انجمن داستان سیمرغ نیشابور
691 subscribers
4.58K photos
290 videos
399 files
1.19K links
تاسیس تیر 1394
http://simurgh-dastan.blogfa.com/
اینستاگرام :
simurgh_dastan
ارتباط با دبیر انجمن :
@Mostafa_bayan
Download Telegram
#بهترین_کتاب_نودونه
📔 #جنون_خدایان
به انتخاب: #مصطفی_بیان
instagram.com/mostafa_bayan_63
instagram.com/simurgh_dastan

امسال به دلیل شیوع بیماری کرونا و خانه‌نشینی اجباری باعث شد که رکورد کتابخوانی را بشکنم و کتاب‌های نخوانده‌ی زیادی (رمان و داستان کوتاه ایرانی و خارجی) بخوانم. شاید یکی از مهم‌ترین مزایای این ویروس ناشناخته همین باشد که منِ کتابخوان را وادار کند تا در خانه بنشینم و کتاب بخوانم.

طبق عادت هر سال، بهترین کتاب‌هایی را که در آن سال خوانده‌ام در صفحه‌ی شخصی‌ام معرفی می کنم ؛ اما امسال زودتر، «کلبه کتاب کلیدر» در طرحی فراخوان مسابقه‌ی «بهترین کتابی که در سال ۹۹ خواندم» را در صفحه‌ی خود اعلام کرد.

انتخاب یک کتاب از بین ده‌ها کتابی که امسال خوانده‌ام برای من کاری بسیار دشوار است. امسال رمان‌ها و مجموعه داستان‌های خوبی خوانده‌ام. و می‌توانم بگویم شرایط «داستان ایرانی» با وجود تمام سختی‌ها و گرفتاری‌هایی که بر دوش می‌کشد، خوب است و آثار مطلوبی منتشر می شود.

من یک «رمان متفاوت ایرانی» معرفی می‌کنم. 😊

در ابتدا بگویم این رمانی که به عنوان «رمان متفاوت» معرفی می‌کنم ؛ یک رمان همه‌خوان نیست. داستان در ابتدا پیچیده و دشوار است. یعنی پنجاه ، شصت صفحه‌ی اول را که می‌خوانیم در نظر خواننده، رمانِ سخت‌خوانی جلوه می‌کند. یک رمان ساده و خطی و روان نیست که با یک قصه شروع شود! به همین دلیل ممکن است _ که یقینا صددرصد _ خیلی از خواننده‌ها در ابتدا از خوانش داستان خسته شوند و کتاب را رها کنند. که باید بگویم صبور باشند. هر چه به اواسط رمان نزدیک می‌شویم بر جذابیت داستان افزوده می‌شود و در نیمه‌ی رمان ، خواننده متوجه می‌شود که آن‌گونه تصور می‌کرده، رمان سخت‌خوان نیست. بلکه بسیار هم روان است!

جالب اینجاست که در این رمان، به موضوعات سال، مانند همه‌گیری و شیوع ویروس کرونا ، جنگ‌های دو همسایه ایران (آذربایجان و ارمنستان) و شرایط ناگوار اقتصادی که دامن مردم جهان و دولتمردان را در برگرفته است؛ پرداخته می شود.

تابستان امسال، رمان «جنون خدایان» نوشته‌ی امیرخداوردی توسط نشر ثالث منتشر شد. یک رمان ۴۱۰ صفحه‌ای.

این رمان را نمی‌شود در سیصد یا چهارصد کلمه معرفی کرد. واقعیت این است این رمان به مسائل مختلفی پرداخته. مانند: نقش باورهای خرافه که امروز بیشتر تبدیل به اعتقاد و باورهای شبه‌روشنفکری شده‌اند.

خلاصه اینکه ، «جنون خدایان» یک رمان متفاوت است و شکی ندارم در لیست جوایز ادبی سال آینده قرار خواهد گرفت😊

🔸«جنون خدایان»، #امیر_خداوردی، #نشر_ثالث، ۴۱۰صفحه، چاپ اول، تابستان ۱۳۹۹

https://t.me/klidarnews/3717
#بهترین_کتاب_نودونه
📙 #اسرار_عمارت_تابان
به انتخاب: #محمد_اسعدی

از بین حدود چهل کتاب ایرانی و خارجی که در سال ۱۳۹۹ خواندم، کتاب «اسرار عمارت تابان» نوشته‌ی خانم «شیوا مقانلو» را به عنوان بهترین کتاب انتخاب میکنم.
این کتاب، تریلری ست، معمایی ماجرا محور و بشدت جذاب و خواندنی که ویژگی های یک رمان جدی و در عین حال سرگرم کننده را داراست و به نظر می رسد نویسنده تعمدا قصد نوشتن رمانی با هدف جذب گستره وسیع تری از خوانندگان را داشته و با اطمینان می توان گفت به هدفش رسیده است.

رمانی با قهرمانان زن، که در بستری تاریخی و مستندگونه روایت می شود. داستان با فصلی توفنده و پر تنش و از جایی نزدیک به پایان آغاز می شود و شامل ماجراهایی پیچیده و درهم تنیده است که عمدتا از ذهن راوی سوم شخص تابان رودکی و گاه دانای کل روایت می شود.
بخش عمده ی داستان در سه زمان مختلف و در منطقه ای تاریخی به نام دژ بلقیس در حوالی روستای گرسین در جنوب شرقی خراسان شمالی بوقوع می پیوندد.

تابان رودکی به دعوت دکتر نادران استاد سابق و همکلاسی اش آیدین باقری جهت کاوشی باستانی عازم منطقه می شوند. در ادامه داستان به تدریج با شخصیت ها و گذشته ی کاری و زندگی آنها آشنا می شویم. محل استقرار گروه باستان شناس، عمارتی است در نزدیکی دژ که متعلق به یکی از خوانین منطقه در عصر فئودالیسم بوده که اکنون تبدیل به اقامتگاه گردشگری شده است.

روند انتظار و بحران بی وقفه، یکی پس از دیگری ادامه می یابد و اوج می گیرد و خواننده را تا پایان با خود همراه می کند. خواننده در اکثر وقایع خود را در متن ماجرا می بیند و نقش سمپاتیک او از راوی تا پایان ادامه می یابد.
داستان با زبانی ساده و لحنی جدی نوشته شده، از شاعرانگی پرهیز شده، صداقت راوی قابل اعتماد و رفتار اغلب عقلایی او، جای هیچ ابهامی در باور پذیری روایت و نقش شخصیت ها باقی نمی گذارد.

شیوا مقانلو با پشتوانه سالها پژوهش و تدریس سینما و ادبیات، توانسته رمانی کاملا تصویری و با قابلیت تبدیل به مدیوم سینمایی خلق کند که در نوع خود در ادبیات داستانی ایران کم سابقه است. گرچه خواندن داستان هم چیزی کمتر از تماشای فیلم ندارد.
به نظر من، اسرار عمارت تابان از نشر نیماژ می تواند رویکردی تازه به رمان نویسی دهه های اخیر ایران و کار درخشانی در دهه نود و در صدمین سالگرد داستان نویسی ایران محسوب شود.

بخشی از کتاب:
"پس اظهار عشق یک دانشمند خبره و معروف این طور بود. این طور هم از سر استیصال و یاس و هم از سر نخوت و تکبر، هم اظهار قدرت و هم اظهار ضعف، جوری هروله میان خواستن و نخواستن، در سن و سال و تجربیات تابان فهمش سخت نبود که نادران یک معشوق علمی می خواست و تابان هم که برای همه چیز پایه بود. پس با اعتماد بنفسی که فقط حاصل ایستادن لب یک دره است جلو رفت و دست نادران را محکم چسبید.

🔸اسرار عمارت تابان، #شیوا_مقانلو، #نشر_نیماژ
https://t.me/klidarnews/3717
#بهترین_کتاب_نودونه
📔 #خاطرات
به انتخاب: #نوشین_بیان
instagram.com/nooshinbayan

طنز ظریف نویسنده و هم‌زمانی بعضی اتفاقات در داستان که همچنان به قدرت طنز رمان می افزاید باعث شد تا کتاب را کمتر از دو روز به پایان برسانم.
بعد از هر صفحه ماجرا به حدی برایم جالب می آمد که برای اطرافیان تعریف می کردم و شاید هیچ وقت از خاطرام نرود که پدر و مادر راوی چگونه با هم آشنا شدند و هم‌چنین پدربزرگ و مادربزرگ راوی، و دیگر اعضای خانواده ی آن ها از چه چیزهایی در زندگیشان لذت می بردند و شغل شان چه بود.
راوی که معتقد است در کل آن قدرها هم به خانه سالمندان که مادربزرگش قرار دارد سر نمی زند اما همه جزییات شخصیتی مادربزرگش را می دانیم و فراموش نمی‌کنیم.
همچنین فراموش نمی کنم توجهی که یک چترفروش به تغییرات آب و هوا دارد و اولین هدیه ای که به ذهنش می رسد برای نوه‌اش بیاورد چه چیزی می تواند باشد.
توجه به جزییات و طنز دوست‌داشتنی نویسنده من را به این تشویق می کند که آثار دیگری از او را نیز بخوانم. شاید کتاب بعدی "شارلوت" باشد که اسمش را نیز در خاطرات گفته بود.
نوشین بیان / اسفند 1399

🔸خاطرات، #دیوید_فوئنکینوس، #نشر_هیرمند
بیست‌وهشت‌روزِ تمام

▪️«بهترین کتابی که در سال 99 خواندید چه بود؟»، این پرسشی بود که در روزهای پایانی سال از دوستان و همراهان صفحات اجتماعی کلبه کتاب کلیدر خواستیم به آن پاسخ دهند. اما جمع همکاران این کتابفروشی هم دست به انتخاب زده‌اند. ببینیم چه برگزیده‌اند...

▫️بخش سوم

#روح‌انگیز_روح‌بخش: از اول خط باید بگم برای من انتخاب خیلی سختی بود! همیشه بر اساس لیست‌ کتاب‌های معروف پیش می‌رفتم اما امسال یک تغییر بزرگ کردم و خودم رو سپردم دست کتاب‌هایی که سعی دارن جذبم کنن و خب خیلی راضی‌ام از این تغییر. چون امسال بهترین کتاب‌های عمرم رو خوندم. اما انتخابم برای معرفی به شما کتاب «بیست‌وهشت‌روزِتمام»ه. کتابی پر از ماجرا از جنگ گرفته تا پیروزی، اراده و شکست، غم و شادی و از همه مهم‌تر به تصویر کشیدن قدرت یک انسان در شرایط سخت. و جالب‌تر این‌که نویسنده‌ی این کتاب آلمانیه ولی از دید یهودی‌ها کتاب رو نوشته. کنار هم قرار گرفتن زندگی و مرگ، عشق و نفرت، انتقام و تهدید و گره خوردن تمام این احساسات توی یک داستان هر لحظه آدم رو وادار می‌کنه که هم‌پای متن پیش بره. انتخاب عنوان کتاب هم دلیل محکمی داره که در انتهای داستان متوجهش می‌شیم.

#چند_سطر_کتاب

قبلا، وقتی هنوز به یک شبح تبدیل نشده بودم، در این لحظه می‌ترسیدم، چون هانا و مامان نمی‌توانستند بدون من از پس زندگی بربیایند، پس می‌خواستم زنده بمانم. ولی حالا که دیگر درست زندگی نمی‌کردم، فقط به‌خاطر سلاح‌ها ترس داشتم. درست است که هفت‌تیرها مستعمل و قدیمی و احتمالا تعدادی از آن‌ها حتی به درد نخور بودند، ولی بهترین چیزهایی بودند که در اختیار داشتیم. مبارزان می‌توانستند با آن‌ها آلمانی‌ها را بکشند. پنج، ده، یا حتی ده‌ها نفر از آن‌ها را. هر کدام از گلوله‌ها به ما یهودیان مقداری از شرافتمان را بازمی‌گرداند. ارزش این سلاح‌های قدیمی بسیار بیشتر از جان من بود. ص247
📘«بیست‌وهشت روز تمام»، داوید زافیر، مترجم: حسین تهرانی، نشر کوله‌پشتی، 439صفحه، چاپ دوم1399، قیمت: 60هزارتومان

#بهترین_کتاب_نودونه
#کلبه‌کتاب‌کلیدر

▫️این مطلب در شماره 483 نشریه #خیام‌‌نامه (اسفند1399) منتشر شده است.

▫️ t.me/klidarNews ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
#بهترین_کتاب_نودونه
📙 #اسرار_عمارت_تابان
به انتخاب: #محمد_اسعدی

از بین حدود چهل کتاب ایرانی و خارجی که در سال ۱۳۹۹ خواندم، کتاب «اسرار عمارت تابان» نوشته‌ی خانم «شیوا مقانلو» را به عنوان بهترین کتاب انتخاب میکنم.
این کتاب، تریلری ست، معمایی ماجرا محور و بشدت جذاب و خواندنی که ویژگی های یک رمان جدی و در عین حال سرگرم کننده را داراست و به نظر می رسد نویسنده تعمدا قصد نوشتن رمانی با هدف جذب گستره وسیع تری از خوانندگان را داشته و با اطمینان می توان گفت به هدفش رسیده است.

رمانی با قهرمانان زن، که در بستری تاریخی و مستندگونه روایت می شود. داستان با فصلی توفنده و پر تنش و از جایی نزدیک به پایان آغاز می شود و شامل ماجراهایی پیچیده و درهم تنیده است که عمدتا از ذهن راوی سوم شخص تابان رودکی و گاه دانای کل روایت می شود.
بخش عمده ی داستان در سه زمان مختلف و در منطقه ای تاریخی به نام دژ بلقیس در حوالی روستای گرسین در جنوب شرقی خراسان شمالی بوقوع می پیوندد.

تابان رودکی به دعوت دکتر نادران استاد سابق و همکلاسی اش آیدین باقری جهت کاوشی باستانی عازم منطقه می شوند. در ادامه داستان به تدریج با شخصیت ها و گذشته ی کاری و زندگی آنها آشنا می شویم. محل استقرار گروه باستان شناس، عمارتی است در نزدیکی دژ که متعلق به یکی از خوانین منطقه در عصر فئودالیسم بوده که اکنون تبدیل به اقامتگاه گردشگری شده است.

روند انتظار و بحران بی وقفه، یکی پس از دیگری ادامه می یابد و اوج می گیرد و خواننده را تا پایان با خود همراه می کند. خواننده در اکثر وقایع خود را در متن ماجرا می بیند و نقش سمپاتیک او از راوی تا پایان ادامه می یابد.
داستان با زبانی ساده و لحنی جدی نوشته شده، از شاعرانگی پرهیز شده، صداقت راوی قابل اعتماد و رفتار اغلب عقلایی او، جای هیچ ابهامی در باور پذیری روایت و نقش شخصیت ها باقی نمی گذارد.

شیوا مقانلو با پشتوانه سالها پژوهش و تدریس سینما و ادبیات، توانسته رمانی کاملا تصویری و با قابلیت تبدیل به مدیوم سینمایی خلق کند که در نوع خود در ادبیات داستانی ایران کم سابقه است. گرچه خواندن داستان هم چیزی کمتر از تماشای فیلم ندارد.
به نظر من، اسرار عمارت تابان از نشر نیماژ می تواند رویکردی تازه به رمان نویسی دهه های اخیر ایران و کار درخشانی در دهه نود و در صدمین سالگرد داستان نویسی ایران محسوب شود.

بخشی از کتاب:
"پس اظهار عشق یک دانشمند خبره و معروف این طور بود. این طور هم از سر استیصال و یاس و هم از سر نخوت و تکبر، هم اظهار قدرت و هم اظهار ضعف، جوری هروله میان خواستن و نخواستن، در سن و سال و تجربیات تابان فهمش سخت نبود که نادران یک معشوق علمی می خواست و تابان هم که برای همه چیز پایه بود. پس با اعتماد بنفسی که فقط حاصل ایستادن لب یک دره است جلو رفت و دست نادران را محکم چسبید.

🔸اسرار عمارت تابان، #شیوا_مقانلو، #نشر_نیماژ
https://t.me/klidarnews/3717