آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
دیگه دیره

تورج شعبانخانی - #آهنگساز و #خواننده، متولد ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ ـ تهران . تورج شعبانخانی از سن ۱۷ سالگی موسیقی رابه طور حرفه ای آغاز کرد. اوخواننده و سرپرست گروهی بود که آهنگهای فرنگی را اجرا می کردند اما این حد برای او رضایت بخش نبود و می خواست به مراتب بالاتری دست پیدا کند از همین زمان او از گروه جدا شد به طور جدی تر به موسیقی و آموزش و کسب تجربه پرداخت سال۱۳۵۰، تلویزیون آن زمان که به دنبال جذب استعداد جدید رشته موسیقی بود فراخوانی برگزار کرد دراین فر اخوان از بین ۴۰۰۰ نفر شرکت کننده فقط ۴۰ نفربرگزیده شدند؛ نتیجه آن فراخوان، تشکیل کلاسهای سولفژ و تئوری موسیقی طی یک دوره دو ساله تحت آموزش استاد مرتضی حنانه بود. تورج شعبانخانی به همراه تعدادی از هنرجویان دیگر به این دوره دو ساله راه یافت و رشته آهنگسازی را دنبال کرد.

اولین تجربه حرفه ای اوکه در واقع نقطه عطف و آغاز زندگی هنری اوست، ساخت #موسیقی فیلم آدمک به کارگردانی خسرو هریتاش بود در این فیلم ۲ آهنگ به اسامی « آدمک و پروانه من، #شعر و #آهنگ از #تورج_شعبانخانی و صدای فریدون فروغی» اجراشد. این فیلم برای فروغی هم اولین تجربه خوانندگی بود که بعد از آن #خوانندگی رابه طور حرفه ای دنبال کرد.

تورج شعبانخانی برای خوانندگانی چون سیمین غانم ، ابی ، ستار، فریدون فروغی، مرجان ، مازیار و...آهنگ ساخته و حاصل ۴۳ سال تجربه وی فعالیت بیش از ۲۶۰ ترانه،۴ موسیقی فیلم، دو آلبوم با صدای خود او از کارهای قدیمی و ۱ آلبوم از کارهای جدیدیش بنام غزل است.

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
۱۸ بهمن‌ماه امسال، ۹۸ سال از عمر احمد عاشورپور #خواننده و #آهنگساز و پدر موسیقی محلی (فولکلور) گیلان می‌گذرد.

ترانه‌سرای اهل گیلان است. او در بهمن‌ماه ۱۲۹۶ خورشیدی در بندرانزلی در استان گیلان دیده به جهان گشود. محله‌ای که عاشورپور در آن به دنیا آمد غازیان نام دارد. او تحصیلات ابتدایی خود را در شهر زادگاهش گذراند. عاشورپور می‌گوید که وزن و قافیه و ریتم را در همین دوران با خواندن اشعار کلاسیک ایران خصوصا دیوان شمس تبریزی ِ مولانا فرا گرفته است.

عاشورپور مهندسی کشاورزی خود را از دانشکده‌ی کشاورزی دانشگاه تهران اخذ کرده است. در سال ۱۳۳۲ عاشورپور به ابوالحسن صبا معرفی می‌شود و در رادیو تهران به خوانندگی مشغول می‌شود. در این دوره هم‌کاری‌هایی نیز با حسین محجوبی و حسین تهرانی داشته است و پس از این با معرفی روح‌الله خالقی با انجمن ملی #موسیقی به هم‌کاری می‌پردازد. عاشورپور در بین سال‌‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ و همین‌طور بین سال‌های ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۳۸ به هم‌کاری با رادیو پرداخت. ترانه‌های او را نه تنها مردم گیلان که بسیاری دیگر در نقاط دیگر ایران شنیدند و مورد پسندشان قرار گرفت. عاشورپور از نخستین کسانی بود که با صدای گرم و دل‌نشین خود ترانه‌های محلی را به رادیو کشاند. در این مسیر معتمد وزیری از خوانندگان اهل کردستان نیز از اولین‌ها محسوب می‌شود. عاشورپور رنگ و بوی زندگی روزمره‌ی مردم کوچه و بازار را به رادیو و رسانه‌ها کشاند.

احمد عاشورپور در بیست‌ودوم دی‌ماه ۱۳۸۶ به دلیل کهولت سن و بیماری ریه در بیمارستان جم تهران درگذشت و او را در زادگاهش، بندرانزلی به خاک سپردند.

ترانه‌ی زیبای «امید» با #خوانندگی و آهنگ‌سازی احمد عاشورپور و شعری از احسان طبری تقدیم می‌شود به شما هم‌راهان همیشگی توانا.

یاد #احمدعاشورپور گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سپیده رئیس‌سادات متولد آذرماه ۱۳۵۹ در تهران است. او از ۹ سالگی ردیف‌های آوازی را نزد پریسا، خواننده‌ی موسیقی سنتی ایران فراگرفت. رئیس سادات نواختن سه‌تار را نزد ارشد طهماسبی و مسعور شعاری آغاز کرد. او شانزده سال داشت که در کلاس درس پرویز مشکاتیان حاضر شد. «کنج صبوری» حاصل همین دوره از زندگی سپیده است که به آهنگ‌سازی و سرپرستی پرویز مشکاتیان و هم‌خوانی علی رستمیان منتشر شد.

رئیس سادات پس از پایان تحصیلات در هنرستان گرافیک در سال ۱۳۸۱ موفق به اخذ مدرک لیسانس با گرایش نقاشی شد و در سال ۱۳۸۷ از دانشکده ادبیات و فلسفه دانشگاه بولونیا در رشته‌ی «موزیکولوژی» فارغ‌التحصیل شد. دانشگاه بولونیا در غرب ایتالیا و در شهر بولونیا بنا شده است. شهر بولونیا در قرن هفدهم میلادی به خاطر موسیقی معروف شد و در سال ۲۰۰۶ یونسکو این شهر را شهر #موسیقی نامید. دانشگاه این شهر یکی از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های اروپا است که در سال ۱۱۰۰ میلادی ساخته شده است.

او هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه بولونیا از محضر محمدرضا لطفی نیز خوشه‌ها برچید. او در مدت اقامت شش ساله‌ی خود در ایتالیا به اجرای موسیقی و هم‌کاری در سازمان‌ها و رسانه‌های یونسکو، واتیکان، رادیو ملی ایتالیا، و بی‌بی‌سی پرداخت و برای شناساندن موسیقی ایران کنسرت‌های مختلفی به هم‌راه نوازندگان ایرانی و غیر ایرانی پرداخت.

سپیده رئیس سادات هم‌اکنون ساکن کانادا است و در دانشگاه تورنتو در رشته‌ی «اتنوموزیکولوژی» یا موسیقی‌شناسی قومی تحصیل و پژوهش می‌کند.

#تصنیف «این خرقه که من دارم» با #خوانندگی و #نوازندگی سه‌تار #سپیده_رئیس_سادات (گروه مشتاق) با شعری از حافظ تقدیم می‌شود به همراهان همیشگی توانا

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#شاهکار_بینش‌پژوه را بیشتر بشناسیم!
bit.ly/1RRHBA8

«من اگر باده خورم باده پرستم به توچه!
گرکه با ماهرخی تنگ نشستم به توچه!

خود خدا گفته در توبه همیشه باز است
تو خدایی مگر؟ ار توبه شکستم به توچه!

رو به آیینه خودت را بنشین موعظه کن!
بتوچه کس چه کند هرچه کند کس به توچه!...»

شاهکار بینش‌پژوه متولد آذر ۱۳۵۱ در تهران #ترانه‌سرا، #خواننده و #آهنگساز سبک #پاپ ایرانی است. او دارای دکترای شهرسازی گرایش برنامه ریزی شهری است و مدتی در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد.

از آثار وی در زمینه #موسیقی و #خوانندگی می‌توان به آلبوم‌های اسکناس، ادبیاتی دیگر، بانوی شرقی، کنارم بخواب اشاره کرد.

آلبوم اسکناس در سال ۱۳۸۳ منتشر شد و اولین آلبوم رپ دارای مجوز در ایران بود با موضوع انتقاد از فاصله طبقاتی.

گفت‌وگوی کامل را اینجا بشنوید: bit.ly/1RRHBA8

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
زادروز غلام‌حسین بنان، صدای مخملی #آواز ایران

غلام‌حسین بنان در ۱۵ اردیبهشت ۱۲۹۰شمسی در قلهک تهران و در یک خانواده‌ی متمول و صاحب‌نام دیده به جهان گشود. پدرش کریم‌خان بنان‌الدوله نوری و مادرش دختر شاه‌زاده محمدتقی میرزارکنی (رکن‌الدوله) برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمدشاه قاجار بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنان دیگر حال خوشی نداشت. بنا به گفته‌ی همسرش، از اواخر سال ۱۳۵۷ - یعنی سال انقلاب- به سبب حوادث و وقایع پیاپی و یاس و نا امیدی رنجور شد و کارش به بستر کشیده و بیماری دست‌گاه گوارشی سرانجام در هشتم اسفندماه سال ۶۴، آوازخوان بزرگ را به دست مرگ سپرد.

بنان از شش سالگی بنا به سفارش نی‌داود، استاد موسیقی به #خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از درس مادرش که نوازنده‌ی چیره‌دست پیانو بود بهره‌های فراوان جست. همه‌ی اعضای خانواده‌ی بنان دستی در موسیقی داشتند. خاله‌ی بنان نی می‌نواخت و خواهرانش از شاگردان تار «مرتضی خان نی‌داود» بودند. در یکی از جلسات خانوادگی، پدر درمی‌یابد که فرزندش صدای خوشی دارد که از خودش به ارث برده است.

اولین استاد ِ غلام‌حسین، پدرش بود و استادان بعدی او میرزا طاهر ضیاء ذاکرین رثایی(رسایی) و ناصر سیف بودند. میرزا طاهر که به «ضیاالذاکرین» شهرت داشت روضه‌خوانی با صدای خوش بود. بنان در سال ۱۳۲۱ خوانندگی را در رادیو آغاز کرد و زمان چندانی نگذشت که آوازه‌ی آواز بنان همه جا پیچید. روح‌الله خالقی او را به ارکستر انجمن $موسیقی برد و با ارکستر شماره‌ی یک نیز هم‌کاری را آغاز کرد و از همان ابتدای آغاز برنامه‌ی «گل‌های رنگارنگ» بنا به دعوا داود پیرنیا هم‌کاری داشت. می‌گویند روزی که بنان با عبدالعلی وزیری برای امتحان به رادیو می‌روند در دفتر روح‌الله خالقی، ابوالحسن صبا نیز حضور داشت؛ از بنان می‌خواهند که برای ایشان قطعه‌ای بخواند و بنان «درآمد سه‌گاه»را آغاز می‌کند و صبا نیز به هم‌راهی ویلون می‌نوازد. هنوز «درآمد» تمام نشده بود که خالقی به صبا می‌گوید:«شما نواختن ویلن را قطع کنید» و به بنان اشاره می‌کند که «گوشه‌ی حصار» را بخواند و بنان بدون اندکی مکث، با مهارت و استادی تمام آن را می‌خواند و به «سه‌گاه» فرود می‌آید که در این لحظه روح‌الله خالقی بی‌اختیار بلند می‌شود و بنان را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد و برای او آینده‌ی هنری درخشانی پیش‌بینی می‌کند.

در آبان‌ماه سال ۱۳۹۲ در خبرها آمده بود که خانه‌ی غلام‌حسین بنان خراب می‌شود تا به جای آن برج ساخته شود. این خانه‌ی تخریب‌شده عمارتی دو طبقه بود که بنان از سال ۱۳۵۴ شمسی در آن سکونت داشته است. محمد بهشتی مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی به این تخریب بنای بنان در آن زمان انتقاد کرد و گفت: «تهران شهر خاطره است. خاطره‌های این شهر را صاحبان این خانه‌ها به وجود آورده‌اند. تهران کجاست؟ تهران چیست؟ آیا تهران جز خاطره است؟ جز یک رویاست؟ جز چیزی است که دلمان برای آن تنگ می‌شود؟ اکنون شنیده‌ام که خانه‌ی بنان را تخریب کرده‌اند.» #غلام‌حسین_بنان در ۸ اسفندماه ۱۳۶۴ در بیمارستان ایران‌مهر درگذشت. او وصیت کرده بود که در ظهیرالدوله دفن شود اما در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/6W0fN6

@Tavaana_TavaanaTech
این سوسن است که می‌خواند
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۳.
گل‌اندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لس‌آنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت. سوسن در شهر قصر شیرین در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود.
او تنها پنج سال داشت که پدر و مادرش را از دست داد. او پس از این واقعه به تهران می‌آید و در منزل عمه‌اش شروع به زندگی می‌کند. #سوسن تنها دوازده سال سن داشت که #خوانندگی را آغاز کرد. ..
او به #مستمندان نیز بسیار کمک می‌کرد. هزینه‌ی تحصیل چندین دانش‌آموز و دانش‌جوی بی‌بضاعت را می‌داد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلی‌ها این بیمارستان را به نام او می‌شناسند.
انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی #زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سال‌های سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل #آوازخوانی در مراسم‌های خصوصی به #شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آن‌جا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لس‌آنجلس ساکن شد. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دست‌و دل‌باز بود و به #فقرا کمک می‌کرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد. سوسن بر اثر حادثه‌ای دست راستش شکست اما برای درمان آن اقدامی نکرد. پس از مدتی دست شکسته بسیار آزارش داد و در یک عمل جراحی هشت ساعته مورد درمان قرار گرفت اما او پس از مدتی سکته می‌کند.
مهدی ذکایی، سردبیر مجله جوانان در لس‌آنجلس، آخرین روزهای زندگی سوسن را این‌گونه توصیف می‌کند: «بعد از سکته سه روزی هم حال سوسن خوب بود. من خودم ديروز صبح ( ۳ ماه مه ۱۴ارديبهشت) باهاش تلفنی صحبت کردم . ولی بعد از ظهر ساعت دو و پانزده دقيقه قلبش می‌ايسته و دکترها هم کاری نم‌ تونن انجام بدن و در بيمارستان فوت می کنه...تأسف آوره که به شما بگم که سوسن در اين شش ماه گذشته به همراه اسبابش در گاراژ خانه يکی از دوستانش در لس‌آنجلس زندگی می‌کرد ولی دراين يک ماه آخر دوستانش آپارتمان کوچکی رو براش فراهم کرده بودن و سوسن تازه به اونجا اسباب کشی کرده بود.» در سال‌های آخر زندگی، سوسن در کاباره رستوران‌های ایرانی، گاهی برنامه اجرا می‌کرد و اواخر عمر، شرکت ترانه به سوسن پیشنهاد می‌کند که مجانا آهنگ‌های جدیدی را برای سوسن ضبط کنند که عمر او کفاف نمی‌دهد.
سوسن در سراسر ایران شناخته می‌شود. او می‌گوید که ترانه‌ی معروف «سفر» در دو میلیون نسخه ضبط و پخش شده است. سوسن با این‌که خواننده‌ی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقه‌مندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بل‌که برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را می‌شنیدند و درباره‌ی کارهای او سخن می‌گفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که می‌خواند». او در بخشی از این شعر می‌سراید:
اتراق‌گاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که می‌خواند،
شب‌های اضطراب را
بر دره‌های برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که می‌خواند.
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/jR0V2J
@TavaanaTavaanaTech
ساتو(پری) آقابابیف، اولین خواننده‌ی #زن ایرانی
پری آقابابایف اولین زنی است که در رشته‌ی آواز به صورت آکادمیک تحصیل کرد.
ساتنیک آقابابیف - آقابابیان- در سال ۱۲۷۹ خورشیدی به دنیا آمد. علاوه بر #خوانندگی ساتو پری در زمینه‌ی بازی‌گری نمایش و نمایش‌نامه‌نویسی نیز فعالیت داشته است. #ساتوپری دانش‌آموخته‌ی کنسرواتور شارلوتن بورگ برلین و کنسرواتورهای سلطنتی مسکو، رم و فرانسه در رشته‌ی آواز، باله و نمایش بود.
ساتو پری در سال ۱۳۰۶ خورشیدی اُپِرِت الهه‌ی جشن گل‌ها را تحریر کرد و در سال ۱۳۰۷ خورشیدی سینما‌تئاتر ِ پری را در میدان مخبرالدوله بنا گذاشت.
سعید نفیسی او را مردمک چشم جامعه‌ی هنری تهران لقب داد.
بی‌‌شک پری #آقابابیف را می‌توان از پیشگامان و ستاره‌ی اصلی اُپِرِت‌هایی دانست که از سال ۱۳۰۰ خورشیدی به بعد در تهران بر روی پرده رفته است.
@Tavaana_TavaanaTech
رو به آیینه خودت را بنشین موعظه کن!
بتوچه کس چه کند هرچه کند کس به توچه!...»
bit.ly/1RRHBA8

#شاهکار_بینش‌پژوه متولد آذر ۱۳۵۱ در تهران ترانه‌سرا، خواننده و #آهنگ‌ساز سبک پاپ ایرانی است. او دارای دکترای #شهرسازی گرایش برنامه ریزی شهری است و مدتی در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد.

از آثار وی در زمینه #موسیقی و #خوانندگی می‌توان به آلبوم‌های اسکناس، ادبیاتی دیگر، بانوی شرقی، کنارم بخواب اشاره کرد.

آلبوم اسکناس در سال ۱۳۸۳ منتشر شد و اولین آلبوم رپ دارای مجوز در ایران بود با موضوع انتقاد از فاصله طبقاتی.

گفت‌وگوی کامل را اینجا بشنوید: bit.ly/1RRHBA8
@Tavaana_TavaanaTech
گاهان
اثری از: یاسمین شاه‌حسینی

«گاهان» مجموعه تک‌نوازی‌های شاه‌حسینی در موسیقی ردیف-دستگاهی است.
یاسمین شاه‌حسینی از آن دست نوازندگانی است که در فضایی کاملاً آکادمیک و علمی پرورش پیدا کرده و با وجود سن کم‌اش نگاهی بسیار جدی و دقیق به موسیقی دارد. شاه‌حسینی در کنار آهنگسازی و نوازندگی به کار پژوهش در حوزه موسیقی نیز مشغول است. این #هنرمند جوان در خصوص نگرش جامعه نسبت به حضور خانم‌ها در عرصه موسیقی به «آرمان» گفت: متأسفانه به دلیل عدم هماهنگی ارگان‌های مسئول و اعمال سلایق شخصی بعضی مدیران یا هر دلیل دیگری، عملاً عرصه #موسیقی برای فعالیت بانوان چندان مساعد نیست. چه در زمینه #نوازندگی و چه #خوانندگی. امروزه شاهد لغو بسیاری از کنسرت‌ها به دلیل حضور نوازنده یا خواننده خانم در آنها بوده‌ایم... در واقع فضای موسیقی در سال‌های اخیر به سمت مردانه شدن در حرکت است.»
یاسمین شاه‌حسنی هم پیش از نیز در آلبوم‌هایی همچون «سفری تا روشنایی» به آهنگسازی حمید بهروزی‌نیا و «سه عود» به آهنگسازی شهرام غلامی عود نواخته است.

ویدیو: http://bit.ly/1sidcTx
@Tavaana_TavaanaTech
گیتی پاشایی، #خواننده، #آهنگ‌ساز و #بازیگر ایرانی در ۲۳ خردادماه ۱۳۱۹ در تهران دیده به جهان گشود.

پدر بزرگ گیتی، جعفر منصوری شاعر و استاد موسیقی بود. او تار و سه‌تار را به مادر گیتی آموزش داد و این‌گونه شد که مادر گیتی با #موسیقی آشنا شد. گیتی پاشایی ردیف‌های موسیقی را نزد اساتیدی چون فرامرز پایور، مهدی فروغ و محمود کریمی آموخت. گیتی پس از دیپلم به آمریکا رفت و در سیتی‌کالج نیویورک در رشته‌ی معماری به تحصیل پرداخت. او هم‌چنین در سیاتل آمریکا لیسانس هارمونی و ارکستراسیون دریافت کرد. اواخر دهه‌ی چهل شمسی بود که گیتی با #خوانندگی در رادیو و تلویزیون رسما وارد عالم خوانندگی شد.
ترانه‌‌هایی مانند «دل بلهوس»، «گل مریم»، «شب من شب تو» و «یه دل دارم» از ترانه‌های آن دوره‌ی #گیتی پاشایی محسوب می‌شود.

گیتی پاشایی در ۱۷اردیبهشت ۱۳۷۴ به دلیل ابتلا به سرطان پستان و در سن ۵۴ سالگی در تهران درگذشت.

#ترانه معروف «گل مریم» با صدای زیبای گیتی پاشایی تقدیم می‌شود به شما همراهان توانا

شعر و تنظیم ترانه از کریم فکور

در مورد #گیتی_پاشایی بیش‌تر بدانید:
http://bit.ly/1E9u7qp

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
جواد یساری دور از کوچه‌ و بازار ۷۰ ساله شد
goo.gl/zzNFMA

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موسیقی و خوانندگی مانند برخی از هنرهای دیگر در ایران پساانقلابی با محدودیت‌های بسیاری مواجه شد. بسیاری از خوانندگان پیش از به بار نشستن انقلاب اسلامی بار سفر بستند و رفتند. برخی که دوست داشتند در کشورشان بمانند در ابتدا بارها به دادگاه انقلاب احضار شدند و حتا رنگ سلول‌های زندان جمهوری اسلامی را دیدند و حتا جریمه نقدی شدند و شلاق خوردند. بعضی از هنرمندان نیز علی‌رغم همه‌ی این تلخ‌کامی‌ها به هر دلیل، ماندن در کشور را به مهاجرت ترجیح دادند اما هیچ‌گاه نتوانستند در ایران کنسرتی اجرا کنند و یا مجوزی برای انتشار کارهای‌شان از سوی دولت دریافت کنند. جواد یساری، خواننده‌ی قدیمی ایران نیز از این دسته آخر است. او در ایران ماند اما هیچ‌گاه نتوانست برای کارهایش مجوز بگیرد و یا به اجرای کنسرت در داخل کشور بپردازد.

جواد یساری می‌گوید «عشم این است که همینجا و در همین مملکت خواندن را انجام بدهم… در مملکت‌مان دیگر از من گذشته و پیر شدیم ولی خیلی دوست داشتم همینجا این کار را می‌کردم...»

جواد یساری در گفت‌وگویی می‌گوید که بعد از مرگم مجوز اجرا می‌گیرم.

او می‌گوید که «پس از انقلاب با موافقت دولت جدید می‌رفتیم جاهای سالم و برنامه اجرا می‌کردیم. نم‌نم اونم جمع شد و دیگه نذاشتن کار کنیم.»

جواد یساری در ۲۳ اسفندماه ۱۳۲۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود. او فعالیت هنری‌اش را با از سال ۱۳۵۲ با خواندن ترانه‌های «کوچه‌بازاری» آغاز کرد. اولین آهنگی که جواد یساری اجرا کرد ترانه ای بود با نام «پول سیاه».

اصطلاح «کوچه‌بازار» به عنوان سبکی هنری از همان سال‌ها در ایران باب شد و طرفداران بسیاری پیدا کرد. جواد یساری اما از این‌که به او خواننده‌ی کوچه‌بازاری بگویند راضی به نظر نمی رسد.او عنوان «مردمی» را برای سبک کاری هنری‌اش می‌پسندد.

جواد یساری می‌‌گوید در برهه‌ای از زمان به لیل این‌که اجازه نمی‌دادند که بخوانم حواس‌پرتی گرفتم. او در مورد این دوره چنین می‌گوید:

«نخوندنم باعث شد یک مقدار حواس‌پرتی پیدا کنم. مثل قناری که نذارن بخونه مریض شدم. یه دوستی داشتم تو امیریه که مطب داشت. رفتم گفتم دکتر درد من اینه، توی خیابون اگه یه جا ببینم مردم واسه شعار دادن جمع شدن فکر می‌کنم اینا واقعی هستن و دارن منو تشویق می‌کنن. تو خونه فکر می‌کنم رو سن هستم و می‌زنم زیر آواز. دکتر گفت یه جوری سرت رو گرم کن.»
.
یساری می‌گوید: «سه سال سرم را با کشتی گرم کردم. حالم خوب شد. یواش‌یواش موسیقی یه خرده شل شد و به قدیمیا مجوز اجرا دادن بیان بخونن. منم سه چهار بار رفتم تا مجوز بگیرم، هی گفتن صبر کن.»

صاحب ترانه‌ی «صبر ایوب» هر چه صبر کرد اما از مجوز خبری نشد. یساری می‌گوید که به آغاسی هم بعد از مرگش مجوز دادند و من نیز چنین سرنوشتی خواهم داشت:

«بعد مردنم. آغاسی هنوز زنده بود که ما از انجمن رشت شکایت کردیم به ارشاد و بعد بررسی کردن گفتن نعمت آغاسی بخونه ولی تا مجوز برسه آقانعمت رو کفن و دفن کرده بودن.»

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/2lSWprr

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
- به یاد مهستی که امروز سالگرد درگذشت اوست

goo.gl/FNnJrb

توانا- خدیجه دده‌بالا که بعدها با نام هنری «مهستی» در میان مردم شهره گشت خواننده‌ی ایرانی است که در بیست‌وپنجم آبان‌ماه ۱۳۲۵در تهران به دنیا آمد. نوجوانی بیش نبود که استعداد هنری و صدای زیبایش از طریق موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز و ویوبنیست سرشناس، پرویز یاحقی کشف شد. پرویز یاحقی در یک مهمانی به صورت اتفاقی صدای مهستی را می‌شنود و به صدای او علاقه‌مند می‌شود و او را تشویق می‌کند که مسیر موسیقی و خوانندگی را بربگزیند. هایده از مهستی بزرگ‌تر بود اما مهستی زودتر از او پا در وادی هنر گذاشت. خدیجه دده‌بالا نام خود را از شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم هجری قمری، مهستی گنجه‌ای برگرفته است...
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2rQqB5f

@Tavaana_TavaanaTech
این سوسن است که می‌خواند
bit.ly/2jsL39G

در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۳.
گل‌اندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لس‌آنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.

سوسن با این‌که خواننده‌ی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقه‌مندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بل‌که برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را می‌شنیدند و درباره‌ی کارهای او سخن می‌گفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که می‌خواند». او در بخشی از این شعر می‌سراید:
اتراق‌گاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که می‌خواند،
شب‌های اضطراب را
بر دره‌های برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که می‌خواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب داده‌اند در منظومه‌ای از صدای «حلقائی زخم‌داری» سخن می‌گوید که در شهر می‌چرخد و تصنیف‌های سیاسی می‌خواند. عباس پهلوان، سردبیر مجله‌ی فردوسی می‌گوید در آن سال‌ها ما بر روی مجله تنها عکس‌های سیاسی می‌گذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او می‌گوید: «یکی از ترانه‌های او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»

او به مستمندان نیز بسیار کمک می‌کرد. هزینه‌ی تحصیل چندین دانش‌آموز و دانش‌جوی بی‌بضاعت را می‌داد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلی‌ها این بیمارستان را به نام او می‌شناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سال‌های سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسم‌های خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آن‌جا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لس‌آنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دست‌و دل‌باز بود و به فقرا کمک می‌کرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1

ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره

#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز غلام‌حسین بنان، صدای مخملی #آواز ایران

غلام‌حسین بنان در ۱۵ اردیبهشت ۱۲۹۰شمسی در قلهک تهران و در یک خانواده‌ی متمول و صاحب‌نام دیده به جهان گشود. پدرش کریم‌خان بنان‌الدوله نوری و مادرش دختر شاه‌زاده محمدتقی میرزارکنی (رکن‌الدوله) برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمدشاه قاجار بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنان دیگر حال خوشی نداشت. بنا به گفته‌ی همسرش، از اواخر سال ۱۳۵۷ - یعنی سال انقلاب- به سبب حوادث و وقایع پیاپی و یاس و نا امیدی رنجور شد و کارش به بستر کشیده و بیماری دست‌گاه گوارشی سرانجام در هشتم اسفندماه سال ۶۴، آوازخوان بزرگ را به دست مرگ سپرد.

بنان از شش سالگی بنا به سفارش نی‌داود، استاد موسیقی به #خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از درس مادرش که نوازنده‌ی چیره‌دست پیانو بود بهره‌های فراوان جست. همه‌ی اعضای خانواده‌ی بنان دستی در موسیقی داشتند. خاله‌ی بنان نی می‌نواخت و خواهرانش از شاگردان تار «مرتضی خان نی‌داود» بودند. در یکی از جلسات خانوادگی، پدر درمی‌یابد که فرزندش صدای خوشی دارد که از خودش به ارث برده است.

اولین استاد ِ غلام‌حسین، پدرش بود و استادان بعدی او میرزا طاهر ضیاء ذاکرین رثایی(رسایی) و ناصر سیف بودند. میرزا طاهر که به «ضیاالذاکرین» شهرت داشت روضه‌خوانی با صدای خوش بود. بنان در سال ۱۳۲۱ خوانندگی را در رادیو آغاز کرد و زمان چندانی نگذشت که آوازه‌ی آواز بنان همه جا پیچید. روح‌الله خالقی او را به ارکستر انجمن $موسیقی برد و با ارکستر شماره‌ی یک نیز هم‌کاری را آغاز کرد و از همان ابتدای آغاز برنامه‌ی «گل‌های رنگارنگ» بنا به دعوا داود پیرنیا هم‌کاری داشت. می‌گویند روزی که بنان با عبدالعلی وزیری برای امتحان به رادیو می‌روند در دفتر روح‌الله خالقی، ابوالحسن صبا نیز حضور داشت؛ از بنان می‌خواهند که برای ایشان قطعه‌ای بخواند و بنان «درآمد سه‌گاه»را آغاز می‌کند و صبا نیز به هم‌راهی ویلون می‌نوازد. هنوز «درآمد» تمام نشده بود که خالقی به صبا می‌گوید:«شما نواختن ویلن را قطع کنید» و به بنان اشاره می‌کند که «گوشه‌ی حصار» را بخواند و بنان بدون اندکی مکث، با مهارت و استادی تمام آن را می‌خواند و به «سه‌گاه» فرود می‌آید که در این لحظه روح‌الله خالقی بی‌اختیار بلند می‌شود و بنان را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد و برای او آینده‌ی هنری درخشانی پیش‌بینی می‌کند.
.
در آبان‌ماه سال ۱۳۹۲ در خبرها آمده بود که خانه‌ی غلام‌حسین بنان خراب می‌شود تا به جای آن برج ساخته شود. این خانه‌ی تخریب‌شده عمارتی دو طبقه بود که بنان از سال ۱۳۵۴ شمسی در آن سکونت داشته است. محمد بهشتی مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی به این تخریب بنای بنان در آن زمان انتقاد کرد و گفت: «تهران شهر خاطره است. خاطره‌های این شهر را صاحبان این خانه‌ها به وجود آورده‌اند. تهران کجاست؟ تهران چیست؟ آیا تهران جز خاطره است؟ جز یک رویاست؟ جز چیزی است که دلمان برای آن تنگ می‌شود؟ اکنون شنیده‌ام که خانه‌ی بنان را تخریب کرده‌اند.» #غلام‌حسین_بنان در ۸ اسفندماه ۱۳۶۴ در بیمارستان ایران‌مهر درگذشت. او وصیت کرده بود که در ظهیرالدوله دفن شود اما در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

http://bit.do/efBvF
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/6W0fN6

ویدئو: قسمت کوتاهی از یک مصاحبه با زنده‌یاد استاد بنان

@Tavaana_TavaanaTech
این سوسن است که می‌خواند
bit.ly/2jsL39G

در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۳.
گل‌اندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لس‌آنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.

سوسن با این‌که خواننده‌ی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقه‌مندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بل‌که برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را می‌شنیدند و درباره‌ی کارهای او سخن می‌گفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که می‌خواند». او در بخشی از این شعر می‌سراید:
اتراق‌گاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که می‌خواند،
شب‌های اضطراب را
بر دره‌های برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که می‌خواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب داده‌اند در منظومه‌ای از صدای «حلقائی زخم‌داری» سخن می‌گوید که در شهر می‌چرخد و تصنیف‌های سیاسی می‌خواند. عباس پهلوان، سردبیر مجله‌ی فردوسی می‌گوید در آن سال‌ها ما بر روی مجله تنها عکس‌های سیاسی می‌گذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او می‌گوید: «یکی از ترانه‌های او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»

او به مستمندان نیز بسیار کمک می‌کرد. هزینه‌ی تحصیل چندین دانش‌آموز و دانش‌جوی بی‌بضاعت را می‌داد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلی‌ها این بیمارستان را به نام او می‌شناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سال‌های سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسم‌های خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آن‌جا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لس‌آنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دست‌و دل‌باز بود و به فقرا کمک می‌کرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1

ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره

#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی

@Tavaana_TavaanaTech
این سوسن است که می‌خواند
bit.ly/2jsL39G

در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۳.
گل‌اندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لس‌آنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.

سوسن با این‌که خواننده‌ی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقه‌مندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بل‌که برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را می‌شنیدند و درباره‌ی کارهای او سخن می‌گفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که می‌خواند». او در بخشی از این شعر می‌سراید:
اتراق‌گاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که می‌خواند،
شب‌های اضطراب را
بر دره‌های برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که می‌خواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب داده‌اند در منظومه‌ای از صدای «حلقائی زخم‌داری» سخن می‌گوید که در شهر می‌چرخد و تصنیف‌های سیاسی می‌خواند. عباس پهلوان، سردبیر مجله‌ی فردوسی می‌گوید در آن سال‌ها ما بر روی مجله تنها عکس‌های سیاسی می‌گذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او می‌گوید: «یکی از ترانه‌های او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»

او به مستمندان نیز بسیار کمک می‌کرد. هزینه‌ی تحصیل چندین دانش‌آموز و دانش‌جوی بی‌بضاعت را می‌داد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلی‌ها این بیمارستان را به نام او می‌شناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سال‌های سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسم‌های خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آن‌جا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لس‌آنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دست‌و دل‌باز بود و به فقرا کمک می‌کرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1

ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره

#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همکاری همایون شجریان با خواننده زن لبنانی در اجرای یک آواز جنجالی شده است و بسیاری از خوانندگان زن ایرانی از شجریان انتقاد کرده‌اند و این حرکت او را «دهن‌کجی» به خوانندگان زن ایرانی دانسته‌اند.
.
به گفته آنان در حالیکه خوانندگان زن ایرانی از آوازخوانی محروم هستند چرا شجریان به جای همدلی با زنان ایرانی و اعتراض به این ممنوعیت با یک خواننده زن لبنانی همکاری می‌کند.
.
برخی ولی این انتقادها را رد می‌کنند.
.
گزارش ویدئویی بی‌بی‌سی فارسی را در این باره ببینید.
.
نظر شما درباره این مسئله چیست؟
.
#آواز_زنان #خوانندگی

@Tavaana_Tavaanatech
آریانا سعید؛ الهام‌بخش و پیشرو

طرح از رضا عقیلی
@rezacartoon

اخیرا آواز دختران در ملاءعام در افغانستان ممنوع اعلام شد. کاربران رسانه‌های اجتماعی افغانستان، به‌ویژه زنان، با راه‌اندازی کارزاری در اعتراض به این تصمیم، ویدیوهایی از آواز خواندنشان را به اشتراک گذاشتند.
در پی واکنش شدید در رسانه‌های اجتماعی، آموزش‌و‌پرورش افغانستان این ممنوعیت را لغو کرد.

اما آریانا سعید، خواننده‌ای از افغانستان است که زنی الهام‌بخش و پیشرو در عرصه هنر خوانندگی محسوب می‌شود.
https://bit.ly/3tIfyuI

#کارتون #آریانا_سعید #خوانندگی_زنان #افغانستان #صدای_زن

@Tavaana_TavaanaTech
این سوسن است که می‌خواند
bit.ly/2jsL39G

در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۳.
گل‌اندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لس‌آنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.

سوسن با این‌که خواننده‌ی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقه‌مندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بل‌که برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را می‌شنیدند و درباره‌ی کارهای او سخن می‌گفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که می‌خواند». او در بخشی از این شعر می‌سراید:
اتراق‌گاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که می‌خواند،
شب‌های اضطراب را
بر دره‌های برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که می‌خواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب داده‌اند در منظومه‌ای از صدای «حلقائی زخم‌داری» سخن می‌گوید که در شهر می‌چرخد و تصنیف‌های سیاسی می‌خواند. عباس پهلوان، سردبیر مجله‌ی فردوسی می‌گوید در آن سال‌ها ما بر روی مجله تنها عکس‌های سیاسی می‌گذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او می‌گوید: «یکی از ترانه‌های او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»

او به مستمندان نیز بسیار کمک می‌کرد. هزینه‌ی تحصیل چندین دانش‌آموز و دانش‌جوی بی‌بضاعت را می‌داد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلی‌ها این بیمارستان را به نام او می‌شناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سال‌های سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسم‌های خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آن‌جا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لس‌آنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دست‌و دل‌باز بود و به فقرا کمک می‌کرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1

ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره

#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز غلام‌حسین بنان، صدای مخملی #آواز ایران

غلام‌حسین بنان در ۱۵ اردیبهشت ۱۲۹۰شمسی در قلهک تهران و در یک خانواده‌ی متمول و صاحب‌نام دیده به جهان گشود. پدرش کریم‌خان بنان‌الدوله نوری و مادرش دختر شاه‌زاده محمدتقی میرزارکنی (رکن‌الدوله) برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمدشاه قاجار بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنان دیگر حال خوشی نداشت. بنا به گفته‌ی همسرش، از اواخر سال ۱۳۵۷ - یعنی سال انقلاب- به سبب حوادث و وقایع پیاپی و یاس و نا امیدی رنجور شد و کارش به بستر کشیده و بیماری دست‌گاه گوارشی سرانجام در هشتم اسفندماه سال ۶۴، آوازخوان بزرگ را به دست مرگ سپرد.

بنان از شش سالگی بنا به سفارش نی‌داود، استاد موسیقی به #خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از درس مادرش که نوازنده‌ی چیره‌دست پیانو بود بهره‌های فراوان جست. همه‌ی اعضای خانواده‌ی بنان دستی در موسیقی داشتند. خاله‌ی بنان نی می‌نواخت و خواهرانش از شاگردان تار «مرتضی خان نی‌داود» بودند. در یکی از جلسات خانوادگی، پدر درمی‌یابد که فرزندش صدای خوشی دارد که از خودش به ارث برده است.

اولین استاد ِ غلام‌حسین، پدرش بود و استادان بعدی او میرزا طاهر ضیاء ذاکرین رثایی(رسایی) و ناصر سیف بودند. میرزا طاهر که به «ضیاالذاکرین» شهرت داشت روضه‌خوانی با صدای خوش بود. بنان در سال ۱۳۲۱ خوانندگی را در رادیو آغاز کرد و زمان چندانی نگذشت که آوازه‌ی آواز بنان همه جا پیچید. روح‌الله خالقی او را به ارکستر انجمن $موسیقی برد و با ارکستر شماره‌ی یک نیز هم‌کاری را آغاز کرد و از همان ابتدای آغاز برنامه‌ی «گل‌های رنگارنگ» بنا به دعوا داود پیرنیا هم‌کاری داشت. می‌گویند روزی که بنان با عبدالعلی وزیری برای امتحان به رادیو می‌روند در دفتر روح‌الله خالقی، ابوالحسن صبا نیز حضور داشت؛ از بنان می‌خواهند که برای ایشان قطعه‌ای بخواند و بنان «درآمد سه‌گاه»را آغاز می‌کند و صبا نیز به هم‌راهی ویلون می‌نوازد. هنوز «درآمد» تمام نشده بود که خالقی به صبا می‌گوید:«شما نواختن ویلن را قطع کنید» و به بنان اشاره می‌کند که «گوشه‌ی حصار» را بخواند و بنان بدون اندکی مکث، با مهارت و استادی تمام آن را می‌خواند و به «سه‌گاه» فرود می‌آید که در این لحظه روح‌الله خالقی بی‌اختیار بلند می‌شود و بنان را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد و برای او آینده‌ی هنری درخشانی پیش‌بینی می‌کند.
.
در آبان‌ماه سال ۱۳۹۲ در خبرها آمده بود که خانه‌ی غلام‌حسین بنان خراب می‌شود تا به جای آن برج ساخته شود. این خانه‌ی تخریب‌شده عمارتی دو طبقه بود که بنان از سال ۱۳۵۴ شمسی در آن سکونت داشته است. محمد بهشتی مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی به این تخریب بنای بنان در آن زمان انتقاد کرد و گفت: «تهران شهر خاطره است. خاطره‌های این شهر را صاحبان این خانه‌ها به وجود آورده‌اند. تهران کجاست؟ تهران چیست؟ آیا تهران جز خاطره است؟ جز یک رویاست؟ جز چیزی است که دلمان برای آن تنگ می‌شود؟ اکنون شنیده‌ام که خانه‌ی بنان را تخریب کرده‌اند.» #غلام‌حسین_بنان در ۸ اسفندماه ۱۳۶۴ در بیمارستان ایران‌مهر درگذشت. او وصیت کرده بود که در ظهیرالدوله دفن شود اما در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

http://bit.do/efBvF
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/6W0fN6

ویدئو: قسمت کوتاهی از یک مصاحبه با زنده‌یاد استاد بنان

@Tavaana_TavaanaTech