آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
پیام بهیه نامجو، مادر نوید افکاری، به مناسبت اولین سالگرد به قتل رسیدن پسرش

جمعی از ایرانیان بعد از ظهر شنبه ۲۰ شهریور (به وقت محلی) در سالگرد اعدام نوید افکاری در شهر ادمونتون کانادا در مقابل ساختمان مجلس تجمع کردند. در این تجمع پیام بهیه نامجو، مادر نوید افکاری، به دو زبان فارسی و انگلیسی خوانده شد.

او در بخشی از پیام خود می‌گوید:
«این نظام هراز چند گاه، تشنه خون جوانی می‌شود و آن‌گاه به زندگی وعشق و امید یک ملت، دست‌درازی می‌کند و یک نفر را می‌رباید تا چرخ حیاتش با خون بچرخد»

متن کامل پیام بهیه نامجو به مناسبت نخستین سالگرد قتل حکومتی فرزندش به شرح زیر است:

«مردم جهان امروز دست به دامان شما هستم سال گذشته پسرم، جوانمردم، سرو بلند قامت سبز این میهن، بر سکوی اعدام جمهوری اسلامی، مظلومانه، بی پناه، تنها جان باخت.

از آن روز یک سال است وحید و حبیبم را در انفرادی انداخته‌اند و به وحید گفته‌اند علیه برادرت حرف بزن تا آزادت کنیم. ای بشریتی که یک روز هم پیمان شدید و اعلامیه جهانی حقوق بشر را نوشتید، صدای سوختن دردناک دل مرا شنیده‌اید؟

آیا خبر دارید که این نظام پاره جان و تن مرا، بی هیچ گناهی، شکار کرد، ربود و ماه‌ها در کنج سیاه‌چاله‌هایش با غیرانسانی‌ترین روش‌های ممکن شکنجه کرد تا به قتل کسی که هرگز نه دیده بود، نه می‌شناخت، اقرار کند؟ که حتی پزشکی قانونی ج.ا. نیز آسیب‌هایی که بر اثر شکنجه به آنها وارد شده است را تایید کرده است. آیا خبر دارید که این نظام هر از چندگاه، تشنه خون جوانی می‌شود و آنگاه به زندگی و عشق و امید یک ملت، دست‌درازی می‌کند و یک نفر را می‌رباید تا چرخ حیاتش با خون بچرخد؟ به قول پسر تنهای بی پناهم، برای طناب دارش دنبال یک گردن می‌گردد. آیا وجدانی برای بشر مانده که دست روی آتش سوزان دل من بگذارد؟ آیا بشریت هنوز معنا دارد؟

آیا نمی‌خواهد یک لحظه فکر کند، فقط فکر کند، که امروز نیز ممکن است همه زندگی، همه لحظه‌های شیرین و ارجمند یک خانواده، همه جان و روان و موجودیتش را به تاراج ببرند و سپس جسد بی جانش را برگردانند تا ثابت کنند، در این رژیم، در هم چنان بر پاشنه جنایت می‌چرخد؟ آیا وقت آن نرسیده که به خاموشی و فراموشی پایان دهد و این نوای آخر نوید من را بشنود؟

"مردم! اگر من اعدام شدم، همه بدانند در قرن بیست و یکم، با اینهمه هزینه و سازوکارهای حقوق بشری و سازمان ملل و شورای امنیت و غیره، یک انسان بی گناه در حالی که تلاش کرد و جنگید، اعدام شد."»

#بهیه_نامجو #نوید_افکاری #حبیب_افکاری #وحید_افکاری #سعید_افکاری #برادران_افکاری #دادخواهی

@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت سالگرد قتل حکومتی پهلوان نوید افکاری

طرحی از عابد زارعی

منتشر شده در iroon.com

#نویدافکاری #نوید_افکاری #خامنه_اى

@Tavaana_TavaanaTech
«باجه امور خانواده اداره گذرنامه

زنی مستاصل و پریشان به مسئول باجه در حالی که اشک میریزه میگه: خانم من دارم واشنگتن دی‌سی دکترا می‌خونم. تموم زندگیم اون وره. با شوهرم و دخترم اومده بودیم دیدن خانوادمون. موقع برگشت شوهرم و دخترم رد شدند. به من که رسید گفتند شوهرت ممنوع‌الخروجت کرده
و اجازه خروج از کشور نداری. خانم شما خودت زنی. آخه مگه میشه. بچم رو برد. زندگیم رو نابود کرد. حالا من چی کار کنم...

زن با هق‌هق: خانم تا حالا شده که این جور پرونده‌ها درست شند؟
مسئول باجه بی‌حوصله و بی‌تفاوت ایشالا درست می‌شه. این فرم رو پر کن.

امور بین‌الملل اداره گذرنامه

زن با دختر هفده ساله خطاب به منشی سرپرست دادسرا: خانم من اومدم برای دخترم پاسپورت بگیرم. می‌گند اجازه پدرش رو می‌خواد. باباش رو از کجا بیارم. هفده سال پیش ما رو گذاشت و رفت. هفده سال پیش غیابی طلاق گرفتم و با کارگری و بدبختی این بچه رو بزرگ کردم.
حالا ازم اجازه پدر می‌خواید؟
خانم منشی: برو از دادگاه خانواده حکم مفقوالاثری شوهرت رو بگیر اگه می‌خوای پاسپورت بگیری براش. بدون اجازه پدر نمی‌شه.

امور بین‌الملل اداره گذرنامه
زن به همراه دختر شونزده ساله‌اش خطاب به مسئول باجه: خانم شوهر من چندسال پیش فوت کرده. حضانت دخترم با منه. اومدم پاس بگیرم براش.
مسئول باجه: «نمیتونی خانم، قیمش باید بیاد که پدربزرگشه. اجازه اون لازمه.» زن مستاصل: آخه پدربزرگش نمیاد. بابا من دخترم رو بزرگ کردم. من دارم خرجش رو می‌دم. مسئول باجه فقط اجازه پدربزرگ لازمه. قانون این رو می‌گه. برو خانم وقتمون رو نگیر.

این‌ها فقط بخشی از اونچه بود که در چند روز مشاهداتم در اداره گذرنامه دیدم. زنانی مستاصل که توسط همسران‌شان ممنوع‌الخروج شده‌اند و مردان شیک و پیک و اتو کشیده‌ای که از راه می‌رسیدند و با گفتن این جمله که اومدم همسرم رو ممنوع‌الخروج کنم، زندگی و آینده یک زن را بنا به قانون نابود می‌کردند.»


از توییتر بنفشه جمالی
«رفع تبعیض علیه زنان»- مهرانگیز کار
http://ow.ly/DuvT306sOhF

#زنان
#حقوق_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرمانده انتظامی دزفول از احضار و تشکیل پرونده برای مشارکت کنندگان در این موزیک ویدیو خبر داده است.

این موزیک‌ویدیو کاری از گروه «سل‌لا» است که سرپرستی آن را پیمان یوسفی از مربیان موسیقی به عهده دارد.

«گراوندی» گفته اعضای این گروه را کمتر از ۲۴ ساعت شناسایی و احضار کرده است.

او دزفول را شهر دارالمومنین خوانده و گفته اجازه نمی‌دهیم وجهه شهرستان و آبروی دزفول مخدوش شود.

این موزیک‌ویدیو در خانه تاریخی صنیعی تصویر برداری شده و فرمانده انتظامی دزفول گفته مالک خانه را هم احضار کرده و از او تعهد گرفته است.

منبع عصرجنوب

- اعضای یک گروه موسیقی طی ۲۴ ساعت شناسایی می‌شوند! مگر چه کار خلافی کردند؟

جمهوری اسلامی فقط زورش به شهروندان ساده ایران می‌رسد، اما در روز روشن اسناد محرمانه پروژه هسته‌ای را بار وانت می‌زنند و می‌روند!

#موسیقی
#ایران
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#طالبان

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
فرمانده انتظامی دزفول از احضار و تشکیل پرونده برای مشارکت کنندگان در این موزیک ویدیو خبر داده است. این موزیک‌ویدیو کاری از گروه «سل‌لا» است که سرپرستی آن را پیمان یوسفی از مربیان موسیقی به عهده دارد. «گراوندی» گفته اعضای این گروه را کمتر از ۲۴ ساعت شناسایی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی کامل اجرای گروه موسیقی سل‌لا در یک خانه تاریخی در دزفول

اعضای این گروه در طی عملیاتی توسط نیروی انتظامی طی ۲۴ ساعت شناسایی و احضار شدند!

خوب نگاه کنید، تعدادی کودک و نوجوان که با وجود همه مشکلات مملکت، امید دارند با یک موسیقی ملایم اندکی حال خوب را تجربه کنند... اما.... جمهوری اسلامی دشمن شادی است، همچون طالبان....
گفتند دزفول دارالمومنین است و اجرای موسیقی در این شهر آبروی این شهر را به خطر انداخته است!!

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#علیه_فراموشی

حالا که خبر رسیده که تعدادی کودک و نوجوان در شهر دزفول به خاطر یک اجرای زیبا طی ۲۴ ساعت شناسایی و احضار شدند، بد نیست که ببینیم طالبان ایران درباره موسیقی و کنسرت چه می‌گوید.

علم الهدی به وضوح دشمنی خود با عرصه هنر را پشت تریبون فریاد می‌زند و همگان را به مقابله خشونت بار علیه هنرمندان ترغیب می‌کند و چنین افراد با افکاری این‌چنین امروز زمامدار امور هستند.

جمهوری اسلامی، دشمن شادی مردم است و حتی تحمل این را ندارد که عده‌ای کودک و نوجوان گیتار به دست ترانه‌ای ملایم بخوانند و کمی حال‌شان خوب شود.

#موسیقی #شادی #علم_الهدی #نه_به_جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
سعید دهقان، وکیل دادگستری اطلاع داد که دو ساعت پیش از بازداشت سعید افکاری، مقامات با پدر او تماس گرفته بودند و تهدید کرده بودند که اگر برای سالگرد قتل نوید مراسمی برگزار کنید به عنوان «منافق» بازداشت خواهید شد.

#نوید_افکاری #سعید_افکاری #گروگانگیری #حق_سوگواری #یاری_مدنی #یاری_حقوقی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگام کتک‌خوردن و بازداشت‌شدن، مراقب سلامتی ماموران باشید! وگرنه برایتان پرونده‌سازی می‌شود!

#وقاحت جمهوری اسلامی را از زبان خانم #فاطمه_سپهری بشنوید.

هنگام بازداشت قبلی خانم سپهری، ماموران ایشان و یارانشان را با خشونت مورد ضرب و شتم قرار دادند، خانم سپهری را به داخل جوی کنار خیابان انداختند.

حالا از ایشان شکایت کردند که حین ضرب و شتم، دست یکی از مأموران آسیب دیده!!

هر دم از این باغ بری می‌رسد....

آفرین به خانم سپهری که این موضوعات را اطلاع‌رسانی می‌کند. این شیوه خانم سپهری الگوی خوبی برای فعالان مدنی است.
اما این کافی نیست، کمپین‌هایی باید علیه بی‌قانونی و زورگویی شکل بگیرد. در این راه وکلا و حقوقدان‌ها می‌توانند نقش موثری داشته باشند.

#بیانیه۱۴ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_حقوقی #یاری_مدنی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام صوتی محبوبه رضایی از #زندان_بوشهر: «زنان بی‌پناه در هر زندانی در گوشه‌ای از ایران هستند مورد تعرض قرار می‌گیرند»

ویدیو از ایران اینترنشنال

#زندان_بوشهر #زندان #جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏در ‎#زندان_بوشهر چه می‌گذرد؟
#سپیده_قلیان در گفت‌وگو با ایران اینترنشنال از وضعیت تکان‌دهنده زندان بوشهر می‌گوید.

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏سپیده قلیان: تا مدت‌ها روی تمام بدنم جای دست مردها بود

🎬
مستند «پنگ» - روایت ‎#سپیده_قلیان

https://youtu.be/yCZpKwxP8Hs

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«یکسال پس از اعدام نوید افکاری، کشتی‌گیر معترض، هنوز نام و داغ او زنده است. تا جایی که جمهوری اسلامی مجبور شده بار دیگر فیلم اعتراف اجباری را پخش کند. او قربانی سناریویی امنیتی شد تا بدون مدرک، پای چوبه دار برود».

گزارشی از مجتبا پورمحسن

-تلویزیون ایران‌اینترنشنال

#نویدافکاری #اطلاعات_سپاه #نوید_افکاری

@Tavaana_TavaanaTech
نوید افکاری، کشتی زندگی را به ناداوری باخت اما در پیشگاه تاریخ و مردم جهان پیروز و سربلند شد

خانواده افکاری را از یاد نبریم

طرح از رضا عقیلی

#برادران_افکاری_را_آزاد_کنید
#برادران_افکاری
#نوید_افکاری

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دموکراسی_با_عمامه
▫️
#دموکراسی از نظر روح‌الله #خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، یعنی مردم حق دارند برای خودشان تصمیم بگیرند و #شاه را عوض کنند اما حق ندارند برای خودشان تصمیم بگیرند و #ولی_فقیه را عوض کنند!

@roozanefarsi
▫️ #من_نفر_پانزدهم_هستم #بیانیه_۱۴

@Tavaana_TavaanaTech
مدیران دولتی با منافع کاملا خصوصی در آموزش کشور

«نگارنده به عنوان معلمی با سابقه بالا در مدت معلمی‌اش شاهد شکل‌های گوناگونی از تعارض منافع در آموزش و پرورش بوده است؛ مدیری که در هفته‌ معلم به معلمانِ مدرسه‌اش ۵۰هزار تومان هدیه داد و به رییس و معاونان منطقه، تمام‌سکه یا نیم‌سکه؛ معاون منطقه‌ای که به خاطر گسترش و جذب بالای دانش‌آموز در مدرسه غیردولتی بی‌کیفیتش، به مدرسه‌های دولتی سفارش دانش‌آموز می‌داد و به مدرسه‌های خصوصی منطقه، فشار‌های قانونی و غیرقانونی وارد می‌کرد!»

این بخشی از یادداشت «محمدرضا نیک‌نژاد» از معلمان باسابقه و از فعالان حوزه حقوق صنفی معلمان است که در تیرماه ۱۳۹۹ نوشته شده است و در آن صرفا با یادآوری برخی تجربیات و یادآوری‌ها تلاش شد پرده از نابسامانی بزرگی در آموزش و پرورش کشور برداشته شود. چگونه می‌توان تصور کرد مدیری دولتی در آموزش و پروش که نفع اصلی مالی و شخصی‌اش در حوزه‌ای غیردولتی و خصوصی است، توان اصلی خود را معطوف به اعتلای بخش دولتی سازد؟! این تقریبا محال و غیرممکن است و نمونه‌هایی که جناب نیک‌نژاد در یادداشت خود ذکر کرده است خود به خوبی عدم امکان آن را نشان می‌دهد.

اگرچه تلاش‌هایی در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است تا با پدیده تضاد منافع برخورد شود و به عنوان نمونه در همان سال ۹۹ وزیر وقت آموزش و پرورش از لزوم «مدیریت تعارض منافع» و برخورد با این پدیده فسادآمیز سخن گفت ولی بسیار بعید است این اقدامات به نتیجه‌ امیدبخشی برسد؛ چرایی‌اش روشن است که وقتی به اعتراف مدیران ارشد این وزارتخانه، بسیاری از تصمیم‌گیران این وزارتخانه یا وابستگان آن‌ها پایی در این فساد دارند چگونه می‌توان توقع داشت آنان خود به دست خود، از منافع خود چشم‌پوشی کنند؟

یکی از ریشه‌های عمیق بی‌اعتنایی به وضعیت معلمان رسمی و دولتی آموزش‌وپرورش همین مسئله تعارض منافع است. کشاندن معلمان باکیفیت به مدارس خصوصی و بی‌توجهی به حقوق بدیهی و اولیه معلم مدارس دولتی نتیجه بدیهی تضاد گسترده منافع خصوصی مدیران دولتی است. به نظر می‌رسد اجرایی‌سازی مبارزه با این پدیده فسادآور نیازمند اراده‌ای فراتر از وزارت آموزش‌وپرورش است اگرچه این اراده در ساختار کنونی در دسترس به نظر نمی‌رسد.

بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Conflict_Of_Interest

#تضاد_منافع #آموزش_و_پرورش #معلم #غیرانتفاعی #گزارش

@Tavaana_TavaanaTech
تناقض آشکار بین گزاره‌ای که بهشت را ارزانی زیر پای مادران می‌داند، اما به او حقوقی مساوی با پدر نمی‌دهد هر بار به شکلی در زیست روزمره زنان ایرانی بروز پیدا می‌کند.
بر اساس بخش‌نامه‌ای که به مدارس ارائه شده است، پرونده و کارنامه دانش آموزان تنها بایدبه پدرانشان تحویل داده شود و مادران نمی‌توانند این مدارک را دریافت کنند۔
لیلا زنی ۴۰ ساله است. یک دختر دانشجو و پسری ۱۲ ساله دارد و به‌عنوان یک زن خانه‌دار بخش مهمی از کارهای فرزندان هم با اوست. لیلا می‌گوید وقتی از این بخش‌نامه مطلع شد قلبش شکست: «پیامکی برای ما ارسال شد که ضمن احترام به همه مادران کارنامه فرزندان شما تنها به پدر یا جد پدری داده خواهد شد.»

افسون می‌گوید: «در خانه ما کار فرزندان به طور کامل با من است. درس و مشق و بررسی عملکرد تحصیلی‌شان را شخصاً کنترل می‌کنم و همسرم دخالتی در این بخش ندارد. از همان ابتدا خودمان با هم قرار گذاشتیم که این‌طور باشد. حتی چک مدرسه بچه‌ها هم به اسم من است. بعد شما تصور کنید که به چنین مادری می‌گویند مدرک دیپلم فرزندتان را به شما تحویل نمی‌دهیم. وقتی این جمله را شنیدم دنیا دور سرم چرخید. شاید باورتان نشود که کارنامه را به خود دانش‌آموز تحویل می‌دهند، اما به مادرش نه. در دفتر مدرسه ایستاده بودم و فریاد می‌زدم.

می‌گفتم به چه حقی چنین ممنوعیتی ایجاد کرده‌اید؟ چک این مدرسه با حقوق من داده می‌شود آن وقت نمی‌توانم مدرک پسرم را تحویل بگیرم؟ این حقیقت تلخ مادربودن در ایران است. حتی امضای شما برای اردو رفتن بچه‌ها هم قابل استناد نیست. باید حتماً امضای پدر باشد. مگر اینکه قیم‌نامه پر کرده باشید و برگه آن در پرونده تحصیلی فرزند شما وجود داشته باشد. در غیر این صورت شما به‌عنوان مادر هیچ حقی ندارید».

او تأکید می‌کند که این سلب حقوق مادران در همین حد باقی نمی‌ماند: «فقط این موارد هم نیست. مثلاً شما نمی‌توانید برای فرزند زیر ۱۸ سال به اسم خودش سیم‌کارت ایرانسل بگیرید. اما پدر می‌تواند چنین کاری کند. شما نمی‌توانید فرزند خودتان را به راحتی بیمه کنید. حتی در بیشتر بانک‌ها به شما اجازه نمی‌دهند به نام فرزندتان برایش حساب باز کنید. همه این‌ها به جرم این است که مادر هستید»

به گفته مدیر خانه امن زنان آسیب‌دیده شهر اراک: مردان زیادی هستند که از این خلأهای قانونی به‌عنوان ابزاری استفاده می‌کنند تا همسر خود را مجاب به ماندن در زندگی کنند یا اینکه حتی هستند برخی مردان که قصدشان طلاق است اما فقط می‌خواهند با لجبازی زن را آزار دهند.

آنچه خواندید بخشی از گزارش روزنامه شرق بود.

#تبعیض_علیه_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from TeachingDemocracy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره تدریس دموکراسی

جلسه هفتم: مطالعه موردی چند کتاب درسی 

در این جلسه به بررسی مفاهیمی از جمله «تضاد منافع» می‌پردازیم و تمرین‌هایی را برای اجرا در کلاس درس ارائه می‌کنیم.

https://youtu.be/SZhqjgv5Zos

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/loshqoo9uesi

https://t.me/joinchat/I8VZjKiaO3RjNTgx
میوه‌های درخت انقلاب خمینی

طرح از محمد یاوری

#کارتون #اعدام #خمینی #انقلاب۵۷ #طناب_دار #نوید_افکاری
مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://bit.ly/2wUaoQv

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from یاشار تبریزی
ناگفته های کنشگران سیاسی و مدنی داخل کشور به روایت یاشار تبریزی

گزارشی از آنچه بر من گذشت...

درود هم‌میهنان و همراهان گرامی:

در ساعت ۲۳ پنج شنبه شب ۴ شهریور هنگام بازگشت به خانه در پایانه شهریار در ماشین نشسته بودم که چند تا مسافر رو سوار کنم

سه جوان در پوشش مسافر وارد ماشینم شدند. گفتند پرند میری؟من هم که مسیرم پرند بود؛ چون چند روزی می‌گذشت که در پرند ساکن شده بودم،پذیرفتم. در طول راه،هر سه،ماسک بر صورت داشتند.صحبتهای کردیم که ساکن کجایی،چه میکنی و اهل کجایی...
تا رسیدیم به میدان استقلال" میدان اصلی شهر پرند "گفتند مسیر بعدیت کجاست؟گفتم فاز۶،گفتند پس ما را هم برسان به مجتمع نور، واقع در فاز پنج.پذیرفتم.بعد طی مسیر،نزدیکی های شهرک آسمان که بلوار خلوتی بود،خواستم با همسرم تماس بگیرم،رمز گوشی را باز کردم؛ناگهان مسافر جلو گوشی را قاپید و سویچ را درآورد و فرمان را سمت راست پیچوند که ماشین با برخورد به جدول کناری متوقف شد و سپر،گلگیر و چراغش شکست.از پشت یکی از آنها دست در گردنم انداخت و چاقو بر گردنم گذاشت و به همراه مسافر جلو،من را از پشت فرمون به صندلی کناری کشیده و محکم نگه ام داشتند در این حال متوجه سویچ در کفی ماشین شدم و برای اینکه کاری کرده باشم که شاید کسانی که از آنجا رد میشوند،متوجه شوند.سویچ را به بیرون پرتاب کردم. نفر سوم به سرعت بیرون رفت و سویچ را برداشت پشت فرمون نشست که ماشین و من را به بیان اطراف کمی جلوتر بردند. ماشین ایستاد. در باز شد و هر دو به زمین خوردیم. به شدت مرا با چاقو مورد ضرب و شتم قرار دادند و به فحاشی و تهدید من پرداخته که " یک ماه هست دنبالتیم حرامزاده میری و خفه میشی؛این بار نمیکشیمت دفعه بعد سرت را میبریم "

نزدیک ساعت یک در بیابان در حالی که روی شاهرگم و گوشم را بریده بودند و تمام سر و بدنم نیز زخمی بود،برای گزارش و شکایت به کلانتری ۱۸ پرند رفتم. متاسفانه افسر نگهبان به جای رسیدگی سریع و گزارش به گشت های موجود در منطقه،گفت سیستم قطع است و حتی شکایت من را در ارتباط با سرقت و زورگیری،ثبت نکرد. این روند سه روز ادامه داشت و هر بار علت عدم رسیدگی را،قطع سیستم بیان میکردند که یادم هست به افسر نگهبانی گفتم:چهل و سه ساله که سیستم قطعه...بلاخره پس از سه روز شکایتم ثبت شد و دو روز بعد در تماسی با من اعلام شد ماشین شما پیدا شده و مرا به کلانتری ۱۲ اندیشه فاز یک ارجاع دادند و بعد از طی مراحل متعدد، برای ترخیص ماشینم در پارکینگ امام علی در شهریار قرار اقدام نمودم.

پس از مشاهده ماشین با حضور کارشناس متوجه شدیم که باطری،کپسول LPG،گیت گاز،استارت ، رادیاتور،پخش،باند،دزدگیر،زاپاس،جک،کامپیوتر خودرو،جعبه ابزار،آچار چرخ،انژکتور و پمپ بنزین،جا شمع وایر... به سرقت رفته و تنها پیکر ماشین بر جای مانده است. و البته معلوم نیست چه زمانی بتوانم همین پیکره ی لختِ بر جای مانده از یک ماشین را بگیرم

پی نوشت:
سخنی صمیمانه با هموطنانم:

چند دهه از عمر من و هم سالانم که حدودا با شکل گیری جمهوری اسلامی در این کشور رشد کرده اند میگذرد و از زمانی که به بلوغ رسیده ام، این پرسش را از ایرانیان بسیاری که از من بزرگتر بوده اند نیز شنیده ام که در این کشور،امنیت چه معنایی دارد و جایگاه قانون کجاست؟ما کنشگران سیاسی و مدنی در طول چند دهه،شاهد رخدادهایی بی نظیر که به یک فاجعه شبیه بوده اند،بوده ایم.اما،من در طول روزهای اخیر عمیقا متوجه یک بی نظمی و بی اخلاقی محض در جامعه ایرانی که نتیجه ناکارامدی بنیادی و ریشه ای ساختار جمهوری اسلامی میباشد شدم.

در طول این روزها عمیقا دریافتم که مشگلات ما ایرانیان بسیار بحرانی و پیچیده می باشد و کنشگری مدنی برای مطالبه حقوق اولیه یک شهروند ایرانی،نه تنها هزینه های غیر قابل پیش بینی دارد؛ بلکه کنشگران بسیار تنها بوده اند و هستند و هیچ گونه حمایتی از آنها از طریق نهادهای گوناگون که نامهای پر طمطراق دارند،نمیشود.

تا جایی که فقط اندکی از دوستانم،با تماس هایشان،جویای حال من و یاری رسان من در شرایط سختی که در آن به سر میبرم شدند.

نهادهای حکومتی هم که وظیفه آنها برقراری امنیت،برای شهروندان میباشد به کنشگران مدنی و سیاسی که مورد آسیب قرار می‌گیرند،نه تنها،به آنها روی خوشی نشان نمی‌دهند؛بلکه ما شاهد بازداشت و دربند کردن این کنشگران که چیزی جز آبادی،آزادی و آرامش برای ایران نمیخواهند،بوده ایم.

منظور من از حمایت،روشی است که کنشگران مدنی برای پشتیبانی از هم،برای هم افزایی و همبستگی باهم پیش میگیرند و ما فاقد آن هستیم. اکنون متوجه میشوم که چگونه به خاطر پراکندگی و عدم ارتباط میان کنشگران،چه سیاسی و چه مدنی،در طول این چند دهه،آنها دچار مشگلات گوناگون،از تله های امنیتی تا زندان و مرگ شدند و صدایشان در زمان مناسب به عمق جامعه ایرانی،در ستوه مختلف آن نرسیده است

یاشار تبریزی تهران پرند

@yasharetabrizi 🔚