پس از تحمل دو هفته انفرادی و بازجویی شدید؛
سجاد آزاده، سرهنگ ارتش، به زندان اوین منتقل شد
به گزارش اختصاصی «دادبان» سجاد آزاده، سرهنگ ارتش که در نیمه شهریورماه سال جاری بازداشت شده بود، پس از تحمل دو هفته انفرادی و بازجویی شدید، به زندان اوین تهران منتقل شده است.
در ادامه این گزارش اختصاصی آمده است:
سازمان قضایی نیروهای مسلح سجاد آزاده را ۱۵ شهریور به اتهام «افشای اطلاعات ارتش»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» بازداشت کرد و پس از دو هفته حبس در سلول انفرادی و بازجویی شدید در زندان ارتش، در تاریخ سوم مهر به بند ۴ زندان اوین منقل کرد.
سجاد آزاده، پیشتر با انتشار یک ویدیو در شبکه اجتماعی اینستاگرام از قصدش برای معرفی خود به دایره اجرای احکام سازمان قضایی نیروهای مسلح خبر داده بود. هنوز مشخص نیست آیا بازجویی دو هفتهای از این سرهنگ ارتش به واسطه پروندهسازی جدید صورت گرفته یا نه.
بنا بر رای صادره از سوی شعبه چهارم دادگاه سازمان قضایی نیروهای مسلح، سجاد آزاده به اتهام افشای اطلاعات سری و محرمانه به ۵ سال حبس، تبلیغ علیه نظام یک سال حبس، توهین به رهبر جمهوری اسلامی ۶ ماه حبس و ۶ میلیون تومان جریمه نقدی برای فرار از خدمت محکوم شده است.
بهراستی چرا باید انتقادات یک شهروند جرمانگاری میشود؟!
#سجاد_آزاده #زندان_اوین #ارتش
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
سجاد آزاده، سرهنگ ارتش، به زندان اوین منتقل شد
به گزارش اختصاصی «دادبان» سجاد آزاده، سرهنگ ارتش که در نیمه شهریورماه سال جاری بازداشت شده بود، پس از تحمل دو هفته انفرادی و بازجویی شدید، به زندان اوین تهران منتقل شده است.
در ادامه این گزارش اختصاصی آمده است:
سازمان قضایی نیروهای مسلح سجاد آزاده را ۱۵ شهریور به اتهام «افشای اطلاعات ارتش»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» بازداشت کرد و پس از دو هفته حبس در سلول انفرادی و بازجویی شدید در زندان ارتش، در تاریخ سوم مهر به بند ۴ زندان اوین منقل کرد.
سجاد آزاده، پیشتر با انتشار یک ویدیو در شبکه اجتماعی اینستاگرام از قصدش برای معرفی خود به دایره اجرای احکام سازمان قضایی نیروهای مسلح خبر داده بود. هنوز مشخص نیست آیا بازجویی دو هفتهای از این سرهنگ ارتش به واسطه پروندهسازی جدید صورت گرفته یا نه.
بنا بر رای صادره از سوی شعبه چهارم دادگاه سازمان قضایی نیروهای مسلح، سجاد آزاده به اتهام افشای اطلاعات سری و محرمانه به ۵ سال حبس، تبلیغ علیه نظام یک سال حبس، توهین به رهبر جمهوری اسلامی ۶ ماه حبس و ۶ میلیون تومان جریمه نقدی برای فرار از خدمت محکوم شده است.
بهراستی چرا باید انتقادات یک شهروند جرمانگاری میشود؟!
#سجاد_آزاده #زندان_اوین #ارتش
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی، که هماکنون در مرخصی به سر میبرد، فایلی صوتی درباره شرایط همبندی خود منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، منتشر کرده است.
او در این فایل میگوید:
«امروز میخواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیدهاید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش میکنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه همبندیها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعدههای غذا را با روشهای مختلف قابل تحملتر میکند، در واقع منوچهر آشپز با تجربهای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشمداشتی اصلاح موی زندانیان را انجام میدهد، گاهی مثل مشاوری حرفهای پای درد و دلهای همبندیها مینشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان میشود. هر چند خودش کوهی از رنجها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختیهایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیبزا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقهخور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعدههای عوامل پروندهاش اعتصابش را شکسته است، اما این وعدهها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر اینها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»
ارج مینهیم این دادخواهی را بهخصوص زمانیکه از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.
#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در این فایل میگوید:
«امروز میخواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیدهاید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش میکنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه همبندیها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعدههای غذا را با روشهای مختلف قابل تحملتر میکند، در واقع منوچهر آشپز با تجربهای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشمداشتی اصلاح موی زندانیان را انجام میدهد، گاهی مثل مشاوری حرفهای پای درد و دلهای همبندیها مینشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان میشود. هر چند خودش کوهی از رنجها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختیهایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیبزا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقهخور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعدههای عوامل پروندهاش اعتصابش را شکسته است، اما این وعدهها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر اینها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»
ارج مینهیم این دادخواهی را بهخصوص زمانیکه از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.
#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ۲۸ مهر ۱۴۰۳، هفت زندانی سیاسی به نامهای #اشکان_محمدی ، #رضا_کریم_نژاد ، #فرشید_کاظمی ، #رامین_محمدی ، #هومان_الماسی ، #مازیار_نکویی و #روحالله_خسروی ، در زندان شیبان دست به اعتصاب غذای خشک زدند و مسئولان زندان شیبان آنها را به سلول انفرادی منتقل کردند.
از بازداشتیهای انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هست و در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی خود در زندان شیبان اهواز چند ماه پیش هم دست به اعتصاب غذا زده بودند.
حالا این افراد که پس از اعتصاب غذای قبلی و عملی نشدن وعده آزادیشان بار دیگر اقدام به اعتصاب غذا کردند.
این خبر را فواد چوبین، دایی جاویدنام آرتین رحمانی منتشر کرده که خود مدتی با این افراد همبند بود.
اعتصاب غذا، کنشی اعتراضی از سوی زندانیان و آخرین راهکار آنها برای شنیده شدن صدایشان است. زندانیان با مایه گذاشتن از جان و سلامت خود، تلاش میکنند افکار عمومی را متوجه وضعیت ناگوار خود کنند.
زندان شیبان، از جمله زندانهای جمهوری اسلامی است که زندانیان از امکانات اولیه در آن بیبهره هستند. زندانیان را مدتها بلاتکلیف نگه میدارند تا آن.ها را وادار کنند که روایت بازجویان را بپذیرند.
#زندان_شییان_اهواز #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_تولنا
@Tavaana_TavaanaTech
از بازداشتیهای انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هست و در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی خود در زندان شیبان اهواز چند ماه پیش هم دست به اعتصاب غذا زده بودند.
حالا این افراد که پس از اعتصاب غذای قبلی و عملی نشدن وعده آزادیشان بار دیگر اقدام به اعتصاب غذا کردند.
این خبر را فواد چوبین، دایی جاویدنام آرتین رحمانی منتشر کرده که خود مدتی با این افراد همبند بود.
اعتصاب غذا، کنشی اعتراضی از سوی زندانیان و آخرین راهکار آنها برای شنیده شدن صدایشان است. زندانیان با مایه گذاشتن از جان و سلامت خود، تلاش میکنند افکار عمومی را متوجه وضعیت ناگوار خود کنند.
زندان شیبان، از جمله زندانهای جمهوری اسلامی است که زندانیان از امکانات اولیه در آن بیبهره هستند. زندانیان را مدتها بلاتکلیف نگه میدارند تا آن.ها را وادار کنند که روایت بازجویان را بپذیرند.
#زندان_شییان_اهواز #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_تولنا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی؛ همراه باشرافت مردم رنجکشیده ایران
این زندانی سیاسی از اعضای کارزار «نه به اعدام» زندانیان سیاسی است.
رضا محمدحسینی طامه، متولد ۱۳۷۲ در تهران، یکی از فعالان سیاسی ایرانی است که طی سالهای اخیر به دلیل مبارزاتش علیه حکومت جمهوری اسلامی و مواضع انتقادیاش، بارها دستگیر و زندانی شده است. او به دلیل فعالیتهای سیاسی و اعتراضاتش علیه سیاستهای رژیم، از جمله در مورد سپاه پاسداران و سرکوب معترضان، به زندانهای مختلفی منتقل شده و تحت شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته است. ماجرای بازداشت و حبس او یکی از نمونههای برجسته نقض حقوق بشر در ایران به شمار میآید.
اسلایدها را ورق بزنید.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/reza-mohammadhoseini/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رضا_محمدحسینی
#زندان
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی سیاسی از اعضای کارزار «نه به اعدام» زندانیان سیاسی است.
رضا محمدحسینی طامه، متولد ۱۳۷۲ در تهران، یکی از فعالان سیاسی ایرانی است که طی سالهای اخیر به دلیل مبارزاتش علیه حکومت جمهوری اسلامی و مواضع انتقادیاش، بارها دستگیر و زندانی شده است. او به دلیل فعالیتهای سیاسی و اعتراضاتش علیه سیاستهای رژیم، از جمله در مورد سپاه پاسداران و سرکوب معترضان، به زندانهای مختلفی منتقل شده و تحت شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته است. ماجرای بازداشت و حبس او یکی از نمونههای برجسته نقض حقوق بشر در ایران به شمار میآید.
اسلایدها را ورق بزنید.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/reza-mohammadhoseini/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رضا_محمدحسینی
#زندان
@Tavaana_TavaanaTech
برای منوچهر فلاح
✍️ هومن طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر عیسی چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
#هومن_طاهری #منوچهر_فلاح #عیسی_چولاندیم #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️ هومن طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر عیسی چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
#هومن_طاهری #منوچهر_فلاح #عیسی_چولاندیم #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مریم اکبریمنفرد، زندانی سیاسی و دادخواه، برای اجرای محکومیت دو ساله حبس، از زندان سمنان به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.
حسین تاج، وکیل دادگستری، روز گذشته اعلام کرده بود: «امروز (اول آبان ۱۴۰۳) خانم مریم اکبری منفرد به تهران و زندان شهر ری قرچک منتقل شدند. همچنان پیگیرم که ایشان به زندان اوین منتقل شوند و همچنان برای اعادهٔ دادرسی و استفاده از تسهیلات قانونی نیز پیگیرم.»
مریم اکبریمنفرد، مادر سه کودک است. او ۱۵ سال پیش، ساعت سه بامداد دهم دیماه سال ۱۳۸۸، با حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در خانهاش بازداشت شد.
قاضی ابوالقاسم صلواتی او را به اتهام «محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
البته مریم اکبریمنفرد، هیچگاه این اتهام را نپذیرفت.
۱۹ اسفندماه ۱۳۹۹، این زندانی دادخواه، از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. و با نزدیکشدن به پایان محکومیت او در تیرماه ۱۴۰۲، دو پرونده جدید برای او گشوده شد. طی این دو پرونده جدید، اکبری منفرد به دوسال زندان تعزیری دیگر محکوم شد.
مریم دادخواه است او دادخواه دو برادرش است که اوایل دهه ۶۰ اعدام شدند و دادخواه برادر کوچک و خواهرش است که آنها هم در تابستان سال ۱۳۶۷ اعدام شدند.
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#مریم_اکبری_منفرد
#زندان
#زندانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
حسین تاج، وکیل دادگستری، روز گذشته اعلام کرده بود: «امروز (اول آبان ۱۴۰۳) خانم مریم اکبری منفرد به تهران و زندان شهر ری قرچک منتقل شدند. همچنان پیگیرم که ایشان به زندان اوین منتقل شوند و همچنان برای اعادهٔ دادرسی و استفاده از تسهیلات قانونی نیز پیگیرم.»
مریم اکبریمنفرد، مادر سه کودک است. او ۱۵ سال پیش، ساعت سه بامداد دهم دیماه سال ۱۳۸۸، با حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در خانهاش بازداشت شد.
قاضی ابوالقاسم صلواتی او را به اتهام «محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران» به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
البته مریم اکبریمنفرد، هیچگاه این اتهام را نپذیرفت.
۱۹ اسفندماه ۱۳۹۹، این زندانی دادخواه، از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. و با نزدیکشدن به پایان محکومیت او در تیرماه ۱۴۰۲، دو پرونده جدید برای او گشوده شد. طی این دو پرونده جدید، اکبری منفرد به دوسال زندان تعزیری دیگر محکوم شد.
مریم دادخواه است او دادخواه دو برادرش است که اوایل دهه ۶۰ اعدام شدند و دادخواه برادر کوچک و خواهرش است که آنها هم در تابستان سال ۱۳۶۷ اعدام شدند.
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#مریم_اکبری_منفرد
#زندان
#زندانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
ویدا ربانی؛ روزنامهنگاری جسور در افشای جنایت
ویدا ربانی متولد ۱۳۶۸ و فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی با درجه کارشناسی ارشد است و با روزنامههایی مانند شرق و هفتهنامه صدا همکاری داشته است. او بعدها در نامهای که در اعتراض به شرایط زندان نوشت، به سابقه آسیبهای روانی بازداشت خود در دیماه ۱۳۹۸ اشاره میکند: «این سابقه از اسفند ۹۸ بعد از آن آبان خونین و تهدیدهای اطلاعات سپاه، بعد از سقوط هواپیما و تجمع امیرکبیر و بازداشت وزارت اطلاعات شروع شده است… .» مقصود او از آبان خونین، جنایتی دیگر از جمهوری اسلامی است؛ قتلعام معترضان به افزایش ناگهانی قیمت حاملهای انرژی که بهسرعت اساس جمهوری اسلامی را هدف اعتراضاتشان قرار دادند، حدود یک ماه قبل از حمله به هواپیمای مسافربری.
درباره ویدا ربانی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/vida-rabbani/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ویدا_ربانی
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
ویدا ربانی متولد ۱۳۶۸ و فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی با درجه کارشناسی ارشد است و با روزنامههایی مانند شرق و هفتهنامه صدا همکاری داشته است. او بعدها در نامهای که در اعتراض به شرایط زندان نوشت، به سابقه آسیبهای روانی بازداشت خود در دیماه ۱۳۹۸ اشاره میکند: «این سابقه از اسفند ۹۸ بعد از آن آبان خونین و تهدیدهای اطلاعات سپاه، بعد از سقوط هواپیما و تجمع امیرکبیر و بازداشت وزارت اطلاعات شروع شده است… .» مقصود او از آبان خونین، جنایتی دیگر از جمهوری اسلامی است؛ قتلعام معترضان به افزایش ناگهانی قیمت حاملهای انرژی که بهسرعت اساس جمهوری اسلامی را هدف اعتراضاتشان قرار دادند، حدود یک ماه قبل از حمله به هواپیمای مسافربری.
درباره ویدا ربانی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/vida-rabbani/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ویدا_ربانی
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
نامه جمعی از زنانزندانی اوین درباره تعلل و امتناع این زندان در رسیدگی پزشکی به زندانیان:
نرگس محمدی را با وجود شرایط اورژانسی به بیمارستان اعزام نمیکنند
ما جمعی از زنان همبندی نرگس محمدی در بند نسوان اوین نسبت به امتناع زندان در اعزام او به بیمارستان اعتراض داشته و نگران سلامتی او هستیم.
نرگس محمدی ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ به علت درد در ناحیهی سینه به بیمارستان اعزام و به بخش ICU منتقل شد.
به دستور پزشک او باید خرداد ماه برای عمل آنژیو بار دیگر به بیمارستان اعزام میشد. زندان پس از یک ماه و نیم تأخیر یعنی ۱۸ تیر ماه بار دیگر او را به بیمارستان منتقل کرد. در این اعزام پزشکان متوجه تودهای در سینهی او شدند و اقدام به بایوپسی کرده و به دلیل نگرانی از نیاز فوری به عمل جراحی، عمل آنژیو را به تعویق انداختند.
بنا به دستور پزشک او باید شهریور ماه برای عمل آنژیو به بیمارستان اعزام میشد.
در این مدت علاوه بر ۳ نامه از سوی پزشک متخصص بیمارستان، پزشک معتمد زندان نیز او را معاینه کرده و خواهان اعزام اورژانسی او به بیمارستان شده است. رئیس بهداری اوین نیز بارها ضرورت اعزام اورژانسی او به بیمارستان را به مسئولان زندان متذکر شده، اما زندان از اعزام نرگس امتناع کرده و دلیل آن را دستور نهادهای بالادستی عنوان میکند. نرگس در چند روز گذشته نیز به دلیل درد در قفسه سینه به بهداری مراجعه کرده و نوار قلب او تغییراتی را نشان داده که به گفتهی پزشک اوین به معنای نوسان فشار خون و شرایط پرریسک سلامتی اوست.
گذشته از اورژانسی بودن عمل آنژیو، آبان ماه ۱۴۰۲ نرگس ناگهان دچار درد شدید در کمر شد، که به بیمارستان اعزام و طبق دستور پزشک باید حداقل ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و کایروپراکتیک برای او انجام میشد، که زندان هیچ گاه در این زمینه او را برای درمان اعزام نکرد.
در واقع تاکنون زندان هر بار پس از اعتراضهای متعدد زندانیان حاضر به اعزام نرگس محمدی به بیمارستان شده است.
نرگس از شهریور ماه باید برای انجام عمل آنژیو به بیمارستان اعزام میشد، اما با وجود اورژانسی بودن شرایط و اعتراضهای متعدد همبندیان و زنان زندانی همچنان زندان اقدام به اعزام او نکرده و هر بار که وعدههایی داده شده، در نهایت صبح روز اعزام، از انجام آن سر باز زده است.
ما تنها خواهان رسیدگی پزشکی و اعزام همبندی خود برای درمان هستیم. خواستهای قانونی که زندان وظیفه انجام آن را برعهده دارد. مگر نه اینکه زندان مسئول رسیدگی به سلامت زندانی است؟ چرا ما هر بار برای اعزام نرگس و حتی دیگر زندانیان باید به روشهای متعدد به زندان اعتراض خود را اعلام کنیم و پس از کشمکشهای بسیار اقدام به اعزام یک بیمار کنند؟
لازم به ذکر است، بسیاری از زنان زندانی اوین دچار بیماریهای سخت و لاعلاج بوده یا کهولت سنی دارند که اگر برچسب زندانی امنیتی نداشتند، قطعا عدم تحمل برای آنها صادر میشد. به وضعیت این زندانیان رسیدگی نشده و به نظر میرسد زندان اساسا امکان رسیدگی مداوم به این زندانیان را دارا نیست. با این حال با نگاه داشتن این زندانیان، جان آنان را در خطر انداخته و اضطراب و نگرانی برای وضعیت سلامتی آنها را به همبندیان و خانوادههای آنان تحمیل میکند.
زندانی بودن خود به معنای زندگی در اضطراب و دشواری بسیار است و بند نسوان در حال حاضر پرجمعیتترین دوران خود در سالهای اخیر را سپری میکند و زندان در چنین شرایطی به جای رسیدگی بیشتر از ابتداییترین وظایف قانونی خود، چون اعزام به بیمارستان سر باز زده و بر اضطراب و دشواری حبس ما در این دوران میافزاید.
امضاکنندگان:
ویدا ربانی، مطهره گونهای، آنیشا اسدالهی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی، مریم یحیوی، سمانه اصغری، نسیم سیمیاری، سعیده شفیعی، پخشان عزیزی، نسرین خضری جوادی، سکینه پروانه، ریحانه انصارینژاد، شکیلا منفرد، زهره سرو، حورا نیکبخت، راحله راحمیپور، مهوش شهریاری، محبوبه رضایی، معصومه نساجی، ناهید خداجو و سعیده قربانعلی
دوم آبان ۱۴۰۳
زندان اوین، بند زنان
#بیانیه #نرگس_محمدی #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی را با وجود شرایط اورژانسی به بیمارستان اعزام نمیکنند
ما جمعی از زنان همبندی نرگس محمدی در بند نسوان اوین نسبت به امتناع زندان در اعزام او به بیمارستان اعتراض داشته و نگران سلامتی او هستیم.
نرگس محمدی ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ به علت درد در ناحیهی سینه به بیمارستان اعزام و به بخش ICU منتقل شد.
به دستور پزشک او باید خرداد ماه برای عمل آنژیو بار دیگر به بیمارستان اعزام میشد. زندان پس از یک ماه و نیم تأخیر یعنی ۱۸ تیر ماه بار دیگر او را به بیمارستان منتقل کرد. در این اعزام پزشکان متوجه تودهای در سینهی او شدند و اقدام به بایوپسی کرده و به دلیل نگرانی از نیاز فوری به عمل جراحی، عمل آنژیو را به تعویق انداختند.
بنا به دستور پزشک او باید شهریور ماه برای عمل آنژیو به بیمارستان اعزام میشد.
در این مدت علاوه بر ۳ نامه از سوی پزشک متخصص بیمارستان، پزشک معتمد زندان نیز او را معاینه کرده و خواهان اعزام اورژانسی او به بیمارستان شده است. رئیس بهداری اوین نیز بارها ضرورت اعزام اورژانسی او به بیمارستان را به مسئولان زندان متذکر شده، اما زندان از اعزام نرگس امتناع کرده و دلیل آن را دستور نهادهای بالادستی عنوان میکند. نرگس در چند روز گذشته نیز به دلیل درد در قفسه سینه به بهداری مراجعه کرده و نوار قلب او تغییراتی را نشان داده که به گفتهی پزشک اوین به معنای نوسان فشار خون و شرایط پرریسک سلامتی اوست.
گذشته از اورژانسی بودن عمل آنژیو، آبان ماه ۱۴۰۲ نرگس ناگهان دچار درد شدید در کمر شد، که به بیمارستان اعزام و طبق دستور پزشک باید حداقل ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و کایروپراکتیک برای او انجام میشد، که زندان هیچ گاه در این زمینه او را برای درمان اعزام نکرد.
در واقع تاکنون زندان هر بار پس از اعتراضهای متعدد زندانیان حاضر به اعزام نرگس محمدی به بیمارستان شده است.
نرگس از شهریور ماه باید برای انجام عمل آنژیو به بیمارستان اعزام میشد، اما با وجود اورژانسی بودن شرایط و اعتراضهای متعدد همبندیان و زنان زندانی همچنان زندان اقدام به اعزام او نکرده و هر بار که وعدههایی داده شده، در نهایت صبح روز اعزام، از انجام آن سر باز زده است.
ما تنها خواهان رسیدگی پزشکی و اعزام همبندی خود برای درمان هستیم. خواستهای قانونی که زندان وظیفه انجام آن را برعهده دارد. مگر نه اینکه زندان مسئول رسیدگی به سلامت زندانی است؟ چرا ما هر بار برای اعزام نرگس و حتی دیگر زندانیان باید به روشهای متعدد به زندان اعتراض خود را اعلام کنیم و پس از کشمکشهای بسیار اقدام به اعزام یک بیمار کنند؟
لازم به ذکر است، بسیاری از زنان زندانی اوین دچار بیماریهای سخت و لاعلاج بوده یا کهولت سنی دارند که اگر برچسب زندانی امنیتی نداشتند، قطعا عدم تحمل برای آنها صادر میشد. به وضعیت این زندانیان رسیدگی نشده و به نظر میرسد زندان اساسا امکان رسیدگی مداوم به این زندانیان را دارا نیست. با این حال با نگاه داشتن این زندانیان، جان آنان را در خطر انداخته و اضطراب و نگرانی برای وضعیت سلامتی آنها را به همبندیان و خانوادههای آنان تحمیل میکند.
زندانی بودن خود به معنای زندگی در اضطراب و دشواری بسیار است و بند نسوان در حال حاضر پرجمعیتترین دوران خود در سالهای اخیر را سپری میکند و زندان در چنین شرایطی به جای رسیدگی بیشتر از ابتداییترین وظایف قانونی خود، چون اعزام به بیمارستان سر باز زده و بر اضطراب و دشواری حبس ما در این دوران میافزاید.
امضاکنندگان:
ویدا ربانی، مطهره گونهای، آنیشا اسدالهی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی، مریم یحیوی، سمانه اصغری، نسیم سیمیاری، سعیده شفیعی، پخشان عزیزی، نسرین خضری جوادی، سکینه پروانه، ریحانه انصارینژاد، شکیلا منفرد، زهره سرو، حورا نیکبخت، راحله راحمیپور، مهوش شهریاری، محبوبه رضایی، معصومه نساجی، ناهید خداجو و سعیده قربانعلی
دوم آبان ۱۴۰۳
زندان اوین، بند زنان
#بیانیه #نرگس_محمدی #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بوالفضل قدیانی از زندان به بیمارستان منتقل شد.
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی، به دلیل تشدید مشکلات قلبی از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده است و هماکنون در بیمارستان بستری است.
جای این زندانی سیاسی ۸۰ ساله، در زندان نیست او نیاز به درمان دارد.
همسر قدیانی، پیشتر گفته بود: «پزشکی قانونی گفته ابوالفضل قدیانی مدام باید تحت نظر پزشک باشد، این در زندان ممکن است؟!»
یکی از اتهامات او «توهین به رهبری» است. ابوالفضل قدیانی به ۳ سال و شش ماه زندان محکوم شده است.
روز نهم مهر ماه ۱۴۰۳، حوالی ظهر نیروهای امنیتی با هجوم به خانه آقای قدیانی ایشان را بازداشت کردند.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی، به دلیل تشدید مشکلات قلبی از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده است و هماکنون در بیمارستان بستری است.
جای این زندانی سیاسی ۸۰ ساله، در زندان نیست او نیاز به درمان دارد.
همسر قدیانی، پیشتر گفته بود: «پزشکی قانونی گفته ابوالفضل قدیانی مدام باید تحت نظر پزشک باشد، این در زندان ممکن است؟!»
یکی از اتهامات او «توهین به رهبری» است. ابوالفضل قدیانی به ۳ سال و شش ماه زندان محکوم شده است.
روز نهم مهر ماه ۱۴۰۳، حوالی ظهر نیروهای امنیتی با هجوم به خانه آقای قدیانی ایشان را بازداشت کردند.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
هالووین در زندانهای ایران
طرح از شاهرخ حیدری
در تمام جشنها و لحظات به یاد زندانیان و خانواده آنان باشیم
البته اکنون همه میدانیم که
هالووین یکی از جشنهای سنتی مغربزمین است که بسیاری از افراد در این شب لباسهای عجیب و غیرمرسوم میپوشند و کودکان برای جمعآوری نبات و آجیل به در خانه دیگران میروند.
جشن هالووین بیشتر در کشورهای آمریکا، ایرلند، اسکاتلند و کانادا مرسوم است. این جشن را مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی در سده نوزدهم با خود به قاره آمریکا آوردند.
یکی از نمادهای هالووین یک کدوتنبل توخالی است که برای آن دهان و چشم به صورتی ترسناک درآورده شده و با روشن کردن شمع در درون کدوتنبل به آن جلوهای ترسناک داده میشود.
https://tavaana.org/halloween_in_prison/
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#هالووین
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از شاهرخ حیدری
در تمام جشنها و لحظات به یاد زندانیان و خانواده آنان باشیم
البته اکنون همه میدانیم که
هالووین یکی از جشنهای سنتی مغربزمین است که بسیاری از افراد در این شب لباسهای عجیب و غیرمرسوم میپوشند و کودکان برای جمعآوری نبات و آجیل به در خانه دیگران میروند.
جشن هالووین بیشتر در کشورهای آمریکا، ایرلند، اسکاتلند و کانادا مرسوم است. این جشن را مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی در سده نوزدهم با خود به قاره آمریکا آوردند.
یکی از نمادهای هالووین یک کدوتنبل توخالی است که برای آن دهان و چشم به صورتی ترسناک درآورده شده و با روشن کردن شمع در درون کدوتنبل به آن جلوهای ترسناک داده میشود.
https://tavaana.org/halloween_in_prison/
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#هالووین
@Tavaana_TavaanaTech