بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
1.96K subscribers
1.13K photos
143 videos
52 files
688 links
Shariati (Dr Ali) Cultural Foundation
Download Telegram
‍ ‍‍ 🔷🔸نگاهی دیگر به چمران

🖋 احسان شریعتی

🔹نام زنده‌یاد مصطفی چمران را نخستین بار در سنین جوانی از زنده‌یاد حسین برازنده شنیده بودم. زمانی که دکتر شریعتی پس از زندان خانه‌نشین شده بود؛ و برازنده که از مشهد آمده بود تا نمیدانم از چه کانالی پیامی از لبنان و چمران را برای دکتر ‌بیآورد. از دکتر پرسیدم توضیح داد که چمران از دوستان همفکر ما در دوران تأسیس نهضت آزادی در خارج کشور- شاخهٔ امریکا- مانند دکتر ابراهیم یزدی است، که سپس، برای مبارزه به فلسطین رفته و پس از آشنایی با امام موسی صدر، «حرکت محرومین» در لبنان و شاخه نظامی آن موسوم به «افواج مقاومت لبنان» (امل)، را براه انداخته است.

🔸دکتر شریعتی چنان‌که خود می‌گفت با همفکرانش نام «نهضت آزادیبخش» را برای این تاسیس پیشنهاد داده بود، اما فکر کنم مهندس بازرگان و همفکرانشان نام نهضت آزادی را برای تاکید بر وجه ضداستبدادی ترجیح داده اند. حتی نام مجاهدین خلق هم در آغاز «سازمان آزادیبخش» (مانند فلسطین و سایر جنبش‌های ضداستعماری ضداستبدادی) بود. سرمشق(پارادایم) مبارزاتی دوران پس از کودتا، و بويژه در دههٔ ۴۰، «مقاومت» قهرآمیز (مسلحانه) بود. در همین مسیر نیز شماری از فعالین ملی به مصر و فلسطین رفتند برای تدارک نوعی سازماندهی جنبشی که با جمعبندی دلایل شکست جنبش‌های گذشته، مکتبی، تشکیلاتی غیرقطبی و متکی به مشی رهائی‌بخش (یا مقاومت مسلح در برابر امدریالیسم و دیکتاتوری) باشد. دکتر شریعتی البته با بازگشت به ایران فراسوی رفرمیسم و براندازی، خطمشی سومی برگزید که آنرا «مشی آگاهی رها‌ی‌بخش» می‌خوانیم.

🔹دکتر چمران را برای بار نخست، در ایام سوگ و به امانت‌گذاری پیکر دکتر شریعتی در زینبیهٔ سوریه حضوری دیدم. او در آن مراسم نقش فعالی داشت. تابوت را در خاک به امانت گذارد و بخش هایی از آثار دکتر را قرائت کرد. شیفتهٔ کویر شریعتی بود و به‌گفتهٔ خود در سنگر آنرا می‌خواند. او را عارفی چریک یافتم که خود به‌شکل منفرد به این جنبش در لبنان پیوسته و در خدمت به مردم و شیعیان جنوب آن کشور تلاش می‌کند. مرا به جنوب لبنان برد و در شهری نزدیک مرز فلسطین به بیمارستانی که مبارزان زخمی‌ مقاومت امل در آن بستری بودند. اسامی انقلابیون جهان بزرک جهان مانند چه و غیره را بر خود گذاشته بودند. از شیوهٔ برخورد نیروهای چپ مارکسیستی در جنگ داخلی لبنان خیلی شکایت داشت (و درگیری با فلسطینی‌ها که در مراسم چهلم دکتر و موضع‌گیری یاسر عرفات تا حدودی رفع-و-رجوع شد). این درگیری‌ها در روحیهٔ او چنان اثر گزارده بود که، در کنار رخدادهای سازمان مجاهدین، که موجب جوّی و رویکردی ضدکمونیستی در میان دوستان و او شده بود. و در این مورد با او بحث داشتم و معتقد به ضرورت تفکیک میان رفتار برخی از نیروهای مدعی مارکسیستی با «چپ» (و سوسیالیسم و...) به‌طورکلی بودیم. متقابلا، برخی نیروی چپ مارکسیستی هم بعدها از او چهرهٔ یک غول سرکوبگر ساخته بودند (حتی پیش از ورود به ماجراهای کردستان).

🔸در ایران نیز پس از وقوع انقلاب و آغاز جنگ چند بار او را دیدم. یکبار به خانهٔ ما آمد و بسیار از روند حوادثی که ازجمله به حذف جریان ملی-مذهبی و نهضت از دولت و نظام می‌انجامید، انتقاد داشت. این که در پایان عمر نیز خود را وقف جنگ و دفاع از کشور کرد، به نظر من، قدری برای گریز از همین درگیری‌ها و انحصارطلبی‌ها در مرکز بود.
در آغاز جنگ با دوستان ارشاد به‌عنوان امدادرسانی در قالب هلال احمر به جبهه‌ها رفتیم و آخرین بار چمران را در ستاد رهبری عملیات جنگ‌های نامنظم (چریکی) دیدم. در دفترش نقشهٔ جبهه را بر دیوار نقش بسته بود و برایمان تشریح کرد که الآن در برابر ارتشی مقاومت می‌کنیم که شش برابر ما نیرومند است و ما به‌شکل ایذایی به آن ضربه می‌زنیم.
چمران چریکی عارف و چهره‌ای ملی-مذهبی و نهضتی بود که در ضمن، به تصور من، تنها راه خود را می‌پیمود. از این منظر کارش به شیوهٔ دکتر شریعتی در عالم فکر و فرهنگ و راه‌کار آگاهی‌بخش او، این شباهت را داشت که ضمن همدل و همسویی با جمع، همچون کرگدن «تنها» سفر می‌کرد. یادش را با بازخوانی و نقد میراث تلاش‌ها و مبارزات پیشگامان گذشته گرامی بداریم.


#چمران
#آگاهی
#آزادی
#عرفان
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
‍ ‍‍ 🔷🗒​«ننویسنده»!

🖋 سوسن شریعتی

🔆«ننویسندگی !چه کار سخت و خسته‌کننده‌ای است! ...سه چهار روز است احساس می‌کنم که گویی به کار سخت و رنج‌آوری مشغولم، سخت‌تر و تلخ‌تر از هر کاری، خسته‌کننده‌تر از هر عملی، آن هم چه کاری! هیچ تعطیل‌بردار نیست. ساعتی و لحظه‌ای بی‌کاری و استراحت ندارد. شبانه‌روزی است. یک دقیقه مهلت نمی‌دهد! بی‌طاقتم کرده است. در عمرم از کاری این‌چنین کوفته نشده‌ام، این‌چنین به فغانم نیاورده است. اصلاً هیچ‌وقت نمی‌دانستم، احساس نکرده بودم که ننوشتن هم کاری است و حالا می‌فهمم که چه کار طاقت‌فرسایی است. سه چهار روز است که مداوم، بدون لحظه‌ای بیکاری، دقیقه‌ای استراحت دارم نمی‌نویسم! امشب دیگر به زانو درآمدم. گفتم چند صفحه‌ای استراحت کنم، چند سطری نفس بکشم و حالم که کمی بهتر شد باز بروم سر ننوشتن. »

📌(علی شریعتی-گفتگوهای تنهایی)

🔆شریعتی از سال های نوجوانی تا آخرین لحظات زندگی اش که در آغاز میانسالگی به پایان رسید با کلمات سر و کار داشته است: در مجموع بیست و سه سال؛ بیست و سه سالی که تعطیل بردار نبوده است : با نوشتن در روزنامه خراسان در دهه سی آغاز می شود و در سال 56 با نوشتن رساله های ممنوعه( خودسازی انقلابی)به پایان می رسد. مجموعه این بیست و سه سال می شود. حدود16000صفحه مطلب؛ از نامه نگاری گرفته تا شعر، از سخنرانی تا مکتوب؛ از ترجمه تا تألیف. او تا به آخر عمر به هر دری می زند برای شنیده شدن و خوانده شدن. اولین تمرین های او برای نوشتن در حوزه عمومی به روزنامه خراسان در دهه سی بر می گردد؛ حول و حوش بیست سالگی . در این ایام مقالات او هم به ادبیات ربطی پیدا می کنند و هم به حوزه دین (مکتب واسطه) ؛ هم شعر می گوید، هم ترجمه می کند( ابوذر، در نقد و ادب،..). در سال های اقامت در اروپا نیز کار به همین منوال است.

🔆او به نوشتن مقالات کوتاه در ارگان دانشجویان ایرانی «ایران آزاد» و «نامه پارسی» ادامه می دهد و البته ترجمه «نیایش» اثر الکسیس کارل. با ورود به ایران و در همان سال های آغازین اقامت در مشهد (نیمه دوم دهه چهل) نخستین اثر خود را به نام «کویر» به چاپ می رساند. «هبوط » نیز در همین ایام نوشته می شود و نیز تمامی متونی که پس از مرگش به نام «گفتگوهای تنهایی» به چاپ رسیده اند و البته باز هم مقالاتی در نشریات ادبی چون هیرمند. تا قبل از آغاز سخنرانی در حسینیه ارشاد در سن 33 سالگی هیچ کس او را به عنوان سخنران نمی شناسد. بیشترین آثار مکتوب او در فاصله زمانی میان ۴۷ تا ۵۲ نوشته شده اند و از قضا در زمانی که به عنوان سخنران در حسینیه ارشاد مشغول به ایراد سخن است. اما بر خلاف تصور عمومی از میان 6600 صفحه اثر مکتوب فقط 2228 صفحه به متون کویریاتی اختصاص دارد و ۴۳۷۲ صفحه باقیمانده به حوزه اندیشه، دین و جامعه مربوط می شود. (« ما و اقبال»، «بازگشت به کدام خویش»، «حج»، «نیایش»، «حسین وارث آدم» و...)شریعتی از سال ۴۷ در رفت و آمد مدام میان تهران و مشهد است و کمی پس از استقرار در تهران دستگیر می شود. زیست موقتی و نداشتن خلوتی مستقر بی تردید پراتیک نوشتن را تحت تاثیر این موقعیت اورژانسی قرار می دهد. شریعتی می نویسد علی رغم اضطرار و اضطراب، علی رغم دربدری، علی رغم زمان تنگ و نبود امکانات. چه چیز می نویسد؟ شطحیات؟ علمی-پژوهشی؟ مقید به فرمات دانشگاهی؟ رساله های ادبی؟ با رفرانس؟ از جنس اندیشه؟ از نوع دین؟
شریعتی به هنگام مرگ 43 سال داشت و از خود حدود 16000صفحه متن مکتوب و شفاهی برجای گذاشت. در این میان ۶۶۰۰ صفحه به آثار مکتوب او اختصاص دارد که به شکل کتاب، رساله، نامه و مقالات کوتاه به چاپ رسیده است. نه وقتی می نوشت نویسندگانی بود و نه وقتی سخنرانی می کرد وعظ. چهل سال بحث و گفتگو پیرامون بركات و ضربات اندیشه ها ي او براي من معاصر ايراني اين گفته را تأييد مي كند.
او یک ننویسنده بود!

#ننویسنده
#علی_شریعتی
#نویسنده
#آثار_مکتوب
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF


📸عکس پیوست : دست نوشته علی شریعتی از گفتگوهای تنهایی
🔷🗒فمنیسم شریعتی

🖋حسین میرزانیا (پژوهشگر تاریخ)

🔆روح، جان، و بن‌مایهٔ اضلاع فکری شریعتی و اندام معرفتی و روش و منش کرداری او در مواجهه با "زن" تاکید و تایید و اصرار و اصالت‌بخشی به حق "انتخاب" زن میباشد. شریعتی با نقد بی‌وقفه گفتمان "زن به‌مثابه انسان درجهٔ دوم و زن به‌مثابه ابزار" ضمن مخالفت با هرگونه نگاه ابزاری و جنسیتی به زنان از حق بنیادی استقلال و انتخاب آنان دفاع می‌کند. استقلال و انتخابی که بتواند حقوق عادلانه و برابرانهٔ انسانی را برای آنان محقق کند و بر "آپارتاید جنسی" و ضدانسانی که خشونت و محرومیت و سلطه بر زن را تئوریزه و توجیه و اعمال می‌کند، پایان بخشد و بتواند از حق طبیعی و بدیهی انتخاب سبک زندگی و پوشش گرفته تا حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در تمامی دانشها و مقام و منصبها برخوردار باشد.

🔆فمنیسم شریعتی، انسان‌محور و مبتنی بر حقوق بنیادین انسانی اوست که این حقوق در شأن خالقیت و آفرینش تعبیه و هم‌ذات و هم‌پای او که پای در هستی می‌گذارد پدید می‌آید. در این نگرش، نژاد، زبان، باور، ایدئولوژی، قوم و قبیله، مکان و جایگاه و جنسیت عاملیتی در برخورداری از حقوق ندارند.

#حسین_میرزانیا
#فمنیسم_شریعتی
#یادداشت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF


📌برای مطالعه کامل متن به لینک زیر یاinstant view مراجعه فرمایید.

https://telegra.ph/فمنیسم-شریعتی-08-16
‍ ‍‍ 🔷🔆مارا به سخت‌جانی خود، این‌گمان نبود

📌به یاد استاد محمدتقی شریعتی ، جان شعله‌ور

🖋 افسانه شریعتی مزینانی

🔆هوا هنوز گرگ و میش بود که دررا می‌کوبیدند، از همان ابتدا کوبش‌ها شدید بود و با هرتأخیری، شدت بیشتری می‌گرفت، خبر، خوش نبود می‌دانستیم باز حکایت مکرر "بردن‌ها " است ، ساواک هربار که برای بردن پدر و برادر می‌آمد، صبح علی‌الطلوع را انتخاب می‌کرد،بخود می‌لرزیدیم و بیشتر از همه مادربود که به التماس می‌‌‌افتاد:
آقا! علی‌جان! چیز خطرناکی اگرهست قایم کنیم ، و همیشه چیزخطرناک بود،
بسرعت کتابها یا اطلاعیه‌ها و عکس‌هایی که نباید بدست آنها میافتادرا مخفی می‌کردیم. همیشه درجواب سؤال پدر و برادر که چه شده؟ چه‌خبراست؟
پاسخ این بود که هیچ، فقط شمارا می‌بریم تا به چندسؤال پاسخ بدهید
و برمی‌گردید ، والبته برگشتن‌ها خیلی طول می‌کشید ، چشم‌براهی، عادتمان شده‌بود، گاه خبرهایی که درز می‌کرد خوشایند نبود، بیقرار می‌شدیم اما فقط کارمان دعابود.

🔆پس از ماه‌ها که می‌آمدند، همه به گردشان حلقه می‌زدیم ، همه را نمی‌گفتند اما آنچه می‌گفتند هم درد داشت و هم غرور،قیافه‌هاشان تکیده‌بود و خسته بنظر می‌آمدند اما روحیه، قوی بود و محکم ، باخودت می‌گفتی کدام شعله ، چنین گرمشان می‌کند؟

🔆از فردایش خانه شلوغ می‌شد اقوام و فامیل میآمدند و سخن‌ها همه حول سیاست بود و حال و هوای زندان .
روزگار چنین گذشت و ....
پس از انقلاب ، روزی که برای دیدن پدر رفتم تابلویی جلب نظرم کردکه برسردر خانه نصب شده بود :

🔆بخاطر رعایت حال استاد ، ازبحث سیاسی خودداری کنید!
درخانه پس از احوالپرسی ، از پدر سؤال کردم آیا آن روزگارانی که چنان پرشور و مشتاق، مبارزه می‌کردید، چنین روزی را پیش‌بینی می‌کردید؟ اندوهی آشکار ، سیمای پاکش را پرکرد، مکثی کرد و گفت باباجان ما به تکلیف عمل می‌کنیم ،
گفتم اگر داداش بود؟
با تلخ‌خندی جواب داد : خوب شد نبود،
از اطاق بیرون زدم .

🔆بي شكوه و غريب و رهگذرند
يادهاي دگر ، چو برق و چو باد
ياد تو پرشكوه و جاويد است؛
وآشناي قديم دل... اما
اي دريغ،اي دريغ، اي دريغ...

(اخوان)

#یادداشت_اختصاصی
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی


🆔 @Shariati_SCF
🔷🔸شریعتی به «دموکراسی رادیکال» باور داشت (مردم‌سالاری مستقیم شورایی)

🖋احسان شریعتی

☀️بمناسبت ۲ آذر ۸۶مین زادروز آموزگار «مردم» علی شریعتی

🔸«مردم» در اندیشه شریعتی از جهان‌بینی فلسفی او می‌‌آید؛ آنجا که می‌گوید در جهان‌بینی توحیدی و در خوانش قرآنی در حوزه‌های تاریخی، اجتماعی و اقتصادی می‌توانید جای «الله»، «ناس» را بگذارید؛ یعنی در همه عرصه‌های تاریخی، اجتماعی و اقتصادی مردم نمایندهٔ خدا هستند یا اراده و دست خدا از آستین خلق برون می‌آید. به‌این‌ترتیب مبنای مردم‌سالاری در اندیشه شریعتی نوع جهان‌بینی و هستی‌شناسی او، یعنی توحید، است.

🔹دکتر شریعتی در آن مقطع مشخص تاریخی نیل به دموکراسی را با طی یک دوره گذار ممکن می‌دانست. و این «تز» تحت‌تأثیر جنبش‌های رها شده از استعمار که در کنفرانس باندونگ ۲۴ کشور آسیایی و افریقایی و بعدها جنبش‌ «غیرمتعهدها» به‌رهبری نهرو و ناصر و..، اعلام کرده بودند که پس از کسب استقلال، از طریق «دموکراسی متعهد و مهتدی» به سوی دموکراسی پیش می‌روند. از سوی دیگر، شریعتی از این نمونه برای فهم و تبیین مفهوم امامت در تشیع که به‌شکل خاصی قایل به تداوم نوعی رهبری فکری است، استفاده می‌کند. تشیع به این قائل است که در دورهٔ غیبت، دوره امامت خاص یا در تداوم نبوت پایان می‌یابد و در نگاه شریعتی در این دوران است که رهبری عقیدتی فرهمند فردی در چند نسل تمام می‌شود و دموکراسی آغاز می‌شود (مشابه تعریف «خاتمیت» نزد اقبال لاهوری که معادل استقلال رأی آدمی از انتقال وحی توسط پیامبران است). 

🔸ماهیت اندیشه و پیام شریعتی به‌عنوان یکی از معلمان اعتراض‌ و انقلاب علیه استبداد و سلطه و اقتدارگاه خوب فهمیده نشده است. تفکر او عمیقا مردم‌سالارانه بود و استقلال، آزادی و عدالت جز‌ء ذاتی آرمان‌های اصلی و اساسی شریعتی بود. این حکایت در اندیشه و راهکار «نوشریعتی»ها تا تحقق کامل طرح‌های توسعه‌ای که به عدالت و آزادی و عرفان یا همبستگی معنوی بینجامد، همچنان باقی است، چراکه موانع و مشکلاتی که هنوز در برابر مردم وجود دارد، نشان می‌دهد که اندیشه و منش اعتراضی شریعتی‌وار همچنان زنده و مطرح است و مدافع خواست‌های حق‌طلبانه مردم و مطالبه‌گر از مسئولان، تا رفتار و شیوه برخورد و مدیریت خود را در مواجهه با بحران معیشتی-اجتماعی و حقوقی-سیاسی حاد کنونی، «اصلاح» کنند.

📌متن فوق طی بحثی که در میز گردی با دکتر صادق زیبا کلام و دکتر سعید مدنی در روزنامه شرق به مناسبت هشتادششمین تولد دکتر علی شریعتی مطرح گردید.

#حقوق_مردم
#دموکراسی_رادیکال
#آموزگار
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati


📌 برای مشاهده مطالعه متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.


https://b2n.ir/627421
‍ ‍‍ 🔷🗒جسور در زندگی، مستقل در اندیشه

🖋سوسن شریعتی

🔆مجید شریف همیشه می گفت :« من از شریعتی دو چیز را آموخته ام: جسارت را و شک کردن را نیز». و همین دو آموزه، زندگی او را- همچون آموزگارش- اگرچه پربار، اما کوتاه ساخت. یکی از اشکال متعدد و متضاد تجربه جوانی، متعلق به زمانه ای که گذشت: ملتهب، تراژیک و رادیکال. او با جسارت و هیجان یک جوان شورمند، مدام در پی کشف وضعیت های جدید بود و با شک و تردید یک متفکر، مدام همان وضعیت را زیر سوال می برد وبه آن سوء ظن پیدا می کرد. جسورانه به استقبال غیر مترقبه می رفت واندکی بعد مشکوک به اصالتش می شد و ناراضی بر می گشت. برای کشف حقیقت ، میدانست باید جسور بود و به همه شاهراهها، مشکوک؛ به هر دری باید زد و هیچ کدام را نهایی ندانست؛ باید پرهیزکار نبود و از خطا و از تغییر نترسید. اما با او آنچه در این تغییر و تغیرات اعتماد را بر می انگیخت دو چیز بود: شفافیت او و گوش کردن به میل دل خود. نه چندان سیاستمدار که پنهان زیست کند ، پنهان تجربه کند و پنهان تغییر، نه چندان سیاسی که بنا بر ضرورت های بیرونی و اجتماعی و بی اعتنا به ندای دل خود، این شود یا آن. روشنفکری که به صدای بلند فکر می کرد، به صدای بلند می پیوست و می گسست، به صدای بلند به نقد خود می نشست ، از در میان گذاشتن تجربه خود نمی هراسید و از پرداختن بهای آن سر بازنمی زد..

🔆خلاصه ی زندگی مختصر او همین تعقیب و گریز بی وقفه خود بود با خود: چیزی از روشنفکری، چیزی از هنرمندی.
چیزی از روشنفکری: اگر روشنفکری را مستقر نشدن در هیچ قطعیتی، جایگاهی و موقعیتی، توجه به دیگری و دیگران، داشتن دغدغه سرنوشت هم نوعان خویش، چادر زدن در حاشیه اقتدار مسلط و همدلی با همه به حاشیه رانده شدگان بدانیم.

🔆چیزی از هنرمندی : اگر هنرمندی را عزیمت از خود، چرخیدن بر محور خود، رهروی تنها، نقادی واقعیت مشکوک بپنداریم. جایی میان واقعیت و تخیل.
همین بود که هم سراغ جبران خلیل جبران می رفت، هم سراغ نیچه. هم رژه گارودی را ترجمه می کرد ، هم با رزا لوکزامبورگ سر و کارش می افتاد. هم خود را دوستدار شریعتی می دانست و کتب او را سرجمع می کرد و تنظیم و هم خود را متولی و مبلغ افکار او نمی خواست. از آن دست شاگردانی که می آموخت اما مرید نمی شد، می پیوست اما مشروط. گفتگو را دوست داشت اما سر سپردگی را نه. تردید می کرد اما توبه نه.

🔆او هم دربدری غربت را تجربه کرد و هم لذت بازگشت و قربت را- بی هیچ دعای خیری- و باز مثل هیشه با صدای بلند، از تجربیات خود سخن گفت. به صدای بلند، از آرزوها و امیدهایش حرف زد. به صدای بلند از وسوسه آینده ای روشن و.. تا اینکه، بالاخره مثل همیشه وفادار به خود، در همین قربت بازیافته و دیریافته هم مستقر نشد و این البته عقوبت محتوم همان گوش سپردن به صدای دل جسور و ذهن مشکوک بود. ای کاش اینقدر با صدای بلند از زندگی خود و جلوه های گوناگون آن حرف نمی زد تا به زندگی اش درمیان زنده ها ادامه دهد . اگر آن شفافیت غیر متداول و نامتعارف را کنار می گذاشت و مثلاً صدای آن زیستهای چندگانه تو در تو را در نمی آورد- چنانچه رسم روزگار است- امروز حتماً هنوز در میان ما بود.
و....امروز؟ سنگی در قطعه هنرمندان. روحش شاد و جسم مجروحش آرام باد.

#یادها
#مجید_شریف
#استقلال_اندیشه
#جسور_در_زندگی
#سوسن_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆وارث امين

🔸️🔸️دست‌نوشته دكتر شريعتي: پوران عزيزم، اميدوارم خداوند هميشه قدرتت را براي تحمل دو بار سنگيني كه بر دوش داري افزون كند. يكي، من و ديگري، زندگي با من.

🖋سوسن شريعتي

📌بخش هایی از یادداشت سوسن شریعتی به مناسبت نخستین سالگرد پوران شریعت رضوی در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است به شرح زیر می باشد:

🔆صحبت از زني است كه خوب زيست و با كيفيت زيست و به‌رغم شرايط اجتماعي و سياسي‌اي كه در همه ادوار زندگي‌اش بر او تحميل مي‌شد توانست استوار بماند و بدل شود به امكاني و اميدي براي ما زنان آن هم در جامعه‌اي كه زنان هميشه جنس دوم محسوب مي‌شوند و در مرتبه دوم قرار مي‌گيرند و در بهترين شكل در زير سايه مردان بزرگ تعريف مي‌شوند.


🔆چهره‌هايي مثل پوران شريعت رضوي به دليل اينكه به‌رغم شرايط اجتماعي و رسم زمانه شانس آن را داشته‌اند كه تحصيل كنند توانسته‌اند شخصيت‌هايي شكوفا باشند و به ثبت برسند: همچون زن، همچون عاشق، همچون همسر، همچون مادر، همچون يك شخصيت اجتماعي و فرهنگي. مادري كه بتواند صدايش را به گوش‌ها برساند بي ترديد مادر بهتري است؛ زني كه بتواند عشقش را زندگي كند همسر بهتري است؛ دختر جواني كه بتواند تحصيل كند، رشد كند و…فرزند وفادارتري است..


🔆پوران شريعت رضوي عمده مجموعه آثار شريعتي را در همان دهه شصت با همكاري مجيد شريف و امير رضايي به چاپ مي‌رساند؛ در همان سال‌هايي كه ممنوع‌الخروج است و جنگ است و دور از فرزندانش. برخلاف تصور همگان، او پس از مرگ همسرش هيچگاه مقيم خارج نمي‌شود و در هر دو نوبت قبل و بعد از انقلاب به‌رغم اجبار به خروج فرزندانش خود در ايران مي‌ماند. سال‌هاي شصت، سال‌هاي سختي براي مردم ايران است و بي‌ترديد براي زني تنها كه با كوچك‌ترين فرزندش مونا زندگي مي‌كند و مسووليت تامين امنيت مالي فرزندان جوانش را در خارج نيز بر عهده دارد سخت‌تر. در شرايطي كه بارها به منزلش حمله مي‌شود و در ترس و اضطراب بايد زندگي كند. در همان سال‌هاست كه چاپ آثار را بر عهده دارد. اگر شما تاريخ اولين چاپ‌هاي مجموعه آثار را ببينيد همگي به دهه شصت بر مي‌گردد (مثلا مجموعه 33 كه در سال 67 به چاپ رسيده) . اين حجم از فعاليت واقعا شگفت‌آور است و نمي‌توان به سادگي از آن گذشت و با تعابيري چون «همسري وفادار و مادري فداكار» فيصله داد. بايد خيلي دقيق‌تر صحبت كرد: زني كه ناشر است، در سال‌هاي هفتاد موسسه‌اي فرهنگي را بنيانگذاري مي‌كند (1377) و در تمامي دهه هشتاد و نود بر ترجمه آثار شريعتي به زبان استانبولي و عربي نظارت دارد و اين همه در بسياري اوقات با نوعي تنش و گاه جنگ و جدال؛ چه براي گرفتن حق تاليف چه براي كنترل كيفيت ترجمه متني كه بايد مراقب وفاداري‌اش مي‌بود.


🔆به تازگي مجموعه نامه‌هايي كه شريعتي در سال اول ازدواج‌شان به پوران نوشته تحت عنوان «برسد به دست پوران عزيزم»، به چاپ رسيده است؛ نامه‌هايي كه طي يك سال و در فاصله 1337 تا 1338 از پاريس به مشهد ارسال مي‌شده است. يك‌سالي كه اين دو درست پس از ازدواج از هم دور مي‌مانند. علي شريعتي در پاريس و پوران در مشهد. به‌رغم پرهيزهاي پوران در چاپ اين نامه‌ها در زمان حياتش بر اثر پافشاري ما فرزندان اين نامه‌ها دو سال پيش توسط نشر آبان به بازار رفت. اين ترديدها، ترديد‌هاي يك زن بود در اينكه زيادي ديده شود؛ نامه‌هايي كه اكثرا ستايش‌آميز است. زنان عادت دارند ديده نشوند و اگر هم قرار است ديده شوند ترجيح مي‌دهند بعد از مرگ‌شان باشد. چرا نبايد يك زن در زمان حياتش به رسميت شناخته شود و ارج گذاري شود؟ البته پوران اين لذت را براي سال‌هاي پاياني حياتش گذاشت: زيباترين هديه‌اي كه مي‌توانست از سوي شريعتي به پاس يك عمر وفاداري، استقلال روح و امانت داري دريافت كند. به تعبير همسرش آن «وفاي محكم و آن دوستي استوار».

#یادداشت
#روزنامه_اعتماد
#پوران_شریعت_رضوی
#یاد_پوران
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF


📌 برای مطالعه کامل این یادداشت به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.

https://v.gd/sZBQEa
🔷🔸محدودیت‌های «پوران» پس از شریعتی

🖋احسان شریعتی

📌یادداشت منتشر شده در روزنامه شرق بخش هایی از متن زیر به شرح زیر می باشد:

🔸او از همان نوجوانی با مرگ دو برادر با سیاست آشنا شد. یکی از برادرانش را در دفاع از میهن از دست داد (طوفان) و دیگری را در روز دانشجو که در دفاع از آزادی و استقلال کشور شهید شد (آذر). در جوانی و در ۲۰ سالگی با انتخاب علی شریعتی، همکلاسی‌اش در دانشکده ادبیات مشهد به‌عنوان همسر، یک زندگی فکری و اجتماعی و مبارزاتی را آغاز کرد.


🔹اوست که در پایان تحصیلات در اروپا، دکتر را متقاعد می‌کند به ایران برگردند. اگر نتایج این بازگشت را ارزیابی کنیم، می‌بینیم که انتخاب درستی بوده است. شریعتی با بازگشت به ایران در شیوه‌های مبارزاتی گذشته تجدیدنظر می‌کند و با مطالعه عمیق‌تری از جامعه خط‌مشی جدیدی را اتخاذ می‌کند که آثارش نه‌تن‌ها در این چند دهه بلکه در درازمدت دیده خواهد شد. در واقع این استراتژی را ما به اختصار مشی آگاهی‌بخش می‌نامیم؛ نوعی بعثت و انقلاب فرهنگی و ارزشی اخلاقی. او تشخیص داد که ما در جامعه‌ای مذهبی به سر می‌بریم و تا در این عرصه تحولی پیدا نشود، این جامعه نمی‌تواند راهی به‌سوی توسعه یا مردم‌سالاری، عدالت اجتماعی و آرمان‌هایی ازاین‌دست باز کند.

🔸یکی از خودویژگی‌ها و برجستگی‌های شخصیت پوران این بود که باوجود تفاوت فردی و شخصی، روحی و رفتاری و استقلال و اقتداری که داشت، اما همراه وفادار شریعتی ماند و در ۴۰ سال بعد از شهادت او توانست آثار او را گردآوری کند. پوران خود تحصیلات عالیه داشت و توانسته بود در رشته ادبیات تطبیقی در فرانسه دکترا بگیرد؛ در درجه حتی عالی‌تری از خود دکتر شریعتی. مادر همیشه می‌گفت که البته در تدوین این رساله علی خیلی به او کمک کرده ولی می‌دانیم که دکتر خود به فرمالیته‌های اداری و دانشگاهی زیاد توجه نداشت. پوران، باوجود مدرک دکترا در بازگشت به ایران در همان رشته خودش هم اجازه تدریس در دانشکده ادبیات نیافت و بار دیگر در آموزش‌و‌پرورش و دبیرستان‌ها مشغول شد. منظور اینکه هم تحصیلات بالایی داشت و هم در زمینه فرهنگی تحقیقات و پژوهش‌هایی داشت (چاپ کتاب طرحی از یک زندگی)، اما عمده وقت خود را پس از انقلاب وقف مدیریت تدوین و نشر آثار شریعتی کرد و به‌عنوان یک زن، مدیر انتشارات و مدیر یک بنیاد فرهنگی شد.

🔹آنچه به زندگی پوران شریعت‌رضوی جذابیت می‌بخشد و به نظر متناقض‌نما و پارادوکسیکال است، وفاداری در عین تفاوت است. امروزه ما با دو الگو روبه‌روییم: زنانِ مطیع، منقاد و تسلیم‌شده‌ای که شخصیت خود را در همسر یا خانواده منحل می‌کنند یا به نام دفاع از حقوق زن و استقلال زنان، نوعی انشعاب و جداسری و راه مخالفت با نهاد خانواده شکل می‌گیرد. راه سوم این است که زنان ما بتوانند هم حقوق، استقلال و شخصیت خود را حفظ کنند و هم وفادار به نهاد خانواده و ارزش‌های مادری و زندگی مشترک بمانند. پوران شریعت‌رضوی یک نمونه موفق است. در عین اینکه ما به هیچ وجه نمی‌خواهیم مطلق کنیم یا اسطوره بسازیم یا ایدئالیزه کنیم. ما با انسان مواجه هستیم، با همه محدودیت‌هایش. اما در این دورانی که جامعه دچار بحران هویتی، اخلاقی است، ما اصولا احتیاج به این نمونه‌ها داریم؛ به گفتمان تازه‌ای.

🔸پوران شریعت‌رضوی این شانس را داشت که به قول نیچه در لحظه مناسب بمیرد؛ نه خیلی دیر و نه خیلی زود! نیچه دو مثال می‌زند؛ مثالش درباره «زودمرگی» عیسی مسیح است؛ می‌گوید او زندگی را نچشید زیرا جوان مرد و حرف‌های جوانانه می‌زد و مثال دومش درباره آن‌ها که دیر می‌میرند، کشیش‌هایی هستند که خیلی دیر می‌میرند. این پیر‌ها از او صحبت می‌کنند؛ از عیسی‌ای که جوان‌مرگ شد؛ با همین حالتی که به سر و صورتشان می‌دهند نشان می‌دهند که خلاف می‌گویند. برای اینکه واقعیت ندارد و انطباقی با مدل ندارد. این‌ها خیلی دیر می‌میرند.

🔹وقت مناسب مردن البته یک شانس است و ما خود انتخاب نمی‌کنیم ولی‌ای کاش این شانس را داشته باشیم. (برخلاف گفته دکتر که می‌گوید خدایا! چگونه‌زیستن را تو به من بیاموز، چگونه‌مردن را خود خواهم آموخت!) امیدواریم که ما لحظه مرگ را بتوانیم خود انتخاب کنیم.

🔸پوران خوشبختانه این شانس را داشت. مونا، خواهرم پزشک است و می‌گفت: بر سر بستر او رفته است و دیده که مغز تقریبا از کار افتاده و فقط قلب می‌زند: «به او گفتم برای اینکه خوب بمیری، خودت انتخاب کن که در این لحظه بمیری»! گفت: از اتاق بیرون آمدم و کمی بعد پزشکی از اتاق آی‌سی‌یو خارج شد و گفت: کار تمام شده... لحظه مناسب.

#یاد_پوران
#یادداشت
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati



📌 برای مطالعه کامل این یادداشت به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.

https://gourl.page.link/kjjM
🔷🔆ارج ‌شناسي يك وارث

🖋حسين مصباحيان

📌 روزنامه اعتماد
📌 26 بهمن ماه 1398

🔆وارث هم مي‌تواند ميراث را نابود كند، هم آن را نجات دهد. كافي است اليزابت فورستر نيچه باشي كه هم در عشق برادر با لو سالومه توطئه كني و از اين طريق نقشي در بي‌كس كردن او در زمان حياتش داشته باشي و هم در آثارش به نفع فاشيسم تا آن حد رخنه كني كه از موسوليني هديه‌اي نقدي دريافت كني و هيتلر را در وايمار به ديدار خود بكشاني و كل ميراث را تا آن حد مخدوش كني كه حتي صداي هايدگر هم در‌آيد كه نيچه فيلسوف فرهنگ است و نسبتي با انديشه نژادپرستانه نازيسم هيتلري و فاشيسم موسوليني ندارد. وارث اما مي‌تواند از اطاعت قدرت بي‌هيچ ادعا و تكلفي شانه خالي كند و از اين طريق نقشي در جهت مضمون و محتواي ميراث ايفا كند و وفاداري خود را هم به آرمان كسي، و در اينجا شريعتي، هم به ميراث او و هم به خود او نشان دهد.

🔆پوران شريعت‌رضوي، ميراث‌دار به تعبيري امين شريعتي، به ‌رغم تاكيدي كه بر تفاوت خود با شريعتي دارد، گاه حفظ آرمان شريعتي چنان برايش تبديل به دغدغه اصلي مي‌شود كه فقط مي‌توان آن را در قالب بي‌قالب وفاداري همه سويه توضيح داد:«چاره‌اي نداشتم جز اينكه صبور باشم و خودم را براي يك وضعيت خطرناك آماده كنم، با خود عهد كرده بودم كه در صورت وقوع حادثه‌اي نظير دستگيري و اسارت، محكم و استوار بمانم و تحت هيچ شرايطي ضعف نشان ندهم، گرچه خودم به اندازه علي حساسيت سياسي نداشتم اما در آن شرايط خاص ميل غريبي به همدلي و همراهي با او احساس مي‌كردم. سعي مي‌كردم با ظاهري آرام و خونسرد در انظار نمايان شوم، اگرچه نمي‌توانستم تشويش و اضطراب دروني خودم را مخفي كنم. هر لحظه انتظار فاجعه‌اي را داشتم اما نه از آن نوعي كه فردايش اتفاق افتاد و چه مصيبت ‌بار...»(1) و «در آستانه از‌ هم‌ پاشيدگي كامل بودم. نه رمقي داشتم كه اين بزرگ‌ترين مصيبت زندگي‌ام را تحمل كنم و نه انگيزه‌اي كه به رتق و فتق امور بپردازم و نگذارم ساواك، كه اينك تنها بهانه زندگي‌ام را از من گرفته، از مرده‌ او هم به نفع خود استفاده كند.»(2) او نه تنها نگذاشت كه چنين شود بلكه نگذاشت ميراث شريعتي هم به دست نااهلان بيفتد. خودش مي‌گويد:«سال اول انقلاب بود. من، همسر شخصيتي كه به عنوان معلم انقلاب شناخته شده بود. همسر يك نويسنده متعهد سياسي. يك نويسنده‌اي كه در شرايط اختناق، خفقان، دربه‌دري، اختفا زندگي مي‌كرده و مي‌نوشته. مدام مي‌نوشته. هزاران هزار صفحه نوشته‌هاي پراكنده. در خانه اقوام. دوستان. در خارج. لابه‌لاي كتاب‌ها. زير تشك خانه. يا پنهان شده در ميان اسباب خانه. چراكه هر دو خطر اين بود كه ساواك به منزل ما بريزد و همه نوشته‌ها را با خود ببرد. اولين وظيفه من به عنوان همسر يك نويسنده، اين بود كه اين نوشته‌ها را جمع‌آوري كنم. همه را از هر كجايي كه سراغ دارم، پيدا كنم. به شكل مجموعه آثاري انتشار دهم تا گم نشود. تحريف نشود. بماند و بعدها بتوان به آنها مراجعه كرد. اين وصيت علي به من بود و اولين وظيفه‌اي كه بعد از شهادت او براي خودم تعيين كردم.»(3) اينگونه بود كه دفتر تدوين و تنظيم مجموعه آثار را پي نهاد. در سال ۱۳۸۷بنياد فرهنگي علي شريعتي را تاسيس كرد، از زندگي او نوشت و مجموعه‌اي فراهم آورد كه بدون آنها شريعتي‌شناسي اصولا ناميسر است. وفاداري او به شخص شريعتي اما از جنس ديگري بود «بي‌شك خاطره جانگداز آن روزها هيچ‌گاه از خاطرم محو نخواهد شد، من بودم و يك دنيا دريغ و آرزو و يك مثنوي سخن در حالي ‌كه لحظه‌ شماري مي‌كردم تا هر چه زودتر آنها را با علي در ميان گذارم، ‌اي ‌كاش، دست تقدير اين حداقل فرصت را از من دريغ نمي‌كرد.»(4) و ختم كلام اينكه «با خود مي‌گفتم علي كه نباشد، همه‌چيز يكسان است...»(5)

🖇پي‌نوشت‌ها:

1- پوران شريعت‌رضوي. طرحي از يك زندگي (جلد ۱). ص ۲۳۵

2- همان.

3- پوران شريعت‌رضوي. «پس از شريعتي». سخنراني در حسينيه ارشاد. ۲۹ خرداد ۱۳۸۲. به نقل از وب‌سايت بنياد شريعتي:

https: //drshariati.org/?p=23623#more-23623

4- پوران شريعت‌رضوي. طرحي از يك زندگي (جلد ۱). ۱۳۸۶. ص ۲۴۵

5- همان.


#یاد_پوران
#یادداشت
#روزنامه_اعتماد
#حسین_مصباحیان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔸هدی صابر، نمونه‌ی کُنش‌گری چندساحتی (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی)

🖋احسان شریعتی

🔹🔸متن سخنرانی در نشست یادمان هدی صابر که بر روی صفحه اینستاگرام خانم فیروز صابر برگزار گردید.


🔸بنام خداوند هستی و هم راستی
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى (۱)
«فتوّت‌دار آن باشد که او را، اگر مال‌ست و گر جان در میان‌ست» (۲)

🔹امروز سالیاد جوان‌مردِ رادمنش، معلمِ شهید هدی صابر را در شرایطی بزرگ می‌داریم که جامعه و بویژه نسلِ جوانِ ما، بیش از پیش نیازمندِ شناختِ «نمونه»هایی چون هاله سحابی‌ها و هدی صابرهایند. منظور از نمونه، همان اُسوه، الگو یا مُدل‌های تحقق‌یافته، عینی و انضمامیِ ارزش‌ها و ایده‌های انتزاعی است و نه «اسطوره»سازی مطلق از انسان‌های همواره جایزالخطا و دارای ضعف و نقدپذیر.

🔸برای نمونه، موضوعِ قصه‌ی «معلم، و حسن و محبوبه» به‌روایتِ دکتر شریعتی(چنان‌که داستان دختری «در باغ ابسرواتوار» و یا نامه‌نگاری به فرزند همچون نسل فردا)، با الهام از زندگی و سرنوشت دو تن از شاگردانش، سبک پرداختن به همین نمونه‌سازی انضمامی از ارزش‌ها بود و نه نوعی نمادپردازی اسطوره‌ای و خیالین از افراد واقعی و شخصیت‌های زمینی.

🔹برای کسب این شناخت، نخست می‌بایست تبارشناسی کنیم، یعنی آن حافظه‌ی تاریخی‌ای را بشناسیم که سازندهٔ «هویتِ» فرهنگی-اعتقادی و سیاسی-اجتماعی این «شخصیت‌»های معاصر ما به شمار می‌آید:
1) به‌لحاظِ سیاسی، شهید هدی صابر یکی از تلاش‌گران یا مبارزانِ جنبش ملی-مردمی (ناسیونال-دموکراتیک) ایران‌زمین است در راهِ کسب استقلال و آزادی، که از عصر مشروطه تاکنون (با گذر از جنبش‌های منطقه‌ای، نهضت‌ملی‌شدن صنعت نفت، جنبش مسلحانه اواخر دهه ۴۰، انقلاب ۵۷، و جنبش اصلاحی دهه ۷۰)، استمرار یافته است. این جنبش‌ها به‌خلاف آنچه برخی از نیروهای غیردموکراتیک می‌کوشند وانمود کنند، برغم طی کردن ادوار تاریخی گوناگون و تغییر و تعمیقِ نگرش‌ها و رویکردها و مطالبات، جملگی یک هدف مشترک را تعقیب می‌کرده‌اند و مردم ایران از خلال این نهضت‌ها خواستار استقلال و آزادی، عدالت و توسعه‌ یا در پیش گرفتن راه رشدی پایدار و متوازن، مترقی و تعالی‌بخش، بوده‌اند. با اینهمه می‌دانیم که برغم پیشگامی و قدمتِ تاریخی و همه‌ی دستآوردها، جنبش ملی و مردمی در کشور ما غالبا و در مجموع، موفق و کامیاب نبوده است (که در جای دیگر به تحلیل علل و دلایل آن می‌پردازیم)؛
1) به‌لحاظِ اجتماعی: جنبش عدالت‌خواهانه‌ی این سرزمین، از زمانِ مزدک تا بابک و از ابوذر در صدر اسلام تا خداپرستانِ سوسیالیست و تا مجاهدینِ صدر (نسلِ حنیف) و تا سوسیال‌دموکراسی رادیکال معنوی (تثلیثِ «عرفان، برابری، آزادیِ» شریعتی)، و به‌طورکلی، مجموعه‌ی جنبش‌ها و مبارزاتِ اقشار و طبقات زحمتکش، دهقانی، کارگری، و ..، نشانگرِ حضورِ یک جنبشِ مطالبه‌گرِ قوی برایِ تحققِ عدالت در عصرِ قدیم و دموکراسیِ اجتماعی در عصرِ حدید در این سرزمین بوده است.
2) و بالاخره، به‌لحاظِ فرهنگی: نمونه و موردِ هدی صابر، نمایانگرِ تداوم سنتِ «فتوّت» یا آئین جوان‌مردی و «سنّتِ پهلوانی» ایرانی است که علاوه بر جنبه‌ی ملّی، نسبتی با تصوّفِ ایران و تشیعِ اسلام نسبتی دارد و در عصر جدید به نوعی نواندیشی دینی می‌رسد که از زمان سیدجمال شروع شده و با اقبال قوام فلسفی یافته و در شریعتی به هیئتِ یک مکتب ارتقا یافته‌است.
پرداختن به این سه بُعد را ما در زندگی، مبارزه، کار، و تلاش فکری و معنوی هدی صابر به‌شکلِ «متعادل» می‌بینیم؛ و همین موضوعِ سخن و پرسش و تأمل امروز من و ماست. تعادل یعنی توانِ برقراریِ نسبتی متوازن میانِ چند بُعد و ساحتِ وجودی که کمتر در شخصیت‌ها و جنبش‌های تاریخی شاهد آن هستیم. این تعادل منتجهٔ جهانبینی «توحید» است که خروجی آن به قول متکلمان معتزلی «عدل» در عرصهٔ اجتماعی و «اعتدال» انسانی است.

🔸یک موّحدِ یکتاپرست که در سیری استعلایی به «یکتویی» در منش و خُلق-و-خو و رفتاری هماهنگ با هستی و دیگری و به وحدتی در میانه‌ی من‌های متکثر می‌رسد، در حرکتِ بازگشتِ نزولی، قدرِ هر یک از ساحاتِ وجودی و تک‌تکِ ذرّه-لحظه‌ها و هستندگان را می‌داند، یعنی می‌شناسد و به‌شمار می‌آورد.
مبارزهٔ سیاسی اگر با کار اجتماعی و این دو اگر با ارزیابی نفسانی مستمر و پرسشگری دایمی فکری همراه نباشد، می‌تواند انسان‌های تک‌ساحتی خطرناکی را بسازد که در تجربه‌ی تاریخی دیده‌ایم.


#جنبش_ملی_مردمی
#هدی_صابر
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati


📎 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید


http://tinyurl.com/y7oo9yvw
🔷🗒امت و امامت، پایان شریعتی و آغاز ما

🖋محمد عثمانی

📌 دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی

🔹🔸یادداشت اختصاصی(نقد ونظر)

🔆در فاصله زمانی که از درگذشت دکتر شریعتی و ماحصل فکر او یعنی انقلاب، قرار گرفتیم فرصت را باید مغتنم به باز بینی گذشته از برای آینده داشته باشیم. در هیاهو سیل انقلابی، نبود شریعتی گناه ها را متوجه او ساخت. اما این امر شأن ما نیست. متناسب با شرایط جامعه، موج بسیج فکری توده برای تحول انقلابی را رقم زد. آنگاه در نوشته امت و امامت برای جامعه گذار از فرآیند انقلابی طرحی را برمی سازد. در این ایده شریعتی با اهمیت دادن به جایگاه رهبری آگاه که تجلی تمام ساخته های عمومی بوده، وظیفه گذار را بر دوش او می گذارد. طرح واره ای نخبه گرایانه که خودآگاهی نخبگان سیاسی، سیستم را به سمت دموکراسی واقعی سوق می¬دهند. شریعتی به نیکی دریافته بود که جامعه ای که در آن توده ها، رویکردی تبعی از معادلات قدرت دارند؛ نمی تواند با انقلاب صرف به دموکراسی و حاکمیت مردم بر خویشتن خویش را محقق سازند.
براین اساس حرکت گام به گام نخبه گرایانه، در ادامه مسیر انقلاب، توده را در مقام آموزش از نخبگان در زمان پیروزی انقلاب، دموکراسی رأس ها را به دموکراسی رأی ها بدل خواهد کرد. شریعتی این نکته را با توجه به نقش خودآگاه سازی توده ها در فرصت انقلاب دریافته بود؛ یعنی همانطور که این نخبگان و رهبران توده ها در میانه مردم، آنان را آگاه به شرایط و آماده بسیج برای تحول کرده بودند؛ می توانند رهبران پس از پیروزی برای تحقق دموکراسی باشند. شریعتی در این نقطه از طرح واره خود، کا را به اجبار به پایان می رساند. حال در این فرجه زمانی، فرصت ما است که از پایان او، آغازی نو با خوانش انتقادی از گذشته و رهیافتی ایجابی به آینده داشته باشیم.

🔆 آن چه شریعتی در طرح واره خود از آن غافل بود، نخبگان انقلابی و رهبران بسیج کننده برای تغییرات بنیادی، لزوما نخبگان یا رهبرانی دموکرات و یا دموکراسی خواه نیستند. شریعتی آن چه بایسته برای یک رهبری انقلابی و نخبگان خودآگاه می دید، به عصر پیروزی از برای تحقق هدایت شده دموکراسی هم سرایت می داد. در تفکر شریعتی برای بسیج توده از برای انقلاب، توان فکری و فرهنگی موجود در دین و مذهب، بهره گرفت. حال سؤال این است که هم¬طراز با توان فرهنگی و فکری انقلابی نهادینه در مذهب، پتانسیل فرهنگ دموکراتیک نیز در این جامعه وجود داشت؟ بی شک در پاسخ نمی توان جوابی مثبت به قاطعیت داد. شریعتی هم به این مسئله واقف بود؛ لذا در حرکت انقلابی، این نخبگان هستند که در مقام آموزش جامعه، نقش دموکراسی رأس ها را ایفاء می کنند. اما پرسش دوباره این است که این نخبگان نمود بخش دموکراسی رأس ها، خود به دموکراسی واقف و یا نسبت به آن خود آگاهی داشتند؟ نقطه امروزین که ما در آن اکنون ایستاده ایم، خود پاسخ گوی این پرسش است.

🔆 براین اساس با توجه به این ایده شریعتی که با آن کار خود را به پایان برد؛ ما باید آغازی نو انجام دهیم. آموزش جامعه به دموکراسی، نیازمند بازتولید فرهنگ دموکراتیک در جامعه است. در این رهیافت این نقش را باید نخبگان دموکراتیک و معتقد بر این مسیر بارش را به دوش بکشند. تولید ذهنیت دموکراتیک در ساخت-های آموزشی چون آموزش و پرورش و دانشگاه و تجلی رواداری در مناسبات اجتماعی از طریق وجود گروه-های مرجع معتقد به دموکراسی به عنوان یک فکر و فرهنگ در ابتدا و بعد به مثابه روش نهادینه خواهد شد. زنیاز امروزین جامعه در ادامه مسیر شریعتی، در پیچ تاریخ گذار به دموکراسی، نخبگان و گروههای دموکراتیک برای نهادینه سازی فرهنگ دموکراسی خواهی است.

#یادداشت
#نقد_نظر
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF