در سالگرد اعدام ریحانه جباری
شعله پاکروان #مادر #ریحانه_جباری از اعدام میگوید
شعله پاکروان، مادر #ریحانه جباری، درباره جزئیات پرونده ریحانه، دلایل مخالفتش با مجازات اعدام و برنامه هایش برای مراسم سالگرد #اعدام دخترش سخن می گوید.
#حقوق_بشر #حقوق_زنان
فایل کم حجم سخنان خانم پاکروان در این گروه ارسال می شود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
شعله پاکروان #مادر #ریحانه_جباری از اعدام میگوید
شعله پاکروان، مادر #ریحانه جباری، درباره جزئیات پرونده ریحانه، دلایل مخالفتش با مجازات اعدام و برنامه هایش برای مراسم سالگرد #اعدام دخترش سخن می گوید.
#حقوق_بشر #حقوق_زنان
فایل کم حجم سخنان خانم پاکروان در این گروه ارسال می شود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری که در سال ۱۳۹۳ اعدام شد، در ویدئویی خطاب به مادر #نوید_افکاری گفت:
«من گریه نکردم و خشمم را نگه داشتم برای روز حسابرسی.
گریه نکن و به سینه نکوب، زاری نکن، فریاد بزن، حالا باید پرچمدار دادخواهی فرزندت باشی»
#دادخواهی #نوید_افکاری_را_کشتند #نویدمان_را_کشتند #نوید_افکاری #ریحانه_جباری #شعله_پاکروان
@Tavaana_Tavaanatech
«من گریه نکردم و خشمم را نگه داشتم برای روز حسابرسی.
گریه نکن و به سینه نکوب، زاری نکن، فریاد بزن، حالا باید پرچمدار دادخواهی فرزندت باشی»
#دادخواهی #نوید_افکاری_را_کشتند #نویدمان_را_کشتند #نوید_افکاری #ریحانه_جباری #شعله_پاکروان
@Tavaana_Tavaanatech
«این عکس حسن تردست، قاضی پروندههای ریحانه جباری و... است که به همراه خانواده به آلمان برای تفریح سفر کرده است. برای بیگناهان حکم اعدام میدهند و حقوقهای نجومی میگیرند و برای سفر تفریحی به "بلاد کفر" میروند».
- متن و تصویر ارسالی از همراهان
-- در قسمت پایین تصویر، تصویر حسن تردست را در ایران میبینید. تصویر او در ایران را ما به تصویر ارسالی الصاق کردیم.
#حسن_تردست #ریحانه_جباری
@Tavaana_TavaanaTech
- متن و تصویر ارسالی از همراهان
-- در قسمت پایین تصویر، تصویر حسن تردست را در ایران میبینید. تصویر او در ایران را ما به تصویر ارسالی الصاق کردیم.
#حسن_تردست #ریحانه_جباری
@Tavaana_TavaanaTech
شعله پاکراوان، مادر ریحانه جباری، در نهمین سالگرد اعدام دخترش، متنی به شرح زیر منتشر کرد:
«امروز، در نهمین سالگرد پروانگی دخترم ریحانه، در خانه نیستم۔ماههاست که به شهرهای مختلف جهان میروم و با مردم صحبت میکنم تا بدانند اعدام یعنی چه۔و پشت این کلمه بظاهر ساده چه حجمی از خشونت تکرار شونده و دائمی خفته است۔و چقدر مردم مهربانند و همدل۔دیشب در شهر شولم(Schwelm) بودم۔ زنی نزدیکم شد و این دسته گل کوچک را با گفتن این جمله بمن داد: فقط خواستم با این گلهای کوچک بتو بگویم در از دست دادن ریحانه با تو شریکم۔ ولی او نمرده۔ میخواهم بگویم: مدتهاست پذیرفتهام که ریحانه مهربان من، برای همیشه رفته و هرگز بازنمیگردد۔ اما جوانان زیبای دیگری در موقعیت ریحانه، زیر حکم اعدام یا در معرض تجاوزند۔ هر قدمی برای یاری آنها، یعنی به یاد اوردن ریحان۔ چرا که او حتی در پشت میلههای زندان،برای نجات همبندیانش از پا ننشست و دست بکار شد۔ میخواهم بگویم: دختر نازک و نازنینم، تلاش میکنم به قولی که به تو دادم عمل کنم۔ قدم به قدم۔ هر چند گامهای من به گرد پای تو نمیرسد۔ در شصت سالگی هنوز قلب بخشندهای مثل تو، جوان بیست و شش ساله ندارم۔ اما قسم میخورم سرباز لایقی برای تو، فرمانده قلبم باشم۔ تا جان در بدن دارم دادخواه خون به ناحق ریخته تو هستم۔ من زندگیم را نثار این دادخواهی کرده و میکنم۔
ریحانم، تو را در انبوه نامههایت میجستم، ولی یکسال است که تورا در نوجوانان ایران میبینم۔ انگار تو تکثیر شدهای۔ دختران و پسرانی که به حکومت متجاوز میگویند نه۔ کسانی که جان میدهند اما حاضر به دروغ گفتن و شستن چهره متجاوزین نمیشوند۔ کاش بودی و میدیدی که چقدر دل بستهام به نسل نو ایران که دلاور است و ازادیخواه۔۔ اما رژیم همچنان حیله بکار میگیرد و حقه سوار میکند۔ مزدورانش را به سویم فرستاده و نزدیک یکسال است گاه به گاه برایم دشواری و دغدغه میسازند۔ میخواهند خسته شوم و بنشینم۔ اما من از تو یاد گرفتهام که باید ایستاد و جنگید۔ قول میدهم تلاش کنم تا علفهای هرز رژیم را در حد توان، از ریشه درآورم و به جایی پرتاب کنم که شایسته آنند۔ همچنان که نسل نو میخواهند رژیم سرکوبگر دشمن ازادی را به زباله دان تاریخ پرتاب کنند۔ ریحان جانم، در نهمین سالگرد تو، با دلی پر از اندوه، با سری پر از رویا، زخم دلم را میبوسم۔ همچنان که اشکهای مردم مهربان در غم تو را در سالهای گذشته بوسیدهام۔ اشک میریزم ولی مصممتر از پیش، تا اخرین لحظه عمر، بر عهدی که با تو بستم وفادارم۔ تو را به دست باد سپردم۔ همچنان که از من خواسته بودی۔ تو در قلبم تا ابد زندهای، ای مشعل اگاهی و معلم جوانم۔»
سوم آبان سالروز اعدام ریحانه جباری است.
ریحانه جباری در ۱۹ سالگی به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی بازداشت و بعدتر اعدام شد. او اتهام قتل غیرعمد را پذیرفته و دلیل آن را دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی اعلام کرده بود.
عفو بینالملل اعدام ریحانه را «لکه خونین دیگری در سابقه حقوق بشر ایران» توصیف کرد.
#ریحانه_جباری #دادخواهی_زندگیست #نه_به_اعدام #نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز، در نهمین سالگرد پروانگی دخترم ریحانه، در خانه نیستم۔ماههاست که به شهرهای مختلف جهان میروم و با مردم صحبت میکنم تا بدانند اعدام یعنی چه۔و پشت این کلمه بظاهر ساده چه حجمی از خشونت تکرار شونده و دائمی خفته است۔و چقدر مردم مهربانند و همدل۔دیشب در شهر شولم(Schwelm) بودم۔ زنی نزدیکم شد و این دسته گل کوچک را با گفتن این جمله بمن داد: فقط خواستم با این گلهای کوچک بتو بگویم در از دست دادن ریحانه با تو شریکم۔ ولی او نمرده۔ میخواهم بگویم: مدتهاست پذیرفتهام که ریحانه مهربان من، برای همیشه رفته و هرگز بازنمیگردد۔ اما جوانان زیبای دیگری در موقعیت ریحانه، زیر حکم اعدام یا در معرض تجاوزند۔ هر قدمی برای یاری آنها، یعنی به یاد اوردن ریحان۔ چرا که او حتی در پشت میلههای زندان،برای نجات همبندیانش از پا ننشست و دست بکار شد۔ میخواهم بگویم: دختر نازک و نازنینم، تلاش میکنم به قولی که به تو دادم عمل کنم۔ قدم به قدم۔ هر چند گامهای من به گرد پای تو نمیرسد۔ در شصت سالگی هنوز قلب بخشندهای مثل تو، جوان بیست و شش ساله ندارم۔ اما قسم میخورم سرباز لایقی برای تو، فرمانده قلبم باشم۔ تا جان در بدن دارم دادخواه خون به ناحق ریخته تو هستم۔ من زندگیم را نثار این دادخواهی کرده و میکنم۔
ریحانم، تو را در انبوه نامههایت میجستم، ولی یکسال است که تورا در نوجوانان ایران میبینم۔ انگار تو تکثیر شدهای۔ دختران و پسرانی که به حکومت متجاوز میگویند نه۔ کسانی که جان میدهند اما حاضر به دروغ گفتن و شستن چهره متجاوزین نمیشوند۔ کاش بودی و میدیدی که چقدر دل بستهام به نسل نو ایران که دلاور است و ازادیخواه۔۔ اما رژیم همچنان حیله بکار میگیرد و حقه سوار میکند۔ مزدورانش را به سویم فرستاده و نزدیک یکسال است گاه به گاه برایم دشواری و دغدغه میسازند۔ میخواهند خسته شوم و بنشینم۔ اما من از تو یاد گرفتهام که باید ایستاد و جنگید۔ قول میدهم تلاش کنم تا علفهای هرز رژیم را در حد توان، از ریشه درآورم و به جایی پرتاب کنم که شایسته آنند۔ همچنان که نسل نو میخواهند رژیم سرکوبگر دشمن ازادی را به زباله دان تاریخ پرتاب کنند۔ ریحان جانم، در نهمین سالگرد تو، با دلی پر از اندوه، با سری پر از رویا، زخم دلم را میبوسم۔ همچنان که اشکهای مردم مهربان در غم تو را در سالهای گذشته بوسیدهام۔ اشک میریزم ولی مصممتر از پیش، تا اخرین لحظه عمر، بر عهدی که با تو بستم وفادارم۔ تو را به دست باد سپردم۔ همچنان که از من خواسته بودی۔ تو در قلبم تا ابد زندهای، ای مشعل اگاهی و معلم جوانم۔»
سوم آبان سالروز اعدام ریحانه جباری است.
ریحانه جباری در ۱۹ سالگی به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی بازداشت و بعدتر اعدام شد. او اتهام قتل غیرعمد را پذیرفته و دلیل آن را دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی اعلام کرده بود.
عفو بینالملل اعدام ریحانه را «لکه خونین دیگری در سابقه حقوق بشر ایران» توصیف کرد.
#ریحانه_جباری #دادخواهی_زندگیست #نه_به_اعدام #نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
یادداشت شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری، در نهمین سالگرد اعدام دخترش
شعله پاکراوان، مادر ریحانه جباری، در نهمین سالگرد اعدام دخترش، متنی به شرح زیر منتشر کرد: «امروز، در نهمین سالگرد پروانگی دخترم ریحانه، در خانه نیستم۔ماههاست که به شهرهای مختلف جهان میروم و با مردم صحبت میکنم تا بدانند اعدام یعنی چه۔و پشت این کلمه بظاهر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ریحانه جباری در سال ۸۶ در حالی که ۱۹ ساله بود، به اتهام قتل بازداشت شد. قتل مردی که گفته شد وابسته به وزارت اطلاعات بوده، و قصد تجاوز به او را داشته است. فیلم مستند «هفت زمستان در تهران» ساختهی اشتفی نیدرزول با استفاده از یادداشتهای ریحانه و شهادت خانواده و دوستان او به روایت بازداشت، شکنجه، محاکمه و تحول او در زندان میپردازد. در این گفتگو که پس از نخستین نمایش این مستند در حاشیهی برلیناله انجام شده، با شعله پاکروان، مادر ریحانه دربارهی ناگفتههای روز اعدام او، مسیر دادخواهی و باز ایستادن و مقاومت صحبت کردیم. «هفت زمستان در تهران» تا امروز در بیش از صد شهر جهان به نمایش درآمده و برندهی ۲۲ جایزهی بینالمللی شامل جایزهی صلح از فستیوال فیلم برلین شده است.»
@nashraasoo
#ریحانه_جباری #اعدام #فیلم #زندان #دادخواهی #شعله_پاکروان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
@nashraasoo
#ریحانه_جباری #اعدام #فیلم #زندان #دادخواهی #شعله_پاکروان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعله پاکروان مادر زندهیاد ریحانه جباری که از فعالان شناختهشده لغو اعدام در ایران است، در ویدئویی در حمایت از محمد قبادلو میگوید:
حالم بد است مثل حال شما
میدانيد مادر و اعضای خانواده محمد قبادلو در چه حالی هستند؟ من کاملا میدانم. چون لحظات تلخ و ترسناک و پراضطراب انتظار پشت دیوار زندان را تجربه کردهام۔ به چه زبانی بگویم که این درد آنقدر کشنده است که دلم نمیخواهد حتی دشمنم تجربهاش کند؟
او سپس خطاب به خانواده مقتول نوشته است:
خانواده فرید کرمپور!
به زندان نروید. خون نریزید. نگذارید دست حکومت از آستين شما بیرون بیاید و جان جوانی را بگیرد.
در ماه گذشته هر روز حداقل سه نفر اعدام شده اند. دیگر بس است.
@shole_pakravan
#اعدام_نکنید #جونمون_درخطره #محمد_قبادلو
#اعدام_قتل_حکومتی
#ریحانه_جباری
#شعله_پاکروان
#نه_به_اعدام
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور
#notoexecutioniniran
@Tavaana_TavaanaTech
حالم بد است مثل حال شما
میدانيد مادر و اعضای خانواده محمد قبادلو در چه حالی هستند؟ من کاملا میدانم. چون لحظات تلخ و ترسناک و پراضطراب انتظار پشت دیوار زندان را تجربه کردهام۔ به چه زبانی بگویم که این درد آنقدر کشنده است که دلم نمیخواهد حتی دشمنم تجربهاش کند؟
او سپس خطاب به خانواده مقتول نوشته است:
خانواده فرید کرمپور!
به زندان نروید. خون نریزید. نگذارید دست حکومت از آستين شما بیرون بیاید و جان جوانی را بگیرد.
در ماه گذشته هر روز حداقل سه نفر اعدام شده اند. دیگر بس است.
@shole_pakravan
#اعدام_نکنید #جونمون_درخطره #محمد_قبادلو
#اعدام_قتل_حکومتی
#ریحانه_جباری
#شعله_پاکروان
#نه_به_اعدام
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور
#notoexecutioniniran
@Tavaana_TavaanaTech
شعله پاکروان، مادر زندهیاد ریحانه جباری، در دهمین سالگرد اعدام دخترش، مطلبی به شرح زیر منتشر کرد:
«ده سال تمام گذشت از خون به دل شدنم۔پس چرا قلبم آرام نمیگیرد؟ ده سال است که خاک سرد، بدن ریحان را پوشانده۔ پس چرا داغش سرد نمیشود؟ هزار تجربه و تغییر در زندگیم پیدا شد، اما سیاهتر از ان روز تلخ ندیدهام۔ وقتی برای اولین بار مادری دادخواه را دیدم که بعد از چندین دهه که از اعدام فرزندانش گذشته بود، همچنان از خاکستر وجودش دود برمیخاست، به خودم گفتم شاید این درد هرگز تمام نشود۔ آری درست فهمیده بودم۔ دردی که روح و جسم را مبتلامیکند۔ مثل باد در بدنت میچرخد. یکروز دستت درد میگیرد یکروز پایت. یکروز قلبت تیر میکشد یک روز چشمت۔ یک روز خستهای بدون اینکه کاری کرده باشی، یک روز از دنیا بدت میآید۔ یکروز نفست تنگ میشود۔ دکتر میگوید همه این دردها از مغزت میآید و تو میدانی که خاطرهها و تصاویر یکی پس از دیگری میآیند و میروند۔ یکبار تولدش را بیاد میآوری، یکبار راه رفتنش را۔ یکبار از شیر گرفتنش جلوی چشمت میاید و یکبار حرف زدنش۔ اه از رشد و بلند قامت شدن و درس و مدرسهاش۔ از مونس جان شدنش۔ همین خاطرهها تو را دیوانه میکند۔ شیدا و مجنون میکند۔ به دنبال لیلای خفته در گور میگردی بی انکه لحظهای از یاد ببری چه کس یا کسانی او را کشتند۔ همه تنت گر میگیرد از خشم و نفرت۔ دلت میخواهد زمین و زمان را از هم بدری۔ اما،۔۔ اما چه کنم که او چندین بار گفته و در وصیتنامهاش نوشته "تلاش کن تا فراموش کنی روزهای تلخ را"۔ چه کنم که حتی بعد از ده سال، هنوز تلخی و رنج و اندوه هست۔ هنوز وقتی کلمه نحس اعدام را میخوانم یا میشنوم رعشه میگیرم۔ چه کنم که علیرغم تلاشهایم برای برآوردن خواسته ریحانهام مبنی بر بخشش شکنجهگر و ناقاضی و قاتلش، هنوز از آنها نفرت دارم و نبخشیدهام۔ چه کنم که هنوز هر ازگاهی نفرینهایی بر زبانم جاری میشود که گوشهای خودم از شنیدنشان داغ میشود۔ و خواب دستها و انگشتهای قطع شده خونآلود میبینم و وحشت میکنم۔ من از کودکی کینهتوز نبودم و خیلی زود آدمها را میبخشیدم۔اما چرا ده سال است میگویم نه میبخشم، نه فراموش میکنم؟ چرا هر کس اعدام میشود بخشی از جان من دوباره آتش میگیرد؟ در این ده سال انقدر مادرقاب بدست دیدهام که دیگر روا نمیدانم، فقط از ریحانهام بگویم۔انگار همه اعدامیها بچه منند وبند ناف همهشان به قلب من منتهی میشوند۔ فرق ندارد اسمش رضا باشد یا محسن، صالح باشد یا سعید، زینب باشد یا ندا۔ همهشان مادری دارند که مثل خودم یک شب دراز و تاریک را پشت دیوارهای زندان صبح کردهاند و رد کبودی بر گردن محبوب خود دیدهاند۔ ده سال از پروانگی ریحان گذشت و من هنوز عاشقش هستم۔ بند بند وجودم اکنده از عطر اوست۔ اشک امانم نمیدهد۔ ده سال گذشت.»
#دادخواهی #ریحانه_جباری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ده سال تمام گذشت از خون به دل شدنم۔پس چرا قلبم آرام نمیگیرد؟ ده سال است که خاک سرد، بدن ریحان را پوشانده۔ پس چرا داغش سرد نمیشود؟ هزار تجربه و تغییر در زندگیم پیدا شد، اما سیاهتر از ان روز تلخ ندیدهام۔ وقتی برای اولین بار مادری دادخواه را دیدم که بعد از چندین دهه که از اعدام فرزندانش گذشته بود، همچنان از خاکستر وجودش دود برمیخاست، به خودم گفتم شاید این درد هرگز تمام نشود۔ آری درست فهمیده بودم۔ دردی که روح و جسم را مبتلامیکند۔ مثل باد در بدنت میچرخد. یکروز دستت درد میگیرد یکروز پایت. یکروز قلبت تیر میکشد یک روز چشمت۔ یک روز خستهای بدون اینکه کاری کرده باشی، یک روز از دنیا بدت میآید۔ یکروز نفست تنگ میشود۔ دکتر میگوید همه این دردها از مغزت میآید و تو میدانی که خاطرهها و تصاویر یکی پس از دیگری میآیند و میروند۔ یکبار تولدش را بیاد میآوری، یکبار راه رفتنش را۔ یکبار از شیر گرفتنش جلوی چشمت میاید و یکبار حرف زدنش۔ اه از رشد و بلند قامت شدن و درس و مدرسهاش۔ از مونس جان شدنش۔ همین خاطرهها تو را دیوانه میکند۔ شیدا و مجنون میکند۔ به دنبال لیلای خفته در گور میگردی بی انکه لحظهای از یاد ببری چه کس یا کسانی او را کشتند۔ همه تنت گر میگیرد از خشم و نفرت۔ دلت میخواهد زمین و زمان را از هم بدری۔ اما،۔۔ اما چه کنم که او چندین بار گفته و در وصیتنامهاش نوشته "تلاش کن تا فراموش کنی روزهای تلخ را"۔ چه کنم که حتی بعد از ده سال، هنوز تلخی و رنج و اندوه هست۔ هنوز وقتی کلمه نحس اعدام را میخوانم یا میشنوم رعشه میگیرم۔ چه کنم که علیرغم تلاشهایم برای برآوردن خواسته ریحانهام مبنی بر بخشش شکنجهگر و ناقاضی و قاتلش، هنوز از آنها نفرت دارم و نبخشیدهام۔ چه کنم که هنوز هر ازگاهی نفرینهایی بر زبانم جاری میشود که گوشهای خودم از شنیدنشان داغ میشود۔ و خواب دستها و انگشتهای قطع شده خونآلود میبینم و وحشت میکنم۔ من از کودکی کینهتوز نبودم و خیلی زود آدمها را میبخشیدم۔اما چرا ده سال است میگویم نه میبخشم، نه فراموش میکنم؟ چرا هر کس اعدام میشود بخشی از جان من دوباره آتش میگیرد؟ در این ده سال انقدر مادرقاب بدست دیدهام که دیگر روا نمیدانم، فقط از ریحانهام بگویم۔انگار همه اعدامیها بچه منند وبند ناف همهشان به قلب من منتهی میشوند۔ فرق ندارد اسمش رضا باشد یا محسن، صالح باشد یا سعید، زینب باشد یا ندا۔ همهشان مادری دارند که مثل خودم یک شب دراز و تاریک را پشت دیوارهای زندان صبح کردهاند و رد کبودی بر گردن محبوب خود دیدهاند۔ ده سال از پروانگی ریحان گذشت و من هنوز عاشقش هستم۔ بند بند وجودم اکنده از عطر اوست۔ اشک امانم نمیدهد۔ ده سال گذشت.»
#دادخواهی #ریحانه_جباری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech