به دنبال حقیقت: #خبرنگاری مخفیانه و صدای دموکراتیک برمه
پس از آنکه برمه استقلال خود را از بریتانیا در سال ۱۹۴۸ به دست آورد، بلافاصله درگیر جنگ قدرت، میان حکومتهای نظامی و غیر نظامی شد. ارتش تا سال ۱۹۶۲، قدرت خود را تحکیم کرده و کشور را به طور کامل اداره میکرد. در سال ۱۹۸۸، رهبر خرافهگرای کشور، ژنرال نِهوین، دستور داد همه اسکناسهای کشور به جز 45 و 90 کیات، باطل شوند چون این اعداد به نه قابل تقسیم بودند و رقم نه عدد خوشبختی تلقی میشد. صدها هزار برمهای با رهبری دانشجویان معترض در ۸ اوت ۱۹۸۸ (مشهور به ۸۸۸۸ به دلیل آنکه ماه اوت ماه هشتم تقویم میلادی است)، به خیابانها ریختند. معترضین با این دستور، پساندازهای طول عمر خویش را نابود شده میدیدند. ارتش با استفاده بیسابقه از خشونت، به #سرکوب اعتراضات پرداخت و در جریان سرکوب، بیش از سه هزار معترض کشته و صدها نفر بازداشت شدند. ژنرالها وعده برگزاری انتخابات در سال ۱۹۹۰ را دادند اما پیروزی قاطع آنگسان سوچی، تهدیدی برای قدرت نظامیان حاکم بود. در واکنش به این امر، سوچی تحت حبس خانگی قرار داده شد.
اعتراضات سال ۱۹۸۸، موج نارضایتی گستردهای در میان مردم برمه به نمایش گذاشت. اما بقیه نقاط جهان از اعتراضات و قساوت رژیم، بیاطلاع ماند. بسیاری از افراد زندانی شده بعد از اعتراضات، به واسطه عدم توجه بینالمللی و داخلی به خواستههای خود شگفتزده بودند و به این نتیجه رسیدند که مطبوعات مستقل، تنها روش دسترسی به جهان خارج و در نهایت #براندازی رژیم است. فعالان #دموکراسیخواه برمهای در اروپا در سال ۱۹۹۲، سازمانی به نام صدای دموکراتیک برمه بنیان گذاشتند تا مطبوعات آزاد را در اختیار مردم برمه قرار دهند. این سازمان با استفاده از #گزارشگران مخفی و ارسال ماهوارهای و رادیویی سیگنال از اسلوی نروژ به برمه، توانست اخبار بدون جهتگیری را در اختیار مردم قرار دهد. پیش از این، مردم فقط به تلویزیون دولتی دسترسی داشتند.
در سال ۲۰۰۷، هنگامی که قیمتهای حمل و نقل به واسطه حذف یارانههای دولتی تقریبا دو برابر شد، هزاران راهب برمهای به خیابانها آمدند تا به نفع مردم اعتراض کنند. این اعتراض به علت رنگ ردای راهبان، به #انقلاب_زعفرانی مشهور شد. صدای #دموکراتیک برمه، تنها سازمانی بود که گزارشگرانی در داخل کشور داشت و از این طریق افراد میتوانستند اعتراضات داخلی را به جامعه بینالمللی نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Dw7WMy
#توانا
#تجربه #کنشگری #دیگرجوامع
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
پس از آنکه برمه استقلال خود را از بریتانیا در سال ۱۹۴۸ به دست آورد، بلافاصله درگیر جنگ قدرت، میان حکومتهای نظامی و غیر نظامی شد. ارتش تا سال ۱۹۶۲، قدرت خود را تحکیم کرده و کشور را به طور کامل اداره میکرد. در سال ۱۹۸۸، رهبر خرافهگرای کشور، ژنرال نِهوین، دستور داد همه اسکناسهای کشور به جز 45 و 90 کیات، باطل شوند چون این اعداد به نه قابل تقسیم بودند و رقم نه عدد خوشبختی تلقی میشد. صدها هزار برمهای با رهبری دانشجویان معترض در ۸ اوت ۱۹۸۸ (مشهور به ۸۸۸۸ به دلیل آنکه ماه اوت ماه هشتم تقویم میلادی است)، به خیابانها ریختند. معترضین با این دستور، پساندازهای طول عمر خویش را نابود شده میدیدند. ارتش با استفاده بیسابقه از خشونت، به #سرکوب اعتراضات پرداخت و در جریان سرکوب، بیش از سه هزار معترض کشته و صدها نفر بازداشت شدند. ژنرالها وعده برگزاری انتخابات در سال ۱۹۹۰ را دادند اما پیروزی قاطع آنگسان سوچی، تهدیدی برای قدرت نظامیان حاکم بود. در واکنش به این امر، سوچی تحت حبس خانگی قرار داده شد.
اعتراضات سال ۱۹۸۸، موج نارضایتی گستردهای در میان مردم برمه به نمایش گذاشت. اما بقیه نقاط جهان از اعتراضات و قساوت رژیم، بیاطلاع ماند. بسیاری از افراد زندانی شده بعد از اعتراضات، به واسطه عدم توجه بینالمللی و داخلی به خواستههای خود شگفتزده بودند و به این نتیجه رسیدند که مطبوعات مستقل، تنها روش دسترسی به جهان خارج و در نهایت #براندازی رژیم است. فعالان #دموکراسیخواه برمهای در اروپا در سال ۱۹۹۲، سازمانی به نام صدای دموکراتیک برمه بنیان گذاشتند تا مطبوعات آزاد را در اختیار مردم برمه قرار دهند. این سازمان با استفاده از #گزارشگران مخفی و ارسال ماهوارهای و رادیویی سیگنال از اسلوی نروژ به برمه، توانست اخبار بدون جهتگیری را در اختیار مردم قرار دهد. پیش از این، مردم فقط به تلویزیون دولتی دسترسی داشتند.
در سال ۲۰۰۷، هنگامی که قیمتهای حمل و نقل به واسطه حذف یارانههای دولتی تقریبا دو برابر شد، هزاران راهب برمهای به خیابانها آمدند تا به نفع مردم اعتراض کنند. این اعتراض به علت رنگ ردای راهبان، به #انقلاب_زعفرانی مشهور شد. صدای #دموکراتیک برمه، تنها سازمانی بود که گزارشگرانی در داخل کشور داشت و از این طریق افراد میتوانستند اعتراضات داخلی را به جامعه بینالمللی نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Dw7WMy
#توانا
#تجربه #کنشگری #دیگرجوامع
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
پرسشهایی که انگار هیچ وقت نمیخواهد گریبان ایرانیان را رها کند!
.
حدس می زنیم برخی از همراهان این صفحه با پرسش هایی کلنجار بروند که فردی چون داریوش آشوری هم با آن ها درگیر است: «مسئله اصلی همواره همراه من است و آن مسئله ای است که من از سن نوزده، بیست سالگی با خودم داشتهام و مسئله است که همه هم نسلهای ما دارند و نسلهای کنونی ایرانی هم دارند که ما در این دنیا چه کسی هستیم و ارتباط ما با این دنیا چیست؟ مدرنیته چیست و من چگونه می توانم مدرن باشم یا چگونه مدرنیته را بفهمم؟ و اینجاست که مثلا فهم حافظ از این منظر و کوشش برای یک چنین کار تحلیلی جزو این پروژه عمومی فهم مدرنیته برای من است».
.
داریوش آشوری یکی از متفکران برجسته ایران در دوره معاصر است که از بسیاری جهات خصلتهای اصلی تجربه مدرنیته را در کار و اندیشه خود نمایندگی میکند. داریوش آشوری زاده ۱۱ مرداد ۱۳۱۷ در تهران و زبانشناس، مترجم است و در حوزه روشنفکری نیز بسیار تاثیرگذار بوده است.
.
در یک گفت و گوی بلند که آموزشکده توانا بر پایه مجموعه مقالات او به نام ما و مدرنیت با او صورت داده است، داریوش آشوری مروری میکند بر تجدد به شیوه ای که ایرانیان شناختند و به مسائل آن پرداختند. بعلاوه بازبینی تازهای از مباحث آن کتاب است که اندیشههای او را در سه دهه پیش نشان میدهد.
http://bit.ly/2VYtGjH
.
#داریوش_آشوری #مدرنیت_مدرنیته #تجربه_مدرنیته #زبان_شناسی
@Tavaana_TavaanaTech
.
حدس می زنیم برخی از همراهان این صفحه با پرسش هایی کلنجار بروند که فردی چون داریوش آشوری هم با آن ها درگیر است: «مسئله اصلی همواره همراه من است و آن مسئله ای است که من از سن نوزده، بیست سالگی با خودم داشتهام و مسئله است که همه هم نسلهای ما دارند و نسلهای کنونی ایرانی هم دارند که ما در این دنیا چه کسی هستیم و ارتباط ما با این دنیا چیست؟ مدرنیته چیست و من چگونه می توانم مدرن باشم یا چگونه مدرنیته را بفهمم؟ و اینجاست که مثلا فهم حافظ از این منظر و کوشش برای یک چنین کار تحلیلی جزو این پروژه عمومی فهم مدرنیته برای من است».
.
داریوش آشوری یکی از متفکران برجسته ایران در دوره معاصر است که از بسیاری جهات خصلتهای اصلی تجربه مدرنیته را در کار و اندیشه خود نمایندگی میکند. داریوش آشوری زاده ۱۱ مرداد ۱۳۱۷ در تهران و زبانشناس، مترجم است و در حوزه روشنفکری نیز بسیار تاثیرگذار بوده است.
.
در یک گفت و گوی بلند که آموزشکده توانا بر پایه مجموعه مقالات او به نام ما و مدرنیت با او صورت داده است، داریوش آشوری مروری میکند بر تجدد به شیوه ای که ایرانیان شناختند و به مسائل آن پرداختند. بعلاوه بازبینی تازهای از مباحث آن کتاب است که اندیشههای او را در سه دهه پیش نشان میدهد.
http://bit.ly/2VYtGjH
.
#داریوش_آشوری #مدرنیت_مدرنیته #تجربه_مدرنیته #زبان_شناسی
@Tavaana_TavaanaTech
خواهران مسلمان؛ گروهی برای دفاع از حقوق زنان در مالزی
زینا انور فعال حقوق زنان در مالزی و بنیانگذار گروه خواهران مسلمان میگوید: «دلیل آنکه من در این جنبش درگیر شدم آن بود که حقیقتاً از بیعدالتی به نام خدا عصبانی بودم. برای من، ترک اسلام یا نادیده گرفتن اسلام ابداً مسئلهای نیست. من فکر میکنم برای همهٔ ما که از آغاز شکلگیری #خواهران مسلمان حضور داشتهایم دغدغه آن بود که چرا اسلام برای توجیه خشونت خانگی، سرکوب، و تبعیض مورد استفاده واقع میشود.»
وی اعتقاد دارد: «حتی اگر ما ملأ نباشیم، به عنوان شهروندان یک جامعه دمکراتیک میتوانیم سخن بگوییم و اگر دین به صورت منبعی برای حقوق یا سیاست عمومی مورد استفاده واقع شود هر شهروندی حق دارد در مورد دین و قوانین مبتنی بر اصول مذهبی سخن بگوید.»
انور بر این باور نیست که زنان باید میان مسلمان بودن و فمینیست بودن یکی را انتخاب کنند: "من میخواهم ... هم یک مسلمان و هم یک فمینیست باشم، و هیچ تناقضی در اینجا نمیبینم. به همین دلیل است که تصمیم گرفتم حقیقتاً متن دینی را بخوانم تا ببینم کجا توجیه تبعیض علیه زنان در متن وجود دارد. و کل فرایند بازگشت دوباره به متن به عنوان یک فمینیست با این پرسشها در ذهن، جهانی تازه و درکی تازه را در برابر من گشود ونیز درک مردم را که قران در مورد عدالت، همدردی و بخشش سخن میگوید، در مورد این که زنان و مردان قیم و ... محافظ یکدیگر هستند."نشریات دیگر گروه خواهران مسلمان به این موضوعات در عمق آنها میپردازند، از جمله کتابی در مورد اسلام و برنامه ریزی خانواده، اسلام و حقوق بار آوری زنان، حدیث در مورد زنان در ازدواج و اسلام و چند همسری.
#تجربه
#کنشگری
#توانا #خشونت_خانگی #چند_همسری #حقوق_زنان #مالزی #فمینیست
مشروح این مطالعه موردی را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://bit.ly/3oqGSvD
@Tavaana_TavaanaTech
زینا انور فعال حقوق زنان در مالزی و بنیانگذار گروه خواهران مسلمان میگوید: «دلیل آنکه من در این جنبش درگیر شدم آن بود که حقیقتاً از بیعدالتی به نام خدا عصبانی بودم. برای من، ترک اسلام یا نادیده گرفتن اسلام ابداً مسئلهای نیست. من فکر میکنم برای همهٔ ما که از آغاز شکلگیری #خواهران مسلمان حضور داشتهایم دغدغه آن بود که چرا اسلام برای توجیه خشونت خانگی، سرکوب، و تبعیض مورد استفاده واقع میشود.»
وی اعتقاد دارد: «حتی اگر ما ملأ نباشیم، به عنوان شهروندان یک جامعه دمکراتیک میتوانیم سخن بگوییم و اگر دین به صورت منبعی برای حقوق یا سیاست عمومی مورد استفاده واقع شود هر شهروندی حق دارد در مورد دین و قوانین مبتنی بر اصول مذهبی سخن بگوید.»
انور بر این باور نیست که زنان باید میان مسلمان بودن و فمینیست بودن یکی را انتخاب کنند: "من میخواهم ... هم یک مسلمان و هم یک فمینیست باشم، و هیچ تناقضی در اینجا نمیبینم. به همین دلیل است که تصمیم گرفتم حقیقتاً متن دینی را بخوانم تا ببینم کجا توجیه تبعیض علیه زنان در متن وجود دارد. و کل فرایند بازگشت دوباره به متن به عنوان یک فمینیست با این پرسشها در ذهن، جهانی تازه و درکی تازه را در برابر من گشود ونیز درک مردم را که قران در مورد عدالت، همدردی و بخشش سخن میگوید، در مورد این که زنان و مردان قیم و ... محافظ یکدیگر هستند."نشریات دیگر گروه خواهران مسلمان به این موضوعات در عمق آنها میپردازند، از جمله کتابی در مورد اسلام و برنامه ریزی خانواده، اسلام و حقوق بار آوری زنان، حدیث در مورد زنان در ازدواج و اسلام و چند همسری.
#تجربه
#کنشگری
#توانا #خشونت_خانگی #چند_همسری #حقوق_زنان #مالزی #فمینیست
مشروح این مطالعه موردی را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://bit.ly/3oqGSvD
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
خواهران مسلمان: محافظت از حقوق زنان در مالزی
بینش و انگیزه
مزالندو: طرح دیدهبانی تحولات پارلمان کنیا
در #قانون اساسی کنیا تصریح شده است که «قدرت مطلق متعلق به مردم است و باید مطابق با قانون اساسی اعمال شود.» اما این مفهوم هنوز در کنیا عملی نشده است. از آنجا که پارلمان کنیا نهادی عمومی است، اطلاعات مربوط به آن باید در اختیار عموم قرار گیرد. اما در واقعیت، مخفیکاری در #پارلمان کنیا در خصوص مواردی چون حضور و غیاب نمایندگان در جلسات #مجلس و سوابق رایدادن امری متعارف است. بنابر گفته اکولوه، «هنگام مراجعه به هر اداره دولتی در کنیا فرض بر محرمانه بودن تمام اطلاعات است، مگر آن که خلافش گفته شود، و به این دلیل دسترسی به اطلاعات بسیار دشوار است.»اغلب اوقات توضیحی برای محرمانه بودن اطلاعات ارائه نمیشود.
اندک بودن اطلاعات اولیه در دسترس مردم، منجر به ایجاد فرهنگ بیتفاوتی، بیاعتمادی، و ناامیدی شهروندان کنیا نسبت به دولت شده و سبب شده است که باور بسیاری از آنها این باشد که تلاششان برای ایجاد تغییر، تفاوتی در وضع کشور ایجاد نمیکند. در حالیکه شهروندان کنیایی اخبار را دنبال و در بحثها شرکت میکنند، برنامههایی در راستای آموزش مدنی در این کشور وجود ندارد و بیشتر #شهروندان از حقوقشان به عنوان شهروندان دموکراتیک باخبر نیستند. مزالندو در این رابطه گفته است که « مردم هنوز از بسیار جهات خود را بدهکار به رهبرانشان میبینند و نمیدانند که مسئولیت پاسخگو قرار دادن رهبران را دارند.»
به همین دلیل، دومین هدف پروژه مزالندو این بود که «کنیاییها را متقاعد کند تا به جای گلایه و شکایت از عملکرد دولت و دست روی دست هگذاشتن بدون تلاش برای ایجاد تغییر، برای تقاضای اطلاعات بیشتر از دولتشان، وارد عمل شوند...
#تجربه #مطالعه_موردی
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/3t1QwqF
@Tavaana_TavaanaTech
در #قانون اساسی کنیا تصریح شده است که «قدرت مطلق متعلق به مردم است و باید مطابق با قانون اساسی اعمال شود.» اما این مفهوم هنوز در کنیا عملی نشده است. از آنجا که پارلمان کنیا نهادی عمومی است، اطلاعات مربوط به آن باید در اختیار عموم قرار گیرد. اما در واقعیت، مخفیکاری در #پارلمان کنیا در خصوص مواردی چون حضور و غیاب نمایندگان در جلسات #مجلس و سوابق رایدادن امری متعارف است. بنابر گفته اکولوه، «هنگام مراجعه به هر اداره دولتی در کنیا فرض بر محرمانه بودن تمام اطلاعات است، مگر آن که خلافش گفته شود، و به این دلیل دسترسی به اطلاعات بسیار دشوار است.»اغلب اوقات توضیحی برای محرمانه بودن اطلاعات ارائه نمیشود.
اندک بودن اطلاعات اولیه در دسترس مردم، منجر به ایجاد فرهنگ بیتفاوتی، بیاعتمادی، و ناامیدی شهروندان کنیا نسبت به دولت شده و سبب شده است که باور بسیاری از آنها این باشد که تلاششان برای ایجاد تغییر، تفاوتی در وضع کشور ایجاد نمیکند. در حالیکه شهروندان کنیایی اخبار را دنبال و در بحثها شرکت میکنند، برنامههایی در راستای آموزش مدنی در این کشور وجود ندارد و بیشتر #شهروندان از حقوقشان به عنوان شهروندان دموکراتیک باخبر نیستند. مزالندو در این رابطه گفته است که « مردم هنوز از بسیار جهات خود را بدهکار به رهبرانشان میبینند و نمیدانند که مسئولیت پاسخگو قرار دادن رهبران را دارند.»
به همین دلیل، دومین هدف پروژه مزالندو این بود که «کنیاییها را متقاعد کند تا به جای گلایه و شکایت از عملکرد دولت و دست روی دست هگذاشتن بدون تلاش برای ایجاد تغییر، برای تقاضای اطلاعات بیشتر از دولتشان، وارد عمل شوند...
#تجربه #مطالعه_موردی
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/3t1QwqF
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
مزالندو: طرح دیدهبانی تحولات پارلمان کنیا
بینش و انگیزه «ممنون از این که از تارنمای پارلمان بازدید کردید. این تارنما هماکنون در حال بهروزرسانی است و به زودی آماده بازدید برای شما خواهد بود.» این پیامی بود که شهروندانی که در سپتامبر ۲۰۰۵
امروز ۲۲ ژوئن، روز جهانی رسانه مثبت است.
به دنبال حقیقت: #خبرنگاری مخفیانه و صدای دموکراتیک برمه
پس از آنکه برمه استقلال خود را از بریتانیا در سال ۱۹۴۸ به دست آورد، بلافاصله درگیر جنگ قدرت، میان حکومتهای نظامی و غیر نظامی شد. ارتش تا سال ۱۹۶۲، قدرت خود را تحکیم کرده و کشور را به طور کامل اداره میکرد. در سال ۱۹۸۸، رهبر خرافهگرای کشور، ژنرال نِهوین، دستور داد همه اسکناسهای کشور به جز 45 و 90 کیات، باطل شوند چون این اعداد به نه قابل تقسیم بودند و رقم نه عدد خوشبختی تلقی میشد. صدها هزار برمهای با رهبری دانشجویان معترض در ۸ اوت ۱۹۸۸ (مشهور به ۸۸۸۸ به دلیل آنکه ماه اوت ماه هشتم تقویم میلادی است)، به خیابانها ریختند. معترضین با این دستور، پساندازهای طول عمر خویش را نابود شده میدیدند. ارتش با استفاده بیسابقه از خشونت، به #سرکوب اعتراضات پرداخت و در جریان سرکوب، بیش از سه هزار معترض کشته و صدها نفر بازداشت شدند. ژنرالها وعده برگزاری انتخابات در سال ۱۹۹۰ را دادند اما پیروزی قاطع آنگسان سوچی، تهدیدی برای قدرت نظامیان حاکم بود. در واکنش به این امر، سوچی تحت حبس خانگی قرار داده شد.
اعتراضات سال ۱۹۸۸، موج نارضایتی گستردهای در میان مردم برمه به نمایش گذاشت. اما بقیه نقاط جهان از اعتراضات و قساوت رژیم، بیاطلاع ماند. بسیاری از افراد زندانی شده بعد از اعتراضات، به واسطه عدم توجه بینالمللی و داخلی به خواستههای خود شگفتزده بودند و به این نتیجه رسیدند که مطبوعات مستقل، تنها روش دسترسی به جهان خارج و در نهایت #براندازی رژیم است. فعالان #دموکراسیخواه برمهای در اروپا در سال ۱۹۹۲، سازمانی به نام صدای دموکراتیک برمه بنیان گذاشتند تا مطبوعات آزاد را در اختیار مردم برمه قرار دهند. این سازمان با استفاده از #گزارشگران مخفی و ارسال ماهوارهای و رادیویی سیگنال از اسلوی نروژ به برمه، توانست اخبار بدون جهتگیری را در اختیار مردم قرار دهد. پیش از این، مردم فقط به تلویزیون دولتی دسترسی داشتند.
در سال ۲۰۰۷، هنگامی که قیمتهای حمل و نقل به واسطه حذف یارانههای دولتی تقریبا دو برابر شد، هزاران راهب برمهای به خیابانها آمدند تا به نفع مردم اعتراض کنند. این اعتراض به علت رنگ ردای راهبان، به #انقلاب_زعفرانی مشهور شد. صدای #دموکراتیک برمه، تنها سازمانی بود که گزارشگرانی در داخل کشور داشت و از این طریق افراد میتوانستند اعتراضات داخلی را به جامعه بینالمللی نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Dw7WMy
#توانا
#تجربه #کنشگری #دیگرجوامع
@Tavaana_TavaanaTech
به دنبال حقیقت: #خبرنگاری مخفیانه و صدای دموکراتیک برمه
پس از آنکه برمه استقلال خود را از بریتانیا در سال ۱۹۴۸ به دست آورد، بلافاصله درگیر جنگ قدرت، میان حکومتهای نظامی و غیر نظامی شد. ارتش تا سال ۱۹۶۲، قدرت خود را تحکیم کرده و کشور را به طور کامل اداره میکرد. در سال ۱۹۸۸، رهبر خرافهگرای کشور، ژنرال نِهوین، دستور داد همه اسکناسهای کشور به جز 45 و 90 کیات، باطل شوند چون این اعداد به نه قابل تقسیم بودند و رقم نه عدد خوشبختی تلقی میشد. صدها هزار برمهای با رهبری دانشجویان معترض در ۸ اوت ۱۹۸۸ (مشهور به ۸۸۸۸ به دلیل آنکه ماه اوت ماه هشتم تقویم میلادی است)، به خیابانها ریختند. معترضین با این دستور، پساندازهای طول عمر خویش را نابود شده میدیدند. ارتش با استفاده بیسابقه از خشونت، به #سرکوب اعتراضات پرداخت و در جریان سرکوب، بیش از سه هزار معترض کشته و صدها نفر بازداشت شدند. ژنرالها وعده برگزاری انتخابات در سال ۱۹۹۰ را دادند اما پیروزی قاطع آنگسان سوچی، تهدیدی برای قدرت نظامیان حاکم بود. در واکنش به این امر، سوچی تحت حبس خانگی قرار داده شد.
اعتراضات سال ۱۹۸۸، موج نارضایتی گستردهای در میان مردم برمه به نمایش گذاشت. اما بقیه نقاط جهان از اعتراضات و قساوت رژیم، بیاطلاع ماند. بسیاری از افراد زندانی شده بعد از اعتراضات، به واسطه عدم توجه بینالمللی و داخلی به خواستههای خود شگفتزده بودند و به این نتیجه رسیدند که مطبوعات مستقل، تنها روش دسترسی به جهان خارج و در نهایت #براندازی رژیم است. فعالان #دموکراسیخواه برمهای در اروپا در سال ۱۹۹۲، سازمانی به نام صدای دموکراتیک برمه بنیان گذاشتند تا مطبوعات آزاد را در اختیار مردم برمه قرار دهند. این سازمان با استفاده از #گزارشگران مخفی و ارسال ماهوارهای و رادیویی سیگنال از اسلوی نروژ به برمه، توانست اخبار بدون جهتگیری را در اختیار مردم قرار دهد. پیش از این، مردم فقط به تلویزیون دولتی دسترسی داشتند.
در سال ۲۰۰۷، هنگامی که قیمتهای حمل و نقل به واسطه حذف یارانههای دولتی تقریبا دو برابر شد، هزاران راهب برمهای به خیابانها آمدند تا به نفع مردم اعتراض کنند. این اعتراض به علت رنگ ردای راهبان، به #انقلاب_زعفرانی مشهور شد. صدای #دموکراتیک برمه، تنها سازمانی بود که گزارشگرانی در داخل کشور داشت و از این طریق افراد میتوانستند اعتراضات داخلی را به جامعه بینالمللی نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Dw7WMy
#توانا
#تجربه #کنشگری #دیگرجوامع
@Tavaana_TavaanaTech
چهار انقلابی پشیمان
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابان ها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیت الله خمینی شدند. اما با این حال چهره های مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان: «ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعۀ خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا: «اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد: «این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نه، بل بجای این که ما با انقلاب، خیز برداریم به سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، به سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردست ها، خود را و هستیِ خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ درهیچ مذهبی کردیم».
شما درباره نظر این چهار تن چگونه میاندیشید؟
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #داریوش_شایگان #هما_ناطق #محمد_نوریزاد #محسن_سازگارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابان ها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیت الله خمینی شدند. اما با این حال چهره های مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان: «ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعۀ خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا: «اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد: «این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نه، بل بجای این که ما با انقلاب، خیز برداریم به سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، به سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردست ها، خود را و هستیِ خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ درهیچ مذهبی کردیم».
شما درباره نظر این چهار تن چگونه میاندیشید؟
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #داریوش_شایگان #هما_ناطق #محمد_نوریزاد #محسن_سازگارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مبارزات مدنی تجربهها و راهکارها - ۲۳
موضوع:
مقاومت اوکراین، تجربهها و درسهای آن
دامون گلریز، تحلیلگر مسائل بینالملل
زمان: یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ / ۶ مارس
ساعت ۲۱ به وقت تهران
https://is.gd/DjWdTP
#اوکراین #مقاومت_مردمی #تجربه #دموکراسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
موضوع:
مقاومت اوکراین، تجربهها و درسهای آن
دامون گلریز، تحلیلگر مسائل بینالملل
زمان: یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ / ۶ مارس
ساعت ۲۱ به وقت تهران
https://is.gd/DjWdTP
#اوکراین #مقاومت_مردمی #تجربه #دموکراسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند روز پیش پرسشی از کاربران پرسیدیم که دو تاثیر کارآمدی که از آموزشکده توانا گرفتهاند.
بیشتر کاربران روی عنصر آگاهیبخشی از سمت آموزشکده توانا تاکید کردند.
ضمن سپاس از لطف و حسن اعتماد شما کاربران و مخاطبان گرامی، اکنون میخواهیم صادقانه این احساس خود را با ما در میان بگذارید که شما در زمینه آگاهیبخشی چه انتظاراتی از توانا دارید که هنوز محقق نشده است؟ و انتظار دارید توانا آن را انجام دهید؟ یا فکر میکنید جای آن در توانا خالی است.
لطفا نظرات خود را حتی به صورت مفصل با ما در میان بگذارید.
ما قطعا برای بهبود فعالیت خود امید خود را به دیدگاههای دقیق شما خواهیم بست.
#آموزشکده_توانا #آموزش #جامعه_مدنی #کتاب #تجربه #مطالعه_موردی
@Tavaana_TavaanaTech
بیشتر کاربران روی عنصر آگاهیبخشی از سمت آموزشکده توانا تاکید کردند.
ضمن سپاس از لطف و حسن اعتماد شما کاربران و مخاطبان گرامی، اکنون میخواهیم صادقانه این احساس خود را با ما در میان بگذارید که شما در زمینه آگاهیبخشی چه انتظاراتی از توانا دارید که هنوز محقق نشده است؟ و انتظار دارید توانا آن را انجام دهید؟ یا فکر میکنید جای آن در توانا خالی است.
لطفا نظرات خود را حتی به صورت مفصل با ما در میان بگذارید.
ما قطعا برای بهبود فعالیت خود امید خود را به دیدگاههای دقیق شما خواهیم بست.
#آموزشکده_توانا #آموزش #جامعه_مدنی #کتاب #تجربه #مطالعه_موردی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زنان زندان عادلآباد
روایت یک معترض زندانی از گوشهای از روزگاری که بر زنان زندانی در زندان عادلآباد میگذرد
زنان عادلآباد، مقولهای است که تا عمر دارم نمیتوانم فراموش کنم؛ سرنوشتهایشان، نگاههایشان، چشمانشان ... .
نظام مردسالاری که ردپایش در سرنوشت زنان زندانی هم بسیار مشهود است؛ زنانی که به جای همسرانشان زندانی شده بودند، در واقع گروگان گرفته شده بودند تا شوهرشان که بابت جرمی که مرتکب شده بود و فراری بود، برگردد.
و زنان دیگری که سرنوشتهای تکتکشان که از یادم نمیرود ... .
«س» زندانی بند قتل بود که مسئولیت رساندن لباسهایی را به عهده داشت که خانواده هایمان برایمان میآوردند. هوای زندان سرد شده بود و ما روزشماری میکردیم لباسهایی که از خانوادهها تحویل گرفته شده، زودتر به دست مان برسد. «س» با پلاستیکی پر از لباس آمد در بندمان، از خوشحالی پر در آورده بودیم و همه پشت میلهها جمع شده بودیم، هر کس بسته کوچک لباسش را که میگرفت و تشکر میکرد، «س» رو کرد به همهمان و گفت: برای شوهرم فاتحه بخوانید. این اولین برخورد من و «س» بود.
چیزی که بین زندانیان بند قتل زنان شایع بود، اغلب در کودکی ازدواج کرده بودند با مردی که نمیخواستند، وقتی خودشان را به عنوان یک زن شناخته بودند، سعی کرده بودند خلا جفتی که میخواستند دوستش داشته باشند را در روابط خارج از ازدواج جستوجو کنند، بعد هم که واضح است ... در خلا وجود قانونی که لااقل برای طلاق حمایتشان کند و در ناآگاهی و خشم و استیصال اغلب به کمک مرد دوم، شوهرشان را کشته بودند. «س» اما متفاوت بود، به نظر میآمد همسرش را دوست داشته. برخورد بعدی من و «س» وقتی بود که «ریحانه» یا «آویسا» در راهروی زندان میدویدند و در آن فضای خفه، موجی از زندگی با هر قدمشان به جانم میریخت. سلول ما اعتراضیها برخلاف بقیه بندها همیشه بسته بود، مگر دو تا ۲۰ دقیقه هواخوری روزانه یا ضرورت برای رفتن به مددکاری، بهداری و ... .
ادامه را بشنوید.
- روایت یکی از بازداشتشدگان خیزش انقلابی در شیراز از بند زنان زندان عادلآباد توسط آموزشکده توانا بازخوانی شده است.
این قسمت اول است.
از سایر زندانیان که اخیرا آزاد شدهاند نیز دعوت میشود که تجربهها و مشاهدات خود را برای ما ارسال کنند.
#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #تجربه_زنذان #زندان_عادل_آباد_شیراز
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زنان زندان عادلآباد
روایت یک معترض زندانی از گوشهای از روزگاری که بر زنان زندانی در زندان عادلآباد میگذرد
زنان عادلآباد، مقولهای است که تا عمر دارم نمیتوانم فراموش کنم؛ سرنوشتهایشان، نگاههایشان، چشمانشان ... .
نظام مردسالاری که ردپایش در سرنوشت زنان زندانی هم بسیار مشهود است؛ زنانی که به جای همسرانشان زندانی شده بودند، در واقع گروگان گرفته شده بودند تا شوهرشان که بابت جرمی که مرتکب شده بود و فراری بود، برگردد.
و زنان دیگری که سرنوشتهای تکتکشان که از یادم نمیرود ... .
«س» زندانی بند قتل بود که مسئولیت رساندن لباسهایی را به عهده داشت که خانواده هایمان برایمان میآوردند. هوای زندان سرد شده بود و ما روزشماری میکردیم لباسهایی که از خانوادهها تحویل گرفته شده، زودتر به دست مان برسد. «س» با پلاستیکی پر از لباس آمد در بندمان، از خوشحالی پر در آورده بودیم و همه پشت میلهها جمع شده بودیم، هر کس بسته کوچک لباسش را که میگرفت و تشکر میکرد، «س» رو کرد به همهمان و گفت: برای شوهرم فاتحه بخوانید. این اولین برخورد من و «س» بود.
چیزی که بین زندانیان بند قتل زنان شایع بود، اغلب در کودکی ازدواج کرده بودند با مردی که نمیخواستند، وقتی خودشان را به عنوان یک زن شناخته بودند، سعی کرده بودند خلا جفتی که میخواستند دوستش داشته باشند را در روابط خارج از ازدواج جستوجو کنند، بعد هم که واضح است ... در خلا وجود قانونی که لااقل برای طلاق حمایتشان کند و در ناآگاهی و خشم و استیصال اغلب به کمک مرد دوم، شوهرشان را کشته بودند. «س» اما متفاوت بود، به نظر میآمد همسرش را دوست داشته. برخورد بعدی من و «س» وقتی بود که «ریحانه» یا «آویسا» در راهروی زندان میدویدند و در آن فضای خفه، موجی از زندگی با هر قدمشان به جانم میریخت. سلول ما اعتراضیها برخلاف بقیه بندها همیشه بسته بود، مگر دو تا ۲۰ دقیقه هواخوری روزانه یا ضرورت برای رفتن به مددکاری، بهداری و ... .
ادامه را بشنوید.
- روایت یکی از بازداشتشدگان خیزش انقلابی در شیراز از بند زنان زندان عادلآباد توسط آموزشکده توانا بازخوانی شده است.
این قسمت اول است.
از سایر زندانیان که اخیرا آزاد شدهاند نیز دعوت میشود که تجربهها و مشاهدات خود را برای ما ارسال کنند.
#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #تجربه_زنذان #زندان_عادل_آباد_شیراز
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چهار انقلابی پشیمان
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابانها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیتالله خمینی شدند. اما با این حال چهرههای مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان:
«ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعه خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا:
«اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق:
«پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد:
«این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلابهای تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایههای انسانی و پولی و بینالمللی ما دود شد و به هوا رفت، نه، بل به جای اینکه ما با انقلاب، خیز برداریم به سمت دستاوردهای نوینِ بشری، به سمت دوردستهایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردستها، خود را و هستی خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ در هیچ مذهبی کردیم».
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابانها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیتالله خمینی شدند. اما با این حال چهرههای مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان:
«ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعه خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا:
«اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق:
«پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد:
«این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلابهای تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایههای انسانی و پولی و بینالمللی ما دود شد و به هوا رفت، نه، بل به جای اینکه ما با انقلاب، خیز برداریم به سمت دستاوردهای نوینِ بشری، به سمت دوردستهایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردستها، خود را و هستی خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ در هیچ مذهبی کردیم».
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech