آموزشکده توانا
56.4K subscribers
31.4K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپ‌گرا و تلخ‌کام ایرانی که زندگی‌اش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپ‌گرای ایرانی.

غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانواده‌ای تنگ‌دست به دنیا آمد. فقر غفار را وا می‌دارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم می‌گیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.

در محیط انگلیسی‌مآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی می‌کند. پیشرفت‌اش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق می‌شود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیل‌اش به پایان می‌رسد.

در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران می‌شود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعه‌شناسی راهی پاریس می‌شود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت می‌کند.

او که سخت چپ‌گرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمی‌گردد و با تعطیلی دانشگاه‌ها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز می‌‌گردد؛ به شهر محبوب تبعیدی‌ها!

فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسنده‌ایم» انتشار می‌یابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان می‌دهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر می‌انگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفته‌ای از فرزندان‌اش به پاریس می‌رود. در آنجا نیز سعی می‌کند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.

این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی   #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو می‌گوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آن‌ها قید می‌شده، آن‌ها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافه‌کار دریافت می‌کردند. او تاکید می‌کند که قاتلان عوامل خودسر نبوده‌اند بلکه از مافوق خود دستور می‌گرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آن‌ها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل می‌گرفتند؟
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....


#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز در بیست‌وپنجمین سالگرد قتل سیاسی پروانه اسکندری و داريوش فروهر مراسمی در خانه و قتلگاه‌شان برگزار شد.

در این مراسم شعارهای #زن‌_زندگی_آزادی و #ژن_ژیان_ئازادی در خانه فروهرها طنین‌انداز شد.

#پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
اروند حاجی‌زاده، فرزند حمید حاجی‌زاده، از قربانیان قتلهای زنجیرهای، از سوی شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر کرمان به پرداخت ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت محکوم شد.

این حکم پس از آن صادر شده که اروند و برادرش ارس حاجی‌زاده، در جریان اعتراضات اخیر با «پرونده‌سازی‌های متعدد» مواجه شدند.

اروند حاجی‌زاده در دادگاه بدوی با اتهام «ساختگی» جعل سند به ۴۲ ماه زندان و درج حکم در نشریات اعم از نشریات چاپی و مجازی محکوم شده بود.

دادگاه تجدیدنظر کرمان این حکم را تبدیل به ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت کرده است.

اروند حاجی‌زاده اسفند سال ۱۴۰۱ با هجوم نیروهای امنیتی به خانه‌اش بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود.

این دو فرزندان حمید حاجی‌زاده، از قربانیان قتلهای سیاسی در ایران معروف به قتلهای زنجیرهای هستندکه نیمه‌شب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ به اتفاق کارون، پسر ۹ ساله‌اش با ضربات چاقو کشته شد.

منبع خبر: رادیوفردا

- داستان قتل حمید حاجی‌زاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سال‌های اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبه‌هایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.

این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/

#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجسته‌ای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

درباره این نویسنده بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«آدمیزاد که خیک ماست نیست که انگشت بزنیم توش جای انگشت هم بیاد. جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بی‌پناهی و این‌ها در آدم می‌مونه. و ادبیات به هر حال اگر نتونه شکل این رد انگشتان بلا رو در درون انسان کشف کنه، پس چه کاره است؟ […] من نمی‌خوام پرده‌ی سیاهی جلوی چشمم بکشم. و جلوی چشم دیگران بکشم. دوست دارم میهن‌مو خوب تخیل کنم. دوست دارم مردمان‌مون رو بانشاط ببینم. امّا نمی‌تونم مثل بعضی‌ها وانمود کنم که آب از آب تکون نخورده، همه پرنشاط‌ و شاداب‌اند و پرشکوه. جای هیچ نگرانی‌ای هم نیست. این حرف‌ها، کار سیاست‌کارانه. امّا نویسنده نمی‌تونه این حقایق رو در قلمش جاری نکنه و نادیده بگیره.»
‌‌‌‌
- محمّد مختاری؛ سخنان ایشان در باب اضطراب و رویکرد روشن‌فکران در موقعیت اضطراب و سانسور.

محمد مختاری از جمله نویسندگان برجسته‌ای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای مهدی نصیری، مدیرمسئول و سردبیر سابق کیهان، مدتی است که مواضع انتقادی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دارد و آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی خود بازنشر می‌دهد. این ویدیو بخشی از مناظره‌ای است که توسط رسانه دیدارنیوز صورت گرفته است.
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشته‌شده‌های سال‌های اخیر، مصدومان چشم، بازداشتی‌های فراوان سال‌های اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... می‌گوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.

اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروه‌های مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.

اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.

چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سال‌ها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.

این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروه‌های مخالف، اعدام شدند!


#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در اپلیکیشن فیلتر شده ایکس، درباره «ترویج کتاب» نوشت و از فعالان فضای مجازی خواست که «افراد را به کتاب‌خوانی وادار کنند و کتاب‌های خوب را معرفی کنند.»

کاربران ایکس، در پاسخ به او ضمن یادآوری سانسور، گرانی کتاب، کشتار و بازداشت نویسندگان، لحن دیکتاتورمآبانه او را متذکر شدند.برخی هم کتاب‌هایی درباره دیکتاتوری و کتاب‌های سانسور و ممنوع‌الانتشار در ایران را به او توصیه کردند.
در تصاویر نظرات برخی کاربران را مشاهده می‌کنید.

آقای خامنه‌ای می‌گوید مردم را به کتاب‌خوانی «وادار» کنید ...

فرد مستبد حتی در خصوص کتابخوانی نمی‌تواند مثلاً بگوید ترغیب یا تشویق کنید، باید اجبار در کلامش وجود داشته باشد.

این کتاب‌ها را خوب است بخواند:
اهریمن در تاریخ

https://tavaana.org/vladimir-tismaneanu-the-devil-in-history/

قدرت بی‌قدرتان
https://tavaana.org/the_power_of_the_powerless/

و البته کتاب‌هایی در مورد سرنوشت قذافی و صدام و ... شاید برایش پندآموز باشد.


#کتابخوانی #سانسور #قتل_های_زنجیره_ای #دیکتاتوری #استبداد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
۱۳ تیر ماه زادروز کارون حاجی‌زاده بود، کودک ۹ ساله‌ای که توسط عوامل وزارت اطلاعات کشته شد.

اروند حاجی‌زاده، برادر او، ضمن انتشار این عکس، نوشت:

«دوتاچشم که سال‌هاست نمیگذاره آروم شم وباید با ترس ولرز چشمامو ببندم وکارونمو صدا کنم بگم داداشی دورت بگردم ببخش که دیر رسیدم تولدت مبارک پنجاه تا بوس طلب من»

حمید حاجی‌زاده در ۴۸ سالگی در ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ و همراه با کودک ۹ ساله‌اش کارون به قتل رسید. قتلی به شدت دلخراش. ۲۷ ضربه چاقو به پدر وارد شد و کارون پدر نیز که کودکانه برای دفاع از او وارد شده بود با ۱۶ ضربه چاقو جان باخت.

«اشتباه ساده»؛ نامی‌ست که وزارت اطلاعات روی جنایت قتل حمید حاجی‌زاده و پسر خردسالش کارون می گذارد؛ جنایتی که به تعبیر آگاهی کرمان، انگیزه‌ای به بزرگی چنار می‌خواست و چه انگیزه‌ای بالاتر از قتل نویسنده سرکش و شاعر ناراضی، با اسم رمز «تهاجم فرهنگی»؟ نام حمید حاجی‌زاده در لیست اسامی کسانی بود که وزارت اطلاعات آنان را برای قتل نشان کرده بود. باورش سخت است که یک شاعر را صرفا برای سرایش شعر به قتل برسانند؛ آن هم به فجیع‌ترین شکل ممکن. اما واقعیت این است.

- داستان قتل حمید حاجی‌زاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سال‌های اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبه‌هایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.

ارس، برادر کارون به رسانه‌ها گفت که روی دیوارهای خانه جای دست‌های کارون را دیده که از قاتل فرار می‌کرده. چشم‌های کارون هنگام مرگ پدرش، حمید حاجی‌زاده را نگاه می‌کردند....

این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/

#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
شادروان سعیدی سیرجانی که خود از قربانیان اولین قتلهای دگراندیشان پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بود، اثری دارد به نام «ضحاک ماردوش.»

سعیدی سیرجانی به سبک خود داستان جمشید و برآمدن ضحاک را روایت می‌کند. شاید مهم‌ترین مشخصه‌ رویکرد سعیدی سیرجانی توجه به اختلاف طبقاتی‌ست که مطابق با شاهنامه‌ی فردوسی از دوران شاهنشاهی جمشید آغاز شد. سعیدی سیرجانی با این همه معتقد است که تلاش برای انطباق شخصیت‌های این داستان با چهره‌های تاریخی مشخص تلاش نادرستی‌ست. این داستان مانند اغلب داستان‌های بزرگ دیگر، محصول انباشت تجربه‌ی نسل‌های مختلف مردم در طول تاریخ است و نه بازتاب یک دوران تاریخی بخصوص که بتوانیم آن را جستجو کرده و بیابیم. سعیدی سیرجانی می‌نویسد:

در داستان ضحاک خواننده‌ اشارت‌شناس اهل تأمل با دو عامل قوی سر و کار دارد: یکی ذهن افسانه‌ساز هوشمندان روزگاران کهن و دیگری طبع نکته‌پرداز فردوسی. افسانه‌ی ضحاک به صورت موجود محصول تجارب مردمی‌ست که هزاران سال پیش از ما، گرفتار پنجه‌ی شاه ستمگر خونخواری بوده‌اند و داستان روزگار سیاه سلطه‌ی او را سینه به سینه منتقل کرده‌اند و در هر انتقالی به اقتضای زمانه، شاخ و برگی بر آن افزوده‌اند و این افسانه‌ سرگرم‌کننده به تدریج مایه‌ عقده‌گشایی و امیدواری نسل‌های بعدی شده است که «پایان شب سیه سپید است» و…

برای مطالعه ادامه این یادداشت مراجعه کنید به صفحه گفت‌وشنود:

https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/

شایان ذکر است که در اپیزود بیست و چهارم از دیگری‌نامه، با عنوان «کوش پیل‌دندان»، به نقل صفحاتی از کتاب «ضحاک ماردوش» اثر سعیدی سیرجانی پرداخته بودیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-24/

#دیگری_نامه
#ضحاک #ترور #دهشت #دهشت_افکنی #حذف_فیزیکی #رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی #قتل_های_زنجیره_ای #آژی_دهاک

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی نصیری، مدیرمسئول و سردبیر سابق کیهان، مدتی است که مواضع انتقادی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دارد و آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی خود بازنشر می‌دهد. این ویدیو بخشی از مناظره‌ای است که توسط رسانه دیدارنیوز صورت گرفته است.
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشته‌شده‌های سال‌های اخیر، مصدومان چشم، بازداشتی‌های فراوان سال‌های اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... می‌گوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.

اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروه‌های مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.

اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.

چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سال‌ها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.

این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروه‌های مخالف، اعدام شدند!


#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپ‌گرا و تلخ‌کام ایرانی که زندگی‌اش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپ‌گرای ایرانی.

غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانواده‌ای تنگ‌دست به دنیا آمد. فقر غفار را وا می‌دارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم می‌گیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.

در محیط انگلیسی‌مآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی می‌کند. پیشرفت‌اش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق می‌شود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیل‌اش به پایان می‌رسد.

در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران می‌شود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعه‌شناسی راهی پاریس می‌شود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت می‌کند.

او که سخت چپ‌گرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمی‌گردد و با تعطیلی دانشگاه‌ها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز می‌‌گردد؛ به شهر محبوب تبعیدی‌ها!

فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسنده‌ایم» انتشار می‌یابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان می‌دهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر می‌انگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفته‌ای از فرزندان‌اش به پاریس می‌رود. در آنجا نیز سعی می‌کند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.

این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/murder_in_the_fall/

#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو می‌گوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آن‌ها قید می‌شده، آن‌ها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافه‌کار دریافت می‌کردند. او تاکید می‌کند که قاتلان عوامل خودسر نبوده‌اند بلکه از مافوق خود دستور می‌گرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آن‌ها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل می‌گرفتند؟
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....

امروز اول آذر ۱۴۰۳، بیست و ششمین سالگرد قتل وحشیانه داریوش فروهر و پروانه اسکندری، توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.
۴۵ روز بعد از این اتفاق وزارت اطلاعات اعلام کرد: «با کمال تأسف معدودی از همکاران مسؤولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت که بی شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایت‌کارانه زده‌اند در میان آنها وجود دارد.»

متّهمان که از کارمندان وزارت اطلاعات بودند، در اعتراف‌های خود، قتل را «حذف فیزیکی» خوانده‌اند که از طرف وزارت اطلاعات به آنها ابلاغ شده و نوشته‌اند که جزو «وظایف سازمانی» آنان بوده‌است و بر اساس دستور و روال‌های ازپیش‌مشخص‌شده عمل کرده‌اند.

علی صفایی، کارمند وزارت اطلاعات، در جلسهٔ دادگاه مورخ ۱۳۷۹/۴/۱۵ می‌گوید: «آن شب ابتدا مسلم و صادق به در منزل رفتند، من و فلاح در کوچه‌ای که بن‌بست بود کمی پایین‌تر از منزل قرار گرفتیم، چند نفر بالای کوچه قرار گرفتند و چند نفر حفاظت کوچه را داشتند. برادر مسلم و صادق وارد منزل شدند و بعد برادر فلاح که بنده در حیاط ماندم. حدوداً بعد از سی دقیقه فلاح برادران دیگر را صدا زدند، با بی‌سیم گفتند و وارد منزل شدند. که گفتند بنده و برادر مسلم و فلاح با خانم پروانه به طبقهٔ بالا رفتیم. بعد از بازرسی عادی فلاح دستور داد کار را شروع کنیم. بنده گردن و دهان ایشان را گرفتم، مسلم دست‌های ایشان را گرفت و برادر هاشم آمد و با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش کرد و محسنی چند ضربه چاقو زد که بنده دیدم تکان می‌خورد. گفتم تکان می‌خورد، چند ضربه دیگر زدند…». مصطفی قربان‌زاده معروف به هاشم، کارمند دیگر وزارت اطلاعات، در دادگاه می‌گوید: «بنده تنها انجام دستور کرده‌ام. پس از حذف از منزل خارج شدیم و به محل کار مراجعه نمودیم. حتی به علت طولانی شدن کار، اضافه‌کاری آن شب را برای بنده محاسبه نموده و به‌همراه حقوق بنده توسط فیش حقوقی پرداخت شد.»


#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا حیاط خانه قتلگاه فروهرها است، جایی که ۲۶ سال پیش، گرگ‌های وزارت اطلاعات، شبانه شبیخون زدند و با ضربات متعدد کارد دو فعال سیاسی سالمند را به شکل فجیعی به قتل رساندند.

پرستو فروهر، دخترشان، طبق معمول هر سال به ایران رفته تا یاد پدر و مادرش را گرامی بدارد. حکومت در طی این سال‌ها اجازه برگزاری مراسم سالگرد را نداده است و تنها در چند سال اخیر در داخل خانه توانسته‌اند با حضور کنترل شده افراد، طی مراسمی یاد قربانیان قتلهای زنجیرهای را گرامی بدارند.

باربد گلشیری، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«پرستو درخت خزان‌زده‌ی خانه‌ و قتلگاه ‎#پروانه_اسکندری (#پروانه_فروهر) و #داریوش_فروهر را با این کلمات آراسته است:
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#دادخواهیم_این_بیداد_را
#علیه_فراموشی
#پاينده_ایران

بیست‌وششمین سالگرد قتل سیاسی پروانه و داریوش فروهر در خانه و قتلگاه‌شان

زمان: امروز، یکم آذر ۱۴۰۳، از ساعت ۴ تا ۶ بعدازظهر.
نشانی: دروازه شمیران، خیابان هدایت (برادران قائدی)، کوچه‌ی مرادزاده، پلاک ۱۸

*ویدیو را یکی از عزیزان دادخواه که به آنجا رفته برایم فرستاده.»


#قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #پروانه_اسکندری #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواندن سرود ای ایران و شعار زن، زندگی، آزادی در مراسم گرامی‌داشت داریوش فروهر و پروانه اسکندری در بیست و ششمین سالگرد قتل‌ آن‌ها توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی در پاییز ۱۳۷۷ این دو فعال سیاسی سالمند را به طرز وحشیانه‌ای به قتل رساند. پیش از آن‌‌ها هم بسیاری از کنشگران مدنی و سیاسی و روشنفکران ناپدید شده یا به طرز مشکوکی به قتل رسیده بودند.
پیش از قتل این افراد، روزنامه کیهان با گزارش‌هایی جهت‌دار و صداوسیمای جمهوری اسلامی با ساختن برنامه‌هایی مثل هویت، زمینه قتل افراد را فراهم می‌کردند.
در بولتن‌های داخلی اطلاعات سپاه تحت عنوان «رویدادها و تحلیل‌ها» بین برخی از کادرها توزیع می‌شد، پیش از قتلهای زنجیرهای از این افراد به عنوان خطرهایی که نظام را تهدید می‌کنند یاد می‌شد.
قتل مخالفان تحت عنوان «حذف» در وزارت اطلاعات، توسط تیم‌های عملیاتی و به عنوان یک روال کاری انجام می‌پذیرفت.

جمهوری اسلامی در خارج از ایران هم قتلهای بسیاری انجام داده است که تعدادی از آن‌ها که افشا شده حدود ۶۰۰ نفر را شامل می‌شود.

#داریوش_فروهر #پروانه_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گفت‌وشنود

محمد مختاری، شاعر، نویسنده و منتقد ایرانی، از چهره‌های برجسته‌ ادبیات معاصر ایران بود که به دلیل اندیشه‌های پیشرو و نقدهای اجتماعی‌اش شناخته می‌شود.

او با نگاهی ژرف به مسائل فرهنگی و اجتماعی، آثار متعددی در زمینه شعر، نقد و پژوهش ادبی خلق کرد.

یکی از آثار ارزشمند او، کتاب تمرین مدارا، تأملی جدی بر ضرورت مدارا در جامعه انسانی است.

مختاری در این کتاب، مدارا را نه به‌عنوان یک فضیلت فردی بلکه به‌عنوان اصلی اساسی برای زیست جمعی و برقراری عدالت و همزیستی مسالمت‌آمیز بررسی می‌کند.

جامعه ایرانی، با تاریخ پرفرازونشیب خود و تنوع فرهنگی و اجتماعی‌اش، بیش از هر زمان دیگری به تمرین مدارا نیاز دارد.

این کتاب می‌تواند راهنمایی ارزشمند برای درک بهتر یکدیگر و تقویت فرهنگ گفت‌وگو و همزیستی باشد.

محمد مختاري در غروب ١٢ آذر ٧٧ براي خريد از منزل خارج شد و ديگر بازنگشت.

تيمي از اعضاي وزارت اطلاعات او را ربودند و به قتل رساندند. قتل او، بخشي از ترورهاي موسوم به «قتل‌هاي زنجيره‌اي» در راستاي حذف روشنفكران و منتقدين بود.

#محمد_مختاری #مدارا #تمرین_مدارا #قتل_های_زنجیره_ای
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

محمد مختاری یکی از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر ایران بود که به واسطه فعالیت‌های ادبی و اجتماعی خود مورد توجه قرار گرفت. او علاوه بر نگارش شعر و داستان، به نقد ادبی و پژوهش‌های فرهنگی نیز پرداخت. آثار او از جمله بر شانه فلات، وزن دنیا و تمرین مدارا نشان‌دهنده تعهد او به بازتاب دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فرهنگی است. مختاری همچنین در حوزه شاهنامه‌پژوهی فعالیت کرد و به تصحیح داستان «سیاوش» در شاهنامه پرداخت که بدون ذکر نامش منتشر شد.

مختاری در کنار فعالیت‌های ادبی، عضو فعال کانون نویسندگان ایران بود و برای آزادی بیان و حقوق نویسندگان تلاش می‌کرد. این فعالیت‌ها او را به یکی از اهداف اصلی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی در قتلهای زنجیرهای تبدیل کرد. قتل او و دیگر نویسندگان، مانند داریوش و پروانه فروهر و محمدجعفر پوینده، نمادی از سرکوب سیستماتیک روشنفکران و هنرمندان منتقد در ایران شد.

با وجود تلاش مقامات حکومتی برای نادیده گرفتن این جنایات و انتساب آن‌ها به عوامل خارجی، شهادت‌ها و اسناد منتشر شده از سوی برخی از دست‌اندرکاران این قتل‌ها، از جمله مهرداد عالی‌خانی، حقایق تکان‌دهنده‌ای درباره نقش مستقیم وزارت اطلاعات در این حوادث برملا کرد. این جنایات تأثیری عمیق بر جامعه فرهنگی ایران گذاشت.

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

مرگ محمد مختاری، علاوه بر داغی بر خانواده و دوستانش، جنبش روشنفکری ایران را در دهه ۱۳۷۰ با بحرانی عمیق مواجه کرد. بسیاری از هنرمندان و نویسندگان، از جمله هوشنگ گلشیری، در مراسم بزرگداشت او حضور یافتند و یاد او را گرامی داشتند. امروز، نام محمد مختاری نه تنها به‌عنوان یک شاعر و نویسنده، بلکه به‌عنوان نمادی از مقاومت و تعهد به آزادی و عدالت در ذهن جامعه فرهنگی ایران باقی مانده است.

درباره محمد مختاری بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

ویدیو از اکانت دیدی نوین در اینستاگرام‌‌‌‎ ‌‎

@Tavaana_TavaanaTech