آموزشکده توانا
58.5K subscribers
29.5K photos
35.9K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
واژگونی #چرخ‌دستی لبو فروش خیابان ولیعصر- جمهوری
نزن مأمور! لبوی داغ جُرم نیست...

برخورد ماموران شهرداری تهران با یک لبو فروش در خیابان جمهوری تهران با واکنش منفی افکارعمومی مواجه شده است.

در خصوص برخورد ماموران شهرداری با دست‌فروشان ذکر دو نکته ضروری‌است:

اول این که اگر هم قرار است برخورد کنند نباید خشن باشد. خصوصا در مقابل چشم مردم. چون نه تنها دست فروش بی نوا را ناراضی می کند که رهگذران و ناظران را نیزمی رنجاند وبا تبلیغات رسمی هم سازگار نیست. این کار ظرافتی می خواهد که البته دشوار است. مثلا یک عرف نانوشته که در این ساعات و این محدوده برخورد می شود و اگر بخواهند بی هیچ انعطافی به جان دست فروشان بیفتند تبعات اجتماعی منفی در بر دارد.

مورد دوم هم این است که لبو فروش و گل فروش بخشی از #هویت شهر هستند. کسی از دیدن آنها احساس آزردگی نمی کند و معبری را هم نمی بندند.

شهر تنها ساختمان و خیابان نیست. یک کالبد زنده است.اگر شهرداری اصرار دارد خود را یک نهاد اجتماعی – خدماتی و حتی فرهنگی و نه صرفا خدماتی معرفی کند ناگزیر است در مواجهه با دست فروشان اولا خشن نباشد، ثانیا صفر و صدی نگاه نکند و نپندارد اگر یک تابلوی بزرگ در حد سر در سینما در میدان هفت تیر نصب کند که دست فروشی به هر شکل و هر جا ممنوع است همه جمع آوری می شوند و ثالثا لبو فروش دوره گرد جای کسی را تنگ نمی کند و #احساس بدی در رهگذر برنمی انگیزد.

بد نیست آقای شهردار یا شهرداران مناطق گاهی در پیاده رویی لبویی بخورند یا از دخترک گل فروش دسته گل نرگسی بخرند تا دریابند بخار لبوی داغ چقدر می تواند جنبه #زیبایی شناسانه ای داشته باشد!
نظر شما چیست؟

منبع: http://bit.ly/1R73e1j

پی‌نوشت: باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: به دنبال پیگیری های صورت گرفته توسط خبرنگار ما از شاهدان عینی این ماجرا چنین مطرح شد که شهرداری چندین مرتبه به این #لبو فروش تذکر داده اما وی توجه نکرده و به دنبال آن ماموران #شهرداری قصد جمع آوری بساط این #لبوفروش را داشتند که متاسفانه با واژگونی گاری توسط خود لبو فروش مواجه شدند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
حمله به سفارت عربستان @Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
#حمله به سفارت عربستان

گزارش‌ها از ایران از حمله به ساختمان سفارت عربستان سعودی در تهران حکایت دارد. تصاویر و ویدئوهایی منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از ورود مهاجمان به داخل ساختمان و آتش گرفتن بخشی از آن حکایت دارد.
در عکس ها و ویدئوها چند مهاجم در داخل ساختمانی دیده می شوند که با فریاد الله اکبر در حال تخریب لوازم داخل آن هستند. پرچم سبز رنگ عربستان در دست یکی از مهاجمان دیده می شود.
بی‌بی‌سی مستقلا نمی تواند صحت این تصاویر را تایید کند اما روزنامه‌نگاران داخل ایران با انتشار تصاویر و ویدئوهای مختلف از این واقعه در شبکه‌های اجتماعی می‌گویند در ساعات نزدیک به نیمه شب #مهاجمان معترض به #اعدام شیخ نمر با خشم به سوی دیوارهای سفارت حمله‌ور شده‌اند.
ساعتی پیش یک شاهد عینی به رادیو فارسی بی‌بی‌سی گفت هنگام عبور از خیابان مجاور سفارت عربستان سعودی در تهران جوانانی را دیده که در حال یورش به سوی ساختمان سفارت بوده‌اند.
خبرگزاری تسنیم در داخل ایران هم دقایقی پیش خبر ورود مهاجمان به محوطه سفارت عربستان را تحت عنوان "سفارت عربستان در تهران مورد خشم مردم انقلابی قرار گرفت" مخابره کرد.
سایت خبر تابناک در ایران هم با انتشار تصاویری از وقوع این حمله خبر داده است. این سایت خبری نوشته: "پس از ورود برخی از شهروندان خشمگین به سفارت عربستان، ماموران نیروی انتظامی وارد صحنه شدند و محل این سفارتخانه را تخلیه نمودند."
به گزارش تابناک، در پی این واقعه فرمانده نیروی انتظامی پایتخت، حسین ساجدی‌نیا، در برابر سفارت عربستان سعودی واقع در منطقه نیاوران تهران حضور پیدا کرده و از مهاجمان خواسته "آرامش خود را حفظ کنند."
ایران در واکنش به اعدام شیخ نمر باقر النمر، روحانی معترض شیعه در عربستان، کاردار این کشور را به وزارت امور خارجه احضار کرد. هم‌زمان در شهرهای تهران، مشهد، قطیف (عربستان)، کربلا (عراق) و در بحرین شماری در اعتراض به عربستان تظاهرات کردند.
در شهر قطیف در شرق عربستان، زادگاه شیخ نمر، بیش از صد نفر با زیر پا گذاشتن قانون ممنوعیت تظاهرات به خیابان آمدند و شعار "مرگ بر خاندان سلطنتی" سر دادند.
در تهران هم عصر امروز، شنبه ۱۲ دی ماه، دوم ژانویه، تعدادی از معترضان مقابل #سفارت عربستان سعودی در تهران تجمع کردند.
همچنین گزارش شده معترضان در مشهد، #پرچم عربستان را از ساختمان کنسولگری این کشور پایین کشیده‌اند. بر اساس بعضی گزارش‌ها معترضان مواد آتش‌زا به ساختمان کنسولگری #عربستان پرتاب کرده‌اند.
صبح امروز وزارت کشور عربستان اعلام کرد شیخ نمر و ۴۶ نفر دیگر را اعدام کرده است.
BBC Persian
@Tavaana_Tavaanatech
هما ناطق، تاریخ‌نگار و استاد دانشگاه، درگذشت

@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هما ناطق، تاریخ‌نگار و استاد دانشگاه، درگذشت

هما ناطق، #نویسنده، #پژوهشگر، #استاد_دانشگاه سوربن و #تاریخ‌نگار دوران قاجار و #مشروطه، روز اول ژانویه ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت.

هما ناطق در ۱۳۱۳ در ارومیه ‌زاده شد. او در ۱۹۵۶ با بورس دولت فرانسه برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات فرانسه راهی این کشور شد. علاقه او به به رشته تاریخ موجب شد ادبیات را رها کند و به دانشکده تاریخ بپیوندد. ناطق فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته تاریخ از دانشگاه سوربن دریافت کرد.

پژوهش‌های دوره دکتری او بر زندگی سیاسی سید جمال‌الدین افغانی (اسدآبادی) بود. در سال ۱۹۶۹، رساله دکتری ناطق با همکاری «مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه (C. N. R. S) با عنوان «اسلام مدرن و سید جمال‌الدین اسدآبادی» به‌صورت کتاب منتشر شد. این اولین اثر تاریخ‌نگاری پژوهشی هما ناطق بود و در زمان انتشار ماکسیم رودنسون، #تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس و شرق‌شناس مارکسیست فرانسوی بر کتاب ناطق مقدمه نوشت.

ناطق در ۱۳۴۷ به تهران بازگشت. رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، حسین نصر، اولین کتاب ناطق را خوانده بود و پیشنهاد کرد تا ناطق را در دانشگاه استخدام کنند. ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ به تدریس در دانشکده تاریخ دانشگاه تهران مشغول بود. در این سال‌ها او به تدریس این دروس پرداخت: «جنگ‌های ایران و روسیه در سده نوزده»، «تاریخ اجتماعی دوران قاجار»، «روشنفکران عصر مشروطه»، «تاریخچه مشروطیت و قانون اساسی در ایران و عثمانی». پژوهش‌های ناطق در این مدت هم در نشریاتی تاریخی و هم در کتاب‌ها در همین حوزه‌ها منتشر می‌شد. همچنین در این دوره هما ناطق با فریدون آدمیت چندین پژوهش مشترک انجام دادند که نتیجه آن در کتاب «افکار سیاسی اجتماعی و اقتصادی در آثار منتشر نشده در دوره قاجار» به انتشار رسید.

با توجه به اینکه ناطق پیش از اینکه به دانشکده تاریخ سوربون بپیوندد سال‌ها ادبیات فرانسه خوانده بود، در دانشکده تربیت معلم تهران نیز استاد ادبیات سده نوزده فرانسه شد. در سال ۱۳۵۲، برای یک سال فرصت مطالعاتی ایران را ترک کرد و به دعوت دانشکده تحقیقات خاورمیانه دانشگاه پرینستون در حوزه «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در سده نوزده» پژوهش کرد و به مدت یک سال در همان دانشگاه درس داد.

دو سال پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، به دنبال انقلاب فرهنگی، هما ناطق به فرانسه بازگشت. مدتی با عنوان پژوهشگر مستقل کار می‌کرد. او که خود یک منبع تاریخی است با پروژه #تاریخ شفاهی هاروراد همکاری کرد و در گفت‌وگو با ضیاء صدقی خاطرات خود را در این آرشیو تاریخی ضبط کرد.

ناطق در سال ۱۳۶۳ به عنوان استاد تمام‌وقت در آموزشکده مطالعات ایران‌شناسی دانشگاه سوربن نوین مشغول به کار شد.

کتاب‌ها و مقالات بسیاری به زبان‌های فارسی و فرانسه از هما ناطق منتشر شده است، که از آن جمله می‌توان به «زندگی سید جمال الدین اسد آبادی در رابطه با فرانسه»، «آیین بابی»، «روشنفکران ایرانی در استانبول»، «وصیت‌نامه عباس میرزا»، «روزنامه قانون»، «زنان در مشروطیت»، «انجمن‌های شورایی در مشروطیت»، «رساله مشروطیت»، «بازرگانان در دادو ستد با بانک شاهی و رژی» و «کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی» و «کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران» اشاره کرد.

هما ناطق همچنین #مترجم بود؛ او چند اثر مهم تاریخی مانند «چهره استعمارزده» اثر جامعه‌شناس فرانسوی آلبر- ممی و «آخرین روزهای لطفعلی‌خان زند» اثر هارفورد جونز را به فارسی ترجمه کرده است.

از #هماناطق به عنوان یکی از چند #زن متخصص دوران تاریخی سده ۱۹ و اوایل ۲۰ در ایران که به تاریخ از دریچه مسئله مدرنیته و همچنین رابطه ایران و غرب نگاه می‌کرد، یاد خواهد شد.

Radio Zamaneh
@Tavaana_Tavaanatech
سکس سالم و امن


#سکس #سالم و #امن یک #حق #انسانی است
سکس‌های خطرناک را بشناسیم و چگونه از آنها اجتناب کنیم
وبینار چهارم از مجموعه وبینارهای جنسیت٬ سکس و سلامتی تاکید دارد که سکس سالم و امن حق همه انسان‌هاست و سکس سالم نمادی از یک شخصیت سالم است. این جلسه معیارهای سکس سالم و امن و همچنین معیارهای سکس‌های پرخطر را توضیح می‌دهد و از ضرورت وجود آزادی٬ امنیت و بهداشت در سکس می‌گوید. "خود فرمان فرمایی" را الگوی #تربیت سکسی در جهان جدید می‌انگارد و لازم و ضروری می‌داند که افراد جامعه و به ویژه کودکان در این زمینه حتما آموزش ببینند. حق #مالکیت بر بدن٬ سرکوب‌های جنسی و گسترش خشونت٬ نتایج سرکوب‌های جنسی٬ #اعتیاد جنسی از دیگر موضوعات مطرح در این جلسه است.
https://goo.gl/6It5zi

@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه‌ی زادروزِ غلام‌حسین ساعدی
غلام‌حسین ساعدی، واهمه‌‌ی بی‌نشان

@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به بهانه‌ی زادروزِ غلام‌حسین #ساعدی
غلام‌حسین ساعدی، واهمه‌‌ی بی‌نشان

غلام‌حسین ساعدی معروف به «گوهر مراد»، سیزدهم دی‌ماه ۱۳۱۴ در #تبریز به دنیا آمد. عبدالحسین دستغیب منتقد ادبی بر این نظر است که «گوهر مراد» نام اثری عرفانی است از حزین لاهیجی اما ساعدی می‌گوید که این نام را زمانی که در یک گورستان نزدیک خانه‌اش در تبریز قدم می‌زده از روی سنگ مزاری که به دختری جوان تعلق داشت برداشته است که بر روی سنگ نوشته شده بود گوهر ِ مراد.
نام گوهر مراد از گورستانی در تبریز تا پرلاشز فرانسه سفر کرد و بر گوری دیگر آرام گرفت.
هنوز سال‌های دهه‌ی چهل نیامده بود که ساعدی به عنوان نویسنده‌ و #نمایش‌نامه‌نویسی مطرح بر سر زبان‌ها افتاد. «چوب‌به‌دست‌های ورزیل» و «پنج #نمایشنامه درباره‌ی انقلاب مشروطه» نام ساعدی را در ردیف نمایشنامه‌نویسان مطرح ایران مطرح ساخت. نمایشنامه‌ی «گرگ‌ها» که برای اولین‌بار در شماره‌ی دوم «کتاب ماه» منتشر شد به زبان مادری‌اش یعنی ترکی نوشته شده است.
غلام‌حسین ساعدی در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی چنین می‌نویسد: «آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. می‌خواهم زبان #فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»

انقلاب که پیروز شد هر روز بیش از گذشته عرصه بر او تنگ شد.ساعدی می‌گوید که هیچ‌گاه قصد خروج از کشور نداشته است اما شرایط به گونه‌ای شد که او چاره‌ای جز این تبعید خودخواسته نداشته است. ساعدی در کتاب «ساعدی به روایت ساعدی» می‌نویسد: «من به هیچ صورت نمی‌خواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همه‌ی احزاب و گروه‌های سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب می‌کرد، به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول انقلاب ایران بیش‌تر از داستان‌نویسی و نمایش‌نامه‌نویسی که کار اصلی من است مجبور بودم که برای سه روزنامه‌ی معتبر و عمده‌ی کشور مقاله بنویسم. یک هفته‌نامه هم به نام آزادی مسئولیت عمده‌اش با من بود. در تک‌تک مقاله‌ها من رو در رو با رژیم ایستاده بودم. پیش از قلع و قمع‌ و نابودکردن روزنامه‌ها، بعد از نشر هر مقاله، تلفن‌های تهدیدآمیزی می‌شد تا آن‌جا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه‌مخفی داشتیم و باز ماموران رژیم در به در دنبال من بودند...»
ساعدی هیچ‌گاه نتوانست با خارج از کشور سازگار شود. می‌گفت «تنها نوشتن باعث شده که من دست به خودکشی نزنم.» او در غربت بسیار بداخلاق شده بود.
می‌گفت: «زندگی در تبعید یعنی زندگی در جهنم. بسیار بداخلاق‌ شده‌ام و نمی‌دانم دیگران چگونه مرا تحمل می‌کنند.» سه فیلم سینمایی بر اساس فیلم‌نامه‌های ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلم‌های مطرح ایران بوده و هستند. گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی. از آثار ساعدی می‌توان به وای مغلوب، مار در معبد، ماه عسل، ضحاک که نمایشنامه هستند و هم‌چنین مجموعه داستان‌های شب‌نشینی باشکوه، عزاداران بیل، واهمه‌های بی‌نشان و ترس و لرز اشاره کرد.
غلام‌حسین ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خون‌ریزی داخلی در بیمارستان سنت‌آنتوان پاریس درگذشت و در قطعه‌ی ۸۵ گورستان پرلاشز در نزدیکی آرام‌گاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz
@Tavaana_Tavaanatech
از انقلاب ۵۷ تاکنون شاهد #اشغال #سفارت آمریکا، حمله به سفارت انگلیس، حمله به کنسولگری عربستان در مشهد و آتش زدن سفارت #عربستان بودیم. حرکت‌های به اصطلاح خودجوش توسط عناصر #خودسر که هزینه‌های سنگینی را بر مردم ایران تحمیل کرده است.
آیا چنین حرکاتی را درخور و شایسته فرهنگ و مردم ایران می‌دانید؟
چرا نیروی انتظامی و پلیس از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری نمی‌کند؟
آیا با عوامل این حادثه مجازات می‌شوند؟

مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به مناسبت سال‌گرد درگذشت ِ نیما یوشیج، شاعر افسانه

@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به مناسبت سال‌گرد درگذشت ِ #نیمایوشیج، #شاعر افسانه

«از پس پنجاهی و اندی ز عُمر،
نعره برمی‌آیدم از هر رگی:
کاش بودم، باز دور از هر کسی
چادری و گوسفندی و سگی.

شاید این شعر نیما یوشیج به گونه‌ای خواسته‌ی نیما برای بازگشت به دوران کودکی باشد. کودکی نیما در بین شبانان و اسب‌چرانان گذشت. او خواندن و نوشتن را نزد ملای ده آموخت و در دوازده‌سالگی به هم‌راه خانواده‌اش به تهران رفت. او در مدرسه‌ی سن‌لویی در تهران شروع به تحصیل کرد.

نیما یوشیج، بیست‌ویکم آبان‌ماه در دهکده‌ی یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران به دنیا آمد. او را پدر شعر نوی فارسی و بنیان‌گذار شعر نو می‌شناسند. نام اصلی نیما، علی اسفندیاری بود که بعدها نام خود را به نیما یوشیج تغییر داد. نیما یوشیج در معرفی خود چنین می‌آورد: «در سال ۱۳۱۵ هجری ابراهیم نوری مرد شجاع و عصبانی از افراد یکی از دودمان‌های قدیمی شمال ایران محسوب می شد. من پسر بزرگ او هستم. پدرم در این ناحیه به زندگانی کشاورزی و گله‌داری خود مشغول بود. در پاییز همین سال زمانی که او در مسقط‌الراس ییلاقی خود یوش منزل داشت من به دنیا آمدم، پیوستگی من از طرف جّده به گرجی های متواری از دیر زمانی دراین سرزمین می رسد. زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق می کنند و شب بالای کوه ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می شوند.»

دوران تحصیل نیما از مدرسه‌ی کاتولیک سن‌لویی آغاز شد. نیما می‌گوید که سال‌های اولیه‌ی زندگی مدرسه‌ای او به زد و خورد با بچه‌ها گذشت. هنرش نیز خوب پریدن و فرار از مدرسه به هم‌راه دوستش حسین پژمان بود. او در مدرسه آن‌گونه که خود می‌گوید شاگرد خوبی نبود و فقط نمرات نقاشی به دادش می‌رسید. آشنایی‌اش با «نظام وفا» که معلم خوش‌رفتاری بود موجب شد که نیا به شعرگفتن رو بیاورد. نیما به تدریج در همین مدرسه با زبان فرانسه آشنا می‌شود و از طریق آشنایی‌اش با ادبیات غرب آغاز می‌شود. او هم‌زمان درس طلبگی و زبان عربی را نیز می‌آموخت. نیما یوشبج شعر بلند افسانه را به نظام وفا معلم خود تقدیم کرده است.

داریوش آشوری در کتاب «شعر و اندیشه» در مورد جایگاه نیما یوشیج چنین می‌نویسد: «نیما بی‌هیچ گفت‌وگو، #نظریه‌پرداز، پایه‌گذار، و نخستین و پرنفوذترین #شاعر #نوپرداز #فارسی است و پیش از او هیچ‌کس دلیرانه‌تر و بی‌پرواتر از او در راه‌ ِ تجربه‌های تازه‌ی شعری گام نزده است.» (چاپ پنجم، نشر مرکز، ص ۱۱۹) نیما در حالی که به علت سرمای شدید یوش، به ذات‌الریه مبتلا شده بود برای درمان به تهران آمد.

معالجه سودی نبخشید . #نیما در سیزدهم دی‌ماه ۱۳۳۸ درگذشت و در امام‌زاده‌ عبدالله تهران به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۳ بنا بر وصیت نیما، پیکر او را به خانه‌اش در یوش منتقل کردند. مزار نیما در کنار مزار خواهرش، بهجت‌الزمان اسفندیاری و سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است. از اشعار نیما می‌توان به قصه‌ی پریده رنگ، منظومه نیما، ای شب، افسانه، مانلی و آب در خوابگاه مورچگان اشاره کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/tN4jwz

#توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر به کیش درگذشت؛ 5 فرزند و دامادش توسط جمهوری اسلامی کشته شدند و جنازه شان به خانواده تحویل داده نشد @Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇
مادر بهکیش؛ مادری که 5 فرزند و یک دامادش توسط جمهوری اسلامی #کشته شدند، درگذشت.
منصوره #به‌کیش؛ که خود چند سال پیش به دلیل حضور بر مزار عزیزان بازداشت و #زندانی شد، ضمن اعلام خبر درگذشت مادرش از تشییع جنازه وی در صبح دوشنبه 14 دی ماه در بهشت زهرا خبر داد.

قسمتی از مصاحبه با مادر به کیش:
"......همسرم، سه سال آخر عمرش دیوانه شده بود . او بچه ها، بخصوص زهرا و محمود را خیلی دوست داشت . دم خونه قالیچه می انداخت و می نشست و می گفت : "مواظبم نیان ما رو ببرن سر چهار راه داربزنن" ». می گفتم : « مگه ما چیکار کردیم که ما رو بکشن؟ » می گفت» : "هیچی، مگه بچه های ما چیکار کرده بودند ".
چی بگم، بی رحم ها، محمد رو اسفند سال شصت ، سیامک رو مهر ماه ۶٠، زهرا رو شهریور ۶۲ ، محسن رو اردیبهشت ۶٤ و محمود و علی رو شهریور ۶٧ کشتن . من بیشتر عمرم رو جلوی در زندان ها، برای گرفتن #ملاقات و در #گورستان ها گذروندم ..."
#جنازه و #وصیت نامه فرزندانش را به او تحویل ندادند و او و خانواده اش بعد از جستجوی فراوان فهمیدند آنها در خاوران دفن شده اند.
در اینجا بیشتر بخوانید:

http://goo.gl/pwgzEH

محمد نوریزاد چند سال پیش به دیدار این مادر رفته بود و فیلمی از #ضجه های او را در سایت خود گذاشته و اینطور نوشته بود: "ما شش فرزند او را کشته ایم و یک دخترش را به زندان انداخته ایم. شش فرزند. شش فرزند. شش فرزند. آری: شش فرزند. من کاری به این ندارم که فرزندان این پیرزن چه جرمی مرتکب شده اند و با چه احکامی و چگونه از پا درآمده اند. که اگر می دانستم نیز تفاوت چندانی با ندانستنم نداشت. در این سالها من تا حدودی به ذات پستوهای وزارت اطلاعات و دخمه های سپاه پی برده ام. تنها خواستم این را بگویم که #مغولان نیز اینگونه تیغ در میان مردم نمی نهادند. و حتماً برای دلِ زخمینِ پیرانِ بازمانده، تمهید مختصری می اندیشیدند.
وای بر ما، که #ستمدیدگان از ما رو گردانده اند و برای انتشار ضجه های خود دست به دامان تشکیلاتی مثل سازمان ملل شده اند."
http://www.nurizad.info/blog/21353
#دهه_شصت#اعدام#کشتار#سرکوب#خاوران#آزادی#زندان#مادران#مادر#مادران_عزادار

کارناوال #نمایشی در #رشت برگزار شد

@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇