حمزه سواری
۲۵ساله، تازهداماد
آبان ۹۸، اهواز: بر اثر اصابت گلوله به دست چپ و کلیه چپ، جان باخت.
.
همراهان گرامی!
آموزشکده توانا گزارشهای رسیده درباره جانباختگان و بازداشتشدگان تظاهرات سراسری آبان ۹۸ را منتشر میکند. اگر شما نیز اطلاعاتی در این باره دارید برای ما بفرستید!
اطلاعرسانی عرصه را بر دیکتاتور تنگ میکند. نگذاریم شهروندانی که جان عزیزشان را از دست دادند یا بازداشت شدهاند، از یاد بروند!
.
#حمزه_سواری #اعتراضات_سراسری #IranProtests
#آبان۹۸ #آبان_خونین #اهواز
@Tavaana_TavaanaTech
۲۵ساله، تازهداماد
آبان ۹۸، اهواز: بر اثر اصابت گلوله به دست چپ و کلیه چپ، جان باخت.
.
همراهان گرامی!
آموزشکده توانا گزارشهای رسیده درباره جانباختگان و بازداشتشدگان تظاهرات سراسری آبان ۹۸ را منتشر میکند. اگر شما نیز اطلاعاتی در این باره دارید برای ما بفرستید!
اطلاعرسانی عرصه را بر دیکتاتور تنگ میکند. نگذاریم شهروندانی که جان عزیزشان را از دست دادند یا بازداشت شدهاند، از یاد بروند!
.
#حمزه_سواری #اعتراضات_سراسری #IranProtests
#آبان۹۸ #آبان_خونین #اهواز
@Tavaana_TavaanaTech
روایت یک پرونده؛ حمزه سواری و حبس از ۱۶سالگی
فقط ۱۶ سال داشت که به زندان افتاد و اکنون در مهر ۱۴۰۰ شانزده سال از حبس او میگذرد. نیمی از عمرش را به جرم ناکرده در زندان و تحت بدترین شکنجهها گذرانده است و اکنون از پشت میلههای زندان، از مبارزه خشونتپرهیز میگوید. در این برنامه آرش صادقی، کنشگر مدافع حقوق بشر، و همچنین برادرزاده حمزه سواری از سرگذشت دردناک او میگویند.
این چکیدهای است از برنامهای که مهر ۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شد.
این برنامه را در یوتیوب و ساندکلاد توانا بشنوید:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/jail1-1?si=2004299c6ad64c79b79b5d4093f87848
#لایو_ایونت #حمزه_سواری #خوزستان #زندان #شکنجه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فقط ۱۶ سال داشت که به زندان افتاد و اکنون در مهر ۱۴۰۰ شانزده سال از حبس او میگذرد. نیمی از عمرش را به جرم ناکرده در زندان و تحت بدترین شکنجهها گذرانده است و اکنون از پشت میلههای زندان، از مبارزه خشونتپرهیز میگوید. در این برنامه آرش صادقی، کنشگر مدافع حقوق بشر، و همچنین برادرزاده حمزه سواری از سرگذشت دردناک او میگویند.
این چکیدهای است از برنامهای که مهر ۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شد.
این برنامه را در یوتیوب و ساندکلاد توانا بشنوید:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/jail1-1?si=2004299c6ad64c79b79b5d4093f87848
#لایو_ایونت #حمزه_سواری #خوزستان #زندان #شکنجه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
روایت یک پرونده؛ حمزه سواری و حبس از ۱۶سالگی
فقط ۱۶ سال داشت که به زندان افتاد و اکنون در مهر ۱۴۰۰ شانزده سال از حبس او میگدرد. نیمی از عمرش را به جرم ناکرده در زندان و تحت بدترین شکنجهها گذرانده است و اکنون از پشت میلههای زندان، از مبارزه خشونتپرهیز میگوید.
در این برنامه آرش صادقی، کنشگر مدافع…
در این برنامه آرش صادقی، کنشگر مدافع…
دو روایت از زندان کارون اهواز
زندان کارون اهواز را میتوان یکی از زندانهای کابوسآور برای زندانیان دانست. این زندان که بنا به اعلان رسمی در بهمن ۱۳۹۴ تعطیل شد، در بافت شهری اهواز واقع شده بود و به اذعان خود رییس وقت سازمان زندانها، تعطیلی آن یکی از آرزوهای شهروندان اهوازی بود. البته مسئولان وقت سازمان زندانها «کاهش جرایم کیفری» را دلیل تعطیلی این زندان و تبدیل آن به مرکز فرهنگی عنوان کردند ولی به نظر میرسد اوجگیری شکایات از وضعیت زندان کارون در این تصمیم تاثیری بلاواسطه داشته است که در ادامه تلاش میشود بخشی از آنها بیان شود.
زندان کارون در مرکز شهر اهواز در بلوار و میدان کارون واقع شده بود و با زندان قدس که زندان دوم اهواز محسوب میشد حدود ۵۰۰ متر فاصله داشت. با این حال از جمله زندانهایی بود که حجم گستردهای از اعدامها در آن انجام میگرفت و خشونت افسارگسیختهای علیه زندانیان در آن پیاده میشد و بسیاری از زندانیان سیاسی استان خوزستان در آن جا نگهداری میشدند و حتی زندانیانی از استانهای دیگر به آن جا «تبعید» میشدند. بر این اساس تلاش شده است هم روایت زندانیان به اصطلاح تبعیدی بیان شود و هم روایت زندانیانی که خود از آن استان بودند.
روایت ضیاء نبوی
ضیاء نبوی پس از رخدادهای سال ۱۳۸۸ در نهایت به ده سال زندان همراه با تبعید محکوم شد و مدتی از سالیان حبس خود را در زندان کارون گذراند. او در نامهای که در سال ۱۳۹۰ به «محمدجواد لاریجانی» - دبیر وقت ستاد حقوق بشر قوه قضاییه - نوشت وضعیت زندان کارون را وضعیتی بین زندگی حیوانی و زندگی انسانی توصیف کرد. نکته برجسته در انتخاب ضیاء نبوی برای روایتگری از زندان کارون اهواز این است که او خوزستانی نیست و زندانی تبعیدی بوده است. دو بخش از نامه او در این جا بیان میشود.
«بزرگ ترين و اساسیترين مشکل در زندان کارون اهواز، ازدحام و تراکم وحشتناک جمعيت در آن است. برای مثال در بند ۶ زندان که شخصا ساکن آن هستم حداکثر ظرفيت بند که از روی تعداد تختهای اتاق حساب میشود حدود ۱۱۰ نفر است ولی در اين بند به طور متوسط بيش از ۳۰۰ نفر زندانی هستند، يعنی حدودا سه برابر حداکثر ظرفيت. بديهی است که چنين جمعيتی حتی به صورت ايستاده هم به سختی در اتاقها جای میگيرند لذا علاوه بر جمعيت زيادی که کفخوابند (من شش ماه بدون تخت بودم يعنی روی زمين میخوابيدم) نزديک به يکسوم جمعيت بند حياطخوابند.
ادامه گزارش را در سایت توانا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Karoon_Prison
#گزارش #یاری_مدنی_توانا #زندان_کارون #حمزه_سواری #ضیا_نبوی
@Tavaana_TavaanaTech
زندان کارون اهواز را میتوان یکی از زندانهای کابوسآور برای زندانیان دانست. این زندان که بنا به اعلان رسمی در بهمن ۱۳۹۴ تعطیل شد، در بافت شهری اهواز واقع شده بود و به اذعان خود رییس وقت سازمان زندانها، تعطیلی آن یکی از آرزوهای شهروندان اهوازی بود. البته مسئولان وقت سازمان زندانها «کاهش جرایم کیفری» را دلیل تعطیلی این زندان و تبدیل آن به مرکز فرهنگی عنوان کردند ولی به نظر میرسد اوجگیری شکایات از وضعیت زندان کارون در این تصمیم تاثیری بلاواسطه داشته است که در ادامه تلاش میشود بخشی از آنها بیان شود.
زندان کارون در مرکز شهر اهواز در بلوار و میدان کارون واقع شده بود و با زندان قدس که زندان دوم اهواز محسوب میشد حدود ۵۰۰ متر فاصله داشت. با این حال از جمله زندانهایی بود که حجم گستردهای از اعدامها در آن انجام میگرفت و خشونت افسارگسیختهای علیه زندانیان در آن پیاده میشد و بسیاری از زندانیان سیاسی استان خوزستان در آن جا نگهداری میشدند و حتی زندانیانی از استانهای دیگر به آن جا «تبعید» میشدند. بر این اساس تلاش شده است هم روایت زندانیان به اصطلاح تبعیدی بیان شود و هم روایت زندانیانی که خود از آن استان بودند.
روایت ضیاء نبوی
ضیاء نبوی پس از رخدادهای سال ۱۳۸۸ در نهایت به ده سال زندان همراه با تبعید محکوم شد و مدتی از سالیان حبس خود را در زندان کارون گذراند. او در نامهای که در سال ۱۳۹۰ به «محمدجواد لاریجانی» - دبیر وقت ستاد حقوق بشر قوه قضاییه - نوشت وضعیت زندان کارون را وضعیتی بین زندگی حیوانی و زندگی انسانی توصیف کرد. نکته برجسته در انتخاب ضیاء نبوی برای روایتگری از زندان کارون اهواز این است که او خوزستانی نیست و زندانی تبعیدی بوده است. دو بخش از نامه او در این جا بیان میشود.
«بزرگ ترين و اساسیترين مشکل در زندان کارون اهواز، ازدحام و تراکم وحشتناک جمعيت در آن است. برای مثال در بند ۶ زندان که شخصا ساکن آن هستم حداکثر ظرفيت بند که از روی تعداد تختهای اتاق حساب میشود حدود ۱۱۰ نفر است ولی در اين بند به طور متوسط بيش از ۳۰۰ نفر زندانی هستند، يعنی حدودا سه برابر حداکثر ظرفيت. بديهی است که چنين جمعيتی حتی به صورت ايستاده هم به سختی در اتاقها جای میگيرند لذا علاوه بر جمعيت زيادی که کفخوابند (من شش ماه بدون تخت بودم يعنی روی زمين میخوابيدم) نزديک به يکسوم جمعيت بند حياطخوابند.
ادامه گزارش را در سایت توانا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Karoon_Prison
#گزارش #یاری_مدنی_توانا #زندان_کارون #حمزه_سواری #ضیا_نبوی
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
دو روایت از زندان کارون اهواز
زندان کارون اهواز را میتوان یکی از زندانهای کابوسآور برای زندانیان دانست. این زندان که بنا به اعلان رسمی در بهمن ۱۳۹۴ تعطیل شد، در بافت شهری اهواز واقع شده بود و به اذعان خود رییس وقت سازمان
بسیاری از زندانی سیاسی و عقیدتی در ایام نوروز از مرخصی محروم بودند و این ایام را به دور از خانوادههای خود در زندان سپری کردند.
زندانیانی هستند که نه تنها در نوروز بلکه طی سالهای دارز حبسشات، اجازه یک روز مرخصی هم نداشتهاند.
منبع: مرکز حقوق بشر ایران
#یاری_حقوقی_توانا #مرخص_زندانیان #مریم_اکبری_منفرد #محمد_نظری #سعید_ماسوری #ارژنگ_داودی #حمزه_سواری #توکانیستانی
@Tavaana_TavaanaTech
زندانیانی هستند که نه تنها در نوروز بلکه طی سالهای دارز حبسشات، اجازه یک روز مرخصی هم نداشتهاند.
منبع: مرکز حقوق بشر ایران
#یاری_حقوقی_توانا #مرخص_زندانیان #مریم_اکبری_منفرد #محمد_نظری #سعید_ماسوری #ارژنگ_داودی #حمزه_سواری #توکانیستانی
@Tavaana_TavaanaTech
۴ روایت هولناک از زندانهای جمهوری اسلامی
- روایت حمزه سواری، زندانی سیاسی، از زندان کارون اهواز:
محمد سواری فرزند مهدی بود، زندانی بیماری که به جای دریافت دارو، برای تنبیه زیر آفتاب سوزان اهواز با دستبند به نردهها مصلوب شد و همانجا ایستاده جان سپرد و چند روز بعد، گویی هیچ وقت وجود نداشته است، فراموش شد.
۲- روایت سپیده قلیان، زندانی سیاسی، از زندان بوشهر:
مسئول بند تشخیص داده که پوشیدن لباس زیر باید اجباری باشد. مائده امتناع میکند و نمیخواهد روز و شب سوتین تنش باشد. مددكار بند برای تنبیه او، همه زنان زندانی را مجبور به تحویل لباس زیرشان میکند. او زنان زندانی را فاحشههای شهر خطاب میکند و تهدید میکند که اگر لباسهای زیرشان را تحویل ندهند، آنها را به زور از تنشان درمیآورد.
۳- روایت نرگس محمدی، زندانی سیاسی، از زندان زنجان:
[زمان اوجگرفتن کرونا] حدودا ۳۰ نفر ورودی داشتیم که بعضی از آنها علایم کرونا داشتند حتی یکی از آنها با گواهی ابتلای کرونا به زندان منتقل شد. ما ۱۲ نفر با علایم خستگی مفرط و درد ناحیه شکم، اسهال و استفراغ و ازدستدادن حس بویایی بدون دارو و درمان و تغذیه مناسب روی تختها افتادهایم. عدم امکانات پزشکی، عدم فضای مناسب برای قرنطینه ورودیهای جدید و عدم کنترل سلامتی آنها موجب شیوع ویروس کرونا در بند شد.
۴- روایت یک زندانی غیرسیاسی از اردوگاه لاجوردی ساری:
برای عبرت دیگران، افراد را ساعت چهار و پنج صبح اعدام میکردند و تا ساعت ۸ و ۹ جنازهشان آن بالا بود. زندانیها که از خواب بلند میشدند، از پنجره جنازه این بندههای خدا را نگاه میکردند که در حیاط اردوگاه تاب میخوردند.
- این روایتها و روایتهای بسیاری از این دست، گواهی است بر نقض گسترده حقوق زندانیان از سوی جمهوری اسلامی.
#اینفوگرافیک #یاری_مدنی_توانا #حمزه_سواری #نرگس_محمدی #سپیده_قلیان
@Tavaana_TavaanaTech
- روایت حمزه سواری، زندانی سیاسی، از زندان کارون اهواز:
محمد سواری فرزند مهدی بود، زندانی بیماری که به جای دریافت دارو، برای تنبیه زیر آفتاب سوزان اهواز با دستبند به نردهها مصلوب شد و همانجا ایستاده جان سپرد و چند روز بعد، گویی هیچ وقت وجود نداشته است، فراموش شد.
۲- روایت سپیده قلیان، زندانی سیاسی، از زندان بوشهر:
مسئول بند تشخیص داده که پوشیدن لباس زیر باید اجباری باشد. مائده امتناع میکند و نمیخواهد روز و شب سوتین تنش باشد. مددكار بند برای تنبیه او، همه زنان زندانی را مجبور به تحویل لباس زیرشان میکند. او زنان زندانی را فاحشههای شهر خطاب میکند و تهدید میکند که اگر لباسهای زیرشان را تحویل ندهند، آنها را به زور از تنشان درمیآورد.
۳- روایت نرگس محمدی، زندانی سیاسی، از زندان زنجان:
[زمان اوجگرفتن کرونا] حدودا ۳۰ نفر ورودی داشتیم که بعضی از آنها علایم کرونا داشتند حتی یکی از آنها با گواهی ابتلای کرونا به زندان منتقل شد. ما ۱۲ نفر با علایم خستگی مفرط و درد ناحیه شکم، اسهال و استفراغ و ازدستدادن حس بویایی بدون دارو و درمان و تغذیه مناسب روی تختها افتادهایم. عدم امکانات پزشکی، عدم فضای مناسب برای قرنطینه ورودیهای جدید و عدم کنترل سلامتی آنها موجب شیوع ویروس کرونا در بند شد.
۴- روایت یک زندانی غیرسیاسی از اردوگاه لاجوردی ساری:
برای عبرت دیگران، افراد را ساعت چهار و پنج صبح اعدام میکردند و تا ساعت ۸ و ۹ جنازهشان آن بالا بود. زندانیها که از خواب بلند میشدند، از پنجره جنازه این بندههای خدا را نگاه میکردند که در حیاط اردوگاه تاب میخوردند.
- این روایتها و روایتهای بسیاری از این دست، گواهی است بر نقض گسترده حقوق زندانیان از سوی جمهوری اسلامی.
#اینفوگرافیک #یاری_مدنی_توانا #حمزه_سواری #نرگس_محمدی #سپیده_قلیان
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از پشت میلههای زندان،۳: چه کسی حق گرفتن جان انسان را به حکومت میدهد؟
«اعدام یعنی ازمیانبردن مرز بین بودن و نبودن. قدمتی به تاریخ بشر دارد و انسانهای بسیاری بدین گونه… به دست همنوعان خود از صحنه روزگار محو شدهاند. با گسترش تمدن و تلاش انسان جهت پایاندادن به این پدیده شوم و غیرمتمدنانه بیش از ۱۴۰ کشور جهان اعدام را یا لغو کردهاند یا در ده سال اخیر حکم اعدام در آنها اجرا نشده. غمانگیز اینکه ایران نه تنها در میان این ۱۴۰ کشور نیست بلکه به تنهایی نیمی از کل اعدامهای ثبتشده در جهان را به خود اختصاص داده غمانگیزتر اینکه امیدی به توقف و برچیدهشدن چوبههای دار نیست اعدام به هردلیلی … فارغ از هر عنوانی که به یدک میکشد یک رویداد تلخ و ملالآور است چه کسی حق گرفتن جان انسان را به حکومت میدهد؟»
این بخشی از نامه حمزه سواری، زندانی سیاسی، از پشت میلههای زندان است. حمزه سواری لفته، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر کرج، در این نامه با عنوان «مسیر غلط اعدام و تبعات آن» درباره تداوم صدور احکام اعدام در جمهوری اسلامی نوشته است.
در این ویدیو اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانهسرا، را میبینید که بر اساس نامهای است حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است.
سایت:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=r3blRRBIIW4
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/ft0lde04cmc1
#یاری_مدنی_توانا
#حمزه_سواری
#زندان
#زندانی
#اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«اعدام یعنی ازمیانبردن مرز بین بودن و نبودن. قدمتی به تاریخ بشر دارد و انسانهای بسیاری بدین گونه… به دست همنوعان خود از صحنه روزگار محو شدهاند. با گسترش تمدن و تلاش انسان جهت پایاندادن به این پدیده شوم و غیرمتمدنانه بیش از ۱۴۰ کشور جهان اعدام را یا لغو کردهاند یا در ده سال اخیر حکم اعدام در آنها اجرا نشده. غمانگیز اینکه ایران نه تنها در میان این ۱۴۰ کشور نیست بلکه به تنهایی نیمی از کل اعدامهای ثبتشده در جهان را به خود اختصاص داده غمانگیزتر اینکه امیدی به توقف و برچیدهشدن چوبههای دار نیست اعدام به هردلیلی … فارغ از هر عنوانی که به یدک میکشد یک رویداد تلخ و ملالآور است چه کسی حق گرفتن جان انسان را به حکومت میدهد؟»
این بخشی از نامه حمزه سواری، زندانی سیاسی، از پشت میلههای زندان است. حمزه سواری لفته، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر کرج، در این نامه با عنوان «مسیر غلط اعدام و تبعات آن» درباره تداوم صدور احکام اعدام در جمهوری اسلامی نوشته است.
در این ویدیو اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانهسرا، را میبینید که بر اساس نامهای است حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است.
سایت:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=r3blRRBIIW4
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/ft0lde04cmc1
#یاری_مدنی_توانا
#حمزه_سواری
#زندان
#زندانی
#اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
پس از حدود ۱۹ سال تحمل حبس؛ ممانعت دادستانی و سازمان زندانها از اعزام حمزه سواری به مراکز درمانی
بنا به گزارش منابع نزدیک به حمزه سواری، زندانی سیاسی که با حکم حبس ابد از ۱۶ سالگی (سال ۱۳۸۴) - تاکنون دربند بوده است (برخی منابع نوشتهاند موقع بازداشت حمزه سواری ۱۹ ساله بوده)؛ دادستانی تهران و مقامات سازمان زندانها با وجود ابنلای این زندانی سیاسی با بیماریهای متعدد از اعزام او به مراکز درمانی خارج از زندان ممانعت به عمل میآورند. حمزه سواری که اکنون در واحد چهار زندان قزلحصار دربند است دچار کیست بیکر پشت زانوی راست است که از پنج سال پیش با این بیماری درگیر بوده است، این کیست طی این پنج سال بزرگتر شده و به زیر تاندون پا حرکت کرده و موجب درد شدید در این ناحیه شده است.
بیماری واریکوسل نیز دیگر بیماریای است که آقای سواری طی دوران طولانی زندان دچار آن شده است و یازده سال است که با این بیماری درگیر است، لازم به ذکر است نه سال پیش این زندانی سیاسی با اعزام به مراکز درمانی مورد جراحی قرار گرفته، اما از سه سال پیش این بیماری دوباره عود کرده است.
پیش از این مقامات دادستانی و مسولان سازمان زندانها از اعزام احمدرضا حائری دیگر زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار به بیمارستان چشمپزشکی فارابی تهزان به دلیل امتناع آقای حائری از زدن دستبند جلوگیری کرده بودند که بنا بر گزارش منابع مطلع این محرومیت از رسیدگی پزشکی سلامت قرنیه چشم آقای حائری را به مخاطره انداخته است.
حمزه سواری چندی پیش با نوشتن نامهای از وقوع یک فاجعه انسانی در زندان قزلحصار خبر داده بود، متن نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/muaxuj93
اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانهسرا، بر اساس نامهای که حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/
روایت پرونده حمزه سواری، در برنامه کلاب هاوس آموزشکده توانا در سال ۱۴۰۰:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0
#حمزه_سواری #احمدرضا_حائری #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بنا به گزارش منابع نزدیک به حمزه سواری، زندانی سیاسی که با حکم حبس ابد از ۱۶ سالگی (سال ۱۳۸۴) - تاکنون دربند بوده است (برخی منابع نوشتهاند موقع بازداشت حمزه سواری ۱۹ ساله بوده)؛ دادستانی تهران و مقامات سازمان زندانها با وجود ابنلای این زندانی سیاسی با بیماریهای متعدد از اعزام او به مراکز درمانی خارج از زندان ممانعت به عمل میآورند. حمزه سواری که اکنون در واحد چهار زندان قزلحصار دربند است دچار کیست بیکر پشت زانوی راست است که از پنج سال پیش با این بیماری درگیر بوده است، این کیست طی این پنج سال بزرگتر شده و به زیر تاندون پا حرکت کرده و موجب درد شدید در این ناحیه شده است.
بیماری واریکوسل نیز دیگر بیماریای است که آقای سواری طی دوران طولانی زندان دچار آن شده است و یازده سال است که با این بیماری درگیر است، لازم به ذکر است نه سال پیش این زندانی سیاسی با اعزام به مراکز درمانی مورد جراحی قرار گرفته، اما از سه سال پیش این بیماری دوباره عود کرده است.
پیش از این مقامات دادستانی و مسولان سازمان زندانها از اعزام احمدرضا حائری دیگر زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار به بیمارستان چشمپزشکی فارابی تهزان به دلیل امتناع آقای حائری از زدن دستبند جلوگیری کرده بودند که بنا بر گزارش منابع مطلع این محرومیت از رسیدگی پزشکی سلامت قرنیه چشم آقای حائری را به مخاطره انداخته است.
حمزه سواری چندی پیش با نوشتن نامهای از وقوع یک فاجعه انسانی در زندان قزلحصار خبر داده بود، متن نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/muaxuj93
اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانهسرا، بر اساس نامهای که حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/
روایت پرونده حمزه سواری، در برنامه کلاب هاوس آموزشکده توانا در سال ۱۴۰۰:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0
#حمزه_سواری #احمدرضا_حائری #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمزه سواری، زندانی سیاسی، در نوزدهمین سال حبس بدونمرخصیاش، سی و هشت ساله شد، یعنی دقیقا نصف عمرش را در زندان گذراند.
سهیل عربی، همبند سابق او که اینک در برازجان دوران تبعید را میگذراند، دلنوشتهای برای او نوشت.
متن سهیل به شرح زیر است:
"یک سال و یک روز و هزار کیلومتر "
یک سال و یک روز پس از من،هزار کیلومتر دور تر ،۳۱ مرداد ۶۵ در کوت عبدالله به دنیا آمدی.
عدد
عدد
عدد ...
چه فجیعند این اعداد!
یعنی تا امروز ۳۸ سال زندگی کردهای؟!
۱۹ سالش در زندان گذشت.
قبلش چطور؟
زندگی کردی؟
■■■
اولین بار او را در زندان گوهر دشت دیدم
پس از بارها انتقال و تبعید و بازجوییهای پیاپی ،پرونده پشت پرونده و آن سه ماه در سلول انفرادی سوئیت گوهردشت، جایی که هر روز شاهد زجر کشیدن انسانها در آخرین روزهای پیش از اجرای حکم اعدام بودم،آن لحظات پیش از اذان صبح، آن دریچه سلول که از آنجا انسانهایی که با غل زنجیر به سمت چوبه دار هلشان میدهند ...
وصیتگرفتن آخوند پیش از اجرای اعدام از زندانیان، آنها که میگفتند جز بالشت و پتو که به همبندیمان بخشیدیم هیچ نداریم....
از سوئیت به بند ۴،سالن ده ،معروف به سالن سیاسیها منتقل شدم و حمزه از اولین کسانی بود که به استقبالم آمد.
پس از سالها حبسکشیدن در تهران و کرج، هنوز لهجه شیرینش را داشت(و دارد)
وسایل حمام داد و گفت دوش گرفتی، سر فرصت بگو هر چی لازم داری برات جور کنم....
(چون موقع انتقال از فشافویه به گوهردشت نگذاشتند وسایلم را بیاورم)
آرام آرام صمیمی و صمیمیتر شدیم،
اینکه رشته تحصیلیمان در زندان هم یکی بود و با هم درس میخواندیم هم کمک کرد که بیشتر و زودتر با هم آشنا شویم.
▪︎▪︎▪︎
شبها که سر و صدا کمتر بود ،چند ساعتی با هم درسها را مرور میکردیم ،تمرین میکردیم، از هم امتحان میگرفتیم،
بعد تنها وعده غذاییمان را با هم درست میکردیم و دور هم بودیم تا صبح.
معمولا حبسسنگینها شبزی هستند،
دلمون نمیخواد قیافه زندانبان و سایر عملههای حکومت را ببینیم،
روز تا ساعت اداری میخوابیم،
سه ظهر که هواخوری باز میشود بیدار میشویم
کمی پیاده روی، ورزش تا آمار غروب که هواخوری بسته میشود و به سالن ( بند) بر میگردیم.
...
در میان این کارهای روزمره،
به ویژه پس از پایان درس و تمرین و هنگام چای گاهی درد دل هم میکنیم،
از گذشته ،از کودکی،از آرزوهایی که بر باد رفت، حسرتها، رنجها و آرزوهایمان برای آینده ...میگوییم.
.
از کوت عبدالله میگوید
از شغل سخت پدرش
از رنجهای مادرش،
از پدر و مادر شریفی که در اوج رنجها و فقر و کمبود امکانات ...سه معلم به این جامعه هدیه کردند، سه انسان بسیار شریف به جهان افزودند، از دو برادرش که اعدام شدند،
از تلاشهایشان برای خدمت به مردم محروم و آسیبدیده از بیعدالتیها ...
از آرزوهایش
از اینکه دلش میخواهد در چه رشتهای و در چه دانشگاهی درس بخواند، از اینکه دلش برای دیارش تنگ شده، از آرزوی همسر و فرزند داشتن، زندگی
زندگی
زندگی واقعی داشتن...
▪︎▪︎▪︎
سالهایی که با هم بودیم آنقدر برایم مفید بود، آنقدر که برایم رفیق و برادر بود، وقتی به برازجان تبعید و از او جدا شدم انگار از بهترین جای دنیا جایی بهتر از بهشتی که وعده میدهند، به بدترین شکنجهگاه آمدهام.
بیرون از زندان و کنار میلیونها انسان احساس تنهایی و غربت دارم...
پس از یک سال و در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ دوبار بازداشت شدم و بار دوم به شکل شگفتآوری از بند پلیس امنیت و پس از آن از زندان تهران بزرگ/ فشافویه به گوهردشت و به او رسیدم.
آنها به قصد تنبیه مرا به زندان گوهردشت تبعید کردند و نمیدانستند که اینجا برای من بهترین جای جهان است.
.
دوباره به هم رسیدیم
#حمزه_سواری
باز هم اولین نفر به استقبالم آمد
برایم وسایل ( مثل حوله،مسواک، دفتر، خودکار ...) آورد...
.
آن لبخند همیشگی اما روی لبهایش نبود، اندوه در چشمانش بیشتر شده بود، پس از مرگ مادر ...
گفت هم خوشحالم که میبینمت و هم شاکی و خشمگین که در زندان میبینیم همدیگر را ...
گفتم خیلی تلاش کردم که به آن جای خوب انقلاب برسیم، جایی که درب زندانها توسط مردم باز میشود،
شرمنده که هنوز نشده،
ولی ادامه میدهیم....
▪︎▪︎▪︎
ادامه را اینجا بخوانید
https://tinyurl.com/HamzehS
حمزه سواری چندی پیش با نوشتن نامهای از وقوع یک فاجعه انسانی در زندان قزلحصار خبر داده بود، متن نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/muaxuj93
اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانهسرا، بر اساس نامهای که حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/
روایت پرونده حمزه سواری، در برنامه کلاب هاوس آموزشکده توانا در سال ۱۴۰۰:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0
#حمزه_سواری #حمزه_سواری_لفته
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سهیل عربی، همبند سابق او که اینک در برازجان دوران تبعید را میگذراند، دلنوشتهای برای او نوشت.
متن سهیل به شرح زیر است:
"یک سال و یک روز و هزار کیلومتر "
یک سال و یک روز پس از من،هزار کیلومتر دور تر ،۳۱ مرداد ۶۵ در کوت عبدالله به دنیا آمدی.
عدد
عدد
عدد ...
چه فجیعند این اعداد!
یعنی تا امروز ۳۸ سال زندگی کردهای؟!
۱۹ سالش در زندان گذشت.
قبلش چطور؟
زندگی کردی؟
■■■
اولین بار او را در زندان گوهر دشت دیدم
پس از بارها انتقال و تبعید و بازجوییهای پیاپی ،پرونده پشت پرونده و آن سه ماه در سلول انفرادی سوئیت گوهردشت، جایی که هر روز شاهد زجر کشیدن انسانها در آخرین روزهای پیش از اجرای حکم اعدام بودم،آن لحظات پیش از اذان صبح، آن دریچه سلول که از آنجا انسانهایی که با غل زنجیر به سمت چوبه دار هلشان میدهند ...
وصیتگرفتن آخوند پیش از اجرای اعدام از زندانیان، آنها که میگفتند جز بالشت و پتو که به همبندیمان بخشیدیم هیچ نداریم....
از سوئیت به بند ۴،سالن ده ،معروف به سالن سیاسیها منتقل شدم و حمزه از اولین کسانی بود که به استقبالم آمد.
پس از سالها حبسکشیدن در تهران و کرج، هنوز لهجه شیرینش را داشت(و دارد)
وسایل حمام داد و گفت دوش گرفتی، سر فرصت بگو هر چی لازم داری برات جور کنم....
(چون موقع انتقال از فشافویه به گوهردشت نگذاشتند وسایلم را بیاورم)
آرام آرام صمیمی و صمیمیتر شدیم،
اینکه رشته تحصیلیمان در زندان هم یکی بود و با هم درس میخواندیم هم کمک کرد که بیشتر و زودتر با هم آشنا شویم.
▪︎▪︎▪︎
شبها که سر و صدا کمتر بود ،چند ساعتی با هم درسها را مرور میکردیم ،تمرین میکردیم، از هم امتحان میگرفتیم،
بعد تنها وعده غذاییمان را با هم درست میکردیم و دور هم بودیم تا صبح.
معمولا حبسسنگینها شبزی هستند،
دلمون نمیخواد قیافه زندانبان و سایر عملههای حکومت را ببینیم،
روز تا ساعت اداری میخوابیم،
سه ظهر که هواخوری باز میشود بیدار میشویم
کمی پیاده روی، ورزش تا آمار غروب که هواخوری بسته میشود و به سالن ( بند) بر میگردیم.
...
در میان این کارهای روزمره،
به ویژه پس از پایان درس و تمرین و هنگام چای گاهی درد دل هم میکنیم،
از گذشته ،از کودکی،از آرزوهایی که بر باد رفت، حسرتها، رنجها و آرزوهایمان برای آینده ...میگوییم.
.
از کوت عبدالله میگوید
از شغل سخت پدرش
از رنجهای مادرش،
از پدر و مادر شریفی که در اوج رنجها و فقر و کمبود امکانات ...سه معلم به این جامعه هدیه کردند، سه انسان بسیار شریف به جهان افزودند، از دو برادرش که اعدام شدند،
از تلاشهایشان برای خدمت به مردم محروم و آسیبدیده از بیعدالتیها ...
از آرزوهایش
از اینکه دلش میخواهد در چه رشتهای و در چه دانشگاهی درس بخواند، از اینکه دلش برای دیارش تنگ شده، از آرزوی همسر و فرزند داشتن، زندگی
زندگی
زندگی واقعی داشتن...
▪︎▪︎▪︎
سالهایی که با هم بودیم آنقدر برایم مفید بود، آنقدر که برایم رفیق و برادر بود، وقتی به برازجان تبعید و از او جدا شدم انگار از بهترین جای دنیا جایی بهتر از بهشتی که وعده میدهند، به بدترین شکنجهگاه آمدهام.
بیرون از زندان و کنار میلیونها انسان احساس تنهایی و غربت دارم...
پس از یک سال و در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ دوبار بازداشت شدم و بار دوم به شکل شگفتآوری از بند پلیس امنیت و پس از آن از زندان تهران بزرگ/ فشافویه به گوهردشت و به او رسیدم.
آنها به قصد تنبیه مرا به زندان گوهردشت تبعید کردند و نمیدانستند که اینجا برای من بهترین جای جهان است.
.
دوباره به هم رسیدیم
#حمزه_سواری
باز هم اولین نفر به استقبالم آمد
برایم وسایل ( مثل حوله،مسواک، دفتر، خودکار ...) آورد...
.
آن لبخند همیشگی اما روی لبهایش نبود، اندوه در چشمانش بیشتر شده بود، پس از مرگ مادر ...
گفت هم خوشحالم که میبینمت و هم شاکی و خشمگین که در زندان میبینیم همدیگر را ...
گفتم خیلی تلاش کردم که به آن جای خوب انقلاب برسیم، جایی که درب زندانها توسط مردم باز میشود،
شرمنده که هنوز نشده،
ولی ادامه میدهیم....
▪︎▪︎▪︎
ادامه را اینجا بخوانید
https://tinyurl.com/HamzehS
حمزه سواری چندی پیش با نوشتن نامهای از وقوع یک فاجعه انسانی در زندان قزلحصار خبر داده بود، متن نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/muaxuj93
اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانهسرا، بر اساس نامهای که حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/
روایت پرونده حمزه سواری، در برنامه کلاب هاوس آموزشکده توانا در سال ۱۴۰۰:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0
#حمزه_سواری #حمزه_سواری_لفته
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✅ در نامهای سرگشاده:
اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری
زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳
#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM