آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
پسر جوان ۲۰ ساله‌ای در حال نظافت مسیر روگذر اتوبان نیایش است، ساعت دو بامداد جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲.
او کارگر شهرداری تهران است. در سرما و گرما مشغول کار بوده، فقط ۲۰ سال دارد. به همراه همکارانش کار می‌کند.
ناگهان
مردی سوار بر پژو پرشیا سیاه‌رنگی او را می‌بیند. و به گمان این‌که این کارگر شهرداری قصد دارد به نمادهای ۲۲ بهمن توهین کند، با آرامش خیال و فراغ بال، از ماشین پیاده می‌شود و کارگر جوان را از بالای پل به پایین پرتاب می‌کند.
و بعد هم سوار بر خودرو می‌شود و از روی جسد کارگر رد می‌شود و می‌رود.
روز شنبه، با پیگیری کارگران در نهایت از طریق شماره پلاک خودروی قاتل و بررسی دوربین‌های مداربسته قاتل پیدا می‌شود.
و اما انگیزه قتل!
قاتل گفته است:
«ناگهان چشمم به مقتول و دوستانش افتاد. تصور کردم که او قصد دارد به پرچم‌هایی که به مناسبت ۲۲ بهمن برافراشته شده بود اهانت کند و می‌خواهد آن‌ها را از بین ببرد.
به پلیس هم زنگ زدم و موضوع را گزارش کردم. با این حال نتوانستم آرام بنشینم، از ماشین پیاده شدم و وی را هل دادم که پرت شد پایین و جان باخت.»
قتل انسان دیگر به بهانه‌ای که حکومت جمهوری اسلامی پیشتر هم با تمسک به آن انسان کشته است!
در جریان انقلاب زن زندگی آزادی ۱۴۰۱ شاهد آن بوده‌ایم که جمهوری اسلامی،‌ ایرانیانی را که به بنر قاسم سلیمانی یا خامنه‌ای توهین کرده‌بودند به قتل رسانده یا به زندان انداخته است.
اکنون یک آتش‌به‌اختیار این‌چنین به خود اجازه می‌دهد انسان دیگری را به قتل برساند بعد هم با فراغ بال سوار بر اتومبیل از روی جسد بی‌جان او رد شود و به زندگی عادی خود ادامه دهد.

#عرفان_رضایی
#یاری_مدنی_توانا
#تهران
#قتل
@Tavaana_TavaanaTech
پشت پرده قتل ۱۲ نفر در کرمان
روز شنبه، رسانه‌ها خبر از قتل ۱۲ نفر از اعضای یک خانواده در کرمان منتشر کردند. قاتل در عملیات دستگیری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به قتل می‌رسد.
اما
جزئیات جدیدی از پشت‌پرده انگیزه قاتل در کشتن ۱۲ نفر از اعضای خانواده‌اش در فاریاب کرمان منتشر شده است.
بر اساس گزارشی که اعتماد منتشر کرده؛ پدر و برادر‌های قاتل ۱۰ سال پیش دختر این خانواده و خواهر بهرام، قاتل، را کشته بودند.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده به اعتماد:
«بهرام، قاتل، هنگام قتل ۲۲ سال داشته و معلم بوده است. قاتل با خانواده اختلاف داشت و این اختلاف به ۹ الی ۱۰ سال قبل برمی‌گردد. به ماجرای قتلی که در این خانواده رخ داده بود.
ماجرا هم این بود که پدر خانواده به همراه برادر‌های بزرگ قاتل، خواهر خودشان را که آن زمان دبیرستانی بود به قتل می‌رسانند. پدر و برادر‌های این دختر پس از این‌که متوجه می‌شوند مقتول با یک پسر در حال صحبت‌کردن است او را به قتل می‌رسانند.
قاتل که اسمش بهرام بود آن زمان ۱۲ سال داشته و شاهد ماجرای قتل خواهرش بود. همین موضوع به کینه تبدیل شد و او روز حادثه پس از مشاجره لفظی به خانه خانواده‌اش می‌رود و ۱۲ نفر از آن‌ها را با اسلحه کلاشینکف به قتل می‌رساند. ۲ نفر از فوتی‌ها پدر و مادر، ۳ نفر از فوتی‌ها برادر، ۲ نفر از فوتی‌ها خواهر، یک نفر از فوتی‌ها زن برادر و ۴ نفر از فوتی‌ها برادرزاده‌های قاتل بودند.»
این حادثه در روستای مزرعه اما وم ادوری کرمان روی داده است.
زن‌کشی، دخترکشی یا قتل ناموسی در این حادثه، تبدیل به کینه‌ای دیرینه شده که با وجود گذشت بیش از ۱۰ سال از زمان قتل، تبدیل به فاجعه دیگری در این خانواده شد.
خشونت در جامعه ایران، به این شکل بازتولید می‌شود و حکومت جمهوری اسلامی ناتوان است از کنترل خشونت.
که البته قوانین ناکارآمد جمهوری اسلامی و زن‌ستیزی سیستماتیک در ساختار جمهوری اسلامی خود حامی و پشتیبان این زن‌کشی‌ها ست.
#زن_کشی
#دختر_کشی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#قتل_ناموسی
@Tavaana_TavaanaTech
خبر قتل اعضای خانواده توسط جوانی که در کودکی شاهد قتل ناموسی خواهر بزرگترش تنها به خاطر صحبت با یک پسر بود، خبری تکان دهنده و قابل تامل بود، اعضای ذکور خانواده در ۱۲ سالگی بهرام خواهرش را کشتند و او شاهدش بود، شاید خواستند به او درس «غیرت»!، «ناموس‌پرستی»! و «مردانگی» بدهند! بقیه اعضای خانواده هم از جنایت خبر داشتند.... بهرام اما ده سال بعد از آن واقعه رفتار دیگری کرد، باوری ارتجاعی و قتل در ده سال پیش قربانیان تازه‌ای در سال‌ها بعد گرفت. دکتر رضا احمدی، روانپزشک، متنی درباره این قتل و تاثیر این تروما بر روان یک کودک ۱۲ ساله نوشته است.

«بهرام‌های زخمی

پسری دوازده ساله در اوج احساس غرور و همه توانی با صحنه کتک‌خوردن خواهر بزرگترش توسط پدر و برادران بزرگتر مواجه می‌شود، که می‌گویند توی دختر بدلیل حرف‌زدن با دوست پسر شایسته مجازات مرگ هستی و برادر دوازده ساله‌ای که بخود می‌گوید چرا مرگ؟ و باید کاری کنم اما نمی‌تواند و پرونده قطور #قتل_ناموسی ورق دیگری می‌خورد. نوجوان دوازده ساله وحشت‌زده از مرگ خواهر می خواهد فریاد بزند، اما می‌ترسد که او نیز ناتوان باشد و به ورطه نابودی بلغزد. روزها و شب‌ها با خود فکر می‌کند، چرا کشتند؟ من چقدر بی‌عرضه و ناتوان بودم که جلوی مرگ خواهرم را نتوانستم بگیرم. اگر فلان کار را می‌کردم، الان خواهرم زنده بود و من خیلی برادر بدی هستم.
هر روز صحنه مرگ بصورت زنده از جلوی چشمانش گذر می‌کند، گویی هر لحظه، آنرا زندگی می کند، می خوابد که شاید از آن خلاصی یابد، اما کابوس‌ها را پایانی نیست و کابوسی که در آن خواهر قربانی شده، فریاد کمک سر می‌دهد و برادری که می‌گوید، نمی‌توانم، نمی‌شود، شرمنده‌ام، گناهکارم، مرا ببخش و اینگونه از خواب می‌پرد و در بیداری هم باز این تکرارهای ناتمام.
پسر نوجوان بشدت تحت فشار است و از این همه احساس ناتوانی و درماندگی دردش می‌گیرد و گاه دوست دارد، دردش را، زخمش را، سفره دلش را جایی امن بگشاید، اما می‌ترسد که نکند آبرویم برود که تو چکاره بودی که گذاشتی خواهرت را بکشند و یا اینکه اگر حرفی بزنم و به گوش بابا و برادران برسد، تنبیهی ویرانگر را باید تجربه کنم، بنابراین از دردش نمی‌گوید که نکند شرمگین و خجالت‌زده و عامل بی‌آبرویی خانواده شود،  از طرفی هم می‌ترسد و خود این ترس هم دوباره خجالت‌زده‌اش می‌کند که تو بخاطر ترس و نجات خودت از حق خواهرت دفاع نمی‌کنی.

سال‌ها این همه درد و زخم را بروز نمی‌دهد، با کسی صحبت نمی‌کند تا اینکه درد او را از پای می‌اندازد، بی حس و کرخت می‌کند که دیگر تاب و توانی برای دست و پنجه نرم‌کردن با این همه درد و احساسات ناخوشایند ندارد. مدتی در این کرختی می‌ماند با  درس،مدرسه، دانشگاه، شغل، بی حسی و کرختی هیجانی از این احساسات مقداری فاصله می‌گیرد، اما بالاخره در بیست و دو سالگی از این کرختی و بی‌حسی خسته می‌شود و می‌خواهد احساس گیرکردن و فریزشدن در دوازده سالگی را بدرد. گویی بی‌حسی هم درمان نبود، دیگر زندگی روزمره را حس نمی‌کند و می‌خواهد این کرختی و بی‌حسی را پاره کند تا خود و زندگی را حس کند، اما با گذر زمانی طولانی و سدکردن راه بروز احساساتش، قیمت این پارگی و دریدن سهمگین شده و حاصلش باز شدن سد بند ده ساله خشم تلنبار شده از احساس استیصال، ناتوانی، آدم بد بودن، گناه، سرزنش، شرمندگی و خجالت است که دیگر بهمنی پرخاشگر و ویرانگر شده، که هر آنچه در مسیر است را با خود به کام نابودی می‌برد.
بیایید فرض کنیم که این سناریو می‌تواند داستان #بهرام ، بیست و دوساله، دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان، معلم پیشه، اهل فاریاب و شاهد ترومای «قتل ناموسی» باشد، که اگر اینگونه باشد، یعنی بهرام‌ها آموزش ندیده‌اند که حق دارند، در محیطی امن از احساسات ناخوشایند خود بگویند، از احساساتی دردناک بگویند که قابل انکار نیست و اگر دیده و شنیده شود بسان گلوله برفی آب می‌شود، اما اگر دیده و شنیده نشود می‌تواند تبدیل به بهمنی ویرانگر و مخرب شود.
تروماهایی از این دست به اشکال مختلف رو به افزایش است و نقش مهم حاکمیت را باید گوشزد کرد. زمانی که حاکمیت نه تنها جانباختگان و آسیب‌دیدگان اعتراضات را به رسمیت نمی‌شناسد، بلکه موانعی در مسیر سوگواری، دیده شدن زخم و همدلی جمعی برای آنها ایجاد می‌کند، شاید مشکلی سیاسی را به زیر فرش می‌راند، اما مانع از ترمیم روانی کافی برای بازماندگان تروما می‌شود....»

ادامه را اینجا بخوانید:



#تروما #قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روز یک‌شنبه ۲ اردی‌بهشت، ماموران نیروی انتظامی بندرعباس به یک خودروی در حال حرکت بدون اخطار قبلی، تیراندازی کردند. بر اثر این تیراندازی جوانی ۲۰ ساله با هویت «امیرمحمد چتر سحر»، به قتل رسیده و فرد همراه او هم به شدت زخمی شده است.

گفته شده ماموران انتظامی به گمان این‌که مالک خودرو در حال سوخت‌بری است، مستقیما و بدون اخطار قبلی به سر راننده شلیک کرده‌اند تا این شهروند جان خود را از دست بدهد. پس از بررسی مشخص شده که سوختی داخل خودروی او نبوده است.

پس از قتل امیر چتر سحر توسط ماموران انتظامی، مردم محلی مقابل کلانتری ۱۳ بندرعباس و پس از آن فرمانداری این شهر تجمع کردند.

شلیک ماموران به خودروها بدون دستور ایست مصداق قتل عمد است،
به نوشته منابع خبری، مردم معترض بندرعباس مقابل فرمانداری این شهر دست به تجمع زدند و شعارهایی از جمله «پلیس قاتل نمی‌خواهیم» سر دادند.

#امیر_محمد_چتر_سحر #بندرعباس
#قتل
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
کسی که آدم کشته، نمی‌تواند عبادتگاه بسازد

نوشته‌ای از بیژن اشتری



داستانی در تورات است که ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم» آن را نقل کرده‌است. به گمانم این داستان می‌تواند برای آنهایی که باورهای دینی دارند جالب باشد:

داود هم پیامبر بود و هم پادشاهی قدرتمند که از کشتن مخالفانش هیچ باکی نداشت. او از طرف خداوند فرمان داشت که بیت‌المقدس را که ویران شده‌بود از نو بسازد. چند بار آن را ساخت ولی هر بار که می‌ساخت فرو می‌ریخت و به اصطلاح ملاط و ساروجش نمی‌گرفت.

داود عاقبت متوجه شد که رمزی در کار است. به درگاه خداوند نالید:«چه سر و رمزی در کار است؟» خداوند در گوش جانش گفت:«به این خاطر است که تو آدم کشته‌ای.» داود گفت:«خدایا به خاطر تو کشتم.» فرمود:«درست است، اما به هر حال من بندگانم را دوست دارم. حتی اگر به فرمان من نیز کشته باشی، کسی که آدم کشته هرگز نمی‌تواند عبادتگاه بسازد.»

#خشونت #قتل #مذهب #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در اپلیکیشن فیلتر شده ایکس، درباره «ترویج کتاب» نوشت و از فعالان فضای مجازی خواست که «افراد را به کتاب‌خوانی وادار کنند و کتاب‌های خوب را معرفی کنند.»

کاربران ایکس، در پاسخ به او ضمن یادآوری سانسور، گرانی کتاب، کشتار و بازداشت نویسندگان، لحن دیکتاتورمآبانه او را متذکر شدند.برخی هم کتاب‌هایی درباره دیکتاتوری و کتاب‌های سانسور و ممنوع‌الانتشار در ایران را به او توصیه کردند.
در تصاویر نظرات برخی کاربران را مشاهده می‌کنید.

آقای خامنه‌ای می‌گوید مردم را به کتاب‌خوانی «وادار» کنید ...

فرد مستبد حتی در خصوص کتابخوانی نمی‌تواند مثلاً بگوید ترغیب یا تشویق کنید، باید اجبار در کلامش وجود داشته باشد.

این کتاب‌ها را خوب است بخواند:
اهریمن در تاریخ

https://tavaana.org/vladimir-tismaneanu-the-devil-in-history/

قدرت بی‌قدرتان
https://tavaana.org/the_power_of_the_powerless/

و البته کتاب‌هایی در مورد سرنوشت قذافی و صدام و ... شاید برایش پندآموز باشد.


#کتابخوانی #سانسور #قتل_های_زنجیره_ای #دیکتاتوری #استبداد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمدحسین درودی؛ از عوامل قتل حکومتی مجیدرضا رهنورد

نام او محمدحسین درودی است. در جایگاه «دادستان» عمومی و انقلاب مشهد از اعضای تیم قتل حکومتی مجیدرضا رهنورد بود؛ جوان معترض مشهدی که در دفاع از خود مقابل عوامل بسیجی، در جریان اعتراضات انقلابی در مشهد، توسط دستگاه سرکوب بازداشت شد.

بلافاصله مجیدرضا رهنورد را به محاربه محکوم کردند و برای او حکم اعدام صادر کردند. محاکمه‌ای که به گفته «پگاه بنی‌هاشمی»، حقوقدان، شبیه به «دادگاه‌های صحرایی» بود. سعید دهقان، وکیل دادگستری، نیز پروسه «محاکمه» منتهی به اعدام مجیدرضا رهنورد را «قتل حکومتی» نامید.

یکی از اعضای تیم قتل حکومتی مجیدرضا رهنورد، همین محمدحسین درودی، بود که نام «دادستان» را در آن «دادگاه» به یدک می‌کشید. به اظهارات او طی دو سه ماه اخیر که نگاه انداخته شود، به رجزخوانی‌های او برای مردم معترض برخورد می‌کنیم.

از جمله در آبان ۱۴۰۱ گفته بود: «دست دشمنان این نظام در این حوادث برای همه آشکار شده است… چنانچه فرد یا افرادی بخواهند به هر بهانه‌ای امنیت جامعه را به هم بزنند به شدت با آنان برخورد می‌شود.»

درودی در جایگاه سخنگوی خودخوانده مردم مشهد نیز قرار می‌دهد و از طرف آنان مدعی می‌شود که معترضان، «آشوبگر» هستند. او گفته بود: «مردم از وضعیتی که عده‌ای آشوبگر در شهرها به وجود آورده‌اند به شدت ناراحت هستند و از دستگاه قضایی انتظار برخورد قاطع و قانونی با این افراد را دارند.»

درودی از کارگزاران همیشه پابکار دستگاه قتل و جرح و حبس جمهوری اسلامی است و در حوزه‌های غیرسیاسی هم ید طولایی در نقض حقوق بشر دارد.

چنانکه در تیر ۱۴۰۱ در دفاع از حکم قرون وسطایی قطع دست سارقان و اعدام آنان گفته بود: «قضات بر اساس قانون و شرع و بدون توجه به هیاهوهای خارجی، در پرونده‌های سرقت رای به قطع دست و حتی اعدام می‌دهند».

https://tavaana.org/fa/MHDo

#یاری_حقوقی_توانا #محمدحسین_درودی #مجیدرضا_رهنورد #قتل_حکومتی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«بعضی روزها هستن که هیچ وقت از یاد مردم پاک نمیشن مثل تابستان ۶۷، ۱۸ تیر (کوی دانشگاه)، ۳۱ خرداد(قتل ندا)، آبان ۹۸ و هزاران روز دیگه که تو هر کدومش جوانان کشور را قتل عام و اعدام و شکنجه کردید!

خشم شاید زیر پوست یک ملت جمع بشه و نمود بیرونی نداشته باشه، اما نمیشه برای همیشه حبسش کرد و یه جایی این سد میشکنه و اون روز دیگه جایی برای هیچ کدومتون تو هیچ جای دنیا نیست...

خیلی از نازی‌ها و ایادی هیتلر بعد از جنگ، تو کشورهای آمریکای جنوبی مخفی شدن اما بیشترشون شناسایی شده و محاکمه شدند. شما از هیتلر و مزدورانش بزرگتر نیستید.

کاسه‌ی صبر ما دیگه به سر رسیده و خشممون رو نمیتونیم کنترل کنیم! منتظر شکستن سد مردمی باشید که معصومانه و نجیبانه، چهل و چهار ساله که تحملتون کردن!

دیگه نه می‌بخشیم و نه هرگز فراموش می‌کنیم!
خشم ما از قدرت شما بزرگتره! »
.
.
.
🎬 milart.vp
📝 bbandmusic
.
.
.
#۱۸_تیر #آبان۹۸ #کوی_دانشگاه #قتل_عام۶۷
#خاوران #پرواز۷۵۲ #نوید_افکاری #پویا_بختیاری #پژمان_قلی_پور #نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_حجاب_اجباری #براندازم #جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
۱۳ تیر ماه زادروز کارون حاجی‌زاده بود، کودک ۹ ساله‌ای که توسط عوامل وزارت اطلاعات کشته شد.

اروند حاجی‌زاده، برادر او، ضمن انتشار این عکس، نوشت:

«دوتاچشم که سال‌هاست نمیگذاره آروم شم وباید با ترس ولرز چشمامو ببندم وکارونمو صدا کنم بگم داداشی دورت بگردم ببخش که دیر رسیدم تولدت مبارک پنجاه تا بوس طلب من»

حمید حاجی‌زاده در ۴۸ سالگی در ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ و همراه با کودک ۹ ساله‌اش کارون به قتل رسید. قتلی به شدت دلخراش. ۲۷ ضربه چاقو به پدر وارد شد و کارون پدر نیز که کودکانه برای دفاع از او وارد شده بود با ۱۶ ضربه چاقو جان باخت.

«اشتباه ساده»؛ نامی‌ست که وزارت اطلاعات روی جنایت قتل حمید حاجی‌زاده و پسر خردسالش کارون می گذارد؛ جنایتی که به تعبیر آگاهی کرمان، انگیزه‌ای به بزرگی چنار می‌خواست و چه انگیزه‌ای بالاتر از قتل نویسنده سرکش و شاعر ناراضی، با اسم رمز «تهاجم فرهنگی»؟ نام حمید حاجی‌زاده در لیست اسامی کسانی بود که وزارت اطلاعات آنان را برای قتل نشان کرده بود. باورش سخت است که یک شاعر را صرفا برای سرایش شعر به قتل برسانند؛ آن هم به فجیع‌ترین شکل ممکن. اما واقعیت این است.

- داستان قتل حمید حاجی‌زاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سال‌های اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبه‌هایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.

ارس، برادر کارون به رسانه‌ها گفت که روی دیوارهای خانه جای دست‌های کارون را دیده که از قاتل فرار می‌کرده. چشم‌های کارون هنگام مرگ پدرش، حمید حاجی‌زاده را نگاه می‌کردند....

این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/

#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روزنامه اعتماد گزارشی از آمار زن‌کشی در سه‌ماهه نخست سال جاری منتشر کرد. به نوشنه این روزنامه «در سه ماه ابتدایی سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دست کم ۸۵ زن توسط مردان خانواده کشته شده‌اند. آنها توسط شوهر، پدر، برادر و… که جزو مردان نزدیک به آنها بوده، کشته شده‌اند.

طبق این بررسی در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۱ دست‌کم ۲۲ زن و دختر، در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۲ دست‌کم ۲۸ زن و دختر و در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۳ نیز دست‌کم ۳۵ زن و دختر در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیده‌اند.»
فقدان مجازات مناسب قانونی برای خشونت‌های ناموسی علیه زنان به‌ویژه عدم جرم‌انگاری خشونت خانگی علیه آنها از دلایل موثر در عدم کاهش این نوع از خشونت در ایران است. همچنین تابو بودن گزارش موارد خشونت خانگی به ویژه خشونت علیه مردان از سوی همسرانشان، نقش مهمی در مخفی بودن این گزارش‌ها دارد.

تجویز قتل زن توسط شوهر به دلیل خیانت جنسی در قوانین، نبود مجازات مناسب برای پدرانی که فرزندان خود را به قتل می‌رسانند، فقدان مجازات مناسب جایگزین قصاص نفس برای جرم قتل عمد و به‌ویژه برخورد همراه با تساهل و تسامح دستگاه قضایی با قاتل در پرونده‌های مربوط به زن‌کُشی از مواردی است که قوانین موضوعه جمهوری اسلامی را به مجوزی قانونی برای اعمال خشونت علیه زنان تبدیل کرده است.


#قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_کشی
@Tavaana_TavaanaTech