زنان و اقتصاد
«زن ناچار است ثروت، قدرت، امتیاز اجتماعی، شهرت- نه تنها این بلکه خانه و خوشبختی، آوازه، آسایش و لذت و غذا- همه را از طریق حلقه طلای ازدواج به دست آورد.»
دنیا پیش روی مرد جوانی که با زندگی مواجه میشود، گسترده است. هر توانی را که در وجودش هست میتواند به کار ببندد. اگر ابتدا در انتخابش اشتباه کند، میتواند دوباره و دوباره دست به انتخاب بزند. اگر در مسیری موفق یا موثر نباشد، میتواند در زمینه دیگری بهتر نقش ایفا کند. نیازهای رو به رشد و متنوع بشریت او را به خدمت در زمینههای مختلف فرا میخواند که او رشدش را در آنها مییابد. میتواند برای رسیدن به هرآنچه میخواهد باشد تلاش کند. میتواند برای به دستآوردن هرآنچه میخواهد، بکوشد. میتواند برای به دست آوردن ثروت، قدرت، امتیاز اجتماعی، شهرت و هرآنچه میخواهد، تلاش کند.
زن جوانی که با زندگی مواجه میشود هم همان دنیا را پیشرو دارد، با همان
نیرو و میل و بلندپروازی درونی. اما هرآنچه او آرزوی داشتن یا انجامش را دارد، باید از یک کانال واحد و انتخاب واحد بگذرد. ثروت، قدرت، امتیاز اجتماعی، شهرت - و نه تنها اینها بلکه خانه و خوشبختی، آوازه، آسایش و لذت و غذا- همه را باید از طریق حلقه طلای ازدواج به دست آورد. و این فشار بسیار سنگینی است که به واسطه وراثت پشت او جمع شده و از طریق محیط ادامه پیدا کرده است، تا جایی که خود او هم این موقعیت را پذیرفته است و با انگیزه فراوان، تاثیر آن را بر زندگی دخترش پیاده میکند. آیا عجیب است که زنان زیادی گرفتار #جنسیت هستند؟
اما با توجه به #وراثت مدام زنان از جنس مذکر، ما باید خیلی پیش از این به زنبورهای ملکه تبدیل میشدیم. اما دختر سرباز و ملوان و هنرمند و مخترع و بازرگان، در ذهن و تناش سهمی از رشد مردان را که در هر نسل صورت گرفته، به ارث برده و با همه زنانگیاش انسان مانده است.
شارلوت پرکینز گیلمن (١٨۶٠ – ١٩٣۵) در سال ١٨٩٨ در این بخش از کتاب «زنان و اقتصاد» تصویری پر تب و تاب از #استقلال #اقتصادی #زنان ارائه میکند.
اگر چه گیلمن در طی زندگی خود بخاطر نوشتههای #فمینیستی خود به شهرت دست یافت، پس از مرگ به بوته فراموشی سپرده شد تا اینکه در فمینیستهای دهه ١٩٧٠ بار دیگر آثار ادبی او را کشف کردند. داستان کوتاه او «کاغذ دیواری زرد» خصوصاً به عنوان تصویری تکان دهنده از سرکوبی که زنان از آن رنج میبردند - چه از طریق ازدواج و چه از طریق روشهای متداول پزشکی آن زمان - مورد تقدیر قرار گرفت. تمهای #سرکوب و خفه شدن آرزوها که #شارلوتپرکینز در مورد آنها نوشته است پژواک خود را در آثار ورجینیا ولف، کیت چوپین، و سایر نویسندههای #فمینیست یافتهاند.
از اینجا دانلود کنید:
https://goo.gl/8geDgt
@Tavaana_TavaanaTech
«زن ناچار است ثروت، قدرت، امتیاز اجتماعی، شهرت- نه تنها این بلکه خانه و خوشبختی، آوازه، آسایش و لذت و غذا- همه را از طریق حلقه طلای ازدواج به دست آورد.»
دنیا پیش روی مرد جوانی که با زندگی مواجه میشود، گسترده است. هر توانی را که در وجودش هست میتواند به کار ببندد. اگر ابتدا در انتخابش اشتباه کند، میتواند دوباره و دوباره دست به انتخاب بزند. اگر در مسیری موفق یا موثر نباشد، میتواند در زمینه دیگری بهتر نقش ایفا کند. نیازهای رو به رشد و متنوع بشریت او را به خدمت در زمینههای مختلف فرا میخواند که او رشدش را در آنها مییابد. میتواند برای رسیدن به هرآنچه میخواهد باشد تلاش کند. میتواند برای به دستآوردن هرآنچه میخواهد، بکوشد. میتواند برای به دست آوردن ثروت، قدرت، امتیاز اجتماعی، شهرت و هرآنچه میخواهد، تلاش کند.
زن جوانی که با زندگی مواجه میشود هم همان دنیا را پیشرو دارد، با همان
نیرو و میل و بلندپروازی درونی. اما هرآنچه او آرزوی داشتن یا انجامش را دارد، باید از یک کانال واحد و انتخاب واحد بگذرد. ثروت، قدرت، امتیاز اجتماعی، شهرت - و نه تنها اینها بلکه خانه و خوشبختی، آوازه، آسایش و لذت و غذا- همه را باید از طریق حلقه طلای ازدواج به دست آورد. و این فشار بسیار سنگینی است که به واسطه وراثت پشت او جمع شده و از طریق محیط ادامه پیدا کرده است، تا جایی که خود او هم این موقعیت را پذیرفته است و با انگیزه فراوان، تاثیر آن را بر زندگی دخترش پیاده میکند. آیا عجیب است که زنان زیادی گرفتار #جنسیت هستند؟
اما با توجه به #وراثت مدام زنان از جنس مذکر، ما باید خیلی پیش از این به زنبورهای ملکه تبدیل میشدیم. اما دختر سرباز و ملوان و هنرمند و مخترع و بازرگان، در ذهن و تناش سهمی از رشد مردان را که در هر نسل صورت گرفته، به ارث برده و با همه زنانگیاش انسان مانده است.
شارلوت پرکینز گیلمن (١٨۶٠ – ١٩٣۵) در سال ١٨٩٨ در این بخش از کتاب «زنان و اقتصاد» تصویری پر تب و تاب از #استقلال #اقتصادی #زنان ارائه میکند.
اگر چه گیلمن در طی زندگی خود بخاطر نوشتههای #فمینیستی خود به شهرت دست یافت، پس از مرگ به بوته فراموشی سپرده شد تا اینکه در فمینیستهای دهه ١٩٧٠ بار دیگر آثار ادبی او را کشف کردند. داستان کوتاه او «کاغذ دیواری زرد» خصوصاً به عنوان تصویری تکان دهنده از سرکوبی که زنان از آن رنج میبردند - چه از طریق ازدواج و چه از طریق روشهای متداول پزشکی آن زمان - مورد تقدیر قرار گرفت. تمهای #سرکوب و خفه شدن آرزوها که #شارلوتپرکینز در مورد آنها نوشته است پژواک خود را در آثار ورجینیا ولف، کیت چوپین، و سایر نویسندههای #فمینیست یافتهاند.
از اینجا دانلود کنید:
https://goo.gl/8geDgt
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
زنان و اقتصاد، اثر شارلوت پرکینز گیلمن
Tavaana e-Books