Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایان روی زمین!
دیگرینامه
اپیزود ۲۵
در حالی که شاه هیچگاه در سنت ایرانی پرستیده نشده و با خدا یا خدایان یکی گرفته نشده است، در تمدن کوشانی شواهدی دال بر پرستش شاه مشاهده شده است. با اپیزود بیستوپنجم با نام «خدایان روی زمین» از مجموعه دیگرینامه در خدمت شما هستیم. این اپیزود، چنانکه شنوندگان پیگیر ما انتظار دارند، قرار است به ادامه ماجراهای کوش پیلدندان به روایت ایرانشاه بن ابیالخیر بپردازد.
هدف ما نقل، تحلیل و بررسی چگونگی شکلگرفتن تصویر ضدقهرمان در داستانهای حماسی ایرانیست. بنابراین در دو سه اپیزود اخیر به موازات اشاراتی به داستان ضحاک بهعنوان یک کلانروایت مشهور از یک دیگری اهریمنی، داستان کوش پیلدندان را هم به شما معرفی کردهایم که مطابق با راویان و برسازندگان اصلی این داستان، خود برادرزاده ضحاک بود.
در اپیزود گذشته با نقل از ساقی گازرانی، به وجود نوعی کیش شخصیت در شاهنشاهی کوشان در شرق ایران اشاره کردیم. گازرانی مولف کتاب «کوش پیلدندان: خلق یک ضدقهرمان» به پژوهشهای باستانشناختی درباره شاهنشاهی کوشانی استناد میکند و مینویسد:
«اعتقاد به پرستش شمایل شاه چنان که در مورد کوش پیلدندان میبینیم برای کسی که با مضامین مهم تاریخ کوشان آشنایی دارد، باید بسیار جالب باشد. اشاره کوشنامه به مجسمه کوش که به منظور پرستش در ساختمانی زیبا و باشکوه قرار گرفته است، چه ارتباطی با واقعیتهای تاریخ کوشانیان دارد؟ واقعیت این است که میان این شعر و آنچه به صورت کشفیات باستانشناختی داریم، از جمله سازههایی که مجسمههای پادشاهان کوشان در آنها جایداشتهاند، تناظر و تشابه وجود دارد…»
برای مطالعهی متن کامل این اپیزود به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/others-25/
و برای شنیدن نسخهی کامل در یوتیوب به:
https://youtu.be/MJlPyt7vV2Y?si=aTXkQZsMNtcM-Ph3
و برای شنیدن نسخهی کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/692209025
و برای شنیدن نسخهی کامل در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/cQqUFmsfXMA5Y8iA8
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #کوش_پیل_دندان #دیگری_متخاصم #دیگری_دشمن #دشمن #دیگری_سازی #دگردینی #دگرآیینی #دگراندیشی #ساقی_گازرانی #شاهنامه #روایت_شناسی
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود ۲۵
در حالی که شاه هیچگاه در سنت ایرانی پرستیده نشده و با خدا یا خدایان یکی گرفته نشده است، در تمدن کوشانی شواهدی دال بر پرستش شاه مشاهده شده است. با اپیزود بیستوپنجم با نام «خدایان روی زمین» از مجموعه دیگرینامه در خدمت شما هستیم. این اپیزود، چنانکه شنوندگان پیگیر ما انتظار دارند، قرار است به ادامه ماجراهای کوش پیلدندان به روایت ایرانشاه بن ابیالخیر بپردازد.
هدف ما نقل، تحلیل و بررسی چگونگی شکلگرفتن تصویر ضدقهرمان در داستانهای حماسی ایرانیست. بنابراین در دو سه اپیزود اخیر به موازات اشاراتی به داستان ضحاک بهعنوان یک کلانروایت مشهور از یک دیگری اهریمنی، داستان کوش پیلدندان را هم به شما معرفی کردهایم که مطابق با راویان و برسازندگان اصلی این داستان، خود برادرزاده ضحاک بود.
در اپیزود گذشته با نقل از ساقی گازرانی، به وجود نوعی کیش شخصیت در شاهنشاهی کوشان در شرق ایران اشاره کردیم. گازرانی مولف کتاب «کوش پیلدندان: خلق یک ضدقهرمان» به پژوهشهای باستانشناختی درباره شاهنشاهی کوشانی استناد میکند و مینویسد:
«اعتقاد به پرستش شمایل شاه چنان که در مورد کوش پیلدندان میبینیم برای کسی که با مضامین مهم تاریخ کوشان آشنایی دارد، باید بسیار جالب باشد. اشاره کوشنامه به مجسمه کوش که به منظور پرستش در ساختمانی زیبا و باشکوه قرار گرفته است، چه ارتباطی با واقعیتهای تاریخ کوشانیان دارد؟ واقعیت این است که میان این شعر و آنچه به صورت کشفیات باستانشناختی داریم، از جمله سازههایی که مجسمههای پادشاهان کوشان در آنها جایداشتهاند، تناظر و تشابه وجود دارد…»
برای مطالعهی متن کامل این اپیزود به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/others-25/
و برای شنیدن نسخهی کامل در یوتیوب به:
https://youtu.be/MJlPyt7vV2Y?si=aTXkQZsMNtcM-Ph3
و برای شنیدن نسخهی کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/692209025
و برای شنیدن نسخهی کامل در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/cQqUFmsfXMA5Y8iA8
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #کوش_پیل_دندان #دیگری_متخاصم #دیگری_دشمن #دشمن #دیگری_سازی #دگردینی #دگرآیینی #دگراندیشی #ساقی_گازرانی #شاهنامه #روایت_شناسی
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوش پیلدندان
دیگرینامه
اپیزود ۲۴
در منظومهی «کوش پیلدندان» که حدود یک قرن بعد از شاهنامه فردوسی سروده شد، ضدقهرمان دیگری خلق میشود به نام کوش پیلدندان که مختصری درباره آن در اپیزود قبل شنیدید. از جمله اینکه کوش پیلدندان هم ظاهری غیرمتعارف داشت: دندانهای نیش بزرگ، موهای سرخ و چهرهای زشت.
سراینده این منظومه ایرانشاه بن ابیالخیر به احتمال قریب به یقین برمبنای داستانی متعلق به دوره ساسانی، دست به سرایش منظومه کوش پیلدندان زد و نمونهای دیگر فراهم آورد از شیوهای که ذهنیت ایرانی یک دیگری اهریمنی میسازد. در این برنامه اطلاعات بیشتری درباره داستان کوش پیلدندان به موازات داستان ضحاک فراهم میآوریم و این دو ضدقهرمان داستانهای ایرانی را با هم مقایسه خواهیم کرد.
برای مطالعهی متن کامل این اپیزود به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید در:
https://dialog.tavaana.org/others-24/
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/dNp3aQrI1MA?si=0-8HyNACNbUWeky5
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/689439951
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/qHDRQHwADiEFys968
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #کوش_پیل_دندان #ساقی_گازرانی #ضد_قهرمان #اهریمن #دیگری_دشمن #دیگری_سازی #دگرباش #دشمن #دژخیم
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود ۲۴
در منظومهی «کوش پیلدندان» که حدود یک قرن بعد از شاهنامه فردوسی سروده شد، ضدقهرمان دیگری خلق میشود به نام کوش پیلدندان که مختصری درباره آن در اپیزود قبل شنیدید. از جمله اینکه کوش پیلدندان هم ظاهری غیرمتعارف داشت: دندانهای نیش بزرگ، موهای سرخ و چهرهای زشت.
سراینده این منظومه ایرانشاه بن ابیالخیر به احتمال قریب به یقین برمبنای داستانی متعلق به دوره ساسانی، دست به سرایش منظومه کوش پیلدندان زد و نمونهای دیگر فراهم آورد از شیوهای که ذهنیت ایرانی یک دیگری اهریمنی میسازد. در این برنامه اطلاعات بیشتری درباره داستان کوش پیلدندان به موازات داستان ضحاک فراهم میآوریم و این دو ضدقهرمان داستانهای ایرانی را با هم مقایسه خواهیم کرد.
برای مطالعهی متن کامل این اپیزود به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید در:
https://dialog.tavaana.org/others-24/
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/dNp3aQrI1MA?si=0-8HyNACNbUWeky5
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/689439951
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/qHDRQHwADiEFys968
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #کوش_پیل_دندان #ساقی_گازرانی #ضد_قهرمان #اهریمن #دیگری_دشمن #دیگری_سازی #دگرباش #دشمن #دژخیم
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکومت امیرالمومنین هم «ولایی» نبود!
قسم به لفظ جلاله میخورد و میگوید میدانم که چه میگویم. حرفش این است که انها که امام علی را به عنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند، او را نه به عنوان جانشین [بلافصل] پیغمبر، نه به عنوان «ولیالله» و نه به عنوان «امام معصوم» قبول داشتند. آنها فقط جانشین چهارم پیامبر را انتخاب کردند. بنابراین حکومت امیرالمومنین، «ولایی» نبوده است؛ اما حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، یک حکومت ولاییست چون موسسان این حکومت، ولی فقیه را به عنوان نایب امام زمان نصب کردند.
ماجرا این است که این مفاهیم برساخته است. این آخوند مدعیست که بعضی شیعیان راستین مانند ابوذر و عمار در معنایی که مدنظر ایشان و شیعیان اعصار متاخر است، «شیعه» بودهاند و به عصمت امام و حق الهی او به حکومت باور داشتند. اما هیچ سندی در این مورد وجود ندارد.
آنچه از تاریخ ثبتشدهی خود شیعیان پیداست، این است که خود امیرالمومنین هم به معنای مدنظر این آخوند و همفکرانش، «شیعه» نبوده است! چون طی نامهای معاویه را نکوهش میکند که به روند انتخاب جانشین پیغمبر، تسلیم نشده است. باور به معصوم بودن امام، و نصبش از ناحیهی خداوند، در جریان «تطور مکتب» حاصل شده است. این را پژوهشگران شیعی تاریخ شیعه هم اعتراف دارند.
شادروان احمد کسروی در کتاب «شیعیگری» در این خصوص مینویسد:
«در آن زمان که اسلام در شاهراه خود میبود و به هوس خلافت افتادن و دوتیرگی به میان مسلمانان انداختن، بیرون رفتن از اسلام شمرده میشدی، پیداست که چنین کاری از امام علیبن ابیطالب، نسزیدی. همان امام در زمان خلافت خود به معاویه مینویسد: «آن گروهی که به ابوبکر و عمر و عثمان دست داده بودند، به من [نیز] دست دادند و کسی را نرسیدی که نپذیرد و گردن نگذارد. برگزیدن خلیفه، مهاجران و انصار راست. اینان هر کس را برگزیده، امام نامیدند، خشنودی خدا نیز در آن خواهد بود.» این را نوشته میخواهد معاویه را بنکوهد که در برابر خلیفه ایستاده، و گناه او، یا بهتر بگویم: بیرون شدنش را از اسلام، به رخش بکشد. کسی که این نامه را نوشته چکونه توانستی در زمان ابوبکر و دیگران ناخشنودی نماید و ایستادگی نشان دهد!؟»
در اپیزود بیستم از پادکست دیگرینامه با نام «احمد کسروی» به انتقادات کسروی از آنچه «شیعیگری» میخواند پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفتوشنود رجوع کنید:
dialog.tavaana.org/others-20/
#شیعه #شیعیگری #تشیع #عصمت #کسروی #دیگری_نامه #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
قسم به لفظ جلاله میخورد و میگوید میدانم که چه میگویم. حرفش این است که انها که امام علی را به عنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند، او را نه به عنوان جانشین [بلافصل] پیغمبر، نه به عنوان «ولیالله» و نه به عنوان «امام معصوم» قبول داشتند. آنها فقط جانشین چهارم پیامبر را انتخاب کردند. بنابراین حکومت امیرالمومنین، «ولایی» نبوده است؛ اما حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، یک حکومت ولاییست چون موسسان این حکومت، ولی فقیه را به عنوان نایب امام زمان نصب کردند.
ماجرا این است که این مفاهیم برساخته است. این آخوند مدعیست که بعضی شیعیان راستین مانند ابوذر و عمار در معنایی که مدنظر ایشان و شیعیان اعصار متاخر است، «شیعه» بودهاند و به عصمت امام و حق الهی او به حکومت باور داشتند. اما هیچ سندی در این مورد وجود ندارد.
آنچه از تاریخ ثبتشدهی خود شیعیان پیداست، این است که خود امیرالمومنین هم به معنای مدنظر این آخوند و همفکرانش، «شیعه» نبوده است! چون طی نامهای معاویه را نکوهش میکند که به روند انتخاب جانشین پیغمبر، تسلیم نشده است. باور به معصوم بودن امام، و نصبش از ناحیهی خداوند، در جریان «تطور مکتب» حاصل شده است. این را پژوهشگران شیعی تاریخ شیعه هم اعتراف دارند.
شادروان احمد کسروی در کتاب «شیعیگری» در این خصوص مینویسد:
«در آن زمان که اسلام در شاهراه خود میبود و به هوس خلافت افتادن و دوتیرگی به میان مسلمانان انداختن، بیرون رفتن از اسلام شمرده میشدی، پیداست که چنین کاری از امام علیبن ابیطالب، نسزیدی. همان امام در زمان خلافت خود به معاویه مینویسد: «آن گروهی که به ابوبکر و عمر و عثمان دست داده بودند، به من [نیز] دست دادند و کسی را نرسیدی که نپذیرد و گردن نگذارد. برگزیدن خلیفه، مهاجران و انصار راست. اینان هر کس را برگزیده، امام نامیدند، خشنودی خدا نیز در آن خواهد بود.» این را نوشته میخواهد معاویه را بنکوهد که در برابر خلیفه ایستاده، و گناه او، یا بهتر بگویم: بیرون شدنش را از اسلام، به رخش بکشد. کسی که این نامه را نوشته چکونه توانستی در زمان ابوبکر و دیگران ناخشنودی نماید و ایستادگی نشان دهد!؟»
در اپیزود بیستم از پادکست دیگرینامه با نام «احمد کسروی» به انتقادات کسروی از آنچه «شیعیگری» میخواند پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفتوشنود رجوع کنید:
dialog.tavaana.org/others-20/
#شیعه #شیعیگری #تشیع #عصمت #کسروی #دیگری_نامه #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نابگرایان»
دیگرینامه
اپیزود نوزدهم
… مردم آباده نمیدانستند که این روحانی، اساسا باورهای آخرزمانی ندارد و چنین باورهایی را غیراسلامی میشمارد.
ابوالفضل برقعی که در خانوادهای شیعه متولد شده بود، به مرور عقاید سنتی شیعی را کنار گذاشت و مدعی شد که امام یازدهم شیعیان، حسن عسگری، اساسا فرزندی نداشته است. او تمامی عمر خود را صرف مبارزه با عقایدی کرد که به زعم او، سنخیتی با اسلام و قرآن نداشت.
در این اپیزود با نام «نابگرایان» شما داستان ابوالفضل برقعی را خواهید شنید که برای زدودن چهره سنت اسلامی از مفاهیم و باورهای دخیل، یعنی برای پاک و پیراسته کردن آن، برای ناب کردن آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و در این راه رنج بسیار به جان خرید.
برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-19/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/WQ_ai-sb8RE?si=IxtgyPi7mlnVNLKD
و در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/KEja7
و در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/678340274
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #سوانح_ایام #دگردینی #نقد_دینی #شیعی #شیعی_گری #تشیع #اسلام #مهدی_موعود #ناجی_آخرزمان #سوشیانس
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود نوزدهم
… مردم آباده نمیدانستند که این روحانی، اساسا باورهای آخرزمانی ندارد و چنین باورهایی را غیراسلامی میشمارد.
ابوالفضل برقعی که در خانوادهای شیعه متولد شده بود، به مرور عقاید سنتی شیعی را کنار گذاشت و مدعی شد که امام یازدهم شیعیان، حسن عسگری، اساسا فرزندی نداشته است. او تمامی عمر خود را صرف مبارزه با عقایدی کرد که به زعم او، سنخیتی با اسلام و قرآن نداشت.
در این اپیزود با نام «نابگرایان» شما داستان ابوالفضل برقعی را خواهید شنید که برای زدودن چهره سنت اسلامی از مفاهیم و باورهای دخیل، یعنی برای پاک و پیراسته کردن آن، برای ناب کردن آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و در این راه رنج بسیار به جان خرید.
برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-19/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/WQ_ai-sb8RE?si=IxtgyPi7mlnVNLKD
و در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/KEja7
و در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/678340274
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #سوانح_ایام #دگردینی #نقد_دینی #شیعی #شیعی_گری #تشیع #اسلام #مهدی_موعود #ناجی_آخرزمان #سوشیانس
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
زیگموند فروید
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
زیگموند فروید
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
فیلسوف و روانپزشک
«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین میتوان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا میشود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی میشود. آدمی با نگرانی از خود میپرسد که وقتی بورژوازی ریشهکن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»
فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالتهای آن»، به این واقعیت جامعهشناختی میپردازد که جمعیتها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن میسازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کمحجم که با نامهای دیگری مانند «ناخوشایندیهای فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اولبار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونالسوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت میکرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.
حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایدهی حکومت شورایی پیروی میکرد، دشمن «خلقهای مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایهداران یا بورژواها مینامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری میکند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی میشود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلالهایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.
درست به همین علت است که پرسش نگرانکنندهی بعدی پیش میآید: بورژواها یا سرمایهداران را با لغو مالکیت خصوصی میتوان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمنها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمیتوانست برای هر دو نظام تمامیتخواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب میتواند به نوعی پیشنگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.
در اپیزود اول دیگرینامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگریسازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/
#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
شادروان سعیدی سیرجانی که خود از قربانیان اولین قتلهای دگراندیشان پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بود، اثری دارد به نام «ضحاک ماردوش.»
سعیدی سیرجانی به سبک خود داستان جمشید و برآمدن ضحاک را روایت میکند. شاید مهمترین مشخصه رویکرد سعیدی سیرجانی توجه به اختلاف طبقاتیست که مطابق با شاهنامهی فردوسی از دوران شاهنشاهی جمشید آغاز شد. سعیدی سیرجانی با این همه معتقد است که تلاش برای انطباق شخصیتهای این داستان با چهرههای تاریخی مشخص تلاش نادرستیست. این داستان مانند اغلب داستانهای بزرگ دیگر، محصول انباشت تجربهی نسلهای مختلف مردم در طول تاریخ است و نه بازتاب یک دوران تاریخی بخصوص که بتوانیم آن را جستجو کرده و بیابیم. سعیدی سیرجانی مینویسد:
در داستان ضحاک خواننده اشارتشناس اهل تأمل با دو عامل قوی سر و کار دارد: یکی ذهن افسانهساز هوشمندان روزگاران کهن و دیگری طبع نکتهپرداز فردوسی. افسانهی ضحاک به صورت موجود محصول تجارب مردمیست که هزاران سال پیش از ما، گرفتار پنجهی شاه ستمگر خونخواری بودهاند و داستان روزگار سیاه سلطهی او را سینه به سینه منتقل کردهاند و در هر انتقالی به اقتضای زمانه، شاخ و برگی بر آن افزودهاند و این افسانه سرگرمکننده به تدریج مایه عقدهگشایی و امیدواری نسلهای بعدی شده است که «پایان شب سیه سپید است» و…
برای مطالعه ادامه این یادداشت مراجعه کنید به صفحه گفتوشنود:
https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/
شایان ذکر است که در اپیزود بیست و چهارم از دیگرینامه، با عنوان «کوش پیلدندان»، به نقل صفحاتی از کتاب «ضحاک ماردوش» اثر سعیدی سیرجانی پرداخته بودیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-24/
#دیگری_نامه
#ضحاک #ترور #دهشت #دهشت_افکنی #حذف_فیزیکی #رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی #قتل_های_زنجیره_ای #آژی_دهاک
@Dialogue1402
سعیدی سیرجانی به سبک خود داستان جمشید و برآمدن ضحاک را روایت میکند. شاید مهمترین مشخصه رویکرد سعیدی سیرجانی توجه به اختلاف طبقاتیست که مطابق با شاهنامهی فردوسی از دوران شاهنشاهی جمشید آغاز شد. سعیدی سیرجانی با این همه معتقد است که تلاش برای انطباق شخصیتهای این داستان با چهرههای تاریخی مشخص تلاش نادرستیست. این داستان مانند اغلب داستانهای بزرگ دیگر، محصول انباشت تجربهی نسلهای مختلف مردم در طول تاریخ است و نه بازتاب یک دوران تاریخی بخصوص که بتوانیم آن را جستجو کرده و بیابیم. سعیدی سیرجانی مینویسد:
در داستان ضحاک خواننده اشارتشناس اهل تأمل با دو عامل قوی سر و کار دارد: یکی ذهن افسانهساز هوشمندان روزگاران کهن و دیگری طبع نکتهپرداز فردوسی. افسانهی ضحاک به صورت موجود محصول تجارب مردمیست که هزاران سال پیش از ما، گرفتار پنجهی شاه ستمگر خونخواری بودهاند و داستان روزگار سیاه سلطهی او را سینه به سینه منتقل کردهاند و در هر انتقالی به اقتضای زمانه، شاخ و برگی بر آن افزودهاند و این افسانه سرگرمکننده به تدریج مایه عقدهگشایی و امیدواری نسلهای بعدی شده است که «پایان شب سیه سپید است» و…
برای مطالعه ادامه این یادداشت مراجعه کنید به صفحه گفتوشنود:
https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/
شایان ذکر است که در اپیزود بیست و چهارم از دیگرینامه، با عنوان «کوش پیلدندان»، به نقل صفحاتی از کتاب «ضحاک ماردوش» اثر سعیدی سیرجانی پرداخته بودیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-24/
#دیگری_نامه
#ضحاک #ترور #دهشت #دهشت_افکنی #حذف_فیزیکی #رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی #قتل_های_زنجیره_ای #آژی_دهاک
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
آغاز بتپرستی با طمع جنسی پدر به دخترش بود!
«…در واقع داستان تمایلِ کوش پیلدندان به دختر خویش و امتناع دختر از همبستری با او نقطهی شروع نمایش بد دینی اوست. دختر کوش نه تنها به پیشنهاد او جواب رد میدهد، بلکه پنهانی معشوقی به نام کَنیاش برمیگزیند که شاهزادهی قندهار است. هنگامی که کوش پیلدندان از این موضوع مطلع میشود، در بحبوحهی خشم و جنون ناشی از حسادت، دخترش را میکشد. اما اندک زمانی پس از آن از کار خود پشیمان میشود و اینجاست که دستور میدهد مجسمههایی از دخترش بسازند و به اطراف و اکناف ممالک شرقی بفرستند. در کوشنامه آمده است که این رویداد منشأ بتپرستی در سرزمینهای شرقی بوده است.»
ساقی گازرانی در پژوهش خود با نام کوش پیل دندان که نقلی از آن را ملاحظه کردید، نکتهسنجیهای بیشتری در خصوص شگردهای روایی ساخت کاراکتر مثبت و منفی در جهان ایرانی میکند. کوش پیلدندان نام یک ضدقهرمان است که روایتی منظوم از داستان او را مدیون شاعری به نام ایرانشاه در دربار سلجوقیان هستیم. داستان کوش پیلدندان اصالتاً میبایست داستانی مربوط به دورهی ساسانی بوده باشد. این کاراکتر، که فرزند پادشاهی به نام کوش است و در مجموع نمایندهی سلسلهای به نام کوشانیان که ابتدا به مرکزیت بلخ و سپس به مرکزیت شهری به نام کوش در شرق ایران حکومت میکردند، با ساسانیان زد و خوردهای نظامی داشتند. کوشانیان بنا به قرائن تاریخی، نهایتاً از ساسانیان شکست میخورند و پادشاهانی دستنشاندهی ساسانیان بر آنها مسلط میشوند. اما به نظر میرسد سازندگان داستان کوش پیل دندان در دورهی ساسانیان، تلاش میکردند که با خلق یک ضدقهرمان به نام کوش پیل دندان، از کوشانیان یک «دیگری متخاصم» یا دشمن بسازند که نهایتاً تسلیم شده و به بخشی از جهان ایرانی مبدل میشود.
نشانهی اینکه کوش پیل دندان یک ضدقهرمان است از دندانهای نیش بزرگ او پیداست! او دندانهای بزرگی شبیه فیل دارد و از این حیث واجد صفتی غیرانسانیست. اما از آن مهمتر اینکه کوش پیلدندان، برادرزادهی ضحاک وانموده میشود!…
برای مطالعه بیشتر در این مورد به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-kushe-pildandan-saghi-gazerani/
#ساقی_گازرانی #کوش_پیل_دندان #ادبیات_فارسی #سنت_شاهنامه_نگاري #روایت #روایت_شناسی #روایت_شناسی_شعر #دیگری_نامه
@dialogue1402
«…در واقع داستان تمایلِ کوش پیلدندان به دختر خویش و امتناع دختر از همبستری با او نقطهی شروع نمایش بد دینی اوست. دختر کوش نه تنها به پیشنهاد او جواب رد میدهد، بلکه پنهانی معشوقی به نام کَنیاش برمیگزیند که شاهزادهی قندهار است. هنگامی که کوش پیلدندان از این موضوع مطلع میشود، در بحبوحهی خشم و جنون ناشی از حسادت، دخترش را میکشد. اما اندک زمانی پس از آن از کار خود پشیمان میشود و اینجاست که دستور میدهد مجسمههایی از دخترش بسازند و به اطراف و اکناف ممالک شرقی بفرستند. در کوشنامه آمده است که این رویداد منشأ بتپرستی در سرزمینهای شرقی بوده است.»
ساقی گازرانی در پژوهش خود با نام کوش پیل دندان که نقلی از آن را ملاحظه کردید، نکتهسنجیهای بیشتری در خصوص شگردهای روایی ساخت کاراکتر مثبت و منفی در جهان ایرانی میکند. کوش پیلدندان نام یک ضدقهرمان است که روایتی منظوم از داستان او را مدیون شاعری به نام ایرانشاه در دربار سلجوقیان هستیم. داستان کوش پیلدندان اصالتاً میبایست داستانی مربوط به دورهی ساسانی بوده باشد. این کاراکتر، که فرزند پادشاهی به نام کوش است و در مجموع نمایندهی سلسلهای به نام کوشانیان که ابتدا به مرکزیت بلخ و سپس به مرکزیت شهری به نام کوش در شرق ایران حکومت میکردند، با ساسانیان زد و خوردهای نظامی داشتند. کوشانیان بنا به قرائن تاریخی، نهایتاً از ساسانیان شکست میخورند و پادشاهانی دستنشاندهی ساسانیان بر آنها مسلط میشوند. اما به نظر میرسد سازندگان داستان کوش پیل دندان در دورهی ساسانیان، تلاش میکردند که با خلق یک ضدقهرمان به نام کوش پیل دندان، از کوشانیان یک «دیگری متخاصم» یا دشمن بسازند که نهایتاً تسلیم شده و به بخشی از جهان ایرانی مبدل میشود.
نشانهی اینکه کوش پیل دندان یک ضدقهرمان است از دندانهای نیش بزرگ او پیداست! او دندانهای بزرگی شبیه فیل دارد و از این حیث واجد صفتی غیرانسانیست. اما از آن مهمتر اینکه کوش پیلدندان، برادرزادهی ضحاک وانموده میشود!…
برای مطالعه بیشتر در این مورد به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-kushe-pildandan-saghi-gazerani/
#ساقی_گازرانی #کوش_پیل_دندان #ادبیات_فارسی #سنت_شاهنامه_نگاري #روایت #روایت_شناسی #روایت_شناسی_شعر #دیگری_نامه
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خُنُک آنکه دل، شاد دارد به نوش!
دیگرینامه
اپیزود بیست و دوم
در این برنامه با نام «خنک آنکه دل شاد دارد به نوش»، تصمیم داریم که درباره اهمیت آیینهای مرتبط با نوروز در جهت حفظ هویت ملی ایرانی، صحبت کنیم.
دیگرینامه، همانطور که از نامش پیداست، محتواهایی در رابطه با هویتهای غیر، یا هویتهای دیگر تولید میکند و مناسبات میان این هویتها را با هم بررسی میکند. امر مسلم اینکه هویت ایرانی، مانند یک چتر بزرگ میماند که بسیاری از هویتهای دیگر را زیر خود جمع میکند و از این حیث، هویتی بسیار فراگیر و بزرگ است. زیرمجموعه این هویت ملی ایرانی، نه تنها هویتهای قومیتی هم دیده میشود، بلکه تا آنجا که به هویتهای دینی مربوط است، طیف وسیعی از هویتها قابل مشاهده و شمارش است که تلاش کردیم در قسمتهای قبل، برخی از آنها را معرفی نماییم.
اما میتوانید پیشاپیش حدس بزنید که هویتهای مختلف، چه دینی چه قومیتی، در پهنه فلات ایران، وجوه اشتراک بسیاری با هم دارند. از سبک غذایی مشابه یا قابل مقایسه گرفته، تا حتی طرز پوشش، تا برخی شباهتهای فیزیولوژیک و آناتومیک.
اما کنشهای آیینی که میان مردمان فلات ایران وجود داشته و متاسفانه بخشهای بزرگی از آن به حکم تغییر بافت اجتماعی در درازای تاریخ از بین رفته، از مهمترین وجوه اشتراک مردمان این ناحیه است. از میان تمامی آیینهایی که میان این مردم از تاجیکستان در آسیای میانه گرفته تا عراق و ترکیه در قلب خاورمیانه رواج داشته و هنوز دارد، نوروز مهمترین و مشهورترین آنهاست.
برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-22/
و برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/xjJcyosg9zI?si=Xv6UDbjLaLS0HEDp
و برای شنیدن نسخه کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/683641974
و برای شنیدن نسخه کامل در ساند کلود به:
https://on.soundcloud.com/7tVhtxuzLgU9nFNv9
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #دیگری #هویت_ملی #کنش_آیینی #هویت_آیینی #هویت_دینی #نوروز #ضحاک #جمشید #کمبوجیه #والتر_هینتس #نوروز_بابلی #آکیتو
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود بیست و دوم
در این برنامه با نام «خنک آنکه دل شاد دارد به نوش»، تصمیم داریم که درباره اهمیت آیینهای مرتبط با نوروز در جهت حفظ هویت ملی ایرانی، صحبت کنیم.
دیگرینامه، همانطور که از نامش پیداست، محتواهایی در رابطه با هویتهای غیر، یا هویتهای دیگر تولید میکند و مناسبات میان این هویتها را با هم بررسی میکند. امر مسلم اینکه هویت ایرانی، مانند یک چتر بزرگ میماند که بسیاری از هویتهای دیگر را زیر خود جمع میکند و از این حیث، هویتی بسیار فراگیر و بزرگ است. زیرمجموعه این هویت ملی ایرانی، نه تنها هویتهای قومیتی هم دیده میشود، بلکه تا آنجا که به هویتهای دینی مربوط است، طیف وسیعی از هویتها قابل مشاهده و شمارش است که تلاش کردیم در قسمتهای قبل، برخی از آنها را معرفی نماییم.
اما میتوانید پیشاپیش حدس بزنید که هویتهای مختلف، چه دینی چه قومیتی، در پهنه فلات ایران، وجوه اشتراک بسیاری با هم دارند. از سبک غذایی مشابه یا قابل مقایسه گرفته، تا حتی طرز پوشش، تا برخی شباهتهای فیزیولوژیک و آناتومیک.
اما کنشهای آیینی که میان مردمان فلات ایران وجود داشته و متاسفانه بخشهای بزرگی از آن به حکم تغییر بافت اجتماعی در درازای تاریخ از بین رفته، از مهمترین وجوه اشتراک مردمان این ناحیه است. از میان تمامی آیینهایی که میان این مردم از تاجیکستان در آسیای میانه گرفته تا عراق و ترکیه در قلب خاورمیانه رواج داشته و هنوز دارد، نوروز مهمترین و مشهورترین آنهاست.
برای مطالعه ادامه این متن به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/others-22/
و برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/xjJcyosg9zI?si=Xv6UDbjLaLS0HEDp
و برای شنیدن نسخه کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/683641974
و برای شنیدن نسخه کامل در ساند کلود به:
https://on.soundcloud.com/7tVhtxuzLgU9nFNv9
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #دیگری #هویت_ملی #کنش_آیینی #هویت_آیینی #هویت_دینی #نوروز #ضحاک #جمشید #کمبوجیه #والتر_هینتس #نوروز_بابلی #آکیتو
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خورشید دو نیم میشود!
دیگرینامه
اپیزود بیست و سوم
داستان جمشید در شاهنامه، با برآمدن حکومت ضحاک تمام میشود. ضحاک یا در صورت قدیمیتر این نام، آژیدهاک، خود یک دیگری اهریمنی در شاهنامه است که به نظر میرسد نه فقط در شاهنامه، بلکه در متون کهنتر ایرانی یعنی در مجموعه اوستا، شخصیتی از او اهریمنیتر وجود ندارد.
او اگرچه به نظر میرسد که یک انسان است و چنانکه در ابیات آغاز برنامه از فردوسی شنیدید، حتی با استقبال ایرانیان، شاه ایرانزمین میشود، اما در حقیقت ذاتی اهریمنی دارد و مهمترین نشانه این وجه فراانسانی اما مطلقا منفی او، مارهای زهرآگینیست که بر دوش او میرویند.
میتوانید حدس بزنید که این دیگری مطلق و کاملا تیره و تاریک جهان ایرانی، که در تقابل با جمشید قرار میگیرد، تجسمی از تاریکی شب در غیاب خورشید است. مطابق با شاهنامه، رونق کار جمشید رو به افول میگذارد و چون راه بیدادگری در پیش میگیرد، فره ایزدی از او میرود و درست در این وقت است که ایرانیان سردرگمشده، رو به تازیان میکنند و سپاهی از ایرانیان و تازیان به سرکردگی ضحاک، به تخت جمشید حمله میکنند. جمشید تاج و تخت را رها کرده و به دریای چین میگریزد. در سنت شاهنامهنگاری، چین، رمزی از دوردستهاست. در واقع معنای فرار جمشید به دریای چین، فرار به نقطهای دور است تا از دست ضحاک در امان بماند.
اما در روایت شاهنامه آنچه بسیار جالب است زمانی رخ میدهد که جمشید نهایتا به دست ضحاک اسیر میگردد. این روایت میگوید که ضحاک، جمشید را با اره به دو نیم میکند. این تصویریست که خورشید وقتی به افق میرسد از خود بجامیگذارد: گوی تابناک بزرگ آسمان چنان در افق فرو میرود که گویی با خط افق، به دو نیم شده باشد. این آغاز تاریکی، یعنی آغاز شب است…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/others-23/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/LcjtwdZat3s?si=k_FEzo57d_z08Dy7
و برای شنیدن در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/686913602
و برای شنیدن در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/dTMXA452b1NhWNhi8
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #آژی_دهاک #ضحاک #جمشید #تاریکی #اسطوره_خورشیدی #اسطوره #گفتگو
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود بیست و سوم
داستان جمشید در شاهنامه، با برآمدن حکومت ضحاک تمام میشود. ضحاک یا در صورت قدیمیتر این نام، آژیدهاک، خود یک دیگری اهریمنی در شاهنامه است که به نظر میرسد نه فقط در شاهنامه، بلکه در متون کهنتر ایرانی یعنی در مجموعه اوستا، شخصیتی از او اهریمنیتر وجود ندارد.
او اگرچه به نظر میرسد که یک انسان است و چنانکه در ابیات آغاز برنامه از فردوسی شنیدید، حتی با استقبال ایرانیان، شاه ایرانزمین میشود، اما در حقیقت ذاتی اهریمنی دارد و مهمترین نشانه این وجه فراانسانی اما مطلقا منفی او، مارهای زهرآگینیست که بر دوش او میرویند.
میتوانید حدس بزنید که این دیگری مطلق و کاملا تیره و تاریک جهان ایرانی، که در تقابل با جمشید قرار میگیرد، تجسمی از تاریکی شب در غیاب خورشید است. مطابق با شاهنامه، رونق کار جمشید رو به افول میگذارد و چون راه بیدادگری در پیش میگیرد، فره ایزدی از او میرود و درست در این وقت است که ایرانیان سردرگمشده، رو به تازیان میکنند و سپاهی از ایرانیان و تازیان به سرکردگی ضحاک، به تخت جمشید حمله میکنند. جمشید تاج و تخت را رها کرده و به دریای چین میگریزد. در سنت شاهنامهنگاری، چین، رمزی از دوردستهاست. در واقع معنای فرار جمشید به دریای چین، فرار به نقطهای دور است تا از دست ضحاک در امان بماند.
اما در روایت شاهنامه آنچه بسیار جالب است زمانی رخ میدهد که جمشید نهایتا به دست ضحاک اسیر میگردد. این روایت میگوید که ضحاک، جمشید را با اره به دو نیم میکند. این تصویریست که خورشید وقتی به افق میرسد از خود بجامیگذارد: گوی تابناک بزرگ آسمان چنان در افق فرو میرود که گویی با خط افق، به دو نیم شده باشد. این آغاز تاریکی، یعنی آغاز شب است…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/others-23/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/LcjtwdZat3s?si=k_FEzo57d_z08Dy7
و برای شنیدن در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/686913602
و برای شنیدن در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/dTMXA452b1NhWNhi8
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #آژی_دهاک #ضحاک #جمشید #تاریکی #اسطوره_خورشیدی #اسطوره #گفتگو
@Dialogue1402