گروه شریعتی
568 subscribers
1.65K photos
551 videos
66 files
1.55K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
💡 پشت‌پرده حملات اخیر به من

روز سه‌شنبه، ۹ آذر ۱۴۰۰/ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱ در یک گروه تلگرامی، که حدود ۲۷۰ نفر از جمله تعدادی از فعالین رسانه‌ای از جناح‌های مختلف کشور، اعم از #اصول‌گرا و #اصلاح‌طلب،‌ حضور داشتند،‌ یکی از مقامات پیشین قضایی، که به گروه دعوت شده بود، درباره پرونده جنجالی معروف به «قتل‌های زنجیره‌ای» (سال‌های ۱۳۷۷- ۱۳۷۸) به پرسش‌های حضار پاسخ گفت. در این جلسه چهار کامنت گذاشتم و پرسش‌هایی را مطرح کردم درباره علل عدم رسیدگی به پرونده قتل دکتر #مجید_شریف، محقق و مترجم سرشناس ایرانی.

دکتر مجید شریف با مادرش زندگی می‌کرد. صبح زود پنج‌شنبه، ۲۸ آبان ۱۳۷۷ برای ورزش از خانه خارج شد. او را در خیابان به بهانه مظنون بودن به اعتیاد به مواد مخدر با حکم جعلی دادستانی ربودند و در پارکینگ ویلای متعلق به [...] با تزریق آمپول پتاسیم کلرید به میان انگشت بزرگ و انگشت دوم پای چپ به قتل رسانیدند و جسدش را در پیاده‌رو رها کردند تا مرگ طبیعی جلوه کند. تزریق آمپول پتاسیم کلرید منجر به ایست فوری قلبی بدون علائم می‌شود. در دقیقه ۷۰ فیلم مایکل کلایتون (۲۰۰۷) Michael Clayton قتل یک نفر شبیه به قتل مرحوم مجید شریف را می‌توان مشاهده کرد.

در پرسش از مقام قضایی پیشین فوق نوشتم:

«مسئله دوم،‌ سازمان‌دهی خود پرونده است بنحوی که از درون آن چیزی بیرون نیاید. اول، قتل‌های متعدد دیگر،‌ مانند قتل مرحوم مجید شریف که اعترافات و مستندات محکمه‌پسند دال بر اجرای آن توسط [...] و تیمش‌ وجود دارد، و مسائلی مانند ماجرای جنجالی اتوبوس ارمنستان بکلی از پرونده حذف و پرونده محدود شد فقط به چهار قتل. دوم، به ابعاد امنیتی و اطلاعاتی پرونده رسیدگی نشد برغم اعترافات و مدارک و مستندات فراوان. چگونه می‌توان این سازمان‌دهی را توضیح داد؟...»

این پرسش‌ها برآشفتگی برخی افراد دست‌اندرکار در پرونده فوق را برانگیخت و اتهامات عجیبی را به من نسبت دادند. کمی بعد در اینترنت فحاشی‌های تند به من آغاز شد و سپس کار به اتهام‌زنی‌‌های سخیف اینترنتی کشید دال بر یهودی‌ستیزی و بهائی‌ستیزی من به دلیل تحقیقاتم درباره عملکرد سیاسی و مالی برخی فرقه‌های مخفی و کالت‌های فعال در #تاریخ معاصر #ایران که حوزه تخصصی‌ام است و از بدو امر با توجه اکید به احتمال برداشت‌های تعمیم‌گرایانه عامیانه و سطحی یا مغرضانه و تذکر جدی درباره هر نوع برداشت مبتنی بر نفرت‌پراکنی دینی و نژادی (زرسالاران،‌ ۱۳۷۷، ج ۱، صص ۱۸- ۲۰) کوشیده‌ام پیش برم.

📌 این یادداشت کوتاه صرفاً به این دلیل منتشر شد که خوانندگان بی‌اطلاع از مسائل پس‌پرده بدانند علت و خاستگاه حملات اخیر چیست.

#عبدالله_شهبازی
یکشنبه، ۱۲ دی ۱۴۰۰/ ۲ ژانویه ۲۰۲۲

@Shariati_Group
⭕️ زندگی همچون مطالبه

📌 بر سر #زندگی و معانی مختلف آن در خیابان‌های شهر صف‌آرایی شده است. بر سر گونه‌های مختلف زیستن. شاید هیچ‌وقت تاکنون «زندگی» این‌چنین بر صدر مطالبات ننشسته باشد، بوده است. لحظات آغازین #انقلاب هم درباره زندگی و تعاریف مختلف آن شعارهایی شنیده می‌شد. مثلا اینکه «زندگی یعنی: کار، مسکن، آزادی» و یا اینکه «زندگی، #عقیده است و #جهاد» و همین معانی نسلی را به زندان‌ها و به خیابان‌ها کشاند. اما همیشه یک تبصره داشت: «یعنی»...چه کسی گمان می‌کرد چهل سال بعد، چهار نسل بعد بر سر این «بدیهی»-زندگی- خود را مجبور به مردن ببیند؟ بر سر «چگونه زیستن» شده بود بمیریم و یا بمیرانیم، اما مردن برای زندگی کردن خیر.

📌 همه‌ی قوانین ما تابع همین چگونه زیستن بوده و بر همین اساس ریخته شده است. چهل‌وچند سال پیش، چگونگی‌اش یک بار تعیین شده و شده است قالب و چهار نسل است که بر تن نسل‌ها می‌شود. به نام اکثریت باشد و یا به نام ارزش‌های لایزال. امروز هم بر سر مشروعیت اکثریت بحث است، هم صحبت از حق مسلم اقلیت است و هم در قطعیت قرائت‌ها از ارزش‌های لایزال تردید افتاده است. اما قوانین، کور و کر اند. قالبِ تنگ است که خفقان می‌آورد و به یک بار می‌بینی که فریادها برخاسته است. این قوانین هستند که از شهروند شورشی می‌سازند و از متولیِ قانون سرکوبگر. در اتاق‌های خیابان وزرا باشد و یا بر سر کوی و برزن. این اولین بار نیست که #قانون خاصیت «چتر بودگی» خود را از دست می‌دهد و بدل به سپر و سلاح می‌شود و به صف‌آرایی می‌انجامد و برای مجری قانون نیز امکانات فراهم می‌آورد: خشم، تعرض، اعمال سلیقه‌های شخصی و...

📌 این بار نوع دیگری از جوانی با شعار زندگی به فتح پیاده‌روها آمده است. با دستان خالی و دلی پر. حضور پررنگ دختران بی‌دلیل نیست. زندگی معلوم شده است امر پیش‌پا افتاده و بدیهی‌ای نیست. آبستن غیر مترقبه، ابداعات بی‌پایان و وعده‌های امید است. زندگی ارجاع مدام به یک دیروز دروغین نیست (...«روحت شاد»های نوستالژیک) سرسپردگی به اکثریت‌های مشروعیت‌بخش پیشینی نیست؛ دست به دست شدن میان دوگانه‌های سیاسی و فرهنگی مسلط نیست. (#اصلاح‌طلب - #اصول‌گرا /#سنت - #مدنیته و..) شاید از همین رو است که همگی را سورپریز کرده است. می‌ترساند و به شوق می‌آورد. منبع انرژی است. با این همه ما مجبور به تعریف زندگی هستیم. وقتی از زندگی سخن می‌گوییم از چه چیز سخن می‌گوییم؟ #شریعتی در روزهای یایانی زندگی‌اش نوشته بود که در خواب این تعریف را از زندگی داده است:
«زندگی یعنی: #نان، #آزادی، #فرهنگ، #ایمان، دوست داشتن» (م.آ. ۱ -با مخاطب‌های آشنا)

📌 سوال این است؟ چرا ما مجبوریم هر بار برای پیش برد هر یک از این مطالبات انقلاب کنیم؟ تقصیر قانون آنها است و یا بی‌قانونی ما؟

@Shariati_Group

دکتر #سوسن_شریعتی
⭕️ شباهت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در حکمرانی

چه در عرصه #اقتصاد و چه در عرصه #فرهنگ، سبک و سیره حکومت‌داری و حکمرانیِ #اصولگرا و #اصلاح‌طلب یکی است، لکن بدنه اجتماعی‌شان متفاوت است. عموماً قشر مذهبی و انقلابی، حامی اصولگرایان هستند و قشری که تمایل به آزادی‌های غربی و گرایش‌ها و دستورالعمل‌های غربگرایانه دارند، حامی اصلاح‌طلبان.
به دلیل این پایگاه‌های اجتماعی متفاوت است که وقتی اصولگرایان سر کارند، اصلاح‌طلبان از #آزادی چماق سیاسی بر سر رقیب می‌سازند تا بدنه اجتماعی‌شان را علیه اصولگرایان بسیج کرده و از صحنه به‌درشان کنند؛ و وقتی اصلاح‌طلبان سر کارند، اصولگرایان از #دین چماق می‌سازند تا بدنه را علیه رقیب بسیج کرده و ورق را برگردانند.
اما از آنجائیکه هیچ تفاوتی بین سیاست‌های «فرهنگی» و «اقتصادی» اصولگرایان و اصلاح‌طلبان وجود ندارد، می‌بینیم که وقتی اصولگرایان سوار مرکب #قدرت می‌شوند، دین دغدغه‌شان نیست؛ و وقتی اصلاح‌طلبان می‌آیند، آزادی دیگر دغدغه نیست.
اصولگراها برای اینکه اصلاح‌طلبان نتوانند بدنه اجتماعی‌شان را فعال کنند، از اصول #انقلاب_اسلامی عدول می‌کنند و وا می‌دهند؛ اصلاح‌طلب‌ها نیز برای اینکه بدنه مذهبی اصولگراها فعال نشوند، در ولنگاری‌ها اندکی ملاحظه‌کاری می‌کنند.
ورود زنان به ورزشگاه‌ها، ولنگاری در امر حجاب، اجرای جراحی‌های رادیکال اقتصادی، عدم تغییر ریل‌گذاری‌های نئولیبرالی و... در دوره آقای رئیسی را در این چارچوب تحلیل کنید.

@Shariati_Group

حسین‌زمانی‌میقان