از 11 اسفند 1374 که از چنبرهی سعید امامی و باند مخوفش به آلمان گریختم، تا 11 اسفند 1394 بیست سال گذشت. تمام این مدت در روشنایی راه رفتم و کار کردم؛ انگار در آکواریوم زندگی میکنم. میخواستم همه ببینند کجا میروم؟ کجا میآیم؟ با کی میروم؟ با کی میآیم؟ چرا میروم؟... از کار و نوشتار تا مرز زندگیام را برای خوانندگانم نوشتم و گفتم. حالا تصمیم گرفتهام روز 11 اسفند در روشنایی به تهران برگردم. هیچ چیزی هم نمیتواند مانع برگشتنم شود، هیچ چیز. میتواند؟
منبع: فیسبوک نویسنده
عباس معروفی فارغ التحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته هنرهای دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستانهای تهران بودهاست.
نخستین مجموعه داستان او با نام «روبه روی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. پیش و پس از آن نیز داستانهای او در برخی مطبوعات به چاپ میرسید اما با انتشار «سمفونی مردگان» بود که نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.
در سال ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را پایه گذاری کرد و بطور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. سبک و روال وی در این نشریه با انتظارات دولت ایران مغایر بود و موجب فشارهای پی در پی و سرانجام محاکمه و توقیف آن شد.
معروفی به خاطر موضع گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد.
معروفی در پی توقیف «گردون» و به علت فشارهای سیاسی، ناگزیر به ترک وطن شد. او به آلمان رفت و مدتی از بورس «خانه هاینریش بل» بهره گرفت. اما پس از آن برای گذران زندگی دست به کارهای مختلف زد؛ مدتی به عنوان مدیر یک هتل کار کرد و پس از آن «خانه هنر و ادبیات هدایت» را که کتابفروشی بزرگی است در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد. و کلاسهای داستان نویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد و در حال حاضر از طریق این کارها روزگار میگذراند.
رمان
سمفونی مردگان (۱۳۶۸)
سال بلوا (۱۳۷۱)
پیکر فرهاد
فریدون سه پسر داشت (۱۳۸۲)
ذوب شده (۱۳۸۸)
تماما مخصوص (۱۳۸۹)
مجموعه داستان
پیش روی آفتاب (۱۳۵۹)
آخرین نسل برتر (۱۳۶۵)
عطر یاس (۱۳۷۱)
دریاروندگان جزیره آبیتر (۱۳۸۲)
آن شصت هزار، آن شصت نفر
نمایشنامه
تا کجا با منی (۶۲-۱۳۶۱)
ورگ (۱۳۶۵)
دلی بای و آهو (۱۳۶۶)
آونگ خاطرههای ما (سه نمایشنامه) (۱۳۸۲)
این در حالیست که در هفدهمین سالگرد قتل نویسندگان و فعالان سیاسی ایرانی به سر می بریم و هنوز آمران این قتل ها معرفی و مجازات نشده اند.
یکی از قربانیان آن جنایات، مجید شریف، هم از اندیشمندان و نویسندگانی بود که بعد از سال ها #تبعید به #ایران بازگشته بود.
آیا #معروفی می تواند دوباره در ایران #نویسندگی کند و #مجله و #روزنامه منتشر کند؟
قسمتی از برنامه پرتره صدای آمریکا که سال گذشته درباره عباس معروفی بود، تقدیم می کنیم.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
منبع: فیسبوک نویسنده
عباس معروفی فارغ التحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته هنرهای دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستانهای تهران بودهاست.
نخستین مجموعه داستان او با نام «روبه روی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. پیش و پس از آن نیز داستانهای او در برخی مطبوعات به چاپ میرسید اما با انتشار «سمفونی مردگان» بود که نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.
در سال ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را پایه گذاری کرد و بطور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. سبک و روال وی در این نشریه با انتظارات دولت ایران مغایر بود و موجب فشارهای پی در پی و سرانجام محاکمه و توقیف آن شد.
معروفی به خاطر موضع گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد.
معروفی در پی توقیف «گردون» و به علت فشارهای سیاسی، ناگزیر به ترک وطن شد. او به آلمان رفت و مدتی از بورس «خانه هاینریش بل» بهره گرفت. اما پس از آن برای گذران زندگی دست به کارهای مختلف زد؛ مدتی به عنوان مدیر یک هتل کار کرد و پس از آن «خانه هنر و ادبیات هدایت» را که کتابفروشی بزرگی است در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد. و کلاسهای داستان نویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد و در حال حاضر از طریق این کارها روزگار میگذراند.
رمان
سمفونی مردگان (۱۳۶۸)
سال بلوا (۱۳۷۱)
پیکر فرهاد
فریدون سه پسر داشت (۱۳۸۲)
ذوب شده (۱۳۸۸)
تماما مخصوص (۱۳۸۹)
مجموعه داستان
پیش روی آفتاب (۱۳۵۹)
آخرین نسل برتر (۱۳۶۵)
عطر یاس (۱۳۷۱)
دریاروندگان جزیره آبیتر (۱۳۸۲)
آن شصت هزار، آن شصت نفر
نمایشنامه
تا کجا با منی (۶۲-۱۳۶۱)
ورگ (۱۳۶۵)
دلی بای و آهو (۱۳۶۶)
آونگ خاطرههای ما (سه نمایشنامه) (۱۳۸۲)
این در حالیست که در هفدهمین سالگرد قتل نویسندگان و فعالان سیاسی ایرانی به سر می بریم و هنوز آمران این قتل ها معرفی و مجازات نشده اند.
یکی از قربانیان آن جنایات، مجید شریف، هم از اندیشمندان و نویسندگانی بود که بعد از سال ها #تبعید به #ایران بازگشته بود.
آیا #معروفی می تواند دوباره در ایران #نویسندگی کند و #مجله و #روزنامه منتشر کند؟
قسمتی از برنامه پرتره صدای آمریکا که سال گذشته درباره عباس معروفی بود، تقدیم می کنیم.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به بهانهی سالگرد درگذشت نصرالله #زرینپنجه
نصرالله زرینپنجه، #آهنگساز و نوازندهی سرشناس #ایرانی در سال ۱۲۸۵ در #تهران به دنیا آمد. او در سیزدهسالگی نزد ربیعخان برادر ِ #درویشخان به آموختن #تار مشغول شد و پس از آن به خدمت #موزیک نظام درآمد.
حسین هنگآفرین، نوازندهی تار و #سهتار و ویولن و رئیس ِ دستهی موزیک #قزاقخانه زمانی که صدای ساز زرینپنجه را شنید بسیار مورد پسندش واقع شد و او را به شاگردی قبول کرد. زرینپنجه همچنین نزد اساتید بزرگی مانند مرتضی #نیداود، یحیی زرینپنجه و علیاکبر #شهنازی به #آموزش موسیقی پرداخت. در این زمان زرینپنجه با موسی #معروفی آشنا شد و ردیفی که معروفی راوی ِ آن بود را نواخت.
زرینپنجه در سال ۱۳۱۳ از موسیقی دست کشید و وارد وزارت دارایی شد اما در سال ۱۳۲۰ که علینقی #وزیری به هنرستان موسیقی بازگشت با ترغیب حسین #سنجری، نوازندهی سرشناس تار بار دیگر به تار رو آورد و با تشویق روحالله خالقی از وزارت دارایی به وزارت فرهنگ آمد. زرینپنجه به تدریس موسیقی در هنرستان موسیقی پرداخت و علاوه بر آن در تدوین کتابهای مقدماتی تار و سهتار همت گمارد. رزینپنجه سالها با رادیو همکاری کرد و رهبر ارکستر سازهای ایرانی در رادیو بود و آهنگهای فراوانی ساخت که اجرا شد.
نصرالله زرینپنجه حدود ۵۰ آهنگ ساخته است و در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایران آموزگار موسیقی بود.
زرینپنجه در نواختن #سهنار و #بربط و #ترومپت نیز مهارت داشت.
نصرالله زرینپنجه در ۲۵ آذرماه ۱۳۶۰ درگذشت.
تصنیف «فصل درو» با صدای غلامحسین بنان و آهنگسازی نصرالله زرینپنجه و ترانهی ایرج تیمورتاش تقدیم میشود به شما همراهان توانا
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
نصرالله زرینپنجه، #آهنگساز و نوازندهی سرشناس #ایرانی در سال ۱۲۸۵ در #تهران به دنیا آمد. او در سیزدهسالگی نزد ربیعخان برادر ِ #درویشخان به آموختن #تار مشغول شد و پس از آن به خدمت #موزیک نظام درآمد.
حسین هنگآفرین، نوازندهی تار و #سهتار و ویولن و رئیس ِ دستهی موزیک #قزاقخانه زمانی که صدای ساز زرینپنجه را شنید بسیار مورد پسندش واقع شد و او را به شاگردی قبول کرد. زرینپنجه همچنین نزد اساتید بزرگی مانند مرتضی #نیداود، یحیی زرینپنجه و علیاکبر #شهنازی به #آموزش موسیقی پرداخت. در این زمان زرینپنجه با موسی #معروفی آشنا شد و ردیفی که معروفی راوی ِ آن بود را نواخت.
زرینپنجه در سال ۱۳۱۳ از موسیقی دست کشید و وارد وزارت دارایی شد اما در سال ۱۳۲۰ که علینقی #وزیری به هنرستان موسیقی بازگشت با ترغیب حسین #سنجری، نوازندهی سرشناس تار بار دیگر به تار رو آورد و با تشویق روحالله خالقی از وزارت دارایی به وزارت فرهنگ آمد. زرینپنجه به تدریس موسیقی در هنرستان موسیقی پرداخت و علاوه بر آن در تدوین کتابهای مقدماتی تار و سهتار همت گمارد. رزینپنجه سالها با رادیو همکاری کرد و رهبر ارکستر سازهای ایرانی در رادیو بود و آهنگهای فراوانی ساخت که اجرا شد.
نصرالله زرینپنجه حدود ۵۰ آهنگ ساخته است و در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایران آموزگار موسیقی بود.
زرینپنجه در نواختن #سهنار و #بربط و #ترومپت نیز مهارت داشت.
نصرالله زرینپنجه در ۲۵ آذرماه ۱۳۶۰ درگذشت.
تصنیف «فصل درو» با صدای غلامحسین بنان و آهنگسازی نصرالله زرینپنجه و ترانهی ایرج تیمورتاش تقدیم میشود به شما همراهان توانا
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇