آموزشکده توانا
58.7K subscribers
29.4K photos
35.9K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود
«پرتره بانویی در آتش»
معرفی فیلم

در گزارش کوتاهی که مرحوم نجف دریابندری از دیدارش با برتراند راسل، فیلسوف مشهور انگلستان، نوشته بود، نکته‌ هوشمندانه‌ای بود؛ اینکه راسل گفته بود: همیشه یک فرهنگ مسلط در دوران اوج خودش، با آنچه که از ‌خرده‌فرهنگ‌های مارجینال (حاشیه) می‌گیرد، غنی‌تر می‌شود؛ او به عنوان نمونه‌ی بارز اشاره کرده بود که موزیک در ایالات متحده، با آنچه که سیاهان آفریقایی‌تبار تولید می‌کنند، غنی‌تر می‌شود.

فیلم  پرتره‌ بانویی در آتش (Portrait of a Lady on Fire) که ماجرای عشق نامتعارفی را میان دو زن روایت می‌کند، مانند اغلب داستان‌هایی از این دست، داستان‌های عاشقانه‌ جهان را غنی‌تر می‌کنند.

این داستان عاشقانه را چنان تماشا خواهید کرد که تو گویی کاملا تازه است! همان یک قصه‌ عشق که حافظ اعتقاد داشت از هر زبان که بشنوی، نامکرر است و تازه جلوه می‌کند، اینجا گویی واقعا تازه شده است؛ واقعا نامکرر شده است! نه به جهت آنکه «غم عشق» همواره مشتاقانی دارد، بلکه به این جهت که فرم قصه، انگاری تازه شده باشد. علتش هم چیزی جز این نیست که اکنون گروه‌های بزرگ اجتماعی که آن‌ها را به اصطلاح queer می‌خوانند قصه‌های کهن بشری را حال و هوای تازه‌ای بخشیده‌اند. مثالی دیگر از غنی‌شدن فرهنگ حاکم بر کلان‌شهرهای بزرگ، توسط گروه‌های حاشیه‌نشین جامعه…

 یکی از آن شگردهای سینمایی که سکانسی از فیلم را تکان‌دهنده کرده است، لحظه‌ای ست که کنار آتش جمع شده‌اند و ناگهان همه‌چیز لطیف می‌شود! چهره‌ مردم برمی‌گردد! نگاه‌ها عمیق‌تر و لب‌ها ترانه‌خوان می‌شود. درست در این صحنه که انگاری با پویاسازی تابلوهای نقاشی مواجهیم، نگاه دو چهره‌ اصلی داستان با هم گره می‌خورد و چنان عمیق می‌شود، که درنمی‌یابند دامن یکی از آن‌ها آتش گرفته است. فیلم نام خود را از این صحنه می‌گیرد. این آتشِ به دامن‌ سرایت کرده، نقطه‌ی اوج درام است…

برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/portrait-of-a-lady-on-fire/


هفدهم می، روز بین‌المللی مبارزه با ترس (فوبیا) از دگرباشی جنسیتی‌ست. تیم پژوهشی گفت‌وشنود، به همه‌ی علاقه‌مندان روایت‌های عاشقانه، و همچنین به علاقه‌مندان به مطالعات کوییر و گروه‌های حاشیه‌ای اجتماعی، تماشای این فیلم را توصیه می‌کند.

#دگرباشی_جنسی #دگرباشی_جنسیتی #دگرباشی #حاشیه #حاشیه_نشینی #مارجینال #مارجینالیسم #مدارا #رواداری


@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
«شقی‌ترین مردم، متولی شریعت است!»
‏محمدعلی فروغی
‏دولتمرد ایرانی (۱۲۵۴-۱۳۲۱)
‏برگرفته از یادداشت‌های روزانه

‏شنبه ۱۰ ذی‌الحجه:

‏«… حکایتی درباره‌ی ملاها از قول حاجی شیخ هادی نقل می‌کرد و آن این است که وقتی تاجری پسرش ناخوش شد. همه قسم نذر برای شفای او کرد مثمر نشد. از جمله نذر کرد که صدتومان به شقی‌ترین مردم بدهد. اتفاقاً پسر شفا یافت و تاجر خواست نذر خود را ادا کند. با دوستان خود مشورت کرد که شقی‌ترین مردم کی‌ست!؟ بعداز فکرها گفتند کدخدای محله چون مرد جابری است باید شقی‌ترین مردم باشد.

‏حاجی این را پسندید و صد تومان را برداشته نزد کدخدا رفت و اظهار مطلب نمود. کدخدا گفت راست است که من مرد شقی هستم ولی مطیع کلانترم و او از من شقی‌تر است! به او باید برسد. تاجر نزد کلانتر رفت. او محول به حاکم کرد و قس‌علی‌هذا تا به شاه رسید!

‏شاه گفت من خیلی شقی هستم ولی فرّاش شریعتم. باید این نذر به ملا برسد. تاجر نزد ملا رفت اظهار مطلب نمود. آقا تغیر کرد که این چه تکلیفی‌ست به من می‌کنی. تاجر، ترسیده خواست برگردد. آقا صدا کرد که بیا مومن. چون تو آدم خوبی هستی و نذری کردی و باید وفا کنی من کاری می‌کنم که هم نذر تو ادا شود و هم صورت شرعی داشته باشد!  

‏فصل زمستان بود و مبلغی برف در خانه بود. گفت ما اسم این کار را معامله می‌گذاریم: من این برف‌ها را به تو می‌فروشم و صد تومان را به عنوان قیمت آنها از تو می‌گیرم. تاجر راضی شد و صیغه خواندند. تاجر پول داد و خواست برود. آقا گفت خوب حالا این برفها مبک شماست؛ باید ببرید! تاجر هر چه خواست طفره بزند آقا گفت خیر من مال شما را در خانه نگاه نمی‌دارم.

‏تاجر آخر خیال کرد جهنم! مبلغی هم می‌دهیم این برفها را هم ببرند. چنین کرد و رفت. مدتی گذشت و تابستان شد. روزی آقا، تاجر را احضار کرده گفت در معامله‌ای که من با شما کرده‌ام غبن دارم. برفهای من بیش از صد تومان می‌ارزید. فسخ کردم! برفهای مرا پس داده پول خود را بگیر. هر چه تاجر التماس کرد نپذیرفت. آخر صد تومان دیگر هم تقدیم کرد و آقا را راضی نمود. بعد در حضور آقا سجده‌ی شکر کرد و گفت از آن شکر می‌کنم که نذر من به محل واقعی، یعنی به شقی‌ترین مردم رسیده است.»

‏⁧ #گفتگو⁩ ⁧ #رواداری⁩ ⁧ #نقد_دین⁩ ⁧ #دین_گرایی⁩ ⁧ #لامذهب⁩ ⁧ #لامذهبی⁩ ⁧ #کفر⁩ ⁧ #ایمان

‏⁦ @Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
«چون روایت‌های مربوط به پیامبران و شاهان پس از به شهرت رسیدن آنها پدید آمده، امکان هماهنگ کردن نشانه‌های پیشگویانه مربوط به تولدهای فرخنده موجود در زندگنامه محمد، زرتشت، کوروش و اردشیر با رویدادهای واقعی فراهم بود. پیشگویی برای رساندن آن افراد به موقعیت خارق‌العاده، حتی پس از دوران زندگی آنها ضرورت داشت. اسطوره‌های مربوط به تولد محمد، نه فقط پس از موفقیت او در مقام پیامبری، بلکه حتی پس از رحلت وی و تسخیر خطه ایران به دست اعراب به وجود آمد. پیروان بعدی محمد، بخصوص طی سده‌های دوم و سوم هجری قمری، آگاهانه به این داستان‌ها شکلی جدید بخشیدند تا آنها را متناسب با اوضاع جدید اجتماعی و مذهبی سازند…. »

جمشید کرشاسپ چوکسی در کتاب «ستیز و سازش» به روند تبدیل دین در سرزمین‌های ایرانی از بهدینی (زرتشتی‌گری) به اسلام می‌پردازد. بخش‌هایی از این کتاب که در اپیزودهای از دیگری‌نامه نقل و بررسی شد، به «جنگ روایت»ها می‌پردازد. در بند پیش‌گفته، چنانکه خواندید، چوکسی می‌گوید که روایت‌هایی مانند پیش‌بینی سقوط شاهنشاهان ساسانی (ترک خوردن طاق کسری) که به پیامبر اسلام نسبت داده شده، و یا حکایت‌هایی که از غلبه علمی علما مسلمان بر موبدان زرتشتی در محضر خلیفه بغداد آمده، همه روایت‌های پساپیروزی‌اند. جبهه پیروز، در حقیقت تاریخ را به نفع خود بازروایی کرده است.

جالب اینجاست که موبدان هم بی‌کار ننشسته و در قالب ژانر ادبی «آخرزمانی»، (Apocalyptic) پیروزی مسلمانان را نشانه تباهی آخرزمان دانسته و آن را پیش‌گویی‌شده معرفی کردند! چوکسی درباره متنی به نام زَند وَهْمَن یَشْت، می‌نویسد:

«زند وهمن یشت به صراحت ورود مسلمانان عرب را مقارن آخرین روزهای بشریت ذکر کرده است. بنا به گفته مصحح ناشناس این متن در سده سوم ه.ق. خداوند به زرتشت پیامبر گفت: «دوران هفتم یا دوران آهن برآمیخته، دوران پادشاهی بد دیوان ژولیده‌موی خَشْم‌تخمه است.» اصطلاح خشم در دین زرتشتی معمولا نامی برای دیو خشم است و دراین عبارت جناسی‌ست برای هاشم، موسس خاندان محمد نبی. چون حملات اعراب و ترکان پیش از آخرین اصلاح متن اتفاق افتاده بود، به نظر می‌رسد سطری که پیش‌گویی می‌کند «پادشاهی از تازیان چرمین‌دوال… به ترکان رسد» بعدها افزوده شده باشد.»

در اپیزود چهاردهم از دیگری‌نامه با نام مزدک، اطلاعات بیشتری در مورد این جنگ روایت‌ها خواهید یافت:

https://dialog.tavaana.org/podcast-others-14/

#دیگری_نامه #جنگ_روایت #روایت_شناسی #زمان_پریشی #آخرزمانی #رواداری #دیگری_ستیزی #دیگر_سازی

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
راوی می‌گوید که هفت سالش بوده که پدرش یک صبح تعطیل ایام نوروز، کتاب تاریخش را باز کرده و از یک زن در گذشته‌های تاریخی برای او روایتی نقل کرده است؛ داستان زندگی کسی که به مجرد شنیده شدن، رد خود را حتی تا سالها بعد، بر خواب‌های شنونده هم گذاشته است. آیا چه چیزی زنی مدرن در تهران را در قرن بیستم این چنین تحت‌تاثیر قرار می‌دهد راجع به زنی دیگر که در قرن نوزدهم میلادی در همین قزوین و تهران زندگی می‌کرده است!؟

‏راوی، شبنم طلوعی‌ست. پدرش، افسر آموزش‌دیده ارتش شاهنشاهی که مقارن انقلاب ۵۷ از خدمت منفصل شده است. فیلم یک مستند است به نام «خاک، شکوفه، آتش» که داستان طاهره قره‌العین را از دید شبنم طلوعی روایت می‌کند. اما شروعش، به لحاظ داستان‌گویی و روایت‌شناختی، فوق‌العاده قوی و موثر است. شاید مانند همان داستانی که پدر شبنم، برای او در هفت‌سالگی تعریف کرده بود!

‏راوی می‌گوید که در گذر زندگی خیلی زود تشخیص داده است که تاریخ‌نگاری بی‌طرف وجود ندارد. اما آیا مفهومش این است که در تاریخ هرگز هیچ حقیقتی وجود نداشته است!؟ راوی می‌گوید که شاید حقیقت تاریخ خود تویی، که یک روز گرم تابستان، تو را در باغی خفه کردند و جسم بی‌جانت را به چاه انداختند. تصمیم گرفته شد که نامت، با همه اوراق هویتی برای همیشه از بین برده شود تا آیندگان چیزی از تو در خاطر نداشته باشند! شاید تو به نحو سمبولیکی، تجسم همان حقیقت مدفون شده در دروغ تاریخی که معلم درس ادبیات و شعر هم اجازه ندارد که از اشعار تو یادی کند! آدم یاد آن جمله مشهور از نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد می‌افتد: «اگر حقیقت، زن باشد چه!؟» (“Wenn die Wahrheit ein Weib wäre, wie?”)

‏برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفت‌وشنود بروید:

‏⁦ dialog.tavaana.org/soil-blossoms-…⁩

‏⁧ #شبنم_طلوعی⁩ ⁧ #طاهره_قره_العین⁩ ⁧ #سیاست_امحا⁩ ⁧ #سیاست_نیست_سازی⁩ ⁧ #رواداری

‏⁦ @Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
جنگ تمام شده است و گروهبانی مجروح، گرسنه و درمانده، خود را به پشت در منزل یکی از درجه‌داران ارتش می‌رساند. او پیش از این به منزل سابق خود رفته، و مردی غریبه را در کنار همسرش یافته است! تلاش کرده جایی استخدام شود، اما مهارتی ندارد و کسی او را استخدام نمی‌کند. او از این درجه‌دار ارتش که در فضایی آرام و دلخواه در کنار خانواده خود مشغول صرف شام است، کمک می‌خواهد! اما با برخورد تند و اهانت‌آمیز مواجه می‌شود.

‏این پرده‌ای از نمایشنامه «بیرون پشت در» اثر ولفگانگ بورشرت است که بارها در تهران به روی صحنه رفته است. این اثر دراماتیک فوق‌العاده در نکوهش جنگ و زخم‌های عمیق انسانی‌اش، توسط میرحمید عمرانی و میرمجید عمرانی به فارسی ترجمه شده، و به همت انتشارات مهراندیش، منتشر شده است.

‏ولفگانگ بورشرت، نویسنده‌ای آلمانی است که در ۲۰ مه ۱۹۲۱ در هامبورگ به دنیا آمد و یکی از صداهای ادبی برجسته پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‌رود. او به دلیل آثار کوتاه و تاثیرگذارش، از جمله نمایشنامه مشهور “بیرون، پشت در” (Draußen vor der Tür) و داستان‌های کوتاهش، به عنوان یکی از منتقدان صریح جنگ و ویرانی‌های آن شناخته می‌شود. بورشرت با توجه به تجربه‌های تلخی که در جنگ جهانی دوم و اسارت کشیده بود، به یکی از نمادهای ضدجنگ در ادبیات آلمان تبدیل شد. او در آثارش، عمیقاً به تأثیرات جنگ بر روح و روان افراد پرداخته و درد و رنج بازماندگان و سربازان را به تصویر کشیده است.

‏بورشرت به دلیل بیماری‌های شدید جسمی که عمدتاً ناشی از شرایط سخت جنگ و زندان بود، در جوانی و در حالی که تنها ۲۶ سال داشت، در ۲۰ نوامبر ۱۹۴۷ در بازل درگذشت. او در طول جنگ جهانی دوم به عنوان سرباز به جبهه فرستاده شده بود و چندین بار به دلیل انتقادهای علنی از رژیم نازی و شوخی‌هایش درباره رهبری آلمان، توسط ارتش رایش سوم به زندان افتاد. در همین مدت بود که به بیماری‌های مرتبط با کبد و عفونت‌های دیگر مبتلا شد.

‏زندگی بورشرت پس از جنگ نیز با بیماری‌های مداوم همراه بود. او مدت کوتاهی پس از جنگ درگذشت. شرایط سخت جسمی او که نتیجه تجربه‌های جنگ و دوران اسارت بود، تأثیر مستقیمی بر مرگ زودهنگامش داشت.

‏با این حال، میراث ادبی او همچنان تأثیرگذار است و آثارش به عنوان نقدی تند بر بی‌رحمی‌های جنگ و دعوتی به صلح و انسان‌دوستی، همچنان خوانده می‌شوند.

‏⁧ #روز_جهانی_صلح ⁩ ⁧ #صلح ⁩ ⁧ #گفتگو ⁩ ⁧ #رواداری ⁩ ⁧ #مدارا
‏⁦ @dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
@dialogue1402

دشمنان آزادی: محمدتقی فعالی
(قسمت اول)

از دیگر چهره‌های حوزوی که علیه ادیان غیررسمی فعالیت می‌کند، محمدتقی فعالی‌ست که موسسه فرهنگی‌هنری سبک زندگی «آل یاسین» را تاسیس کرده و رییس هیأت مدیره‌ی آن است. شخص فعالی و همکاران او محتواهای بسیاری در قالب کتاب و فایل صوتی تدارک دیده‌اند که به تعبیر خودشان رای جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی و همین‌طور نهادینه کردن سبک زندگی ایرانی- اسلامی بوده است.

از زمره‌ی دستاوردهای موسسه‌ی سبک زندگی آل یاسین، بنا به اعلان رسمی خود موسسه، «همکاری و ارتباط‌گیری با سازمان‌ها و نهادهای بالادستی نظام، نظیر وزارت کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی و وزارت آموزش و پرورش» بوده است. (نگاه کنید به پایگاه رسمی موسسه سبک زندگی، دستاورد شماره‌ی یازدهم) اینکه یک موسسه‌ی فرهنگی و آموزشی بخواهد سبک زندگی بخصوصی را ترویج کند، به هیچ‌وجه اشکال ندارد. اما اگر هدف این موسسه، در واقع تحمیل سبک زندگی مدنظر خود به شهروندان باشد، مغایر با اصول‌پذیرفته‌شده‌ی آزادی شهروندان و حق انتخاب آنها خواهد بود.

از این جهت، ارتباط موسسه‌ی آقای فعالی با نهادهایی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی جای پرسش و تردید دارد. وقتی در نظر بگیریم که برنامه و هدف رسماً اعلام شده‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی، به اصطلاح «نهادینه کردن سبک زندگی ایرانی- اسلامی»ست که برای تحقق آن از استفاده از هیچ ابزاری دریغ ندارند، درمی‌یابیم که در حیات دینی شهروندان مطمئناً از رواداری و آزاداندیشی بیشتری نسبت به آنچه در مابقی حیطه‌های حیات شهروندی نشان می‌دهند، برخوردار نیستند.

لاجرم، موسساتی مانند «موسسه‌ی بهداشت روانی» و زیرمجموعه‌هایش به ریاست و مدیریت سیف‌مظاهری، و یا «موسسه‌ی سبک زندگی آل‌یاسین» تنها ظاهری فرهنگی- آموزشی و آماده‌ی گفتگو دارند. در قسمت بعد، دوگانه‌سازی ارزش‌گذارانه از شرق و غرب که یکی از شگردهای حاکمیت جمهوری اسلامی برای سرکوب ادیان غیررسمی و سبک‌زندگی‌های بدیل است را در کار موسسه‌ی «سبک زندگی آل یاسین» جستجو می‌کنیم.

بریده‌ای از کتابچه «ناباورمندان» از انتشارات توانا (صص۴۷-۴۸)؛ برای دسترسی به کل کتاب از لینک زیر استفاده کنید:

https://dialog.tavaana.org/wp-content/uploads/2024/02/nonbelievers.pdf

#گفتگو_توانا #مدارا #رواداری #محمدتقی_فعالی #سبک_زندگی #آل_یاسین
@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
@dialogue1402

«زشت‌ها»
معرفی فیلم

تالی به دیوید می‌گه که تو به تلاش برای رادیکالیزه کردن مردم شهرت یا در واقع سوءشهرت داری! دیوید می‌که اشکال نداره! هر تغییر اجتماعی در بادی امر، رادیکال محسوب می‌شه!

فیلم «زشت‌ها» داستان رادیکال شدن لایه‌هایی از اجتماع علیه ایدئولوژی زیبایی، یا خوشگلیه! ایدئولوژی‌ای که مصداق بارزش در حیات اجتماعی، استقبال فوق‌العاده از اعمال جراحی زیبایی‌ست که گردش مالی قابل توجهی هم در سراسر سیاره داره. تالی که تقریبا اتفاقی با یکی از اعضای این گروه رادیکال یا انقلابی آشنا می‌شه، اصلا با اونها همدل نیست. خیلی صریح می‌گه من نمی‌خوام آزاد باشم! می‌خوام فقط خوشگل باشم! تالی کاراکتری‌ست که اشکالی در ایدئولوژی خوشگلی یا ژیگول بودن نمی‌بینه! فیلم «زشت‌ها/ Uglies» که بر اساس رمانی به همین نام اثر اسکات وسترفلد ساخته شده، در سال ۲۰۲۴ به کارگردانی مک‌جی (McG) منتشر شد و از جمله فیلم‌هایی بود که توجه مخاطبان زیادی را در نتفلیکس به خود جلب کرد. این فیلم در گیشه و پلتفرم‌های آنلاین با موفقیت متوسطی مواجه شد، اما موضوعات آن، به‌ویژه انتقاداتش از استانداردهای تحمیل‌شده زیبایی و استفاده گسترده از جراحی‌های زیبایی، مورد توجه منتقدان قرار گرفت.

داستان فیلم به روشنی بر روی مبارزه اجتماعی علیه ایدئولوژی زیبایی تمرکز دارد؛ ایدئولوژی‌ای که از طریق فشارهای فرهنگی، رسانه‌ای و اقتصادی به جامعه تحمیل شده است. در دنیای فیلم، استانداردهای زیبایی به حدی تثبیت شده‌اند که افراد برای پذیرفته شدن در جامعه به‌طور اجتناب‌ناپذیری به جراحی‌های زیبایی متوسل می‌شوند. این جراحی‌ها نماد کنترل و تبعیت از یک سیستم هستند که…

برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/uglies/

#گفتگو #مدارا #رواداری #ایدئولوژی #دین #فرهنگ_مسلط

@dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@dialogue1402

«خدایان روی زمین»
دیگری‌نامه
اپیزود ۲۵

با اپیزود بیست‌وپنجم با نام «خدایان روی زمین» از مجموعه‌ دیگری‌نامه در خدمت شما هستیم. این اپیزود، چنانکه شنوندگان پی‌گیر ما انتظار دارند، قرار است به ادامه‌ ماجراهای کوش پیل‌دندان به روایت ایرانشاه‌ بن ابی‌الخیر بپردازد.

هدف ما نقل، تحلیل و بررسی چگونگی شکل‌گرفتن تصویر ضدقهرمان در داستان‌های حماسی ایرانی‌ست. بنابراین در دو سه اپیزود اخیر به موازات اشاراتی به داستان ضحاک به‌عنوان یک کلان‌روایت مشهور از یک دیگری اهریمنی، داستان کوش پیل‌دندان را هم به شما معرفی کرده‌ایم که مطابق با راویان و برسازندگان اصلی این داستان، خود برادرزاده‌ ضحاک بود. در اپیزود گذشته با نقل از ساقی گازرانی، به وجود نوعی کیش شخصیت در شاهنشاهی کوشان در شرق ایران اشاره کردیم.

گازرانی مولف کتاب کوش پیل‌دندان: خلق یک ضدقهرمان به پژوهش‌های باستان‌شناختی درباره‌ شاهنشاهی کوشانی استناد می‌کند و می‌نویسد: 

«اعتقاد به پرستش شمایل شاه چنان که در مورد کوش پیل‌دندان می‌بینیم برای کسی که با مضامین مهم تاریخ کوشان آشنایی دارد، باید بسیار جالب باشد. اشاره‌ کوش‌نامه به مجسمه‌ کوش که به منظور پرستش در ساختمانی زیبا و باشکوه قرار گرفته است، چه ارتباطی با واقعیت‌های تاریخ کوشانیان دارد؟ واقعیت این است که میان این شعر و آنچه به صورت کشفیات باستان‌شناختی داریم، از جمله سازه‌هایی که مجسمه‌های پادشاهان کوشان در آن‌ها جای‌داشته‌اند، تناظر و تشابه وجود دارد. ماهیت این سازه‌ها که به پرستشگاه‌های کوشانی شهرت دارند مانند هر چیز دیگری که به تاریخ کوشانیان مربوط است، محل بحث و مجادله بوده و پیچیده است. تاکنون سه نمونه از چنین ساختمان‌هایی کشف شده است:

برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-25/

و برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/MJlPyt7vV2Y?si=mitcwo6GS5Mg_QUT

و برای شنیدن نسخه کامل در ساند کلود به:

https://on.soundcloud.com/cQqUFmsfXMA5Y8iA8

و برای شنیدن نسخه کامل در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/692209025

مراجعه بفرمایید.

#دیگری_نامه #کوش_پیل_دندان #ساقی_گازرانی #شاهنامه #سنت_شاهنامه_نگاری #روایت #دشمن #دشمن_سازی #دیگری_دشمن #گفتگو #رواداری

@dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
الیسا و مارسلا
‏معرفی فیلم
‏(برمبنای داستانی واقعی)

‏«راهبه‌ها خود را زنان خداوند می‌دانند و هر کدام تلاش می‌کنند سوگلی سلطان باشند؛ اما سلطانی در کار نیست!…»

‏این را الیسا به مارسلا می‌گوید. مارسلا پرسیده بود زندگی در این مدرسه با راهبه‌‌ها چطور است؟ الیسا که چند سالی بزرگ‌تر است و در مدرسه بیش‌تر سابقه دارد، می‌گوید این زن‌ها همه ناراضی‌اند. همه خود را همسران خداوند می‌دانند و سعی می‌کنند سوگلی سلطان باشند اما سلطانی در کار نیست.

‏مارسلا که متوجه زبان استعاری الیسا شده است، با تردید می‌پرسد: تو به خدا اعتقاد نداری؟‌ پاسخ الیسا قاطع است: من به کشیش‌ها و راهبه‌ها اعتقادی ندارم. نه به مریم باکره و نه به روح‌القدس! من به خدا اعتقادی ندارم!

‏اما فیلم الیسا و مارسلا (Elisa y Marcela) درباره‌ دو دختر جوان است که در ۱۹۰۱ عاشق یکدیگر می‌شوند و علیرغم ممنوعیت ازدواج میان هم‌جنس‌ها در اسپانیا و اغلب کشورهای جهان آن روزگار، با یکدیگر ازدواج می‌کنند. الیسا و مارسلا برای اولین بار در مدرسه‌ای که هر دو در آن تحصیل می‌کردند در شهر لا کورونیا در منطقه گالیسیا واقع در شمال غربی اسپانیا با هم آشنا شدند. آن‌ها هر دو به عنوان دانش‌آموز در این مدرسه‌ مذهبی بودند و در آنجا بود که دوستی و سپس رابطه عاطفی میان آن‌ها شکل گرفت. این رابطه در نهایت به ازدواج آنها منجر شد، ازدواجی که به دلیل شرایط خاص آن دوره و جامعه، مجبور شدند آن را با جعل هویت توسط الیسا انجام دهند.

‏الیسا، سیبیل می‌گذارد و لباس مردانه می‌پوشد و نام خود را با جعل مدارک به ماریو تغییر می‌دهد. این عمل زنانه‌پوشی و (یا) مردانه‌پوشی، transvestism نامیده می‌شود. ترانس‌وستیسم، که تاریخاً به آن «پوشیدن لباس‌های جنس مخالف» گفته می‌شود، شامل پوشیدن لباس‌هایی است که سنتاً با جنس مخالف مرتبط هستند. این اصطلاح اغلب از دیگر رفتارهای مرتبط با هویت جنسیتی، مانند تراجنسیتی، متمایز می‌شود، زیرا ترانس‌وستیسم به طور خاص به عمل پوشیدن لباس‌های جنس مخالف مربوط می‌شود، اغلب بدون تمایل به تغییر دائمی هویت جنسیتی خود…

‏برای مطالعه‌ی ادامه‌ی یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/elisa-y-marcela/

#مارجینال #مارجینالیسم #حاشیه #حاشیه_نشینی #رواداری #گفتگو #دگرباشی #دگرباشی_جنسی

@dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
@dialogue1402

پلورالیسم به معنای احترام و پذیرش تنوع فرهنگی، مذهبی، و ایدئولوژیک، از ملزومات جوامع مدرن است.

این اصل تأکید دارد که برای حفظ صلح و همزیستی، باید تفاوت‌ها را پذیرفت و با دیگران مدارا کرد.

مدارا به معنای احترام و تحمل باورها و سبک‌های زندگی متفاوت است و در جوامع چندفرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. با این رویکرد، می‌توان از تنش‌های اجتماعی و فرهنگی کاست و بستر مناسبی برای تعامل سازنده فراهم کرد. پذیرش دیگری یعنی هر فرد حق دارد باورها و عقاید خود را داشته باشد، حتی اگر این باورها با دیدگاه‌های ما متفاوت باشد.

پلورالیسم و مدارا، پایه‌های اساسی برای ایجاد صلح و هماهنگی در جوامع پیچیده و چندفرهنگی هستند. پذیرش تنوع و احترام به تفاوت‌ها، زیربنای جامعه‌ای سالم و پیشرفته است و به همزیستی مسالمت‌آمیز کمک می‌کند.

https://dialog.tavaana.org/say-listen-31/

#پلورالیسم #مدارا #رواداری #گفتگو_توانا

@dialogue1402