☝☝☝☝☝☝☝☝☝☝☝☝
خواهران مسلمان؛ گروهی برای دفاع از حقوق زنان در مالزی
زینا انور فعال #حقوق_زنان در مالزی و بنیانگذار گروه خواهران مسلمان میگوید: «دلیل آنکه من در این #جنبش درگیر شدم آن بود که حقیقتاً از بیعدالتی به نام خدا عصبانی بودم. برای من، ترک اسلام یا نادیده گرفتن اسلام ابداً مسئلهای نیست. من فکر میکنم برای همهٔ ما که از آغاز شکلگیری #خواهران مسلمان حضور داشتهایم دغدغه آن بود که چرا اسلام برای توجیه #خشونت_خانگی، #سرکوب، و #تبعیض مورد استفاده واقع میشود.»
وی اعتقاد دارد: «حتی اگر ما ملأ نباشیم، به عنوان #شهروندان یک جامعه #دمکراتیک میتوانیم سخن بگوییم و اگر دین به صورت منبعی برای #حقوق یا سیاست عمومی مورد استفاده واقع شود هر شهروندی حق دارد در مورد دین و قوانین مبتنی بر اصول مذهبی سخن بگوید.»
انور بر این باور نیست که #زنان باید میان مسلمان بودن و #فمینیست بودن یکی را انتخاب کنند: "من میخواهم ... هم یک مسلمان و هم یک فمینیست باشم، و هیچ تناقضی در اینجا نمیبینم. به همین دلیل است که تصمیم گرفتم حقیقتاً متن دینی را بخوانم تا ببینم کجا توجیه تبعیض علیه زنان در متن وجود دارد. و کل فرایند بازگشت دوباره به متن به عنوان یک فمینیست با این پرسشها در ذهن، جهانی تازه و درکی تازه را در برابر من گشود ونیز درک مردم را که قران در مورد #عدالت، #همدردی و #بخشش سخن میگوید، در مورد این که زنان و مردان قیم و ... محافظ یکدیگر هستند."نشریات دیگر گروه خواهران مسلمان به این موضوعات در عمق آنها میپردازند، از جمله کتابی در مورد اسلام و برنامه ریزی خانواده، اسلام و حقوق بار آوری زنان، حدیث در مورد زنان در ازدواج و اسلام و چند همسری.
#تجربه
#کنشگری
#توانا
لینک مطلب مفصل تر در سایت توانا:
https://tavaana.org/fa/node/1792
خواهران مسلمان؛ گروهی برای دفاع از حقوق زنان در مالزی
زینا انور فعال #حقوق_زنان در مالزی و بنیانگذار گروه خواهران مسلمان میگوید: «دلیل آنکه من در این #جنبش درگیر شدم آن بود که حقیقتاً از بیعدالتی به نام خدا عصبانی بودم. برای من، ترک اسلام یا نادیده گرفتن اسلام ابداً مسئلهای نیست. من فکر میکنم برای همهٔ ما که از آغاز شکلگیری #خواهران مسلمان حضور داشتهایم دغدغه آن بود که چرا اسلام برای توجیه #خشونت_خانگی، #سرکوب، و #تبعیض مورد استفاده واقع میشود.»
وی اعتقاد دارد: «حتی اگر ما ملأ نباشیم، به عنوان #شهروندان یک جامعه #دمکراتیک میتوانیم سخن بگوییم و اگر دین به صورت منبعی برای #حقوق یا سیاست عمومی مورد استفاده واقع شود هر شهروندی حق دارد در مورد دین و قوانین مبتنی بر اصول مذهبی سخن بگوید.»
انور بر این باور نیست که #زنان باید میان مسلمان بودن و #فمینیست بودن یکی را انتخاب کنند: "من میخواهم ... هم یک مسلمان و هم یک فمینیست باشم، و هیچ تناقضی در اینجا نمیبینم. به همین دلیل است که تصمیم گرفتم حقیقتاً متن دینی را بخوانم تا ببینم کجا توجیه تبعیض علیه زنان در متن وجود دارد. و کل فرایند بازگشت دوباره به متن به عنوان یک فمینیست با این پرسشها در ذهن، جهانی تازه و درکی تازه را در برابر من گشود ونیز درک مردم را که قران در مورد #عدالت، #همدردی و #بخشش سخن میگوید، در مورد این که زنان و مردان قیم و ... محافظ یکدیگر هستند."نشریات دیگر گروه خواهران مسلمان به این موضوعات در عمق آنها میپردازند، از جمله کتابی در مورد اسلام و برنامه ریزی خانواده، اسلام و حقوق بار آوری زنان، حدیث در مورد زنان در ازدواج و اسلام و چند همسری.
#تجربه
#کنشگری
#توانا
لینک مطلب مفصل تر در سایت توانا:
https://tavaana.org/fa/node/1792
Tavaana
خواهران مسلمان: محافظت از حقوق زنان در مالزی
بینش و انگیزه جامعه مالزی پس از به دست آوردن استقلال خود از بریتانیای کبیر در سال ۱۹۴۶، در دورانی از ناآرامی پیوسته قرار داشت. این ناآرامیها از جمله شورشهای نژادی ۱۹۶۹، میان مالزیاییهای بومی و غیربومی، نوسازی سریع و صنعتی شدن و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی…
فاطمه مرنیسی، #فمینیست مراکشی درگذشت
فاطمه مرنیسی را در ایران با نام کتاب «زنان پردهنشین و مردان جوشنپوش» میشناسند. کتابی که به وسیلهی ملیحه مغازهای ترجمه شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت اما زمانی نگذشت که به دستور سعید مرتضوی که آن زمان رئیس شعبهی ۱۴۱۰ دادگاه عمومی تهران بود نسخههای کتاب جمعآوری و کتاب توقیف شد.
به گفتهی ناشر در همان چاپ از سه هزار نسخه ۱۶۰۰ نسخهی آن به فروش رفته بود که کتاب جمعآوری شد
فاطمه #مرنیسی، #نویسنده، #جامعهشناس و فعال #حقوق_زنان در سال ۱۹۴۰ در شهر فس (Fes) در مراکش به دنیا آمد. او در دانشگاه سوربن و پس از آن در دانشگاه براندیس علوم سیاسی آموخت و از آنجا دکترا گرفت.
فاطمه مرنیسی امروز، ۳۰ نوامبر در سن ۷۵ سالگی در آلمان درگذشت.
از فاطمه مرنیسی در رسانههای غربی به عنوان «صدای زنان مغرب» نام برده میشود.
شهرت اصلی مرنیسی به دلیل پژوهشهایی است که در رابطه با اسلام و #زن انجام داده است. کتاب «آن سوی حجاب» از دیگر آثار مرنیسی است که به فارسی ترجمه شده است. فاطمه مرنیسی زنان را قربانی اصلی فرآیند نابهنجار #مدرنشدن در جوامع عربی میدانست. در این جوامع پدرسالار بری حفظ مشروعیت #سلطه مرد بر زن که این جوامع به سوی اسلام چنگ میاندازند و سمبل این لشکرکشی را مرنیسی در #حجاب/چادر میبیند.
از فاطمه مرنیسی کتاب و مقالات بسیاری منتشر شده است.
@Tavaana_Tavaanatech
فاطمه مرنیسی را در ایران با نام کتاب «زنان پردهنشین و مردان جوشنپوش» میشناسند. کتابی که به وسیلهی ملیحه مغازهای ترجمه شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت اما زمانی نگذشت که به دستور سعید مرتضوی که آن زمان رئیس شعبهی ۱۴۱۰ دادگاه عمومی تهران بود نسخههای کتاب جمعآوری و کتاب توقیف شد.
به گفتهی ناشر در همان چاپ از سه هزار نسخه ۱۶۰۰ نسخهی آن به فروش رفته بود که کتاب جمعآوری شد
فاطمه #مرنیسی، #نویسنده، #جامعهشناس و فعال #حقوق_زنان در سال ۱۹۴۰ در شهر فس (Fes) در مراکش به دنیا آمد. او در دانشگاه سوربن و پس از آن در دانشگاه براندیس علوم سیاسی آموخت و از آنجا دکترا گرفت.
فاطمه مرنیسی امروز، ۳۰ نوامبر در سن ۷۵ سالگی در آلمان درگذشت.
از فاطمه مرنیسی در رسانههای غربی به عنوان «صدای زنان مغرب» نام برده میشود.
شهرت اصلی مرنیسی به دلیل پژوهشهایی است که در رابطه با اسلام و #زن انجام داده است. کتاب «آن سوی حجاب» از دیگر آثار مرنیسی است که به فارسی ترجمه شده است. فاطمه مرنیسی زنان را قربانی اصلی فرآیند نابهنجار #مدرنشدن در جوامع عربی میدانست. در این جوامع پدرسالار بری حفظ مشروعیت #سلطه مرد بر زن که این جوامع به سوی اسلام چنگ میاندازند و سمبل این لشکرکشی را مرنیسی در #حجاب/چادر میبیند.
از فاطمه مرنیسی کتاب و مقالات بسیاری منتشر شده است.
@Tavaana_Tavaanatech
«انسان، #زن متولد نمیشود، بلکه تبدیل به زن میشود.»
سیمون #دوبوار، راوی جنس دوم
#سیموندوبوار #نویسنده و #فیلسوف فمینیست و #اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد.
پدرش با اینکه انسانی فرهیحته بود اما مخالفت شدیدی با استقلال سیمون داشت اما سیمون راه خود را میرفت. او زندگی مستقلی ترتیب داد. تحصیلات خود را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه به پایان رساند و پس از آن مدتی طولانی نیز در مدارس تدریس نمود. دوبوار در حلقهی فلسفی گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضویت داشت که ژان پل سارتر نیز عضو بود. اکول نرمال سوپریور دانشگاهی بود که در اصل برای تربیت معلم بنا نهاده شده بود و بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند هر جند دوبوار خود دانشجوی این مدرسه نبود. او قصد کرد که مدرس فلسفه بشود از اینرو در آزمونی به این منظور شرکت کرد و در اینجا بود که با ژان پل سارتر آشنا شد. هر دو در سال ۱۹۲۹ در این آزمون فلسفه شرکت کردند؛ سارتر اول شد و دوبوار دوم اما سیمون دوبوار عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن دوره شد.
سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناختهاند. دوبوار در مصاحبهای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهمهای بسیاری دربارهی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از #فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ میدهد: «به یاد دارم که در پایان کتاب «جنس دوم» ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای #حقوق_زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر #فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به #سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای #زنان مبارزه کنیم.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1DF1STq
@Tavaana_Tavaanatech
سیمون #دوبوار، راوی جنس دوم
#سیموندوبوار #نویسنده و #فیلسوف فمینیست و #اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد.
پدرش با اینکه انسانی فرهیحته بود اما مخالفت شدیدی با استقلال سیمون داشت اما سیمون راه خود را میرفت. او زندگی مستقلی ترتیب داد. تحصیلات خود را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه به پایان رساند و پس از آن مدتی طولانی نیز در مدارس تدریس نمود. دوبوار در حلقهی فلسفی گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضویت داشت که ژان پل سارتر نیز عضو بود. اکول نرمال سوپریور دانشگاهی بود که در اصل برای تربیت معلم بنا نهاده شده بود و بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند هر جند دوبوار خود دانشجوی این مدرسه نبود. او قصد کرد که مدرس فلسفه بشود از اینرو در آزمونی به این منظور شرکت کرد و در اینجا بود که با ژان پل سارتر آشنا شد. هر دو در سال ۱۹۲۹ در این آزمون فلسفه شرکت کردند؛ سارتر اول شد و دوبوار دوم اما سیمون دوبوار عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن دوره شد.
سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناختهاند. دوبوار در مصاحبهای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهمهای بسیاری دربارهی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از #فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ میدهد: «به یاد دارم که در پایان کتاب «جنس دوم» ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای #حقوق_زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر #فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به #سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای #زنان مبارزه کنیم.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1DF1STq
@Tavaana_Tavaanatech
زادروز ویرجینیا وولف، #رماننویس و #منتقد #فمینیست
آدلاین ویرجینیا وولف، رماننویس، #ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی در ۲۵ ژانویهی ۱۸۸۲ در شهر لندن به دنیا آمد. مادر ویرجینیا مدل بود. خانوادهی ویرجینیا اهل علم و ادب بودند. پدرش لسلی استیفن مردی ادیب و منتقدی مشهور بود. و همسرش لئونارد وولف کتابهایی در زمینهی اقتصاد و سیاست نوشته بود. چارلز داروین از بستگان وولف بود و خانهی آنها مدام در آمد و شد بزرگان و فرهیختگان قرار داشت. کتابخانهی پدر پر از کتابهایی بود که ویرجینیا از نوجوانی از آنها بهره میبرد. او آثار نویسندگان بزرگی همچون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست را در این کتابخانه خوانده بود.
ویرجینیا در سیزدهسالگی مادرش را از دست داد و پس از این حادثهی دلخراش ناگهانی، ویرجینیا خواهر ناتنیاش را نیز از دست داد. فشارهای عصبی وارد شده بر ویرجینیا در اثر این فقدانها موجب شد که دو سال بعد ویرجینیا دچار حملهی عصبی بشود. با همه ی این دشواریها ویرجینیا بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱ موفق شد در دانشکدهی زنان کالج سلطنتی لندن درسهایی در زبان یونانی و لاتین و آلمانی و همچنین تاریخ بخواند. ویرجینیا ۲۲ سال داشت که پدرش را نیز از دست داد.
از میان آثار ویرجینیا وولف کتابهای «اتاقی از آن خود» توسط نشر نیلوفر و با ترجمهی صفورا نوربخش، «موجها» با ترجمهی مهدی غبرایی و توسط نشر افق، «به سوی فانوس دریایی» ترجمهی صالح حسینی- که بعدها این ترجمه لغو مجوز شد-، و … به فارسی ترجمه شده است.
از معروفترین اثر وولف که از قضا داستان هم نیست، کتاب «اتاقی از آن خود» است. این کتاب را وولف در سن ۴۷ سالگی خود منتشر کرد. این کتاب در کلاسهای آئین نگارش پایههای مختلف در دانشگاه تدریس میشود.بسیاری از منتقدان این کتاب را شکلدهندهی جریان فکری #فمینیستی و نقد ادبی فمینیستی میدانند.فکر نوشتن این کتاب زمانی در ذهن وولف جرقه خورد که در بستر بیماری افتاده بود. او قصد داشت کتاب امواج را شروع کند اما اندیشه ی نوشتن «اتاقی از آن خود» رهایش نمیکرد. او در مورد نوشتن این کتاب میگوید: «با چنان سرعتی مینوشتم که وقتی قلم به دست میگرفتم مثل بطری آبی بودم که سر و ته شده باشد. با نهایت سرعتی که میتوانستم مینوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشتهها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم #آزادی میدهد و اجازه میدهد از فکری به فکر دیگر بپرد.» ویرجینیا وولف در بخشی از این کتاب به شکسپیر اشاره میکند که چگونه این فرصت را پیدا کرد به لندن برود و به تماشاخانههای آنجا راه پیدا کند و بعد از ما میخواهد که خواهر شکسپیر و موقعیت او را در ذهنمان تجسم کنیم: «هنرش را روی صحنهها، وهوشش را در خيابانها میآزمود و حتی به كاخ ملكه هم راه يافت. فرض كنيم در اين بين خواهر فوقالعاده بااستعداد او در خانه مانده بود. او هم به اندازهی برادرش ماجراجو و خلاق بود و برای ديدن دنيا اشتياق داشت. اما او را به مدرسه نفرستادند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/cw2ckP
#ویرجینیا_وولف
#ویرجینیاوولف
@Tavaana_Tavaanatech
آدلاین ویرجینیا وولف، رماننویس، #ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی در ۲۵ ژانویهی ۱۸۸۲ در شهر لندن به دنیا آمد. مادر ویرجینیا مدل بود. خانوادهی ویرجینیا اهل علم و ادب بودند. پدرش لسلی استیفن مردی ادیب و منتقدی مشهور بود. و همسرش لئونارد وولف کتابهایی در زمینهی اقتصاد و سیاست نوشته بود. چارلز داروین از بستگان وولف بود و خانهی آنها مدام در آمد و شد بزرگان و فرهیختگان قرار داشت. کتابخانهی پدر پر از کتابهایی بود که ویرجینیا از نوجوانی از آنها بهره میبرد. او آثار نویسندگان بزرگی همچون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست را در این کتابخانه خوانده بود.
ویرجینیا در سیزدهسالگی مادرش را از دست داد و پس از این حادثهی دلخراش ناگهانی، ویرجینیا خواهر ناتنیاش را نیز از دست داد. فشارهای عصبی وارد شده بر ویرجینیا در اثر این فقدانها موجب شد که دو سال بعد ویرجینیا دچار حملهی عصبی بشود. با همه ی این دشواریها ویرجینیا بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱ موفق شد در دانشکدهی زنان کالج سلطنتی لندن درسهایی در زبان یونانی و لاتین و آلمانی و همچنین تاریخ بخواند. ویرجینیا ۲۲ سال داشت که پدرش را نیز از دست داد.
از میان آثار ویرجینیا وولف کتابهای «اتاقی از آن خود» توسط نشر نیلوفر و با ترجمهی صفورا نوربخش، «موجها» با ترجمهی مهدی غبرایی و توسط نشر افق، «به سوی فانوس دریایی» ترجمهی صالح حسینی- که بعدها این ترجمه لغو مجوز شد-، و … به فارسی ترجمه شده است.
از معروفترین اثر وولف که از قضا داستان هم نیست، کتاب «اتاقی از آن خود» است. این کتاب را وولف در سن ۴۷ سالگی خود منتشر کرد. این کتاب در کلاسهای آئین نگارش پایههای مختلف در دانشگاه تدریس میشود.بسیاری از منتقدان این کتاب را شکلدهندهی جریان فکری #فمینیستی و نقد ادبی فمینیستی میدانند.فکر نوشتن این کتاب زمانی در ذهن وولف جرقه خورد که در بستر بیماری افتاده بود. او قصد داشت کتاب امواج را شروع کند اما اندیشه ی نوشتن «اتاقی از آن خود» رهایش نمیکرد. او در مورد نوشتن این کتاب میگوید: «با چنان سرعتی مینوشتم که وقتی قلم به دست میگرفتم مثل بطری آبی بودم که سر و ته شده باشد. با نهایت سرعتی که میتوانستم مینوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشتهها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم #آزادی میدهد و اجازه میدهد از فکری به فکر دیگر بپرد.» ویرجینیا وولف در بخشی از این کتاب به شکسپیر اشاره میکند که چگونه این فرصت را پیدا کرد به لندن برود و به تماشاخانههای آنجا راه پیدا کند و بعد از ما میخواهد که خواهر شکسپیر و موقعیت او را در ذهنمان تجسم کنیم: «هنرش را روی صحنهها، وهوشش را در خيابانها میآزمود و حتی به كاخ ملكه هم راه يافت. فرض كنيم در اين بين خواهر فوقالعاده بااستعداد او در خانه مانده بود. او هم به اندازهی برادرش ماجراجو و خلاق بود و برای ديدن دنيا اشتياق داشت. اما او را به مدرسه نفرستادند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/cw2ckP
#ویرجینیا_وولف
#ویرجینیاوولف
@Tavaana_Tavaanatech
Tavaana
ویرجینیا وولف
Forwarded from آموزشکده توانا
«انسان، #زن متولد نمیشود، بلکه تبدیل به زن میشود.»
سیمون #دوبوار، راوی جنس دوم
#سیموندوبوار #نویسنده و #فیلسوف فمینیست و #اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد.
پدرش با اینکه انسانی فرهیحته بود اما مخالفت شدیدی با استقلال سیمون داشت اما سیمون راه خود را میرفت. او زندگی مستقلی ترتیب داد. تحصیلات خود را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه به پایان رساند و پس از آن مدتی طولانی نیز در مدارس تدریس نمود. دوبوار در حلقهی فلسفی گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضویت داشت که ژان پل سارتر نیز عضو بود. اکول نرمال سوپریور دانشگاهی بود که در اصل برای تربیت معلم بنا نهاده شده بود و بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند هر جند دوبوار خود دانشجوی این مدرسه نبود. او قصد کرد که مدرس فلسفه بشود از اینرو در آزمونی به این منظور شرکت کرد و در اینجا بود که با ژان پل سارتر آشنا شد. هر دو در سال ۱۹۲۹ در این آزمون فلسفه شرکت کردند؛ سارتر اول شد و دوبوار دوم اما سیمون دوبوار عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن دوره شد.
سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناختهاند. دوبوار در مصاحبهای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهمهای بسیاری دربارهی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از #فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ میدهد: «به یاد دارم که در پایان کتاب «جنس دوم» ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای #حقوق_زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر #فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به #سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای #زنان مبارزه کنیم.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1DF1STq
@Tavaana_Tavaanatech
سیمون #دوبوار، راوی جنس دوم
#سیموندوبوار #نویسنده و #فیلسوف فمینیست و #اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد.
پدرش با اینکه انسانی فرهیحته بود اما مخالفت شدیدی با استقلال سیمون داشت اما سیمون راه خود را میرفت. او زندگی مستقلی ترتیب داد. تحصیلات خود را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه به پایان رساند و پس از آن مدتی طولانی نیز در مدارس تدریس نمود. دوبوار در حلقهی فلسفی گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضویت داشت که ژان پل سارتر نیز عضو بود. اکول نرمال سوپریور دانشگاهی بود که در اصل برای تربیت معلم بنا نهاده شده بود و بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند هر جند دوبوار خود دانشجوی این مدرسه نبود. او قصد کرد که مدرس فلسفه بشود از اینرو در آزمونی به این منظور شرکت کرد و در اینجا بود که با ژان پل سارتر آشنا شد. هر دو در سال ۱۹۲۹ در این آزمون فلسفه شرکت کردند؛ سارتر اول شد و دوبوار دوم اما سیمون دوبوار عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن دوره شد.
سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناختهاند. دوبوار در مصاحبهای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهمهای بسیاری دربارهی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از #فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ میدهد: «به یاد دارم که در پایان کتاب «جنس دوم» ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای #حقوق_زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر #فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به #سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای #زنان مبارزه کنیم.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1DF1STq
@Tavaana_Tavaanatech