آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«...این که خفته است در این خاک منم
ایرجم، ایرج شیرین سخنم

مدفن عشق جهان است اینجا
یک جهان عشق نهان است اینجا

عاشقی بوده به دنیا فن من
مدفن عشق بود مدفن من

آنچه از مال جهان هستی بود
حرف عیش و طرب مستی بود...»

ایرج میرزا در ۲۲ اسفندماه ۱۳۰۴ در تهران به دلیل سکته قلبی درگذشت و او را در گورستان #ظهیرالدوله به خاک سپردند.

بسیاری از ما تجربه‌ی این را داریم که در خانه، بزرگ‌ترها برخی از کتاب‌ها را از دست‌رس نوجوانان و جوانان ِ خانه دور نگاه می‌داشته‌اند تا مبادا نوجوانان آن کتاب‌ها را بخوانند و به زعم آن‌ها تحت تاثیر بدآموزی‌های آن کتاب‌ها قرار بگیرند. برای مثال بسیار از خانواده‌ها با کتاب‌های «صادق هدایت» چنین می‌کرده‌اند. ایرج میرزا، از شاعران برجسته‌ی عصر #مشروطه نیز از جمله‌ی کسانی بود که برخی گمان داشتند که خواندن اشعارش به دلیل داشتن حرف‌های رکیک بدآموزی دارد.
چند سال پیش بود که شهرداری مشهد نام بلوار ایرج میرزا را به «جلال آل‌احمد» تغییر داد و با نصب پارچه‌ای در محل بلوار دلایل این تغییر نام را چنین برشمرد: «ایرج میرزا، بنیان‌گذار نوع خاصی از ادبیات پرونوگرافی (مستهجن) است که تا پیش از از او هرگز مضامین و مفاهیم مبتذل بدین‌سان در عرصه‌ی فرهنگ مکتوب ما وارد نشده بود. لبه‌ی تیز حملات ادبی ایرج میرزا پیوسته متوجه مفاهیم ارزش دینی و ارکان اصلی شریعت (از جمله نماز) بوده و بر نمادهای اصول و فروع دین و نهادهای برخاسته از آن به طور مکرر حمله شده است. سخیف‌سازی نمادها ارزشی دین اسلام و تخفیف شان آن و به خصوص نازل‌سازی جای‌گاه روحانیت معظم شیعه مهم‌ترین وجه محتوایی اشعار ایرج میرزا بوده است.»
«پروفسور مار»، ایران‌شناس نام‌دار روس، ایرج میرزا را چنین توصیف کرده است: «مردی بود سیاه‌سوخته و لاغراندام و متوسط‌القامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آن‌ها را می‌خواند جان می‌گرفت… ایرج میرزا را از زمره‌ی شاعران برجسته‌ی عصر #مشروطیت می‌دانند. شاید بتوان وی را از شاعران مطرح دوران تجدد در ادبیات ایران نیز به شمار آورد.»
وجود الفاظ رکیک در اشعار ایرج میرزا موجب شد که برخی از منتقدان، آثار تربیتی منفی‌ای بر اشعار او مترتب بدانند. از شعرهای شناخته‌شده‌ی دیگر ایرج میرزا می‌توان به شعری اشاره کرد که در افواه عمومی به «حجاب» شهره گشته است و در آن کلمات رکیک بسیاری در #نقد حجاب اسلامی به کار رفته است. مخالفت #ایرج_میرزا با برخی از شعائر مذهبی-مانند #شعر #منتقدانه او در مورد عزاداری محرم- و هم‌چنین هجو روحانیت - مثلا شعر او در هجو شیخ فضل‌الله نوری- و نقد روضه‌خوانی موجب شد که بخش سنتی جامعه و روحانیان اشعار او را نپسندند. وقتی ایرج میرزا می‌سرود که در ایران تا بُوَد آخوند و مفتی / به روز بدتر از این هم بیفتی روحانیان کثیری از او رنجیده می‌شدند.

ملک‌الشعرای بهار در رثای ایرج میرزا سروده است که:

سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا
بود مانند می صاف ِ طهور
خالی از هر دُرد ایرج میرزا
سعدی‌ای نو بود و چون سعدی به دهر
شعر نو آورد ایرج میرزا
از دل یارن به اشعار لطیف
رنگ غم بسترد ایرج میرزا
دائما در شادی یاران خویش
پای می‌افشرد ایرج میرزا
برخلافْ آخر ز مرگ خویشتن
خلق را آزرد ایرج میرزا
ای دریغا کان‌چه را آورده بود
رفت و با خود برد ایرج میرزا
گورکن فضل و ادب را گل گرفت
چون به گل بسپرد ایرج میرزا
سکته کرد و از پس پنجاه و پنج
لحظه‌ای نشمرد ایرج میرزا
مرد آسان لیک مشکل کرد کار
بر بزرگ و خرد ایرج میرزا
گفت بهر سال تاریخش بهار:
وه چه راحت مرد ایرج میرزا
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1xihdmH
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«...این که خفته است در این خاک منم
ایرجم، ایرج شیرین سخنم
مدفن عشق جهان است اینجا
یک جهان عشق نهان است اینجا
عاشقی بوده به دنیا فن من
مدفن عشق بود مدفن من
آنچه از مال جهان هستی بود
حرف عیش و طرب مستی بود...»
goo.gl/qdq77s

ایرج میرزا در ۲۲ اسفندماه ۱۳۰۴ در تهران به دلیل سکته قلبی درگذشت و او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
بسیاری از ما تجربه‌ی این را داریم که در خانه، بزرگ‌ترها برخی از کتاب‌ها را از دست‌رس نوجوانان و جوانان ِ خانه دور نگاه می‌داشته‌اند تا مبادا نوجوانان آن کتاب‌ها را بخوانند و به زعم آن‌ها تحت تاثیر بدآموزی‌های آن کتاب‌ها قرار بگیرند. برای مثال بسیار از خانواده‌ها با کتاب‌های «صادق هدایت» چنین می‌کرده‌اند. ایرج میرزا، از شاعران برجسته‌ی عصر مشروطه نیز از جمله‌ی کسانی بود که برخی گمان داشتند که خواندن اشعارش به دلیل داشتن حرف‌های رکیک بدآموزی دارد.
چند سال پیش بود که شهرداری مشهد نام بلوار ایرج میرزا را به «جلال آل‌احمد» تغییر داد و با نصب پارچه‌ای در محل بلوار دلایل این تغییر نام را چنین برشمرد: «ایرج میرزا، بنیان‌گذار نوع خاصی از ادبیات پرونوگرافی (مستهجن) است که تا پیش از از او هرگز مضامین و مفاهیم مبتذل بدین‌سان در عرصه‌ی فرهنگ مکتوب ما وارد نشده بود. لبه‌ی تیز حملات ادبی ایرج میرزا پیوسته متوجه مفاهیم ارزش دینی و ارکان اصلی شریعت (از جمله نماز) بوده و بر نمادهای اصول و فروع دین و نهادهای برخاسته از آن به طور مکرر حمله شده است. سخیف‌سازی نمادها ارزشی دین اسلام و تخفیف شان آن و به خصوص نازل‌سازی جای‌گاه روحانیت معظم شیعه مهم‌ترین وجه محتوایی اشعار ایرج میرزا بوده است.»
«پروفسور مار»، ایران‌شناس نام‌دار روس، ایرج میرزا را چنین توصیف کرده است: «مردی بود سیاه‌سوخته و لاغراندام و متوسط‌القامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آن‌ها را می‌خواند جان می‌گرفت… ایرج میرزا را از زمره‌ی شاعران برجسته‌ی عصر مشروطیت می‌دانند. شاید بتوان وی را از شاعران مطرح دوران تجدد در ادبیات ایران نیز به شمار آورد.»
وجود الفاظ رکیک در اشعار ایرج میرزا موجب شد که برخی از منتقدان، آثار تربیتی منفی‌ای بر اشعار او مترتب بدانند. از شعرهای شناخته‌شده‌ی دیگر ایرج میرزا می‌توان به شعری اشاره کرد که در افواه عمومی به «حجاب» شهره گشته است و در آن کلمات رکیک بسیاری در نقد حجاب اسلامی به کار رفته است. مخالفت ایرج میرزا با برخی از شعائر مذهبی-مانند شعر منتقدانه او در مورد عزاداری محرم- و هم‌چنین هجو روحانیت - مثلا شعر او در هجو شیخ فضل‌الله نوری- و نقد روضه‌خوانی موجب شد که بخش سنتی جامعه و روحانیان اشعار او را نپسندند. وقتی ایرج میرزا می‌سرود که در ایران تا بُوَد آخوند و مفتی / به روز بدتر از این هم بیفتی روحانیان کثیری از او رنجیده می‌شدند.
ملک‌الشعرای بهار در رثای ایرج میرزا سروده است که:
سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا
بود مانند می صاف ِ طهور
خالی از هر دُرد ایرج میرزا
سعدی‌ای نو بود و چون سعدی به دهر
شعر نو آورد ایرج میرزا
از دل یارن به اشعار لطیف
رنگ غم بسترد ایرج میرزا
دائما در شادی یاران خویش
پای می‌افشرد ایرج میرزا
برخلافْ آخر ز مرگ خویشتن
خلق را آزرد ایرج میرزا
ای دریغا کان‌چه را آورده بود
رفت و با خود برد ایرج میرزا
گورکن فضل و ادب را گل گرفت
چون به گل بسپرد ایرج میرزا
سکته کرد و از پس پنجاه و پنج
لحظه‌ای نشمرد ایرج میرزا
مرد آسان لیک مشکل کرد کار
بر بزرگ و خرد ایرج میرزا
گفت بهر سال تاریخش بهار:
وه چه راحت مرد ایرج میرزا

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1xihdmH

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
این روحانی که به «حاج آقا دانشمند» شهرت دارد در این ویدئو در مورد انتخابات در ایران سخن می‌گوید. شما چه فکر می‌کنید؟ استانداردهای انتخابات آزاد و منصفانه http://bit.ly/2iaG2Ej @Tavaana_TavaanaTech
«حاج آقا دانشمند» و صنعت در عبارت*
سهند ایرانمهر

۱- کثیفی دنیای #سیاست و‌ «پدر مادر نداشتن سیاست»، جملات آشنایی هستند که هرچند بیانش موقع حرف‌‌های به اصطلاح « پای کرسی» احساس خوشایند و فیگور « هوشیاری مطلق» را نصیب آدم می‌کند، در واقع اما بیانگر تقلای ناخودآگاه شهروندانی است که وضعیت بد جامعه را محصول فریب خوردنی جمعی می‌دانند و با این بیان تلاش می‌کنند خود را که جزیی از این جامعه هستند، استثناء کنند حال آنکه « بی پدر و‌مادر یا کثیف » بودن می‌تواند ویژگی هر پدیده دیگری از روابط روزمره انسانی( عشق و نفرت گرفته تا تجارت و امثالهم) باشد.
#عبیدزاکانی حکایت جالبی با این مضمون دارد که:
«غلامباره‌ای را گفتند چون است که راز دزد و زناکار نهان ماند، و تو رسوا گردی؟ گفت: کسی را که راز با بچه افتد، چون رسوا نگردد؟!».
قصه بدنام شدن «سیاست» به « کثیف بودن» هم چنین قصه‌ای است. سیاست چون غلامبارگان راز دل و توجه خود را به موجودی فاش‌گو و ماجراساز به نام « #قدرت» معطوف کرده و لامحاله وقتی سروکارت با مطبوع‌ترین و خواستنی‌ترین چیز عالم غرایز باشد، رسوایی‌اش هم بیشتر است وگرنه اینطور نیست که « کثافت» مورد اشاره حاج آقا دانشمند منحصر در سیاست باشد و چه بسا عزلت گزیده از سیاست که به روایت تواریخ منجمله #تاریخ_جهانگشای_جوینی ، نماد عینی کثافتند:
« و خلق از گزند مغولان به عارفی پناه بردند که راهی بنما؟! گفت: از من دور شوید که من غرق باد استغنایم!».
۲- این راست است که در مقام اجراء و‌مسئولیت نباید همه چیز را با شاقول سیاست سنجید و از این منظر سیاست‌بازی مذموم است، این هم درست است که بی‌اخلاقی و هتاکی در اتمسفر سیاسی ما حدیقف ندارد اما معنی سیاستمدار و سیاسی در انتخاباتی مثل انتخاب ریاست جمهور، منحصر به منتسبین #راست و #‌چپ نیست که مردم را دلالت به غیرسیاسی دهیم.
هرکس، ولو در «استغناء غرق شده »ترین افراد که همچون محمود احمدی‌نژاد کارش را با فحش به پدر و‌مادر راست و‌چپ آغاز کند و‌دم از استقلال مطلق بزند، مادامیکه پا در پروسه کسب قدرت می‌نهد یک « سیاسی» است و اگر قرار باشد، عوامفریبانه لعن و‌نفرینی خیرات سیاسیون کنیم و مشکل زنادادن زنان شوهردار را به خیک آنان ببندیم، لامحاله، سهم و‌نصیبی می‌برد و ادعای سیاسی نبودن، کفایت خیرات نمی‌کند!
۳- استفاده از ادبیات زننده‌ای که در آن پدر و‌مادر افراد وجه‌المصالحه خشم و‌غضب ما می‌شوند اولین نشانه کلام سخیف و عوامفریبانه است و سالبه به انتفاء موضوع، بالاخص وقتی که واعظی با داعیه اخلاق، بر سر منبر می‌‌رود.
۴- جنگ لفظی بین سیاسیون در همه جای دنیا و در همه ازمنه تاریخ سیاست حتا در تاریخ صدر اسلام بوده است. معضلات اجتماعی و اقتصادی مورد اشاره حاج آقا دانشمند هم نه صرفن به خاطر این مجادله هاست و‌نه راه حلش، اعتماد به « غیرسیاسی» که آمده و می‌گوید:« می‌خواهم خدمت کنم».
ملت ایران تجربه ۸ ساله چنین به اصطلاح غیرسیاسیونی که گفته‌اند:« می‌خواهم خدمت کنم!» و آفتابه‌ای را هم به چپ و راست گرفته‌اند، داشته و‌چشیده‌ و به قول #ایرج_میرزا رسیده اند که ترس از آنکه « همشیره‌ات خطاب کند» بیشتر از کسی باید باشد که « خانم» خطابت می‌کند!

مشکل جامعه ما، نافهمی مقوله سیاست و‌قواعد زمینی آن از یک سو و تلقی غلط از مفهوم قدرت است. مادامیکه سیاست و اجزای آن ابتنای بر خرد و‌توافق جمعی نداشته باشد، مادامیکه تاویلات و‌مکاشفات متافیزیکی مبنای عمل سیاسی باشد، مادامیکه قدرت، تداعی گر مفهوم غریزی استیلا و استعلاء و نه مسئولیت و پاسخگویی باشد، مادامیکه در فقدان شفافیت و عقلانیت، همه چیز با توجیه « مصلحت» و «امور خفیه» به عالم ماسوا احاله شود، مادامیکه اخلاق، ضمانت خود را از قوه قهریه و تخویف خلق الناس و نه کاربردی بودن و اقناع شهروندان بگیرد و مادامیکه مرجع فکری مردم نه متخصصان و نه داده‌های محققانه علمی که شور و هیجان توام با تحریف امثال حاج‌آقا دانشمند باشد، هیچ کس و هیچ چیز حتا غیرسیاسی، صحیح‌النسب، آماده به خدمت و ماخوذ به حیا، قادر به حل مشکلات منجمله روسپیگری زنان شوهردار -مورد اشاره حاج آقا دانشمند- نخواهند بود و با وجود همه مشکلات و کاستی‌ها باز هم حرکت در همین پروسه نیم بند رایج در عالم سیاست و‌مشارکت در فرآیندهای سیاسی و انتخاباتی، زمینه لازم برای اصلاح تدریجی جامعه را فراهم خواهد کرد والا فلا!
سهند ایرانمهر
*حدیث عشق ز #حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه #صنعت بسیار در عبارت کرد

https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«...این که خفته است در این خاک منم
ایرجم، ایرج شیرین سخنم
مدفن عشق جهان است اینجا
یک جهان عشق نهان است اینجا
عاشقی بوده به دنیا فن من
مدفن عشق بود مدفن من
آنچه از مال جهان هستی بود
حرف عیش و طرب مستی بود...»

ایرج میرزا در ۲۲ اسفندماه ۱۳۰۴ در تهران به دلیل سکته قلبی درگذشت و او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
بسیاری از ما تجربه‌ی این را داریم که در خانه، بزرگ‌ترها برخی از کتاب‌ها را از دست‌رس نوجوانان و جوانان ِ خانه دور نگاه می‌داشته‌اند تا مبادا نوجوانان آن کتاب‌ها را بخوانند و به زعم آن‌ها تحت تاثیر بدآموزی‌های آن کتاب‌ها قرار بگیرند. برای مثال بسیار از خانواده‌ها با کتاب‌های «صادق هدایت» چنین می‌کرده‌اند. ایرج میرزا، از شاعران برجسته‌ی عصر مشروطه نیز از جمله‌ی کسانی بود که برخی گمان داشتند که خواندن اشعارش به دلیل داشتن حرف‌های رکیک بدآموزی دارد.
چند سال پیش بود که شهرداری مشهد نام بلوار ایرج میرزا را به «جلال آل‌احمد» تغییر داد و با نصب پارچه‌ای در محل بلوار دلایل این تغییر نام را چنین برشمرد: «ایرج میرزا، بنیان‌گذار نوع خاصی از ادبیات پرونوگرافی (مستهجن) است که تا پیش از از او هرگز مضامین و مفاهیم مبتذل بدین‌سان در عرصه‌ی فرهنگ مکتوب ما وارد نشده بود. لبه‌ی تیز حملات ادبی ایرج میرزا پیوسته متوجه مفاهیم ارزش دینی و ارکان اصلی شریعت (از جمله نماز) بوده و بر نمادهای اصول و فروع دین و نهادهای برخاسته از آن به طور مکرر حمله شده است. سخیف‌سازی نمادها ارزشی دین اسلام و تخفیف شان آن و به خصوص نازل‌سازی جای‌گاه روحانیت معظم شیعه مهم‌ترین وجه محتوایی اشعار ایرج میرزا بوده است.»
«پروفسور مار»، ایران‌شناس نام‌دار روس، ایرج میرزا را چنین توصیف کرده است: «مردی بود سیاه‌سوخته و لاغراندام و متوسط‌القامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آن‌ها را می‌خواند جان می‌گرفت… ایرج میرزا را از زمره‌ی شاعران برجسته‌ی عصر مشروطیت می‌دانند. شاید بتوان وی را از شاعران مطرح دوران تجدد در ادبیات ایران نیز به شمار آورد.»
وجود الفاظ رکیک در اشعار ایرج میرزا موجب شد که برخی از منتقدان، آثار تربیتی منفی‌ای بر اشعار او مترتب بدانند. از شعرهای شناخته‌شده‌ی دیگر ایرج میرزا می‌توان به شعری اشاره کرد که در افواه عمومی به «حجاب» شهره گشته است و در آن کلمات رکیک بسیاری در نقد حجاب اسلامی به کار رفته است.
.
مخالفت ایرج میرزا با برخی از شعائر مذهبی-مانند شعر منتقدانه او در مورد عزاداری محرم- و هم‌چنین هجو روحانیت - مثلا شعر او در هجو شیخ فضل‌الله نوری- و نقد روضه‌خوانی موجب شد که بخش سنتی جامعه و روحانیان اشعار او را نپسندند. وقتی ایرج میرزا می‌سرود که در ایران تا بُوَد آخوند و مفتی / به روز بدتر از این هم بیفتی روحانیان کثیری از او رنجیده می‌شدند.
ملک‌الشعرای بهار در رثای ایرج میرزا سروده است که:
سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا
بود مانند می صاف ِ طهور
خالی از هر دُرد ایرج میرزا
سعدی‌ای نو بود و چون سعدی به دهر
شعر نو آورد ایرج میرزا
از دل یارن به اشعار لطیف
رنگ غم بسترد ایرج میرزا
دائما در شادی یاران خویش
پای می‌افشرد ایرج میرزا
برخلافْ آخر ز مرگ خویشتن
خلق را آزرد ایرج میرزا
ای دریغا کان‌چه را آورده بود
رفت و با خود برد ایرج میرزا
گورکن فضل و ادب را گل گرفت
چون به گل بسپرد ایرج میرزا
سکته کرد و از پس پنجاه و پنج
لحظه‌ای نشمرد ایرج میرزا
مرد آسان لیک مشکل کرد کار
بر بزرگ و خرد ایرج میرزا
گفت بهر سال تاریخش بهار:
وه چه راحت مرد ایرج میرزا

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1xihdmH

#ایرج_میرزا #شعر #شاعر #مشروطیت

@Tavaana_TavaanaTech