Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بند ۹ زندان زاهدان
شعر خونین شیدای همدانی، شیدای ایران، از درون زندان زاهدان
یک بند ۹، زیر ِ زمین، با ۲۸ پله
چل سال میمانَد در اینجا، عمر یک چله
اینجا طناب دارها پیوسته میرقصند
زندانیان هم با طناب، آهسته میرقصند
اینجا فقط خون است و مرگ و گریه و زاری
مُردند بسیاری، فقط با جُرم بیداری
اینجا اگر گویی «چرا»، زنجیر میگردی
با اینهمه نابخردان، درگیر میگردی
بر میلهها یک شب مرا اینجا، جُدا بستند
پای مرا زنجیر بر دست خدا بستند
بی جُرم و بی تقصیر، در قعر قرنطینه
زنجیر بر دست و دل و پا و سر و سینه
گر بر سر و پایم زنید ای ناکسان، تیشه
محکم شود ریشه درون خاک اندیشه
شلاق اگر هر لحظه بنوازند بر جانم
به خون سرخ لالهها ساکت نمیمانم
شیری که میغُرّد درون خیل کفتاران
میریزد از تیغ کلامش خون، چنان باران
پس فاش میگویم هر آنچه راز پنهان است
زیرا برای من هدف، بالاتر از جان است
اینجا تمام ماهها خونین چو آبان است
آری در اینجا جان، بهایش کمتر از نان است
اینجا نه آمریکا، نه هند و ازبکستان است
زندان خونین بلوچستان و سیستان است
در این جهنم که خدا از آن، گریزان است
«شیدای» شاعر، سالها تبعید و زندان است
نور است میتابد، سیاهی رو به پایان است
این شعر خونین، هدیهی «شیدای ایران» است
این شعر، که ۶ ماه پیش، در مردادماه سال ۱۴۰۲ توسط «شیدای شاعر» سروده و خوانده شده، بهتازگی به دست «توانا» رسیده است و برای نخستین بار منتشر میشود. شیدای همدانی با حکم ۱۶ سال زندان در تبعید، در شرایط بسیار خطرناکی، زیر شکنجه و در سکوت و سانسور خبری، در بند امنیتی، بند ۹، زندان زاهدان به سر میبرد. این شعر، علاوه بر ارزش آزادیخواهانه و ادبی آن، ارزش حقوق بشری و جامعهشناختی بسیاری نیز دارد. زیرا شیدای همدانی، در قالب شعر، شرایط بسیار وحشتناک زندان زاهدان و بند امنیتی این زندان، موسوم به بند ۹ و شکنجههایی که خود او و دیگر زندانیان متحمل میشوند، رفتار زندانیان و زندانبانان و مسئولان را با دقت، به تصویر کشیده و افشا کرده است. شیدای همدانی، هماکنون که این شعر منتشر میشود در بند ۹ زندان زاهدان، در اعتصاب غذای خشک به سر میبرد و نگرانیهای بسیار جدی در مورد جان او وجود دارد و توجه ویژه همه کنشگران و نهادهای سیاسی و حقوق بشری را میطلبد.
#شیدای_همدانی #زندان_زاهدان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعر خونین شیدای همدانی، شیدای ایران، از درون زندان زاهدان
یک بند ۹، زیر ِ زمین، با ۲۸ پله
چل سال میمانَد در اینجا، عمر یک چله
اینجا طناب دارها پیوسته میرقصند
زندانیان هم با طناب، آهسته میرقصند
اینجا فقط خون است و مرگ و گریه و زاری
مُردند بسیاری، فقط با جُرم بیداری
اینجا اگر گویی «چرا»، زنجیر میگردی
با اینهمه نابخردان، درگیر میگردی
بر میلهها یک شب مرا اینجا، جُدا بستند
پای مرا زنجیر بر دست خدا بستند
بی جُرم و بی تقصیر، در قعر قرنطینه
زنجیر بر دست و دل و پا و سر و سینه
گر بر سر و پایم زنید ای ناکسان، تیشه
محکم شود ریشه درون خاک اندیشه
شلاق اگر هر لحظه بنوازند بر جانم
به خون سرخ لالهها ساکت نمیمانم
شیری که میغُرّد درون خیل کفتاران
میریزد از تیغ کلامش خون، چنان باران
پس فاش میگویم هر آنچه راز پنهان است
زیرا برای من هدف، بالاتر از جان است
اینجا تمام ماهها خونین چو آبان است
آری در اینجا جان، بهایش کمتر از نان است
اینجا نه آمریکا، نه هند و ازبکستان است
زندان خونین بلوچستان و سیستان است
در این جهنم که خدا از آن، گریزان است
«شیدای» شاعر، سالها تبعید و زندان است
نور است میتابد، سیاهی رو به پایان است
این شعر خونین، هدیهی «شیدای ایران» است
این شعر، که ۶ ماه پیش، در مردادماه سال ۱۴۰۲ توسط «شیدای شاعر» سروده و خوانده شده، بهتازگی به دست «توانا» رسیده است و برای نخستین بار منتشر میشود. شیدای همدانی با حکم ۱۶ سال زندان در تبعید، در شرایط بسیار خطرناکی، زیر شکنجه و در سکوت و سانسور خبری، در بند امنیتی، بند ۹، زندان زاهدان به سر میبرد. این شعر، علاوه بر ارزش آزادیخواهانه و ادبی آن، ارزش حقوق بشری و جامعهشناختی بسیاری نیز دارد. زیرا شیدای همدانی، در قالب شعر، شرایط بسیار وحشتناک زندان زاهدان و بند امنیتی این زندان، موسوم به بند ۹ و شکنجههایی که خود او و دیگر زندانیان متحمل میشوند، رفتار زندانیان و زندانبانان و مسئولان را با دقت، به تصویر کشیده و افشا کرده است. شیدای همدانی، هماکنون که این شعر منتشر میشود در بند ۹ زندان زاهدان، در اعتصاب غذای خشک به سر میبرد و نگرانیهای بسیار جدی در مورد جان او وجود دارد و توجه ویژه همه کنشگران و نهادهای سیاسی و حقوق بشری را میطلبد.
#شیدای_همدانی #زندان_زاهدان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از دو هفته است که خبری از شیدای همدانی در دست نیست. او از هنگامی که به بند ۹، بند امنیتی زندان زاهدان، منتقل شد، دست به اعتصاب غذا زده بود. نمیدانیم سرانجام اعتصابش را شکست یا خیر؟!
در پی انتشار شعری از شیدای همدانی در پاسخ به عزتالله ضرغامی، این زندانی سیاسی توسط اداره حفاظت اطلاعات زندان زاهدان احضار شد و او را به بند امنیتی ۹ منتقل کردهاند.
شیدای همدانی از لحظه ورود به این بند دست به اعتصاب غذای تر و خشک زده است و این موضوع دوستداران این زندانی سیاسی را نگران کرده است.
چندی پیش به شیدای همدانی اطلاع. دادند که پنج سال دیگر به محکومیت او افزوده شده است، بدون آنکه دادگاهی برگزار شود!
شیدای همدانی در یکی از کلیپهای خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«اینها برای آبادی نیامدند. اینها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمیدهیم و راه را بر تجاوز آنان میبندیم».
بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شرایط شیدای همدانی در زندان زاهدان، خطرناک است. همچنین او با اتهامهای سنگین و خطرناکی مواجه است که توجه ویژه وکلا، فعالان و نهادهای حقوق بشری را میطلبد.
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سالهای گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زندهیاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.
بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچگونه حق مرخصی، در سکوت رسانهای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهامهای انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده و برخی از اتهاماتش به جهت نوع مجازاتی که ممکن است صادر شود، نگرانکننده است، در حبس به سر میبرد.
هفته گذشته شعری از شیدای همدانی منتشر کردیم که در تابستان ۱۴۰۲ سروده بود و شرایط زندان را توصیف کرده بود. از جمله اینکه افشا کرده بود که یکبار او را چگونه به میلهها زنجیر کردند و آزارش دادند.
#شیدای_همدانی #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در پی انتشار شعری از شیدای همدانی در پاسخ به عزتالله ضرغامی، این زندانی سیاسی توسط اداره حفاظت اطلاعات زندان زاهدان احضار شد و او را به بند امنیتی ۹ منتقل کردهاند.
شیدای همدانی از لحظه ورود به این بند دست به اعتصاب غذای تر و خشک زده است و این موضوع دوستداران این زندانی سیاسی را نگران کرده است.
چندی پیش به شیدای همدانی اطلاع. دادند که پنج سال دیگر به محکومیت او افزوده شده است، بدون آنکه دادگاهی برگزار شود!
شیدای همدانی در یکی از کلیپهای خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«اینها برای آبادی نیامدند. اینها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمیدهیم و راه را بر تجاوز آنان میبندیم».
بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شرایط شیدای همدانی در زندان زاهدان، خطرناک است. همچنین او با اتهامهای سنگین و خطرناکی مواجه است که توجه ویژه وکلا، فعالان و نهادهای حقوق بشری را میطلبد.
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سالهای گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زندهیاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.
بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچگونه حق مرخصی، در سکوت رسانهای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهامهای انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده و برخی از اتهاماتش به جهت نوع مجازاتی که ممکن است صادر شود، نگرانکننده است، در حبس به سر میبرد.
هفته گذشته شعری از شیدای همدانی منتشر کردیم که در تابستان ۱۴۰۲ سروده بود و شرایط زندان را توصیف کرده بود. از جمله اینکه افشا کرده بود که یکبار او را چگونه به میلهها زنجیر کردند و آزارش دادند.
#شیدای_همدانی #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپهای خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«اینها برای آبادی نیامدند. اینها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمیدهیم و راه را بر تجاوز آنان میبندیم».
شیدای همدانی زمان خواندن شعری در نقد سید علی خامنهای عکس خامنهای را آتش زد. این حرکت یکی از دلایل دستگیری او بیان شده است.
آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمتهای مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.
صدای زندانیان باشیم و از یاد نبریم شیدای همدانی به دلیل سرودن شعر به زندان افتاده است.
https://youtu.be/BsSwkuzJDxw
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/club-t-jail-case-21-sheyda
#حقیقت_زندان #شیدای_همدانی
#زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شیدای همدانی در یکی از کلیپهای خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«اینها برای آبادی نیامدند. اینها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمیدهیم و راه را بر تجاوز آنان میبندیم».
شیدای همدانی زمان خواندن شعری در نقد سید علی خامنهای عکس خامنهای را آتش زد. این حرکت یکی از دلایل دستگیری او بیان شده است.
آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمتهای مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.
صدای زندانیان باشیم و از یاد نبریم شیدای همدانی به دلیل سرودن شعر به زندان افتاده است.
https://youtu.be/BsSwkuzJDxw
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/club-t-jail-case-21-sheyda
#حقیقت_زندان #شیدای_همدانی
#زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از شیدای همدانی از درون زندان زاهدان
در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
شیدای همدانی در این شعر ضمن گلایه از برخی دوستانش، تلنگری بر برخی هنرمندان میزند و مسئولیت هنرمند را یادآوری میکند.
قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپهای خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«اینها برای آبادی نیامدند. اینها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمیدهیم و راه را بر تجاوز آنان میبندیم».
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سالهای گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زندهیاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.
بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچگونه حق مرخصی، در سکوت رسانهای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهامهای انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده، در حبس به سر میبرد.
آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمتهای مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.
https://youtu.be/BsSwkuzJDxw
متن شعر جدید شیدای همدانی که امروز به دستمان رسید به شرح زیر است:
خبر داری هنرمندی خردمند
به دام ناکسان، افتاده در بند؟!
به بند ناخردمندان گمراه
بدون مونس و غمخوار و همراه
به زنجیری که از جنس جنون است
جنونی که به رنگ سرخ خون است
در این زندان، کسی حالش نپرسد
ز اوج و وسعت بالش نپرسد
منم آن مرد آزاد هنرمند
در این زندان و این زنجیر و این بند
کسی اینجا ز حالم باخبر نیست
خبر حتا ز یاری هم، دگر نیست
رفیقانم مرا از یاد بردند
درون قلب من آرام مُردند
گمانم یاد ما را باد بُرده
مرا حتا خدا از یاد بُرده
اگرچه این خودش درد کمی نیست
ولی چون بگذرد، دیگر غمی نیست
بداند گوهری، قدر گُهر را
و زرگر میشناسد قدر زر را
قلم، یار و هنر، گشته نگارم
وطن هم، مونس و دلدار و یارم
هنر، یعنی ز آزادی سُرودن
و خاک پاک میهن را سُتودن
هر آنکس از هنر، آکنده باشد
همیشه نام نیکش زنده باشد
هنربندان، هنر را میفروشند
به دیناری، گُهر را میفروشند
ببین آن خائنان انجمن را
به یک سکّه، فروشند این وطن را
هنر کهاندر پی یاری نباشد
پیامش بهر بیداری نباشد
درون نطفه میگردد فراموش
بسان آتشی که گشته خاموش
هنرمندی اگر، با مردمت باش!
پناه مردم سردرگمت باش!
بخوان شعری که چون شمشیر، تیز است
چو نوری با سیاهی در ستیز است
بخوان آواز خون و خشم و آتش
ز کورش، از سیاوش، هم ز آرش
بگو از کاوه و یعقوب و بابک
بخوان شور و همایون و چکاوک
بساز آهنگ آزادی و یاری
ز رزم و گوی و میدان و سواری
ز زندان و ز زنجیر و اسارت
ز شیخ و هرزگی و قتل و غارت
بگو از عشق تا که پاک مانی
چو تاجی پاک، در این خاک مانی
من از روزی که عزم خاک کردم
ز ناپاکی، دلم را پاک کردم
ز ایران گفتم و از خاک پاکم
اگر حتا کنندم چاکچاکم
کمانم، دفتر و نوک قلم، تیر
رفیق و مونسم، زندان و زنجیر
به شور و مستی این خاک، سوگند
به عشق عاشقان پاک، سوگند
اگر صد سال در زندان بمانم
سرودی غیر آزادی نخوانم
هنرمندان! هنر، دُرّی گران است
هنر حتا گرامیتر ز جان است
بگویم تا بدانی که هنر چیست
که مانندش در این عالَم، گُهر نیست
هنر، در اوج هُشیاری و مستی
نباشد برتر از میهنپرستی
هنر، یعنی به راه خاک پاکت
دهی جان را، ولی نه مُشت خاکت
هنر، یعنی شرف، از خود گذشتن
شکنجه گشتن اما، برنگشتن
هنر، یعنی شکستن بند غم را
به دار آویختن، ظلم و ستم را
هنر، هم، رنگ و هم، آواز نور است
گَهی موج خروشان، گَه، صبور است
هنر، خورشید راهی ماندگار است
هنر، عِطر دلانگیز بهار است
هنر، آغاز راهی جاودان است
هنر، گُلواژهای از آسمان است
هنر، یعنی خردمندی، ظرافت
هنر، یعنی وطن، یعنی شرافت
وطن، سُرخ است چون خون، سبز، چون برگ
نترسیدن ز حتا سایهی مرگ
وطن، عشق است و ما عاشقترینیم
و ما دلدادهی این سرزمینیم
وطن، پایان بند و بندگیهاست
هنر، آزادگی از بردگیهاست
هنر، آغاز شیدایی و مستی است
هنر، بیشک همان میهنپرستی است
#شیدای_همدانی #بیانیه #شعر #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
شیدای همدانی در این شعر ضمن گلایه از برخی دوستانش، تلنگری بر برخی هنرمندان میزند و مسئولیت هنرمند را یادآوری میکند.
قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپهای خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«اینها برای آبادی نیامدند. اینها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمیدهیم و راه را بر تجاوز آنان میبندیم».
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سالهای گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زندهیاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.
بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچگونه حق مرخصی، در سکوت رسانهای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهامهای انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده، در حبس به سر میبرد.
آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمتهای مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.
https://youtu.be/BsSwkuzJDxw
متن شعر جدید شیدای همدانی که امروز به دستمان رسید به شرح زیر است:
خبر داری هنرمندی خردمند
به دام ناکسان، افتاده در بند؟!
به بند ناخردمندان گمراه
بدون مونس و غمخوار و همراه
به زنجیری که از جنس جنون است
جنونی که به رنگ سرخ خون است
در این زندان، کسی حالش نپرسد
ز اوج و وسعت بالش نپرسد
منم آن مرد آزاد هنرمند
در این زندان و این زنجیر و این بند
کسی اینجا ز حالم باخبر نیست
خبر حتا ز یاری هم، دگر نیست
رفیقانم مرا از یاد بردند
درون قلب من آرام مُردند
گمانم یاد ما را باد بُرده
مرا حتا خدا از یاد بُرده
اگرچه این خودش درد کمی نیست
ولی چون بگذرد، دیگر غمی نیست
بداند گوهری، قدر گُهر را
و زرگر میشناسد قدر زر را
قلم، یار و هنر، گشته نگارم
وطن هم، مونس و دلدار و یارم
هنر، یعنی ز آزادی سُرودن
و خاک پاک میهن را سُتودن
هر آنکس از هنر، آکنده باشد
همیشه نام نیکش زنده باشد
هنربندان، هنر را میفروشند
به دیناری، گُهر را میفروشند
ببین آن خائنان انجمن را
به یک سکّه، فروشند این وطن را
هنر کهاندر پی یاری نباشد
پیامش بهر بیداری نباشد
درون نطفه میگردد فراموش
بسان آتشی که گشته خاموش
هنرمندی اگر، با مردمت باش!
پناه مردم سردرگمت باش!
بخوان شعری که چون شمشیر، تیز است
چو نوری با سیاهی در ستیز است
بخوان آواز خون و خشم و آتش
ز کورش، از سیاوش، هم ز آرش
بگو از کاوه و یعقوب و بابک
بخوان شور و همایون و چکاوک
بساز آهنگ آزادی و یاری
ز رزم و گوی و میدان و سواری
ز زندان و ز زنجیر و اسارت
ز شیخ و هرزگی و قتل و غارت
بگو از عشق تا که پاک مانی
چو تاجی پاک، در این خاک مانی
من از روزی که عزم خاک کردم
ز ناپاکی، دلم را پاک کردم
ز ایران گفتم و از خاک پاکم
اگر حتا کنندم چاکچاکم
کمانم، دفتر و نوک قلم، تیر
رفیق و مونسم، زندان و زنجیر
به شور و مستی این خاک، سوگند
به عشق عاشقان پاک، سوگند
اگر صد سال در زندان بمانم
سرودی غیر آزادی نخوانم
هنرمندان! هنر، دُرّی گران است
هنر حتا گرامیتر ز جان است
بگویم تا بدانی که هنر چیست
که مانندش در این عالَم، گُهر نیست
هنر، در اوج هُشیاری و مستی
نباشد برتر از میهنپرستی
هنر، یعنی به راه خاک پاکت
دهی جان را، ولی نه مُشت خاکت
هنر، یعنی شرف، از خود گذشتن
شکنجه گشتن اما، برنگشتن
هنر، یعنی شکستن بند غم را
به دار آویختن، ظلم و ستم را
هنر، هم، رنگ و هم، آواز نور است
گَهی موج خروشان، گَه، صبور است
هنر، خورشید راهی ماندگار است
هنر، عِطر دلانگیز بهار است
هنر، آغاز راهی جاودان است
هنر، گُلواژهای از آسمان است
هنر، یعنی خردمندی، ظرافت
هنر، یعنی وطن، یعنی شرافت
وطن، سُرخ است چون خون، سبز، چون برگ
نترسیدن ز حتا سایهی مرگ
وطن، عشق است و ما عاشقترینیم
و ما دلدادهی این سرزمینیم
وطن، پایان بند و بندگیهاست
هنر، آزادگی از بردگیهاست
هنر، آغاز شیدایی و مستی است
هنر، بیشک همان میهنپرستی است
#شیدای_همدانی #بیانیه #شعر #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech