تشییع غریبانه ی زنده ياد #پوران_فرخزاد
goo.gl/rkj8NE
پوران فرخزاد، #پژوهشگر، #شاعر و #نویسنده، بامداد روز پنجشنبه ۹ دیماه در سن ۸۳ سالگی در تهران درگذشت. او خواهر بزرگتر #فروغ_فرخزاد، شاعر و #فریدون_فرخزاد، #خواننده، مجری رادیو و تلویزیون و فعال سیاسی بود.
از پوران فرخزاد کتابهای متعددی به چاپ رسیده است که از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیدهای از اشعار زنان جهان)، «نیمههای ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچکس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیبهای سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه رباعی «جنگ مشوش»، داستانهای بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» میتوان اشاره کرد.
یادش گرامی
http://bit.ly/2iSPtZl
محمد نوریزاد، نویسنده و فعال سیاسی مخالف با انتشار این ویدئوی کوتاه در کانال تلگرام خود، مراسم تشییع پیکر خانم فرخزاد را «غریبانه» توصیف کرده و گفته مردمی «اندک» در این مراسم شرکت داشتند.
آقای نوریزاد تاکید کرده نزدیکان این نویسندهی فقید بعد از چند روز تلاش، نتوانستند مجوز برگزاری مراسم تشییع او از مقابل «تالار وحدت یا جایی مانند آن» را بگیرند.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/rkj8NE
پوران فرخزاد، #پژوهشگر، #شاعر و #نویسنده، بامداد روز پنجشنبه ۹ دیماه در سن ۸۳ سالگی در تهران درگذشت. او خواهر بزرگتر #فروغ_فرخزاد، شاعر و #فریدون_فرخزاد، #خواننده، مجری رادیو و تلویزیون و فعال سیاسی بود.
از پوران فرخزاد کتابهای متعددی به چاپ رسیده است که از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیدهای از اشعار زنان جهان)، «نیمههای ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچکس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیبهای سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه رباعی «جنگ مشوش»، داستانهای بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» میتوان اشاره کرد.
یادش گرامی
http://bit.ly/2iSPtZl
محمد نوریزاد، نویسنده و فعال سیاسی مخالف با انتشار این ویدئوی کوتاه در کانال تلگرام خود، مراسم تشییع پیکر خانم فرخزاد را «غریبانه» توصیف کرده و گفته مردمی «اندک» در این مراسم شرکت داشتند.
آقای نوریزاد تاکید کرده نزدیکان این نویسندهی فقید بعد از چند روز تلاش، نتوانستند مجوز برگزاری مراسم تشییع او از مقابل «تالار وحدت یا جایی مانند آن» را بگیرند.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
تشییع غریبانه ی زنده ياد #پوران_فرخزاد
http://bit.ly/2iSPtZl
پوران فرخزاد، #پژوهشگر، #شاعر و #نویسنده، بامداد روز پنجشنبه ۹ دیماه در سن ۸۳ سالگی در تهران درگذشت. او خواهر بزرگتر #فروغ_فرخزاد، شاعر و #فریدون_فرخزاد، #خواننده، مجری رادیو و تلویزیون و فعال…
تشییع غریبانه ی زنده ياد #پوران_فرخزاد
http://bit.ly/2iSPtZl
پوران فرخزاد، #پژوهشگر، #شاعر و #نویسنده، بامداد روز پنجشنبه ۹ دیماه در سن ۸۳ سالگی در تهران درگذشت. او خواهر بزرگتر #فروغ_فرخزاد، شاعر و #فریدون_فرخزاد، #خواننده، مجری رادیو و تلویزیون و فعال…
خانهی #فروغ_فرخزاد هنوز ثبت ملی نشده است، قرار است چند روز دیگر تخریب شود و به جایش آپارتمانی نو ساخته شود!
- ایلنا
دربارهی فروغ فرخزاد:
bit.ly/1uMdl1p
@Tavaana_TavaanaTech
- ایلنا
دربارهی فروغ فرخزاد:
bit.ly/1uMdl1p
@Tavaana_TavaanaTech
خانه فروغ فرخزاد هنوز ثبت ملی نشده و قرار است چند روز دیگر تخریب شود و به جایش آپارتمان ساخته شود
دیوارهای خانه اگرچه ۴۱ سال پیش بازسازی شده اما حیاط هنوز همان حوض بکری را دارد که بارها و بارها با ماهیهای قرمزش پا به شعرهای فروغ گذاشته بود.
باغچههای حیاط خانه فرخزاد، دیگر رونق سابق را ندارند. از همه آن درختهای انگور و پرتقال و ... یک درخت خرمالو مانده که ثابت کند فروغ راست میگفت؛ کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد/و ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی میشود.
فروغ در همین خانه به سال ۱۳۱۳ به دنیا آمد. در همین خانه بزرگ شد. در همین خانه اولین شعرهایش را گفت و در غربت همین خانه لباس عروسی به تن کرد.
سالهای ابتدای جداییش از پرویز شاپور به همین خانه بازگشته بود و چند صباحی هم کنار کامیار و خانوادهاش در انتهای کوی خادم آزاد زندگی کرد. حتی بنا بر روایت توران خانم، مادر فروغ، او در آخرین روز زندگی خود، ۲۴ بهمن سال ۴۵ هم، به این خانه سر زده بود.
« کوچهای هست که قلب من آن را /از محلههای کودکیام دزیده است...»
حالا با پتکها و کلنگهایشان در یک قدمی حیاط خانه فرخزاد ایستاده و خبر از تخریب آن در همین یکی دو روز آینده میدهند. پیرمرد تفرشی که سالها پیش این خانه را از پدر فروغ خریده و حافظ تاریخ و خاطرههای آن بود، حالا فوت کرده است و ورثه میخواهند هرچه سریعتر خانه را تخریب کنند. رسانهها در خواب و شهرداری منطقه ۱۱ ناحیه ۴ هم پروانه ساخت آن را صادر کرده و کار روی کاغذ تمام است.
دکتر شفیعیکدکنی چند سال پیش در مقالهای نوشته بود: «از حوزهی کار خودم، دانشگاه تهران، مثال میزنم. اگر از دانشگاه تهران بپرسند که ما میخواهیم نوع سؤالات امتحانی ملکالشعراء بهار یا بدیعالزمان فروزانفر یا خانم فاطمه سیّاح را بدانیم، آیا دانشگاه تهران یک نمونه ـ فقط یک نمونه ـ از پرسشهای امتحانی این استادان بزرگ و بیمانند را، که فصول درخشانی از تاریخ ادبیات و فرهنگ عصر ما را شکل دادهاند، میتواند در اختیار ما قرار دهد؟ نه تنها در این زمینه پاسخ دانشگاه تهران منفی است، که حتی پرونده استخدامی ملکالشعراء بهار را هم ندارد. "بهار نوعی" اگر در فرانسه میزیست، برای صورتحساب قهوهای که در فلان "کافه" پاریس خورده بود، آرشیو داشتند و ما حتی پرونده استخدامی او را نداریم؛ تا چه رسد به نوع صورت سؤالهای امتحانی او.»
به نظر شما ریشه این بیتوجهی به فرهنگ و مفاخر ایرانی چیست؟
درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:
bit.ly/1uMdl1p
#فروغ_فرخزاد
@Tavaana_TavaanaTech
دیوارهای خانه اگرچه ۴۱ سال پیش بازسازی شده اما حیاط هنوز همان حوض بکری را دارد که بارها و بارها با ماهیهای قرمزش پا به شعرهای فروغ گذاشته بود.
باغچههای حیاط خانه فرخزاد، دیگر رونق سابق را ندارند. از همه آن درختهای انگور و پرتقال و ... یک درخت خرمالو مانده که ثابت کند فروغ راست میگفت؛ کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد/و ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی میشود.
فروغ در همین خانه به سال ۱۳۱۳ به دنیا آمد. در همین خانه بزرگ شد. در همین خانه اولین شعرهایش را گفت و در غربت همین خانه لباس عروسی به تن کرد.
سالهای ابتدای جداییش از پرویز شاپور به همین خانه بازگشته بود و چند صباحی هم کنار کامیار و خانوادهاش در انتهای کوی خادم آزاد زندگی کرد. حتی بنا بر روایت توران خانم، مادر فروغ، او در آخرین روز زندگی خود، ۲۴ بهمن سال ۴۵ هم، به این خانه سر زده بود.
« کوچهای هست که قلب من آن را /از محلههای کودکیام دزیده است...»
حالا با پتکها و کلنگهایشان در یک قدمی حیاط خانه فرخزاد ایستاده و خبر از تخریب آن در همین یکی دو روز آینده میدهند. پیرمرد تفرشی که سالها پیش این خانه را از پدر فروغ خریده و حافظ تاریخ و خاطرههای آن بود، حالا فوت کرده است و ورثه میخواهند هرچه سریعتر خانه را تخریب کنند. رسانهها در خواب و شهرداری منطقه ۱۱ ناحیه ۴ هم پروانه ساخت آن را صادر کرده و کار روی کاغذ تمام است.
دکتر شفیعیکدکنی چند سال پیش در مقالهای نوشته بود: «از حوزهی کار خودم، دانشگاه تهران، مثال میزنم. اگر از دانشگاه تهران بپرسند که ما میخواهیم نوع سؤالات امتحانی ملکالشعراء بهار یا بدیعالزمان فروزانفر یا خانم فاطمه سیّاح را بدانیم، آیا دانشگاه تهران یک نمونه ـ فقط یک نمونه ـ از پرسشهای امتحانی این استادان بزرگ و بیمانند را، که فصول درخشانی از تاریخ ادبیات و فرهنگ عصر ما را شکل دادهاند، میتواند در اختیار ما قرار دهد؟ نه تنها در این زمینه پاسخ دانشگاه تهران منفی است، که حتی پرونده استخدامی ملکالشعراء بهار را هم ندارد. "بهار نوعی" اگر در فرانسه میزیست، برای صورتحساب قهوهای که در فلان "کافه" پاریس خورده بود، آرشیو داشتند و ما حتی پرونده استخدامی او را نداریم؛ تا چه رسد به نوع صورت سؤالهای امتحانی او.»
به نظر شما ریشه این بیتوجهی به فرهنگ و مفاخر ایرانی چیست؟
درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:
bit.ly/1uMdl1p
#فروغ_فرخزاد
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. خانه فروغ فرخزاد هنوز ثبت ملی نشده و قرار است چند روز دیگر تخریب شود و به جایش آپارتمان ساخته شود دیوارهای خانه اگرچه ۴۱ سال پیش بازسازی شده اما حیاط هنوز همان حوض بکری را دارد که بارها و بارها با ماهیهای قرمزش پا به شعرهای فروغ گذاشته بود. باغچههای…
زادروز پرویز شاپور
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین میشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
.
🔸از نامه های #فروغ_فرخزاد به پرویز شاپور
@Tavaana_TavaanaTech
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین میشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
.
🔸از نامه های #فروغ_فرخزاد به پرویز شاپور
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز پرویز شاپور احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد. #پرویز_شاپور از…
سالگرد پرویز شاپور
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد پرویز شاپور احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد. #پرویز_شاپور از…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد پرویز شاپور
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد پرویز شاپور احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد. #پرویز_شاپور از…
زادروز پرویز شاپور
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت پرویز شاپور
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
احمد شاملو برای کارهای #پرویزشاپور نام «کاریکَلِماتور» را برگزیده بود چرا که میگفت کارهای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. این واژهی انتخابی ِ شاملو در دایرهی واژگانی زبان فارسی برای همیشه ماندگار شد.
#پرویز_شاپور از ۵ اسفندماه ۱۳۰۲ تا ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ زندگی کرد. شاپور در سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که نوهی خالهی مادرش بود ازدواج کرد. زندگیای که ۵ سال دوام داشت و حاصل آن فرزندی بود به نام کامیار شاپور.
از پرویز شاپور ۱۲ جلد اثر بر جای مانده است.
برخی از کاریکلماتورهای شاپور:
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان ته نشین چمیشود.
برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
.
🔸از نامههای #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور:
🔘یاد نوازشهای پر از صمیمیت تو میافتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست میکند. این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را میخواهم و نمیخواهم، نمیخواهم زیرا بدبختی را از من میگیری و میخواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرفهای من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس میکنم. میدانم که نباید این حرف ها را برای تو بنویسم. میدانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمیشود. نمیتوانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمینویسم. پرویز امروز برف میآید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را میبینم یادم میآید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشمهایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگها و اعصابم احساس میکنم. کاش این برف روی گور من میآمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا میکردم و پرویز به من نخند حرفهایم را مسخره نکن به خدا دلم میخواهد به یک جایی فرار کنم که گذشتهام را نبینم و دلم میخواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود.
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز فروغ فرخزاد
«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد
فروغالزمان فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسیهای فروغ میگفت: زنگهای انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه میگفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ میکرد و میگفت: فروغ تو این ها را از کتابها میدزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقهی وافر داشت و میگفت وقتی از خیاطی برمیگردم بهتر میتوانم شعر بگویم.
درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/ForoughFarokhzad
#پروفایل #فروغ_فرخزاد
#یاری_مدنی_توانا
#شعر
#شاعر
@Tavaana_TavaanaTech
«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد
فروغالزمان فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسیهای فروغ میگفت: زنگهای انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه میگفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ میکرد و میگفت: فروغ تو این ها را از کتابها میدزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقهی وافر داشت و میگفت وقتی از خیاطی برمیگردم بهتر میتوانم شعر بگویم.
درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/ForoughFarokhzad
#پروفایل #فروغ_فرخزاد
#یاری_مدنی_توانا
#شعر
#شاعر
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«امروز فریاد زن، زندگی، آزادی در تمام دنیا طنین انداز است.
این صدای بلند را مرهون سالها مرارت، رنج و مبارزهی مستمر زنان و مردانی هستیم که در طول تاریخ، شرافتمندانه علیه جامعه زنستیز و استبداد مذهبی جنگیدهاند. آنها که جان دادهاند تا معنای زندگی، آنی شود که امروز فریاد میزنیم.
بر ماست که حافظ گوهر ارزشمند آزادیخواهی باشیم، گوهری که امروز در دستان ماست.
خواهرانمان را به شکستن سکوت علیه خشونت و تحجر دعوت کنیم و با همهی دردی که بر جان داریم برای زن، زندگی، آزادی به پا خیزیم که پیروزی نزدیک است.»
@parsimaryam
خروش
آواز: مریم پارسی
موسیقی: سروش کمالیان
شعر: فروغ فرخزاد
آوا: مری آلبرت
ROAR
Vocals: Maryam Parsi
Music: Soroush Kamalian
Lyrics: Forough Farrokhzad
Lyric Soprano: Marie Albert
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #فروغ_فرخزاد #خروش #مریم_پارسی #سروش_کمالیان #woman_life_freedom #mahsaamini #roar #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این صدای بلند را مرهون سالها مرارت، رنج و مبارزهی مستمر زنان و مردانی هستیم که در طول تاریخ، شرافتمندانه علیه جامعه زنستیز و استبداد مذهبی جنگیدهاند. آنها که جان دادهاند تا معنای زندگی، آنی شود که امروز فریاد میزنیم.
بر ماست که حافظ گوهر ارزشمند آزادیخواهی باشیم، گوهری که امروز در دستان ماست.
خواهرانمان را به شکستن سکوت علیه خشونت و تحجر دعوت کنیم و با همهی دردی که بر جان داریم برای زن، زندگی، آزادی به پا خیزیم که پیروزی نزدیک است.»
@parsimaryam
خروش
آواز: مریم پارسی
موسیقی: سروش کمالیان
شعر: فروغ فرخزاد
آوا: مری آلبرت
ROAR
Vocals: Maryam Parsi
Music: Soroush Kamalian
Lyrics: Forough Farrokhzad
Lyric Soprano: Marie Albert
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #فروغ_فرخزاد #خروش #مریم_پارسی #سروش_کمالیان #woman_life_freedom #mahsaamini #roar #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاودان باشی ای "سپیده عشق" . . .
برای خواهرمان #سپیده_رشنو
ویدیو از سامان فردی
samy_fardi
سپیده رشنو باید قریب به چهار سال زندان برود. تنها به خاطر عدم تمکین به حجاب زوری!
#فروغ_فرخزاد #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای خواهرمان #سپیده_رشنو
ویدیو از سامان فردی
samy_fardi
سپیده رشنو باید قریب به چهار سال زندان برود. تنها به خاطر عدم تمکین به حجاب زوری!
#فروغ_فرخزاد #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز فروغ فرخزاد
«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد
فروغالزمان فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسیهای فروغ میگفت: زنگهای انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه میگفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ میکرد و میگفت: فروغ تو این ها را از کتابها میدزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقهی وافر داشت و میگفت وقتی از خیاطی برمیگردم بهتر میتوانم شعر بگویم.
درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/ForoughFarokhzad
#پروفایل #فروغ_فرخزاد
#یاری_مدنی_توانا
#شعر
#شاعر
@Tavaana_TavaanaTech
«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد
فروغالزمان فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسیهای فروغ میگفت: زنگهای انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه میگفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ میکرد و میگفت: فروغ تو این ها را از کتابها میدزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقهی وافر داشت و میگفت وقتی از خیاطی برمیگردم بهتر میتوانم شعر بگویم.
درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/ForoughFarokhzad
#پروفایل #فروغ_فرخزاد
#یاری_مدنی_توانا
#شعر
#شاعر
@Tavaana_TavaanaTech