زنی که 'روزا پارکس' عربستان خوانده میشود
نوال الهوساوی رک و راست، سیاهپوست و دارای مدرک خلبانی است و با یک مرد سفیدپوست ازدواج کرده – دقیقا همان چیزهایی که منتقدانش میگویند شایسته یک زن عربستانی نیست.
اما با وجود فحاشیهای فراوانی که در رسانههای اجتماعی به او میشود او حاضر به پذیرش رسوم نیست و با مخالفانش "با مهربانی" برخورد میکند.
نوال الهوساوی در رسانههای اجتماعی به ستارهای درخشان تبدیل شده. او در توییتر از اهمیت تنوع نژادی و برابری زوجین صحبت میکند و حدود ۵۰ هزار نفر توییتهایش را دنبال میکنند. ولی همه آنها لزوما از او خوششان نمیآید.
او مدتها است که هدف نفرتپراکنی بوده. او در آخرین پرده از این نمایش خشم در اواخر ماه دسامبر با موجی از فحشهای نژادی روبهرو شد. اوباش اینترنتی سالها است که او را هدف گرفتهاند. برای او عکس گوریل و عکسهایی فوتوشاپی از قبایل آفریقایی میفرستند و او را "برده" خطاب میکنند.
الهوساوی، که در شهر مکه بزرگ شده، میگوید تا وقتی به آمریکا سفر نکرده بود آگاهانه خود را "سیاهپوست" حساب نمیکرد.
وقتی آنجا بود به کلاس پرواز رفت و حالا مدرک خلبانی دارد – هر چند که هنوز نتوانسته در آسمان کشورش پرواز کند. او همچنین به کلاسهای مشاوره ازدواج رفت و حالا در همین زمینه کار میکند. او با یک سفیدپوست آمریکایی ازدواج کرد و چند سال پیش بود که به عربستان بازگشت. مشکلاتش از همان زمان شروع شد.
مقابله با آزار
در جریان جشنهای روز ملی عربستان در سال ۲۰۱۳ بود که خانمی به او حمله لفظی کرد و او را #برده نامید. نژادپرستی در عربستان جرم است و او از آن خانم به دادگاه شکایت کرد. اما آن خانم بعد از صحبت با الهوساوی از او عذرخواهی کرد و الهوساوی هم شکایت خود را پس گرفت و حالا با یکدیگر دوست شدهاند.
این خبر در سطح ملی بازتاب پیدا کرد و الهوساوی با حضور در تلویزیون توضیح داد که چه اتفاقی افتاده بود. رسانهها به او لقب "رزا پارکس" عربستان دادند. رزا پارکس یکی از فعالان مهم حقوق اجتماعی در ایالات متحده بود. الهوساوی با استفاده از شرایط جدید در توییتر علیه نژادپرستی موضع گرفت و در رابطه با این مساله دست به اطلاعرسانی زد.
اما این پایان ماجرا نبود. قرار گرفتن در کانون توجهها باعث شد تا حساب توییتری الهوساوی، که محلی برای انتشار پیامهای او علیه #نژادپرستی و #خشونت خانوادگی است، به هدفی برای اوباش اینترنتی تبدیل شود و او به این ترتیب هدف نفرتپراکنی آنها قرار گرفت. حالا رنگ پوستش، جنسیتش، طبیعت صریحش و ازدواجش با یک سفیدپوست به بهانهای برای برافروختن خشم این اوباش تبدیل شده. او معتقد است که اکثر آنها محافظهکاران دست راستی عربستان هستند.
در مصاحبهای که با او داشتیم گفت "آنها از توییتهای من درباره ازدواج، #برابری و اتحاد خوششان نیامد. عکسهای شوهر و بچههایم را منتشر کردند و از بقیه هم خواستند که آنها را مجددا توییت کنند. واقعا برایم تکاندهنده بود."
برای الهوساوی مثل روز روشن است که چرا او را هدف گرفتهاند: "آنها از همه چیزهایی که من نمایندگی میکنم نفرت دارند و با آنها مخالفت میکنند. یک زن عربستانی که با یک خارجی ازدواج کرده. عقاید آنها در ضدیت با آمریکا است. شوهرم سفیدپوست است و من #سیاهپوست. آنها ازدواج بین نژادهای مختلف را محکوم میکنند. میگویند #زنان نباید کار کنند، برای همین نمیتوانند زنی را تحمل کنند که نه تنها میتواند رانندگی کند بلکه مدرک خلبانی هم دارد. و جالب بودن حرفهایم برای خیلیها آنها را عصبانی میکند."
البته اینطور هم نیست که گرفتاری او اصلا برای کسی مهم نباشد. الهوساوی مجموعهای از توییتهای توهینآمیزی که گرفته را به مسئولان وزارت کشور داده و میگوید آنها مساله را جدی گرفتهاند، اما پیدا کردن افرادی که به شکل ناشناس این پیامها را میفرستند طول میکشد.
او میگوید "من چیزهای زیادی از ماندلا، #مارتین_لوترکینگ و #گاندی آموختم. شما نباید با نفرت به جنگ نفرت بروید. شمعی برافروزید و مثبت بمانید. قطعا قویتر میشوید."
BBC Persian
@Tavaana_Tavaanatech
نوال الهوساوی رک و راست، سیاهپوست و دارای مدرک خلبانی است و با یک مرد سفیدپوست ازدواج کرده – دقیقا همان چیزهایی که منتقدانش میگویند شایسته یک زن عربستانی نیست.
اما با وجود فحاشیهای فراوانی که در رسانههای اجتماعی به او میشود او حاضر به پذیرش رسوم نیست و با مخالفانش "با مهربانی" برخورد میکند.
نوال الهوساوی در رسانههای اجتماعی به ستارهای درخشان تبدیل شده. او در توییتر از اهمیت تنوع نژادی و برابری زوجین صحبت میکند و حدود ۵۰ هزار نفر توییتهایش را دنبال میکنند. ولی همه آنها لزوما از او خوششان نمیآید.
او مدتها است که هدف نفرتپراکنی بوده. او در آخرین پرده از این نمایش خشم در اواخر ماه دسامبر با موجی از فحشهای نژادی روبهرو شد. اوباش اینترنتی سالها است که او را هدف گرفتهاند. برای او عکس گوریل و عکسهایی فوتوشاپی از قبایل آفریقایی میفرستند و او را "برده" خطاب میکنند.
الهوساوی، که در شهر مکه بزرگ شده، میگوید تا وقتی به آمریکا سفر نکرده بود آگاهانه خود را "سیاهپوست" حساب نمیکرد.
وقتی آنجا بود به کلاس پرواز رفت و حالا مدرک خلبانی دارد – هر چند که هنوز نتوانسته در آسمان کشورش پرواز کند. او همچنین به کلاسهای مشاوره ازدواج رفت و حالا در همین زمینه کار میکند. او با یک سفیدپوست آمریکایی ازدواج کرد و چند سال پیش بود که به عربستان بازگشت. مشکلاتش از همان زمان شروع شد.
مقابله با آزار
در جریان جشنهای روز ملی عربستان در سال ۲۰۱۳ بود که خانمی به او حمله لفظی کرد و او را #برده نامید. نژادپرستی در عربستان جرم است و او از آن خانم به دادگاه شکایت کرد. اما آن خانم بعد از صحبت با الهوساوی از او عذرخواهی کرد و الهوساوی هم شکایت خود را پس گرفت و حالا با یکدیگر دوست شدهاند.
این خبر در سطح ملی بازتاب پیدا کرد و الهوساوی با حضور در تلویزیون توضیح داد که چه اتفاقی افتاده بود. رسانهها به او لقب "رزا پارکس" عربستان دادند. رزا پارکس یکی از فعالان مهم حقوق اجتماعی در ایالات متحده بود. الهوساوی با استفاده از شرایط جدید در توییتر علیه نژادپرستی موضع گرفت و در رابطه با این مساله دست به اطلاعرسانی زد.
اما این پایان ماجرا نبود. قرار گرفتن در کانون توجهها باعث شد تا حساب توییتری الهوساوی، که محلی برای انتشار پیامهای او علیه #نژادپرستی و #خشونت خانوادگی است، به هدفی برای اوباش اینترنتی تبدیل شود و او به این ترتیب هدف نفرتپراکنی آنها قرار گرفت. حالا رنگ پوستش، جنسیتش، طبیعت صریحش و ازدواجش با یک سفیدپوست به بهانهای برای برافروختن خشم این اوباش تبدیل شده. او معتقد است که اکثر آنها محافظهکاران دست راستی عربستان هستند.
در مصاحبهای که با او داشتیم گفت "آنها از توییتهای من درباره ازدواج، #برابری و اتحاد خوششان نیامد. عکسهای شوهر و بچههایم را منتشر کردند و از بقیه هم خواستند که آنها را مجددا توییت کنند. واقعا برایم تکاندهنده بود."
برای الهوساوی مثل روز روشن است که چرا او را هدف گرفتهاند: "آنها از همه چیزهایی که من نمایندگی میکنم نفرت دارند و با آنها مخالفت میکنند. یک زن عربستانی که با یک خارجی ازدواج کرده. عقاید آنها در ضدیت با آمریکا است. شوهرم سفیدپوست است و من #سیاهپوست. آنها ازدواج بین نژادهای مختلف را محکوم میکنند. میگویند #زنان نباید کار کنند، برای همین نمیتوانند زنی را تحمل کنند که نه تنها میتواند رانندگی کند بلکه مدرک خلبانی هم دارد. و جالب بودن حرفهایم برای خیلیها آنها را عصبانی میکند."
البته اینطور هم نیست که گرفتاری او اصلا برای کسی مهم نباشد. الهوساوی مجموعهای از توییتهای توهینآمیزی که گرفته را به مسئولان وزارت کشور داده و میگوید آنها مساله را جدی گرفتهاند، اما پیدا کردن افرادی که به شکل ناشناس این پیامها را میفرستند طول میکشد.
او میگوید "من چیزهای زیادی از ماندلا، #مارتین_لوترکینگ و #گاندی آموختم. شما نباید با نفرت به جنگ نفرت بروید. شمعی برافروزید و مثبت بمانید. قطعا قویتر میشوید."
BBC Persian
@Tavaana_Tavaanatech
روز مارتین لوتر کینگ
امروز در آمریکا روز مارتین لوتر کینگ و تعطیل رسمی است.
مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر
اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از #تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین #لوترکینگ به جنبش مبارزه برای احقاق #حقوق_مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست.
دکتر مارتین لوتر کینگ کشیش باپتیست آموزشدیدهای بود که میکوشید تا سطح آگاهی عمومی در مورد #نژادپرستی را بالا برده و از این راه به #تبعیض_نژادی و جداسازی نژادی در ایالات متحده پایان دهد. در حالی که هدف اصلی او #برابری نژادی بود، وی در ابتدا هدفهای کوچکتری را انتخاب کرد و مبارزات ریشهای محلی برای برابری حقوق آمریکاییهای آفریقاییتبار را سازمان داد. در سال ۱۹۵۵ او فعالانه در نخستین مبارزه مهم برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما شرکت کرد. جایی که جداسازی نژادی در اتوبوسها وجود داشت.
در یکی از رویدادها، رزا پارکس - یک زن آمریکایی آفریقاییتبار - که حاضر نشده بود جایش را در وسط اتوبوس به مرد سفیدپوستی بدهد، به جرم #نافرمانی_مدنی بازداشت شد.
https://tavaana.org/fa/node/1788
#مارتینلوترکینگ
@Tavaana_TavaanaTech
امروز در آمریکا روز مارتین لوتر کینگ و تعطیل رسمی است.
مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر
اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از #تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین #لوترکینگ به جنبش مبارزه برای احقاق #حقوق_مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست.
دکتر مارتین لوتر کینگ کشیش باپتیست آموزشدیدهای بود که میکوشید تا سطح آگاهی عمومی در مورد #نژادپرستی را بالا برده و از این راه به #تبعیض_نژادی و جداسازی نژادی در ایالات متحده پایان دهد. در حالی که هدف اصلی او #برابری نژادی بود، وی در ابتدا هدفهای کوچکتری را انتخاب کرد و مبارزات ریشهای محلی برای برابری حقوق آمریکاییهای آفریقاییتبار را سازمان داد. در سال ۱۹۵۵ او فعالانه در نخستین مبارزه مهم برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما شرکت کرد. جایی که جداسازی نژادی در اتوبوسها وجود داشت.
در یکی از رویدادها، رزا پارکس - یک زن آمریکایی آفریقاییتبار - که حاضر نشده بود جایش را در وسط اتوبوس به مرد سفیدپوستی بدهد، به جرم #نافرمانی_مدنی بازداشت شد.
https://tavaana.org/fa/node/1788
#مارتینلوترکینگ
@Tavaana_TavaanaTech
یک روانشناس میگفت نوزادی را به من بدهید تا تربیتش کنم و بعد از سن ۵ و ۶ سالگی هر کجا میخواهید ببریدش دیگر تغییری نخواهد کرد - نقل به مضمون-
هدف این روانشناس این بود که اهمیت تربیت در سنین پایین را یادآور شود و حساسیتها را برانگیزد. هر چند این سخنان اغراقآمیز مینماید اما نمیتوان نادیده گرفت که بسیاری از وجوه شخصیت ما در بزرگسالی در همان #کودکی شکل میگیرد.
در این ویدئو میبینیم که چگونه نژادپرستی و دیگرستیزی میتواند از همان کودکی در ما شکل بگیرد.
شما چه فکر میکنید؟
#نژادپرستی
#تربیتکودک
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هدف این روانشناس این بود که اهمیت تربیت در سنین پایین را یادآور شود و حساسیتها را برانگیزد. هر چند این سخنان اغراقآمیز مینماید اما نمیتوان نادیده گرفت که بسیاری از وجوه شخصیت ما در بزرگسالی در همان #کودکی شکل میگیرد.
در این ویدئو میبینیم که چگونه نژادپرستی و دیگرستیزی میتواند از همان کودکی در ما شکل بگیرد.
شما چه فکر میکنید؟
#نژادپرستی
#تربیتکودک
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
امروز تولد زنی است که تسلیم نشد و با این ایستادگی به تاریخ مسیری متفاوت بخشید.
امروز یکصدوسومین زادروز رزا پارکس است.
رزا پارکس از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا بود که بعداً توسط کنگره آمریکا به عنوان «مادر جنبش آزادی» و «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» شناخته شد.
از واگذاری صندلی اتوبوسش به مردی سفیدپوست خودداری کرد. حرکتی که تحریم اتوبوسهای مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و یک سال بعد دادگاه جداسازی اتوبوسها را کاملا ناموجه و غیرقانونی اعلام کرد. در آن روز رزا پارکس زنی ۴۲ ساله بود که از محل کار بازمیگشت و پیش از آن با راننده اتوبوس درگیری لفظی پیدا کرده بود.
رد درخواست راننده برای واگذاری صندلی به بازداشت و جریمه وی منجر شد. اما این حرکت اعتراضات گستردهای را دامن زد، به طوری که تحریم گسترده شبکه ترابری همگانی توسط سیاهپوستان برای مبارزه با جداسازی نژادی به رهبری مارتین لوترکینگ جوان رقم خورد و یک سال به طول انجامید.
رزا پارکس در خانودهای فرهنگی به دنیا آمده بود که اهمیت فراوانی به تحصیل و آموزش میدادند. همین موضوع سبب تقویت روحیه مبارزهطلبی و حقجویی در او شده بود. او در اول دسامبر از محل کارش در فروشگاه مونتگمری بازمیگشت که به شکلی اتفاقی سوار اتوبوسی میشود که سال ها پیش با راننده آن درگیر شده بود. مسافری سفیدپوست چند ایستگاه بعد سوار اتوبوس میشود و راننده از رزا می خواهد که جایش را به مرد سفیدپوست بدهد. اما رزا از روی صندلی بلند نمیشود. همه مسافران پیاده میشوند و در نهایت رزا دستگیر میشود. رزا در آن سال به برداشت منفعلانه از حرکتش برای واگذار نکردن صندلی به مرد سفیدپوست اعتراض کرد.
چرا که برخی اعتقاد داشتند زن مسن خستهتر از آن بود که صندلیاش را واگذار کند. رزا در پاسخ به این سخنها میگوید: «مردم همیشه میگویند که من صندلیام را به این خاطر نبخشیدم که خسته بودم. اما این درست نیست. جسما خسته نبودم و وضعیتی شبیه روزهای دیگر در پایان یک روز پرمشغله داشتم... نه، واقعیت این است که من از تسلیم شدن خسته بودم!» رزا با وجود برخوردهای بعد از آن و از دست دادن شغلش به فعالیتش برای احقاق حقوق سیاه پوستان ادامه داد و در سال ۱۹۸۷ بنیاد «رزا و ریموند پارکس» را با همراهی همسرش به راه انداخت. مدال طلای کنگره به خاطر اقدام شجاعانه رزا که تاریخ مبارزات مدنی امریکا را تغییر داد در سال ۱۹۹۹ به وی اعطا شد. مدالی که پیش از آن مادر ترزا، توماس ادیسون و جورج واشنگتن کسب کرده بودند. او بعدها لقب «مادر جنبش آزادی» را دریافت کرد. رزا در کپیتال هیل شهر واشنگتن دی.سی دفن شده است. او تنها زن سیاهپوستی است که در این مکان به خاک سپرده شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/eOC9rD
#رزاپارکس #مقاومت_مدنی #تبعیض #برابری #نژادپرستی #زنان #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
امروز یکصدوسومین زادروز رزا پارکس است.
رزا پارکس از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا بود که بعداً توسط کنگره آمریکا به عنوان «مادر جنبش آزادی» و «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» شناخته شد.
از واگذاری صندلی اتوبوسش به مردی سفیدپوست خودداری کرد. حرکتی که تحریم اتوبوسهای مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و یک سال بعد دادگاه جداسازی اتوبوسها را کاملا ناموجه و غیرقانونی اعلام کرد. در آن روز رزا پارکس زنی ۴۲ ساله بود که از محل کار بازمیگشت و پیش از آن با راننده اتوبوس درگیری لفظی پیدا کرده بود.
رد درخواست راننده برای واگذاری صندلی به بازداشت و جریمه وی منجر شد. اما این حرکت اعتراضات گستردهای را دامن زد، به طوری که تحریم گسترده شبکه ترابری همگانی توسط سیاهپوستان برای مبارزه با جداسازی نژادی به رهبری مارتین لوترکینگ جوان رقم خورد و یک سال به طول انجامید.
رزا پارکس در خانودهای فرهنگی به دنیا آمده بود که اهمیت فراوانی به تحصیل و آموزش میدادند. همین موضوع سبب تقویت روحیه مبارزهطلبی و حقجویی در او شده بود. او در اول دسامبر از محل کارش در فروشگاه مونتگمری بازمیگشت که به شکلی اتفاقی سوار اتوبوسی میشود که سال ها پیش با راننده آن درگیر شده بود. مسافری سفیدپوست چند ایستگاه بعد سوار اتوبوس میشود و راننده از رزا می خواهد که جایش را به مرد سفیدپوست بدهد. اما رزا از روی صندلی بلند نمیشود. همه مسافران پیاده میشوند و در نهایت رزا دستگیر میشود. رزا در آن سال به برداشت منفعلانه از حرکتش برای واگذار نکردن صندلی به مرد سفیدپوست اعتراض کرد.
چرا که برخی اعتقاد داشتند زن مسن خستهتر از آن بود که صندلیاش را واگذار کند. رزا در پاسخ به این سخنها میگوید: «مردم همیشه میگویند که من صندلیام را به این خاطر نبخشیدم که خسته بودم. اما این درست نیست. جسما خسته نبودم و وضعیتی شبیه روزهای دیگر در پایان یک روز پرمشغله داشتم... نه، واقعیت این است که من از تسلیم شدن خسته بودم!» رزا با وجود برخوردهای بعد از آن و از دست دادن شغلش به فعالیتش برای احقاق حقوق سیاه پوستان ادامه داد و در سال ۱۹۸۷ بنیاد «رزا و ریموند پارکس» را با همراهی همسرش به راه انداخت. مدال طلای کنگره به خاطر اقدام شجاعانه رزا که تاریخ مبارزات مدنی امریکا را تغییر داد در سال ۱۹۹۹ به وی اعطا شد. مدالی که پیش از آن مادر ترزا، توماس ادیسون و جورج واشنگتن کسب کرده بودند. او بعدها لقب «مادر جنبش آزادی» را دریافت کرد. رزا در کپیتال هیل شهر واشنگتن دی.سی دفن شده است. او تنها زن سیاهپوستی است که در این مکان به خاک سپرده شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/eOC9rD
#رزاپارکس #مقاومت_مدنی #تبعیض #برابری #نژادپرستی #زنان #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
رزا پارکس این بار تسلیم نمیشود
رزا پارکس، از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا، ۶۰ سال پیش در چنین روزی از واگذاری صندلی اتوبوساش به مردی سفیدپوست خودداری کرد. حرکتی که تحریم اتوبوسهای مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و یک سال
#نژادپرستی (و پیشداوری) چیزیست شبیه به آنچه که در این کلیپ می بینید!!
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
دو جنبه انکار هولوکاست:
جنبهای از آن به نفس موضوع مربوط میشود و جنبهی دیگر به آگاهی و ارادهای که در برخورد با موضوع برای ممانعت از تکرار آن شکل گرفته است.
جنبه نخست: چشم بستن بر واقعیت
جنبه دوم: محروم کردن خود از درسهای آن و یا به قصد مقابله با درسهای آن
-هولوکاست، یک جلوه #نسلکشی در ابعادی عظیم و در شکلی برنامهریزیشده و با عقلانیتی
نظامی−صنعتی است.
-هولوکاست در ادامه تاریخ #یهودیستیزی پدید آمده است اما پیشینه یهودیستیزی مذهبی بهتنهایی
توضیحدهنده آن نیست.
-یهودیستیزی بر زمینه #ناسیونالیسم_افراطی و تجاوزگر، ناسیونالیسمی که با #نژادپرستی مترادف
میشود، به شکل اراده به نابودی یک گروه بزرگ انسانی درمیآید. مجموعه از عوامل گرد هم
میآیند، دستبهدست میدهند و پویشی مییابند که به اردوگاههای مرگ راه میبرند.
-هولوکاست رخ داده است، پس دوباره ممکن است رخ دهد. عوامل پدیدآورنده آن دوباره ممکن است
به همان صورت یا به صورتی تازه که ما آن را در ابتدا نتوانیم بازبشناسیم رخ نمایند و رخداد یک
هولوکاست تازه را ممکن کنند.
-انکار هولوکاست، هم چشم بستن بر یک واقعیت است و هم محروم کردن خود از درسهای آن و یا
تعمدی در عمل کردن در جهتی خلاف درسهایی که #هولوکاست به ما میآموزد.
-هولوکاست یک گسست تمدنی است. این فاجعه یک سرنوشت محتوم نبوده است، اما چون پیش آمده،
باز هم ممکن است پیش آید؛ ممکن است دوباره در جهان ما پدیدهای مشابه بروز کند، چرا که این
جهان همچنان انبان ستیزهاست و در آن همبستگی انسانها چنان رشدی نکرده است که تضمیمنی
باشد بر جلوگیری از فجایعی با عنوان نسلکشی.
ویدیوی کامل این جلسه را اینجا ببینید:
http://bit.ly/22r14Me
@Tavaana_TavaanaTech
جنبهای از آن به نفس موضوع مربوط میشود و جنبهی دیگر به آگاهی و ارادهای که در برخورد با موضوع برای ممانعت از تکرار آن شکل گرفته است.
جنبه نخست: چشم بستن بر واقعیت
جنبه دوم: محروم کردن خود از درسهای آن و یا به قصد مقابله با درسهای آن
-هولوکاست، یک جلوه #نسلکشی در ابعادی عظیم و در شکلی برنامهریزیشده و با عقلانیتی
نظامی−صنعتی است.
-هولوکاست در ادامه تاریخ #یهودیستیزی پدید آمده است اما پیشینه یهودیستیزی مذهبی بهتنهایی
توضیحدهنده آن نیست.
-یهودیستیزی بر زمینه #ناسیونالیسم_افراطی و تجاوزگر، ناسیونالیسمی که با #نژادپرستی مترادف
میشود، به شکل اراده به نابودی یک گروه بزرگ انسانی درمیآید. مجموعه از عوامل گرد هم
میآیند، دستبهدست میدهند و پویشی مییابند که به اردوگاههای مرگ راه میبرند.
-هولوکاست رخ داده است، پس دوباره ممکن است رخ دهد. عوامل پدیدآورنده آن دوباره ممکن است
به همان صورت یا به صورتی تازه که ما آن را در ابتدا نتوانیم بازبشناسیم رخ نمایند و رخداد یک
هولوکاست تازه را ممکن کنند.
-انکار هولوکاست، هم چشم بستن بر یک واقعیت است و هم محروم کردن خود از درسهای آن و یا
تعمدی در عمل کردن در جهتی خلاف درسهایی که #هولوکاست به ما میآموزد.
-هولوکاست یک گسست تمدنی است. این فاجعه یک سرنوشت محتوم نبوده است، اما چون پیش آمده،
باز هم ممکن است پیش آید؛ ممکن است دوباره در جهان ما پدیدهای مشابه بروز کند، چرا که این
جهان همچنان انبان ستیزهاست و در آن همبستگی انسانها چنان رشدی نکرده است که تضمیمنی
باشد بر جلوگیری از فجایعی با عنوان نسلکشی.
ویدیوی کامل این جلسه را اینجا ببینید:
http://bit.ly/22r14Me
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
جلسه هشتم درسهایی از هولوکاست با محمدرضا نیکفر: درسها و بحثها/ قسمت دوم
در جلسه آخر به موضوع انکار هولوکاست پرداخته میشود و به ویژه درباره تبلیغاتی که حکومت ایران در اینباره در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به راه انداخت٬ ...
Forwarded from آموزشکده توانا
دو جنبه انکار هولوکاست:
جنبهای از آن به نفس موضوع مربوط میشود و جنبهی دیگر به آگاهی و ارادهای که در برخورد با موضوع برای ممانعت از تکرار آن شکل گرفته است.
جنبه نخست: چشم بستن بر واقعیت
جنبه دوم: محروم کردن خود از درسهای آن و یا به قصد مقابله با درسهای آن
-هولوکاست، یک جلوه #نسلکشی در ابعادی عظیم و در شکلی برنامهریزیشده و با عقلانیتی
نظامی−صنعتی است.
-هولوکاست در ادامه تاریخ #یهودیستیزی پدید آمده است اما پیشینه یهودیستیزی مذهبی بهتنهایی
توضیحدهنده آن نیست.
-یهودیستیزی بر زمینه #ناسیونالیسم_افراطی و تجاوزگر، ناسیونالیسمی که با #نژادپرستی مترادف
میشود، به شکل اراده به نابودی یک گروه بزرگ انسانی درمیآید. مجموعه از عوامل گرد هم
میآیند، دستبهدست میدهند و پویشی مییابند که به اردوگاههای مرگ راه میبرند.
-هولوکاست رخ داده است، پس دوباره ممکن است رخ دهد. عوامل پدیدآورنده آن دوباره ممکن است
به همان صورت یا به صورتی تازه که ما آن را در ابتدا نتوانیم بازبشناسیم رخ نمایند و رخداد یک
هولوکاست تازه را ممکن کنند.
-انکار هولوکاست، هم چشم بستن بر یک واقعیت است و هم محروم کردن خود از درسهای آن و یا
تعمدی در عمل کردن در جهتی خلاف درسهایی که #هولوکاست به ما میآموزد.
-هولوکاست یک گسست تمدنی است. این فاجعه یک سرنوشت محتوم نبوده است، اما چون پیش آمده،
باز هم ممکن است پیش آید؛ ممکن است دوباره در جهان ما پدیدهای مشابه بروز کند، چرا که این
جهان همچنان انبان ستیزهاست و در آن همبستگی انسانها چنان رشدی نکرده است که تضمیمنی
باشد بر جلوگیری از فجایعی با عنوان نسلکشی.
ویدیوی کامل این جلسه را اینجا ببینید:
http://bit.ly/22r14Me
@Tavaana_TavaanaTech
جنبهای از آن به نفس موضوع مربوط میشود و جنبهی دیگر به آگاهی و ارادهای که در برخورد با موضوع برای ممانعت از تکرار آن شکل گرفته است.
جنبه نخست: چشم بستن بر واقعیت
جنبه دوم: محروم کردن خود از درسهای آن و یا به قصد مقابله با درسهای آن
-هولوکاست، یک جلوه #نسلکشی در ابعادی عظیم و در شکلی برنامهریزیشده و با عقلانیتی
نظامی−صنعتی است.
-هولوکاست در ادامه تاریخ #یهودیستیزی پدید آمده است اما پیشینه یهودیستیزی مذهبی بهتنهایی
توضیحدهنده آن نیست.
-یهودیستیزی بر زمینه #ناسیونالیسم_افراطی و تجاوزگر، ناسیونالیسمی که با #نژادپرستی مترادف
میشود، به شکل اراده به نابودی یک گروه بزرگ انسانی درمیآید. مجموعه از عوامل گرد هم
میآیند، دستبهدست میدهند و پویشی مییابند که به اردوگاههای مرگ راه میبرند.
-هولوکاست رخ داده است، پس دوباره ممکن است رخ دهد. عوامل پدیدآورنده آن دوباره ممکن است
به همان صورت یا به صورتی تازه که ما آن را در ابتدا نتوانیم بازبشناسیم رخ نمایند و رخداد یک
هولوکاست تازه را ممکن کنند.
-انکار هولوکاست، هم چشم بستن بر یک واقعیت است و هم محروم کردن خود از درسهای آن و یا
تعمدی در عمل کردن در جهتی خلاف درسهایی که #هولوکاست به ما میآموزد.
-هولوکاست یک گسست تمدنی است. این فاجعه یک سرنوشت محتوم نبوده است، اما چون پیش آمده،
باز هم ممکن است پیش آید؛ ممکن است دوباره در جهان ما پدیدهای مشابه بروز کند، چرا که این
جهان همچنان انبان ستیزهاست و در آن همبستگی انسانها چنان رشدی نکرده است که تضمیمنی
باشد بر جلوگیری از فجایعی با عنوان نسلکشی.
ویدیوی کامل این جلسه را اینجا ببینید:
http://bit.ly/22r14Me
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
جلسه هشتم درسهایی از هولوکاست با محمدرضا نیکفر: درسها و بحثها/ قسمت دوم
در جلسه آخر به موضوع انکار هولوکاست پرداخته میشود و به ویژه درباره تبلیغاتی که حکومت ایران در اینباره در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به راه انداخت٬ ...
به بهانهی زادروز مارتین لوترکینگ
goo.gl/j81zNt
مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر
در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. دهها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بدون خشونت بود و علیرغم مخالفت بیرحمانه، توانستند قوانین تبعیضآمیز را از بین برده و کشوری بسازند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.
اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین لوتر کینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1BJsVeT
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/j81zNt
مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر
در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. دهها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بدون خشونت بود و علیرغم مخالفت بیرحمانه، توانستند قوانین تبعیضآمیز را از بین برده و کشوری بسازند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.
اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین لوتر کینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1BJsVeT
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانهی زادروز #مارتین_لوترکینگ . مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای #حقوق_برابر . در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی…
«حالا که این همه علیه سیاست های تبعیض نژادی ترامپ مطلب می نویسیم، بد نیست یک نگاهی هم به فهرست شهرهایی در ایران بیندازیم که ورود مهاجران بویژه افغان ها و عراقی ها به آن ممنوع است.ممنوعیت ورود مهاجران افغانستانی و عراقی و بقیه به این همه شهر اگر نژادپرستی نیست، چیست؟ما هم به اندازه کافی سیاست های تبعیض امیز را در ایران نسبت به مهاجران اجرا کرده ایم، ما هم به اندازه کافی نژاد پرست هستیم....به رفتار ترامپ اعتراض می کنیم، به اجرای سیاست های مشابه در کشور خودمان هم اعتراض کنیم.اعتراضی هرچند کوچک...»
اسامی شهرها و محدودیت ها را در جدول زیر ببینید.
برگرفته از صفحه Jila Baniyaghoob روزنامهنگار ساکن ایران
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/cJHGmW
مطالب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
مهمانان ناخوانده: نقض حقوق پناهندگان و مهاجرین افغان توسط ايران
http://bit.ly/2jEBZfJ
پناهندگان
http://bit.ly/2drC2tx
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
اسامی شهرها و محدودیت ها را در جدول زیر ببینید.
برگرفته از صفحه Jila Baniyaghoob روزنامهنگار ساکن ایران
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/cJHGmW
مطالب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
مهمانان ناخوانده: نقض حقوق پناهندگان و مهاجرین افغان توسط ايران
http://bit.ly/2jEBZfJ
پناهندگان
http://bit.ly/2drC2tx
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «حالا که این همه علیه سیاست های #تبعیض_نژادی ترامپ مطلب می نویسیم، بد نیست یک نگاهی هم به فهرست شهرهایی در ایران بیندازیم که ورود #مهاجران بویژه #افغان ها و #عراقی ها به آن ممنوع است.ممنوعیت ورود مهاجران افغانستانی و عراقی و بقیه به این همه شهر اگر #نژادپرستی…
کتاب جنگ و هولوکاست
اثر میشاییل ویلد
goo.gl/u3UoAc
مسئله نازیسم و جنگ همچنان موضوع مهمی است. این اهمیت نه یک اهمیت دانشگاهی ودر محدودههای علم تاریخ بلکه اهمیتی زنده و مربوط به زمان حال است. نازیسم و مکانیزمهای آن برای تولید وحشت، خسارت و فاجعه که در پی یک جنون تکنیکی سربرآورد، همچنان زنده و مسئله زاست. کتاب “جنگ و هولوکاست” که محصول آخرین پژوهشها و تحقیقات از طریق گزارشهای شاهدان عینی، بررسی اسناد رسمی دولتی و متون دیگر همچون بررسی تبلیغات سیاسی و حتی نامههای سربازان ساده از جبهه جنگ در دوران هیتلر است، کتاب درخور و دقیقی است.
نازیسم یک ویرانی سراسری در اروپا و بیش از پنجاه و پنج میلیون کشته در مهد تمدن مدرن، به بار آورد. شش میلیون یهودی، نیم میلیون کولیهای روما و سینتی و نیز دویست و پنجاه هزار معلولان و بیماران جسمی و روحی و صد هزار همجنسگرا قربانی دستگاه پاکسازی نژادی نازیسم شدند. سوال اول اینست که جنگ از کجا آغاز شد؟ میشاییل ویلد نشان داده است که آلمان پس از شکست در جنگ جهانی اول و از دست دادن بخشی از سرزمین خود، حس تحقیر جمعی را تجربه میکرد. نازیستها در بدو سرکار آمدن تصمیم گرفتند سرزمینهای از دست داده براساس معاهده ورسای را پس بگیرند و در مرحله بعد، از طریق جنگ با تصرف شرق اروپا برای آلمان، فضای زندگی ایجاد کنند. زیراکه از نظر آنان، امپراتوری آلمان ظرفیت لازم برای تغذیه دراز مدت ملت را ندارد. آنها در این فکر بودند که آلمانها را به سبب نژاد برترشان، در کل امپراتوری آلمان که از نظر آنها لهستان، مناطق بالتیک، اکراین و مناطقی از خاک روسیه بود، اسکان داده شوند. سیاست دوم نازیستها نظم نوین نژادی اروپا بود. برنامه آنها در ابتدا بیرون کردن یهودیها از آلمان و در مرحله بعد، ازمیان بردن آنها در کل اروپا بود. نازیستها در آپریل ۱۹۳۳ اولین قوانین نژادپرستانه ضد یهودی را به تصویب رساندند. بر اساس این قانون فعالیت یهودیان در بخشهای دولتی و عمومی ممنوع شد.
کتاب “جنگ و هولوکاست” در پنج فصل به این فرآیند و ریشههای آن پرداخته است. هریک از این فصول با ضمیمهها و اسنادی همراه است که شناخت موضوع را دقیق تر میکنند.
کتاب “جنگ و هولوکاست”، متن مستندی برای آشنایی هرچه دقیق تر از جزئیات پدیده نازیسم است. کتاب در خلال شرح مستند رویدادها به بسترهای اجتماعی نازیسم نیز ما را متوجه میسازد
.
نازیستها از کشتار و عقیم کردن بیماران آغاز کردند. از نظر آنها بیماران، نژاد آریایی را آلوده میکردند. ریشههای این فرایند از پیش از حکومت هیتلر و در جمهوری وایمار آغاز شده بود. در دوران هیتلر و در ژوئیه ۱۹۳۹ قانونی به تصویب رسید که به عقیم کردن اجباری برخی بیماران منجر میشد. پس از این قانون، رادیوها مدام میگفتند که نامههایی از جانب مردم به دفتر حزب ناسیونال-سوسیال میرسد که در آن مردم خواهان تصویب قوانینی برای کمک به مرگ کسانی هستند که به هر دلیل امکان بهبود و سلامت را ندارند. اولین بیمار که کودکی معلول بود با فرمان خود هیتلر و پس از تقاضای پدرش، توسط دکتر “کارل برانت” در اول سپتامبر ۱۹۳۹، یعنی روز آغاز جنگ، به قتل میرسد. هیتلر، فرمان پاکسازی جامعه از بیماران لاعلاج و اصلاح نژادی را با این قتل، صادر کرد.
هولوکاست که با بیماران آغاز شد، به کورههای آدم سوزی ختم گردید. در هردوی اینها امر مشترک فرمان اصلاح نژادی بود. در بین تمام اردوگاههای مرگ، آشویتس به سبب حجم کشتار دارای جایگاه ویژهای است. اولین کشتارها در آشویتس به سپتامبر ۱۹۴۲ بر میگردد که با گاز سمی سیلکون ب و بر روی سربازان شوروی انجام گرفت. کتاب شرح میدهد که آلمانها و روسها از توافقنامه شان در سال ۱۹۳۹ چه مسیری را تا بدان جا که سربازان روسی در آشویتس کشته میشوند، طی کردند. اما از ژوئیه ۱۹۴۲ ماشین قتل نازیستها به مرحله ویژهای میرسد. یهودیان اخراج شده از سراسر اروپای غربی با قطارهای باربری مرتبا به آشویتس آورده میشوند. در مرحله اول پزشکان اس-اس در کنار سکوهای راه آهن، بیماران و ناتوانان را علامت گذاری میکنند. در مرحله بعد مادران و کودکانشان را از جمعیت جدا میکنند و به همراه گروه قبلی که بیشترشان سالخوردگان هستند به دو واحد مسکونی دهقانی که اتاق هایش را بازسازی کرده بودند فرستاده میشوند. این اتاقها همان اتاقهای گاز است. به سبب حجم بالا، از خود یهودیان برای سوزاندن اجساد و دفن همگانی آنها استفاده میشد. بقیه یهودیهای جمع آوری شده را به اردوگاههای کار اجباری میفرستادند؛ اردوگاههایی که قرار بود باعث پیشرفت اقتصادی آلمان شوند.
لینک دانلود:
bit.ly/1ub3BeE
در کانال کتاب و کلاس توانا کتابها و کلاسهای توانا را دنبال کنید:
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
اثر میشاییل ویلد
goo.gl/u3UoAc
مسئله نازیسم و جنگ همچنان موضوع مهمی است. این اهمیت نه یک اهمیت دانشگاهی ودر محدودههای علم تاریخ بلکه اهمیتی زنده و مربوط به زمان حال است. نازیسم و مکانیزمهای آن برای تولید وحشت، خسارت و فاجعه که در پی یک جنون تکنیکی سربرآورد، همچنان زنده و مسئله زاست. کتاب “جنگ و هولوکاست” که محصول آخرین پژوهشها و تحقیقات از طریق گزارشهای شاهدان عینی، بررسی اسناد رسمی دولتی و متون دیگر همچون بررسی تبلیغات سیاسی و حتی نامههای سربازان ساده از جبهه جنگ در دوران هیتلر است، کتاب درخور و دقیقی است.
نازیسم یک ویرانی سراسری در اروپا و بیش از پنجاه و پنج میلیون کشته در مهد تمدن مدرن، به بار آورد. شش میلیون یهودی، نیم میلیون کولیهای روما و سینتی و نیز دویست و پنجاه هزار معلولان و بیماران جسمی و روحی و صد هزار همجنسگرا قربانی دستگاه پاکسازی نژادی نازیسم شدند. سوال اول اینست که جنگ از کجا آغاز شد؟ میشاییل ویلد نشان داده است که آلمان پس از شکست در جنگ جهانی اول و از دست دادن بخشی از سرزمین خود، حس تحقیر جمعی را تجربه میکرد. نازیستها در بدو سرکار آمدن تصمیم گرفتند سرزمینهای از دست داده براساس معاهده ورسای را پس بگیرند و در مرحله بعد، از طریق جنگ با تصرف شرق اروپا برای آلمان، فضای زندگی ایجاد کنند. زیراکه از نظر آنان، امپراتوری آلمان ظرفیت لازم برای تغذیه دراز مدت ملت را ندارد. آنها در این فکر بودند که آلمانها را به سبب نژاد برترشان، در کل امپراتوری آلمان که از نظر آنها لهستان، مناطق بالتیک، اکراین و مناطقی از خاک روسیه بود، اسکان داده شوند. سیاست دوم نازیستها نظم نوین نژادی اروپا بود. برنامه آنها در ابتدا بیرون کردن یهودیها از آلمان و در مرحله بعد، ازمیان بردن آنها در کل اروپا بود. نازیستها در آپریل ۱۹۳۳ اولین قوانین نژادپرستانه ضد یهودی را به تصویب رساندند. بر اساس این قانون فعالیت یهودیان در بخشهای دولتی و عمومی ممنوع شد.
کتاب “جنگ و هولوکاست” در پنج فصل به این فرآیند و ریشههای آن پرداخته است. هریک از این فصول با ضمیمهها و اسنادی همراه است که شناخت موضوع را دقیق تر میکنند.
کتاب “جنگ و هولوکاست”، متن مستندی برای آشنایی هرچه دقیق تر از جزئیات پدیده نازیسم است. کتاب در خلال شرح مستند رویدادها به بسترهای اجتماعی نازیسم نیز ما را متوجه میسازد
.
نازیستها از کشتار و عقیم کردن بیماران آغاز کردند. از نظر آنها بیماران، نژاد آریایی را آلوده میکردند. ریشههای این فرایند از پیش از حکومت هیتلر و در جمهوری وایمار آغاز شده بود. در دوران هیتلر و در ژوئیه ۱۹۳۹ قانونی به تصویب رسید که به عقیم کردن اجباری برخی بیماران منجر میشد. پس از این قانون، رادیوها مدام میگفتند که نامههایی از جانب مردم به دفتر حزب ناسیونال-سوسیال میرسد که در آن مردم خواهان تصویب قوانینی برای کمک به مرگ کسانی هستند که به هر دلیل امکان بهبود و سلامت را ندارند. اولین بیمار که کودکی معلول بود با فرمان خود هیتلر و پس از تقاضای پدرش، توسط دکتر “کارل برانت” در اول سپتامبر ۱۹۳۹، یعنی روز آغاز جنگ، به قتل میرسد. هیتلر، فرمان پاکسازی جامعه از بیماران لاعلاج و اصلاح نژادی را با این قتل، صادر کرد.
هولوکاست که با بیماران آغاز شد، به کورههای آدم سوزی ختم گردید. در هردوی اینها امر مشترک فرمان اصلاح نژادی بود. در بین تمام اردوگاههای مرگ، آشویتس به سبب حجم کشتار دارای جایگاه ویژهای است. اولین کشتارها در آشویتس به سپتامبر ۱۹۴۲ بر میگردد که با گاز سمی سیلکون ب و بر روی سربازان شوروی انجام گرفت. کتاب شرح میدهد که آلمانها و روسها از توافقنامه شان در سال ۱۹۳۹ چه مسیری را تا بدان جا که سربازان روسی در آشویتس کشته میشوند، طی کردند. اما از ژوئیه ۱۹۴۲ ماشین قتل نازیستها به مرحله ویژهای میرسد. یهودیان اخراج شده از سراسر اروپای غربی با قطارهای باربری مرتبا به آشویتس آورده میشوند. در مرحله اول پزشکان اس-اس در کنار سکوهای راه آهن، بیماران و ناتوانان را علامت گذاری میکنند. در مرحله بعد مادران و کودکانشان را از جمعیت جدا میکنند و به همراه گروه قبلی که بیشترشان سالخوردگان هستند به دو واحد مسکونی دهقانی که اتاق هایش را بازسازی کرده بودند فرستاده میشوند. این اتاقها همان اتاقهای گاز است. به سبب حجم بالا، از خود یهودیان برای سوزاندن اجساد و دفن همگانی آنها استفاده میشد. بقیه یهودیهای جمع آوری شده را به اردوگاههای کار اجباری میفرستادند؛ اردوگاههایی که قرار بود باعث پیشرفت اقتصادی آلمان شوند.
لینک دانلود:
bit.ly/1ub3BeE
در کانال کتاب و کلاس توانا کتابها و کلاسهای توانا را دنبال کنید:
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech