🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۶ )
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. روزی آقای طاهر احمدزاده گفت : آقای مطهری برای مراسمی به فریمان رفته اند . بیایید چند نفر به احترام ایشان به فریمان برویم . ماشین خودش را آورد . شش نفر بودیم .خود ایشان ، دکتر شریعتی ، بنده ، غلامرضا قدسی ، آقای میرزازاده و آقای شریعتی کرمانی . ...
شب ماندیم . ما شش نفر در یک اتاق که بزرگ هم بود ، خوابیدیم .من این طرف اتاق دم در خوابیده بودم و دکتر شریعتی آن طرف اتاق ، و وسط اتاق هم چهار نفر دیگر . من آن وقت خیلی سیگار می کشیدم .تقریبٱ سحر بود که از خواب بیدار شدم . همین که اولین کبریت را زدم ، آن طرف هم کبریتی روشن شد . دکتر شریعتی گفت : این کیست که قبل از ما سیگارش را روشن کرد !
🔆۲. دکتر شریعتی انسانی بزرگ، مسلمانی مجاهد ، شیعه ای خالص و مخلص ، با سوز و شور معروف تشیع ، علی شناس آگاه ، و پرخاشگری بیدار کننده و مبارزی آشتی ناشناس ، و متفکری عمیق ، و وجدانی بیدار بود .
و فریادی که تا جاودان طنین افکن است .
🔆۳. دکتر شریعتی به عنوان یک جامعه شناس که با تحولات سروکار درد به انسان عینی می اندیشید نه انسان ذهنی . فیلسوفان - اغلب - ذهنی اندیشند و متفکران اجتماعی ، عینی اندیش . ... دکتر شریعتی از این دیدگاه نمی توانست به فلسفه گرایش نشان دهد و سخن او دربارۀ ابوذر و ابن سینا و فاصلۀ وجودی این دو شخصیت بزرگ معروف است .
🔆۴. دکتر شریعتی را باید در شرایط خاص زمانی خود ، مورد ارزیابی قرار داد و در نقطه ای باید ایستاد و او را و کارهایش را دید که او ایستاد و زمان و نسل و لحظه هایی را باید در ذهن بازسازی کرد که زمان و نسل و لحظه های او بود .
🔆۵. از میان کتاب های مذهبی ، تنها کتاب های دکتر شریعتی بود که جوانان برای خرید آن صف می کشیدند و درست به یاد دارم که کتابفروشی آذر - به مدیریت آقای جواد آذر اصفهانی ، رحمة الله علیه - روبروی دانشگاه تهران ، از جمله محل هایی بود که صف خریداران کتاب های دکتر به چشم می خورد .
🔆۶. زمانی رفتم سراغ این که بین حسینیۀ ارشاد و آقای مطهری آشتی بدهم تا غاٸله ختم شود . چون کناره گیری شهید مطهری از حسینیۀ ارشاد ، صدمه داشت و کاش نشده بود و اختلاف ایشان با دکتر شریعتی ، در مواردی ، کاش حل شده بود ، تا خود استاد مطهری هم از چشم جوانان نمی افتاد ! من رفتم پیش آقای میناچی . گفتم : شما مسٸله تان با آقای مطهری چیست ؟ گفت : ببین ، ما داریم بنایی می کنیم ، حسینیه را می سازیم ، برای آهن و سیمان و ...چک می دهیم . ایشان می گوید ، من باید این چک ها را امضا کنم . رفتم خدمت آقای مطهری ایشان گفتند ... مقداری از این پول ها که مصرف می شود ، وجوهات است ... من باید در جریان مصرف باشم ... البته در پرانتز بگویم تفکر خود من این است که حمل به صحت کافی بوده است ، ولی ایشان این طور گفتند . دیدم موضوع ، به سادگی حل شدنی نیست و دنبالش را رها کردم .
🔆۷. آثار شریعتی را هم میناچی حفظ کرد . هر جا که شریعتی سخنرانی می کرد ، ولو خصوصی ، با امکاناتی که در اختیار داشت می دادند تا سحر با ماشین تایپ می کردند ... می رساندند به دست آقای حسن حبیبی در فرانسه ، که [ بخشی از ] مجموعه آثار در آنجا تدوین یافت.
از این رو مرحوم دکتر ناصر میناچی ( ره ) بر فرهنگ انقلابی تشیع - که به مدت ۴ سال در حسینیۀ ارشاد ، به وسیلۀ دکتر شریعتی تبیین و القا گشت - حقی بزرگ دارد . چنانکه بنای تاریخی و با شکوه حسینیۀ ارشاد به طور عمده ، با پشتکار و کمک و استقامت او ساخته شد و بر پای ماند ... تا از این پس چگونه از آن استفاده شود ، به دست آگاهان بیفتد ، یا مرتجعان؟!
🔆٨. دکتر شریعتی ، با داشتن مایه هایی مهم ، چون اطلاع وسیع از مساٸل تاریخ و جهان معاصر ، قدرت تحلیل نیرومند ، هوش سرشار ، نبوغ فکری و ادبی ، تخصص در جامعه شناسی مذهبی ، و از سویی خلاء اندیشه ای نسلی ، به موفقیتی عظیم دست یافت .
🔆۹. روح دکتر شریعتی ، در حسینیۀ ارشاد ، در مسجدها ، در مدرسه ها ، در حوزۀ علمیۀ قم و در میان روحانیون مبارز و طلاب جوان ، در مشهد ، در مسجد گوهرشاد ، در فضای کانون نشر حقایق اسلامی و ... همه جا و همه جا حاضر است و همیشه در میان نسل ها و نسل ها است . به آنان الهام می بخشد ، آرمان می دهد . حماسه می آموزد و در آنان آگاهی و ایمان و جهاد می آفریند .
🔹🔸محمد رضا حکیمی
سه یار خراسانی در انقلاب ،
صص ۱۳۵ - ۴۰
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. روزی آقای طاهر احمدزاده گفت : آقای مطهری برای مراسمی به فریمان رفته اند . بیایید چند نفر به احترام ایشان به فریمان برویم . ماشین خودش را آورد . شش نفر بودیم .خود ایشان ، دکتر شریعتی ، بنده ، غلامرضا قدسی ، آقای میرزازاده و آقای شریعتی کرمانی . ...
شب ماندیم . ما شش نفر در یک اتاق که بزرگ هم بود ، خوابیدیم .من این طرف اتاق دم در خوابیده بودم و دکتر شریعتی آن طرف اتاق ، و وسط اتاق هم چهار نفر دیگر . من آن وقت خیلی سیگار می کشیدم .تقریبٱ سحر بود که از خواب بیدار شدم . همین که اولین کبریت را زدم ، آن طرف هم کبریتی روشن شد . دکتر شریعتی گفت : این کیست که قبل از ما سیگارش را روشن کرد !
🔆۲. دکتر شریعتی انسانی بزرگ، مسلمانی مجاهد ، شیعه ای خالص و مخلص ، با سوز و شور معروف تشیع ، علی شناس آگاه ، و پرخاشگری بیدار کننده و مبارزی آشتی ناشناس ، و متفکری عمیق ، و وجدانی بیدار بود .
و فریادی که تا جاودان طنین افکن است .
🔆۳. دکتر شریعتی به عنوان یک جامعه شناس که با تحولات سروکار درد به انسان عینی می اندیشید نه انسان ذهنی . فیلسوفان - اغلب - ذهنی اندیشند و متفکران اجتماعی ، عینی اندیش . ... دکتر شریعتی از این دیدگاه نمی توانست به فلسفه گرایش نشان دهد و سخن او دربارۀ ابوذر و ابن سینا و فاصلۀ وجودی این دو شخصیت بزرگ معروف است .
🔆۴. دکتر شریعتی را باید در شرایط خاص زمانی خود ، مورد ارزیابی قرار داد و در نقطه ای باید ایستاد و او را و کارهایش را دید که او ایستاد و زمان و نسل و لحظه هایی را باید در ذهن بازسازی کرد که زمان و نسل و لحظه های او بود .
🔆۵. از میان کتاب های مذهبی ، تنها کتاب های دکتر شریعتی بود که جوانان برای خرید آن صف می کشیدند و درست به یاد دارم که کتابفروشی آذر - به مدیریت آقای جواد آذر اصفهانی ، رحمة الله علیه - روبروی دانشگاه تهران ، از جمله محل هایی بود که صف خریداران کتاب های دکتر به چشم می خورد .
🔆۶. زمانی رفتم سراغ این که بین حسینیۀ ارشاد و آقای مطهری آشتی بدهم تا غاٸله ختم شود . چون کناره گیری شهید مطهری از حسینیۀ ارشاد ، صدمه داشت و کاش نشده بود و اختلاف ایشان با دکتر شریعتی ، در مواردی ، کاش حل شده بود ، تا خود استاد مطهری هم از چشم جوانان نمی افتاد ! من رفتم پیش آقای میناچی . گفتم : شما مسٸله تان با آقای مطهری چیست ؟ گفت : ببین ، ما داریم بنایی می کنیم ، حسینیه را می سازیم ، برای آهن و سیمان و ...چک می دهیم . ایشان می گوید ، من باید این چک ها را امضا کنم . رفتم خدمت آقای مطهری ایشان گفتند ... مقداری از این پول ها که مصرف می شود ، وجوهات است ... من باید در جریان مصرف باشم ... البته در پرانتز بگویم تفکر خود من این است که حمل به صحت کافی بوده است ، ولی ایشان این طور گفتند . دیدم موضوع ، به سادگی حل شدنی نیست و دنبالش را رها کردم .
🔆۷. آثار شریعتی را هم میناچی حفظ کرد . هر جا که شریعتی سخنرانی می کرد ، ولو خصوصی ، با امکاناتی که در اختیار داشت می دادند تا سحر با ماشین تایپ می کردند ... می رساندند به دست آقای حسن حبیبی در فرانسه ، که [ بخشی از ] مجموعه آثار در آنجا تدوین یافت.
از این رو مرحوم دکتر ناصر میناچی ( ره ) بر فرهنگ انقلابی تشیع - که به مدت ۴ سال در حسینیۀ ارشاد ، به وسیلۀ دکتر شریعتی تبیین و القا گشت - حقی بزرگ دارد . چنانکه بنای تاریخی و با شکوه حسینیۀ ارشاد به طور عمده ، با پشتکار و کمک و استقامت او ساخته شد و بر پای ماند ... تا از این پس چگونه از آن استفاده شود ، به دست آگاهان بیفتد ، یا مرتجعان؟!
🔆٨. دکتر شریعتی ، با داشتن مایه هایی مهم ، چون اطلاع وسیع از مساٸل تاریخ و جهان معاصر ، قدرت تحلیل نیرومند ، هوش سرشار ، نبوغ فکری و ادبی ، تخصص در جامعه شناسی مذهبی ، و از سویی خلاء اندیشه ای نسلی ، به موفقیتی عظیم دست یافت .
🔆۹. روح دکتر شریعتی ، در حسینیۀ ارشاد ، در مسجدها ، در مدرسه ها ، در حوزۀ علمیۀ قم و در میان روحانیون مبارز و طلاب جوان ، در مشهد ، در مسجد گوهرشاد ، در فضای کانون نشر حقایق اسلامی و ... همه جا و همه جا حاضر است و همیشه در میان نسل ها و نسل ها است . به آنان الهام می بخشد ، آرمان می دهد . حماسه می آموزد و در آنان آگاهی و ایمان و جهاد می آفریند .
🔹🔸محمد رضا حکیمی
سه یار خراسانی در انقلاب ،
صص ۱۳۵ - ۴۰
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from انجمن اسلامی معلمان بابل
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️سنت فکری دکتر شریعتی :
دکتر احسان شریعتی
..............
نشست تلگرامی
"شریعتی در افق اندیشه ها " در انجمن اسلامی معلمانبابل .
آدینه ۳۰ خرداد ۹۹ .
🌿🌿
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
با ماهمراه شوید در👇🌺
@anjoman_islami_babol
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
دکتر احسان شریعتی
..............
نشست تلگرامی
"شریعتی در افق اندیشه ها " در انجمن اسلامی معلمانبابل .
آدینه ۳۰ خرداد ۹۹ .
🌿🌿
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
با ماهمراه شوید در👇🌺
@anjoman_islami_babol
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۷ )
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. در سال ۳۸ -۱۳۳۷ و شاید هم ۳۹ در انجمن ادبیی که بعدها نام "انجمن ادبی پیکار " به خود گرفت و جلسات آن در منزل همین آقای فخر الدین حجازی تشکیل می شد ، در کوچۀ منبر گچی یا کوچۀ منبر گلی نزدیک بازار سرشور مشهد ... در آن جلسات بود که من شعرهای دیگری از اخوان را از زبان علی آقای شریعتی شنیدم . این شعرها از لونی دیگر بود . یادم هست اولین بار که او سیگارش را روشن کرده بود و شعر " چاووشی " را می خواند من احساس کردم این گونۀ شعر ، چیز دیگری است ... در آن جلسات علی آقای شریعتی - که تازه وارد دانشکدۀ ادبیات شده بود و دانشجوی سوم یا دوم بود - و شش هفت سالی تقدم سنی بر من داشت ، باز هم شعرهای دیگری از اخوان خواند . من با اشتیاق رفتم که کتاب دوم اخوان را هر جور شده پیدا کنم . ( حالات و مقامات م . امید )
🔆۲. علی آقا اول شعر میگفت.
من و علیآقا اصلا با هم از شعر رفیق شدیم.
او برای من خیلی عزیز و محترم و بینهایت ارزشمنده.
در زندگی من یکی از آدمهایی که اثر داشته شک نیست علیآقای شریعتی است و برای او بینهایت احترام قائلم. بحث بر سر این نیست. او آدم بزرگی است.
او از کسانیاست که به نظر من اگر در قرن بیستم وقتی که مورخان آینده دور از سایهروشنهای ایدئولوژیک بکوشند تاریخ عصر ما و تحولات اجتماعی عصر ما را بنویسند من فکر میکنم یکی از افراد موثر مرحوم دکتر شریعتی است.
هزارجور ایراد شما میتونی بگیری ولی نمیتوانی منکر تأثیر او در نسلهای بعد از خودش بشی!
خود من از آدمهایی بودم که اگر او را ندیده بودم و با او دمخور نبودم، محشور نبودم، جروبحث نکرده بودم قطعا به یک راه دیگری ممکن بود. ...
ولی او در خود من تاثیر داشت. خداش بیامرزاد!
🔹🔸محمدرضا شفیعی کدکنی
📌دانشگاه تهران، خردادماه ۹۷
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. در سال ۳۸ -۱۳۳۷ و شاید هم ۳۹ در انجمن ادبیی که بعدها نام "انجمن ادبی پیکار " به خود گرفت و جلسات آن در منزل همین آقای فخر الدین حجازی تشکیل می شد ، در کوچۀ منبر گچی یا کوچۀ منبر گلی نزدیک بازار سرشور مشهد ... در آن جلسات بود که من شعرهای دیگری از اخوان را از زبان علی آقای شریعتی شنیدم . این شعرها از لونی دیگر بود . یادم هست اولین بار که او سیگارش را روشن کرده بود و شعر " چاووشی " را می خواند من احساس کردم این گونۀ شعر ، چیز دیگری است ... در آن جلسات علی آقای شریعتی - که تازه وارد دانشکدۀ ادبیات شده بود و دانشجوی سوم یا دوم بود - و شش هفت سالی تقدم سنی بر من داشت ، باز هم شعرهای دیگری از اخوان خواند . من با اشتیاق رفتم که کتاب دوم اخوان را هر جور شده پیدا کنم . ( حالات و مقامات م . امید )
🔆۲. علی آقا اول شعر میگفت.
من و علیآقا اصلا با هم از شعر رفیق شدیم.
او برای من خیلی عزیز و محترم و بینهایت ارزشمنده.
در زندگی من یکی از آدمهایی که اثر داشته شک نیست علیآقای شریعتی است و برای او بینهایت احترام قائلم. بحث بر سر این نیست. او آدم بزرگی است.
او از کسانیاست که به نظر من اگر در قرن بیستم وقتی که مورخان آینده دور از سایهروشنهای ایدئولوژیک بکوشند تاریخ عصر ما و تحولات اجتماعی عصر ما را بنویسند من فکر میکنم یکی از افراد موثر مرحوم دکتر شریعتی است.
هزارجور ایراد شما میتونی بگیری ولی نمیتوانی منکر تأثیر او در نسلهای بعد از خودش بشی!
خود من از آدمهایی بودم که اگر او را ندیده بودم و با او دمخور نبودم، محشور نبودم، جروبحث نکرده بودم قطعا به یک راه دیگری ممکن بود. ...
ولی او در خود من تاثیر داشت. خداش بیامرزاد!
🔹🔸محمدرضا شفیعی کدکنی
📌دانشگاه تهران، خردادماه ۹۷
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۷ ) 🖋به کوشش : سید خلیل حسینی 🔆۱. در سال ۳۸ -۱۳۳۷ و شاید هم ۳۹ در انجمن ادبیی که بعدها نام "انجمن ادبی پیکار " به خود گرفت و جلسات آن در منزل همین آقای فخر الدین حجازی تشکیل می شد ، در کوچۀ منبر گچی یا کوچۀ منبر گلی نزدیک بازار…
🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۸ )
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. با اطمینان می توانم بگویم که او حداقل از ۲۰ سالگی در پوست خود نمی گنجید و پوستش برایش تنگ بود . هر آدمی که مسلمان باشد و به اندازۀ یک ارزن مایه و ارزش معنوی داشته باشد و هدفی فراتر از یک شی ء داشته باشد ، در پوست خودش نخواهد گنجید .
🔆۲. شریعتی با آن اعتقاد و ایمان عجیب می گوید :
خدایا چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت .
در صورتی که هر آدم معمولی درست عکس این حرف را می زند که : خدایا در مرگ ، کمکم کن ! ... اما شریعتی معتقد است که مرگ ادامۀ زندگی است و انسان آنچنان می میرد و آنچنان بعد از مرگ زندگی خواهد کرد که در تمام حیاتش زندگی کرده است .
🔆۳. برای شریعتی ادبیات یک وسیله است . هنر برای هنر اصلا وجود ندارد .به قول مولوی : هیچ کوزه گری برای نفس کوزه ، کوزه درست نمی کند ...
🔆۴. دستگاه دقیقٱ می خواست او را جایی بفرستد که به روحش ذره ذره سوهان بکشد و له و اورده اش بکند ، تا این که شریعتی به دانشکده ادبیات راه پیدا می کند ... کلاس های او تبدیل می شود به کلاس های عجیبی که حتی دانشجویان دانشکده های دیگر هم برای شنیدن سخنان او می آمدند و کلاس ۵۰ نفری به کلاس ۳۰۰ و ۴۰۰ و ۵۰۰ نفری تبدیل می شود . تا جایی که استادان دانشگاه و مدیریت دانشگاه مجبور می شوند بگویند ، هیچ دانشجویی حق ندارد بدون اجازه و حتی با اجازۀ استادش وارد دانشکدۀ ادبیات بشوند ... بعد شریعتی را به دلیل حضور و غیاب نکردن و خیلی چیزهای دیگر توبیخ می کردند .او می دانست و پیش بینی می کرد که بیرونش می کنند .
🔆۵. به او پیشنهاد می کردند که ما از جایمان بلند می شویم و تو به جای ما بنشین ... ولی او حقوق معلمی می گرفت و استادی می کرد . یعنی حقوقی که قبل از رفتن به فرانسه می گرفت ، با حقوقی که بعد از بازگشت از فرانسه می گرفت ، یک اندازه بود .
🔆۶. نه به دام علمایی شدن افتاد ، نه به دام شعر و شاعری و ادبیات افتاد و نه به دام احزاب و حزب بازی افتاد . بلکه ، همچنانکه می گوید ، تک و تنها ایستاد .
و تک تنها فریاد زد . و کویر این جا است که معنایش را پیدا می کند . زیرا کویر در حقیقت پیام و نامۀ خصوصی ۴۰۰ - ۵۰۰ صفحه ای است به کل درد شناسانی که هستند و خواهند فهمید .
🔆۷. شریعتی مبارزه را در حادترین شکلش دنبال می کند تا جایی که ساواک به او می گوید : تو عارف مسلح تربیت می کنی - نه مارکسیست اسلامی - و این جرم بزرگ شریعتی است .
🔹🔸پرویز خرسند
📌یادوارۀ نهمین سالگرد هجرت و شهادت دکتر علی شریعتی ، صص ۹۴ - ۸۷
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. با اطمینان می توانم بگویم که او حداقل از ۲۰ سالگی در پوست خود نمی گنجید و پوستش برایش تنگ بود . هر آدمی که مسلمان باشد و به اندازۀ یک ارزن مایه و ارزش معنوی داشته باشد و هدفی فراتر از یک شی ء داشته باشد ، در پوست خودش نخواهد گنجید .
🔆۲. شریعتی با آن اعتقاد و ایمان عجیب می گوید :
خدایا چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم آموخت .
در صورتی که هر آدم معمولی درست عکس این حرف را می زند که : خدایا در مرگ ، کمکم کن ! ... اما شریعتی معتقد است که مرگ ادامۀ زندگی است و انسان آنچنان می میرد و آنچنان بعد از مرگ زندگی خواهد کرد که در تمام حیاتش زندگی کرده است .
🔆۳. برای شریعتی ادبیات یک وسیله است . هنر برای هنر اصلا وجود ندارد .به قول مولوی : هیچ کوزه گری برای نفس کوزه ، کوزه درست نمی کند ...
🔆۴. دستگاه دقیقٱ می خواست او را جایی بفرستد که به روحش ذره ذره سوهان بکشد و له و اورده اش بکند ، تا این که شریعتی به دانشکده ادبیات راه پیدا می کند ... کلاس های او تبدیل می شود به کلاس های عجیبی که حتی دانشجویان دانشکده های دیگر هم برای شنیدن سخنان او می آمدند و کلاس ۵۰ نفری به کلاس ۳۰۰ و ۴۰۰ و ۵۰۰ نفری تبدیل می شود . تا جایی که استادان دانشگاه و مدیریت دانشگاه مجبور می شوند بگویند ، هیچ دانشجویی حق ندارد بدون اجازه و حتی با اجازۀ استادش وارد دانشکدۀ ادبیات بشوند ... بعد شریعتی را به دلیل حضور و غیاب نکردن و خیلی چیزهای دیگر توبیخ می کردند .او می دانست و پیش بینی می کرد که بیرونش می کنند .
🔆۵. به او پیشنهاد می کردند که ما از جایمان بلند می شویم و تو به جای ما بنشین ... ولی او حقوق معلمی می گرفت و استادی می کرد . یعنی حقوقی که قبل از رفتن به فرانسه می گرفت ، با حقوقی که بعد از بازگشت از فرانسه می گرفت ، یک اندازه بود .
🔆۶. نه به دام علمایی شدن افتاد ، نه به دام شعر و شاعری و ادبیات افتاد و نه به دام احزاب و حزب بازی افتاد . بلکه ، همچنانکه می گوید ، تک و تنها ایستاد .
و تک تنها فریاد زد . و کویر این جا است که معنایش را پیدا می کند . زیرا کویر در حقیقت پیام و نامۀ خصوصی ۴۰۰ - ۵۰۰ صفحه ای است به کل درد شناسانی که هستند و خواهند فهمید .
🔆۷. شریعتی مبارزه را در حادترین شکلش دنبال می کند تا جایی که ساواک به او می گوید : تو عارف مسلح تربیت می کنی - نه مارکسیست اسلامی - و این جرم بزرگ شریعتی است .
🔹🔸پرویز خرسند
📌یادوارۀ نهمین سالگرد هجرت و شهادت دکتر علی شریعتی ، صص ۹۴ - ۸۷
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆 برای شریعتی،
پس از مروری دیگر در اندیشهی او...
🔆 در هوای دمزدن در ...
🔆 خرّم و بشکوه و والایی چو کوه
بیکران و بکر و دریایی چو کوه
ریشه در ژرفای خاک و سینه بر
چهرهی خورشید میسایی چو کوه
هم فراخ و دور دامن چون کویر
هم بلند و دور بالایی چو کوه
دوری از شهر و دروغ و دودِ شهر
یکّهای مغرور و تنهایی چو کوه
بیهراس از زوزهی گرگ و گراز
صخرهی سنگین*، صحرایی چو کوه
موسمِ کولاک و توفان و تگرگ
آهن و پولاد و خارایی چو کوه
سایهسار و چشمهزارانِ بهار
ساحتِ سبزِ اهورایی چو کوه
بسترِ رود و سرود و آبشار
شور و رستاخیز و غوغایی چو کوه
در هوای دمزدن در ماوراء
بر فرازِ بامِ دنیایی چو کوه
پای مانَد در کشیدن سوی تو
قلّهای، اوجی، بلندایی چو کوه
در گریز از عصرِ تزویر و دروغ
مأمنی ما را و مأوایی چو کوه
🔹🔸 م. درگاهی
📌سنگین مثل آهنین و در معنی ساختهشده از سنگ
#اشعار
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
پس از مروری دیگر در اندیشهی او...
🔆 در هوای دمزدن در ...
🔆 خرّم و بشکوه و والایی چو کوه
بیکران و بکر و دریایی چو کوه
ریشه در ژرفای خاک و سینه بر
چهرهی خورشید میسایی چو کوه
هم فراخ و دور دامن چون کویر
هم بلند و دور بالایی چو کوه
دوری از شهر و دروغ و دودِ شهر
یکّهای مغرور و تنهایی چو کوه
بیهراس از زوزهی گرگ و گراز
صخرهی سنگین*، صحرایی چو کوه
موسمِ کولاک و توفان و تگرگ
آهن و پولاد و خارایی چو کوه
سایهسار و چشمهزارانِ بهار
ساحتِ سبزِ اهورایی چو کوه
بسترِ رود و سرود و آبشار
شور و رستاخیز و غوغایی چو کوه
در هوای دمزدن در ماوراء
بر فرازِ بامِ دنیایی چو کوه
پای مانَد در کشیدن سوی تو
قلّهای، اوجی، بلندایی چو کوه
در گریز از عصرِ تزویر و دروغ
مأمنی ما را و مأوایی چو کوه
🔹🔸 م. درگاهی
📌سنگین مثل آهنین و در معنی ساختهشده از سنگ
#اشعار
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆 برای شریعتی، پس از مروری دیگر در اندیشهی او... 🔆 در هوای دمزدن در ... 🔆 خرّم و بشکوه و والایی چو کوه بیکران و بکر و دریایی چو کوه ریشه در ژرفای خاک و سینه بر چهرهی خورشید میسایی چو کوه هم فراخ و دور دامن چون کویر هم بلند و دور بالایی چو کوه دوری…
🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۹ )
🖋به کوشش: سید خلیل حسینی
🔆۱. انسان ها که دور می شوند ، مثل باد همهمه ای بر گوش ها می گذارند ، مثل درختان کنار جاده اوهامی از اشباح در تودۀ انبوهی از سیاهی به نظر می رسند ، مثل نغمه ای دور دست از مسیر گوش و هوش خارج می شوند: آنچه به گوش می رسد صدایی است که کوله باری از احساس و تٱمل و غم و شادی و خاطره در ذهن آدمی می ریزند ... علی شریعتی از این گونه انسان ها بود و اکنون در بستر زمان نشسته و دور می شود و در پی این دوری صدای قلم او رنگ همهمه می گیرد . به اندیشۀ او به محک روزگار می خورد و به قول مولانا هر کسی از ظن خود یار او می شود .
🔆۲. شریعتی را من این گونه شناختم با انبوهی از فرهنگ سنتی اعتقادی جامعه که در زیر فشار طولانی استبداد و جهل و خرافه از شکل افتاده بود ، مردانه درگیر شد . نخست به این قصد که به یاری دانش و بینش خود ، پرده های تو در تو و ضخیم و سیاه جهل و تزویر و ریا را از چهرۀ فرهنگ اعتقادی جامعۀ خود برگیرد و سپس از این کوشش خستگی ناپذیر به فرهنگ فقیر و تهی از اندیشه و فلسفۀ حیات این جامعه مایه ای دهد .
🔆۳. با چنین توشه و دستمایه ای است که در بند شدگان و دوزخیان زمین باید یارای مقاومت و جهش یابند و این آغاز رهایی از اسارت مصرف است .
و این خود برای شریعتی و برای زورمندان و صاحبان زر و خدام پر قدرت پرستشگاه ها و معابد اعتقادی آغاز یک جنگ سرنوشت بود . جنگ در سه جبهه ، در سه جبهۀ زر و زور و تزویر .
و شریعتی در وسط معرکه ، که سلاح از قلم بود و اندیشۀ او و نه در بعد ساده و سطحی سیاست و مساٸل مبتذل روزانۀ آن ، بلکه در ابعاد اجتماعی .
🔆۴. انقلابی در برابر زر و زور و تزویر و اعتقادی که خود پس از دورۀ کوتاه ، بنیانگزارانش به اسارت اشرافیت جاهلی نخستین در آمد . اعتقادی که سرانجام در قید و بندهای گوناگون سازمان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود به دام افتاد .
🔆۵. به این جهت بود که شریعتی هرگز فریفتۀ سیاست به مفهوم مبتذل رایج آن نشد ، زیرا می دانست که مردم سرزمینش در چند آزمایش از این نوع نصیبی جز شکست و تغابنی نبرده بود .
🔆۶. و این چنین بود که شریعتی پی افکنی را وجهۀ همت خود قرار داد. قلم را در اعماق میراث های اعتقادی جامعه فرو برد . لایه های سیاه و آلوده خرافات و جاهلیت را یکی پس از دیگری به کنار زد . ریشه های زنده و پویای اعتقادی را از زیر انبوه سنگین لایه های جهل و خرافه خلاص کرد و بر آن بود که برای رشد و نمو آن فضایی حیاتی به وجود آورد .
🔆۷. این جوهر اندیشه و حرکت شریعتی بود و هیچ صاحب زور و زر و تزویری در هر لباس و در هر موضعی ، نمی تواند با چنین اندیشه ای سر سازگاری داشته باشد .
🔹🔸علی اصغر حاج سید جوادی
📌محراب ۱ ، میعاد با شریعتی ،
صص ۳۴ -۳۳
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋به کوشش: سید خلیل حسینی
🔆۱. انسان ها که دور می شوند ، مثل باد همهمه ای بر گوش ها می گذارند ، مثل درختان کنار جاده اوهامی از اشباح در تودۀ انبوهی از سیاهی به نظر می رسند ، مثل نغمه ای دور دست از مسیر گوش و هوش خارج می شوند: آنچه به گوش می رسد صدایی است که کوله باری از احساس و تٱمل و غم و شادی و خاطره در ذهن آدمی می ریزند ... علی شریعتی از این گونه انسان ها بود و اکنون در بستر زمان نشسته و دور می شود و در پی این دوری صدای قلم او رنگ همهمه می گیرد . به اندیشۀ او به محک روزگار می خورد و به قول مولانا هر کسی از ظن خود یار او می شود .
🔆۲. شریعتی را من این گونه شناختم با انبوهی از فرهنگ سنتی اعتقادی جامعه که در زیر فشار طولانی استبداد و جهل و خرافه از شکل افتاده بود ، مردانه درگیر شد . نخست به این قصد که به یاری دانش و بینش خود ، پرده های تو در تو و ضخیم و سیاه جهل و تزویر و ریا را از چهرۀ فرهنگ اعتقادی جامعۀ خود برگیرد و سپس از این کوشش خستگی ناپذیر به فرهنگ فقیر و تهی از اندیشه و فلسفۀ حیات این جامعه مایه ای دهد .
🔆۳. با چنین توشه و دستمایه ای است که در بند شدگان و دوزخیان زمین باید یارای مقاومت و جهش یابند و این آغاز رهایی از اسارت مصرف است .
و این خود برای شریعتی و برای زورمندان و صاحبان زر و خدام پر قدرت پرستشگاه ها و معابد اعتقادی آغاز یک جنگ سرنوشت بود . جنگ در سه جبهه ، در سه جبهۀ زر و زور و تزویر .
و شریعتی در وسط معرکه ، که سلاح از قلم بود و اندیشۀ او و نه در بعد ساده و سطحی سیاست و مساٸل مبتذل روزانۀ آن ، بلکه در ابعاد اجتماعی .
🔆۴. انقلابی در برابر زر و زور و تزویر و اعتقادی که خود پس از دورۀ کوتاه ، بنیانگزارانش به اسارت اشرافیت جاهلی نخستین در آمد . اعتقادی که سرانجام در قید و بندهای گوناگون سازمان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود به دام افتاد .
🔆۵. به این جهت بود که شریعتی هرگز فریفتۀ سیاست به مفهوم مبتذل رایج آن نشد ، زیرا می دانست که مردم سرزمینش در چند آزمایش از این نوع نصیبی جز شکست و تغابنی نبرده بود .
🔆۶. و این چنین بود که شریعتی پی افکنی را وجهۀ همت خود قرار داد. قلم را در اعماق میراث های اعتقادی جامعه فرو برد . لایه های سیاه و آلوده خرافات و جاهلیت را یکی پس از دیگری به کنار زد . ریشه های زنده و پویای اعتقادی را از زیر انبوه سنگین لایه های جهل و خرافه خلاص کرد و بر آن بود که برای رشد و نمو آن فضایی حیاتی به وجود آورد .
🔆۷. این جوهر اندیشه و حرکت شریعتی بود و هیچ صاحب زور و زر و تزویری در هر لباس و در هر موضعی ، نمی تواند با چنین اندیشه ای سر سازگاری داشته باشد .
🔹🔸علی اصغر حاج سید جوادی
📌محراب ۱ ، میعاد با شریعتی ،
صص ۳۴ -۳۳
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۹ ) 🖋به کوشش: سید خلیل حسینی 🔆۱. انسان ها که دور می شوند ، مثل باد همهمه ای بر گوش ها می گذارند ، مثل درختان کنار جاده اوهامی از اشباح در تودۀ انبوهی از سیاهی به نظر می رسند ، مثل نغمه ای دور دست از مسیر گوش و هوش خارج می شوند: آنچه…
🔷🔆شریعتی در چشم دیگران ( ۱۰ )
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۹، یعنی نزدیک به یکدهه، کتابهای شریعتی پرفروشترین کتابهای ایران بودند. تیراژهای چندصدهزاری و چاپهای مکرر در کمتر از یک ماه، که اکنون به نظر خواب و خیال میآید، آن روزها که جمیعت ایران به چهل میلیون نمیرسید، رخدادی روزمرّه به شمار میآمد. نسل ما تنها نسلی است که در صف خرید کتاب ایستاده است. استقبال از کتابهای شریعتی، چنان بود که کیوسکهای روزنامهفروشی به کمک کتابفروشیها آمدند. در تاریخ ایرانزمین، هنوز کتابی نتوانسته است در شمارگان چاپ، با کتابِ «آری اینچنین بود برادر» رقابت کند .
🔆۲. اگر بتوان برای روشنفکری دینی، تباری شناسنامهدار در تاریخ مسلمانان یافت، به گمان من عرفان و تصوف است. شریعتی میگوید مثنوی سه بار من را از خودکشی نجات داد. سروش بدون مولانا، چنین نامآور نمیشد. اگر عطار و سنایی و مولوی و محییالدین را از روشنفکران دینی بگیرند، گویی جوانکی بیپناه را در سنگستان تنهایی رها کردهاند.
🔆۳. من مرحوم دکتر علی شریعتی را دوست دارم؛ هم به دلیل دانش و آگاهیهای گستردۀ او، و هم به دلیل تعهدی که به مردم و کشورش داشت و هم به دلیل آمیختگی دوران جوانی من و نسل من با نام و یاد او. هنوز آثار شریعتی مرا به وجد میآورد. گرما و خونی که در جملههای او است، هر دلی را گرم و بیتاب میکند.
🔆۴. شریعتی، شبیهترین روشنفکر ایرانی به انسان ایرانی است؛ یعنی انسانی که همه چیز را به همه چیز ربط میدهد، اما نه ربط افلاطونی که میگفت دانش شما در هیچ مسئلهای تغییر نمیکند مگر اینکه باور شما را در همۀ مسائل تغییر میدهد. در ربط شریعتیوار، راه تاریخ از ادبیات میگذرد و سیاست در نکاح آرمانها است و سرگردانی علوم انسانی از جنس حیرتهای عارفانه است و فلسفه درد اخلاق دارد و رسالت علوم انسانی همآغوشی با دین است و دین یعنی استخوانی که ابوذر میخواست بر سر زر و زور و تزویر بکوبد. شریعتی نابغهای بود که همۀ چیستی ما را در چند پرده جلو چشممان آورد و سپس به حال خود رها کرد و خود در میان ابری از دود سیگار به نیروانا رفت.
🔆۵. اکنون دیگر نزاعی نیست؛ چون نه سنت را رمقی مانده است و نه تجدد را رونقی. اما همچنان صدای شریعتی را میشنویم که «تونلها اگرچه تاریک و درازند، بنبست نیستند.»
🔹🔸رضا بابایی
📌کانال تلگرامی " یادداشت "
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋به کوشش : سید خلیل حسینی
🔆۱. از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۹، یعنی نزدیک به یکدهه، کتابهای شریعتی پرفروشترین کتابهای ایران بودند. تیراژهای چندصدهزاری و چاپهای مکرر در کمتر از یک ماه، که اکنون به نظر خواب و خیال میآید، آن روزها که جمیعت ایران به چهل میلیون نمیرسید، رخدادی روزمرّه به شمار میآمد. نسل ما تنها نسلی است که در صف خرید کتاب ایستاده است. استقبال از کتابهای شریعتی، چنان بود که کیوسکهای روزنامهفروشی به کمک کتابفروشیها آمدند. در تاریخ ایرانزمین، هنوز کتابی نتوانسته است در شمارگان چاپ، با کتابِ «آری اینچنین بود برادر» رقابت کند .
🔆۲. اگر بتوان برای روشنفکری دینی، تباری شناسنامهدار در تاریخ مسلمانان یافت، به گمان من عرفان و تصوف است. شریعتی میگوید مثنوی سه بار من را از خودکشی نجات داد. سروش بدون مولانا، چنین نامآور نمیشد. اگر عطار و سنایی و مولوی و محییالدین را از روشنفکران دینی بگیرند، گویی جوانکی بیپناه را در سنگستان تنهایی رها کردهاند.
🔆۳. من مرحوم دکتر علی شریعتی را دوست دارم؛ هم به دلیل دانش و آگاهیهای گستردۀ او، و هم به دلیل تعهدی که به مردم و کشورش داشت و هم به دلیل آمیختگی دوران جوانی من و نسل من با نام و یاد او. هنوز آثار شریعتی مرا به وجد میآورد. گرما و خونی که در جملههای او است، هر دلی را گرم و بیتاب میکند.
🔆۴. شریعتی، شبیهترین روشنفکر ایرانی به انسان ایرانی است؛ یعنی انسانی که همه چیز را به همه چیز ربط میدهد، اما نه ربط افلاطونی که میگفت دانش شما در هیچ مسئلهای تغییر نمیکند مگر اینکه باور شما را در همۀ مسائل تغییر میدهد. در ربط شریعتیوار، راه تاریخ از ادبیات میگذرد و سیاست در نکاح آرمانها است و سرگردانی علوم انسانی از جنس حیرتهای عارفانه است و فلسفه درد اخلاق دارد و رسالت علوم انسانی همآغوشی با دین است و دین یعنی استخوانی که ابوذر میخواست بر سر زر و زور و تزویر بکوبد. شریعتی نابغهای بود که همۀ چیستی ما را در چند پرده جلو چشممان آورد و سپس به حال خود رها کرد و خود در میان ابری از دود سیگار به نیروانا رفت.
🔆۵. اکنون دیگر نزاعی نیست؛ چون نه سنت را رمقی مانده است و نه تجدد را رونقی. اما همچنان صدای شریعتی را میشنویم که «تونلها اگرچه تاریک و درازند، بنبست نیستند.»
🔹🔸رضا بابایی
📌کانال تلگرامی " یادداشت "
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆شریعتی در نگاه من
🖋ایرج صغیری
🔆هنوز تابستان بود، اواخر تابستان که از جنوب غرب مملکت راهی درست نقطه مقابلش یعنی شمال شرق شدم تا دانشگاه فردوسی مشهد را ببینم و پایان ببرم. گرمای بوشهرِ خفه کننده کجا و مشهدِ منجمد کجا ! تفاوت در همه چیز بود حتی لباس پوشیدن، گپ زدن، شرم و حیا و دوست یافتن همه دشوار بود و پیچیده. یک جنوبی ناگهان در قلب ادبیات ایران جای می گیرد. دبیران ما در بوشهر هرچند نجیب بودند و انسان دوست اما در برابر نامدارانی چون دکتر رجائی، دکتر متینی، دکتر نوید، دکتر سهامی، دکتر عبدالحمید زرین کوب و فحول دیگر فرهنگی، این بزرگواران کجا و آن نجیبان کجا. حرف زدن برایم سخت بود حتی با دانشجویان، تا حالا هیچ محیط دانشجویی را تجربه نکرده بودم. آنچه را که یاد گرفته بودم از دل کتاب بود اما حالا باید به چشمهای «دکتر علی محمد رجائی » نگاه کنم و تمام وجودم دریافت شود تا هیچ چیزی از گفته هایش از دستم نرود. دستپاچه بودم که ناگهان گفتند: یک اتفاق ! بعضی ها گفتند یک سردار به سوی ما می آید و برخی مالامالِ کینه درگوشمان می خواندند که یک خائنِ به ملت وارد دانشگاه ما می شود تا انقلابِ خلقی در آستانه ی خیزش را مانع شود. او در غرب دوره دیده، کینه ی تمدن و علم به سینه دارد. او مرتجع است . چه نامردانه بزرگواری تا این حد نجیب را خائن خواندند و در گوش منِ روستایی زده زمزمه کردند. انتخاب روستائیانی مثل من در دانشگاه های بزرگ ایران خود نقشه ای زیرکانه و خائنانه بود چون امثال من بدون هیچ زحمتی می پذیرفتیم و کینه ی هرکسی را که به قول خودشان دشمنی خلق ایران را وجهه ی همت خود قرار داده، باور می کردیم . هیچ اغراق نیست که بگویم اگر از بالا فرمان قتل این مرد بزرگ می آمد و وسیله اش را داشتیم هیچ شکی در این عمل به دل راه نمی دادیم. حتی نمی پرسیدیم از خود که چرا؟ چرا یک مرد با این همه دانایی و احساس و عاطفه، دشمنی با هموطنانش را وظیفه ی خود قرار داده؟ تا کسانی همچون من دریافتیم که این تهمت ها چه ناروا و نانجیبانه و زشت است دیری نگذشت. از رفقای چپی فرمان آمد که : « در سر کلاسهایتان این دکتر شریعتی خائن را ضایع کنید، سوال هایی طرح کنید که آبرویش برود، رسوایش کنید، تباهش کنید .» یادم می آمد از تهمت های قریش اما از سویی دیگر تردیدی جانکاه جگرگاهم را می درید. یادم آمد از « بأی ذنب قتلت؟ »
📌ادامه در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
https://drshariati.org/?p=25232
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه متن در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
https://drshariati.org/?p=25232
🖋ایرج صغیری
🔆هنوز تابستان بود، اواخر تابستان که از جنوب غرب مملکت راهی درست نقطه مقابلش یعنی شمال شرق شدم تا دانشگاه فردوسی مشهد را ببینم و پایان ببرم. گرمای بوشهرِ خفه کننده کجا و مشهدِ منجمد کجا ! تفاوت در همه چیز بود حتی لباس پوشیدن، گپ زدن، شرم و حیا و دوست یافتن همه دشوار بود و پیچیده. یک جنوبی ناگهان در قلب ادبیات ایران جای می گیرد. دبیران ما در بوشهر هرچند نجیب بودند و انسان دوست اما در برابر نامدارانی چون دکتر رجائی، دکتر متینی، دکتر نوید، دکتر سهامی، دکتر عبدالحمید زرین کوب و فحول دیگر فرهنگی، این بزرگواران کجا و آن نجیبان کجا. حرف زدن برایم سخت بود حتی با دانشجویان، تا حالا هیچ محیط دانشجویی را تجربه نکرده بودم. آنچه را که یاد گرفته بودم از دل کتاب بود اما حالا باید به چشمهای «دکتر علی محمد رجائی » نگاه کنم و تمام وجودم دریافت شود تا هیچ چیزی از گفته هایش از دستم نرود. دستپاچه بودم که ناگهان گفتند: یک اتفاق ! بعضی ها گفتند یک سردار به سوی ما می آید و برخی مالامالِ کینه درگوشمان می خواندند که یک خائنِ به ملت وارد دانشگاه ما می شود تا انقلابِ خلقی در آستانه ی خیزش را مانع شود. او در غرب دوره دیده، کینه ی تمدن و علم به سینه دارد. او مرتجع است . چه نامردانه بزرگواری تا این حد نجیب را خائن خواندند و در گوش منِ روستایی زده زمزمه کردند. انتخاب روستائیانی مثل من در دانشگاه های بزرگ ایران خود نقشه ای زیرکانه و خائنانه بود چون امثال من بدون هیچ زحمتی می پذیرفتیم و کینه ی هرکسی را که به قول خودشان دشمنی خلق ایران را وجهه ی همت خود قرار داده، باور می کردیم . هیچ اغراق نیست که بگویم اگر از بالا فرمان قتل این مرد بزرگ می آمد و وسیله اش را داشتیم هیچ شکی در این عمل به دل راه نمی دادیم. حتی نمی پرسیدیم از خود که چرا؟ چرا یک مرد با این همه دانایی و احساس و عاطفه، دشمنی با هموطنانش را وظیفه ی خود قرار داده؟ تا کسانی همچون من دریافتیم که این تهمت ها چه ناروا و نانجیبانه و زشت است دیری نگذشت. از رفقای چپی فرمان آمد که : « در سر کلاسهایتان این دکتر شریعتی خائن را ضایع کنید، سوال هایی طرح کنید که آبرویش برود، رسوایش کنید، تباهش کنید .» یادم می آمد از تهمت های قریش اما از سویی دیگر تردیدی جانکاه جگرگاهم را می درید. یادم آمد از « بأی ذنب قتلت؟ »
📌ادامه در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
https://drshariati.org/?p=25232
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه متن در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
https://drshariati.org/?p=25232
🔷▪️از اوییم و بسوی او باز میگردیم...
🔆امروز بانوی شجاع و مقاوم، قدسی میرمعز،
با زندگی ای که سراسر به صبوری و پایداری گذشت، بدرود گفت و به دیدار دوست شتافت.
🔆فقدان این همسر همراه طی نیم قرن تلاش در راه آزادی و عدالت، آگاهی و تعالی، را به دکتر محمد ملکی و فرزندان عزیز ایشان تسلیت میگوییم، و برایشان صبر و شکیب، سلامت و استقامت آرزو میکنیم.
🔹🔸خانواده دکترعلی شریعتی🔸🔹
#تسلیت
#خانواده_دکتر_علی_شریعتی
* عکس: زندهیاد قدسی میرمعز با دکتر محمد ملکی و مهندس عزت سحابی...
🆔 @Shariati_SCF
🔆امروز بانوی شجاع و مقاوم، قدسی میرمعز،
با زندگی ای که سراسر به صبوری و پایداری گذشت، بدرود گفت و به دیدار دوست شتافت.
🔆فقدان این همسر همراه طی نیم قرن تلاش در راه آزادی و عدالت، آگاهی و تعالی، را به دکتر محمد ملکی و فرزندان عزیز ایشان تسلیت میگوییم، و برایشان صبر و شکیب، سلامت و استقامت آرزو میکنیم.
🔹🔸خانواده دکترعلی شریعتی🔸🔹
#تسلیت
#خانواده_دکتر_علی_شریعتی
* عکس: زندهیاد قدسی میرمعز با دکتر محمد ملکی و مهندس عزت سحابی...
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from غلامرضا امامی
روزنامه اعتماد :: شهادتي براي تاريخ
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/151232/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/151232/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-
روزنامه اعتماد
شهادتي براي تاريخ
غلامرضا امامي
🔷🔆روند یک جدایی تلخ !
🖋سید خلیل حسینی
🔆گمان نمی کنم ارادت من ، پدرم و همۀ کسانی که چون ما می اندیشند ، نیاز به یادآوری داشته باشد ، زیرا از آن چند صباحی بیش نگذشته است . … چگونه است که می بینیم پریروز مرا خواسته اند که تو عنصر ” نامطلوب ” شناخته شده ای ، دیروز حکمی به دستم می دهند که صلاحیت تدریس نداری و امروز فتوا از مشهد می رسد که : ای مردم ، به حرفش گوش ندهید ، کتابش را مخوانید ، که تو ” ولایت ” نداری ! …
🔆به خدا سوگند که ترس از فتوای سرکار و بیم زیان و خطری که ممکن است متوجۀ من شود مرا به نوشتن این نامه وانداشته است که علت نوشتن این نامه احساس این درد بزرگ است که می بینم شما را چنان زندانی منافع خویش کرده اند و در حصاری تنگ گرفته اند که تنها راه ارتباط تان به عالم خارج ، فقط از طریق یکی دو نفری است که جز اتصال سببی ، با شخص شما هیچ گونه تجانسی ندارند . …(۱)
این بخشی از نامۀ دکتر علی شریعتی به آیت الله میلانی است .
🔆قصه چیست؟ چرا زمانی آیت الله میلانی تمام قد از کانون نشر حقایق اسلامی و بنیانگذار آن استاد محمد تقی شریعتی حمایت می کند . حتی با بسته شدن کانون فعالیت های آن در منزل ایشان ادامه می یابد. اما پس از چندی بروز اختلافات ، رشته این ارتباط را از هم می گسلد . ماهیت این اختلاف چیست ؟ چه کسانی در بروز و تشدید آن نقش آفرینی کردند ؟ اسناد منتشره از ساواک ، سازمان امنیت حکومت پهلوی ، حکایت از دست های پیدا و پنهانی دارد که این جدایی را رقم زده اند. (۲) این قصه تا جایی ادامه می یابد که از بیت ایشان بر علیه دکتر علی شریعتی فتوا صادر می شود. یکی از منسوبین ایشان ، کتاب ” دکتر چه می گوید ؟ ” را بر علیه دکتر علی شریعتی منتشر می کند. و توان نیروهای همدلی که – در آن سال های سخت و سیاه چشم امیدشان به حمایت ایشان گرم و امیدوار بود – به جدال های قلمی و جنگ های زرگری هرز می رود و آن جدایی و نقار پیش می آید .
🔆روایت حضرت محمد علی مهدوی راد از روند این جدایی خواندنی و عبرت آموز است :
🔷🔆قصۀ جدایی
🔆هنگامی که کانون نشر حقایق اسلامی را بستند آیت الله میلانی اجازه دادند استاد محمد تقی شریعتی در بیرونی خانهٔ ایشان همان برنامهٔ کانون را ادامه دهند.
🔆استاد شبهای جمعه تفسیر میگفتند. شب های شنبه بحث آزاد بود. پیش از ظهر جمعه سخنرانی میکردند. شرح نهج البلاغه میگفتند و جوانها، مثل پرویز خرسند، دکتر علی شریعتی، امیر پور و … مقاله میخواندند. تا زمانی که ماجرای علی پیش آمد. استاد میگفتند: من میدانستم ساواک پشت پردهٔ ماجرا است. کسانی از تهران آمدند و نزد آیتالله از علی بدگویی کردند. لذا ایشان به علی بدبین شده بودند. استاد گفتند چندبار خدمتشان رسیدم و توضیح دادم، موثر واقع نشد. از آن به بعد به محضرشان نرفتم و جدایی پیش آمد.
🔆به یاد دارم ساعت سه و نیم بعد از ظهر بود که خبر درگذشت آیت الله میلانی را شنیدم. مدرسه تعطیل بود. به خانهٔ استاد رفتم. بلندگوی مسجد گوهرشاد قرآن پخش میکرد. استاد پرسیدند: چه خبر شده؟ گفتم آیت الله میلانی زندگی را بدرود گفتند. خیلی متاثر شدند. چند بار به زانوشان کوبیدند. اشک به گونهشان سرازیر شد. مدتی طولانی سر را بلند نکردند، آن گاه چندین و چند مرتبه بر زانو زدند و مکرر گفتند: ای وای انگار دیشب بود! پس از اندکی که استاد آرام گرفتند، گفتم: استاد چه چیز انگار دیشب بود؟ فرمودند: آخرین دیدار من با ایشان.
🔆پررویی کردم گفتم: استاد چرا این جدایی اتفاق افتاد؟ چرا روابط شما تیره شد؟ بارها در همین اتاق من از زبان شما تجلیل و تکریم بسیاری دربارهٔ ایشان شنیده بودم و … استاد فرمودند: درست است، ایشان به من لطف داشتند. محبت داشتند، لطف زاید الوصف ، وقتی دست مرا برای ادامه کار از همه جا کوتاه کردند، ایشان جلسات من را به خانهشان بردند و بارها با من در مسائل مهم مشورت میکردند، تا اینکه جو سازی علیه «علی» شروع شد ( استاد همواره از فرزند برومندش با تعبیر علی یاد میکردند) و آن جزوه های _ دکتر چه میگوید _ به قلم نوهٔ ایشان آقای سید فاضل حسینی پخش شد.
📌ادامه در لینک وبسایت بنیاددکتر شریعتی
http://drshariati.org/?p=25279
#یادداشت_اختصاصی
#خلیل_حسینی
#روایت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋سید خلیل حسینی
🔆گمان نمی کنم ارادت من ، پدرم و همۀ کسانی که چون ما می اندیشند ، نیاز به یادآوری داشته باشد ، زیرا از آن چند صباحی بیش نگذشته است . … چگونه است که می بینیم پریروز مرا خواسته اند که تو عنصر ” نامطلوب ” شناخته شده ای ، دیروز حکمی به دستم می دهند که صلاحیت تدریس نداری و امروز فتوا از مشهد می رسد که : ای مردم ، به حرفش گوش ندهید ، کتابش را مخوانید ، که تو ” ولایت ” نداری ! …
🔆به خدا سوگند که ترس از فتوای سرکار و بیم زیان و خطری که ممکن است متوجۀ من شود مرا به نوشتن این نامه وانداشته است که علت نوشتن این نامه احساس این درد بزرگ است که می بینم شما را چنان زندانی منافع خویش کرده اند و در حصاری تنگ گرفته اند که تنها راه ارتباط تان به عالم خارج ، فقط از طریق یکی دو نفری است که جز اتصال سببی ، با شخص شما هیچ گونه تجانسی ندارند . …(۱)
این بخشی از نامۀ دکتر علی شریعتی به آیت الله میلانی است .
🔆قصه چیست؟ چرا زمانی آیت الله میلانی تمام قد از کانون نشر حقایق اسلامی و بنیانگذار آن استاد محمد تقی شریعتی حمایت می کند . حتی با بسته شدن کانون فعالیت های آن در منزل ایشان ادامه می یابد. اما پس از چندی بروز اختلافات ، رشته این ارتباط را از هم می گسلد . ماهیت این اختلاف چیست ؟ چه کسانی در بروز و تشدید آن نقش آفرینی کردند ؟ اسناد منتشره از ساواک ، سازمان امنیت حکومت پهلوی ، حکایت از دست های پیدا و پنهانی دارد که این جدایی را رقم زده اند. (۲) این قصه تا جایی ادامه می یابد که از بیت ایشان بر علیه دکتر علی شریعتی فتوا صادر می شود. یکی از منسوبین ایشان ، کتاب ” دکتر چه می گوید ؟ ” را بر علیه دکتر علی شریعتی منتشر می کند. و توان نیروهای همدلی که – در آن سال های سخت و سیاه چشم امیدشان به حمایت ایشان گرم و امیدوار بود – به جدال های قلمی و جنگ های زرگری هرز می رود و آن جدایی و نقار پیش می آید .
🔆روایت حضرت محمد علی مهدوی راد از روند این جدایی خواندنی و عبرت آموز است :
🔷🔆قصۀ جدایی
🔆هنگامی که کانون نشر حقایق اسلامی را بستند آیت الله میلانی اجازه دادند استاد محمد تقی شریعتی در بیرونی خانهٔ ایشان همان برنامهٔ کانون را ادامه دهند.
🔆استاد شبهای جمعه تفسیر میگفتند. شب های شنبه بحث آزاد بود. پیش از ظهر جمعه سخنرانی میکردند. شرح نهج البلاغه میگفتند و جوانها، مثل پرویز خرسند، دکتر علی شریعتی، امیر پور و … مقاله میخواندند. تا زمانی که ماجرای علی پیش آمد. استاد میگفتند: من میدانستم ساواک پشت پردهٔ ماجرا است. کسانی از تهران آمدند و نزد آیتالله از علی بدگویی کردند. لذا ایشان به علی بدبین شده بودند. استاد گفتند چندبار خدمتشان رسیدم و توضیح دادم، موثر واقع نشد. از آن به بعد به محضرشان نرفتم و جدایی پیش آمد.
🔆به یاد دارم ساعت سه و نیم بعد از ظهر بود که خبر درگذشت آیت الله میلانی را شنیدم. مدرسه تعطیل بود. به خانهٔ استاد رفتم. بلندگوی مسجد گوهرشاد قرآن پخش میکرد. استاد پرسیدند: چه خبر شده؟ گفتم آیت الله میلانی زندگی را بدرود گفتند. خیلی متاثر شدند. چند بار به زانوشان کوبیدند. اشک به گونهشان سرازیر شد. مدتی طولانی سر را بلند نکردند، آن گاه چندین و چند مرتبه بر زانو زدند و مکرر گفتند: ای وای انگار دیشب بود! پس از اندکی که استاد آرام گرفتند، گفتم: استاد چه چیز انگار دیشب بود؟ فرمودند: آخرین دیدار من با ایشان.
🔆پررویی کردم گفتم: استاد چرا این جدایی اتفاق افتاد؟ چرا روابط شما تیره شد؟ بارها در همین اتاق من از زبان شما تجلیل و تکریم بسیاری دربارهٔ ایشان شنیده بودم و … استاد فرمودند: درست است، ایشان به من لطف داشتند. محبت داشتند، لطف زاید الوصف ، وقتی دست مرا برای ادامه کار از همه جا کوتاه کردند، ایشان جلسات من را به خانهشان بردند و بارها با من در مسائل مهم مشورت میکردند، تا اینکه جو سازی علیه «علی» شروع شد ( استاد همواره از فرزند برومندش با تعبیر علی یاد میکردند) و آن جزوه های _ دکتر چه میگوید _ به قلم نوهٔ ایشان آقای سید فاضل حسینی پخش شد.
📌ادامه در لینک وبسایت بنیاددکتر شریعتی
http://drshariati.org/?p=25279
#یادداشت_اختصاصی
#خلیل_حسینی
#روایت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆«... آنچه باید ذبح میکردی، اسماعیل نبود، بندِ اسماعیل بود ! ...»
📌 شریعتی،ع.، ۶/۱۸۱
[«حج»(م.آ.۶)، تهران: الهام، ۱۳۶۲(چ ۲۰، ۱۳۸۷)، ص۱۸۱]
🔷 عید قربان بر مؤمنان راستین مبارکباد 🔷
🔆تصویر: تابلوی "آزمون بزرگ" اثر استاد محمود فرشچیان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 شریعتی،ع.، ۶/۱۸۱
[«حج»(م.آ.۶)، تهران: الهام، ۱۳۶۲(چ ۲۰، ۱۳۸۷)، ص۱۸۱]
🔷 عید قربان بر مؤمنان راستین مبارکباد 🔷
🔆تصویر: تابلوی "آزمون بزرگ" اثر استاد محمود فرشچیان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆 »... «تشیع» بهمعنی «پیروی کردن» است و
این یک «عمل» است و نه یک احساس ..؛
... ما تشیع علی را با تملّق علی عوضی گرفتهایم ! «
📌 شریعتی، ع.، م.آ.۲۶ (علی)،
تهران: آمون، چ۸، ۱۳۷۷، ص۲۲۵
🔷 عید غدیر بر پیروان راستین امام علی مبارکباد ! 🔷
🔆 خطاطی: م.م.
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
این یک «عمل» است و نه یک احساس ..؛
... ما تشیع علی را با تملّق علی عوضی گرفتهایم ! «
📌 شریعتی، ع.، م.آ.۲۶ (علی)،
تهران: آمون، چ۸، ۱۳۷۷، ص۲۲۵
🔷 عید غدیر بر پیروان راستین امام علی مبارکباد ! 🔷
🔆 خطاطی: م.م.
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🖋دکتر علی شریعتی:
🔆«...استادم علی است، مرد بیبیم و بیضعف و پر صبر و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید.»
📌 م.آ.۲
#مصدق
#آزادی_خواهی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆«...استادم علی است، مرد بیبیم و بیضعف و پر صبر و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید.»
📌 م.آ.۲
#مصدق
#آزادی_خواهی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from Emdad-Pooran
بهنام خداوند حقیقت، خیر، و زیبایی
✅به همت و پشتیبانی نکوکاران حامی امدادگری، کارگروه «امداد-پوران، شریعتی» توانست به یاری هموطنان مبتلا به بیماری کرونا بشتابد و با توصیه و نظارت مستقیم کادر پزشکی و تأیید کارشناسان فنی، در راستای رفع نیازمندیهای کادر درمانی کشور در مناطق محروم کشور، اقدام به خرید یک دستگاه تنفسی -- وانتیلاتور DRAGER --نماید.
این دستگاه که در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۳ به شهر طبس اهدا شد، هماکنون در بیمارستان شهید مصطفی خمینی آن شهر مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
کارگروه امداد-پوران، شریعتی از یکایک حامیان گرانقدری که ما را در این امر ملی و انسانی یاری رساندند باردیگر قدردانی و تشکر میکند.
کارگروه امداد-پوران، شریعتی، اول شهریور ۱۳۹۹
هر که کارد گردد انبارش تهی
لیکش اندر مزرعه باشد بهی
وانک در انبار ماند و صرفه کرد
اشپش و موش حوادث پاک خورد
#کارگروه_امداد_پوران_شریعتی
#گزارش
#کرونا
🔶 نشانی تلگرام
🆔@Emdad_Shariati_Pooran
🔶 صفحه اینستاگرام
🆔http://instagram.com/emdadpouran
https://telegra.ph/Emdad-Shariati-Pooran-08-24
✅به همت و پشتیبانی نکوکاران حامی امدادگری، کارگروه «امداد-پوران، شریعتی» توانست به یاری هموطنان مبتلا به بیماری کرونا بشتابد و با توصیه و نظارت مستقیم کادر پزشکی و تأیید کارشناسان فنی، در راستای رفع نیازمندیهای کادر درمانی کشور در مناطق محروم کشور، اقدام به خرید یک دستگاه تنفسی -- وانتیلاتور DRAGER --نماید.
این دستگاه که در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۳ به شهر طبس اهدا شد، هماکنون در بیمارستان شهید مصطفی خمینی آن شهر مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
کارگروه امداد-پوران، شریعتی از یکایک حامیان گرانقدری که ما را در این امر ملی و انسانی یاری رساندند باردیگر قدردانی و تشکر میکند.
کارگروه امداد-پوران، شریعتی، اول شهریور ۱۳۹۹
هر که کارد گردد انبارش تهی
لیکش اندر مزرعه باشد بهی
وانک در انبار ماند و صرفه کرد
اشپش و موش حوادث پاک خورد
#کارگروه_امداد_پوران_شریعتی
#گزارش
#کرونا
🔶 نشانی تلگرام
🆔@Emdad_Shariati_Pooran
🔶 صفحه اینستاگرام
🆔http://instagram.com/emdadpouran
https://telegra.ph/Emdad-Shariati-Pooran-08-24
Telegraph
@Emdad_Shariati_Pooran
بهنام خداوند حقیقت، خیر، و زیباییبه همت و پشتیبانی نکوکاران حامی امدادگری، کارگروه «امداد-پوران، شریعتی» توانست به یاری هموطنان مبتلا به بیماری کرونا بشتابد و با توصیه و نظارت مستقیم کادر پزشکی و تأیید کارشناسان فنی، در راستای رفع نیازمندیهای کادر درمانی…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒کدام حسین؟ رو به کدام قبله؟
🔆 علی شریعتی درباره «امام حسین»، قیام و شهادت او چهار مطلب مشهور دارد. این چهار عنوان از عاشورای 1349 تا عاشورای 1351عرضه شده است و در این میان رساله «حسین وارث آدم »متن مکتوب و قدیمی ترین است سه عنوان دیگر هر سه در حسینیه ارشاد ایراد گردیده است:
🔆📗حسین وارث آدم
📌نام دیگر : میراث آدم
🔹معادل مکتوب: م.آ.۱۹
🔸سال نشر: ۱۳۴۹
🔆این رساله در عاشورا ۱۳۴۹ نوشته شده و یکسال بعد و برای اولین بار در دانشکده پلی تکنیک توسط شریعتی خوانده می شود. او این متن را بار دیگر در خرداد ماه همین سال بر سر کلاس های اسلامشناسی ، درس 18 به جای سیر همیشگی کلاس از رو قرائت می کند.
🔆📗شهادت
📌معادل مکتوب:م.آ.19
🔹زمان:6/12/1350
🔸مکان:حسینیه ارشاد
🔆شریعتی در این سخنرانی که به مناسبت عاشورا در حسینیه ارشاد ایراد شده است با این تذکر تاریخی آغاز می کند: اینکه حادثه عاشورای 60 هجری در کربلا را نباید به عنوان یک حادثه مجرد تاریخی ارزیابی کرد و بر آن گریست بلکه نشاندن این حادثه در بستر حرکت تاریخی است که انتخاب امام حسین را برای نه گفتن به نظام غاصب، وجهی تاریخی می دهد؛ نظامی که برآمده از نهضت پیامبر است و به نام میراث دار پیامبر به میدان آمده است. انتخاب شهادت در عصر نتوانستن از سوی امام حسین در نتیجه انتخاب روشی است به قصد افشا کردن غصب و نشان دادن حقیقت و به قصد تضمین حیات یک ملت.
🔆📗پس از شهادت
📌معادل مکتوب: م.آ. 19
🔸زمان: ۱۳۵۰/۰۷/۱۲
🔹مکان: مسجد نارمک
🔸دوره 1347-1351
🔆سخنرانی« پس از شهادت» در مسجد نارمک و در هفتم اسفندماه 1350 ایراد گردید. در پایان سخنرانی تظاهرات با شکوهی توسط حاضرین در مسجد برپا می شود و با دستگیری تعداد وسیعی از حاضرین به پایان می رسد.
🔆📗نقش انقلابی یاد و یادآوران
📌معادل مکتوب:م.آ.7
🔸زمان: ۱۳۵۱/۰۶/۲۱
🔹مکان:حسینیه ارشاد
🔆نقش انقلابی یاد و یادآوران با نام ذکر و ذاکر نیز شناخته شده است. شریعتی در این کنفرانس به نقش و اهمیت حافظه و یادآوری در زمانه ای که امکان به ثبت رساندن تاریخ سرکوب شدگان و ستم های تاریخی نیست تکیه می کند. پراتیک یادآوری دیروز نوعی مقاومت در برابر فراموشی و سکوت است. با این مقدمه به سراغ عاشورا و قیام امام حسین می رود و به نقش سوگ در تاریخ شیعه می پردازد و این تذکر که پس از صفویه سوگ باید بدل به شناخت شود.
#معرفی_آثار
#مکتوب
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆 علی شریعتی درباره «امام حسین»، قیام و شهادت او چهار مطلب مشهور دارد. این چهار عنوان از عاشورای 1349 تا عاشورای 1351عرضه شده است و در این میان رساله «حسین وارث آدم »متن مکتوب و قدیمی ترین است سه عنوان دیگر هر سه در حسینیه ارشاد ایراد گردیده است:
🔆📗حسین وارث آدم
📌نام دیگر : میراث آدم
🔹معادل مکتوب: م.آ.۱۹
🔸سال نشر: ۱۳۴۹
🔆این رساله در عاشورا ۱۳۴۹ نوشته شده و یکسال بعد و برای اولین بار در دانشکده پلی تکنیک توسط شریعتی خوانده می شود. او این متن را بار دیگر در خرداد ماه همین سال بر سر کلاس های اسلامشناسی ، درس 18 به جای سیر همیشگی کلاس از رو قرائت می کند.
🔆📗شهادت
📌معادل مکتوب:م.آ.19
🔹زمان:6/12/1350
🔸مکان:حسینیه ارشاد
🔆شریعتی در این سخنرانی که به مناسبت عاشورا در حسینیه ارشاد ایراد شده است با این تذکر تاریخی آغاز می کند: اینکه حادثه عاشورای 60 هجری در کربلا را نباید به عنوان یک حادثه مجرد تاریخی ارزیابی کرد و بر آن گریست بلکه نشاندن این حادثه در بستر حرکت تاریخی است که انتخاب امام حسین را برای نه گفتن به نظام غاصب، وجهی تاریخی می دهد؛ نظامی که برآمده از نهضت پیامبر است و به نام میراث دار پیامبر به میدان آمده است. انتخاب شهادت در عصر نتوانستن از سوی امام حسین در نتیجه انتخاب روشی است به قصد افشا کردن غصب و نشان دادن حقیقت و به قصد تضمین حیات یک ملت.
🔆📗پس از شهادت
📌معادل مکتوب: م.آ. 19
🔸زمان: ۱۳۵۰/۰۷/۱۲
🔹مکان: مسجد نارمک
🔸دوره 1347-1351
🔆سخنرانی« پس از شهادت» در مسجد نارمک و در هفتم اسفندماه 1350 ایراد گردید. در پایان سخنرانی تظاهرات با شکوهی توسط حاضرین در مسجد برپا می شود و با دستگیری تعداد وسیعی از حاضرین به پایان می رسد.
🔆📗نقش انقلابی یاد و یادآوران
📌معادل مکتوب:م.آ.7
🔸زمان: ۱۳۵۱/۰۶/۲۱
🔹مکان:حسینیه ارشاد
🔆نقش انقلابی یاد و یادآوران با نام ذکر و ذاکر نیز شناخته شده است. شریعتی در این کنفرانس به نقش و اهمیت حافظه و یادآوری در زمانه ای که امکان به ثبت رساندن تاریخ سرکوب شدگان و ستم های تاریخی نیست تکیه می کند. پراتیک یادآوری دیروز نوعی مقاومت در برابر فراموشی و سکوت است. با این مقدمه به سراغ عاشورا و قیام امام حسین می رود و به نقش سوگ در تاریخ شیعه می پردازد و این تذکر که پس از صفویه سوگ باید بدل به شناخت شود.
#معرفی_آثار
#مکتوب
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒اسطوره حسین در میانه دو ادعا:حافظه یا تاریخ
🖋سوسن شریعتی
🔆مشکل ما از یک سو دینداری ای است که مدام خود را بر محور مرگ، رنج و گذشته تعریف می کند و از حافظه هویت ساخته است و از سوی دیگر قدرتی که خود را متولی مظلومیت معرفی می کند. هم مومن و هم سیاستمدار مشروعیتشان را از خاطره یک رنج می گیرند و مظلومیتی که شده است ابزار بسیج ، کسب قدرت و هویتی که گاه مغرور است به جسارت حسین و گاه گریان بر مظلومیت یک قربانی: هم این و آنی که یا می میرد یا می میراند.
🔆واقعیت این است که نه حافظه کاملا وفادار است و نه تاریخ کاملا بی جانب. حافظه آنچه را به یاد می آورد همیشه بخشی از حقیقت است و معمولا دست خورده و گزیش شده و تغییر ماهیت داده و به یمن فراموش کردن بخش دیگر واقعیت ممکن می گردد. تاریخ نیز همواره تفسیری است از امر گذشته و هر تفسیری تفسیری است معاصر. هم گذشته ای که فراخوانده می شود گزینشی است و هم هویتی که بر آن اساس ساخته می شود سیال است و هر بار جوری تعریف می شود. این است که حسینی که حافظه های سیال مومنین به یاد می آورند هر بار به شکلی است و تفاسیر تاریخی ای که قیام امام حسین در پی داشته است هر بار معاصر. اقلیت قربانی جوری به یاد می آورد و جوری تفسیر می کند و اکثریت سیاسی به گونه ای مدیریت و بسیج می کند. حسین من، حسین ما و حسین آن ها: کدام حسین؟
#اسطوره_حسین
#حافظه_تاریخ
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مطالعه کامل مقاله فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/اسطوره-حسین-در-میانه-دو-ادعاحافظه-یا-تاریخ-09-09
🖋سوسن شریعتی
🔆مشکل ما از یک سو دینداری ای است که مدام خود را بر محور مرگ، رنج و گذشته تعریف می کند و از حافظه هویت ساخته است و از سوی دیگر قدرتی که خود را متولی مظلومیت معرفی می کند. هم مومن و هم سیاستمدار مشروعیتشان را از خاطره یک رنج می گیرند و مظلومیتی که شده است ابزار بسیج ، کسب قدرت و هویتی که گاه مغرور است به جسارت حسین و گاه گریان بر مظلومیت یک قربانی: هم این و آنی که یا می میرد یا می میراند.
🔆واقعیت این است که نه حافظه کاملا وفادار است و نه تاریخ کاملا بی جانب. حافظه آنچه را به یاد می آورد همیشه بخشی از حقیقت است و معمولا دست خورده و گزیش شده و تغییر ماهیت داده و به یمن فراموش کردن بخش دیگر واقعیت ممکن می گردد. تاریخ نیز همواره تفسیری است از امر گذشته و هر تفسیری تفسیری است معاصر. هم گذشته ای که فراخوانده می شود گزینشی است و هم هویتی که بر آن اساس ساخته می شود سیال است و هر بار جوری تعریف می شود. این است که حسینی که حافظه های سیال مومنین به یاد می آورند هر بار به شکلی است و تفاسیر تاریخی ای که قیام امام حسین در پی داشته است هر بار معاصر. اقلیت قربانی جوری به یاد می آورد و جوری تفسیر می کند و اکثریت سیاسی به گونه ای مدیریت و بسیج می کند. حسین من، حسین ما و حسین آن ها: کدام حسین؟
#اسطوره_حسین
#حافظه_تاریخ
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مطالعه کامل مقاله فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/اسطوره-حسین-در-میانه-دو-ادعاحافظه-یا-تاریخ-09-09
Telegraph
اسطوره حسین در میانه دو ادعا:حافظه یا تاریخ
🖋سوسن شریعتی از اسطوره های دینی -تاریخی هر بار می شود سوالی پرسید و پاسخی را ممکن دانست. کاربردشان همین است: تا بی نهایت تفسیر و استخراج روایت. شریعتی چهل سال پیش تلاش کرد با طرح پرسشی تاریخی چگونگی شهادت حسین را به چرایی شهادت او بدل کند: چرا حسین قیام کرد؟…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🖋علی شریعتی
🔆»... «وقتی زور ردای تقوی به تن میکند، بزرگترین فاجعه به بار میآید»، و مگر نه تاریخ همواره شاهد بوده است که این ردا را همیشه از «معبدها» به «قصرها» میبردهاند ؟ ...«
📌 شریعتی، ع.، «حسین وارث آدم»، م.آ. ۱۹، تهران: قلم، چ.۱۱، ۱۳۸۳، ص۷۴
#ردای_تقوا
#معبدها
#زور
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆»... «وقتی زور ردای تقوی به تن میکند، بزرگترین فاجعه به بار میآید»، و مگر نه تاریخ همواره شاهد بوده است که این ردا را همیشه از «معبدها» به «قصرها» میبردهاند ؟ ...«
📌 شریعتی، ع.، «حسین وارث آدم»، م.آ. ۱۹، تهران: قلم، چ.۱۱، ۱۳۸۳، ص۷۴
#ردای_تقوا
#معبدها
#زور
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆«نقش انقلابی یاد و یادآوران»
🖋سارا شریعتی
🔷🔸«سخنرانی سارا شریعتی در مهرماه 1397 در حلقه مطالعاتی میقات. این متن خلاصه بخش اول صحبت ایشان است.»
🔆«درست بر خلاف عنوان که نقش انقلابی یاد و یادآوران است، تز اصلی این متن اینست که یاد یادآوران از صفویه به بعد دیگر نقش انقلابی ایفا نمی کند بلکه بر عکس به ابزار تبلیغاتی قدرت بدل شده است. در این دوره مهمترین وظیفه دیگر نه یاد آوری که شناخت است.»
🔆«یاد دیگر رسالت نیست. یادآوری نقش انقلابی ندارد. امروز رسالت ما شناخت و آگاهی بخشی است.»
🔆«شریعتی در متن وصیتاش میگوید، اکنون شهیدان کارشان را به پایان برده اند و خاموش رفته اند... و ما پیام آور خون آنها و پیام آور انقلاب آنها هستیم. به بیان دیگر، پروژه دیگر خون نیست، پیام است. بمیر و بمیران نیست، آگاهیبخشی است. پروژه، یک جنگ رهاییبخش برای نجات خود اسلام است...»
🔆«پیش از صفویه شیعه وقتی نام محمد را میشنید حق داشت بپرسد کدام محمّد؟ و پس از صفویه شیعه وقتی یاد حسین را میشنود باید بپرسد کدام حسین؟»
#کدام_حسین
#یاد_یادآوران
#یادداشت_اختصاصی
#سارا_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🆔@rebaatmagazine
📎 برای مطالعه کل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://gourl.page.link/2rr7
🖋سارا شریعتی
🔷🔸«سخنرانی سارا شریعتی در مهرماه 1397 در حلقه مطالعاتی میقات. این متن خلاصه بخش اول صحبت ایشان است.»
🔆«درست بر خلاف عنوان که نقش انقلابی یاد و یادآوران است، تز اصلی این متن اینست که یاد یادآوران از صفویه به بعد دیگر نقش انقلابی ایفا نمی کند بلکه بر عکس به ابزار تبلیغاتی قدرت بدل شده است. در این دوره مهمترین وظیفه دیگر نه یاد آوری که شناخت است.»
🔆«یاد دیگر رسالت نیست. یادآوری نقش انقلابی ندارد. امروز رسالت ما شناخت و آگاهی بخشی است.»
🔆«شریعتی در متن وصیتاش میگوید، اکنون شهیدان کارشان را به پایان برده اند و خاموش رفته اند... و ما پیام آور خون آنها و پیام آور انقلاب آنها هستیم. به بیان دیگر، پروژه دیگر خون نیست، پیام است. بمیر و بمیران نیست، آگاهیبخشی است. پروژه، یک جنگ رهاییبخش برای نجات خود اسلام است...»
🔆«پیش از صفویه شیعه وقتی نام محمد را میشنید حق داشت بپرسد کدام محمّد؟ و پس از صفویه شیعه وقتی یاد حسین را میشنود باید بپرسد کدام حسین؟»
#کدام_حسین
#یاد_یادآوران
#یادداشت_اختصاصی
#سارا_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🆔@rebaatmagazine
📎 برای مطالعه کل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://gourl.page.link/2rr7
Telegraph
«نقش انقلابی یاد و یادآوران»
سارا شریعتی بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه سرنوشت شریعتی سرنوشت غریبی است: مشهور اما ناشناخته. نام او را بر خیابانها، کوچهها، بیمارستانها و مدارس و مغازهها گذاشته اند. در کلاسهای دبیرستان و دانشگاه، اغلب پرسش یا بحثی درباره شریعتی هست، حتی یکی از سه تالار…