بانوی #نارنجیپوش خراسان شمالی تنها #رفتگر #زن #ایرانی
صغری خانی شهرآبادی در شهرداری شهر بجنورد مرکز استان خراسان شمالی کار میکند و یک زندگی هشتنفره را سرپرستی میکند.
خبرگزاری مهر در مورد این زن رفتگر نوشته است که او زنی ۶۱ ساله است و همسری ۷۶ ساله و شش فرزند پسر دارد. حدود ۹ سال است که همسرش به خاطر مشکلات #اقتصادی و بیماری نمیتواند کار کند و گذران امور یکسره بر عهده او است.
او میگوید که با روزی ۳۰ تواما شروع به کار کرده است و اکنون حقوقش روزی ۲۰ هزار تومان است.
صغری خانی شهرآبادی در گفتوگو با خبرگزاری مهر میگوید که با همین مقدار حقوق توانسته است، زندگی اش را سامان ببخشد، فرزندانش را سیر و همسرش را که دچار #فراموشی نیز هست، #سرپرستی کند. خانم خانی که هم اکنون در منزلی با دو اتاق کوچک، با آشپزخانه ای چندمتری و بدون حمام، زندگی می کند.
او میگوید: فرزندانش که همه پسر هستند، به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانسته اند به تحصیل خود ادامه دهند و برای کمک به زندگی همه به #شغل #کارگری روی آوردهاند.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صغری خانی شهرآبادی در شهرداری شهر بجنورد مرکز استان خراسان شمالی کار میکند و یک زندگی هشتنفره را سرپرستی میکند.
خبرگزاری مهر در مورد این زن رفتگر نوشته است که او زنی ۶۱ ساله است و همسری ۷۶ ساله و شش فرزند پسر دارد. حدود ۹ سال است که همسرش به خاطر مشکلات #اقتصادی و بیماری نمیتواند کار کند و گذران امور یکسره بر عهده او است.
او میگوید که با روزی ۳۰ تواما شروع به کار کرده است و اکنون حقوقش روزی ۲۰ هزار تومان است.
صغری خانی شهرآبادی در گفتوگو با خبرگزاری مهر میگوید که با همین مقدار حقوق توانسته است، زندگی اش را سامان ببخشد، فرزندانش را سیر و همسرش را که دچار #فراموشی نیز هست، #سرپرستی کند. خانم خانی که هم اکنون در منزلی با دو اتاق کوچک، با آشپزخانه ای چندمتری و بدون حمام، زندگی می کند.
او میگوید: فرزندانش که همه پسر هستند، به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانسته اند به تحصیل خود ادامه دهند و برای کمک به زندگی همه به #شغل #کارگری روی آوردهاند.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تجربه آفریقای جنوبی، #فراموشی جنایات گذشته؟
وقتی سخن از عفو عمومی در آفریقای جنوبی پس از پیروزی نلسون ماندلا میآید برخی گمان دارند که ماندلا بدون هیچ پیششرطی همهی جنایتکاران و کسانی که در دورهی آپارتاید ستم کردند را بخشید در حالی که چنین نیست:
رهای بحرینی وکیل حقوق بین الملل و فعال حقوق بشر در مقالهای نادرستی این نگاه را شرح میدهد:
«نظام عفو مشروط آفریقای جنوبی، که توسط قانون ترویج اتحاد و آشتی ملی مصوبه پارلمان آفریقای جنوبی به تاریخ ۱۹۹۵ رسمیت پیدا کرد، در زمانه خود پدیدهای بسیار نو و خلاقانه بود زیرا برای اولین بار اعطای عفو را مشروط به "افشای کامل تمامی وقایع مرتبط با اعمال در پیوند با یک هدف سیاسی" کرد (ماده ۲۰) و بدین سان تقاضای عفو را به وسیله ای برای کشف حقیقت تبدیل کرد. در این نظام، متقاضیان عفو ملزم بودند که فرمهایی مشخص و از پیش تنظیم شده را تکمیل کنند (ماده ۱۸) و در آنها با جزئیات کامل جرایمی که برایش عفو میطلبند را همراه با ذکر دستورالعمل ها و اوامر صادره، نام و نشانههای قربانیان، اهداف سیاسی مورد نظر و سود و منفعت های حاصل از جرایم، شرح دهند. فرمهای ناقص که در ابتدا بیش از ۹۰ درصد فرمهای تحویل داده شده را در بر میگرفتند، به همراه دستورات تکمیلی به متقاضیان بازگردانده میشدند. در این مرحله مقدماتی، کارشناسان کمیته عفو برای کسب اطلاعات بیشتر با متقاضیان و قربانیان تماس برقرار میکردند تا بتوانند تشخیص دهند که ۱. آیا جرم در پیوند با یک هدف سیاسی صورت گرفته است و ۲. آیا جرم منتج به نقض فاحش حقوق بشر شده است یا خیر.
جلسات کمیته عفو بر اساس مجموعهای از اصول دادرسی برگزار میشد که این جلسات را بسیار مشابه یک محکمه کیفری میکرد. متقاضیان عفو باید سوگند میخوردند که جز حقیقت نگویند و قربانیان و دیگر افراد ذینفع از این حق برخوردار بودند که اطلاعات ارائه شده از سوی متقاضیان را به زیر سوال ببرند و در مقابل شواهد و اسناد خود را در اختیار کمیته قرار دهند. در جلسات عمومی، متقاضیان از سوی وکلای خود، وکلای #قربانیان و وکلای ویژه کمیته که با عنوان "راهبران شواهد" شناخته می شدند مورد پرسش قرار میگرفتند. این راهبران نقشی اساسی در کمیته عفو ایفا میکردند چرا که مسئولیت آنها مشابه مسئولیت دادستان در محاکم کیفری بود. آنها موظف بودند که همه شواهد مورد نیاز کمیته برای اتخاد تصمیم نهایی را جمعآوری کرده و در اختیار قضات کمیته بگذارند.
متقاضیانی که پس از ادای سوگند خلاف واقع شهادت می دادند یا نسبت به جزئیات مخفی که از آن اطلاع داشتند سکوت می کردند و بدین ترتیب به گمراه سازی قضات کمیته مبادرت می ورزیدند از دریافت عفو محروم می شدند اما کسانی که سهوا و به اشتباه مبادرت به بیان اکاذیب یا اظهارات متناقص در قالب شهادت می کردند، مشمول این محرومیت نمی شدند. مادامی که متقاضیان از حقایق لازم برای درک صحیح از رخدادهای صورت گرفته و دخالت و مشارکت خود درآنها پرده برمیداشتند، کمیته نسبت به مقداری از کوچکنمایی و تناقضگویی انعطاف به خرج میداد. اما تناقضاتی که نشان از فریبکاری و تظاهر به فراموشی داشتند تحمل نمیشدند و منجر به رد تقاضای #عفو میگردیدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/ju47mo
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
وقتی سخن از عفو عمومی در آفریقای جنوبی پس از پیروزی نلسون ماندلا میآید برخی گمان دارند که ماندلا بدون هیچ پیششرطی همهی جنایتکاران و کسانی که در دورهی آپارتاید ستم کردند را بخشید در حالی که چنین نیست:
رهای بحرینی وکیل حقوق بین الملل و فعال حقوق بشر در مقالهای نادرستی این نگاه را شرح میدهد:
«نظام عفو مشروط آفریقای جنوبی، که توسط قانون ترویج اتحاد و آشتی ملی مصوبه پارلمان آفریقای جنوبی به تاریخ ۱۹۹۵ رسمیت پیدا کرد، در زمانه خود پدیدهای بسیار نو و خلاقانه بود زیرا برای اولین بار اعطای عفو را مشروط به "افشای کامل تمامی وقایع مرتبط با اعمال در پیوند با یک هدف سیاسی" کرد (ماده ۲۰) و بدین سان تقاضای عفو را به وسیله ای برای کشف حقیقت تبدیل کرد. در این نظام، متقاضیان عفو ملزم بودند که فرمهایی مشخص و از پیش تنظیم شده را تکمیل کنند (ماده ۱۸) و در آنها با جزئیات کامل جرایمی که برایش عفو میطلبند را همراه با ذکر دستورالعمل ها و اوامر صادره، نام و نشانههای قربانیان، اهداف سیاسی مورد نظر و سود و منفعت های حاصل از جرایم، شرح دهند. فرمهای ناقص که در ابتدا بیش از ۹۰ درصد فرمهای تحویل داده شده را در بر میگرفتند، به همراه دستورات تکمیلی به متقاضیان بازگردانده میشدند. در این مرحله مقدماتی، کارشناسان کمیته عفو برای کسب اطلاعات بیشتر با متقاضیان و قربانیان تماس برقرار میکردند تا بتوانند تشخیص دهند که ۱. آیا جرم در پیوند با یک هدف سیاسی صورت گرفته است و ۲. آیا جرم منتج به نقض فاحش حقوق بشر شده است یا خیر.
جلسات کمیته عفو بر اساس مجموعهای از اصول دادرسی برگزار میشد که این جلسات را بسیار مشابه یک محکمه کیفری میکرد. متقاضیان عفو باید سوگند میخوردند که جز حقیقت نگویند و قربانیان و دیگر افراد ذینفع از این حق برخوردار بودند که اطلاعات ارائه شده از سوی متقاضیان را به زیر سوال ببرند و در مقابل شواهد و اسناد خود را در اختیار کمیته قرار دهند. در جلسات عمومی، متقاضیان از سوی وکلای خود، وکلای #قربانیان و وکلای ویژه کمیته که با عنوان "راهبران شواهد" شناخته می شدند مورد پرسش قرار میگرفتند. این راهبران نقشی اساسی در کمیته عفو ایفا میکردند چرا که مسئولیت آنها مشابه مسئولیت دادستان در محاکم کیفری بود. آنها موظف بودند که همه شواهد مورد نیاز کمیته برای اتخاد تصمیم نهایی را جمعآوری کرده و در اختیار قضات کمیته بگذارند.
متقاضیانی که پس از ادای سوگند خلاف واقع شهادت می دادند یا نسبت به جزئیات مخفی که از آن اطلاع داشتند سکوت می کردند و بدین ترتیب به گمراه سازی قضات کمیته مبادرت می ورزیدند از دریافت عفو محروم می شدند اما کسانی که سهوا و به اشتباه مبادرت به بیان اکاذیب یا اظهارات متناقص در قالب شهادت می کردند، مشمول این محرومیت نمی شدند. مادامی که متقاضیان از حقایق لازم برای درک صحیح از رخدادهای صورت گرفته و دخالت و مشارکت خود درآنها پرده برمیداشتند، کمیته نسبت به مقداری از کوچکنمایی و تناقضگویی انعطاف به خرج میداد. اما تناقضاتی که نشان از فریبکاری و تظاهر به فراموشی داشتند تحمل نمیشدند و منجر به رد تقاضای #عفو میگردیدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/ju47mo
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
tavaana.org
تجربه آفریقای جنوبی، فراموشی جنایات گذشته؟ | Tavaana Article
«در هر چند ثانیه کتاب تازهای منتشر میشود. کتابهایی که اکثرشان بخشی از همان صدای گنگ مداومی هستند که نمیگذارند ما خوب بشنویم. حتی کتاب هم دارد بدل به ابزاری برای #فراموشی میشود. آثار ادبی واقعی زمانی خلق میشوند که آفرینندگان آنها فریاد اعتراضی بشوند علیه آن فراموشی که بر سر آنها فرود میآید، بر سر پیشینیان آنها و همعصرانشان که به یکسان فرود میآید بر سر زمانشان و حتا زبانشان. اثر ادبی واقعی چیزی است که در برابر مرگ میایستد و آن را انکار میکند...
در ایام #خفقان، در ایامی که ما را دروغباران میکردند، در ایامی که به نظر میآمد هر چیز واقعی، هر چیزی که هدفی بود فراتر از انسان، دیگر اصلا وجود ندارد و ما محکوم به هیچی و فراموش شدهایم- در چنین ایامی، آدم مینویسد تا بلکه بتواند بر این خلط و هرج و مرج فائق آید. آدم می نویسد تا مرگ را انکار کند، مرگی که این همه چهرههای مختلف به خودش میگیرد، و هر کدام از این چهرهها همیشه واقعیت، سرنوشت بشری، رنج، تمرد و صداقت را از معنا تهی میکند... ما مینوشتیم تا واقعیتی را که به نظر میآمد در حال فرو رفتن و غرقشدنی ابدی در یک فراموشی تحمیلی است در حافظههامان زنده نگه داریم.
این جملهی میلان کوندرا در کتاب «خنده و فراموشی» به یادم میآید:
«ملتها اینگونه نابود میشوند که نخست حافظهشان را از آنها میدزدند، کتابهایشان را تباه میکنند، و تاریخشان را نیز. و بعد کسی دیگر میآید و کتابهای دیگری مینویسد، و دانش و آموزش دیگری به آنها میدهد، و تاریخ دیگری را #جعل میکند.» در همین کتاب، کوندرا عبارتی را باب کرد که الهامبخش من شد: او رئیسجمهوری را که تجسم نظام کمونیستی بود «رئیسجمهور فراموشی» خواند. ملتی که رهبریاش به دست رئیسجمهور فراموشی است با سر به سوی مرگ میتازد... اگر ما حافظهمان را از دیست بدهیم، خودمان را از دست دادهایم. فراموشی یکی از نشانههای مرگ است. وقتی حافظه نداری دیگر اصلا انسان نیستی. مبارزه برای فرا رفتن از مرگ ذاتا مبارزهای انسانی است.»
روح پراگ، نوشته: ایوان کلیما
ترجمه: خشایار دیهیمی
نشر نی صص ۴۶-۴۷-۴۸
همزمان با نماشیگاه #کتاب تهران، نمایشگاه مجازی توانا برپاست.
برای دیدن و دانلود کتابها ابتدا این لینک را بزنید: (http://ow.ly/4nmBb8) سپس بخش (Books) را انتخاب کنید و بعد با انتخاب یک موضوع از موضوعات مورد علاقهتان، روی آن دوبار کلیک کنید و کتابها را به راحتی و به رایگان و با کیفیت بالای نگارشی - محتوایی، دانلود کنید و بخوانید.
@Tavaana_TavaanaTech
در ایام #خفقان، در ایامی که ما را دروغباران میکردند، در ایامی که به نظر میآمد هر چیز واقعی، هر چیزی که هدفی بود فراتر از انسان، دیگر اصلا وجود ندارد و ما محکوم به هیچی و فراموش شدهایم- در چنین ایامی، آدم مینویسد تا بلکه بتواند بر این خلط و هرج و مرج فائق آید. آدم می نویسد تا مرگ را انکار کند، مرگی که این همه چهرههای مختلف به خودش میگیرد، و هر کدام از این چهرهها همیشه واقعیت، سرنوشت بشری، رنج، تمرد و صداقت را از معنا تهی میکند... ما مینوشتیم تا واقعیتی را که به نظر میآمد در حال فرو رفتن و غرقشدنی ابدی در یک فراموشی تحمیلی است در حافظههامان زنده نگه داریم.
این جملهی میلان کوندرا در کتاب «خنده و فراموشی» به یادم میآید:
«ملتها اینگونه نابود میشوند که نخست حافظهشان را از آنها میدزدند، کتابهایشان را تباه میکنند، و تاریخشان را نیز. و بعد کسی دیگر میآید و کتابهای دیگری مینویسد، و دانش و آموزش دیگری به آنها میدهد، و تاریخ دیگری را #جعل میکند.» در همین کتاب، کوندرا عبارتی را باب کرد که الهامبخش من شد: او رئیسجمهوری را که تجسم نظام کمونیستی بود «رئیسجمهور فراموشی» خواند. ملتی که رهبریاش به دست رئیسجمهور فراموشی است با سر به سوی مرگ میتازد... اگر ما حافظهمان را از دیست بدهیم، خودمان را از دست دادهایم. فراموشی یکی از نشانههای مرگ است. وقتی حافظه نداری دیگر اصلا انسان نیستی. مبارزه برای فرا رفتن از مرگ ذاتا مبارزهای انسانی است.»
روح پراگ، نوشته: ایوان کلیما
ترجمه: خشایار دیهیمی
نشر نی صص ۴۶-۴۷-۴۸
همزمان با نماشیگاه #کتاب تهران، نمایشگاه مجازی توانا برپاست.
برای دیدن و دانلود کتابها ابتدا این لینک را بزنید: (http://ow.ly/4nmBb8) سپس بخش (Books) را انتخاب کنید و بعد با انتخاب یک موضوع از موضوعات مورد علاقهتان، روی آن دوبار کلیک کنید و کتابها را به راحتی و به رایگان و با کیفیت بالای نگارشی - محتوایی، دانلود کنید و بخوانید.
@Tavaana_TavaanaTech
«صلوات برفست» و فراموش کن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقای سعید مرتضوی دادستان سابق تهران به خاطر کشه شدن زندانیان کهریزک عذرخواهی کرده است. عذرخواهی را برای دادگاه فرستاده است تا روی اوراق دیگر پرونده گذاشته شود. میخواهد زمینهای فراهم کند تا به تنها شاکی سمج پرونده (که پشت گرمیش به برخی از همان مقامات درون نظام بود) بگویند آقای محترم، حالا که آقای مرتضوی هم عذرخواهی کردهاند، شما هم بیا و «صلوات برفست» و قال قضیه را بکن! درست همان طور که وقتی دعوایی درمیگیرد، از مردمی که پیرامون صحنهی دعوا ازدحام کردهاند گرفته تا ماموارن کلانتری و حتی گاهی قاضی از شاکی و متشاکی میخواهند که آنها صلواتی بفرستند و دعوا را تمام کنند. معمولاً معذرت خواهی هم در کار نیست یا پس از یک مراسم روبوسی تصنعی ممکن است پیش بیاید.
اما آیا حالا عذرخواهی در فرهنگ ما - دست کم در فرهنگ سیاسی ما - همان معنایی را دارد که در فرهنگ سیاسی امروز جهان؟ آیا عذرخواهی و ابراز شرمندگی دادستان سابق امالقرای عالم اسلام را میتوان به همان سبک تفسیر و تعبیر کرد که عذرخواهی مقامات سیاسی در کشورهای دیگر معنی میشود؟
در فرهنگ سیاسی امروز جهان، عذرخواهی به منزلهی پذیرش اخلاقیِ قصور یا تقصیر است. این عذرخواهی رافع پیگری قانونی شاکیان نیست. این عذرخواهی مثل آن صلواتی که برای ختم دعوا میفرستند قرار نیست به ختم ماجرا منتهی شود و شاکیان بروند پی کارشان. تعقیب قانونی موضوع، سر جای خود باقی میماند و تکان نمیخورد. آن معذرت خواهی فقط نشان دهندهی منش اخلاقی فردی است که مرتکب تقصیر و یا قصور شده است. این عذرخواهی بیانگر تقاضای فرد خاطی است برای آن که دوباره در جمع پذیرفته شود، اما پس از طی مجازات قانونی.
به علاوه فراموش نکنیم که معذرتخواهی در جامعهی امروز ما آن جایگاه بلندی را ندارد که در بسیاری از جامعهها داراست. معذرتخواهی از نظر اخلاقی پر ارج است چون نشانهی شهامت اخلاقی کسی است که معذرت میخواهد، نشانهی آن است که فرد پوزش خواه به کوتاهی خود معترف است. اما اگر جامعه پوزش خواهی را نه نشانهی شهامت که نشانهی ضعف یا مثلاً تلاش برای فرار از مجازات بداند، آن وقت پوزش خواستن دیگر آن ارزش اخلاقی مورد انتظار را خواهد داشت. به همین دلیل است که پوزش را (که جنبهی اخلاقی دارد) باید از مجازات (که جنبهی حقوقی دارد) متمایز کرد.
این مساله در مورد موضوع کشتار ۶۷ و سایر جنایتها (بویژه آنها که شاکی خصوصی دارند) نیز صادق است. پوزش و عذرخواهی و حلالیتطلبی صرفاً یک «وظیفهی اخلاقی» است، اما ایفای این وظیفهی اخلاقی به منزلهی به دست فراموشی سپردن «مسوولیتهای سیاسی و قانونی» نیست. همان طور که نمیشود گفت «ببخش و فراموش کن»، نمیشود گفت صلوات «برفست» و فراموش کن!
#کهریزک #مرتضوی #جنایت #شکنجه #قانون #اخلاق #فراموشی #بخشش #صلوات #عذرخواهی #فرهنگ_سیاسی #وظیفه #مسوولیت #مسئولیت #حلالیت #شرمندگی #دادستان #نظام #ام_القری #اسلام #زندان #بازداشتگاه
از فیسبوک حسین قاضیان
@Tavaana_TavaanaTech
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقای سعید مرتضوی دادستان سابق تهران به خاطر کشه شدن زندانیان کهریزک عذرخواهی کرده است. عذرخواهی را برای دادگاه فرستاده است تا روی اوراق دیگر پرونده گذاشته شود. میخواهد زمینهای فراهم کند تا به تنها شاکی سمج پرونده (که پشت گرمیش به برخی از همان مقامات درون نظام بود) بگویند آقای محترم، حالا که آقای مرتضوی هم عذرخواهی کردهاند، شما هم بیا و «صلوات برفست» و قال قضیه را بکن! درست همان طور که وقتی دعوایی درمیگیرد، از مردمی که پیرامون صحنهی دعوا ازدحام کردهاند گرفته تا ماموارن کلانتری و حتی گاهی قاضی از شاکی و متشاکی میخواهند که آنها صلواتی بفرستند و دعوا را تمام کنند. معمولاً معذرت خواهی هم در کار نیست یا پس از یک مراسم روبوسی تصنعی ممکن است پیش بیاید.
اما آیا حالا عذرخواهی در فرهنگ ما - دست کم در فرهنگ سیاسی ما - همان معنایی را دارد که در فرهنگ سیاسی امروز جهان؟ آیا عذرخواهی و ابراز شرمندگی دادستان سابق امالقرای عالم اسلام را میتوان به همان سبک تفسیر و تعبیر کرد که عذرخواهی مقامات سیاسی در کشورهای دیگر معنی میشود؟
در فرهنگ سیاسی امروز جهان، عذرخواهی به منزلهی پذیرش اخلاقیِ قصور یا تقصیر است. این عذرخواهی رافع پیگری قانونی شاکیان نیست. این عذرخواهی مثل آن صلواتی که برای ختم دعوا میفرستند قرار نیست به ختم ماجرا منتهی شود و شاکیان بروند پی کارشان. تعقیب قانونی موضوع، سر جای خود باقی میماند و تکان نمیخورد. آن معذرت خواهی فقط نشان دهندهی منش اخلاقی فردی است که مرتکب تقصیر و یا قصور شده است. این عذرخواهی بیانگر تقاضای فرد خاطی است برای آن که دوباره در جمع پذیرفته شود، اما پس از طی مجازات قانونی.
به علاوه فراموش نکنیم که معذرتخواهی در جامعهی امروز ما آن جایگاه بلندی را ندارد که در بسیاری از جامعهها داراست. معذرتخواهی از نظر اخلاقی پر ارج است چون نشانهی شهامت اخلاقی کسی است که معذرت میخواهد، نشانهی آن است که فرد پوزش خواه به کوتاهی خود معترف است. اما اگر جامعه پوزش خواهی را نه نشانهی شهامت که نشانهی ضعف یا مثلاً تلاش برای فرار از مجازات بداند، آن وقت پوزش خواستن دیگر آن ارزش اخلاقی مورد انتظار را خواهد داشت. به همین دلیل است که پوزش را (که جنبهی اخلاقی دارد) باید از مجازات (که جنبهی حقوقی دارد) متمایز کرد.
این مساله در مورد موضوع کشتار ۶۷ و سایر جنایتها (بویژه آنها که شاکی خصوصی دارند) نیز صادق است. پوزش و عذرخواهی و حلالیتطلبی صرفاً یک «وظیفهی اخلاقی» است، اما ایفای این وظیفهی اخلاقی به منزلهی به دست فراموشی سپردن «مسوولیتهای سیاسی و قانونی» نیست. همان طور که نمیشود گفت «ببخش و فراموش کن»، نمیشود گفت صلوات «برفست» و فراموش کن!
#کهریزک #مرتضوی #جنایت #شکنجه #قانون #اخلاق #فراموشی #بخشش #صلوات #عذرخواهی #فرهنگ_سیاسی #وظیفه #مسوولیت #مسئولیت #حلالیت #شرمندگی #دادستان #نظام #ام_القری #اسلام #زندان #بازداشتگاه
از فیسبوک حسین قاضیان
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیه فراموشی ناهید شیرپیشه
و
همه کسانی که در بند میشوند تا در سکوت و سیاهی فراموش شوند.
ویدیو: کاری از کاربر قلمفرسا که در توئیتر فعال است.
ناهید شیرپیشه، منوچهر بختیاری، مهرداد بختیاری، سپیده رشنو، جعفر ابراهیمی، محمد حبیبی و سایر زندانیان سیاسی را فراموش نکنیم.
نگذاریم در زندان بودن این عزیزان به امری عادی تبدیل شود. نگذاریم در زیر سیاهیهای فقر و فساد و گرانی و ... فراموش شوند.
کاربر قلمفرسا این ویدئو را ساخته و تلاش کرده از توانایی و هنرش علیه فراموشی زندانیان استفاده کند.
شما چه کار میتوانید بکنید؟ چگونه میتوانید به زندانیان سیاسی یاری برسانید و خانواده آنها را دلگرم کنید؟
#دادخواهی #فراموشی #علیه_فراموشی #زندانیان_سیاسی #ناهید_شیرپیشه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
و
همه کسانی که در بند میشوند تا در سکوت و سیاهی فراموش شوند.
ویدیو: کاری از کاربر قلمفرسا که در توئیتر فعال است.
ناهید شیرپیشه، منوچهر بختیاری، مهرداد بختیاری، سپیده رشنو، جعفر ابراهیمی، محمد حبیبی و سایر زندانیان سیاسی را فراموش نکنیم.
نگذاریم در زندان بودن این عزیزان به امری عادی تبدیل شود. نگذاریم در زیر سیاهیهای فقر و فساد و گرانی و ... فراموش شوند.
کاربر قلمفرسا این ویدئو را ساخته و تلاش کرده از توانایی و هنرش علیه فراموشی زندانیان استفاده کند.
شما چه کار میتوانید بکنید؟ چگونه میتوانید به زندانیان سیاسی یاری برسانید و خانواده آنها را دلگرم کنید؟
#دادخواهی #فراموشی #علیه_فراموشی #زندانیان_سیاسی #ناهید_شیرپیشه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech