و او غرق در خون شد. مردم پیکر خونینش را به بیمارستان رساندند ولی او جانش را از دست داده‌ بود.
تشییع پیکر سجاد، در دارالرحمه شهرک کشن معالی‌آباد به یک قیام تبدیل شد. جوانان خشمگین علیه حکومت شعار دادند و مزدوران حکومتی مردم را به گلوله بستند.

یادش گرامی باد، نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم.

#سجاد_قائمی #شیراز #مهسا_امينى #انقلاب_۱۴۰۱ #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امجد امینی، پدر جاویدنام مهسا امینی، این ویدیو از دخترش را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد. تصاویری از کودکی، نوجوانی و جوانی و مرگ جان‌سوز...


- خانواده مهسا امینی نقش مهمی در رسواسازی حکومت فریبکار داشتند. خانواده گرانقدری که مقاومت آن‌ها و نپذیرفتن روایت حکومت از «مرگ» دخترشان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ تاثیرگذار بود. آن‌ها فشار زیادی را متحمل شدند تا بگویند که فرزندشان بیماری زمینه‌ای داشته و خودش فوت کرد، در حالی که ضرب و شتم توسط ماموران گشت ارشاد باعث قتل او شده بود.
مهسا (ژینا) امینی دیگر بازنمی‌گردد، ولی مرگ مظلومانه او تأثیری عمیق بر جامعه ایران گذاشت. جامعه‌ای که در پی چهل سال ظلم و ستم حاکمان خشمی انباشته داشت...
گشت ارشاد تا مدتی از خیابان‌ها جمع شد و حکومت از ترس مردم عقب‌نشینی کرد، اما حالا دوباره به دستور خامنه‌ای برگشته و باز دختران ایران را خشونت‌بار بازداشت می‌کند.
این وضعیت اما پایدار نخواهد بود و تاثیرش تنها افزایش خشم مردم و سخت‌تر شدن عاقبت ستمکاران است.

#مهسا_امینی #ژینا_امینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

‏«۱۳ مرداد ۶۷
من ملیحه اقوامی ساعت ۳ بعدازظهر دادگاه رفتم و حکم اعدام به من ابلاغ شد. الان ساعت ۷ بعدازظهر است که برای اعدام می‌روم.
حدیث مرد مومن با تو گویم
که چون مرگش رسد خندان بمیرد»

- از توییتر بهاره منشی


کشتار تابستان ۶۷ را می‌توان مخوف‌ترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانه‌ای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدام‌ها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئت‌هایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند».

البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استان‌ها و باقی نقاط کشور نیز هیئت‌های دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندان‌های اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپگرا نیز محسوب می‌شد.

این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید می‌افتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی می‌کردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی می‌پرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شده‌اند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را می‌دهد و می‌گوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».

درباره این جنایت بیش‌تر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/Koshtar_67


#خاوران #علیه_فراموشی #نه_به_اعدام #دهه_شصت #تابستان۶۷#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا، من همونی هستم که در این دو سال و نیم گذشته، هر جایی که میرم، عکس و یاد برادرم محمد حسینی هم با من هست. سر سفرهدهفت‌سین، تو طبیعت، تو مهمونی‌ها، تو مسافرت‌ها ..
و حالا رفتم ماسوله و باز یاد برادرم با من بود و زنده نگه می‌دارم یادش رو تا پیروزی و بعد از پیروزی.
کیان (محمد حسینی) به من شهامت و انگیزه میده، برای ایستادگی، برای مقاومت و برای آزادی»

- ویدیو و متن ارسالی مخاطبان توانا

#محمد_حسینی #کیان_حسینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«فکر کردن به شجاعت شما
فکردن کردن به اینکه شما جاودانه شدن را انتخاب کردید عجب حس غرور به ما میدهد
تک تک شما جاوید نامان با فدا کردن جان خود در راه وطن
همه را بر این باور آوردید که زمان این رسیده همگی برای پایان این ظلم و سیاهی بزرگ تاریخی هم قسم بشیم تا سرزمین خود را از ضحاک زمانه پس بگیریم.»

ویدیو و متن از پوریا افضلی


#نه_به_جمهوری_اسلامی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
تصاویر تازه‌ای از جاویدنام آرمیتا گراوند، که مادر و خواهرش به اشتراک گذاشتند.

خواهر آرمیتا نوشت:

«آرمیتاگیانم
هنوز یادمه که چقدر برای زدن تتوی مار روی دستت ذوق داشتی چقدرخوشحال بودی....
تمام آرزوها و دوست داشتنی‌ها تو روی برگه کاغذ مینوشتی وبه دیوارمیزدی...
آرزوهای نرسیده نوشته شده روی برگه دفترتو میبینم قلبم و تمام وجودم برات دردمیگیره.....
اما تو همیشه زنده هستی تودرقلب‌ها جاودانه‌ای
آرمیتای همیشگی وبه یادماندنی....»


#آرمیتا_گراوند
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
#علیه_فراموشی

خامنه‌ای، فروردین‌ماه ۱۳۹۷ خطاب به اسماعیل هنیه گفته بود:
«ما خود را موظف به هرنوع حمایتی از حماس می‌دانیم.»

او در نامه‌ای به اسماعیل هنیه - رییس دفتر سیاسی حماس - جمهوری اسلامی را «موظف به هرنوع حمایتی از حماس» دانسته بود.

رهبر جمهوری اسلامی حمایت از حماس را «وظیفه دینی و انسانی» جمهوری اسلامی دانسته و تاکید کرد «همچون گذشته» به این وظیفه عمل خواهد شد.

چرا خامنه‌ای در حالیکه فقر و بیکاری و بی‌خانمانی ایرانیان را می‌بیند، همچنان سرمایه ایرانیان را خرج مبارزه با اسراییل می‌کند؟‌

تصویر از آخرین دیدار اسماعیل هنیه و خامنه‌ای، ساعاتی پیش از مرگ هنیه!

#حماس #خامنه_ای
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech