آموزشکده توانا
59K subscribers
29.2K photos
35.8K videos
2.54K files
18.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا ایرانیان از مرگ حسن نصرالله شادمان شده‌اند؟
فقط کافی‌ست به این سخنان رهبر حزب الله دقت کنید و به حرکت دست‌ها و لحن کلامش؛ اعتراف به پرداخت تمام هزینه‌های حزب‌الله موشک‌ها و سلاح‌ها و حتی خوردوخوراک اعضای حزب‌الله اولین‌بار نبوده که انجام شده.

برداشت شما از مرگ سران حزب‌الله و انهدام تمام موشک‌ها و سلاح‌هایی که با بودجه ایران تامین شده بودند چیست؟


#نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ_نیابتی #ایدئولوژی #حسن_نصرالله_تروریست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمیل امیرخانلو

کمیل متولد ۱۳۷۴، ۲۷ساله، پدر فرزندی خردسال و اهل گلوگاه مازندران بود و در کرج زندگی می‌کرد. ۱۲ آبان ۱۴۰۱ ماموران جلوی در خانه و مقابل چشمان همسر و فرزندش به گلوی او شلیک کردند. پنج روز در کما بود و ۱۷ آبان در بیمارستان جانش را از دست داد. در این مدت خانواده به‌شدت تهدید به سکوت شده بودند. ماموران پیکرش را تحویل ندادند و پس از ۵ روز، بی‌خبر، در زادگاهش به خاک سپردند. ماموران بسیاری در مراسم خاکسپاری او در گلوگاه حضور داشتند.

سایت:
https://tavaana.org/komeyl_amirkhanlou/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=7nofGh31fMA
لینک انگلیسی مطلب:
https://en.tavaana.org/komeyl_amirkhanlou/

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#زن_زندگی_آزادی
#کمیل_امیرخانلو

@Tavaana_TavaanaTech
#انتظار_مادر

«دست مادر دادخواهان #گوهر_عشقی در انتظار دست‌های گرم و جوان و انگشتان در هم گره شده‌ای است که بنای ظلم و استبداد و فساد حاکم را ویران خواهند کرد..این دست گرم، دست مادری است که طی دوازده سال مقاومت و صبر آتشین، تسلیم فشارهای حکومت سیاه نشد و حالا می‌خواهند او را در حصر و انزوای کامل و محرومیت از حقوق اجتماعی و شهروندی قرار دهند..»

پ.ن: تصویر دست مجروح مادر از زخم سوزن و آنژیوکت‌های متعدد پس از حوادث دوم مهرماه


گوهر عشقی را تنها نگذاریم، چه خوب است که فعالان مدنی و سیاسی به دیدار و عیادت او بروند. مادری که تخت فشارهای زیادی قرار گرفته و با وجود همه سختی‌ها ایستادگی کرده است. ایستادگی و شهامت او نسبت به بسیاری مدعیان، بیش‌تر بوده است. آگاهی او از بسیاری افرادی مدعی علم و سواد و فلسفه بیشتر بوده است. این مادر مقاوم و دادخواه شایسته احترام و عزت نهادن است.

#گوهر_عشقی #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

اینجا کلاس درسی در اصفهان است.
روز گذشته سقف کلاس درس این‌گونه بر سر دانش‌آموزان آوار شد و ۵ دانش‌آموز را راهی بیمارستان کرد. در همین یک هفته از آغاز سال‌ تحصیلی این دومین بار است که سقف کلاس بر سر دانش‌آموزان خراب می‌شود. و دردناک‌تر این‌که دانش‌آموزان به‌شدت هم آسیب می‌بینند هم از نظر جسمی هم از نظر روانی.
چنین حوادث ناگواری متاسفانه تازگی هم ندارد و بسیار پرتکرار است، نقش مستقیم جمهوری در به‌وقوع‌پیوستن این حوادث هم بر کسی پوشیده نیست۔
به اعتراف حسن نصرالله، جمهوری اسلامی ۲۰۰ هزار، دویست هزار خانه، در لبنان ساخته، درحالی‌که تنها در پایتخت ایران، تهران، بیش از ۵۰ درصد از مدارس ناامن هستند، تا چه رسد به نقاط محروم در استان‌های دیگر۔

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#مدرسه
@Tavaana_TavaanaTech
روزنامه «اعتماد» جزئیاتی از ریزش معدن طبس و مرگ بیش از ۵۰ کارگر منتشر کرد.
به نوشته این روزنامه، و بر اساس تحقیق میدانی؛
«دو روز قبل از فاجعه، معدن طبس بر اثر نشت گاز ریزش کرده بود. کارگران جمع شدند، گفتند؛ اینجا خطرناک است، نمی‌شود کار کرد، اما نماینده پیمانکاران به آنها گفتند؛ اگر نمی‌توانید کار کنید تشریف ببرید حسابداری، تسویه کنید و بروید خانه‌های‌تان.
کارگران از ترس بیکاری نرفتند، ماندند و کار کردند. تا اینکه آن شب انفجار رخ داد و ۵۰ کارگر در اعماق زمین جان دادند. پیمانکاران بعد از حادثه آمدند و گفتند؛ اجساد اینها را از اینجا ببرید... .»
یکی، دو هفته پیش از انفجار، کارگران به دلیل «سوزش چشم، سوزش گلو و حالت تهوع» متوجه نشت گاز متان شده بودند، اما کسی علایم آنها را جدی نگرفت و این فاجعه رخ داد؛ ۱۶ کارگر در بیمارستان مصطفی خمینی طبس بستری شدند و ۵۰ کارگر در همان معدن بر اثر انفجار ناشی از تراکم گاز متان جان‌شان را از دست دادند.

«جواد طوسی» یکی از کارگرانی بود که در معدن جانش را از دست داد. برادر جواد خودش در همین معدن کار می‌کند. او در مورد حادثه انفجار معدن به «اعتماد» می‌گوید:
«آن شب آنجا بودم. شب وحشتناکی بود. آخرین شیفت کارگران بود. قرار بود بعد از کار به خانه‌های‌شان بروند، اما جسد آنها به خانواده‌های‌شان تحویل داده شد.
ایمنی و تهویه معدن به ‌شدت ضعیف بود. کارگران متوجه نشت گاز شده بودند، اما اجازه نداشتند آنجا را ترک کنند. مجبور شدند بمانند و بمیرند.»
این روایت تنها گوشه‌ای از جنایت جمهوری اسلامی است.
ایرانیان برای حقوق ۱۲ میلیون تومان و داشتن حداقل زندگی جان می‌دهند در همان حال مقامات جمهوری اسلامی مشغول استخدام طلاب از کشورهای دیگر و تامین هزینه‌های زندگی آنان هستند.

این روایات را بازگو کنیم بازنشر دهیم و اجازه ندهیم هم‌وطنان‌مان در سیاهی و فراموشی دفن شوند.

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#دادخواهی
#معدن_طبس
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی محمودیان، زندانی سیاسی سابق، به ۸ ماه حبس محکوم شده است.
این حکم به دلیل تایید خبر آلودگی زندان اوین به ساس، صادر شده است.
این فعال سیاسی، روز جمعه ۶ مهر (۲۷ سپتامبر) در پستی شبکه اجتماعی اکس، توییتر سابق، نوشت:
«توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب و قاضی ایمان افشاری بطوری غیابی به اتهام فعالیت تبلیغ علیه نظام به ۸ ماه زندان، دو سال منع عضویت در احزاب و دسته‌جات،
دو سال منع استفاده از تلفن هوشمند و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده‌ام.»
او تصاویر این احکام را نیز ضمیمه پست خود کرده است.
محمودیان اضافه کرد: «تمام این مجازات‌ها صرفا بخاطر این است که در واکنش به دروغ پایگاه خبری در مورد انقراض ساس در زندان نوشته بودم به دروغ معتاد شده‌اند.»
از یاد نبریم ضیا نبوی، فعال سابق دانشجویی محبوس در اوین، روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ با انتشار نامه‌ای افشا کرد "بند هشتم زندان اوین جولان‌گاه ساس‌ها شده است."
پس از آن ضیا نبوی هم به دلیل افشای خبر وجود ساس در زندان محاکمه شد و اکنون هم مهدی محمودیان!
به طنز تلخی می‌ماند کشورمان. سرمایه‌مان در لبنان و یمن در دست تروریست‌ها ست. منابع کشورمان در اختیار طلبه‌های خارجی و دانشجویان حشدالشعبی. مرگ و فقر نصیب کارگران ایرانی و زندان هم سهم معترضان و فعالان.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
@Tavaana_TavaanaTech
به دلیل مسمومیت الکلی ۲۳ نفر در چالوس بستری شده‌اند.
۴ نفر جان باخته‌اند و ۹ نفر از این بیماران وضعیت عمومی خوبی ندارند.

جمهوری اسلامی یک دورهم‌نشینی و نوشیدن ساده را به ابزاری برای قتل مردم تبدیل کرده است.
این حق شهروندان است که سبک زندگی خود را انتخاب کنند.
ممنوعیت دسترسی شهروندان به نوشیدنی‌های الکلی باعث شده جان آن‌ها به خطر بیفتد.
نکته اینجاست که سرکوب‌گران جمهوری اسلامی از این اوضاع خرسند شده‌اند و از ابراز آن نیز ابایی ندارند.
- اما آیا آزادی نوشیدن مشروبات الکلی در ایران خواسته‌ای غیرمنطقی است؟
چرا باید صدها نفر از مردم عادی به خاطر مصرف مشروب تقلبی کشته شوند؟
ممنوعیت عرضه الکل در ایران در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی جان هم‌وطنان‌مان را این‌چنین در خطر قرار داده است.

این گزارش را که قبلا منتشر کرده‌ایم بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Alcoholic_Beverages_In_Iran

#مشروبات_الکلی #مسمومیت_الکل #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
#رشت
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام خانوم گوهر عشقی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

#یادبود #خدانور_لجه_ای

من، گوهر عشقی هستم؛ مادری که داغ دیده، مادری که فرزندش را در مسیر عدالت و آزادی از دست داد، و مادری که امروز به یاد خدانور لجه‌ای، جوان دلیر سیستان و بلوچستان است.

خدانور، فرزندی از دل این خاک؛ فرزندی که برای حقش ایستاد، برای آزادی‌اش مبارزه کرد و برای سرزمینش فریاد شد. او را از ما گرفتند، اما نه صدایش خاموش شده و نه راهش گم گشته است. خدانور تنها یک نام نیست؛ او نماد هزاران جوانی است که در سیستان و بلوچستان و سراسر این سرزمین در برابر بی‌عدالتی‌ها سر خم نکردند و قربانی ستم شدند.

مادران این خاک هرگز فرزندان خود را فراموش نمی‌کنند. من، گوهر عشقی، که فرزندم ستار را برای همین آرمان‌ها از دست دادم، امروز خدانور را نیز فرزند خود می‌دانم. خدانور، فرزندی که گرچه خونش بر زمین ریخت، اما راهش هرگز متوقف نخواهد شد. او در قلب من و قلب تمام مادرانی که در مسیر آزادی داغ‌دیده‌اند، زنده است.

این داغ‌ها ما را قوی‌تر کرده‌اند؛ ما مادران زانو نمی‌زنیم. هر فرزند شهیدی، فریادی برای حق و عدالت است.
خدانور جان، نام تو در تاریخ مبارزات این سرزمین خواهد درخشید. راه تو، راه هزاران جوان آزاده است که در سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط کشور، برای آزادی و برابری جان دادند. ما مادران، همچنان ایستاده‌ایم و تا آخرین نفس این مبارزه را ادامه می‌دهیم، برای تو، برای ستار، برای همه‌ی جوانانی که جانشان را در این راه گذاشتند.

هیچ قدرتی نمی‌تواند ما را به سکوت وادار کند. هیچ ظلمی پایدار نخواهد ماند. ما مادران، فریاد رهایی این سرزمین هستیم و خدانورها، ستارها، و تمام جان باختگان راه آزادی، شمع‌هایی هستند که مسیرمان را روشن می‌کنند.

خدانور، فرزند ایران، راهت ادامه دارد.

#گوهر_عشقی
#خدانور_لجه_ای
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آوا گراوند خواهر جاویدنام آرمیتا گراوند این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«صبح آن روز شوم...!»


بلی، امروز سالگرد همان صبحی است که آرمیتای زیبا، کوله‌اش را برداشت که برود به مدرسه، اما او هرگز به مدرسه نرسید.
آرمیتا در ایستگاه مترو توسط حجاب‌بان‌های گروه موسوم به دختران انقلاب با هدایت بهاره جنگروی، به قتل رسید.

هرگز فراموش نمی‌کنیم که جمهوری اسلامی آرمیتا گراوند را توسط مامور «حجاب‌بان» به نام بهاره جنگروی، صرفا به خاطر عدم رعایت حجاب اجباری به قتل رساند. برای جلوگیری از خیزش مردمی، پدر و مادر و دوستان آرمیتا را تحت شدیدترین فشارها قرار داد، خبرنگاران را به بیمارستان راه نداد، نیروهای اطلاعاتی و سرکوبگر را در آنجا مستقر کرد، اخبار دروغ پخش کرد، خبر مرگ مغزی آرمیتا را با تاخیر انتشار داد تا تحت‌الشعاع اخبار دیگر قرار بگیرد و ...

#آرمیتا_گراوند
#آرمیتاگراوند #دادخواهی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:

«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.»

متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:

«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمی‌دانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشم‌هایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کرده‌اید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادی‌های موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی می‌گذرد، پدر نمی‌دانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیش‌تر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمی‌خواهیم!»

آن زنده‌یاد تصور نمی‌کرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.

ادامه در کامنت
.
گمان نمی‌کنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور ماموران‌شان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شده‌ی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.

رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»

#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech