📰مراسم سالروز شهادت دکتر علی شریعتی در مشهد
📌 روزنامه خراسان
🔸۳۰ خرداد ۱۳۵۸
🔆به مناسبت بزرگداشت سالروز شهادت دکتر شریعتی روز ۲۹ خردادماه ۱۳۵۸ سه شنبه ساعت چهار بعد از ظهر گرد همآیی در باشگاه سابق دانشگاه فردوسی مشهد برپا شد. در این گردهمآیی آقای طبا طبایی معاونت وزارت کشور به سخنرانی پرداخت و از مجاهدتها و خلق و خوی شریعتی سخن گفت ، در انتها اعلام کرد که به این مناسبت دانشکده ادبیات و علوم انسانی به نام دکتر علی شریعتی نامگذاری خواهد شد . سخنران بعدی خانم دکتر پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی سخنرانی کرد و از دانشجویان خواست که راه شریعتی را ادامه دهند. در انتهای مراسم حضار متشکل از دانشجویان و مردم به سمت منزل استاد شریعتی به راه افتادند و در آنجا به سخنان احسان شریعتی گوش سپردند.
🔆ساعت ۴:۳۰ روز گذشته مراسم سخنرانی بیاد معلم شهید دکتر علی شریعتی در تالار دانشکده ادبیات مشهد انجام شد. در شروع جلسه پس از تلاوت کلامالله مجید یکی از اعضا دانشکده مزبوردرباره فعالیتهای خستگیناپذیر مجاهد شهید راه حق و آزادی (دکتر علی شریعتی) در زمان حیات سخنانی ایراد کرده و سپس دانشکده ادبیات و علوم انسانی را به نام وی یعنی دانشکده دکتر علی شریعتی نامگذاری کرد.
🔆بدنبال آن خانم پوران شریعت رضوی همسر شهید دکتر علی شریعتی پشت تریبون قرار گرفت و پس از قدردانی از تمام دانشجویان سخنانی درباره آن مجاهد بزرگ ایراد کرد. خانم شریعتی ضمن یادآوری مبارزات قهرمانانه و خستگیناپذیر همسر خود در زمان طاغوت با دو چهره استبداد و استثمار (ارتجاع و امپریالیسم) و همچنین مبارزات خلق قهرمان ایران در راه به ثمر رسانیدن انقلاب خود سخنانی بیان داشت و اضافه نمود که در این راه مبارزان راه آزادی و دانشجویان و همه خلقهای مستضعف خون دادهاند تا آن دیکتاتور خونآشام را که جوانهای مبارز ما را در زندانهای مخوف اوین و دیگر شکنجهگاهها به بند میکشید و صدای حقطلبانه آنان را در گلو خفه میکرد سرنگون سازند. وی از همه مردم ایران خواست تا این صدای حق و آزادی را که در طول زمان باید استمرار داشته باشد همیشه آزاد نگاهدارند و از هر عاملی که باعث خفقان میشود جلوگیری کنند. همسر دکتر علی شریعتی از تمام خواهران و برادران خواست تا راه علی را بپویند.
🔆پس از اتمام این جلسه گروه کثیری از دانشجویان و مردم در تظاهرات و راهپیمائی بهمین مناسبت شرکت کردند و بسوی منزل استاد محمدتقی شریعتی پدر دکتر علی شریعتی رفتند تا به سخنرانی احسان شریعتی پسر معلم شهید و اعلام قطعنامه گوش فرادهند.
#یادها_خاطرات
#علی_شریعتی
#چهل_دومین_سالگرد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 روزنامه خراسان
🔸۳۰ خرداد ۱۳۵۸
🔆به مناسبت بزرگداشت سالروز شهادت دکتر شریعتی روز ۲۹ خردادماه ۱۳۵۸ سه شنبه ساعت چهار بعد از ظهر گرد همآیی در باشگاه سابق دانشگاه فردوسی مشهد برپا شد. در این گردهمآیی آقای طبا طبایی معاونت وزارت کشور به سخنرانی پرداخت و از مجاهدتها و خلق و خوی شریعتی سخن گفت ، در انتها اعلام کرد که به این مناسبت دانشکده ادبیات و علوم انسانی به نام دکتر علی شریعتی نامگذاری خواهد شد . سخنران بعدی خانم دکتر پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی سخنرانی کرد و از دانشجویان خواست که راه شریعتی را ادامه دهند. در انتهای مراسم حضار متشکل از دانشجویان و مردم به سمت منزل استاد شریعتی به راه افتادند و در آنجا به سخنان احسان شریعتی گوش سپردند.
🔆ساعت ۴:۳۰ روز گذشته مراسم سخنرانی بیاد معلم شهید دکتر علی شریعتی در تالار دانشکده ادبیات مشهد انجام شد. در شروع جلسه پس از تلاوت کلامالله مجید یکی از اعضا دانشکده مزبوردرباره فعالیتهای خستگیناپذیر مجاهد شهید راه حق و آزادی (دکتر علی شریعتی) در زمان حیات سخنانی ایراد کرده و سپس دانشکده ادبیات و علوم انسانی را به نام وی یعنی دانشکده دکتر علی شریعتی نامگذاری کرد.
🔆بدنبال آن خانم پوران شریعت رضوی همسر شهید دکتر علی شریعتی پشت تریبون قرار گرفت و پس از قدردانی از تمام دانشجویان سخنانی درباره آن مجاهد بزرگ ایراد کرد. خانم شریعتی ضمن یادآوری مبارزات قهرمانانه و خستگیناپذیر همسر خود در زمان طاغوت با دو چهره استبداد و استثمار (ارتجاع و امپریالیسم) و همچنین مبارزات خلق قهرمان ایران در راه به ثمر رسانیدن انقلاب خود سخنانی بیان داشت و اضافه نمود که در این راه مبارزان راه آزادی و دانشجویان و همه خلقهای مستضعف خون دادهاند تا آن دیکتاتور خونآشام را که جوانهای مبارز ما را در زندانهای مخوف اوین و دیگر شکنجهگاهها به بند میکشید و صدای حقطلبانه آنان را در گلو خفه میکرد سرنگون سازند. وی از همه مردم ایران خواست تا این صدای حق و آزادی را که در طول زمان باید استمرار داشته باشد همیشه آزاد نگاهدارند و از هر عاملی که باعث خفقان میشود جلوگیری کنند. همسر دکتر علی شریعتی از تمام خواهران و برادران خواست تا راه علی را بپویند.
🔆پس از اتمام این جلسه گروه کثیری از دانشجویان و مردم در تظاهرات و راهپیمائی بهمین مناسبت شرکت کردند و بسوی منزل استاد محمدتقی شریعتی پدر دکتر علی شریعتی رفتند تا به سخنرانی احسان شریعتی پسر معلم شهید و اعلام قطعنامه گوش فرادهند.
#یادها_خاطرات
#علی_شریعتی
#چهل_دومین_سالگرد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
attach📎
🔷🗒سمینار بررسی آراء و اندیشههای دکتر شریعتی
🔆منبع: روزنامه کیهان
📌تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۳۶۷
🔷در روزهای ۲۸ و ۲۹ خرداد ۱۳۶۷سمیناری دو روزه در دانشگاه تهران با حضور دکتر داوری، و سرحدی زاده وزیر کار و امور اجتماعی، مجتهد شبستری، حجت الاسلام مرتضی رضوی، فخرالدین حجازی، برگزار شد.
#سال_شصت_هفت
#یادها_خاطرات
#چهل_دومین_سالگرد
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 برای مطالعه کامل گزارش به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/سمینار-بررسی-آراء-و-اندیشههای-دکتر-شریعتی-06-14
🔆منبع: روزنامه کیهان
📌تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۳۶۷
🔷در روزهای ۲۸ و ۲۹ خرداد ۱۳۶۷سمیناری دو روزه در دانشگاه تهران با حضور دکتر داوری، و سرحدی زاده وزیر کار و امور اجتماعی، مجتهد شبستری، حجت الاسلام مرتضی رضوی، فخرالدین حجازی، برگزار شد.
#سال_شصت_هفت
#یادها_خاطرات
#چهل_دومین_سالگرد
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 برای مطالعه کامل گزارش به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/سمینار-بررسی-آراء-و-اندیشههای-دکتر-شریعتی-06-14
Telegraph
سمینار بررسی آراء و اندیشههای دکتر شریعتی
منبع: روزنامه کیهان تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۳۶۷ در روزهای ۲۸ و ۲۹ خرداد ۱۳۶۷سمیناری دو روزه در دانشگاه تهران با حضور دکتر داوری، و سرحدی زاده وزیر کار و امور اجتماعی، مجتهد شبستری، حجت الاسلام مرتضی رضوی، فخرالدین حجازی، برگزار شد. » ۳۰ خرداد «نخستین نشست سمینار…
🔷🔆منزل ساتمپتون (محل شهادت)
🔸نشانی: انگلستان، بندر ساتمپتون 📌 ۵۶/۳/۲۹
🔆علی شریعتی که با نام علی مزینانی از ایران خارج شده بود، در تاریخ 26 اردیبهشت با پرواز غیر مستقیم به انگلستان و بندر ساتامپتون منزل پسر دایی همسرش علی فکوهی می رود تا منتظر فرزندان و همسرش شود که قرار بود پس از یک ماه به او بپیوندند.
🔆 شریعتی تا یک روز قبل از مرگش در منزل علی فکوهی زندگی می کرد(از ۲۶ اردیبهشت تا ۲۹ خرداد ۱۳۵۶) و با ورود فرزندانش در ۲۸ خرداد خانه ای را در همان شهر و در همان روز اجاره می کند. اقامت او در این مکان کمتر از ۲۴ ساعت است. شریعتی سحرگاه ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ با مرگی مشکوک از دنیا می رود.
#ساتمپتون
#یادها_خاطرات
#دکتر_علی_شریعتی
#چهل_دومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆منزل ساتمپتون (محل شهادت) 🔸نشانی: انگلستان، بندر ساتمپتون 📌 ۵۶/۳/۲۹ 🔆علی شریعتی که با نام علی مزینانی از ایران خارج شده بود، در تاریخ 26 اردیبهشت با پرواز غیر مستقیم به انگلستان و بندر ساتامپتون منزل پسر دایی همسرش علی فکوهی…
🔷🗒مراسم خاکسپاری شریعتی به روایت دکتر ابراهیم یزدی
🔆منبع: کتاب «شصت سال صبوری و شکوری»، انتشارات کویر، چاپ ۱۳۹۴، جلد دوم، ص ۳۷۹ تا ۳۹۷
📌تاریخ: ۱۳۹۴
🔆"پس از ورودم به لندن، اولین مسئلهای که حائز اهمیت بود، مراسم غسل و کفن کردن جنازه بود. با توجه به هیاهوهایی که علیه دکتر شریعتی در تهران در یکی دو سال قبل از آن صورت گرفته بود، و مخالفین، شریعتی را سنی یا وهابی معرفی میکردند و حتی از آرم حسینیّه ارشاد، نام ابوبکر و عمر را استخراج کرده بودند، مراسم غسل و کفن وی اهمیت پیدا کرده بود. بنابراین من شخصاً با آقای مجتهد شبستری که امام مرکز اسلامی هامبورگ بودند، تماس تلفنی گرفتم و خواهش کردم برای این مراسم به لندن تشریف بیاورند و ایشان با روی باز پذیرفتند و آمدند. قبل از سفر به لندن، با ارسال تلگرافی شهادت دکتر شریعتی را به اطلاع آیتاللّه خمینی رساندم:
🔆امام خمینی ۲۱/ ۶/ ۷۷ ـ نجف اشرف ـ عراق ۳۱ خرداد ۵۶
شهادت نابههنگام علی شریعتی را در روز یکشنبه ۲۹ خرداد در انگلستان، در هجرت به اطلاع میرساند. توضیح بیشتر انشاءاللّه حضوری. والسلام. ابراهیم یزدی
🔆بعد از ظهر روز جمعه سوم تیر ۱۳۵۶ جنازه آن شهید توسط آقای مجتهد شبستری امام مسجد هامبورگ و آقایان حسن حبیبی و عبدالکریم سروش و خود من در مسجد امام دوباره غسل داده و بر آن نماز خوانده شد. همراه با این فعالیتها تدارکاتی برای تشییع جنازه در لندن و برگزاری مراسم یادبود، توسط اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و خانواده شریعتی دیده شد. در روز شنبه ۴ تیرماه بنا به دعوت انجمنهای نامبرده در بالا، تشییع جنازه باشکوهی در لندن ـ از میدان آکسفورد تا مسجد امام باره ـ صورت گرفت. و سپس مراسم ختم در محل مسجد مزبور برگزار شد.
🔆 در مورد محل خاکسپاری جنازه دکتر اختلافهایی بروز پیدا کرد. همسر آن شهید اصرار داشت که جنازه برای خاکسپاری به ایران منتقل شود. وقتی ایشان وارد لندن شدند بهشدت ناراحت بودند. اما تحویل جنازه به ایران یعنی دادن امکان به دولت ایران که با برگزاری مراسم رسمی اولاً تأیید کند، که خروج او از تهران، با موافقت خود آنها بوده است و ثانیاً، ادعاهای مخالفین شریعتی را که او با ساواک همکاری میکند، تأیید شود. برخی دیگر از دوستان، از جمله محمد منتظری، اصرار داشتند که به جای زینبیّه جنازه در نجف به خاک سپرده شود. اما این نیز چند ایراد اساسی داشت. اولاً هیچکس مطمئن نبود که مقامات دولت عراق، جنازه را که برای حمل تحویل میگیرند، به دولت ایران تحویل ندهند. ثانیاً با توجه به هیاهوها و جنجالهایی که جمعی از روحانیون علیه شریعتی به راه انداخته بودند و نامهای که مطهری درباره شریعتی به آیتاللّه خمینی نوشته بود و مذاکراتی که با ایشان در لندن داشتم که در صفحات بعد، آن را شرح دادهام احتمال این که آیتاللّه خمینی برای نماز جنازه حاضر شوند، بسیار بعید بود. این عدم حضور به هیچوجه به مصلحت جنبش در آن زمان نبود. بنابراین بهترین گزینه، همان خاکسپاری در زینبیّه بود. بعد از انجام مراسم خاک سپاری در زینبیّه که شرح آن خواهد آمد، شادروان استاد محمدتقی شریعتی، طی نامهای از خاکسپاری در زینبیّه و سایر اقدامات انجام شده تشکر کردند (دفتر دوم ـ نامهها).
🔆 بهرغم مشکلات قانونی بسیاری که وجود داشت، به خواست و عنایت پروردگار و همت دوستان دکتر شریعتی، و زحماتی که آقای امام موسی صدر کشیدند و موافقت مقامات سوری را جلب کردند، جنازه در روز یکشنبه ۵ تیرماه ۱۳۵۶ با هواپیمای سوریه از لندن به دمشق حمل شد. و در فرودگاه دمشق امام موسی صدر، دکتر مصطفی چمران، دکتر مفتح، دکتر صادق طباطبایی و تنی چند از علمای شیعه لبنان، روحانیون حوزه علمیه نجف، دوستان و شاگردان و علاقهمندان علی تا ۵ صبح در انتظار بودند. کمتر چشمی بود که گریان نباشد. پس از انجام تشریفات لازم با مشایعت همراهان مستقیماً به حرم مطهر حضرت زینب برده شد و در کنار ضریح حضرت زینب(ع) که شریعتی او را بعد از فاطمه(ع) بزرگترین زن تاریخ میدانست، قرار داده شد. از ساعت ۱۰ صبح بهتدریج نمایندگان سازمانهای انقلابی سیاسی و انجمنهای اسلامی و جمعی از مسلمانان علاقمند، ایرانی و غیر ایرانی در حرم مطهر حضور بههم رسانیدند. خبر بهسرعت در بین مسلمانان پخش شد. بسیاری از زوّار ایرانی که کم و بیش از خدمات علی باخبر بودند و در حرم جمع شدند.
#یادها_خاطرات
#ابراهیم_یزدی
#چهل_دومین_یادمان_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مشاهده مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/مراسم-خاکسپاری-شریعتی-به-روایت-دکتر-ابراهیم-یزدی-06-20
🔆منبع: کتاب «شصت سال صبوری و شکوری»، انتشارات کویر، چاپ ۱۳۹۴، جلد دوم، ص ۳۷۹ تا ۳۹۷
📌تاریخ: ۱۳۹۴
🔆"پس از ورودم به لندن، اولین مسئلهای که حائز اهمیت بود، مراسم غسل و کفن کردن جنازه بود. با توجه به هیاهوهایی که علیه دکتر شریعتی در تهران در یکی دو سال قبل از آن صورت گرفته بود، و مخالفین، شریعتی را سنی یا وهابی معرفی میکردند و حتی از آرم حسینیّه ارشاد، نام ابوبکر و عمر را استخراج کرده بودند، مراسم غسل و کفن وی اهمیت پیدا کرده بود. بنابراین من شخصاً با آقای مجتهد شبستری که امام مرکز اسلامی هامبورگ بودند، تماس تلفنی گرفتم و خواهش کردم برای این مراسم به لندن تشریف بیاورند و ایشان با روی باز پذیرفتند و آمدند. قبل از سفر به لندن، با ارسال تلگرافی شهادت دکتر شریعتی را به اطلاع آیتاللّه خمینی رساندم:
🔆امام خمینی ۲۱/ ۶/ ۷۷ ـ نجف اشرف ـ عراق ۳۱ خرداد ۵۶
شهادت نابههنگام علی شریعتی را در روز یکشنبه ۲۹ خرداد در انگلستان، در هجرت به اطلاع میرساند. توضیح بیشتر انشاءاللّه حضوری. والسلام. ابراهیم یزدی
🔆بعد از ظهر روز جمعه سوم تیر ۱۳۵۶ جنازه آن شهید توسط آقای مجتهد شبستری امام مسجد هامبورگ و آقایان حسن حبیبی و عبدالکریم سروش و خود من در مسجد امام دوباره غسل داده و بر آن نماز خوانده شد. همراه با این فعالیتها تدارکاتی برای تشییع جنازه در لندن و برگزاری مراسم یادبود، توسط اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و خانواده شریعتی دیده شد. در روز شنبه ۴ تیرماه بنا به دعوت انجمنهای نامبرده در بالا، تشییع جنازه باشکوهی در لندن ـ از میدان آکسفورد تا مسجد امام باره ـ صورت گرفت. و سپس مراسم ختم در محل مسجد مزبور برگزار شد.
🔆 در مورد محل خاکسپاری جنازه دکتر اختلافهایی بروز پیدا کرد. همسر آن شهید اصرار داشت که جنازه برای خاکسپاری به ایران منتقل شود. وقتی ایشان وارد لندن شدند بهشدت ناراحت بودند. اما تحویل جنازه به ایران یعنی دادن امکان به دولت ایران که با برگزاری مراسم رسمی اولاً تأیید کند، که خروج او از تهران، با موافقت خود آنها بوده است و ثانیاً، ادعاهای مخالفین شریعتی را که او با ساواک همکاری میکند، تأیید شود. برخی دیگر از دوستان، از جمله محمد منتظری، اصرار داشتند که به جای زینبیّه جنازه در نجف به خاک سپرده شود. اما این نیز چند ایراد اساسی داشت. اولاً هیچکس مطمئن نبود که مقامات دولت عراق، جنازه را که برای حمل تحویل میگیرند، به دولت ایران تحویل ندهند. ثانیاً با توجه به هیاهوها و جنجالهایی که جمعی از روحانیون علیه شریعتی به راه انداخته بودند و نامهای که مطهری درباره شریعتی به آیتاللّه خمینی نوشته بود و مذاکراتی که با ایشان در لندن داشتم که در صفحات بعد، آن را شرح دادهام احتمال این که آیتاللّه خمینی برای نماز جنازه حاضر شوند، بسیار بعید بود. این عدم حضور به هیچوجه به مصلحت جنبش در آن زمان نبود. بنابراین بهترین گزینه، همان خاکسپاری در زینبیّه بود. بعد از انجام مراسم خاک سپاری در زینبیّه که شرح آن خواهد آمد، شادروان استاد محمدتقی شریعتی، طی نامهای از خاکسپاری در زینبیّه و سایر اقدامات انجام شده تشکر کردند (دفتر دوم ـ نامهها).
🔆 بهرغم مشکلات قانونی بسیاری که وجود داشت، به خواست و عنایت پروردگار و همت دوستان دکتر شریعتی، و زحماتی که آقای امام موسی صدر کشیدند و موافقت مقامات سوری را جلب کردند، جنازه در روز یکشنبه ۵ تیرماه ۱۳۵۶ با هواپیمای سوریه از لندن به دمشق حمل شد. و در فرودگاه دمشق امام موسی صدر، دکتر مصطفی چمران، دکتر مفتح، دکتر صادق طباطبایی و تنی چند از علمای شیعه لبنان، روحانیون حوزه علمیه نجف، دوستان و شاگردان و علاقهمندان علی تا ۵ صبح در انتظار بودند. کمتر چشمی بود که گریان نباشد. پس از انجام تشریفات لازم با مشایعت همراهان مستقیماً به حرم مطهر حضرت زینب برده شد و در کنار ضریح حضرت زینب(ع) که شریعتی او را بعد از فاطمه(ع) بزرگترین زن تاریخ میدانست، قرار داده شد. از ساعت ۱۰ صبح بهتدریج نمایندگان سازمانهای انقلابی سیاسی و انجمنهای اسلامی و جمعی از مسلمانان علاقمند، ایرانی و غیر ایرانی در حرم مطهر حضور بههم رسانیدند. خبر بهسرعت در بین مسلمانان پخش شد. بسیاری از زوّار ایرانی که کم و بیش از خدمات علی باخبر بودند و در حرم جمع شدند.
#یادها_خاطرات
#ابراهیم_یزدی
#چهل_دومین_یادمان_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مشاهده مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/مراسم-خاکسپاری-شریعتی-به-روایت-دکتر-ابراهیم-یزدی-06-20
Telegraph
مراسم خاکسپاری شریعتی به روایت دکتر ابراهیم یزدی
🖋 دکتر ابراهیم یزدی 📘منبع: کتاب «شصت سال صبوری و شکوری»، انتشارات کویر، چاپ ۱۳۹۴، جلد دوم، ص ۳۷۹ تا ۳۹۷ 📌تاریخ: ۱۳۹۴ "پس از ورودم به لندن، اولین مسئلهای که حائز اهمیت بود، مراسم غسل و کفن کردن جنازه بود. با توجه به هیاهوهایی که علیه دکتر شریعتی در تهران…
🔷📽کلیپی از سخنان آیت الله طالقانی در مراسم بزرگداشت دکتر علی شریعتی
📌 ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸
🔆دومین سالروز خروج شریعتی از ایران
🔸زمین چمن دانشگاه تهران
#یادها_خاطرات
#مراسم_شریعتی
#محمود_طالقانی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://www.youtube.com/watch?v=LSZpYHLtmYo
📌 ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸
🔆دومین سالروز خروج شریعتی از ایران
🔸زمین چمن دانشگاه تهران
#یادها_خاطرات
#مراسم_شریعتی
#محمود_طالقانی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://www.youtube.com/watch?v=LSZpYHLtmYo
YouTube
سخنان آیت الله طالقانی درمراسم دکتر شریعتی
سخنرانی آیت الله سیدمحمود طالقانی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ (دومین سالروز خروج شریعتی از ایران) در زمین چمن دانشگاه تهران می باشد در این مراسم که مسئولیت آن را «کمیتهٔ برگزارکنندهٔ مراسم روز شریعتی» و خانوادهٔ شریعتی به عهده داشتند، چهره هایی چون استاد محمدتقی شریعتی،…
🔷📰 آیا حمله به کانون که خانه من حساب میشود، توهین به من نیست؟
🔸💢اعتراض استاد محمدتقی شریعتی به یکی از روزنامههای صبح
📌 روزنامه میزان شماره ۶۹
تاریخ: پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۵۹
🔆مشهد ـ خبرنگار میزان: در رابطه با مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با استاد محمدتقی شریعتی، این اطلاعیه دیروز از سوی استاد شریعتی در اختیار خبرنگار میزان در مشهد قرار گرفت.
🔆در روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۴۳۲، دوشنبه ۱۰ آذر ماه صفحه اول راجع به مصاحبه من، مرقوم شده بود که به من توهین و حمله نشده است. البته کسی کسی به من حمله مستقیم نکرد ولی از اول که ماشین من وارد کوچه شد، علیه دوستان من شعار داده و مرگ بر فلان و فلان میگفتند. آیا این توهین به من نیست و اساساً حمله به کانون که خانهی من حساب میشود، توهین به من نیست؟ و با اینکه در حین سخنرانی من صدای شعارهای آنها به سالن سخنرانی میرسد با قطع کردن بلندگوها و شکستن شیشه و خراب کردن دیوارها توهین به من نیست؟ با اینکه به محض بیرون رفتن من از سالن سخنرانی تلفن را شکستند، توهین به من نیست؟
🔆متاسفانه شب مصاحبه حال من بد بود و تب داشتم. این بود که مجدداً با زحمت با روزنامه جمهوری اسلامی تماس گرفتم و مقداری از خرابکاریهای آنها را گفتم، خرابکاریهائی مانند آتش زدن پرده کانون و خراب کردن دیوار آن.
🔆بنابراین اگرچه به من حمله نشد، ولی توهینات زیاد شده آنچه در سخنرانیهای آقای رئیسجمهور و سخنرانیهای مشهد و مطالبی که در مجلس شورا گفته شده خبر حمله مستقیم به من بقیهاش به من حقیقت دارد و به طوریکه در مصاحبه عرض شد عدهای در داخل کوچه علیه خود من هم شعار میدادند و یکسری خرابکاریهای دیگر که همهاش بخاطرم نمانده است.
#یادها_خاطرات
#روزنامه_میزان
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔸💢اعتراض استاد محمدتقی شریعتی به یکی از روزنامههای صبح
📌 روزنامه میزان شماره ۶۹
تاریخ: پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۵۹
🔆مشهد ـ خبرنگار میزان: در رابطه با مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با استاد محمدتقی شریعتی، این اطلاعیه دیروز از سوی استاد شریعتی در اختیار خبرنگار میزان در مشهد قرار گرفت.
🔆در روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۴۳۲، دوشنبه ۱۰ آذر ماه صفحه اول راجع به مصاحبه من، مرقوم شده بود که به من توهین و حمله نشده است. البته کسی کسی به من حمله مستقیم نکرد ولی از اول که ماشین من وارد کوچه شد، علیه دوستان من شعار داده و مرگ بر فلان و فلان میگفتند. آیا این توهین به من نیست و اساساً حمله به کانون که خانهی من حساب میشود، توهین به من نیست؟ و با اینکه در حین سخنرانی من صدای شعارهای آنها به سالن سخنرانی میرسد با قطع کردن بلندگوها و شکستن شیشه و خراب کردن دیوارها توهین به من نیست؟ با اینکه به محض بیرون رفتن من از سالن سخنرانی تلفن را شکستند، توهین به من نیست؟
🔆متاسفانه شب مصاحبه حال من بد بود و تب داشتم. این بود که مجدداً با زحمت با روزنامه جمهوری اسلامی تماس گرفتم و مقداری از خرابکاریهای آنها را گفتم، خرابکاریهائی مانند آتش زدن پرده کانون و خراب کردن دیوار آن.
🔆بنابراین اگرچه به من حمله نشد، ولی توهینات زیاد شده آنچه در سخنرانیهای آقای رئیسجمهور و سخنرانیهای مشهد و مطالبی که در مجلس شورا گفته شده خبر حمله مستقیم به من بقیهاش به من حقیقت دارد و به طوریکه در مصاحبه عرض شد عدهای در داخل کوچه علیه خود من هم شعار میدادند و یکسری خرابکاریهای دیگر که همهاش بخاطرم نمانده است.
#یادها_خاطرات
#روزنامه_میزان
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
🖇 attach
🔷🔆همراه با خاطرات
📌اقای طوسی عضو کانون نشر حقایق اسلامی، کسبه بازار
📌منبع: مصاحبه با بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی
📌تاریخ: تیر ۱۳۸۸
🔆من متولد ۱۳۱۹ هستم. حدود هفت سال از آقای دکتر کوچک تر. آقای دکتر جلساتی عصرانه داشت در کانون نشر حقایق که مربوط به تیپ دانشجوها، دانش آموزها و دانشجوها بود. نتیجتا کسبه انجا نبودند. ماها کاسب بودیم. ما کسبه در شبهای شنبه در کانون نشر حقایق اسلامی بودیم و در این زمان دکتر که جوانی بود به چشم ما نمی خورد.
🔆آیت الله میلانی جزوه ای در آورد به نام «دکتر چه می گوید»؟ من نمی دانستم که این جزوه را استاد دیده اند یا نه؟ تا به دستم رسید بردم دم خانه تا به استادشریعتی نشان دهم. ایشان گفتند من این جزوه را دیده ام. استاد فکر کردند من هم جزء منتقدین آقای دکتر هستم. که من هم گفتم که چنین نیست. فکر نمی کردم دست ایشان رسیده باشد.ما بازاری بودیم و این جزوه علیه دکتر در بازار پخش می شد.
🔆من تمام این مدتی که به کانون می رفتم فقط یک جلسه آقای دکتر را دیدم، که باز با همین دوستان دانشجو و جوانان بعد از سخنرانی استاد نشسته بودند و صحبت می کردند. این بود که ایشان واقعا فازشون از ما جدا بود. و من خودم آقای دکتر را همان یک بار در کانون دیدم. تا وقتی رفتند پاریس و برگشتند از پاریس . من دیگر با ایشان مکاتبهای نداشتم. تا زمان بازگشت از پاریس. از پاریس که تشریف آوردند یک مدت هم در خانهها صحبت میکردند چون کانون ممنوع شده بود.
🔆یک خاطره از ایشان دارم. سؤال شخصی داشتم از ایشان و با هم نشسته بودیم و داشتیم صحبت می کردیم. در آن زمان هنوز آقای دکتر حج نرفته بودند و کتاب حج را هم هنوز ننوشته بودند. آن زمان در عربستان سعودی در قربانگاه گوسفندها را میسوزاندند. لش گوسفند زیاد بود و سردخانه نداشتند. من از آقای دکتر سؤال کردم که نمیشود این قربانی کردن گوسفند را به جای اینکه در مکه انجام دهیم بیاییم در مشهد خودمان انجام دهیم تا لااقل این گوشت گوسفند حرام نشود؟ آقای دکتر فرمودند به این ترتیب دیگر مناسک به حساب نمی آید.
🔆روزی خود آقای دکتر برای ما تعریف کردند که بعد از بازگشت از فرانسه که هنوز تدریس در دانشکده را شروع نکرده بودند و در دبیرستان مشغول شده بوده در زنگ انشاء موضوع انشائی می دهد : “نامهی الاغ به انسان”!در انشاء ها همگی از قول الاغ نوشته بودند که مثلاً ” از زمانی که ماشین آمده شما سوار ما نمیشوید و به ما نگاه نمیکنید و…”گلهی الاغ این طوری بود. ولی خانمی که حجاب خوبی هم نداشته یکی دو خطی نوشته بوده که دکتر بهش بیست داده بوده. مضمون این انشاء این بوده : ” الاغ می گوید: واقعا من خوشحالم که روز به روز از تعداد ما کم می شود و به تعداد شما اضافه میشود !
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌اقای طوسی عضو کانون نشر حقایق اسلامی، کسبه بازار
📌منبع: مصاحبه با بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی
📌تاریخ: تیر ۱۳۸۸
🔆من متولد ۱۳۱۹ هستم. حدود هفت سال از آقای دکتر کوچک تر. آقای دکتر جلساتی عصرانه داشت در کانون نشر حقایق که مربوط به تیپ دانشجوها، دانش آموزها و دانشجوها بود. نتیجتا کسبه انجا نبودند. ماها کاسب بودیم. ما کسبه در شبهای شنبه در کانون نشر حقایق اسلامی بودیم و در این زمان دکتر که جوانی بود به چشم ما نمی خورد.
🔆آیت الله میلانی جزوه ای در آورد به نام «دکتر چه می گوید»؟ من نمی دانستم که این جزوه را استاد دیده اند یا نه؟ تا به دستم رسید بردم دم خانه تا به استادشریعتی نشان دهم. ایشان گفتند من این جزوه را دیده ام. استاد فکر کردند من هم جزء منتقدین آقای دکتر هستم. که من هم گفتم که چنین نیست. فکر نمی کردم دست ایشان رسیده باشد.ما بازاری بودیم و این جزوه علیه دکتر در بازار پخش می شد.
🔆من تمام این مدتی که به کانون می رفتم فقط یک جلسه آقای دکتر را دیدم، که باز با همین دوستان دانشجو و جوانان بعد از سخنرانی استاد نشسته بودند و صحبت می کردند. این بود که ایشان واقعا فازشون از ما جدا بود. و من خودم آقای دکتر را همان یک بار در کانون دیدم. تا وقتی رفتند پاریس و برگشتند از پاریس . من دیگر با ایشان مکاتبهای نداشتم. تا زمان بازگشت از پاریس. از پاریس که تشریف آوردند یک مدت هم در خانهها صحبت میکردند چون کانون ممنوع شده بود.
🔆یک خاطره از ایشان دارم. سؤال شخصی داشتم از ایشان و با هم نشسته بودیم و داشتیم صحبت می کردیم. در آن زمان هنوز آقای دکتر حج نرفته بودند و کتاب حج را هم هنوز ننوشته بودند. آن زمان در عربستان سعودی در قربانگاه گوسفندها را میسوزاندند. لش گوسفند زیاد بود و سردخانه نداشتند. من از آقای دکتر سؤال کردم که نمیشود این قربانی کردن گوسفند را به جای اینکه در مکه انجام دهیم بیاییم در مشهد خودمان انجام دهیم تا لااقل این گوشت گوسفند حرام نشود؟ آقای دکتر فرمودند به این ترتیب دیگر مناسک به حساب نمی آید.
🔆روزی خود آقای دکتر برای ما تعریف کردند که بعد از بازگشت از فرانسه که هنوز تدریس در دانشکده را شروع نکرده بودند و در دبیرستان مشغول شده بوده در زنگ انشاء موضوع انشائی می دهد : “نامهی الاغ به انسان”!در انشاء ها همگی از قول الاغ نوشته بودند که مثلاً ” از زمانی که ماشین آمده شما سوار ما نمیشوید و به ما نگاه نمیکنید و…”گلهی الاغ این طوری بود. ولی خانمی که حجاب خوبی هم نداشته یکی دو خطی نوشته بوده که دکتر بهش بیست داده بوده. مضمون این انشاء این بوده : ” الاغ می گوید: واقعا من خوشحالم که روز به روز از تعداد ما کم می شود و به تعداد شما اضافه میشود !
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
🖇 attach
🔷🔆مارا به سختجانی خود، اینگمان نبود
📌به یاد استاد محمدتقی شریعتی ، جان شعلهور
🖋 افسانه شریعتی مزینانی
🔆هوا هنوز گرگ و میش بود که دررا میکوبیدند، از همان ابتدا کوبشها شدید بود و با هرتأخیری، شدت بیشتری میگرفت، خبر، خوش نبود میدانستیم باز حکایت مکرر "بردنها " است ، ساواک هربار که برای بردن پدر و برادر میآمد، صبح علیالطلوع را انتخاب میکرد،بخود میلرزیدیم و بیشتر از همه مادربود که به التماس میافتاد:
آقا! علیجان! چیز خطرناکی اگرهست قایم کنیم ، و همیشه چیزخطرناک بود،
بسرعت کتابها یا اطلاعیهها و عکسهایی که نباید بدست آنها میافتادرا مخفی میکردیم. همیشه درجواب سؤال پدر و برادر که چه شده؟ چهخبراست؟
پاسخ این بود که هیچ، فقط شمارا میبریم تا به چندسؤال پاسخ بدهید
و برمیگردید ، والبته برگشتنها خیلی طول میکشید ، چشمبراهی، عادتمان شدهبود، گاه خبرهایی که درز میکرد خوشایند نبود، بیقرار میشدیم اما فقط کارمان دعابود.
🔆پس از ماهها که میآمدند، همه به گردشان حلقه میزدیم ، همه را نمیگفتند اما آنچه میگفتند هم درد داشت و هم غرور،قیافههاشان تکیدهبود و خسته بنظر میآمدند اما روحیه، قوی بود و محکم ، باخودت میگفتی کدام شعله ، چنین گرمشان میکند؟
🔆از فردایش خانه شلوغ میشد اقوام و فامیل میآمدند و سخنها همه حول سیاست بود و حال و هوای زندان .
روزگار چنین گذشت و ....
پس از انقلاب ، روزی که برای دیدن پدر رفتم تابلویی جلب نظرم کردکه برسردر خانه نصب شده بود :
🔆بخاطر رعایت حال استاد ، ازبحث سیاسی خودداری کنید!
درخانه پس از احوالپرسی ، از پدر سؤال کردم آیا آن روزگارانی که چنان پرشور و مشتاق، مبارزه میکردید، چنین روزی را پیشبینی میکردید؟ اندوهی آشکار ، سیمای پاکش را پرکرد، مکثی کرد و گفت باباجان ما به تکلیف عمل میکنیم ،
گفتم اگر داداش بود؟
با تلخخندی جواب داد : خوب شد نبود،
از اطاق بیرون زدم .
🔆بي شكوه و غريب و رهگذرند
يادهاي دگر ، چو برق و چو باد
ياد تو پرشكوه و جاويد است؛
وآشناي قديم دل... اما
اي دريغ،اي دريغ، اي دريغ...
(اخوان)
#یادداشت_اختصاصی
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌به یاد استاد محمدتقی شریعتی ، جان شعلهور
🖋 افسانه شریعتی مزینانی
🔆هوا هنوز گرگ و میش بود که دررا میکوبیدند، از همان ابتدا کوبشها شدید بود و با هرتأخیری، شدت بیشتری میگرفت، خبر، خوش نبود میدانستیم باز حکایت مکرر "بردنها " است ، ساواک هربار که برای بردن پدر و برادر میآمد، صبح علیالطلوع را انتخاب میکرد،بخود میلرزیدیم و بیشتر از همه مادربود که به التماس میافتاد:
آقا! علیجان! چیز خطرناکی اگرهست قایم کنیم ، و همیشه چیزخطرناک بود،
بسرعت کتابها یا اطلاعیهها و عکسهایی که نباید بدست آنها میافتادرا مخفی میکردیم. همیشه درجواب سؤال پدر و برادر که چه شده؟ چهخبراست؟
پاسخ این بود که هیچ، فقط شمارا میبریم تا به چندسؤال پاسخ بدهید
و برمیگردید ، والبته برگشتنها خیلی طول میکشید ، چشمبراهی، عادتمان شدهبود، گاه خبرهایی که درز میکرد خوشایند نبود، بیقرار میشدیم اما فقط کارمان دعابود.
🔆پس از ماهها که میآمدند، همه به گردشان حلقه میزدیم ، همه را نمیگفتند اما آنچه میگفتند هم درد داشت و هم غرور،قیافههاشان تکیدهبود و خسته بنظر میآمدند اما روحیه، قوی بود و محکم ، باخودت میگفتی کدام شعله ، چنین گرمشان میکند؟
🔆از فردایش خانه شلوغ میشد اقوام و فامیل میآمدند و سخنها همه حول سیاست بود و حال و هوای زندان .
روزگار چنین گذشت و ....
پس از انقلاب ، روزی که برای دیدن پدر رفتم تابلویی جلب نظرم کردکه برسردر خانه نصب شده بود :
🔆بخاطر رعایت حال استاد ، ازبحث سیاسی خودداری کنید!
درخانه پس از احوالپرسی ، از پدر سؤال کردم آیا آن روزگارانی که چنان پرشور و مشتاق، مبارزه میکردید، چنین روزی را پیشبینی میکردید؟ اندوهی آشکار ، سیمای پاکش را پرکرد، مکثی کرد و گفت باباجان ما به تکلیف عمل میکنیم ،
گفتم اگر داداش بود؟
با تلخخندی جواب داد : خوب شد نبود،
از اطاق بیرون زدم .
🔆بي شكوه و غريب و رهگذرند
يادهاي دگر ، چو برق و چو باد
ياد تو پرشكوه و جاويد است؛
وآشناي قديم دل... اما
اي دريغ،اي دريغ، اي دريغ...
(اخوان)
#یادداشت_اختصاصی
#یادها_خاطرات
#کانون_نشر_حقایق
#محمد_تقی_شریعتی
#همگام_تا_دوم_آذر
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷📄نامه ای از مجید شریف خطاب به پوران شریعت رضوی
📌این نامه برای اولین بار توسط بنیاد شریعتی منتشر می شود . بخش هایی از این نامه به شرح زیر است:
🔸🔹امروزه با نیازی که به ادامهی راه دکتر و کلاً به مایه گذاشتن از استعداد و وقت و فکر و انرژی و همه چیز در خدمت آگاهی مردم و بهبود شرایط و تغییر اوضاع و احوال هست، آیا گمان نمیکنید که اگر افرادی چون من، روزی هفت هشت ده ساعت وقت فعال خود را در رشتهای تلف کند که نه به آن علاقه و کششی دارد و نه مدتهاست که اصولاً فکرش در آن زمینه کار کرده، کاری خیانتآمیز و در عینحال عبث باشد؟ آری، اگر در حال حاضر موضوع بکری در رشتهی فیزیک در نظر داشتم و مطمئن بودم که در ظرف دو سه سال میتوانم با کار بر روی آن به کشف فرمولی جدید یا راه حلی که در خدمت عمال استعمار هم قرار نگیرد، بشوم و از این طریق برای ملت و عقیده و آرمان و و طنم افتخاری کسب کنم، هم شما و هم آقای «یان» و هم دیگران باید مطمئن میبودند که یک لحظه درنگ نمیکردم، ولی بیتردید در حال حاضر من خودم را، حساسیتهایم و توانائیهایم را بیش از هر کسی میشناسم و علیرغم عوامل تضعیف روحیه، چه در ایران و بویژه در اینجا، و علیرغم مشکلات گوناگون زیستی و روحی، تلاشم را در این راه بخرج میدهم و امیدوارم بالاخره بعد از چند سال این در و آن در زدن و جدی گرفته نشدن و نشناخته ماندن، بالاخره بتوانم در جایگاه طبیعیام قرار گیرم و کاری را بکنم، که باید بکنم. در چنین شرایطی، تکرار میکنم، که هر گونه توصیه برای پرداختن به کارهایی غیر از این، بمنزلهی «دنبال نخود سیاه فرستادن» است، که بهرحال از دوستان و آشنایان دلسوز و با حسن نیتی مانند شما بعید است. بهرحال اگر در این راه موفق نشوم، بعلت این نیست که مثلاً استعداد و توانم در رشتهی فیزیک بیشتر است، بلکه بعلت کم کاری و عدم جدیت خودم و نیز بعلت شرایط روحی نامناسبی است که دیگران برایم فراهم میآورند، ولاغیر.
📌 برای مشاهده مطالعه متن نامه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#نامه
#یادها_خاطرات
#مجید_شریف
#پوران_شریعت_رضوی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/نامه-ای-از-مجید-شریف-خطاب-به-پوران-شریعت-رضوی-12-04
📌این نامه برای اولین بار توسط بنیاد شریعتی منتشر می شود . بخش هایی از این نامه به شرح زیر است:
🔸🔹امروزه با نیازی که به ادامهی راه دکتر و کلاً به مایه گذاشتن از استعداد و وقت و فکر و انرژی و همه چیز در خدمت آگاهی مردم و بهبود شرایط و تغییر اوضاع و احوال هست، آیا گمان نمیکنید که اگر افرادی چون من، روزی هفت هشت ده ساعت وقت فعال خود را در رشتهای تلف کند که نه به آن علاقه و کششی دارد و نه مدتهاست که اصولاً فکرش در آن زمینه کار کرده، کاری خیانتآمیز و در عینحال عبث باشد؟ آری، اگر در حال حاضر موضوع بکری در رشتهی فیزیک در نظر داشتم و مطمئن بودم که در ظرف دو سه سال میتوانم با کار بر روی آن به کشف فرمولی جدید یا راه حلی که در خدمت عمال استعمار هم قرار نگیرد، بشوم و از این طریق برای ملت و عقیده و آرمان و و طنم افتخاری کسب کنم، هم شما و هم آقای «یان» و هم دیگران باید مطمئن میبودند که یک لحظه درنگ نمیکردم، ولی بیتردید در حال حاضر من خودم را، حساسیتهایم و توانائیهایم را بیش از هر کسی میشناسم و علیرغم عوامل تضعیف روحیه، چه در ایران و بویژه در اینجا، و علیرغم مشکلات گوناگون زیستی و روحی، تلاشم را در این راه بخرج میدهم و امیدوارم بالاخره بعد از چند سال این در و آن در زدن و جدی گرفته نشدن و نشناخته ماندن، بالاخره بتوانم در جایگاه طبیعیام قرار گیرم و کاری را بکنم، که باید بکنم. در چنین شرایطی، تکرار میکنم، که هر گونه توصیه برای پرداختن به کارهایی غیر از این، بمنزلهی «دنبال نخود سیاه فرستادن» است، که بهرحال از دوستان و آشنایان دلسوز و با حسن نیتی مانند شما بعید است. بهرحال اگر در این راه موفق نشوم، بعلت این نیست که مثلاً استعداد و توانم در رشتهی فیزیک بیشتر است، بلکه بعلت کم کاری و عدم جدیت خودم و نیز بعلت شرایط روحی نامناسبی است که دیگران برایم فراهم میآورند، ولاغیر.
📌 برای مشاهده مطالعه متن نامه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#نامه
#یادها_خاطرات
#مجید_شریف
#پوران_شریعت_رضوی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/نامه-ای-از-مجید-شریف-خطاب-به-پوران-شریعت-رضوی-12-04
Telegraph
نامه ای از مجید شریف خطاب به پوران شریعت رضوی
اول فوریه۸۴(۱۲ بهمن ماه) خدمت سرور گرامی، خانم دکتر عزیز و مهربان از اینکه مدتهاست، نامهای برایتان نفرستادهام پوزش میطلبم و از اینکه به یاد ما هستید و الطافتان شامل حال ما میشود . بویژه زحمتی که با فرستادن یادداشتهای درسی من بخود هموار میکنید بینهایت…
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆 پوران ؛ تحصیل در فرانسه 🔆پوران شریعت رضوی در سال ۱۳۴۲ از تز دکترای خود تحت عنوان «حروف اضافه گرامری درگلستان سعدی» به راهنمایی ژیلبرت لازار دفاع می کند و همراه با همسرش به ایران بر می گردد. دستگیری علی شریعتی در مرز او را با سه فرزند کوچک در مرز خوی…
🔷🔆سالهای آموزگاری با مدرک دکتری
🔆پوران شریعترضوی از سال ۱۳۳۷ همزمان با اخذ مدرک لیسانس ادبیات از دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به استخدام فرهنگ در آمده و تدریس در دبستان شاهدخت مشهد را آغاز میکند. پس از بازگشت از فرانسه (۱۳۴۳) علیرغم دریافت مدرک دکتری در ادبیات تطبیقی به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد (ارض اقدس، رفعت، انوشیروان دادگر) مشغول میشود. در سال ۱۳۵۲ و به دنبال انتقال یافتن به تهران پوران شریعترضوی به عنوان راهنمای تعلیماتی در ناحیه ۱۳ شهر تهران (مناطق جنوبی شهر) در استخدام فرهنگ میماند و پس از پیروزی انقلاب، به دنبال ۴ سال تعلیق اداری سرانجام در سال ۱۳۶۲ بازنشسته میشود.
#یاد_پوران
#یادها_خاطرات
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆پوران شریعترضوی از سال ۱۳۳۷ همزمان با اخذ مدرک لیسانس ادبیات از دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به استخدام فرهنگ در آمده و تدریس در دبستان شاهدخت مشهد را آغاز میکند. پس از بازگشت از فرانسه (۱۳۴۳) علیرغم دریافت مدرک دکتری در ادبیات تطبیقی به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد (ارض اقدس، رفعت، انوشیروان دادگر) مشغول میشود. در سال ۱۳۵۲ و به دنبال انتقال یافتن به تهران پوران شریعترضوی به عنوان راهنمای تعلیماتی در ناحیه ۱۳ شهر تهران (مناطق جنوبی شهر) در استخدام فرهنگ میماند و پس از پیروزی انقلاب، به دنبال ۴ سال تعلیق اداری سرانجام در سال ۱۳۶۲ بازنشسته میشود.
#یاد_پوران
#یادها_خاطرات
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF