گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخش‌هایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی

🔸از همه‌ی فصل‌های زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگ‌های پر سر و صدا را و به قول فیلمی‌ها «عملیاتی» را می‌فهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمی‌توانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدی‌ای غم‌انگیزتر، عمیق و واقعاً خونین‌تر است...

🔸احتضار پیامبر یک سال طول می‌کشد: از حجة الوداع تا لحظه‌ای که دهانش بسته می‌شود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونه‌ای دیگر است. حرف‌هایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطه‌اش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان می‌دهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و می‌خواهد روی این تکیه کند و می‌خواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار می‌شود.

🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشایی‌ترین صحنه‌ی زندگی است. بسیار کم‌اند مردانی که زیبا مرده‌اند...

🔸مردن‌های بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان می‌میرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان می‌میرد که هست. یکی از مشهورترین مردن‌ها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان می‌دهد. افسرانش بر بالینش ایستاده‌اند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشم‌هایی است که زیبائی‌ها و شکوه‌هایی را می‌بیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگ‌بین آن را نمی‌بینند.

🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسب‌های خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشم‌های کم سو هرگز زیبایی آن را ندیده‌اند. دیدار محمد با مرگ چگونه می‌تواند ساده باشد؟

🔸پیامبر یکایک چهره‌های برجسته‌ی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی می‌کند. وی خوب می‌داند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافته‌اند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید می‌کند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژه‌ای را دارا باشد.

🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیام‌های غیب را به #انسان می‌آورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش می‌آمد دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورتش می‌کشید و می‌گفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...

🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار می‌کشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی می‌کوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لب‌های محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
Forwarded from گروه شریعتی
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخش‌هایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی

🔸از همه‌ی فصل‌های زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگ‌های پر سر و صدا را و به قول فیلمی‌ها «عملیاتی» را می‌فهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمی‌توانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدی‌ای غم‌انگیزتر، عمیق و واقعاً خونین‌تر است...

🔸احتضار پیامبر یک سال طول می‌کشد: از حجة الوداع تا لحظه‌ای که دهانش بسته می‌شود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونه‌ای دیگر است. حرف‌هایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطه‌اش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان می‌دهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و می‌خواهد روی این تکیه کند و می‌خواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار می‌شود.

🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشایی‌ترین صحنه‌ی زندگی است. بسیار کم‌اند مردانی که زیبا مرده‌اند...

🔸مردن‌های بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان می‌میرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان می‌میرد که هست. یکی از مشهورترین مردن‌ها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان می‌دهد. افسرانش بر بالینش ایستاده‌اند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشم‌هایی است که زیبائی‌ها و شکوه‌هایی را می‌بیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگ‌بین آن را نمی‌بینند.

🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسب‌های خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشم‌های کم سو هرگز زیبایی آن را ندیده‌اند. دیدار محمد با مرگ چگونه می‌تواند ساده باشد؟

🔸پیامبر یکایک چهره‌های برجسته‌ی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی می‌کند. وی خوب می‌داند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافته‌اند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید می‌کند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژه‌ای را دارا باشد.

🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیام‌های غیب را به #انسان می‌آورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش می‌آمد دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورتش می‌کشید و می‌گفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...

🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار می‌کشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی می‌کوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لب‌های محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام