آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
به بهانه‌ی زادروز محمدرضا شفیعی کدکنی که گذشت (ویدئو)

«طفلی به نام شادی، دیری‌ست گم شده‌ست
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند، بت بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر، خزر»

محمدرضا شفیعی کدکنی، نویسنده و ادیب و شاعر در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ِ تربت حیدریه در خراسان دیده به جهان گشود. شفیعی تخصیلات ابتدایی و دوره‌ی متوسطه را دز شهر مشهد سپری کرد و پس از آن وارد دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه مشهد شد و لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. او هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، در حوزه‌ی علمیه مشهد نیز تحصیل کرد و علوم ادبی و عربی آموخت و ادبیات عرب را نیر در حوزه فراگرفت. شفیعی مدرک دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد و از سال ۱۳۴۸ به درخواست دانشگاه تهران استاد این دانشگاه شد.

بدیع‌الزمان فروزان‌فر زیر برگه‌ی پیشنهاد استخدام شفیعی کدکنی چنین نوشت:«احترامی است به فضیلت او» پیش از استادی ِ کدکنی در دانشکده‌ی ادبیات تهران، برای مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتاب‌خانه‌ی مجلس سنا به کار مشغول بود. دکتر شفیعی برای مدتی نیز بنا به دعوت دانشگاه‌های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و پژوهش مشغول بوده است. شفیعی کدکنی سرودن شعر را از جوانی و به شیوه‌ی قدمایی آغاز کرد و پس از آشنایی با نیما یوشیج به سرودن شعر نو رو آورد. شفیعی با سرودن دفتر شعر ِ «در کوچه باغ‌های نشابور» به شهرت رسید.

حسرت نبرم به خواب ِ آن مرداب
کآرام درون ِ دشت ِ شب خفته‌ست.
دریابم و نیست باکم از طوفان
دریا، همه عمر، خوابش آشفته‌ست.

«م.سرشک» شاعری را با غزل آغازید. راهی که به سرودن شعر نو رسید. کتاب «زمزمه‌ها» یکی از کتاب‌هایی است که مهارت شفیعی را در سرودن غزل به تصویر می‌کشد. «زمزمه‌ها» در سبک هندی سروده شد که تعلق خاطر کدکنی به شاعران خراسانی را نشان می‌دهد.

به جان، جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام ِ آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم!

اشعار شفیعی کدکنی را می‌توان در زمره‌ی شاعران اجتماعی ایران قلمداد کرد. در هر برهه از زمان در اشعار شفیعی می‌توان حال و روز جامعه‌ی آن روز را دریافت. عبدالحسین زرین‌کوب درباره‌ی اشعار شفیعی کدکنی خطاب به او می‌نویسد: «...شعر، شعر جوهردار، شعر بی‌نقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز… خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صاف‌ترین و درخشان‌ترین اشکال خویش است شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد.
حق آن است که کم‌تر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی را احراز کند و خرسندم که این استثنا را دذر وجود آن دوست عزیز کشف کردم… شعر شما زبان واقعی عصری است که همه کس آن را، تمام آن را، هضم نکرده است. درباره‌ی تحقیقات ادبی که کرده‌اید حاجت تذکار نیست… انصاف نمی‌بینم که بی‌مطالعه‌ای تطبیقی و دقیق، از روی شوق و احساس دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست؛ اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق می‌کنم که درین باب دعوی بسیار است و معنی بسیار نیست.»
goo.gl/nZ9lt0
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/oqQX8M

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
سفر به خیر... از شعرهای ماندگار استاد محمدرضا شفیعی کدکنی با اجرای مهدیه محمدخانی آهنگ مجید درخشانی درباره استاد شفیعی کدکنی: goo.gl/oqQX8M @Tavaana_TavaanaTech
به بهانه‌ی زادروز محمدرضا شفیعی کدکنی که گذشت (ویدئو)

«طفلی به نام شادی، دیری‌ست گم شده‌ست
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند، بت بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر، خزر»

محمدرضا شفیعی کدکنی، نویسنده و ادیب و شاعر در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ِ تربت حیدریه در خراسان دیده به جهان گشود. شفیعی تخصیلات ابتدایی و دوره‌ی متوسطه را دز شهر مشهد سپری کرد و پس از آن وارد دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه مشهد شد و لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. او هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، در حوزه‌ی علمیه مشهد نیز تحصیل کرد و علوم ادبی و عربی آموخت و ادبیات عرب را نیر در حوزه فراگرفت. شفیعی مدرک دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد و از سال ۱۳۴۸ به درخواست دانشگاه تهران استاد این دانشگاه شد.

بدیع‌الزمان فروزان‌فر زیر برگه‌ی پیشنهاد استخدام شفیعی کدکنی چنین نوشت:«احترامی است به فضیلت او» پیش از استادی ِ کدکنی در دانشکده‌ی ادبیات تهران، برای مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتاب‌خانه‌ی مجلس سنا به کار مشغول بود. دکتر شفیعی برای مدتی نیز بنا به دعوت دانشگاه‌های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و پژوهش مشغول بوده است. شفیعی کدکنی سرودن شعر را از جوانی و به شیوه‌ی قدمایی آغاز کرد و پس از آشنایی با نیما یوشیج به سرودن شعر نو رو آورد. شفیعی با سرودن دفتر شعر ِ «در کوچه باغ‌های نشابور» به شهرت رسید.

حسرت نبرم به خواب ِ آن مرداب
کآرام درون ِ دشت ِ شب خفته‌ست.
دریابم و نیست باکم از طوفان
دریا، همه عمر، خوابش آشفته‌ست.

«م.سرشک» شاعری را با غزل آغازید. راهی که به سرودن شعر نو رسید. کتاب «زمزمه‌ها» یکی از کتاب‌هایی است که مهارت شفیعی را در سرودن غزل به تصویر می‌کشد. «زمزمه‌ها» در سبک هندی سروده شد که تعلق خاطر کدکنی به شاعران خراسانی را نشان می‌دهد.

به جان، جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام ِ آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم!

اشعار شفیعی کدکنی را می‌توان در زمره‌ی شاعران اجتماعی ایران قلمداد کرد. در هر برهه از زمان در اشعار شفیعی می‌توان حال و روز جامعه‌ی آن روز را دریافت. عبدالحسین زرین‌کوب درباره‌ی اشعار شفیعی کدکنی خطاب به او می‌نویسد: «...شعر، شعر جوهردار، شعر بی‌نقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز… خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صاف‌ترین و درخشان‌ترین اشکال خویش است شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد.
حق آن است که کم‌تر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی را احراز کند و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم… شعر شما زبان واقعی عصری است که همه کس آن را، تمام آن را، هضم نکرده است. درباره‌ی تحقیقات ادبی که کرده‌اید حاجت تذکار نیست… انصاف نمی‌بینم که بی‌مطالعه‌ای تطبیقی و دقیق، از روی شوق و احساس دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست؛ اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق می‌کنم که درین باب دعوی بسیار است و معنی بسیار نیست.»
goo.gl/QahbA4

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/oqQX8M

@Tavaana_TavaanaTech
کارتون؛ برای #دختر_خیابان_انقلاب

By: ©mah)yar

goo.gl/En2qda

بر آن شاخِ بلند ای نغمه‌ساز باغِ بی‌برگی 
بمان تا بشنوند از شور آوازت 
درختانی که اینک در جوانه‌های خُرد باغ در خواب‌اند 
بمان تا دشت‌های روشنِ آیینه‌ها 
گُل‌های جوباران 
تمام نفرت و نفرینِ این ایامِ غارت را 
ز آواز تو دریابند 
تو غمگین‌تر سرودِ حسرت و چاووشِ این ایام 
تو بارانی‌ترین ابری که می‌گرید 
به باغِ مزدک و زرتشت 
تو عصیانی‌ترین خشمی که می‌جوشد 
ز جام و ساغرِ خیام 
درین شب‌ها 
که گل از برگ و 
برگ از باد و 
باد از ابر و 
ابر از خویش می‌ترسد 
و پنهان می‌کند هر چشمه‌ای سِر و سرودش را 
درین آفاق ظلمانی 
چنین بیدار و دریاوار 
تویی تنها که می‌خوانی
#شفیعی__کدکنی #زنان #حجاب_اجباری #اعتراض #انقلاب_زنان

اکانت اینستاگرام هنرمند:
maaah_yaaar

#چهارشنبه_های_سفید
#نه_به_حجاب_اجباری
منابع مرتبط
کنش های کوچک ایستادگی:
goo.gl/meeP0A
نافرمانی مدنی، اثر هنری دیوید ثورو:
bit.ly/1oqL9bw
رزا پارکس در برابر ظلم قد خم نکرد:
goo.gl/U0DDaq
نخستین دختر سیاه‌پوست که به مدرسه‌ای سفید‌پوست راه یافت
bit.ly/1qAKbxS

@Tavaana_TavaanaTech
شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی که به استاد شجریان تقدیم شده است.

دران زلالِ بیکران

بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآورد

به روی نقشهٔ وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و‌ سر از خزر برآورد

برون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانه‎ای به زیب و فر برآورد

چو موجِ آن ترانه‎ها برآید از کرانه‎ها
جوانه‎های ارغوان زِ بیشه سر برآورد

بهار جاودانه‎ای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآورد

سیاهی از وطن رود، سپیده‌ای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمه‎ات زِ شب شرر برآورد

شب ارچه‌ های و هو کند، زِ خویش شستشو کند
در این زلال بیکران دمی اگر برآورد

صدای تُست جاده‎ای که می‎رود که می‎رود
به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد

بخوان که از صدای تو در آسمانِ باغ ما
هزار قمریِ جوان دوباره پَر برآورد

سفیرِ شادی وطن صفیر نغمه‎های تُست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد.

محمدرضا شفیعی کدکنی
طفلی به نام شادی، تهران: ۱۳۹۹، ص ۲۱۸

محمدرضا شفیعی کدکنی، نویسنده و ادیب و شاعر در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ِ تربت حیدریه در خراسان دیده به جهان گشود.

اشعار شفیعی کدکنی را می‌توان در زمره‌ی شاعران اجتماعی ایران قلمداد کرد. در هر برهه از زمان در اشعار شفیعی می‌توان حال و روز جامعه‌ی آن روز را دریافت. عبدالحسین زرین‌کوب درباره‌ی اشعار شفیعی کدکنی خطاب به او می‌نویسد: «...شعر، شعر جوهردار، شعر بی‌نقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز… خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صاف‌ترین و درخشان‌ترین اشکال خویش است شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد.
حق آن است که کم‌تر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی را احراز کند و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم… ....»

بیش‌تر بخوانید:
goo.gl/oqQX8M

#محمدرضا_شجریان #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شجریان #شفیعی_کدکنی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شفیعی_کدکنی: حق و حد خودم نمی‌دانم درباره استاد #شجریان صحبت کنم، چون من در موسیقی شنونده مبتدی و بی‌فرهنگی هستم و شجریان در موسیقی، جایگاه حافظ در شعر را دارد.

امروز زادروز شفیعی کدکنی بود
http://goo.gl/oqQX8M

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز شفیعیکدکنی؛ شاعر شعر بی‌نقاب

شفیعیکدکنی در واقع شاعری شعر اجتماعی است.
ای كاش ای كاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه‌ها در جعبه‌های خاك‌
یك روز می‌توانست همراه خویشتن ببرد، هر كجا كه خواست:
در روشنای باران
در آفتاب پاك

درباره او بخوانید:
https://tavaana.org/fa/MohammadReza_Shafiei_Kadkani

نقش ادبیات را در تغییرات اجتماعی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

#أدبيات #شفیعی_کدکنی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech