آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سالگرد دکتر رامین پوراندرجانی، قربانی کهریزک
جان بر سر قسم

«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.» - پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه‌ی کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک ِ بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان به‌داری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت #پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.

جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد. پدر رامین پوراندرجانی، رضا قلی در گفت‌وگویی با مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌گار در این باره می‌گوید: «ما رامین را صحیح و سالم تحویل سربازی دادیم. زنگ زدند گفتند بیا جنازه‌اش را بگیر و ببر، من چه کار می‌توانستم بکنم... گفتند تصادف کرده. با نام تصادف ما را دعوت به تهران کردند. داخل بهداری هم فوت شده، سرباز بود. داخل بهداری محل خدمتش فوت کرد. آنجا بعد‌ها خیلی شایعه شد، گفتند رامین خودکشی کرده، وصیت نامه نوشته بود و از این حرف‌ها، زیاد حرف زده شد. شب قبلش، ساعت هشت و نیم شب، من و رامین هفت یا هشت دقیقه با هم صحبت کرده بودیم، خیلی حالش خوب بود، خیلی. کاش آن تلفن را قطع نمی‌کردم، کاش تا صبح با هم حرف می‌زدیم. اما بلاخره ما نتوانستیم حتی چهره رامین را پس از مرگ ببینیم.» مقامات قضایی جمهوری اسلامی در پی‌گیری‌ها قضایی خود پوراندرجانی را به عنوان متهم جان‌باختن تعدادی از بازداشتی‌های کهریزک معرفی می‌کنند و بر این اساس کیفرخواستی تنظیم می‌کنند اما به دلیل درگذشت ِ دکتر رامین پوراندرجانی قرار منع تعقیب صادر می‌کنند.

مسعود علیزاده در مورد دیدارش با رامین پوراندرجانی چنین می‌گوید:

«من رامین را در دادسرای نظامی دیدم به همراه پدرش که آمده بودند شعبه یک بازپرسی دفتر آقای حسینی. ایشان گفت من نسخه‌هایی دربازداشتگاه کهریزک دارم که نشان می‌دهد مریض‌ها را به بیمارستان اعزام کرده بودم و حتی داروهای بیشتری نوشتم چون کهریزک جایی بود از نظر دارویی به گونه‌ای بود که طول می‌کشید تا تا بتوانند از فرماندهی نیروی انتظامی استان تهران به بازداشتی‌ها برسند. رامین تاکید می‌کرد که به من اجازه نمی‌دهند تا بروم به #بازداشتگاه #کهریزک و آن مدارک را بیاورم که بی‌گناهی خودم را ثابت کنم.»

رامین #پوراندرجانی کشته شد تا سعید مرتضوی بتواند با یک جریمه‌ی دویست‌هزار تومانی که گویا در تجدید نظر مقدار آن کم نیز شد از ماجرای کهریزک تبرئه شود.

پدر رامین پوراندرجانی می‌گوید: «من نتوانستم پرونده را به سرانجام برسانم. همینطوری پرونده را ول کردم ماند، کسی را پیدا نکردم که دردم را بگویم. ما جگر گوشه‌مان را از دست دادیم، بیچاره شدیم. رامین یک دنیا بود، یک انسان به تمام معنی بود، نه اینکه این‌ها را ا روی تعصب بگویم، شما حتما سخنرانی او را در مراسم فارغ التحصلی شینده‌اید...»

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/58wvWW

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اولین #مرخصی سعید مدنی پس از چهار سال #زندان

دکتر سعید مدنی، جامعه‌شناس عضو شورای فعالان ملی مذهبی پس از ۴ سال برای نخستین بار به مرخصی آمد.

به گزارش سایت ملی مذهبی سعید مدنی پزوهشگر مسائل اجتماعی در سال ۹۰ به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شد، پس از یکسال بازجویی به بند ۳۵۰ فرستاده شد.اما در سال ۱۳۹۲ به دلیل اعتراض به وضعیت بند به زندان رجایی شهر تبعید شد.
وی در سال ۱۳۹۲ در دادگاه تجدیدنظر به تحمل ۶ سال زندان و ۱۰ سال تبعید به بندرعباس محکوم شد.

دکتر مدنی که هفدهم دی ماه سال ۱۳۹۰ دستگیر شد پیش از صدور #حکم قطعی، دو سال از حبس خود را در بازداشت موقت زندان #اوین تحت #بازجویی های شدید گذرانده بود. با وجود گذشت ماه ها از بازداشت وی اتهام های وی نامشخص و تماس وی با خانواده محدود بود.

حکم دادگاه تجدید نظر آقای مدنی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بدون هیچ تغییری نسبت به حکم بدوی اعلام شد و او به شش شال زندان و ده سال تبعید به بندرعباس محکوم شد. او هم اکنون ۴ سال از دوران #حبس خود را گذرانده است.

او پیش‌تر هم در سال ۱۳۷۳ زمانی که عضو مجله #ایران_فردا بود و همچنین در سال ۱۳۷۹ به اتهام همکاری با شورای فعالان ملی مذهبی بازداشت شده بود.

وی در اسفندماه ۱۳۷۹ در جریان #بازداشت گروهی نیروهای ملی مذهبی دستگیر شد و حدود ۶ ماه در سلول‌های #انفرادی #بازداشتگاه #سپاه #پاسداران، محبوس بود و همراه بسیاری از چهره ای شاخص #ملی_مذهبی احکام سنگینی را دریافت کرد.

#زندانیان سیاسی
#ایران

منبع عکس: اینستاگرام صبا مدنی

از مصاحبه‌های #سعیدمدنی در توانا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Suicide_In_Iran

@Tavaana_TavaanaTech
انتشار عکس‌های #بی‌حجاب و وضعیت بد المیرا خاماچی در بازداشتگاه سپاه

خبرگزاری «گونئی نیوز» از وضعیت بد المیرا خاماچی، عضو شورای شهر #تبریز در #بازداشتگاه سپاه این شهر خبر داده است.
المیرا خاماچی دکترای #مدیریت شهری را از آمریکا گرفته و یکی از جوان ترین و تاثیرگذارترین اعضای شورای شهر تبریز است.

او به اتهام فساد مالی و مسایل اخلاقی بازداشت شده است و تصاویر خصوصی و بدون حجابش مربوط به سفری در ترکیه نیز در کانال‌های حامیان #سپاه منتشر شده است.

گونئی نیوز که اخبار مربوط به آذربایجان ایران را پوشش می‌دهد، علت دستگیری این عضو شورای شهر را کینه #سپاه_پاسداران قلمداد کرده است. این کینه ریشه در مخالفت‌های خانم خاماچی با طرح‌های سپاه در دوران ریاستش برکمیسیون بودجه شورای شهر تبریز داشته است.

چندی پیش نیز آرای #مینوخالقی، نماینده منتخب اصفهان، از سوی شورای نگهبان باطل اعلام شد. شنیده‌ها حاکی است که عکس‌های خصوصی او باعث این اتفاق شده است. عکس‌هایی که مربوط به سفر چین خانم #خالقی می‌شود و توسط یکی از رقبایش به شورای نگهبان رسیده است که نشان می‌دهد در مهمانی‌ها #روسری بر سر ندارد.

@Tavaana_TavaanaTech
«صلوات برفست» و فراموش کن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آقای سعید مرتضوی دادستان سابق تهران به خاطر کشه شدن زندانیان کهریزک عذرخواهی کرده است. عذرخواهی را برای دادگاه فرستاده است تا روی اوراق دیگر پرونده گذاشته شود. می‌خواهد زمینه‌ای فراهم کند تا به تنها شاکی سمج پرونده (که پشت گرمیش به برخی از همان مقامات درون نظام بود) بگویند آقای محترم، حالا که آقای مرتضوی هم عذرخواهی کرده‌اند، شما هم بیا و «صلوات برفست» و قال قضیه را بکن! درست همان طور که وقتی دعوایی درمی‌گیرد، از مردمی که پیرامون صحنه‌ی دعوا ازدحام کرده‌اند گرفته تا ماموارن کلانتری و حتی گاهی قاضی از شاکی و متشاکی می‌خواهند که آن‌ها صلواتی بفرستند و دعوا را تمام کنند. معمولاً معذرت خواهی هم در کار نیست یا پس از یک مراسم روبوسی تصنعی ممکن است پیش بیاید.

اما آیا حالا عذرخواهی در فرهنگ ما - دست کم در فرهنگ سیاسی ما - همان معنایی را دارد که در فرهنگ‌ سیاسی امروز جهان؟ آیا عذرخواهی و ابراز شرمندگی دادستان سابق ام‌القرای عالم اسلام را می‌توان به همان سبک تفسیر و تعبیر کرد که عذرخواهی مقامات سیاسی در کشورهای دیگر معنی می‌شود؟

در فرهنگ سیاسی امروز جهان، عذرخواهی به منزله‌ی پذیرش اخلاقیِ قصور یا تقصیر است. این عذرخواهی رافع پیگری قانونی شاکیان نیست. این عذرخواهی مثل آن صلواتی که برای ختم دعوا می‌فرستند قرار نیست به ختم ماجرا منتهی شود و شاکیان بروند پی کارشان. تعقیب قانونی موضوع، سر جای خود باقی می‌ماند و تکان نمی‌خورد. آن معذرت خواهی فقط نشان دهنده‌ی منش اخلاقی فردی است که مرتکب تقصیر و یا قصور شده است. این عذرخواهی بیانگر تقاضای فرد خاطی است برای آن که دوباره در جمع پذیرفته شود، اما پس از طی مجازات قانونی.

به علاوه فراموش نکنیم که معذرت‌خواهی در جامعه‌ی امروز ما آن جایگاه بلندی را ندارد که در بسیاری از جامعه‌ها داراست. معذرت‌خواهی از نظر اخلاقی پر ارج است چون نشانه‌ی شهامت اخلاقی کسی است که معذرت می‌خواهد، نشانه‌ی آن است که فرد پوزش خواه به کوتاهی خود معترف است. اما اگر جامعه پوزش خواهی را نه نشانه‌ی شهامت که نشانه‌ی ضعف یا مثلاً تلاش برای فرار از مجازات بداند، آن وقت پوزش خواستن دیگر آن ارزش اخلاقی مورد انتظار را خواهد داشت. به همین دلیل است که پوزش را (که جنبه‌ی اخلاقی دارد) باید از مجازات (که جنبه‌ی حقوقی دارد) متمایز کرد.

این مساله در مورد موضوع کشتار ۶۷ و سایر جنایت‌ها (بویژه آن‌ها که شاکی خصوصی دارند) نیز صادق است. پوزش و عذرخواهی و حلالیت‌طلبی صرفاً یک «وظیفه‌ی اخلاقی» است، اما ایفای این وظیفه‌ی اخلاقی به منزله‌ی به دست فراموشی سپردن «مسوولیت‌های سیاسی و قانونی» نیست. همان طور که نمی‌شود گفت «ببخش و فراموش کن»، نمی‌شود گفت صلوات «برفست» و فراموش کن!

#کهریزک #مرتضوی #جنایت #شکنجه #قانون #اخلاق #فراموشی #بخشش #صلوات #عذرخواهی #فرهنگ_سیاسی #وظیفه #مسوولیت #مسئولیت #حلالیت #شرمندگی #دادستان #نظام #ام‌_القری #اسلام #زندان #بازداشتگاه

از فیسبوک حسین قاضیان
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد دکتر رامین پوراندرجانی، قربانی کهریزک
جان بر سر قسم

«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.» - پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه‌ی کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک ِ بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان به‌داری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت #پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.

جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد. پدر رامین پوراندرجانی، رضا قلی در گفت‌وگویی با مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌گار در این باره می‌گوید: «ما رامین را صحیح و سالم تحویل سربازی دادیم. زنگ زدند گفتند بیا جنازه‌اش را بگیر و ببر، من چه کار می‌توانستم بکنم... گفتند تصادف کرده. با نام تصادف ما را دعوت به تهران کردند. داخل بهداری هم فوت شده، سرباز بود. داخل بهداری محل خدمتش فوت کرد. آنجا بعد‌ها خیلی شایعه شد، گفتند رامین خودکشی کرده، وصیت نامه نوشته بود و از این حرف‌ها، زیاد حرف زده شد. شب قبلش، ساعت هشت و نیم شب، من و رامین هفت یا هشت دقیقه با هم صحبت کرده بودیم، خیلی حالش خوب بود، خیلی. کاش آن تلفن را قطع نمی‌کردم، کاش تا صبح با هم حرف می‌زدیم. اما بلاخره ما نتوانستیم حتی چهره رامین را پس از مرگ ببینیم.» مقامات قضایی جمهوری اسلامی در پی‌گیری‌ها قضایی خود پوراندرجانی را به عنوان متهم جان‌باختن تعدادی از بازداشتی‌های کهریزک معرفی می‌کنند و بر این اساس کیفرخواستی تنظیم می‌کنند اما به دلیل درگذشت ِ دکتر رامین پوراندرجانی قرار منع تعقیب صادر می‌کنند.

مسعود علیزاده در مورد دیدارش با رامین پوراندرجانی چنین می‌گوید:

«من رامین را در دادسرای نظامی دیدم به همراه پدرش که آمده بودند شعبه یک بازپرسی دفتر آقای حسینی. ایشان گفت من نسخه‌هایی دربازداشتگاه کهریزک دارم که نشان می‌دهد مریض‌ها را به بیمارستان اعزام کرده بودم و حتی داروهای بیشتری نوشتم چون کهریزک جایی بود از نظر دارویی به گونه‌ای بود که طول می‌کشید تا تا بتوانند از فرماندهی نیروی انتظامی استان تهران به بازداشتی‌ها برسند. رامین تاکید می‌کرد که به من اجازه نمی‌دهند تا بروم به #بازداشتگاه #کهریزک و آن مدارک را بیاورم که بی‌گناهی خودم را ثابت کنم.»

رامین #پوراندرجانی کشته شد تا سعید مرتضوی بتواند با یک جریمه‌ی دویست‌هزار تومانی که گویا در تجدید نظر مقدار آن کم نیز شد از ماجرای کهریزک تبرئه شود.

پدر رامین پوراندرجانی می‌گوید: «من نتوانستم پرونده را به سرانجام برسانم. همینطوری پرونده را ول کردم ماند، کسی را پیدا نکردم که دردم را بگویم. ما جگر گوشه‌مان را از دست دادیم، بیچاره شدیم. رامین یک دنیا بود، یک انسان به تمام معنی بود، نه اینکه این‌ها را ا روی تعصب بگویم، شما حتما سخنرانی او را در مراسم فارغ التحصلی شینده‌اید...»

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/58wvWW

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد دکتر رامین پوراندرجانی، قربانی کهریزک
جان بر سر قسم
goo.gl/ByWqEX
«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.»
- پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه‌ی کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک ِ بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان به‌داری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت #پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.

جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد. پدر رامین پوراندرجانی، رضا قلی در گفت‌وگویی با مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌گار در این باره می‌گوید: «ما رامین را صحیح و سالم تحویل سربازی دادیم. زنگ زدند گفتند بیا جنازه‌اش را بگیر و ببر، من چه کار می‌توانستم بکنم... گفتند تصادف کرده. با نام تصادف ما را دعوت به تهران کردند. داخل بهداری هم فوت شده، سرباز بود. داخل بهداری محل خدمتش فوت کرد. آنجا بعد‌ها خیلی شایعه شد، گفتند رامین خودکشی کرده، وصیت نامه نوشته بود و از این حرف‌ها، زیاد حرف زده شد. شب قبلش، ساعت هشت و نیم شب، من و رامین هفت یا هشت دقیقه با هم صحبت کرده بودیم، خیلی حالش خوب بود، خیلی. کاش آن تلفن را قطع نمی‌کردم، کاش تا صبح با هم حرف می‌زدیم. اما بلاخره ما نتوانستیم حتی چهره رامین را پس از مرگ ببینیم.» مقامات قضایی جمهوری اسلامی در پی‌گیری‌ها قضایی خود پوراندرجانی را به عنوان متهم جان‌باختن تعدادی از بازداشتی‌های کهریزک معرفی می‌کنند و بر این اساس کیفرخواستی تنظیم می‌کنند اما به دلیل درگذشت ِ دکتر رامین پوراندرجانی قرار منع تعقیب صادر می‌کنند.

مسعود علیزاده در مورد دیدارش با رامین پوراندرجانی چنین می‌گوید:

«من رامین را در دادسرای نظامی دیدم به همراه پدرش که آمده بودند شعبه یک بازپرسی دفتر آقای حسینی. ایشان گفت من نسخه‌هایی دربازداشتگاه کهریزک دارم که نشان می‌دهد مریض‌ها را به بیمارستان اعزام کرده بودم و حتی داروهای بیشتری نوشتم چون کهریزک جایی بود از نظر دارویی به گونه‌ای بود که طول می‌کشید تا تا بتوانند از فرماندهی نیروی انتظامی استان تهران به بازداشتی‌ها برسند. رامین تاکید می‌کرد که به من اجازه نمی‌دهند تا بروم به #بازداشتگاه #کهریزک و آن مدارک را بیاورم که بی‌گناهی خودم را ثابت کنم.»

رامین #پوراندرجانی کشته شد تا سعید مرتضوی بتواند با یک جریمه‌ی دویست‌هزار تومانی که گویا در تجدید نظر مقدار آن کم نیز شد از ماجرای کهریزک تبرئه شود.

پدر رامین پوراندرجانی می‌گوید: «من نتوانستم پرونده را به سرانجام برسانم. همینطوری پرونده را ول کردم ماند، کسی را پیدا نکردم که دردم را بگویم. ما جگر گوشه‌مان را از دست دادیم، بیچاره شدیم. رامین یک دنیا بود، یک انسان به تمام معنی بود، نه اینکه این‌ها را ا روی تعصب بگویم، شما حتما سخنرانی او را در مراسم فارغ التحصلی شینده‌اید...»

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/58wvWW

#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
ضرب‌وشتم مجید مقدم، از قربانیان کهریزک در زندان اختصاصی سپاه

به گزارش وبسایت «کلمه»، آقای «مجید مقدم»، یکی از شکنجه‌شدگان بازداشتگاهکهریزک که اکنون در بند هشت زندان اوین به سر می برد، اخیرا به بهانه پیدا کردن یک نوشته منتشرنشده‌اش به جایی خارج از زندان اوین، که احتمالا بند یک الف سپاه در شرق تهران بوده، منتقل شده است و مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته است.
پیش از این قرار بود با وعده مرخصی و آزادی مشروط، مقدم نیز این موضوع را خبری نکند. اما او با خلف وعده مسئولان قضایی مواجه شد.
به گزارش این وبسایت، علت شکنجه و آزار مجید مقدم نوشته‌ای بوده است که بنا بر ادعای زندانبانان در آن، مجید مقدم از اعتصاب غذا به عنوان یک روش اعتراضی دفاع کرده است و بنا به برداشت ماموران سپاه، در این نوشته او از سایر زندانیان نیز دعوت به اعتصاب غذا کرده است.
لازم به ذکر است که مجید مقدم در صورت بهره‌مند نشدن از آزادی مشروط که حق قانونی اوست، تا اسفند ۹۷ باید دوره محکومیت خود را طی کند. این در حالی است که او با مشکل کمر درد شدید مواجه است.
https://goo.gl/XTXugd

مطالب مرتبط

روایت یک زندانی از آنچه در کهریزک گذشت
goo.gl/QBLWUf
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
«شهناز کریم بیگی؛ مادری که خون‌بهای فرزندش را آزادی ایران می‌داند»
bit.ly/2k4cloY
رامین پوراندرجانی، قربانی کهریزک
goo.gl/58wvWW

@Tavaana_TavaanaTech
بازداشتگاه‌های اختصاصی

تا تاریخ ۱۸ مهرماه ۱۳۸۵ بازداشتگاه‌ها فقط به صورت عمومی بودند و هیچ نهادی حق تأسیس و داشتن بازداشتگاه اختصاصی برای خود نداشت. اما در سال ۱۳۸۵ قوه قضائیه با تصویب «آئین‌نامه بازداشتگاه‌های اختصاصی»، به نیروی انتظامی، نیروهای مسلح و نهادهای امنیتی مثل: وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات اجازه داد بازداشتگاه‌هایی اختصاصی تحت نظارت سازمان زندان‌ها ایجاد کنند.

طبق این مجوز، بازداشتگاه‌هایی که توسط وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران تأسیس و اداره می‌شوند موسوم به «بازداشتگاه امنیتی» بوده و به متهمان جرایم امنیتی اختصاص داده شده و قضات از اعزام سایر متهمان به این بازداشتگاه‌ها منع شده‌اند.

البته طبق تبصره ماده 4 آئین‌نامه اجرایی نحوه اداره بازداشتگاه‌های امنیتی، مسئولان و کارکنان این بازداشتگاه‌ها ملزم به رعایت حقوق شهروندی متهمان، مطابق «قانون حفظ حقوق شهروندی» و سایر ضوابط مربوطه از جمله آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی هستند.

بر اساس این آئین‌نامه، مسئولان و کارکنان این بازداشتگاه‌ها نمی‌توانند به بهانه اختصاصی‌بودن آن، از اجرای قانون حفظ حقوق شهروندی و سایر ضوابط ناظر به بازداشتگاه‌ها خودداری کنند.

https://youtu.be/duzyoK8OyuY
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/bazdashtgah-haye-ekhtesasi-padcast

منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
@DhrcIran

#حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #بازداشتگاه_اختصاصی #پادکست
#یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حقوق متهم در بازداشتگاه موقت

آئین‌نامه اجرایی بازداشتگاه‌های موقت، حقوقی را برای متهمانی که در این بازداشت‌گاه‌ها نگهداری می‌شوند در نظر گرفته است. از جمله:

۱- متهمان حق دارند که نشریات، کتب و مجلات و روزنامه‌ها را خریداری کنند و بخوانند.

۲-  متهمان حق دارند به صورت تمام وقت از وسایل ارتباط جمعی، مثل رادیو و تلویزیون استفاده کنند.

۳- متهمان حق دارند از وسایل شخصی خود مانند تلفن همراه و رایانه استفاده کنند.

۴- متهمان حق دارند همه روزه از ساعت 8 صبح تا 8 شب با وکیل مدافع، بستگان و سایر افراد مورد درخواست خود به صورت حضوری و آزادانه در مکان‌های خاص ملاقات نمایند.

البته در خصوص ملاقات متهم با بستگان و سایر افراد مورد درخواستش، استثنائاتی مطرح شده که موجب محرومیت متهم از این حقوق می‌شود. استثنائات مذکور عبارتند از :

الف- نظر شورای تشخیص بازداشتگاه این باشد که ملاقات او با افراد دیگر (غیر از وکیل) در نظم عمومی و حُسن جریان محاکمه، اختلال ایجاد می‌کند.

ب- بازپرس یا دادیار صریحاً در قرار صادره، متهم را از ملاقات با بستگان یا دیگر افراد (غیر از وکیل( منع کرده باشند. در این صورت ملاقات بستگان متهم با او، تنها با اجازه کتبی همان بازپرس یا دادیاری که قرار تأمین را صادر کرده، امکان‌پذیر است.

شایان توجه است که در مورد ملاقات متهم با وکیل، هیچ استثناء و منعی وجود ندارد و رئیس بازداشتگاه مکلف است مکان‌های مناسبی را برای ملاقات‌های متهم با وکیل یا تنظیم وکالتنامه اختصاص داده و باید همکاری لازم را با وکیل یا وکلای مدافع متهم به عمل آورد.

https://youtu.be/S26LZ303MZ8

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/hoghugh-9-vid

منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
@DhrcIran

#حقوق_متهم_به_زبان_ساده #بازداشتگاه #بازداشتگاه_موقت #پادکست #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

‏بیشتر از یک سال از ناپدید شدن امین بذرگر گذشت و هنوز معلوم نیست چه بلایی سر او آوردند. آخرین پست‌ها و استوری‌های امین از نوید افکاری بود. بارها بخاطر فعالیت‌هایش تهدید شد. مدت‌ها داخل پلاک ۱۰۰ اطلاعات در شیراز بازداشتش کردند. و بعد ناپدید شد.

‏چند ماه پیش جنازه‌ای که تنها چند تکه استخوان بود در یکی از کوه‌های شیراز پیدا شد و در کنارش گوشی موبایلی بود که میگویند متعلق به امین است. خانواده‌ی امین می‌گویند این جنازه متعلق به امین نیست. جنازه را برای آزمایش دی‌ان‌ای برده‌اند و هنوز بعد از ماه‌ها جوابش نیامده.
امین کجاست..

- متن از اکانت ۱۵۰۰ تصویر

#امین_بذرگر #یاری_حقوقی_توانا #بازداشتگاه_پلاک_صد #زندانیان_سیاسی


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

در روز پزشک یادی کنیم از رامین پوراندرجانی، پزشک کهریزک که جان در راه قسم نهاد

«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.»
- پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان بهداری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در ۱۹ آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد و جسدش بدون کالبدشکافی توسط نیروی انتظامی دفن شد.

بیشتر بخوانید:
goo.gl/58wvWW

#روز_پزشک #رامین_پوراندرجانی #بازداشتگاه_کهریزک #یاری_مدنی_توانا #جنبش_سبز


@Tavaana_TavaanaTech
شرایط پذیرش افراد در بازداشتگاه یا زندان

به محض ورود بازداشتی یا زندانی به بازداشتگاه یا زندان، در قسمت پذیرش، پرونده‌ای برای او درست می‌شود، از او انگشت‌نگاری صورت می‌گیرد، عکس گرفته شده و ضمیمه پرونده‌اش می‌شود. در این مرحله متهم یا محکوم باید یک نفر را معرفی کند که در مواقع ضروری بتواند با او تماس بگیرد. وسایل و اسناد و مدارک شخصی‌اش گرفته می‌شود، برای این کار مسئولان بازداشتگاه، می‌بایست رسید دریافت مدارک فرد را همانجا در ۳ نسخه تنظیم کنند:

- یک نسخه برای درج در پرونده زندانی تنظیم،

- یک نسخه برای قراردادن در صندوق یا کیسه پلمب‌شده اموال زندانی،

- و یک نسخه از آن هم در اختیار خود زندانی یا بازداشتی قرار می‌گیرد.

در زمان پذیرش، یک کارت اعتباری در اختیار متهم یا محکوم به حبس قرار داده می‌شود تا در طول مدت بازداشت یا حبس، بتواند از فروشگاه‌های داخل زندان خرید کند. در زمان آزادی هم پول‌های موجود در آن کارت اعتباری به او بازگردانده می‌شود.

ممکن است که در زمان آزادیِ فرد، زندان یا بازداشتگاه وجه نقدی نداشته باشد که می‌بایست به ازای وجوه موجود، این مبلغ را با کارت اعتباری به زندانی پرداخت کند. در این صورت فرد آزاد‌شده می‌تواند با مراجعه به هر یک از شعب بانکی صادرکننده کارت، وجوه باقیمانده را نقد کند. همچنین او می‌تواند شماره حسابی را اعلام کند تا زندان یا بازداشتگاه، وجوه باقیمانده در کارت اعتباری را به آن حساب واریز کنند. در این صورت زندان یا بازداشتگاه موظف است که این وجوه را حداکثر ظرف ۴۸ ساعت به حساب فرد واریز کند.

این موارد بر اساس ماده ۵۱ آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور لازم‌الاجرا است.

در یوتیوب:
https://youtu.be/mnRAyGqoxPg

در ساندکلاد:
https://m.soundcloud.com/tavaana/2gmm1astc0er

منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
@DhrcIran

#حقوق_متهم_به_زبان_ساده #بازداشتگاه #بازداشتگاه_موقت #پادکست #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شرایط نگهداری یا تحویل وسایل شخصی افراد در زندان

درباره نگهداری یا تحویل وسایل شخصی افراد در زندان دو مسئله مهم است. 
یک: آیا زندانی می‌تواند از سپردن وسایل خود به انبار زندان یا بازداشتگاه خودداری کند؟ 
پاسخ این است که بله. زندانی یا بازداشتی، این حق را دارد که از مسئولان پذیرش بخواهد که وسایلش را به یکی از بستگان یا آشنایان خود تحویل دهند. یا اینکه به صورت کتبی درخواست کند که وسایل همراه‌اش را به هزینه او با پست سفارشی یا به هر شکل ممکن دیگری، به محلی که خودش تعیین کند، بفرستند. در این صورت باید وسایل او را بسته‌بندی و لاک و مهر کنند، صورت‌جلسه‌ای هم تنظیم کنند و مشخصات و محتویات بسته را در آن قید کنند. درستی این صورت‌جلسه هم باید با انگشت‌زدن توسط زندانی تائید شود، همین‌طور زندان و مسئول امور نگهبانی و انبارداری تائیدش کنند. بدیهی است که یک نسخه از این صورت‌جلسه باید در اختیار زندانی قرار بگیرد.
دو: شرایط نگهداری اشیاء قیمتی - مثل طلا و جواهرِ همراه زندانی - چگونه خواهد بود؟ 
اشیاء قیمتی، مثل طلا و جواهر، که زندانی صاحب آن است، باید در محلی غیر از زندان، مثل صندوق امانات یا توسط بانک‌ها یا بخش خصوصی که با زندان طرف قرارداد باشد، نگهداری شود. 
برای این کار، زندانی هم باید کتبا درخواست کند و هم هزینه آن را خودش بپردازد. در صورت درخواست زندانی و موافقت رئیس زندان، اشیاء قیمتی او به صندوق امانات یا بانک و موارد دیگر، سپرده می‌شود؛ اما یک شرط دیگر که رعایت آن الزامی است، این است که تحویل لوازم زندانی یا ارسال و نگهداری آن‌ها در محلی غیر از زندان، قانوناً منعی نداشته باشد. برای مثال اشیاء قیمتی زندانی، اشیایی نباشد که حاصل از جرم ارتکابی او است.  این شرایط، طبق ماده ۵۲ آئین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور لازم‌الاجرا است.

در یوتیوب:
https://youtu.be/R2EfemJhjMs

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/2gmm1astc0er

منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
@DhrcIran

#حقوق_متهم_به_زبان_ساده #بازداشتگاه #بازداشتگاه_موقت #پادکست #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پوران ناظمی، فعال مدنی، می‌گوید هیچ عقل سلیمی ادعای پلیس را که مهسا امینی - بدون هیچ سابقه ناراحتی قلبی - خودش سکته کرده است، باور نمی‌کند.

او ضمن بیان تجربه خودش از بازداشت و ضرب و شتم، می‌گوید بازداشتگاه وزرا دارای چندین دوربین مدار بسته است و اگر پلیس راست می‌گوید فیلم‌های دوربین مداربسته را به نمایش عمومی بگذارد.

خانم ناظمی از همگان می‌خواهد که در برابر واقعه رخ داده سکوت نکنند و تاکید می‌کند که «ما شریک این جنایت نباشیم.»

#پوران_ناظمی #مهسا_امینی #گشت_ارشاد #بازداشتگاه_وزرا #بیتفاوت_نباشیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

« #حجاب_اجباری در ایران از یک ماه پس از روی کار آمدن جمهوری جهل و جور و جنایت، یعنی در اسفند ۵۷ کم‌کم خود را نمایان کرد.
این امر با تیتر #روزنامه_کیهان در طهران در #روز_جهانی_زن تحت عنوان "زنان باید با حجاب به اداره‌ها بروند" آغاز شد.
این تیتر تحت تاثیر سخنان خمینی مبنی بر پیش‌گیری از معصیت‌ زنان در محیط‌های اداری و همچنین دستور غیر مستقیم وی جهت رعایت پوشش #شرعی در ادارات بود.
در همان دوران بود که #روزنامه_اطلاعات خبر از اجباری نبودن حجاب داد
ولیکن دیری نپایید که مهمل بودن این خبر آشکار شد و زنان ایرانی رسما از سال ۵۹ بدون حجاب، حق ورود به ادارات را از دست دادند و در سال ۶۰ با دستور محمدتقی سجادی، دادستان وقت #انقلاب و همزمان با شروع #ماه_رمضان زنان بی‌حجاب از حضور در تمامی اماکن عمومی منع شدند و این امر به شکل #قانون در آمد.
قانونی که سرپیچی از آن ۱۴سال حبس و ۷۴ضربه شلاق در پی داشت.
این شرایط تا سال ۸۴ هر سال شدیدتر و شدیدتر شد
تا اینکه بالاخره در این سال، گشت حجاب و عفاف تحت عنوان #گشت_ارشاد ایجاد شد
و فضا را برای زنان ایرانی خفقان‌آورتر کرد. این شرایط همچنان ادامه دارد...
در شهریور ۱۴۰۱ برخورد خشونت‌آمیز  ماموران زن و مرد گشت ارشاد باعث کشته شدن مهسا امینی در #بازداشتگاه گشت ارشاد شد
و موج جدیدی از #اعتراضات گسترده در #ایران را موجب شد
که کلیت #نظام را نشانه گرفت...
ماشین کشتار گشت ارشاد در کوچه و خیابان‌های ایران در حرکت است
و در آخرین جنایت وحوش رژیم #آرمیتا_گراوند زیبا را که شبیه به #نیکا_شاکرمی است
همچون #مهسا_امینی مورد حمله قرار داده‌اند و ایرانیان را در بهت و شوکی عظیم فرو برده است.
به امید تبدیل شدن این شوک به خشم و #جنبش

طرح و متن از محمد رنجبر

#آرمیتاگرواند #آرمیتا_گراوند #کارتون #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند

وقتی اسم شخص پلید محمود احمدی‌نژاد در ذهنم می‌پیچه ناخداگاه به یاد چهره‌ی زیبای امیر جوادی‌فر می‌افتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجه‌ها و ضربه‌های باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی می‌افتم که امیر زخم‌هایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشم‌های زیبایش نمی ‌بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشم‌هایت را از دست داده‌ای، به یاد شب‌های سوزان جهنم کهریزک می‌افتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله می‌کرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشم‌هایش را می‌خواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک می‌افتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر می‌کوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی می‌افتم که امیر مظلوم با لب‌های تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.

امیر جانم ! یاد و خاطره‌ات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»

از صفحه اینستاگرام مسعود علی‌زاده از جان‌به‌دربردگان جنایت کهریزک


#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«بخشی از گفتگو بازجو خبرنگار با شخص پلید حمید نوری

حمید نوری در این مصاحبه از رفتار زندانبان کشور سوئد و شکنجه روحی سخن می‌گوید: اشک تمساح می‌ریزد که در زمان ملاقاتش او را لخت میکردن و او می‌گفت من مسلمانم، من مسلمانم.

برای شخص پلید و‌ آدم کش حمید نوری می‌نویسم!

۱۸ تیر سال ۸۸ را به یاد آور ، در آن سال اربابانتان من و برادرانم را در دادگاه صحرایی پنج دقیقه ای به جهنمی به نام #بازداشتگاه_کهریزک انتقال دادند، جهنمی که به گفته دین مداران دستگاه قضایی آخر دنیا بود و خدا هم در آنجا به زور آنتن می‌داد، به جایی که اسم بازداشتگاه را هم نمی شود بر آن گذاشت، به جایی که برای قاتلان و جنایتکاران هم حق نبود چه برسد به کسانی که حق خود ( آزادی ) را می‌خواستند.

قطعا لحظه‌هایی که ما در آن جهنم سوزان با پوست و گوشت لمس کردیم شخص پلید شما در زندان‌های سوئد هرگز لمس و درک نکردید.

قطعا شما را در زندان سوئد از سقف با پابند آهنی آویزان نکردند، قطعا شما را در زندان سوئد با قفل و لوله به قصد کشت نمی‌زدند، قطعا در زندان سوئد با جفت پا بر روی گلوی شما نمی‌ایستادند تا خفه بشی، قطعا در زندان سوئد به شما برای یک شبانه روز فقط یک چهارم سیب زمینی نمی‌دادند، قطعا در زندان سوئد شما را در جلوی ۱۵۰ نفر ( پیرمرد و نوجوان پانزده ساله ) لخت مادرزاد نمی‌کردند ، قطعا در زندان سوئد شما را چهار دست و پا روی آسفالت سوزان سوار بر یکدیگر نمی‌کردند، قطعا در زندان سوئد دود گازوئیل به داخل قرنطینه شما نمی فرستادند ، قطعا در زندان سوئد مجبور نبودید از آب چاه تصویه نشده بنوشید ، قطعا در زندان سوئد در جلوی چشمانتان زندانیان خطرناک به یک پیرمرد تجاوز نمی‌کردند ، قطعا در زندان سوئد جای شما برای خواب کم تر از نیم متر نبود ، قطعا در زندان سوئد شما را در قفس های ۲ در ۲ متری همراه پانزده نفر آدم نمی‌کردند، قطعا در زندان سوئد جان شما را در حسرت یک قطره آب و شدیدترین شکنجه ها نگرفتند..

خون زندانیان سیاسی دهه شصت بر روی دستان شما و اربابانتان آغشته است و این خون ها هرگز از روی دستانتان پاک نمی شود.شاید در رژیم سرکوبگر و جنایکار جمهوری اسلامی دروغ گفتن و فریب کاری را خوب یاد گرفته باشین ولی بدانید که حکومت با کفر پا برجاست ولی با ظلم پا برجا نمی ماند. این دنیا دار مکافات است و تاوان گناهانتان را بلاخره یک روزی پس خواهید داد.»

✍️مسعود علیزاده

#بیزاریم_از_دین_شما_نفرین_به_آیین_شما
#گروگانگیری #اقتدار_دیپلماسی_پوشالی #حمید_نوری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نوزدهم آبان؛ پانزدهمین سالگرد قتل حکومتی رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدان را به دیکتاتور نفروخت.

مرگ #رامین_پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت‌ هایشان در #بازداشتگاه_کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

#رامین_پوراندرجانی پزشک شجاعی بود که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا ، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته ها نکند.تا صحبت از نبض گرفتن ها با پوتین نکند.تا صحبت از گونی های سفید نکند.رامین تو را کشتند و خانواده ات را داغدار ، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی...آری ، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به خون جنایات جهنم کهریزک آلوده نکردی.

به عنوان یکی از بازداشتی های کهریزک که یک بار رامین پوراندرجانی را به همراه پدرش در دادسرای قضایی نیروهای مسلح دیدم و با گفتگو کردم به صراحت می‌گویم که مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و قضایی او را کشتند تا جنایت‌ هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

رامین می‌توانست وجدانش را زیر پا بگذارد و با نهادهای امنیتی و انتظامی از جمله سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران همکاری کند و همچنین می‌توانست برگه ای را امضا کند تا زنده بماند ، برگه ای که سعید مرتضوی ، سرتیپ عزیزالله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و رئیس بازداشتگاه کهریزک سرهنگ کمیجانی تنظیم کرده بودند که بگویند کشته شدگان کهریزک بر اثر بیماری بیماری مننژیت کشته شده اند نه ضرب و شتم ولی رامین هرگز این کار را نکرد ، زیرا از جنس آنها نبود و نمی‌خواست دستش را به ناحق به خون جوانان وطن آلوده کند. او می‌دانست با گفتن حقیقت و همکاری نکردن با رژیم در این راه کشته خواهد شد و در نهایت هم مرگ را پذیرفت و شرافت و وجدان خود را به دیکتاتور نفروخت‌.

رامین جان : یاد و خاطره ات تا همیشه برای ما زنده و گرامیست.💔

از صفحه مسعود علیزاده
masoudalizadeh___


روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/3webxk4p

رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/

#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#بازداشتگاه_کهریزک
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech