زرتشت احمدی راغب و رضا محمدحسینی دوتن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامهای شرایط حاکم در این زندان را تشریح کردند.
متن این نامه به شرح زیر است:
ما هم چنان در زندان بر پایه وظیفه انسانی تلاش میکنیم به عنوان دیدهبان، چشمهایمان به روی حقایق باز و گوشهایمان شنوای صدای ناله و فریاد زندانیان محروم که آسیبدیدگان حکومتی خیانتکار به امانت مردم هستند باشیم.
این بار میخواهیم به گونههایی دیگر از پایمالی حقوق اساسی زندانیان محروم بپردازیم که اغلب با جرایم مرتبط با مواد مخدر در حبس به سر میبرند.
دیدهبانی ما از آنجا آغاز شد که رنجهایمان را با خون دل فرو دادیم و تصمیم گرفتیم هر کجا که هستیم ظلمستیز باشیم و با روشنگری بطور شفاف افکار عمومی را در جریان بگذاریم.
گاه در حین گذر از کریدور کسانی را دیدهایم که با لباس زندان،چهرههای تکیده، چشمانی بی فروغ و جسمهای نحیف از کنار ما میگذرند، خط سیر آنان را دنبال میکنیم و میبینیم که در برابر بند معروف به در بسته واقع در واحد چهار بند۲۰سالن۲(زندان قزل حصار) توسط زندانبانان به صف میشوندحتی با نیم نگاهی میتوان دریافت که اینها را برای تنبیه با توسل به روشهای خشونتآمیز به آنجا آوردهاند که با تحقیر،هویت انسانی آنان را پایمال کرده و از میانشان بنده و مقلد و پیرو مسخ شده و بردگانی گوش به فرمان بسازد و شگفتا رفتاری که با آنان صورت میگیرد از همان آغاز ورود آشکار است که کسی این زندانیان را انسان نمیداند، هنگامی که پرسشگری میکنیم کیستاند؟ چه کردهاند؟ و در میانه پرسش ناگهان به یاد سیاهچالهای قدیم میافتیم.
زندانبان میگوید :دست روی دیوار پاها باز به صورت غیر متعارف تفتیش بدنی میکنند. دو،سه پیر مرد با پشتهای خمیده ناله میکنند و به روی زمین مینشینند حتی توان ایستادن را ندارند مشخص است که در طی سالیان زندان بر این اشخاص چه گذشته است.
اصل ماجرا از اینجا آغاز میشود زندانبانی درب آهنی را باز میکند زندانی را فقط با دو پتو کثیف به درون بند روانه میکند با نگاه کاوشگر همراه دهها سوال در ذهن.مان داخل بند را مینگریم و جز تاریکی و سیاهی چیزی دیده نمیشود، اینکه چرا آنان را به چنین مکانی به مدت یک تا سه هفته تحت فشار و شکنجه روحی و روانی و حتی در صورت اعتراض ضرب وشتم (مشاهده شده با لوله مورد خشونت یا به حلقههای تعبیه شده به دیوار واقع در واحد۳ سلول انفرادی معروف به سوییت دست بند و پا بند)می.شوند،خود پرسشیست که در ذهنمان شکل میگیرد، به جهت تخلفاتی که درون زندان یا به قول مسولان زیر پا گذاشتن مقررات بنابر تصمیم کمیته انضباطی به آنجا فرستاده شدهاند، لحظهای در مقابل این بند میایستیم هیچ امید و زیست انسانی در آن جا دیده نمیشود صداهایی از آنجا به گوش میرسد داروهایشان را میخواهند بعضیها نیاز به درمان در بهداری دارند اما کو گوش شنوا؟
زندانبان میخواهد این آسیبدیدگان را گلهوار، به درون بند براند که بتواند به پشت میزش برگردد و ما همچنان به دنبال کورسویی از روشنایی از میان این تاریکی بند هستیم که شاید پاسخ بعضی از پرسشهایمان در آن باشد.
بنابر مشاهدات خوراک مناسبی ندارند، مدت هواخوری که به آنها تعلق میگیرد هر چند روز یکبار به مدت حداکثر ۳۰ دقیقه که همین موضوع حتی بر خلاف مقررات سازمان زندانهاست.
از جمله حقوق اساسی این زندانیان قشر محروم دسترسی به تلفن،ملاقات با خانواده ،آب آشامیدنی سالم و آب گرم برای استحمام است که در شرایط موجود برایشان فراهم نیست.
پرسش این جاست بازدارندگی و اصلاح و تربیت در کجای این ماجرا قرار دارد واین آسیبدیدگان عدالت را چگونه بیابند؟
اینک گریزی هم به وضعیت خودمان میزنیم ما که پشتکارمان این است که وجدانمان بیدار باشد،استبداد،خشونت،اعدام،پرونده سازی،زندان و سرکوب را نپذیرفتیم.
در آستانهی نخستین سال تبعیدمان از زندان اوین با آن شرایط غیر انسانی که ما را با دست بند و پا بند به طور ناگهانی بدون هیچ خبر قبلی به زندان مشترک رجایی و قزلحصار آورده اند،به یاد داریم۱۲شهریور۱۴۰۲ به واحد ۳ بند سلول های انفرادی معروف به سوییت وارد شدیم که پیش از این در مورد شرایط آنجا بسیار گفتهایم، میزان فشار روحی و جسمی به روی ما لی اندازه بالا بود زندانبانان گفتند اجازه تماس با خانواده ندارید که با اعتراض جمعی به شکل اعتصاب غذا از سوی ما روبرو شدند. شوربختانه متوجه شدیم در جایی هستیم که زندان رجایی،در این محل از زندان قزلحصار استقرار یافته است، به خودمان آمدیم دیدیم در سلولهای انفرادیای قرار گرفتهایم که همان مکانی ست که زندانیان را به مسلخ اعدام میبرند و ما بار ها در دورههای پیشین زندان نیز به این شیوه غیر انسانی صدور و اجرای احکام اعدام مخالفت کرده بودیم..
ادامه نامه؛
tinyurl.com/4u5yxfhn
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
متن این نامه به شرح زیر است:
ما هم چنان در زندان بر پایه وظیفه انسانی تلاش میکنیم به عنوان دیدهبان، چشمهایمان به روی حقایق باز و گوشهایمان شنوای صدای ناله و فریاد زندانیان محروم که آسیبدیدگان حکومتی خیانتکار به امانت مردم هستند باشیم.
این بار میخواهیم به گونههایی دیگر از پایمالی حقوق اساسی زندانیان محروم بپردازیم که اغلب با جرایم مرتبط با مواد مخدر در حبس به سر میبرند.
دیدهبانی ما از آنجا آغاز شد که رنجهایمان را با خون دل فرو دادیم و تصمیم گرفتیم هر کجا که هستیم ظلمستیز باشیم و با روشنگری بطور شفاف افکار عمومی را در جریان بگذاریم.
گاه در حین گذر از کریدور کسانی را دیدهایم که با لباس زندان،چهرههای تکیده، چشمانی بی فروغ و جسمهای نحیف از کنار ما میگذرند، خط سیر آنان را دنبال میکنیم و میبینیم که در برابر بند معروف به در بسته واقع در واحد چهار بند۲۰سالن۲(زندان قزل حصار) توسط زندانبانان به صف میشوندحتی با نیم نگاهی میتوان دریافت که اینها را برای تنبیه با توسل به روشهای خشونتآمیز به آنجا آوردهاند که با تحقیر،هویت انسانی آنان را پایمال کرده و از میانشان بنده و مقلد و پیرو مسخ شده و بردگانی گوش به فرمان بسازد و شگفتا رفتاری که با آنان صورت میگیرد از همان آغاز ورود آشکار است که کسی این زندانیان را انسان نمیداند، هنگامی که پرسشگری میکنیم کیستاند؟ چه کردهاند؟ و در میانه پرسش ناگهان به یاد سیاهچالهای قدیم میافتیم.
زندانبان میگوید :دست روی دیوار پاها باز به صورت غیر متعارف تفتیش بدنی میکنند. دو،سه پیر مرد با پشتهای خمیده ناله میکنند و به روی زمین مینشینند حتی توان ایستادن را ندارند مشخص است که در طی سالیان زندان بر این اشخاص چه گذشته است.
اصل ماجرا از اینجا آغاز میشود زندانبانی درب آهنی را باز میکند زندانی را فقط با دو پتو کثیف به درون بند روانه میکند با نگاه کاوشگر همراه دهها سوال در ذهن.مان داخل بند را مینگریم و جز تاریکی و سیاهی چیزی دیده نمیشود، اینکه چرا آنان را به چنین مکانی به مدت یک تا سه هفته تحت فشار و شکنجه روحی و روانی و حتی در صورت اعتراض ضرب وشتم (مشاهده شده با لوله مورد خشونت یا به حلقههای تعبیه شده به دیوار واقع در واحد۳ سلول انفرادی معروف به سوییت دست بند و پا بند)می.شوند،خود پرسشیست که در ذهنمان شکل میگیرد، به جهت تخلفاتی که درون زندان یا به قول مسولان زیر پا گذاشتن مقررات بنابر تصمیم کمیته انضباطی به آنجا فرستاده شدهاند، لحظهای در مقابل این بند میایستیم هیچ امید و زیست انسانی در آن جا دیده نمیشود صداهایی از آنجا به گوش میرسد داروهایشان را میخواهند بعضیها نیاز به درمان در بهداری دارند اما کو گوش شنوا؟
زندانبان میخواهد این آسیبدیدگان را گلهوار، به درون بند براند که بتواند به پشت میزش برگردد و ما همچنان به دنبال کورسویی از روشنایی از میان این تاریکی بند هستیم که شاید پاسخ بعضی از پرسشهایمان در آن باشد.
بنابر مشاهدات خوراک مناسبی ندارند، مدت هواخوری که به آنها تعلق میگیرد هر چند روز یکبار به مدت حداکثر ۳۰ دقیقه که همین موضوع حتی بر خلاف مقررات سازمان زندانهاست.
از جمله حقوق اساسی این زندانیان قشر محروم دسترسی به تلفن،ملاقات با خانواده ،آب آشامیدنی سالم و آب گرم برای استحمام است که در شرایط موجود برایشان فراهم نیست.
پرسش این جاست بازدارندگی و اصلاح و تربیت در کجای این ماجرا قرار دارد واین آسیبدیدگان عدالت را چگونه بیابند؟
اینک گریزی هم به وضعیت خودمان میزنیم ما که پشتکارمان این است که وجدانمان بیدار باشد،استبداد،خشونت،اعدام،پرونده سازی،زندان و سرکوب را نپذیرفتیم.
در آستانهی نخستین سال تبعیدمان از زندان اوین با آن شرایط غیر انسانی که ما را با دست بند و پا بند به طور ناگهانی بدون هیچ خبر قبلی به زندان مشترک رجایی و قزلحصار آورده اند،به یاد داریم۱۲شهریور۱۴۰۲ به واحد ۳ بند سلول های انفرادی معروف به سوییت وارد شدیم که پیش از این در مورد شرایط آنجا بسیار گفتهایم، میزان فشار روحی و جسمی به روی ما لی اندازه بالا بود زندانبانان گفتند اجازه تماس با خانواده ندارید که با اعتراض جمعی به شکل اعتصاب غذا از سوی ما روبرو شدند. شوربختانه متوجه شدیم در جایی هستیم که زندان رجایی،در این محل از زندان قزلحصار استقرار یافته است، به خودمان آمدیم دیدیم در سلولهای انفرادیای قرار گرفتهایم که همان مکانی ست که زندانیان را به مسلخ اعدام میبرند و ما بار ها در دورههای پیشین زندان نیز به این شیوه غیر انسانی صدور و اجرای احکام اعدام مخالفت کرده بودیم..
ادامه نامه؛
tinyurl.com/4u5yxfhn
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
Forwarded from گفتوشنود
غسل تعمید سوسیالیسم
در بعضی سنتهای دینی، تعلل بیش از حد در قبرستانها و یا صرف وقت بسیار با اجساد، مکروه است و شوم تلقی میشود. اما داستان جیم جونز (Jim Jones)، رهبر فرهمند فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) را نمیتوان صرفا حول محور علاقه او به تابوت و به مراسم تشییع پیکر مردگان روایت کرد. اگرچه کسانی که در کودکی با او همبازی بودهاند نقل کردهاند که او جسد حیوانات کشتهشده در جادهها را با وسواس و علاقه به جعبههایی منتقل میکرد و برای آنها مراسم برگزار مینمود؛ همبازیهایش را تشویق به شرکت در چنین مراسمی میکرد و حتی یک بار خود گربهای را با چاقو کشت تا بتواند برای آن مراسم تشییع برگزار کند!
همسایگانش به خاطر میآورند که جیم جونز در کودکی خود را «فرشته مرگ» مینامید و اگرچه میدانیم که او به زندگی خود و پیروانش، با فرمان به خودکشی دستهجمعی، پایان داد، با این حال، در مطالعه زندگیاش برای آنها که میخواهند بدانند رهبران فرهمند کیستند و چگونه در حیات اجتماعی ما رشد و نمو میکنند، واقعیات عبرتآموزی غیر از علاقهی ریشهدار به مرگ وجود دارد!
جونز متولد می ۱۹۳۱ بود. پدر او یک مجروح جنگی بود و به همین علت قادر نبود کار کند و مقرریای که دریافت میکرد کفاف اداره خانواده را نمیداد. گفته میشود مادرش از محبت مادرانه نسبت به فرزند خود تهی بود و دردسرهای زندگی با پدر جونز، او را به ستوه آورده بود. آنها ناچار بودند با اقل امکانات زندگی کنند به طوری که غالباً خانوادهی پدری جیم، برای او خوراک و پوشاک میفرستادند و تلاش میکردند که با او مهربان باشند. ریشهی علاقه جیم جونز به سوسیالیسم و بعدها به زندگی اشتراکی (کمونیسم) بیگمان در فقر شدیدیست که در دوران کودکی تجربه کرده است.
او به شاخهای از مسیحیت علاقهمند شد که پنطیکاستی (Pentecostalism) نامیده میشود. این لفظ (پنطیکا) که به معنای پنجاهه است، به داستانی در عهد جدید اشاره میکند که مطابق با آن…
برای خواندن متن کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید در:
dialog.tavaana.org/jim-jones/
#فرقه #فرقه_گرایی #جیم_جونز #انتحار_آیینی #خودکشی_آیینی #خودکشی_فرقهای #مسیحیت #پنطیکا #رهبران_فرهمند #کاریزما #کاریزماتیک
@Dialogue1402
در بعضی سنتهای دینی، تعلل بیش از حد در قبرستانها و یا صرف وقت بسیار با اجساد، مکروه است و شوم تلقی میشود. اما داستان جیم جونز (Jim Jones)، رهبر فرهمند فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) را نمیتوان صرفا حول محور علاقه او به تابوت و به مراسم تشییع پیکر مردگان روایت کرد. اگرچه کسانی که در کودکی با او همبازی بودهاند نقل کردهاند که او جسد حیوانات کشتهشده در جادهها را با وسواس و علاقه به جعبههایی منتقل میکرد و برای آنها مراسم برگزار مینمود؛ همبازیهایش را تشویق به شرکت در چنین مراسمی میکرد و حتی یک بار خود گربهای را با چاقو کشت تا بتواند برای آن مراسم تشییع برگزار کند!
همسایگانش به خاطر میآورند که جیم جونز در کودکی خود را «فرشته مرگ» مینامید و اگرچه میدانیم که او به زندگی خود و پیروانش، با فرمان به خودکشی دستهجمعی، پایان داد، با این حال، در مطالعه زندگیاش برای آنها که میخواهند بدانند رهبران فرهمند کیستند و چگونه در حیات اجتماعی ما رشد و نمو میکنند، واقعیات عبرتآموزی غیر از علاقهی ریشهدار به مرگ وجود دارد!
جونز متولد می ۱۹۳۱ بود. پدر او یک مجروح جنگی بود و به همین علت قادر نبود کار کند و مقرریای که دریافت میکرد کفاف اداره خانواده را نمیداد. گفته میشود مادرش از محبت مادرانه نسبت به فرزند خود تهی بود و دردسرهای زندگی با پدر جونز، او را به ستوه آورده بود. آنها ناچار بودند با اقل امکانات زندگی کنند به طوری که غالباً خانوادهی پدری جیم، برای او خوراک و پوشاک میفرستادند و تلاش میکردند که با او مهربان باشند. ریشهی علاقه جیم جونز به سوسیالیسم و بعدها به زندگی اشتراکی (کمونیسم) بیگمان در فقر شدیدیست که در دوران کودکی تجربه کرده است.
او به شاخهای از مسیحیت علاقهمند شد که پنطیکاستی (Pentecostalism) نامیده میشود. این لفظ (پنطیکا) که به معنای پنجاهه است، به داستانی در عهد جدید اشاره میکند که مطابق با آن…
برای خواندن متن کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید در:
dialog.tavaana.org/jim-jones/
#فرقه #فرقه_گرایی #جیم_جونز #انتحار_آیینی #خودکشی_آیینی #خودکشی_فرقهای #مسیحیت #پنطیکا #رهبران_فرهمند #کاریزما #کاریزماتیک
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پهلوان رسول خادم این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«یک بیابان …
یک درخت …
یک تکه طناب …!
و کودکانی دلخوشِ به هیچ …!
نه آبی …
نه برقی …
نه جاده ای …
روستایی با بیش از چهارصدسال قدمت …
سهم آنها از بیت المال ؟؟؟!!!
پ.ن؛
شهرستان زاهدان/ منطقه کورین
تیرماه ۱۴۰۳ خورشیدی»
- حقیقتا سهم این کودکان از ایران چیست؟ بازگشایی مدارس نزدیک است، میلیونها کودک محروم از تحصیل، محروم از شادی و غریب در وطن خود هستند. جمهوری اسلامی میلیونها دلار به گروههای تروریستی کمک میکند، ولی سهم مردم ایران چیست؟
#کودکان_ایرانم
#فقر_معیشتی #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«یک بیابان …
یک درخت …
یک تکه طناب …!
و کودکانی دلخوشِ به هیچ …!
نه آبی …
نه برقی …
نه جاده ای …
روستایی با بیش از چهارصدسال قدمت …
سهم آنها از بیت المال ؟؟؟!!!
پ.ن؛
شهرستان زاهدان/ منطقه کورین
تیرماه ۱۴۰۳ خورشیدی»
- حقیقتا سهم این کودکان از ایران چیست؟ بازگشایی مدارس نزدیک است، میلیونها کودک محروم از تحصیل، محروم از شادی و غریب در وطن خود هستند. جمهوری اسلامی میلیونها دلار به گروههای تروریستی کمک میکند، ولی سهم مردم ایران چیست؟
#کودکان_ایرانم
#فقر_معیشتی #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا این هم هیجان ناشی از اصطکاک است؟!
«این ویدیو که به دست بیبیسی فارسی رسیده است، نشان میدهد که سه مامور انتظامی سعی دارند فردی را با خشونت در صندوق عقب خودرو نیروی انتظامی جا دهند. مخاطبی که این ویدیو را برای بیبیسی فارسی فرستاده است گفته است که این اتفاق در «۵ شهریور در شهرری» رخ داده است.
تایید زمان و مکان ویدیو برای بیبیسی فارسی امکانپذیر نیست.
به تازگی مرگ محمد میرموسوی در اثر شکنجه در لاهیجان در بازداشت موجب انتقادهای فراوان به عملکرد پلیس ایران شده است.
آثار فراوانی از شنجکه بر جسد محمد میرموسوی در ویدیوهایی که هنگام شستشوی او منتشر شده است، دیده میشود.
شکنجه و کتک زدن هنگام دستگیری و بازداشت بارها موجب کشته شدن افراد یا وارد شدن آسیبهای جدی به آنها شده است.
آیا شما شاهد بازداشت خشونتآمیز افراد در ایران بودهاید؟
اگر خودتان بازداشت شدهاید، از تجربهتان به ما بگویید.»
@bbcpersian
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«این ویدیو که به دست بیبیسی فارسی رسیده است، نشان میدهد که سه مامور انتظامی سعی دارند فردی را با خشونت در صندوق عقب خودرو نیروی انتظامی جا دهند. مخاطبی که این ویدیو را برای بیبیسی فارسی فرستاده است گفته است که این اتفاق در «۵ شهریور در شهرری» رخ داده است.
تایید زمان و مکان ویدیو برای بیبیسی فارسی امکانپذیر نیست.
به تازگی مرگ محمد میرموسوی در اثر شکنجه در لاهیجان در بازداشت موجب انتقادهای فراوان به عملکرد پلیس ایران شده است.
آثار فراوانی از شنجکه بر جسد محمد میرموسوی در ویدیوهایی که هنگام شستشوی او منتشر شده است، دیده میشود.
شکنجه و کتک زدن هنگام دستگیری و بازداشت بارها موجب کشته شدن افراد یا وارد شدن آسیبهای جدی به آنها شده است.
آیا شما شاهد بازداشت خشونتآمیز افراد در ایران بودهاید؟
اگر خودتان بازداشت شدهاید، از تجربهتان به ما بگویید.»
@bbcpersian
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جواد رضایی را یادتان هست؟ همان که تصویرش چند روز قبل از کشته شدن در چالش مشت و شکلات به طور اتفاقی منتشر شده بود، ... پدر دو فرزند بود. او سنگکار و کاشیکاری بود که به دلیل مشکل کمر، دست از این کار کشیده و در یک کیوسک حوالی میدان انتظام لاهیجان مشغول به کار شده بود.
«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم میشه که حتی همین امشب کشته بشم.»
این جملاتی از جواد رضایی با صورتی اصلاحکرده خطاب به دوستش در مغازهای در لاهیجان است، حوالی ساعت ۶ و نیم عصر روز ۲۵ آبانماه؛ ساعاتی پیش از آنکه با کاپشن مشکی چرمی بر تن، در خیابان شیشهگران با گلوله ماموران حکومتی کشته شود.
طاهره خوشکلام، همسر جواد، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«هر چه زمان میگذره نبودنت و نداشتنت داره سخت تر و سخت تر میشه جان دلم
امروز سخنم با توست
تو مخاطب خاص
تو که نمیدونم با چی تشویق شدی
با پول
مقام
و....
و دست به اسلحه بردی و شلیک کردی و به هیچی فکر نکردی
نه به آینده نابود شده ی من
و نه به بچههایی که یک عمر حسرت نداشتن پدر رو بر دوش میکشن و یادشون نمیره که چطور این اتفاق افتاد
نمیدونم الان در چه حالی؟
اصلا گوشه ای از ذهنت پذیرفته که چیکار کردی؟
فکر این که بخوای همشهری، هم استانی و هم وطن خودت رو با شلیک مستقیم خودت از پا دربیاری آرومت میکنه یا نه؟
اما همین جا میخوام بهت یادآوری کنم که فکر نکن زندگیت اگه الان روبراه هست هميشه اینطور میمونه
اگه حتی من نتونم به شخصه به حسابت برسم کارما و کائناتی تو این دنیا هستش که به حسابت میرسه
تو دوران حیاتت دارم میگم نه بعد مرگت
بدون که جوابش رو میگیری
هم خودت هم عزیزانت
از آه و نفرین من و بچه هام و خانواده جواد نمیتونی در امان باشی
از این پس این رو هر روز به خودت یادآوری کن و با این فکر زندگی کن که تقاصش رو پس میدی و با این درد هر روز زندگی کن
به خودت یادآوری کن که ملعونی بیش نیستی
به خودت هر روز بگو که چقدر پست و ذلیلی
و این که من #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
و نام #جواد_رضایی رو هیچوقت یادت نره که به موقع به سروقتت میرسه»
#جواد_رضایی #نه_به_جمهوری_اسلامی #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم میشه که حتی همین امشب کشته بشم.»
این جملاتی از جواد رضایی با صورتی اصلاحکرده خطاب به دوستش در مغازهای در لاهیجان است، حوالی ساعت ۶ و نیم عصر روز ۲۵ آبانماه؛ ساعاتی پیش از آنکه با کاپشن مشکی چرمی بر تن، در خیابان شیشهگران با گلوله ماموران حکومتی کشته شود.
طاهره خوشکلام، همسر جواد، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«هر چه زمان میگذره نبودنت و نداشتنت داره سخت تر و سخت تر میشه جان دلم
امروز سخنم با توست
تو مخاطب خاص
تو که نمیدونم با چی تشویق شدی
با پول
مقام
و....
و دست به اسلحه بردی و شلیک کردی و به هیچی فکر نکردی
نه به آینده نابود شده ی من
و نه به بچههایی که یک عمر حسرت نداشتن پدر رو بر دوش میکشن و یادشون نمیره که چطور این اتفاق افتاد
نمیدونم الان در چه حالی؟
اصلا گوشه ای از ذهنت پذیرفته که چیکار کردی؟
فکر این که بخوای همشهری، هم استانی و هم وطن خودت رو با شلیک مستقیم خودت از پا دربیاری آرومت میکنه یا نه؟
اما همین جا میخوام بهت یادآوری کنم که فکر نکن زندگیت اگه الان روبراه هست هميشه اینطور میمونه
اگه حتی من نتونم به شخصه به حسابت برسم کارما و کائناتی تو این دنیا هستش که به حسابت میرسه
تو دوران حیاتت دارم میگم نه بعد مرگت
بدون که جوابش رو میگیری
هم خودت هم عزیزانت
از آه و نفرین من و بچه هام و خانواده جواد نمیتونی در امان باشی
از این پس این رو هر روز به خودت یادآوری کن و با این فکر زندگی کن که تقاصش رو پس میدی و با این درد هر روز زندگی کن
به خودت یادآوری کن که ملعونی بیش نیستی
به خودت هر روز بگو که چقدر پست و ذلیلی
و این که من #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
و نام #جواد_رضایی رو هیچوقت یادت نره که به موقع به سروقتت میرسه»
#جواد_رضایی #نه_به_جمهوری_اسلامی #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
...آزادی، خیلی بهتون میاد
از صفحه سامان فردی
مردم ایران لایق آزادی هستند، لایق زندگی بهتر. در آزادی، ارزشها معنا پیدا میکند. در آزاذی است که انسان میتواند استعدادهایش را شکوفا کند. در آزادی است که انسان میتواند به سوی تعالی و رشد حرکت کند.
#مبارزه_مدنی #مقاومت_زندگیست
#نافرمانی_مدنی #حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#آرمیتا_گراوند #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
از صفحه سامان فردی
مردم ایران لایق آزادی هستند، لایق زندگی بهتر. در آزادی، ارزشها معنا پیدا میکند. در آزاذی است که انسان میتواند استعدادهایش را شکوفا کند. در آزادی است که انسان میتواند به سوی تعالی و رشد حرکت کند.
#مبارزه_مدنی #مقاومت_زندگیست
#نافرمانی_مدنی #حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#آرمیتا_گراوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال تحصیلی دارد شروع میشود و مگر میشود از مدرسه حرف زد و از کودکانی که توسط مأموران رژیم جمهوری اسلامی آسیب دیدند و یا کشته شدند حرف نزد؟
روند درمان هستی حسینپناهی، از قربانیان خشونت ماموران در خیزش ۱۴۰۱، دختر ۱۶ سالهای که شش ماه در کما بود.
هستی حسینپناهی، دانشآموز معترضی که شش ماه در کما بود بعد از یک سال تحمل فشار و تهدید نهایتا به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد.
هستی حسینپناهی که اهل دهگلان استان کردستان است، در سال ۱۴۰۱ بعد از اینکه ماموران او را در مدرسهاش بازجویی کردند، هنگام برگشت از مدرسه خودش را از سرویس مدرسه به بیرون پرت کرد و به کما رفت.
وضعیت او در کما همزمان با اعتراضات اخیر ایران، مدتها تیتر رسانهها بود.
#هستی_حسین_پناهی
#زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روند درمان هستی حسینپناهی، از قربانیان خشونت ماموران در خیزش ۱۴۰۱، دختر ۱۶ سالهای که شش ماه در کما بود.
هستی حسینپناهی، دانشآموز معترضی که شش ماه در کما بود بعد از یک سال تحمل فشار و تهدید نهایتا به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد.
هستی حسینپناهی که اهل دهگلان استان کردستان است، در سال ۱۴۰۱ بعد از اینکه ماموران او را در مدرسهاش بازجویی کردند، هنگام برگشت از مدرسه خودش را از سرویس مدرسه به بیرون پرت کرد و به کما رفت.
وضعیت او در کما همزمان با اعتراضات اخیر ایران، مدتها تیتر رسانهها بود.
#هستی_حسین_پناهی
#زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا، من همونی هستم که در این دو سال و نیم گذشته، هر جایی که میرم، عکس و یاد برادرم محمد حسینی هم با من هست. سر سفرهدهفتسین، تو طبیعت، تو مهمونیها، تو مسافرتها ..
و حالا رفتم ماسوله و باز یاد برادرم با من بود و زنده نگه میدارم یادش رو تا پیروزی و بعد از پیروزی.
کیان (محمد حسینی) به من شهامت و انگیزه میده، برای ایستادگی، برای مقاومت و برای آزادی»
- ویدیو و متن ارسالی مخاطبان توانا
#محمد_حسینی #کیان_حسینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
و حالا رفتم ماسوله و باز یاد برادرم با من بود و زنده نگه میدارم یادش رو تا پیروزی و بعد از پیروزی.
کیان (محمد حسینی) به من شهامت و انگیزه میده، برای ایستادگی، برای مقاومت و برای آزادی»
- ویدیو و متن ارسالی مخاطبان توانا
#محمد_حسینی #کیان_حسینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✅ در نامهای سرگشاده:
اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گزارش یک قتل
روزنامه «شرق» گزارشی از شکنجه و قتل «سیدمحمد میرموسوی» جوان لنگرودی، منتشر کرد.
مریم لطفی، خبرنگار شرق در گزارشی میدانی مینویسد:
«سر درگیری و نزاعی که درگرفته بود، سیدمحمد را به درختی بسته بودند و ماشینش را آتش میزنند».
یکی از همکلاسیهای سیدمحمد میرموسوی در گفتوگو با «شرق» میگوید:
«بچه بااخلاق و باادب و خوشرو و خوشخندهای بود. او را برده بودند سمت پاسگاه ناصر کیاده لاهیجان و با نامردی تمام کشتنش».
یکی دیگر از شاهدان میگوید:
«بدن خوب و ورزشکاری داشت. از عکسهای جسدش هم مشخص است. او را میبرند به پاسگاه محل و کتکش میزنند. ظاهرا آنجا پنج مأمور بوده و به او میگویند که به مأمور دولتی فحاشی کرده پس باید کتک بخورد. بعضی از اهالی هم رفته بودند برای مداخله، اما به آنها اجازه ورود به پاسگاه را نمیدهند. پس از چند دقیقه صدای شلیک تیر میشنوند. در فیلمی که از غسالخانه منتشر شده هم جای تیر روی کمرش مشخص است.»
این روایت قتل تنها یک مورد از شکنجه و قتلهایی ست که توسط ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی اعمال شده است.
آثار شکنجه دررفتگی کتف و جای عمیق دستبند بر دستان محمد نشان میدهد او را بسته بودند و شکنجه کرده بودند. اما شلیک به کمر محمد در حالی که در بازداشت بوده درحالی که دستانش را با دستبند فلزی بسته بودند.
این روایت زندگی معمولی! ایرانیان است زیر سایه حاکمیت جمهوری اسلامی.
#یاری_مدنی_توانا
#سیدمحمد_میرموسوی
#نه_به_شكنجه
#لاهیجان
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
روزنامه «شرق» گزارشی از شکنجه و قتل «سیدمحمد میرموسوی» جوان لنگرودی، منتشر کرد.
مریم لطفی، خبرنگار شرق در گزارشی میدانی مینویسد:
«سر درگیری و نزاعی که درگرفته بود، سیدمحمد را به درختی بسته بودند و ماشینش را آتش میزنند».
یکی از همکلاسیهای سیدمحمد میرموسوی در گفتوگو با «شرق» میگوید:
«بچه بااخلاق و باادب و خوشرو و خوشخندهای بود. او را برده بودند سمت پاسگاه ناصر کیاده لاهیجان و با نامردی تمام کشتنش».
یکی دیگر از شاهدان میگوید:
«بدن خوب و ورزشکاری داشت. از عکسهای جسدش هم مشخص است. او را میبرند به پاسگاه محل و کتکش میزنند. ظاهرا آنجا پنج مأمور بوده و به او میگویند که به مأمور دولتی فحاشی کرده پس باید کتک بخورد. بعضی از اهالی هم رفته بودند برای مداخله، اما به آنها اجازه ورود به پاسگاه را نمیدهند. پس از چند دقیقه صدای شلیک تیر میشنوند. در فیلمی که از غسالخانه منتشر شده هم جای تیر روی کمرش مشخص است.»
این روایت قتل تنها یک مورد از شکنجه و قتلهایی ست که توسط ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی اعمال شده است.
آثار شکنجه دررفتگی کتف و جای عمیق دستبند بر دستان محمد نشان میدهد او را بسته بودند و شکنجه کرده بودند. اما شلیک به کمر محمد در حالی که در بازداشت بوده درحالی که دستانش را با دستبند فلزی بسته بودند.
این روایت زندگی معمولی! ایرانیان است زیر سایه حاکمیت جمهوری اسلامی.
#یاری_مدنی_توانا
#سیدمحمد_میرموسوی
#نه_به_شكنجه
#لاهیجان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سیاوش آریا، کنشگر میراث فرهنگی، از وضعیت مخاطرهآمیز آرامگاه «اردشیر سوم» بر اثر نفوذ رطوبت و نمزدگی در این اثر هخامنشی در مجموعه «تخت جمشید» خبر داده است.
عکسهایی که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده نشان میدهد آرامگاه اَردشیر سوم هخامنشی در دامان کوه «مهر» در میراث جهانی پارسه یا همان تخت جمشید نَم کشیده است و رطوبت فراوان در آرامگاه این پادشاه هخامنشی رخنه کرده و آن را خدشهدار کرده است.
البته این کنشگر میراث فرهنگی تاکید میکند نم و رطوبتها بر پیکر سنگنگارهها هم رخنه کرده است.
اما چرا جمهوری اسلامی در نگاهداری از آثار باستانی تلاشی نمیکند؟ با وجود روشهای علمی مبتنی بر دانش روز برای پاسداشت این یادمانها جمهوری اسلامی میراث ایران را اینچنین در معرض تخریب قرار داده است؟
به گفته سیاوش آریا؛ «در جهان امروز، ناتوانی در پاسداری و نگهداری از یادمانهای سنگی، اَمری غیرقابل پذیرش است.»
بودجه ایران در عوض نگاهداری از آثار باستانی ایران، صرف جنگافروزی ارسال موشک و تجهیزات به شورشیها در یمن لبنان فلسطین و سوریه میشود.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#تاریخ
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
عکسهایی که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده نشان میدهد آرامگاه اَردشیر سوم هخامنشی در دامان کوه «مهر» در میراث جهانی پارسه یا همان تخت جمشید نَم کشیده است و رطوبت فراوان در آرامگاه این پادشاه هخامنشی رخنه کرده و آن را خدشهدار کرده است.
البته این کنشگر میراث فرهنگی تاکید میکند نم و رطوبتها بر پیکر سنگنگارهها هم رخنه کرده است.
اما چرا جمهوری اسلامی در نگاهداری از آثار باستانی تلاشی نمیکند؟ با وجود روشهای علمی مبتنی بر دانش روز برای پاسداشت این یادمانها جمهوری اسلامی میراث ایران را اینچنین در معرض تخریب قرار داده است؟
به گفته سیاوش آریا؛ «در جهان امروز، ناتوانی در پاسداری و نگهداری از یادمانهای سنگی، اَمری غیرقابل پذیرش است.»
بودجه ایران در عوض نگاهداری از آثار باستانی ایران، صرف جنگافروزی ارسال موشک و تجهیزات به شورشیها در یمن لبنان فلسطین و سوریه میشود.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#تاریخ
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در هنگام ثبتنام یا قبل و بعد از آن، چه مبلغی به مدرسه دولتی پرداخت کردید؟
همانگونه که اطلاع دارید، طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز، آموزش عمومی باید رایگان باشد اما مدارس دولتی هر سال به بهانههای مختلف مبالغی را از والدین دریافت میکنند و حتی این کار را به صورت اجباری انجام میدهند. از این گذشته، بسیاری از مدارس دولتی را با عناوین مختلف تبدیل به مدارس پولی میکنند و این موضوع مشکلات فراوانی بر سر راه تحصیل کودکان ایجاد کردهاست.
حق تحصیل، یکی از حقوق بنیادین کودکان است و حکومتها موظف هستند این حق را تضمین نمایند.
اگر کودک و نوجوان شما در سن تحصیل است و یا اقوام و آشنایانی دارید، دیدهها و شنیدههای خود درباره اخذ پول توسط مدارس را با مخاطبان ما به اشتراک بگذارید.
#حق_تحصیل #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
همانگونه که اطلاع دارید، طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز، آموزش عمومی باید رایگان باشد اما مدارس دولتی هر سال به بهانههای مختلف مبالغی را از والدین دریافت میکنند و حتی این کار را به صورت اجباری انجام میدهند. از این گذشته، بسیاری از مدارس دولتی را با عناوین مختلف تبدیل به مدارس پولی میکنند و این موضوع مشکلات فراوانی بر سر راه تحصیل کودکان ایجاد کردهاست.
حق تحصیل، یکی از حقوق بنیادین کودکان است و حکومتها موظف هستند این حق را تضمین نمایند.
اگر کودک و نوجوان شما در سن تحصیل است و یا اقوام و آشنایانی دارید، دیدهها و شنیدههای خود درباره اخذ پول توسط مدارس را با مخاطبان ما به اشتراک بگذارید.
#حق_تحصیل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما چرا مناسک مذهبی تشیع در اربعین تحتالشعاع خوردن و آشامیدن قرار گرفتهاست؟
در نگاه به مراسمها و مناسک مذهبی در ادیان و فرقههای گوناگون میبینیم که کارها و عیادتهای مشخصی انجام میشود و این برای ناظران بیرونی مشخص و محرز است.
اما در مراسم اربعین که بدون شک مراسمی حکومتی شده، هر چه میبینیم غذا و خوردنی و آشامیدنی و ماساژ رایگان و … است!
نظر شما چیست و چرا این وضعیت به وجود آمدهاست؟
#اربعین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در نگاه به مراسمها و مناسک مذهبی در ادیان و فرقههای گوناگون میبینیم که کارها و عیادتهای مشخصی انجام میشود و این برای ناظران بیرونی مشخص و محرز است.
اما در مراسم اربعین که بدون شک مراسمی حکومتی شده، هر چه میبینیم غذا و خوردنی و آشامیدنی و ماساژ رایگان و … است!
نظر شما چیست و چرا این وضعیت به وجود آمدهاست؟
#اربعین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امنیت، متاع نایاب در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی
سرقت مسلحانه در سراوان، جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳
آیا شما هم نشانههای ناامنی را در اطراف خود و محل زندگیتان حس کردهاید و تجربهای در این زمینه دارید؟ به نظر شما چه راهحلی میتواند به این وضعیت خاتمه دهد؟
#زورگیری #سرقت #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
سرقت مسلحانه در سراوان، جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳
آیا شما هم نشانههای ناامنی را در اطراف خود و محل زندگیتان حس کردهاید و تجربهای در این زمینه دارید؟ به نظر شما چه راهحلی میتواند به این وضعیت خاتمه دهد؟
#زورگیری #سرقت #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تدوام اعتراض پرستاران و کادر درمان
امروز، شنبه ۱۰ شهریورماه ۱۴۰۳، تعدادی از پرسنل ۱۱۵ اورژانس و پرستاران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، مقابل در شرقی این دانشگاه، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
بیش از یک ماه است که پرستاران حداقل در ۱۶ استان کشور دست به تحصن و تجمع میزنند.
آنها خواهان اجرای صحیح قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، اجرای کامل قانون ارتقای بهرهوری، اجرای فوقالعاده خاص با ضریب مناسب، برخورداری مشمولین قانون مشاغل سخت و زیانآور از مزایای قانون و عدم تحمیل اضافهکار اجباری هستند.
مسئولان مربوطه نسبت به این اعتراضات بیتوجه بودهاند. بر اساس ویدئوهای منتشرشده ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی در بسیاری از شهرها مانع برگزاری تجمعات شدهاند و تعدادی از پرستاران را بازداشت کردهاند.
#یاری_مدنی_توانا
#پرستاران
#ایران
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
امروز، شنبه ۱۰ شهریورماه ۱۴۰۳، تعدادی از پرسنل ۱۱۵ اورژانس و پرستاران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، مقابل در شرقی این دانشگاه، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
بیش از یک ماه است که پرستاران حداقل در ۱۶ استان کشور دست به تحصن و تجمع میزنند.
آنها خواهان اجرای صحیح قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، اجرای کامل قانون ارتقای بهرهوری، اجرای فوقالعاده خاص با ضریب مناسب، برخورداری مشمولین قانون مشاغل سخت و زیانآور از مزایای قانون و عدم تحمیل اضافهکار اجباری هستند.
مسئولان مربوطه نسبت به این اعتراضات بیتوجه بودهاند. بر اساس ویدئوهای منتشرشده ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی در بسیاری از شهرها مانع برگزاری تجمعات شدهاند و تعدادی از پرستاران را بازداشت کردهاند.
#یاری_مدنی_توانا
#پرستاران
#ایران
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امیر رئیسیان، وکیل حسین شنبهزاده، در گفتوگو با «شرق» گفت:
«امروز حکم بدوی دادگاه آقای شنبهزاده به وکلای پرونده ابلاغ شد. بر اساس حکم صادره آقای شنبهزاده بنا بر ماده ۸ قانون مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه صلح و امنیت به اتهام فعالیت تبلیغی به نفع رژیم اشغالگر قدس به ۵ سال حبس محکوم شده است.»
او ادامه میدهد:
«دادگاه بدوی همچنین آقای شنبهزاده را از بابت اتهام توهین به مقدسات، به ۴ سال حبس و از بابت اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۲ سال حبس و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرده است. او همچنین از بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.»
به گفته این وکیل دادگستری، از مجموع ۱۲ سال حبس صادره علیه آقای شنبهزاده، ۵ سال آن به عنوان مجازات اشد قابل اجرا ست.
حسین شنبهزاده روز ۱۵ خرداد بازداشت شد، جمهوری اسلامی او را به «جاسوسی برای اسرائیل» به واسطه شغل «ویراستاری» متهم کرد.
این در حالی ست که حسین شنبهزاده با هویت واقعی خود در فضای مجازی فعالیت میکرد و اساسا یک ویراستار میتواند به کدام اطلاعات امنیتی! دسترسی داشته باشد؟
به باور کاربران و جامعه مدنی ایران، پس از آنکه حسین شنبهزاده در کامنت یکی از پستهای خامنهای یک نقطه گذاشت و به اصطلاح ویرایش کرد آن پست را، بازداشت شده است.
نکته جالب اینکه همان نقطه هزاران بار لایک شد حتی بیشتر از توییت اصلی خامنهای.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#حسین_شنبه_زاده
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز حکم بدوی دادگاه آقای شنبهزاده به وکلای پرونده ابلاغ شد. بر اساس حکم صادره آقای شنبهزاده بنا بر ماده ۸ قانون مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه صلح و امنیت به اتهام فعالیت تبلیغی به نفع رژیم اشغالگر قدس به ۵ سال حبس محکوم شده است.»
او ادامه میدهد:
«دادگاه بدوی همچنین آقای شنبهزاده را از بابت اتهام توهین به مقدسات، به ۴ سال حبس و از بابت اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به ۲ سال حبس و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرده است. او همچنین از بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.»
به گفته این وکیل دادگستری، از مجموع ۱۲ سال حبس صادره علیه آقای شنبهزاده، ۵ سال آن به عنوان مجازات اشد قابل اجرا ست.
حسین شنبهزاده روز ۱۵ خرداد بازداشت شد، جمهوری اسلامی او را به «جاسوسی برای اسرائیل» به واسطه شغل «ویراستاری» متهم کرد.
این در حالی ست که حسین شنبهزاده با هویت واقعی خود در فضای مجازی فعالیت میکرد و اساسا یک ویراستار میتواند به کدام اطلاعات امنیتی! دسترسی داشته باشد؟
به باور کاربران و جامعه مدنی ایران، پس از آنکه حسین شنبهزاده در کامنت یکی از پستهای خامنهای یک نقطه گذاشت و به اصطلاح ویرایش کرد آن پست را، بازداشت شده است.
نکته جالب اینکه همان نقطه هزاران بار لایک شد حتی بیشتر از توییت اصلی خامنهای.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#حسین_شنبه_زاده
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گفتوشنود
اگر آنها که به وجود خدا باوری ندارند، میخواستند قصههای آموزنده تعریف کنند. قصههای آنها در مقایسه با قصههای کتب مقدس که حول باور به خداوند میگردد، چه کیفیتی پیدا میکرد!؟
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
روایت شکنجه
ضیا نبوی، زندانی سیاسی، درباره زمانی که به زندان شیبان اهواز تبعید شده بود، گفته است:
«تا پیش از اینکه به زندان کارون اهواز تبعید شوم، باورم نمیشد اصلن چنین جایی وجود داشته باشد. زندانی که حداقل سه برابر تعداد تختها زندانی داشت. زندانیها در حیات و در هواخوری میخوابیدند. هوای بارانی یا هوای گرم زندگی آنها را سختتر میکرد، هواخوری مشکل فاضلاب هم داشت، فاضلاب بالا می زد و تمام آنجا را میپوشاند.»
شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی، اشکال مختلف دارد در روزهای اخیر خبر قتل محمد میرموسوی نشان داده شکنجه زندانیان کاملن سیستماتیک صورت میگیرد و تحت حمایت جمهوری اسلامی انجام میشود.
چندی پیش ضیا نبوی، از شیوع ساس در بند ۸ زندان اوین خبر داده بود.
همین مورد باعث طرح اتهامی! جدید علیه ضیا نبوی شد.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_شكنجه
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
ضیا نبوی، زندانی سیاسی، درباره زمانی که به زندان شیبان اهواز تبعید شده بود، گفته است:
«تا پیش از اینکه به زندان کارون اهواز تبعید شوم، باورم نمیشد اصلن چنین جایی وجود داشته باشد. زندانی که حداقل سه برابر تعداد تختها زندانی داشت. زندانیها در حیات و در هواخوری میخوابیدند. هوای بارانی یا هوای گرم زندگی آنها را سختتر میکرد، هواخوری مشکل فاضلاب هم داشت، فاضلاب بالا می زد و تمام آنجا را میپوشاند.»
شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی، اشکال مختلف دارد در روزهای اخیر خبر قتل محمد میرموسوی نشان داده شکنجه زندانیان کاملن سیستماتیک صورت میگیرد و تحت حمایت جمهوری اسلامی انجام میشود.
چندی پیش ضیا نبوی، از شیوع ساس در بند ۸ زندان اوین خبر داده بود.
همین مورد باعث طرح اتهامی! جدید علیه ضیا نبوی شد.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_شكنجه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM