This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیابان است و یک زن در میان شال میسوزد
چه غمگینانه دارد کشورم هر سال میسوزد
تباهی در تباهی از اجاق زهد بر پا شد
و واعظ در میان هیزم اعمال میسوزد
به پای مستی قاجار یک کشور به یغما رفت
که در هر قهوه زهری ریختند و فال میسوزد
تمام روسریها را درون آتش اندازید
که آزادی ما عمری است بیاقبال میسوزد
چه بر حال سرود ملّی این سرزمین آمد؟
که هر کس میکند این نغمه را دنبال میسوزد
بکش سیگار ناکامی بغل کن زانوی غم را
که بهمن بر لبت در حال استعمال میسوزد
تبر را گوشهای بگذار و جنگل را تماشا کن
که برگ و شاخهٔ افتاده در هر حال میسوزد
علی رضا جعفری
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چه غمگینانه دارد کشورم هر سال میسوزد
تباهی در تباهی از اجاق زهد بر پا شد
و واعظ در میان هیزم اعمال میسوزد
به پای مستی قاجار یک کشور به یغما رفت
که در هر قهوه زهری ریختند و فال میسوزد
تمام روسریها را درون آتش اندازید
که آزادی ما عمری است بیاقبال میسوزد
چه بر حال سرود ملّی این سرزمین آمد؟
که هر کس میکند این نغمه را دنبال میسوزد
بکش سیگار ناکامی بغل کن زانوی غم را
که بهمن بر لبت در حال استعمال میسوزد
تبر را گوشهای بگذار و جنگل را تماشا کن
که برگ و شاخهٔ افتاده در هر حال میسوزد
علی رضا جعفری
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمک به زن آسیبدیده از گاز اشکآور
تهران، ولیعصر، ۳۱ شهریور ۱۴۰۱
با توضیح زیر برای ما فرستادند:
«خانم با حجابی که از گاز اشکآور دچار خفگی شد و مردم کمکش کردند. کمی بعد، روسری و چادرش از سرش افتاد و یک خانم بیحجاب برایش درست کرد.»
- این روزها شاهد همدلی مثال زدنی مردم هستیم. حکومت تلاش دارد که جامعه را دو قطبی کند و مردم را در برابر مردم قرار دهد در حالی که افراد محجبه در اعتراضات حضور دارند و علیه حجاب اجباری شعار میدهند و زنان بدون حجاب یا ناباورمند به این زنان محجبه یاری میرسانند و با هم همدل هستند.
بیایید با همبستگی تبلیغات حکومت را بیاثر کنیم.
#همدلی #همبستگی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تهران، ولیعصر، ۳۱ شهریور ۱۴۰۱
با توضیح زیر برای ما فرستادند:
«خانم با حجابی که از گاز اشکآور دچار خفگی شد و مردم کمکش کردند. کمی بعد، روسری و چادرش از سرش افتاد و یک خانم بیحجاب برایش درست کرد.»
- این روزها شاهد همدلی مثال زدنی مردم هستیم. حکومت تلاش دارد که جامعه را دو قطبی کند و مردم را در برابر مردم قرار دهد در حالی که افراد محجبه در اعتراضات حضور دارند و علیه حجاب اجباری شعار میدهند و زنان بدون حجاب یا ناباورمند به این زنان محجبه یاری میرسانند و با هم همدل هستند.
بیایید با همبستگی تبلیغات حکومت را بیاثر کنیم.
#همدلی #همبستگی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ایستاده تا آزادی
برای زنان و دخترانی که کف خیابانها چشم در چشم سرکوبگران دیکتاتور میایستند
طرح از بهنام محمدی
@behtoons
#کارتون #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #نه_روسری_نه_توسری #نه_به_حجاب_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
برای زنان و دخترانی که کف خیابانها چشم در چشم سرکوبگران دیکتاتور میایستند
طرح از بهنام محمدی
@behtoons
#کارتون #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #نه_روسری_نه_توسری #نه_به_حجاب_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
ابراز همدردی عمیق یکی از سرشناسترین و محبوبترین خوانندههای ترکیه با مهسا امینی
ماهسون قرمزیگل متولد دیاربکر در ترکیه است و از محبوبترین خوانندگان آن کشور.
ابراز همدردی با مهسا امینی و ایرانیانی که داغدار او هستند کل مرزهای جهان را در نوردیده است.
به گزارش رسانهها هشتگ مهسا امینی در توئیتر روز پنجشنبه با عبور از مرز ۳۰ میلیون، رکوردی دستنیافتنی برجای گذاشت.
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #نه_روسری_نه_توسری #نه_به_حجاب_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
ماهسون قرمزیگل متولد دیاربکر در ترکیه است و از محبوبترین خوانندگان آن کشور.
ابراز همدردی با مهسا امینی و ایرانیانی که داغدار او هستند کل مرزهای جهان را در نوردیده است.
به گزارش رسانهها هشتگ مهسا امینی در توئیتر روز پنجشنبه با عبور از مرز ۳۰ میلیون، رکوردی دستنیافتنی برجای گذاشت.
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #نه_روسری_نه_توسری #نه_به_حجاب_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مقاومت ستودنی این دختر جوان در شهر #بابل در مقابل ماموران گشت ارشاد؛ مورد توجه بسیاری از کاربران و رسانه ها قرار گرفته است.
#مهسا_امینی
#اعتراضات_سراسری_شهریور_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
#Mahsa_Amini
@Tavaana_TavaanaTech
#مهسا_امینی
#اعتراضات_سراسری_شهریور_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
#Mahsa_Amini
@Tavaana_TavaanaTech
تهران، خیابان ولیعصر
زن، زندگی آزادی
منبع: وحید آنلاین
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زن، زندگی آزادی
منبع: وحید آنلاین
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از تو نوشتن قدغن
گلایه کردن قدغن
#عطر_خوش_زن قدغن
#تو قدغن
#من قدغن
پچ پچ و نجوا قدغن
رقص سایه ها قدغن
کشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا قدغن
برای خواب تازه اجازه بی اجازه
در این غربت خانگی بگو هرچی باید بگی
غزل بگو به سادگی
#بگو_زنده_باد_زندگی
بگو زنده باد زندگی
طرح از روحالله منصوری
#مهسا_امینی #مهساامینی #نقاشی #کارتون
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلایه کردن قدغن
#عطر_خوش_زن قدغن
#تو قدغن
#من قدغن
پچ پچ و نجوا قدغن
رقص سایه ها قدغن
کشف بوسه ی بی هوا به وقت رویا قدغن
برای خواب تازه اجازه بی اجازه
در این غربت خانگی بگو هرچی باید بگی
غزل بگو به سادگی
#بگو_زنده_باد_زندگی
بگو زنده باد زندگی
طرح از روحالله منصوری
#مهسا_امینی #مهساامینی #نقاشی #کارتون
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام یکی از مخاطبان:
«سلام
لطفا پیام من رو به بقیه برسون، به خدا قسم نیروی های سرکوبگر خامنهای ضحاک ترسیدن، بیش از ۵۰ درصد شون سرپیچی کردن از دستورات گفتند ما سرکوب نمیکنیم، این نیروی های سرکوب جوجه سپاهی و بسیجی های ساندیس خور هستند که ریدن به خودشون هیچ خیلی هم خسته هستند دیگه توان مقابله ندارن چند روزه نخوابیدن، اگه فقط قیام مردمی ۲ روز دیگه ادامه داشته باشه کار نظام تمومه، این که میگن روی مردم اسید پاشیدن و ۴۰۰ نفر رو توی فلان شهر دستگیر کردن و ۳۰۰ نفر رو کشتند دروغه، اینا سایبری های حروم زاده هستند که میخوان دروغ پراکنی کنند که هراس بیافته به جان مردم»
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سلام
لطفا پیام من رو به بقیه برسون، به خدا قسم نیروی های سرکوبگر خامنهای ضحاک ترسیدن، بیش از ۵۰ درصد شون سرپیچی کردن از دستورات گفتند ما سرکوب نمیکنیم، این نیروی های سرکوب جوجه سپاهی و بسیجی های ساندیس خور هستند که ریدن به خودشون هیچ خیلی هم خسته هستند دیگه توان مقابله ندارن چند روزه نخوابیدن، اگه فقط قیام مردمی ۲ روز دیگه ادامه داشته باشه کار نظام تمومه، این که میگن روی مردم اسید پاشیدن و ۴۰۰ نفر رو توی فلان شهر دستگیر کردن و ۳۰۰ نفر رو کشتند دروغه، اینا سایبری های حروم زاده هستند که میخوان دروغ پراکنی کنند که هراس بیافته به جان مردم»
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from بشکن Beshkan
com.clostra.newnode.vpn.1.0.2.apk
6.2 MB
ابزاری ویژه برای عبور از سد فیلترینگ؛ NewNode VPN
لینک مطلب آموزشی:
bit.ly/3zJXD9A
لینک گوگل پلی:
bit.ly/3ui7oe4
لینک اپل استور:
apple.co/2XLHZgt
#یاری_مدنی_توانا #آموزشی
@beshkan
@tavaanatech
@Tavaana_TavaanaTech
لینک مطلب آموزشی:
bit.ly/3zJXD9A
لینک گوگل پلی:
bit.ly/3ui7oe4
لینک اپل استور:
apple.co/2XLHZgt
#یاری_مدنی_توانا #آموزشی
@beshkan
@tavaanatech
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی از مادر جاویدنام غزاله چلابی، که روز گذشته در زادروز فرزندش بر سر مزار او تولدش را جشن گرفت.
آخرین کلام غزاله چلابی پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»
در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم میگرفت، ناگهان، گلولهای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهتزده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد میزدند: «یکی رو کشتند.»
غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغالتحصیل رشته «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفرهای هیچهایکی و طبیعتگردی بود و همیشه رمانهای تازه را دنبال میکرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرفهای آدمهای اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگهای بیمار و گرسنه خیابانی حمایت میکرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوههای اطراف آمل میشد. علَمکوه و دماوند و خیلی از قلههای معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز میدوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زنهایی بود که در سالهای اخیر هرجا که میتوانست روسریاش را برمیداشت.
غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خالهاش میگوید یک گلوله جنگی به پیشانیاش شلیک شده بود، پیشانیاش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصلالنخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُشها ادامه داشت. غزاله میخواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سالهای گذشته کارتهای اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگهداشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و میشد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانوادهاش اجازهی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطورهسازی میشود.»
اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.
#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آخرین کلام غزاله چلابی پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»
در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم میگرفت، ناگهان، گلولهای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهتزده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد میزدند: «یکی رو کشتند.»
غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغالتحصیل رشته «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفرهای هیچهایکی و طبیعتگردی بود و همیشه رمانهای تازه را دنبال میکرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرفهای آدمهای اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگهای بیمار و گرسنه خیابانی حمایت میکرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوههای اطراف آمل میشد. علَمکوه و دماوند و خیلی از قلههای معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز میدوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زنهایی بود که در سالهای اخیر هرجا که میتوانست روسریاش را برمیداشت.
غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خالهاش میگوید یک گلوله جنگی به پیشانیاش شلیک شده بود، پیشانیاش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصلالنخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُشها ادامه داشت. غزاله میخواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سالهای گذشته کارتهای اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگهداشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و میشد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانوادهاش اجازهی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطورهسازی میشود.»
اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.
#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ۱۴ مرداد ماه ۱۴۰۳، آقای سیامک امینی، برای تحمل حبس راهی زندان شد
او پیش از رفتن به زندان، در یک ویدیو اعلام میکند که به راهی که برگزیده برای مبارزه جهت عدالت و رهایی از ستم، ایمان دارد و خللی در اندیشهاش به وجود نیامده است.
سیامک امینی، شهروند ۶۳ ساله ساکن تهران توسط دادگاه تجدیدنظر این استان به ۴ سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شد.
بر اساس حکم دادگاه او بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/ خارجی» به ۳ سال و شش ماه و یک روز حبس و بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۷ ماه و شانزده روز حبس، مجموعا ۴ سال و یک ماه و هفده روز زندان محکوم شده است.
همچنین او بابت مجازاتهای تکمیلی به منع عضویت در گروهها و دستجات سیاسی و اجتماعی، منع استفاده از تلفن هوشمند و منع خروج از کشور به مدت دو سال محکوم شده است.
طبق اصل تجمیع جرایم، حکم سه سال و شش ماه و یک روز برای ایشان قابل اجرا است.
مصداقهای اتهامات ایشان حمایت از انقلاب ۱۴۰۱ از طریق فضای مجازی و ارتباط با گروههای مخالف نظام عنوان شده است.
آقای امینی به سندروم بهجت که یک بیماری التهابی خودایمنی است و عوامل محیطی و ژنتیکی در ایجاد آن نقش دارند، مبتلاست و از این جهت توان تحمل حبس ندارد. با این حال برای تحمل حبس فراخوانده شده و امروز راهی زندان شد.
سیامک امینی، از زندانیان سیاسی دهه شصت است که از نوروز ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۸ را در زندان سپری کرده بود. او از بازماندههای کشتار تابستان ۱۳۶۷ است.
#سیامک_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او پیش از رفتن به زندان، در یک ویدیو اعلام میکند که به راهی که برگزیده برای مبارزه جهت عدالت و رهایی از ستم، ایمان دارد و خللی در اندیشهاش به وجود نیامده است.
سیامک امینی، شهروند ۶۳ ساله ساکن تهران توسط دادگاه تجدیدنظر این استان به ۴ سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شد.
بر اساس حکم دادگاه او بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/ خارجی» به ۳ سال و شش ماه و یک روز حبس و بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۷ ماه و شانزده روز حبس، مجموعا ۴ سال و یک ماه و هفده روز زندان محکوم شده است.
همچنین او بابت مجازاتهای تکمیلی به منع عضویت در گروهها و دستجات سیاسی و اجتماعی، منع استفاده از تلفن هوشمند و منع خروج از کشور به مدت دو سال محکوم شده است.
طبق اصل تجمیع جرایم، حکم سه سال و شش ماه و یک روز برای ایشان قابل اجرا است.
مصداقهای اتهامات ایشان حمایت از انقلاب ۱۴۰۱ از طریق فضای مجازی و ارتباط با گروههای مخالف نظام عنوان شده است.
آقای امینی به سندروم بهجت که یک بیماری التهابی خودایمنی است و عوامل محیطی و ژنتیکی در ایجاد آن نقش دارند، مبتلاست و از این جهت توان تحمل حبس ندارد. با این حال برای تحمل حبس فراخوانده شده و امروز راهی زندان شد.
سیامک امینی، از زندانیان سیاسی دهه شصت است که از نوروز ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۸ را در زندان سپری کرده بود. او از بازماندههای کشتار تابستان ۱۳۶۷ است.
#سیامک_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمیتا گراوند نوجوانی پر شور و عاشق زندگی بود، هنرمند و ورزشکار ... جمهوری اسلامی حق حیات را از او سلب کرد، چرا؟ چون تن به حجاب اجباری نداد!
آرمیتا نوجوانی که توسط ماموران حجاببان جمهوری اسلامی، به خاطر نپوشاندن موی سر، به قتل رسید. قتل او باید دنیا را تکان میداد، نباید هیچ قتلی عادی جلوه کند، ولی متاسفانه در دنیایی زندگی میکنیم که اینقدر کشتار در آن زیاد است و اینقدر خبرها در سراسر جهان هولناک است، که چنین جنایتی تحتالشعاع قرار میگیرد.
البته جمهوری اسلامی، با مدیریت انتشار خبرها و فشار بیامان به خانواده و دوستان آرمیتا، استفاده از نیروهای سایبری و ... در شکل نگرفتن یک طغیان بزرگ دیگر بیتاثیر نبود.
اما، هزاران جنایت هم اتفاق بیفتد، هزاران خبر موازی هم تولید شود، هیچ ننگی را از چهره کریه جنایتکاران پاک نمیکند و در خاطر ملت ایران میماند که جمهوری اسلامی آرمیتا گراوند را به قتل رساند و جنایتکاران تاوان خواهند داد.
ویدیوی تازه منتشرشده از جاویدنام آرمیتا گراوند در صفحه اینستاگرام خواهرش
#آرمیتا_گراوند #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرمیتا نوجوانی که توسط ماموران حجاببان جمهوری اسلامی، به خاطر نپوشاندن موی سر، به قتل رسید. قتل او باید دنیا را تکان میداد، نباید هیچ قتلی عادی جلوه کند، ولی متاسفانه در دنیایی زندگی میکنیم که اینقدر کشتار در آن زیاد است و اینقدر خبرها در سراسر جهان هولناک است، که چنین جنایتی تحتالشعاع قرار میگیرد.
البته جمهوری اسلامی، با مدیریت انتشار خبرها و فشار بیامان به خانواده و دوستان آرمیتا، استفاده از نیروهای سایبری و ... در شکل نگرفتن یک طغیان بزرگ دیگر بیتاثیر نبود.
اما، هزاران جنایت هم اتفاق بیفتد، هزاران خبر موازی هم تولید شود، هیچ ننگی را از چهره کریه جنایتکاران پاک نمیکند و در خاطر ملت ایران میماند که جمهوری اسلامی آرمیتا گراوند را به قتل رساند و جنایتکاران تاوان خواهند داد.
ویدیوی تازه منتشرشده از جاویدنام آرمیتا گراوند در صفحه اینستاگرام خواهرش
#آرمیتا_گراوند #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای مریم مهرابی، خواهر محمود مهرابی زندانی سیاسی محکوم به اعدام، حکم شش سال حبس صادر کردهاند
خواهر محمود و مریم مهرابی در این ویدیو خبر میدهد که خواهر دادخواهش به شش سال حبس محکوم شده است. او از نفوذ یک طلبه اصفهانی و اقوامش در دستگاه قضایی و پرونده سازی علیه برادرش (که فساد آنها را افشا کرده بود) سخن میگوید و پرونده سازی و صدور حکم برای خواهرش را هم به خاطر دادخواهی او عنوان میکند.
شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان، مریم مهرابی خواهر محمود محرابی زندانی سیاسی محکوم به اعدام را در جریان یک محاکمه مخفیانه و فوری به شش سال زندان محکوم کرده است.
شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان روز سهشنبه گذشته ۹ مرداد، بدون اطلاع خانواده، این خواهر دادخواه را محاکمه و به اتهام «تحریک مردم به جنگ و کشتار به قصد بر هم زدن امنیت عمومی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال زندان محکوم کرده است.
محاکمه مریم مهرابی با محرومیت کامل وی از حق دفاع به ویژه حق بهرهمندی از وکیل مدافع همراه بوده است. چرا که او از زمان بازداشت خود در ۲۹ خرداد ماه در سلول انفرادی نگهداری شده و از حق دسترسی به وکیل مدافع و ملاقات و تماس با خانواده محروم بوده است.
مریم مهرابی پیش از این در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود دست به اعتصاب غذا زده بود.
#مریم_مهرابی #محمود_مهرابی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خواهر محمود و مریم مهرابی در این ویدیو خبر میدهد که خواهر دادخواهش به شش سال حبس محکوم شده است. او از نفوذ یک طلبه اصفهانی و اقوامش در دستگاه قضایی و پرونده سازی علیه برادرش (که فساد آنها را افشا کرده بود) سخن میگوید و پرونده سازی و صدور حکم برای خواهرش را هم به خاطر دادخواهی او عنوان میکند.
شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان، مریم مهرابی خواهر محمود محرابی زندانی سیاسی محکوم به اعدام را در جریان یک محاکمه مخفیانه و فوری به شش سال زندان محکوم کرده است.
شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان روز سهشنبه گذشته ۹ مرداد، بدون اطلاع خانواده، این خواهر دادخواه را محاکمه و به اتهام «تحریک مردم به جنگ و کشتار به قصد بر هم زدن امنیت عمومی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال زندان محکوم کرده است.
محاکمه مریم مهرابی با محرومیت کامل وی از حق دفاع به ویژه حق بهرهمندی از وکیل مدافع همراه بوده است. چرا که او از زمان بازداشت خود در ۲۹ خرداد ماه در سلول انفرادی نگهداری شده و از حق دسترسی به وکیل مدافع و ملاقات و تماس با خانواده محروم بوده است.
مریم مهرابی پیش از این در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود دست به اعتصاب غذا زده بود.
#مریم_مهرابی #محمود_مهرابی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهناز طراح، زندانی سیاسی، بیانیهای در حمایت از پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، نوشت.
متن این بیانیه که نسخهای از آن به دست آموزشکده توانا رسیده، به شرح زیر است:
«روزهای اول که پس از چند ماه انفرادی به بند زنان زندان اوین منتقل شد، با شنیدن عنوان اتهامیاش سعی کردم فاصلهام را حفظ کنم. تجزیهطلبی عنوانی نبود که بتوانم نادیده بگیرم. تا روزی که برای اولینبار در هواخوری زندان همکلام شدیم.
از ایران گفت و تمامیت ارضی. از اینکه یک کُرد ایرانی است و همیشه خود را یک ایرانی میداند. هرگز از اینکه ممکن است چه حکمی بگیرد چیزی نگفت. با اینکه از پیش میدانست.
نگران دیگران بود. دیگرانی چون نسیم. تا روزی که حکماش ابلاغ شد؛ اعدام. هرگز نفهمیدم تمام این مدت چطور توانست این اندازه محکم و استوار بماند ولی فهمیدم چطور حکام میتوانند با کلیدواژههای خود، میان یک ملت انقاق ایجاد کنند تا سرکوب و کشتار را مشروع جلوه دهند.
من یک مشروطهخواهم ولی میگویم پخشان عزیزی با هر عنوان اتهامی و تفکری که داشته باشد، برای من نماد ایستادگی در برابر جور جباران است و فشارها و سرکوبهای زندان نیز نمیتواند خللی در همبستگی ما ایجاد کند.
ما تا روز خشکیدن ریشه ستم در پهنه ایران، کنار یکدیگر خواهیم ماند.
مهناز طراح
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
زندان اوین»
#مهناز_طراح #پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه که نسخهای از آن به دست آموزشکده توانا رسیده، به شرح زیر است:
«روزهای اول که پس از چند ماه انفرادی به بند زنان زندان اوین منتقل شد، با شنیدن عنوان اتهامیاش سعی کردم فاصلهام را حفظ کنم. تجزیهطلبی عنوانی نبود که بتوانم نادیده بگیرم. تا روزی که برای اولینبار در هواخوری زندان همکلام شدیم.
از ایران گفت و تمامیت ارضی. از اینکه یک کُرد ایرانی است و همیشه خود را یک ایرانی میداند. هرگز از اینکه ممکن است چه حکمی بگیرد چیزی نگفت. با اینکه از پیش میدانست.
نگران دیگران بود. دیگرانی چون نسیم. تا روزی که حکماش ابلاغ شد؛ اعدام. هرگز نفهمیدم تمام این مدت چطور توانست این اندازه محکم و استوار بماند ولی فهمیدم چطور حکام میتوانند با کلیدواژههای خود، میان یک ملت انقاق ایجاد کنند تا سرکوب و کشتار را مشروع جلوه دهند.
من یک مشروطهخواهم ولی میگویم پخشان عزیزی با هر عنوان اتهامی و تفکری که داشته باشد، برای من نماد ایستادگی در برابر جور جباران است و فشارها و سرکوبهای زندان نیز نمیتواند خللی در همبستگی ما ایجاد کند.
ما تا روز خشکیدن ریشه ستم در پهنه ایران، کنار یکدیگر خواهیم ماند.
مهناز طراح
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
زندان اوین»
#مهناز_طراح #پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زندان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته است.
بخشی از نوشته او به شرح زیر است:
«در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در پلیس راه سنندج- کامیاران توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدم، تیراندازی، شکستن شیشههای ماشین، شکنجه و تعرض فیزیکی در لحظهی دستگیری، جنگ روانی، بازجویی در سلول انفرادی (شکنجهی سفید) به دور از چشم دوربینها به منظور عدم ثبت برخوردها و تعرض غیراخلاقیشان، مواخذه در برابر دوربین برای تحقیر اراده و فشارهایی که در طول ۱۳ روز حضور در اطلاعات سنندج متحمل شدم، بخشی از فشارهای تحمیل شده بر من است. آنان وحشیام خواندند و گفتند زنانگیات را از دست دادهای! چرا گریه نمیکنی؟ آخرین بار که گریستی چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییدهای؟
سپس مرا به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین منتقل کردند، در آنجا به مدت چهار ماه و نیم در بازجوییها، تحت فشارهای بسیار، از جمله شکنجههای سفید، سناریوسازیهای متناقض و فریبنده و تهدید به ترور شخصیت، گرفتن اعتراف اجباری و ... نگه داشته شدم. سردردهای شدید و خونریزیهای مداوم (از ناحیهی بینی)، شدیدتر شدن دردهای گردن و کمر، ارمغان روزهای حضورم در سلول انفرادی بود.
در تاریخ ۵ دی ماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شدم. در نهایت در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام «عضویت در گروههای معارض» و «بغی» تفهیم اتهام شد. اما سوال اساسی این است که «چرا مبارزه با نیرویی تروریستی همچون داعش همتراز و همردیف جنگ علیه جمهوری اسلامی قلمداد میشود؟!» پس ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر مبارزهاش با داعش در کجای تاریخ قرار میگیرد؟! داعش سرمان را میبُرید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار میکشد. هیچ دانش سیاسی-حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم.
در طول یک سال بازداشت موقت، تنها به مدت سه ماه و نیم حق ملاقات با خانواده را داشتم. مابقی را نیز یا در سلول انفرادی به سر بردم یا همانند اکنون در بند زنان، اما با شرایط انفرادی.
پس از گذشت ده ماه از بازداشت، در فاصلهی روزهای ۲۵ تا۲۷ اردیبهشت در بند اوین، بدون در نظر گرفتن و توجه به سوابق و کارنامهام، مرا همردیف با داعش خواندند و تروریستم نامیدند و گفتند لازم بود از سوی دولت و با عنوان مدافع حرم به سوریه میرفتی. با توجه به این تعاریف، پس همهی کسانی که بر مبنای وظایف انسانی علیه داعش مبارزه نمودند، باید تروریست باشند!
در طول سه ماه گذشته نیز سعی در انتساب اتهامات جدیدی به من داشتند، علاوه بر شنیدن ادعاهای پوچ و واهی، بازجوییهای تلقینی، تحقیر، تهدید به اعدام، تحریک و فشار به منظور اعتراف اجباری از دیگر مسائل و مشکلات این مدت بود. اکنون قریب به سه ماه از بازجوییهای اخیر میگذرد، نه وکلا حق مطالعهی مجدد پرونده را داشتهاند و نه من نیز حق ملاقات با وکیل را! هماکنون نیز دوران ممنوعیت تماس و ملاقات را سپری میکنم.
حال با نگاهی به گذشته و مسیری که پیمودهام، از عملکردم دفاع میکنم، زیرا در هیچ زمان و مکانی به جان و مال کسی کوچکترین تعرضی ننموده و یگانه جرم من مسئولیتپذیری در قبال جامعه میباشد. همچنان از مبارزاتم بر علیه نیروهای تروریستی داعش در کوبانی دفاع میکنم، و تا پایان هرگونه ستم علیه زنان، از کوردستان تا بلوچستان و از ایران تا افغانستان، و تا رسیدن به آرمانهای ژن، ژیان، ئازادی به مبارزه ادامه خواهم داد.»
متن کامل را را در ببدارزنی بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وی از بند زندان زندان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته است.
بخشی از نوشته او به شرح زیر است:
«در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در پلیس راه سنندج- کامیاران توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدم، تیراندازی، شکستن شیشههای ماشین، شکنجه و تعرض فیزیکی در لحظهی دستگیری، جنگ روانی، بازجویی در سلول انفرادی (شکنجهی سفید) به دور از چشم دوربینها به منظور عدم ثبت برخوردها و تعرض غیراخلاقیشان، مواخذه در برابر دوربین برای تحقیر اراده و فشارهایی که در طول ۱۳ روز حضور در اطلاعات سنندج متحمل شدم، بخشی از فشارهای تحمیل شده بر من است. آنان وحشیام خواندند و گفتند زنانگیات را از دست دادهای! چرا گریه نمیکنی؟ آخرین بار که گریستی چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییدهای؟
سپس مرا به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین منتقل کردند، در آنجا به مدت چهار ماه و نیم در بازجوییها، تحت فشارهای بسیار، از جمله شکنجههای سفید، سناریوسازیهای متناقض و فریبنده و تهدید به ترور شخصیت، گرفتن اعتراف اجباری و ... نگه داشته شدم. سردردهای شدید و خونریزیهای مداوم (از ناحیهی بینی)، شدیدتر شدن دردهای گردن و کمر، ارمغان روزهای حضورم در سلول انفرادی بود.
در تاریخ ۵ دی ماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شدم. در نهایت در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام «عضویت در گروههای معارض» و «بغی» تفهیم اتهام شد. اما سوال اساسی این است که «چرا مبارزه با نیرویی تروریستی همچون داعش همتراز و همردیف جنگ علیه جمهوری اسلامی قلمداد میشود؟!» پس ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر مبارزهاش با داعش در کجای تاریخ قرار میگیرد؟! داعش سرمان را میبُرید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار میکشد. هیچ دانش سیاسی-حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم.
در طول یک سال بازداشت موقت، تنها به مدت سه ماه و نیم حق ملاقات با خانواده را داشتم. مابقی را نیز یا در سلول انفرادی به سر بردم یا همانند اکنون در بند زنان، اما با شرایط انفرادی.
پس از گذشت ده ماه از بازداشت، در فاصلهی روزهای ۲۵ تا۲۷ اردیبهشت در بند اوین، بدون در نظر گرفتن و توجه به سوابق و کارنامهام، مرا همردیف با داعش خواندند و تروریستم نامیدند و گفتند لازم بود از سوی دولت و با عنوان مدافع حرم به سوریه میرفتی. با توجه به این تعاریف، پس همهی کسانی که بر مبنای وظایف انسانی علیه داعش مبارزه نمودند، باید تروریست باشند!
در طول سه ماه گذشته نیز سعی در انتساب اتهامات جدیدی به من داشتند، علاوه بر شنیدن ادعاهای پوچ و واهی، بازجوییهای تلقینی، تحقیر، تهدید به اعدام، تحریک و فشار به منظور اعتراف اجباری از دیگر مسائل و مشکلات این مدت بود. اکنون قریب به سه ماه از بازجوییهای اخیر میگذرد، نه وکلا حق مطالعهی مجدد پرونده را داشتهاند و نه من نیز حق ملاقات با وکیل را! هماکنون نیز دوران ممنوعیت تماس و ملاقات را سپری میکنم.
حال با نگاهی به گذشته و مسیری که پیمودهام، از عملکردم دفاع میکنم، زیرا در هیچ زمان و مکانی به جان و مال کسی کوچکترین تعرضی ننموده و یگانه جرم من مسئولیتپذیری در قبال جامعه میباشد. همچنان از مبارزاتم بر علیه نیروهای تروریستی داعش در کوبانی دفاع میکنم، و تا پایان هرگونه ستم علیه زنان، از کوردستان تا بلوچستان و از ایران تا افغانستان، و تا رسیدن به آرمانهای ژن، ژیان، ئازادی به مبارزه ادامه خواهم داد.»
متن کامل را را در ببدارزنی بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech