Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در دیدار جمعی از پدران و مادران داغدار که جان فرزندشان توسط جمهوری اسلامی ستانده شده است، حاضران با همراهی نرگس محمدی سرود «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را سر دادند.
#مادران_داغدار #پدران_داغدار #داذخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
#مادران_داغدار #پدران_داغدار #داذخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
او و مادرش پریسا روز هشتم ژانویه 2020 سوار پرواز ps752 هواپیمایی اوکراین شدند و سه دقیقه بعد از بلند شدن از فرودگاه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای آنها شلیک کرد. ریرا در آن روز نه سال و شش ماه و شانزده روز بر زمین زندگی کرده بود.
پدرش سال پیش برای او نوشت: “دخترم. در این روز که باید ده ساله میشدی متاسفم. متاسفم و عذرخواه. متاسفم که یک نفر را به دنیا آوردم و پس از آن همه زیبایی، سه دقیقهی وحشتناک نصیبش شد. متاسفم که نتوانستم شما یک نفر را، از شر شرارت آدمیزاد و از جهل او محافظت کنم. متاسفم که نوجوانیات سوخت کلهشقیهای نوجوانی شما از ما گرفته شد متاسفم که فرصت عاشق شدن نیافتی نشکفتی و دل به کسی ندادی متاسفم که سرزمینهای بسیاری را ندیدی راه دانشگاه بر تو بسته شد، کودکان دچار معلولیت از کمکت محروم ماندند و نتوانستی بر موج زندگی سوار شوی تا تو را به دوردستها ببرد. متاسفم که آینده برای من و شما و مادرت به خاکستری سرد بدل شد.
دخترم کسانی شما و مادرت را کشتند و با اینکه قلب آدمهای باوجدان در این اندوه از سینه بیرون میزد کسانی در آنجا خون پاک شما را لگدمال کردند و کسانی در همین شهری که زندگی میکردی در همین کشور تلاش میکنند فریاد دادخواهی زندگی کوتاه شما را خفه کنند.
دخترم! از من چیزی نمانده است. شما شک کرده بودی و من پس از شما به همه چیز شک کردم، به عشق، به زیبایی، به رنگ به انسان.
دخترم! از این همه کلمه که به شما آموختم فرصت نکردم معنای قربانی را یادت بدهم. نشد تا روز تولدت. قربانی یعنی شما یعنی مادرت و یعنی من، پدرت. قربانیِ خشونت، قربانیِ جهل، قربانیِ شرارت. قربانی یعنی آن فرانک که داستانش را خوانده بودی.
دخترم ریرا! آنه فرانکِ کوچک و ظریف من! که در آشویتس فرودگاه تهران تو را سوزاندند، ده سالگیات را ندیدی حتا نمیدانم چه هدیهای جز کتاب برایت میخریدم اما حال همهی اینها حتا کتابها در برابر من بیارزش شده است.
دخترم! اما پدرت قول میدهد یاد شما را با خودش به همهجا ببرد، آن را به یاد تمام آدمهای فراموشکار بیاورد، به سازمان ملل، به سفارت کشورها، به سازمان جهانی هوانوردی، به پارلمان، به هرجایی که ممکن است گوشی برای شنیدن دادخواهی باشد. او به هر کاری دست خواهد زد. تحصن، اعتصاب، فریاد، نامه، ایمیل، ملاقات. هرچه باشد. جانیست در چلهی کمان که باید رها شود و در پایان این راه که نمیدانم چقدری از آن مانده، به دیدارت خواهم آمد. تا آن روز… “
#داذخواهی #هواپیمای_اوکراینی #رای_بی_رای #PS752justice
@Tavaana_TavaanaTech
پدرش سال پیش برای او نوشت: “دخترم. در این روز که باید ده ساله میشدی متاسفم. متاسفم و عذرخواه. متاسفم که یک نفر را به دنیا آوردم و پس از آن همه زیبایی، سه دقیقهی وحشتناک نصیبش شد. متاسفم که نتوانستم شما یک نفر را، از شر شرارت آدمیزاد و از جهل او محافظت کنم. متاسفم که نوجوانیات سوخت کلهشقیهای نوجوانی شما از ما گرفته شد متاسفم که فرصت عاشق شدن نیافتی نشکفتی و دل به کسی ندادی متاسفم که سرزمینهای بسیاری را ندیدی راه دانشگاه بر تو بسته شد، کودکان دچار معلولیت از کمکت محروم ماندند و نتوانستی بر موج زندگی سوار شوی تا تو را به دوردستها ببرد. متاسفم که آینده برای من و شما و مادرت به خاکستری سرد بدل شد.
دخترم کسانی شما و مادرت را کشتند و با اینکه قلب آدمهای باوجدان در این اندوه از سینه بیرون میزد کسانی در آنجا خون پاک شما را لگدمال کردند و کسانی در همین شهری که زندگی میکردی در همین کشور تلاش میکنند فریاد دادخواهی زندگی کوتاه شما را خفه کنند.
دخترم! از من چیزی نمانده است. شما شک کرده بودی و من پس از شما به همه چیز شک کردم، به عشق، به زیبایی، به رنگ به انسان.
دخترم! از این همه کلمه که به شما آموختم فرصت نکردم معنای قربانی را یادت بدهم. نشد تا روز تولدت. قربانی یعنی شما یعنی مادرت و یعنی من، پدرت. قربانیِ خشونت، قربانیِ جهل، قربانیِ شرارت. قربانی یعنی آن فرانک که داستانش را خوانده بودی.
دخترم ریرا! آنه فرانکِ کوچک و ظریف من! که در آشویتس فرودگاه تهران تو را سوزاندند، ده سالگیات را ندیدی حتا نمیدانم چه هدیهای جز کتاب برایت میخریدم اما حال همهی اینها حتا کتابها در برابر من بیارزش شده است.
دخترم! اما پدرت قول میدهد یاد شما را با خودش به همهجا ببرد، آن را به یاد تمام آدمهای فراموشکار بیاورد، به سازمان ملل، به سفارت کشورها، به سازمان جهانی هوانوردی، به پارلمان، به هرجایی که ممکن است گوشی برای شنیدن دادخواهی باشد. او به هر کاری دست خواهد زد. تحصن، اعتصاب، فریاد، نامه، ایمیل، ملاقات. هرچه باشد. جانیست در چلهی کمان که باید رها شود و در پایان این راه که نمیدانم چقدری از آن مانده، به دیدارت خواهم آمد. تا آن روز… “
#داذخواهی #هواپیمای_اوکراینی #رای_بی_رای #PS752justice
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
سکینه احمدی؛ مادری دادخواه که از خون پسرش نمیگذرد
«گفتند پسرت تیر خورده ... پابرهنه دویدم توی خیابان، دیدم قیامت است. خودشان گلوله میزنند، مردم را میزنند. زنها را میزنند. هر کسی میگذشت را میزدند. برده بودند بیمارستان شریعتی و وقتی رسیدم دیدم تن بیجان بچه مرا روی زمین، روی سرامیک گذاشتهاند. کسی هم توجهی نداشت. خودم را روی بچهام انداختم. از من گرفتند و بردند سردخانه. دو روز بعد به ما تحویل دادند. تحویل نمیدادند با زور و گریه و زاری و التماس و یاحسین گفتن گرفتیم. برده بودند بهشت سکینه و رفتم زاری کردم، التماس کردم، گفتم بچهام را کشتید، بدهید من ببرم در نهایت دادند. ... گفتهاند نه سروصدا کنید و نه کاری، [تا] جنازه را بدهیم ... شبها بچهها[ش] را بغل میکنم راه میافتم توی خیابانها و لالایی میخوانم.»
این کلمات بخشی از صحبتهای سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار، در مصاحبه با کمپین حقوق بشر ایران است.
ویدئوی لحظه تیرخوردن ابراهیم کتابدار در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ بهسرعت در همان روزهای اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در شبکههای اجتماعی منتشر شد. دوربینهای مداربسته تصویری را از این جوان ۳۰ساله ثبت کردند که نشان میداد مقابل مغازه خود در مهدیآباد کیانمهر کرج ایستاده بود که با شلیک مستقیم گلوله نیروهای سرکوبگر حکومتی به قلبش بر زمین افتاد و درجا جان باخت.
اما آنچه نام ابراهیم را جهانی کرد، سکینه احمدی، مادر باشهامت او بود که تن به سکوت نداد و یکتنه خلاف خواسته نیروهای امنیتی حرکت کرد. اولین فیلمی که از او منتشر شد، تکاندهنده بود. مادر، دستهایش را در هوا تکان میداد، خود را معرفی میکرد و میگفت که پسرش را کشتهاند و حالا باید به چه کسی باید شکایت ببرد؟
او خود چنین میگوید: «ابراهیم رفته بود مغازه و کاسب بود. با خانمش و بچههایش با ما زندگی میکردند. زنگ زدم که برای ناهار بیاید خانه و پدرش هم برای ناهار دنبال او رفته بود. اما ابراهیم همین که از مغازه بیرون آمده بود، هر دو دستش توی جیبهایش بود که گلوله را توی قلبش زده بودند. نه توی درگیری بود نه ربطی به درگیریها داشت اما او را هدف گرفته بودند. از زنگ من به ابراهیم برای ناهار، ده دقیقه هم نشد که به من زنگ زدند گفتند ابراهیم تیر خورده. ... به چه حسابی و چرا بچه مرا زدند؟ من شکایتام را نمیدانم کجا ببرم!»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Sakineh.Ahmadi
#سکینه_احمدی #ابراهیم_کتابدار #آبان۹۸ #داذخواهی #مادران_دادخواه #مادران_ذاغدار #آبان_ادامه_دارد #پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
«گفتند پسرت تیر خورده ... پابرهنه دویدم توی خیابان، دیدم قیامت است. خودشان گلوله میزنند، مردم را میزنند. زنها را میزنند. هر کسی میگذشت را میزدند. برده بودند بیمارستان شریعتی و وقتی رسیدم دیدم تن بیجان بچه مرا روی زمین، روی سرامیک گذاشتهاند. کسی هم توجهی نداشت. خودم را روی بچهام انداختم. از من گرفتند و بردند سردخانه. دو روز بعد به ما تحویل دادند. تحویل نمیدادند با زور و گریه و زاری و التماس و یاحسین گفتن گرفتیم. برده بودند بهشت سکینه و رفتم زاری کردم، التماس کردم، گفتم بچهام را کشتید، بدهید من ببرم در نهایت دادند. ... گفتهاند نه سروصدا کنید و نه کاری، [تا] جنازه را بدهیم ... شبها بچهها[ش] را بغل میکنم راه میافتم توی خیابانها و لالایی میخوانم.»
این کلمات بخشی از صحبتهای سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار، در مصاحبه با کمپین حقوق بشر ایران است.
ویدئوی لحظه تیرخوردن ابراهیم کتابدار در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ بهسرعت در همان روزهای اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در شبکههای اجتماعی منتشر شد. دوربینهای مداربسته تصویری را از این جوان ۳۰ساله ثبت کردند که نشان میداد مقابل مغازه خود در مهدیآباد کیانمهر کرج ایستاده بود که با شلیک مستقیم گلوله نیروهای سرکوبگر حکومتی به قلبش بر زمین افتاد و درجا جان باخت.
اما آنچه نام ابراهیم را جهانی کرد، سکینه احمدی، مادر باشهامت او بود که تن به سکوت نداد و یکتنه خلاف خواسته نیروهای امنیتی حرکت کرد. اولین فیلمی که از او منتشر شد، تکاندهنده بود. مادر، دستهایش را در هوا تکان میداد، خود را معرفی میکرد و میگفت که پسرش را کشتهاند و حالا باید به چه کسی باید شکایت ببرد؟
او خود چنین میگوید: «ابراهیم رفته بود مغازه و کاسب بود. با خانمش و بچههایش با ما زندگی میکردند. زنگ زدم که برای ناهار بیاید خانه و پدرش هم برای ناهار دنبال او رفته بود. اما ابراهیم همین که از مغازه بیرون آمده بود، هر دو دستش توی جیبهایش بود که گلوله را توی قلبش زده بودند. نه توی درگیری بود نه ربطی به درگیریها داشت اما او را هدف گرفته بودند. از زنگ من به ابراهیم برای ناهار، ده دقیقه هم نشد که به من زنگ زدند گفتند ابراهیم تیر خورده. ... به چه حسابی و چرا بچه مرا زدند؟ من شکایتام را نمیدانم کجا ببرم!»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Sakineh.Ahmadi
#سکینه_احمدی #ابراهیم_کتابدار #آبان۹۸ #داذخواهی #مادران_دادخواه #مادران_ذاغدار #آبان_ادامه_دارد #پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر و خواهر جاویدنام فرزاد انصاریفر، از جانباختگان آبان ۹۸، در پی صدور کیفرخواست و ارجاع پرونده امین و آرمان انصاریفر به دادگاه انقلاب بندر ماهشهر با انتشار ویدئویی از مردم جهت حمایت از این خانواده در مقابل فشار نهادهای سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی درخواست کمک کردند.
فرزانه انصاریفر اخیرا به چهار سال و شش ماه زندان محکوم شده است.
امین انصاریفر، پدر فرزاد انصاریفر در پی شهادتدادن در دادگاه بینالمللی آبان، در سی بهمنماه بازداشت شد. آرمان پسر دیگرش هم در اول اسفند بازداشت شد.
امین انصاریفر در تماسی که اخیرا با خانواده خود داشته از درد در ناحیه قلب شکایت میکرد. همچنین آرمان انصاریفر هم با علائم کرونا همچون سرفه، سردرد و آب ریزش بینی مواجه شده است.
جرم این خانواده چیست؟ آنها خواهان مشخص شدن قاتل فرزندشان و مجازات او هستند.
این خانواده را تنها نگذاریم و صدایشان باشیم.
#فرزاد_انصاری_فر #فرزانه_انصاری_فر #آبان۹۸ #داذخواهی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر و خواهر جاویدنام فرزاد انصاریفر، از جانباختگان آبان ۹۸، در پی صدور کیفرخواست و ارجاع پرونده امین و آرمان انصاریفر به دادگاه انقلاب بندر ماهشهر با انتشار ویدئویی از مردم جهت حمایت از این خانواده در مقابل فشار نهادهای سرکوبگر اطلاعاتی و امنیتی درخواست کمک کردند.
فرزانه انصاریفر اخیرا به چهار سال و شش ماه زندان محکوم شده است.
امین انصاریفر، پدر فرزاد انصاریفر در پی شهادتدادن در دادگاه بینالمللی آبان، در سی بهمنماه بازداشت شد. آرمان پسر دیگرش هم در اول اسفند بازداشت شد.
امین انصاریفر در تماسی که اخیرا با خانواده خود داشته از درد در ناحیه قلب شکایت میکرد. همچنین آرمان انصاریفر هم با علائم کرونا همچون سرفه، سردرد و آب ریزش بینی مواجه شده است.
جرم این خانواده چیست؟ آنها خواهان مشخص شدن قاتل فرزندشان و مجازات او هستند.
این خانواده را تنها نگذاریم و صدایشان باشیم.
#فرزاد_انصاری_فر #فرزانه_انصاری_فر #آبان۹۸ #داذخواهی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آیدا شاکرمی، خواهر نیکا، در سالگرد قتل بیرحمانه خواهرش توسط جمهوری اسلامی نوشت:
«انحصار خشونت دست بیرحمترین دولتیه که تاریخ به خودش دیده
ولی حتی اگر کار به جایی برسه که از ترس هر نوزاد تازه متولد شدهای رو از آغوش مادرش بگیرن و جلوی چشمش سر ببرن باز هم نیکاها متولد میشن و ایدئولوژی این سیستم کثیف رو خاکستر میکنن. روزی میاد که این نسل خاک ایران رو ازشون پس میگیره.
و جوری هرکسی که به هر شکلی تو این جنایتها نقش داشته رو نابود میکنه که تکهای ازش باقی نمونه برای مزار ساختن و سالگرد گرفتن
حمله، شکنجه، گروگانگرفتن و فشار آوردن حداکثری به خانوادهها هیچ جنایتکاری رو نجات نمیده
فقط اون روز رو سریعتر میرسونه»
- امروز نیروهای حکومتی در مسیر دسترسی به مزار نیکا شاکرمی، سه ایست بازرسی گذاشته بودند. از چند روز قبل هم به خانوادهاش فشار آوردند که حق برگزاری هیچگونه مراسمی را ندارید.
#نیکا_شاکرمی #داذخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«انحصار خشونت دست بیرحمترین دولتیه که تاریخ به خودش دیده
ولی حتی اگر کار به جایی برسه که از ترس هر نوزاد تازه متولد شدهای رو از آغوش مادرش بگیرن و جلوی چشمش سر ببرن باز هم نیکاها متولد میشن و ایدئولوژی این سیستم کثیف رو خاکستر میکنن. روزی میاد که این نسل خاک ایران رو ازشون پس میگیره.
و جوری هرکسی که به هر شکلی تو این جنایتها نقش داشته رو نابود میکنه که تکهای ازش باقی نمونه برای مزار ساختن و سالگرد گرفتن
حمله، شکنجه، گروگانگرفتن و فشار آوردن حداکثری به خانوادهها هیچ جنایتکاری رو نجات نمیده
فقط اون روز رو سریعتر میرسونه»
- امروز نیروهای حکومتی در مسیر دسترسی به مزار نیکا شاکرمی، سه ایست بازرسی گذاشته بودند. از چند روز قبل هم به خانوادهاش فشار آوردند که حق برگزاری هیچگونه مراسمی را ندارید.
#نیکا_شاکرمی #داذخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر شهیدینژاد، پدر جاویدنام مهرشاد شهیدی، ویدیویی را از لحظه تحویل سال بر سر مزار فرزندش منتشر کرد که نشان میدهد که هموطنان زیادی در کنار خانواده دادخواه مهرشاد حضور داشتند.
- این حضور مردم، مایه دلگرمی خانوادههای دادخواه است. دم همه مردمی که حضور داشتند گرم
#مهرشاد_شهیدی #اراک #داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- این حضور مردم، مایه دلگرمی خانوادههای دادخواه است. دم همه مردمی که حضور داشتند گرم
#مهرشاد_شهیدی #اراک #داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روشنکردن آتش نوروز توسط پدر جاویدنام محمد حسنزادە و مادر جاویدنام محمد حاجیرسولپور در روستای ٸالیکند یا علیکند و حضور جمعی از خانوادههای دادخواه در جشن نوروز
خانوادههای دادخواه در بسیاری مناطق کردنشین ایران، آتش جشن نوروز را روشن کردند، آنها در طی این سالها آتش دادخواهی را هم روشن نگاه داشتهاند.
به امید پیروزی و روشن شدن دلهای مردم به نور آزادی و عدالت
#داذخواهی #محمد_حاجی_رسولپور #محمد_حسن_زاده #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانوادههای دادخواه در بسیاری مناطق کردنشین ایران، آتش جشن نوروز را روشن کردند، آنها در طی این سالها آتش دادخواهی را هم روشن نگاه داشتهاند.
به امید پیروزی و روشن شدن دلهای مردم به نور آزادی و عدالت
#داذخواهی #محمد_حاجی_رسولپور #محمد_حسن_زاده #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه حیدری، خواهر جاویدنام جواد حیدری، تصاویری از ملاقات خانوادههای تعدادی از جانباختگان راه آزادی بر سر مزار برادرش را منتشر کرد و نوشت:
«ما ماندهایم تا پرچمهایی را که عزیزانمان برافراشتهاند، استوار و برافراشته به دوش بکشیم. اگر چه با درد اگر چه با غم...
برادرم جواد مهمانان شریفی از جنس شجاعت و شرافت داشت. خانواده محترم #عرفان_خزایی، #یلدا_آقافضلی، #شهریار_محمدی، #سپهر_اعظمی و #محسن_شکاری قدمرنجه کردند و به دیدار فرزند خود جواد آمدند.»
@heydari_fatemeh
@yazdan_khazaeiii
@khazaei_ehsan66
@hasti_khazaei78
@mehrdadaghafazli1358
@shahryar_mohammadi1373
@minasoltani967
@fatemeh_azami68
- خانوادههای که پرچم دادخواهی را برافراشته نگاه داشتهاند و استقامت و اتحاد و همبستگی آنها نویدبخش پیروزی و روزهای روشن است.
#داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما ماندهایم تا پرچمهایی را که عزیزانمان برافراشتهاند، استوار و برافراشته به دوش بکشیم. اگر چه با درد اگر چه با غم...
برادرم جواد مهمانان شریفی از جنس شجاعت و شرافت داشت. خانواده محترم #عرفان_خزایی، #یلدا_آقافضلی، #شهریار_محمدی، #سپهر_اعظمی و #محسن_شکاری قدمرنجه کردند و به دیدار فرزند خود جواد آمدند.»
@heydari_fatemeh
@yazdan_khazaeiii
@khazaei_ehsan66
@hasti_khazaei78
@mehrdadaghafazli1358
@shahryar_mohammadi1373
@minasoltani967
@fatemeh_azami68
- خانوادههای که پرچم دادخواهی را برافراشته نگاه داشتهاند و استقامت و اتحاد و همبستگی آنها نویدبخش پیروزی و روزهای روشن است.
#داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام سیدجواد موسوی، در پیامی خطاب به مردم ایران از آنها خواست که در برابر ظلم و ستم بیتفاوت نباشند و نگذارد مادر دیگری داغدار فرزندش شود.
متن پیام ایشان به شرح زیر است:
«درود بر هم وطنان غیرتمند و آگاهم بیایید به خاطر مهسا ،بخاطر کیان، بخاطر خدانور و مجیدرضا به خاطر جگرگوشههایِ ما مادران داغدار و فرزندان خودتان، به خاطر کرامت انسانی و وطنمان ایران بی تفاوت نباشیم ،در برابر ظلم و ستم سکوت نکنیم. اجازه ندهیم بخاطر سکوتمان خیال کنند انسانیت در بین ما از بین رفته است. نگذاریم بیتفاوتی ما باعث شود که روز بروز وقیح تر شوند و با بی شرمی تمام به جنایت های خود ادامه دهند.نگذاریم ما را اقلیت بدانند و بخاطر همین خیال باطل کنند.عاجزانه درخواست میکنم نگذارید مادر دیگری داغدار عزیزش شود.😭😭😭
درشهری که چراغهایش خاموش است، تو اندازه توانت روشن باش! گاهی جلوى پاى خودرا روشن کن وگاهی جلوى پاى دیگرى را. فقط خاموش نباش بیتفاوت نباش و انسان باش…»
- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشمهایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خندهها زدند.
شلیک به چشمهای معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آنها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشتههای این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشمهای «سید جواد موسوی»، او را کشتند.
جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنتهایش زیر برخی پستهای توانا وجود دارد.
#سید_جواد_موسوی #مادران_دادخواه #کیان_پیرفلک #محمد_مهدی_کرمی #مجیدرضا_رهنورد #داذخواهی #محمد_حسینی #مجید_کاظمی #صالح_میرهاشمی #سعید_یعقوبی #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
متن پیام ایشان به شرح زیر است:
«درود بر هم وطنان غیرتمند و آگاهم بیایید به خاطر مهسا ،بخاطر کیان، بخاطر خدانور و مجیدرضا به خاطر جگرگوشههایِ ما مادران داغدار و فرزندان خودتان، به خاطر کرامت انسانی و وطنمان ایران بی تفاوت نباشیم ،در برابر ظلم و ستم سکوت نکنیم. اجازه ندهیم بخاطر سکوتمان خیال کنند انسانیت در بین ما از بین رفته است. نگذاریم بیتفاوتی ما باعث شود که روز بروز وقیح تر شوند و با بی شرمی تمام به جنایت های خود ادامه دهند.نگذاریم ما را اقلیت بدانند و بخاطر همین خیال باطل کنند.عاجزانه درخواست میکنم نگذارید مادر دیگری داغدار عزیزش شود.😭😭😭
درشهری که چراغهایش خاموش است، تو اندازه توانت روشن باش! گاهی جلوى پاى خودرا روشن کن وگاهی جلوى پاى دیگرى را. فقط خاموش نباش بیتفاوت نباش و انسان باش…»
- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشمهایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خندهها زدند.
شلیک به چشمهای معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آنها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشتههای این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشمهای «سید جواد موسوی»، او را کشتند.
جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنتهایش زیر برخی پستهای توانا وجود دارد.
#سید_جواد_موسوی #مادران_دادخواه #کیان_پیرفلک #محمد_مهدی_کرمی #مجیدرضا_رهنورد #داذخواهی #محمد_حسینی #مجید_کاظمی #صالح_میرهاشمی #سعید_یعقوبی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم گوهر عشقی، مادر جاویدنام ستار بهشتی، اعلام کرد که دوشنبه دوم مهر ماه در اعتراض به بازداشت دایه مینا و زندانی بودن خانوادههای دادخواه و در اعتراض به صدور حکم اعدام علیه زندانیان سیاسی، دست به تحصن خواهد زد و از مردم خواست که او را همراهی کنند.
در صفحه اینستاگرام این مادر دادخواه، ضمن انتشار این ویدیو نوشته شده:
«فرزندانم .همانطور که شنیدید،حکومت سیاه جمهوری اسلامی،#دایه_مینا مادر جاوید نام #شهریار_محمدی را دستگیر کرده است. بسیاری دیگر نیز در زندان و زیر شکنجه هستند. من به عنوان مادر #ستار_بهشتی ،در همبستگی با دایه مینا و برادرم #ماشالله_کرمی ،خانواده شریف #پویا_بختیاری ،#پخشان_عزیزی و #شریفه_محمدی که زیر حکم اعدام هستند و همه فرزندانم که در زندان جمهوری اسلامی هستند، بزودی تحصن و اعتصاب خواهم کرد. اگر در ظرف یک هفته آینده از تاریخ انتشار این ویدئو دایه مینا مادر داغدار شهریار محمدی آزاد نشود، روز دوشنبه دوم مهرماه ساعت ۹ صبح به محل دفتر سازمان ملل متحد در تهران یا به امام زاده صالح تجریش خواهم رفت و در آنجا تحصن و اعتصاب خودم را آغاز می کنم.از طریق همین صفحه و یک روز قبل از شروع تحصن باز هم شما را در جریان قرار خواهم داد.دست قشنگ هر کسی با منهمراهی کند را می بوسم.جانم فدای آزادی ایران »
#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی #داذخواهی #تحصن
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در صفحه اینستاگرام این مادر دادخواه، ضمن انتشار این ویدیو نوشته شده:
«فرزندانم .همانطور که شنیدید،حکومت سیاه جمهوری اسلامی،#دایه_مینا مادر جاوید نام #شهریار_محمدی را دستگیر کرده است. بسیاری دیگر نیز در زندان و زیر شکنجه هستند. من به عنوان مادر #ستار_بهشتی ،در همبستگی با دایه مینا و برادرم #ماشالله_کرمی ،خانواده شریف #پویا_بختیاری ،#پخشان_عزیزی و #شریفه_محمدی که زیر حکم اعدام هستند و همه فرزندانم که در زندان جمهوری اسلامی هستند، بزودی تحصن و اعتصاب خواهم کرد. اگر در ظرف یک هفته آینده از تاریخ انتشار این ویدئو دایه مینا مادر داغدار شهریار محمدی آزاد نشود، روز دوشنبه دوم مهرماه ساعت ۹ صبح به محل دفتر سازمان ملل متحد در تهران یا به امام زاده صالح تجریش خواهم رفت و در آنجا تحصن و اعتصاب خودم را آغاز می کنم.از طریق همین صفحه و یک روز قبل از شروع تحصن باز هم شما را در جریان قرار خواهم داد.دست قشنگ هر کسی با منهمراهی کند را می بوسم.جانم فدای آزادی ایران »
#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی #داذخواهی #تحصن
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را مریم اسکندری خواهر جاویدنام محمدرضا اسکندری منتشر کرد و نوشت؛
«ما خونه و خونواده خیلی شادی داشتیم
از خونمون همیشه صدای رقص و شادی میومد جوریکه همسایهها فکر میکردن جشن داریم
مامان یهو صدای آهنگو زیاد میکرد و میگفت پاشید یکم برقصید ذوق میکرد از خوشحالی ما و بابا دورمون میچرخید
همیشه تصور میکردم برای خواستگاری و عروسی محمدرضا از چند روز قبل چه بزن و برقصی داشته باشیم
اما تو قاتل بیشرف تو با قساوت و نامردی به ناحق همهی این آرزوها رو کشتی
تو با شلیک گلولت فقط قلب محمدرضا رو نشونه نرفتی قلب یه خونواده و و یه فامیلو جریحه دار کردی ...
به امید روز عدالت ✌»
محمدرضا اسکندری، ۲۶ ساله، عصر روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی به قلبش جان باخت.
محمدرضا روی دستش واژه آزادی را خالکوبی کرده بود.
پدرش از جانبازان جنگ ایران و عراق است.
پیکر او تحت تدابیر امنیتی شدید و فشار بر خانواده داغدارش به خاک سپرده شد.
محمدرضا اسکندری، جوانی که کشورش را شایسته آزادی میدانست و به خیابان آمد تا به مسالمتآمیزترین شکل ممکن اعتراض خود را به خفقان و دیکتاتوری نشان دهد.
#محمدرضا_اسکندری #داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما خونه و خونواده خیلی شادی داشتیم
از خونمون همیشه صدای رقص و شادی میومد جوریکه همسایهها فکر میکردن جشن داریم
مامان یهو صدای آهنگو زیاد میکرد و میگفت پاشید یکم برقصید ذوق میکرد از خوشحالی ما و بابا دورمون میچرخید
همیشه تصور میکردم برای خواستگاری و عروسی محمدرضا از چند روز قبل چه بزن و برقصی داشته باشیم
اما تو قاتل بیشرف تو با قساوت و نامردی به ناحق همهی این آرزوها رو کشتی
تو با شلیک گلولت فقط قلب محمدرضا رو نشونه نرفتی قلب یه خونواده و و یه فامیلو جریحه دار کردی ...
به امید روز عدالت ✌»
محمدرضا اسکندری، ۲۶ ساله، عصر روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی به قلبش جان باخت.
محمدرضا روی دستش واژه آزادی را خالکوبی کرده بود.
پدرش از جانبازان جنگ ایران و عراق است.
پیکر او تحت تدابیر امنیتی شدید و فشار بر خانواده داغدارش به خاک سپرده شد.
محمدرضا اسکندری، جوانی که کشورش را شایسته آزادی میدانست و به خیابان آمد تا به مسالمتآمیزترین شکل ممکن اعتراض خود را به خفقان و دیکتاتوری نشان دهد.
#محمدرضا_اسکندری #داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر ابراهیم کتابدار این استوریها را منتشر کرده است. او همراه با نوههایش سودا و سوگند، فرزندان جاویدنام ابراهیم کتابدار، بر مزار نوید افکاری رفته و یاد او را گرامی داشته است.
این مادر دادخواه همچنین با هشتگ بله جنگ خیلی ترسناکه نوشت:
«وقتی تو وطن خودت، پسرت با گلوله گشته میشه
اون پسر، پدر دو دختر خردسال بود
اون پسر امید خواهر و برادر بود
اون پسر خانه و خانواده داشت
اون پسر دوست و رفیق داشت
و اون پسر پدر و مادر داشت
اون پسر، پسرم امیدم پشتم بود»
از خانوادههای دادخواه حمایت کنیم در راه دادخواهی و ایستادگی در برابر استبداد.
ابراهیم کتابدار. جوانی ۳۰ ساله بود که در آبان ۹۸ در حالیکه شاهد درگیریها بود، مورد اصابت مستقیم گلوله در قلب قرار گرفت و جان باخت.
مادر دادخواه او در اینستاگرام
@ebrahim_ketabdar
#یاری_مدنی_توانا
#داذخواهی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
این مادر دادخواه همچنین با هشتگ بله جنگ خیلی ترسناکه نوشت:
«وقتی تو وطن خودت، پسرت با گلوله گشته میشه
اون پسر، پدر دو دختر خردسال بود
اون پسر امید خواهر و برادر بود
اون پسر خانه و خانواده داشت
اون پسر دوست و رفیق داشت
و اون پسر پدر و مادر داشت
اون پسر، پسرم امیدم پشتم بود»
از خانوادههای دادخواه حمایت کنیم در راه دادخواهی و ایستادگی در برابر استبداد.
ابراهیم کتابدار. جوانی ۳۰ ساله بود که در آبان ۹۸ در حالیکه شاهد درگیریها بود، مورد اصابت مستقیم گلوله در قلب قرار گرفت و جان باخت.
مادر دادخواه او در اینستاگرام
@ebrahim_ketabdar
#یاری_مدنی_توانا
#داذخواهی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech