گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
📌 جستاری در ایضاح مفهوم "روشنفکر انقلابی"!

دقت نظر وافی می‌طلبد تا نکته‌ی حائز اهمیتی که در عنوان این جستار آمده است، با سلاح عوام اندیشیِ فهم ناشده به مسلخ نرود؛ رسالت #روشنفکر_انقلابی گفتگوی هم زمان با روشنفکران و انقلابیون هست و این عین #عشق به میهن است؛ گفتمان "وفاق" در مقابل هر گروهی که وی را به چوب "نفاق" می‌راند؛ خواهد ایستاد و از منطق خویش دفاع خواهد کرد، منطق گفتمان وفاق گفتگو محوریست.
#روشنفکر در تعریف #شریعتی به کسی اطلاق می‌شود که از عنصر #خودآگاهی برخوردار است و از آن برای گشودن راه برای تداوم حیات اجتماعی بهره می‌جوید. اگر به همین تعریف روشنفکری ماخوذ از بوطیقای شریعتی بیشتر بیاندیشیم پاره‌ای سوء تفاهمات برخاسته از ترکیب روشنفکر انقلابی خود به خود از میان خواهد رفت و تناقضاتی که متوجه آن هست، بی‌وجه خواهد شد. روشنفکر انقلابی در شرایط انسداد جامعه به دنبال گشایش است، طرح افکنی "گفتگو" به عنوان راه #فلاح جامعه، با تسلط به زبان این هر دو قوم؛ یعنی روشنفکران و انقلابیون...

🔗 مطالعه متن کامل

دکتر محمدحسین علایی (جامعه شناس)

@Shariati_Group
🔷 غیاب روشنفکران کم سعادتی جامعه است

📌صد سال روشنفکری ایرانی در گفتگو #احسان_شریعتی با روزنامه اعتماد

🔹روشنفکران به طور خاص کسانی هستند که از کار سنتی فرهنگی خود خارج می‌شوند و در جامعه مداخله می‌کنند و با اینکه به‌شکل تخصصی و حرفه‌ای سیاستمدار یا اقتصاددان نیستند، اما در جهت‌گیری اجتماع و اقتصاد موضع می‌گیرند. روشنفکران از جمله در #تاریخ ایران کسانی هستند که «ایده»های نو و اندیشه‌های تازه برای جامعه می‌آورند. اما تفاوت #روشنفکر با #متفکر و #فیلسوف این است که به نقد #قدرت («گفتن #حقیقت به قدرت») می‌پردازد یا قدرت به او می پردازد!

🔸تاریخ روشنفکری در #ایران را نیز باید «دورانی» دید: یک دوره آغازین داریم که «منورالفکران» هستند و به تنویر افکار می‌پردازند و ایده‌های نو می‌آورند. پارادایم حاکم شیفتگی نسبت به تجدد است. سرخوردگی ناسیونالیستی نسبت به قدرت‌هایی خارجی، به علاوه ورود اندیشه‌ی سوسیالیستی و مقاومت فرهنگی مشروعه‌خواهان، زمینه‌های دوره یاس و سرخوردگی نسبت به غرب و تجدد، را فراهم آورد. پس از تا به امروز که امیدواریم به نوعی رویکرد نقادانه و تفکیکی و تعادل نسبت هویت ملی و فرهنگی و به تجدد و غرب از دیگر سو رسیده باشیم.

🔹تجربه‌های تلخ گذشته باعث غلبه‌ی نوعی نگرش منفی نسبت به امر تشکل و تحزب شده و موجب گردیده که جامعه ایران از تشکل نایافتگی صنفی و سیاسی رنج ببرد.

🔸نقادی جنبش روشنفکری به این معنا نیست که روشنفکران تصمیم‌ گیرنده بودند، آنچنان که مخالفین روشنفکران در بین اقشار حاکم می‌گویند که روشنفکران بودند که جامعه را منحرف کردند و آنچه بر سر ما آمده، تقصیر ایشان بود!

🔹در شناخت #فرهنگ خودی ضعیف بودند. نشانه‌ی این ضعف را در ترجمه می‌توان دید... همچنین روشنفکران در دوره‌های انسداد سیاسی تمایل داشتند که در خود بخزند و زبانی زرگری (ژارگون) بین روشنفکران در حلقه‌های بسته فکری رایج شود.

🔸حتی اگر روشنفکران ناقد سلیقه عام هستند و با عوام گرایی و پوپولیسم و عوام فریبی یا دماگوژی مخالف، وظیفه دارند که با جامعه گفتگو کنند تا برای جامعه امکان مفاهمه را فراهم کنند و افق‌های جدیدی را برای آن بگشایند.

🔹در عرصه روشنفکری نیازمند روشنفکرانی هستیم که هم محلی(local) و هم جهانی(global) هستند... پس همچنان به ضرورت روشنفکر به معنای #متفکر_متعهد باور دارم. زیرا این روشنفکران هستند که بازتولید معنا می‌کنند و چشم انداز می‌سازند و هویت تاریخی را حفظ و منتقل می‌کنند و برای جامعه نوآوری و دگربودگی پدید می‌آورند. بنابراین ما به روشنفکر به این معنا نیاز داریم.

#سنت
#مدرنیته
#اندیشه
#روشنفکری

@Shariati_Group
@Dr_ehsanshariati

📌مطالعه کامل متن این مصاحبه به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید
⭕️ «امت و امامت» از نگاه دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی

🔹بحث امت و امامت، نخستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با #کنفرانس_باندونگ ۱۹۵۵ ، که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد‌ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و... آمدند و در آنجا بحث‌هایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متأثر از نتایج آن بحث‌ها بود که برایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، می‌توانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم، اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی #لیبرال صوری می‌تواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود.

🔹مثلاً با تجربه‌ای که زمان دکتر #مصدق در رأی‌گیری #انتخابات مجلس پیش آمد که فئودال‌ها آمدند و دهقان‌ها را بسیج کردند و #رأی سازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد. این جا دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه می‌شود در یک جامعه‌ی ناآگاه عقب‌مانده، رأی را به یک رأی آگاهانه‌ی مستقل تبدیل کرد؟

🔹شریعتی می‌خواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهی‌بخشی می‌توان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق‌اش چیست، وظایفش چیست؟ ولی در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه‌ایست که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکران انقلابی تا اطلاع ثانوی می‌توانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند.

🔹یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحله‌ی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دور‌ه‌های انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامه‌ها آشنا می‌شوند و آگاهی بخشیده می‌شود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد می‌شود و دوما مردم چگونه باید آگاه شوند؟ مردم باید تمرین #دموکراسی کنند.

🔹این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی خود مانند بازگشت به خویش و سایر آثارش، در این تز و نظر تجدیدنظر می‌کند. یعنی می‌گوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهی‌بخشی را فراهم کند تا از میان مردم، رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه‌ی نهایی شریعتی است، و نکته‌ای که از «امت و امامت» باقی می‌ماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مساله است که اصلأ #فلسفه_سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابن_خلدون مطرح کرده است.

🔹باید گفت که ما متون اندیشه‌ی سیاسی جدی کم داریم. این‌که به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف #سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام، متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که می‌گوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد، یعنی خود را غیرسیاسی می‌داند، بزرگترین متفکرین سیاسی در #تاریخ آن به وجود آمده‌اند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته، تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این‌ها اندیشمندان فلسفه‌ی سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم #ماكياول و تئوریسین‌های قرارداد اجتماعی و حق طبیعی. و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم.

🔹اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است. و بویژه در تشیع، این دوره‌ها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این کتاب بود، این است که دوره‌ی غیبت که ما در آن بسر می‌بریم، دوره دموکراسی است؛ دوره مردم سالاری که رهبری فرهمند موروثیِ دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود، دوران #غیبت_کبری و راه رأی و #مردم‌_سالاری را باز می‌کند و نیز در سویهٔ دیگر این‌که علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم درست انتخاب کنند...

@Shariati_Group

📚 دکتر #احسان_شریعتی در مصاحبه با روزنامه آرمان / به مناسبت ۳۶مین سالگرد شهادت دکتر #علی_شريعتی - ۲۹ خرداد ۹۳
🟢 یادنامه یازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر منتشر شد

در آستانۀ یازدهمین سالگرد شهادت #هدی_صابر،‌ یادنامه‌ای در پاس‌داشت و بازخوانی آراء و نظرات این فعال سیاسی-اجتماعی و #روشنفکر مذهبی منتشر شد.

📌 در این یادنامه مقاله‌ای از #سارا_شریعتی، جامعه‌شناس و روشنفکر مذهبی با عنوان «هدی صابر، روشنفکر جمع‌ساز» به سنجش و تحلیل نقش هدی صابر به عنوان نمودی از ظهور تیپ جدید اجتماعی «فعالان مدنی با هدف آموزش و تشکل جامعه» و محدودیت‌ها و امکان‌های این نقش‌آفرینی منتشر شده است.

📌 «گفتگوی دوطرفه با خدا؛ تاملاتی پیرامون کتاب "باب بگشا"» عنوان مقاله‌ای از حجت‌الاسلام دکتر سید حمید موسویان، استاد دانشگاه و #دین پژوه است که به بررسی مباحث قرآنیِ هدی صابر با عنوان «باب بگشا» پرداخته است.

📌 در این یادنامه همچنین سید حسین موسوی به کتاب «پنجاه سال برنامه‌ریزی» اثر شهید صابر نگاهی داشته و مقاله‌ای با عنوان «احیای نظام کارشناسیِ ملی و موانعِ پیشِ روی آن» که حاوی مهم‌ترین مضامین این کتاب است ارائه کرده است.

📌 «تعادل در دنیای متلاطم» عنوان یادداشت باوند صادقی است که در آن نقش محوری #عقل و حس #تاریخ در تعیین ماهیت #ایمان و معنای #وحی از منظر هدی صابر مورد واکاوی قرار گرفته و پرسش‌های پیرامون وضعیت جاری جامعه را با مخاطب به اشتراک نهاده است.

📌 «از جامعۀ جنبشی به جامعۀ متشکل» عنوان نوشته‌ای از کمال رضوی است که به تحلیل دیدگاه هدی صابر دربارۀ حرکات و اعتراضات اجتماعی نظیر آنچه در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و ابتدای دهۀ ۱۳۷۰ در #ایران رخ داد، پرداخته شده و نکاتی در مورد وضعیت جاری جامعۀ ایرانی به بحث نهاده شده است.

📌 بازخوانی تجربیات سال‌های اخیر کنگره ایرانیان #کانادا در نوشتاری با عنوان «راهبرد صلح‌طلبی؛ پرهیز از مبارزۀ مبتنی بر نفرت» از رضا نامداری و با الهام از رویکرد هدی صابر در مباحث تاریخی - ایدئولوژیک او، پایان‌بخش این یادنامه است.

@Shariati_Group

🔗 دریافت نسخه PDF یادنامه
📌 عناصر منحصربفرد گفتمان شریعتی!

🔅اکنون که به سالروز کوچ ابدی دکتر #علی_شریعتی نزدیک می‌شویم؛ و در حالی که دهه‌هاست این سرمایه‌ی فرهنگی رخ در نقاب خاک کشیده، دیگر در میان جوانان این مرز و بوم مقبولیت چندانی ندارد؛ برآنم یادداشت کوتاهی را برای بزرگداشت نام او تقدیم دوستان کنم؛

🔅نا گفته پیداست که هیچ #انسان تحصیل کرده در مدارج بالایی به صرف استعمال سیگار #روشنفکر تلقی نمی‌شود! اما در روزگاری نه چندان دور، سیگار بر گوشه‌ی لب آکادمسین‌ها و دانشگاه دیده‌ها، نماد روشنفکری قلمداد می‌شد اما این قماش از روشنفکران عموماً دل خوشی از #دین و دیانت نداشتند و اساساً با آن سر ناسازگاری داشتند؛ این میانه اما دکتر علی #شریعتی یک استثناء بود.

🔅شریعتیِ #جامعه_شناس، دانشگاه دیده و از خارج برگشته‌ای بود که همچنان به سنت تاریخی خویش #عشق می‌ورزید. من هیچ وقت با قرار دادن شریعتی در قفسه‌ی روشنفکران دینی تفاهم نداشته‌ام؛ شریعتی دانسته یا ندانسته ویژگی‌هایی داشت که او را حتی در ظاهر با دیگران متمایز می‌کرد، و همینجا هست که باید به سراغ نمادهایی برویم که این تمایز را در ذهن مخاطبان شریعتی جا می‌انداخت.

🔅چه طور ممکن است که کسی به اعتباری واقعاً به جمع اضداد توفیق یابد از طرفی تحصیل در فرنگ آن هم در فرانسه‌ی آن دهه ها و درس خوانده‌ی سوربن #پاریس و معروف به آقای جامعه شناس، و از طرفی عاشق دلداده‌ی به "#حسین" وارث آدم و "#علی" حقیقتی بر گونه‌ی اساطیر... !

🔅اساساً کسی که کراوات می‌بندد و سیگار می‌کشد و از دین دفاع می‌کند و البته آشنای به تفکر انتقادی و علم زمانه‌ی خویش است، پتانسیل تمایزیافتگی را بالقوه داراست، اما این مشخصات در ظاهر کفایت نمی‌کرد تا شریعتی؛ شریعتی شود؛ این مرد خراسانی سری شوریده و زبانی آتشین داشت و روحی البته بزرگ..‌. و مجموع این معجون باطنی و ظاهری از جوانان آن دهه‌ها دلبری می‌کرد، بی کم و کاست...

🔅باید خوشحال بود که دوره‌ی بت سازی‌ها و شخصیت پرستی‌ها به پایان رسیده است؛ اما بلافاصله باید افزود که جای دریغ دارد که در عصر غروب بت‌ها؛ جوانان ما به همین سادگی از معدود سرمایه‌های فکری این سرزمين محروم داشته می‌شوند؛ بی تردید شریعتی مثل هر کس دیگری در ساحت اندیشه بی‌اشتباه نبود، اما راندن وی به چوب #ایدئولوژی اندیشی اجحاف بزرگیست در حق نه تنها او، که در در حق اندیشه؛ بدون اینکه بخواهم به دعوای #سنت و #مدرنیته و دینی و #سکولار و چه و چه وارد شوم باید اذعان کنم حضور عناصر سنت تاریخی و دینی در گفتمان مدرن شریعتی حتی در مقابل دیدگان یک خواننده‌ی انتقادی چیزی کم از یک شاهکار نداشت!

🔅طبایع سنتی به جهت تعلقات خویش کمتر زیست جهان جدید را به رسمیت می‌شناسند، و لاجرم هویتی توپر و مقاومتی به خود می‌گیرند؛ و از پذیرش شکاف مدرنیته در هویت خویش سرباز می‌زنند و این توی ذوق می‌زند؛ رجوع شریعتی به مآثر اما به گمانم چنین نبود. امروز از پس گذر سالیان و در سراسر جهان، دیگر برای اهل نظر سخن از یک چنین امکانی چیزی چندان خلاف آمد عادت نیست؛ کسی مدعی این نیست که شریعتی به پادزهر جهان نیهیلیستیک معاصر دست یافته بود، ولی ای بسا در میان بس بسیاران، شریعتی و گفتمان او هنوز منحصر بفرد و یگانه است. یادش گرامی...

دکتر #محمدحسن_علایی

@Shariati_Group

🔻از نگارنده این مطلب:
🎙 واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم! (سمینار ملی "شریعتی و راه آینده")
.
⭕️ میـراث شریعتـی

▫️این روزها مصادف بود با چهل و پنجمین سالگرد دکتر #علی_شریعتی مردی که به جد روشنفکر زمانه خود بود. اینکه شریعتی چه آموزه‌هایی را برای آیندگان باقی گذاشت که امروز به‌عنوان میراث‌اش دست‌مایه‌ی نقد و بررسی نوظهوران عرصه‌ی روشنفکری باشد، شاید خیلی به‌کار نیاید و شاید هم به‌کار عده‌ای بیاید تا از آن نان بخورند و آبی در دلوشان ذخیره کنند. اما #شریعتی یک میراث بزرگ برجا گذاشت که همیشه هست و خواهد بود که امروز البته به کار برخی روشنفکران نمی‌آید، اما بزرگترین نیاز ما است و آن هم دردمندی است؛ چیزی که شریعتی را چون موج خروشانی برانگیخت تا به ما بیاموزد #روشنفکر بی‌درد مفت هم نمی‌ارزد. پفیوزی است که #فلسفه می‌خواند، #تاریخ می‌داند، #ادبیات بلد است، #عالم و #دانشمند است، #معلم اخلاق است، اما با واقعیت و جامعه و #مردم فاصله دارد. آن‌ها را نمی‌فهمد. بلد نیست بر سر ظالم فریاد بکشد. نمی‌تواند #عدالت و تبعیض را بیان و توصیف کند. خلاصه روشنفکری است که بود و نبودش را نه مردم می‌فهمند و نه حکومت‌های ظالم۔.؛

▫️شریعتی روشنفکری بود که درد را به علم، فلسفه و #جامعه‌_شناسی درآمیخت و از یک معلم تاریخ دین و جامعه‌شناسی یک روشنفکر پیشرو ساخت. آن‌چه میراث شریعتی است خود اوست و زیست اوست، نه کتاب‌ها و سخنرانی‌هایش۔ به همین دلیل امروز روشنفکرانی که دائم ابتذال تولید می‌کنند، توانایی درک و فهم مسائل جامعه و مردم را ندارند، چون درد ندارند. به همین دلیل نمی‌توانند پیشاهنگ مردم و جامعه باشند.

▫️این روشنفکران همان‌هایی هستند که دائم نق می‌زنند، اما تصورشان این است که منتقداند. دائم فلسفه‌بافی می‌کنند و تصور می‌کنند نظریه‌‌ی خلاقانه‌ای آفریده‌اند۔ در کنج خلوت خود از لابه‌لای کتاب‌ها می‌خواهند واقعیت‌ها را کشف کنند۔ اما واقعیت‌های اجتماعی لابه‌لای کتاب‌ها نیست۔ کف خیابان است. در کوچه و بازار است. در همان زباله‌دانی است که فرزندان و نوجوانان این مملکت از آن ارتزاق می‌کنند. در کوچه باغ‌هایی است که درختان‌اش خشک شده. واقعیت اجتماعی دست‌های پینه بسته‌‌‌ی باغ‌دار و کشاورز است که دیگر رمق خشک کردن عرق‌هایش را هم ندارد۔ واقعیت اجتماعی جامعه‌ای است که دیگر جامعه نیست، چون همدردی نیست. همه بی‌رحم شده‌ایم. هوای هم‌دیگر را نداریم‌۔ واقعیت اجتماعی زندان‌هایی است که پر شده و کسی به کسی نیست. بی‌عدالتی و تبعیض است که کسی حرفی در باره‌ی آن نمی‌زند.

▫️واقعیت اجتماعی #دولت و رسانه‌ای است که دغدغه‌اش تغییر قیمت ماست و پنیر است، اما از له شدن ۹ میلیون خانواده‌ی بی‌مسکن چیزی نمی‌گوید. واقعیت اجتماعی جوان‌هایی هستند که اشتیاق زندگی دارند اما توان‌شان بریده است. آن‌وقت همه‌ی همت مدیران جامعه مصروف این شده است که به خانوارهای سه نفره به بالا خودروی خارج از نوبت بدهند یا سقط جنین زیر چهار ماه را جرم تلقی کنند۔ واقعیت اجتماعی کارگرانی هستند که ماه‌ها است حقوق نگرفته‌اند اما برخی دغدغه‌ی #حجاب و بدحجابی آن‌ها را نگران کرده است۔

▫️روشنفکرانی که راه حلی برای این واقعیت‌ها نداشته باشند یا حداقل جسارت طرح و بیان آن را نداشته باشد و دائم فریاد نکشند و سرشان را به سمینار و نشست‌های بی‌خاصیت و پرطمطراق داخل و خارج گرم کنند، دائم با الهیات و اوهام ور بروند و #نیچه و #هگل را به رخ بکشند، درد ندارند. اگر هم دارند، درد مردم و امروز جامعه نیست و البته به‌ درد هیچ چیز نمی‌خورند۔

@Shariati_Group
✍️ مجید یونسیان
″… می‌خواهم بگویم: #اسلام من،... اسلام #ابوذر است، تشیع ابوذر! که با شعارش نه علیه نظام #کفر، بلکه نظام #عثمان، #خلافت اسلام، جامع و ناشر #قرآن علیه او قیام می‌کند و می‌جنگد!!

آن #تشیع است، و شعارش هم نه عبادت و نه تفسیر خاص از این کلام و از این اصل، و از آن فرض است، علیه #کنز و #کاپیتالیسم است، یعنی #سرمایه‌داری، گنج نهادن، زراندوزی از راه #استثمار مردم. این شعار تشیع ابوذر است:

«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه ۳۴)
(ای کسانیکه #ایمان آورده‌اید، همانا بسیاری از علمای دینی و رؤسای روحانی و راهبان و عابدان گوشه گیر - شخصیت‌های مقدس و بیزار از دنیا و اهل آخرت خالص! که به کار کسی کاری ندارند - اموال #مردم را به‌ناحق می‌خورند و مردم را از راه #خدا باز می‌دارند. کسانیکه #زر و سیم را اندوخته و انباشته و گنج می‌سازند و در راه خدا #انفاق نمی‌کنند، آنان را به عذابی دردناک مژده بده!)

عثمان و #کعب‌الاحبار (ملای یهودی تازه مسلمانی که #عقل عثمان شده بود! و برای ابوذر قرآن تفسیر می‌کرد!) می‌گفتند: آری، اما این آیه برای روحانیون و ملاکین و سرمایه‌داران و برده فروشان ادیان دیگر است!

ابوذر می‌گفت: از کجای آیه بر می‌آید که مربوط به دیگران است؟ هر چند اول آیه مربوط به احبار و راهبان است که مسلم اهل کتابند، ولی آخر آیه عام است و دلالت بر هر کس دارد، چه به نام اسلام و چه به نام کفر، چه به نام #توحید و چه به نام #شرک، هر که #طلا و #نقره را گنج سازد!
و ابوذر که #اسلام_شناس حقیقی است، نام نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از #فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش #جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو #روشنفکر بفهماند که اسلام #دین استثمار نیست، ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست!
اسلام عثمان چنین است.
..″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳ / ابوذر
″... هر انسانی امانتدار خداوند است (چون فرزند #آدم است) و مسئول. و نه تنها مسئول گروه و خانواده و مردم خویش، که در برابر تمام وجود و اراده‌ی حاکم بر وجود، و در برابر همه‌ی کائنات #مسئول است. این است دامنه‌ی مسئولیت #انسان. اما در #اسلام بزرگترین #مسئولیت متوجه #علم است. این است که در آن نهضت تازه پای اسلام در #عربستان، که برای درگیری با بُت‌پرست‌ها، و دشمنان، اشراف و قدرت‌های مهاجم، به #مجاهدین نیاز افتاده است، #رهبر نهضت با کلامی مجاهدین را آواز می‌دهد، که بشریت هنوز در دوره نبوغ و #فرهنگ و دانش‌اش فاقد چنان تعبیر درخشانی است که از سینه‌ی جامعه‌ای بی‌سواد (حتی بی خط و کتابت) می‌جوشد که:

"مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"

در ارزش، مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است. و از چنین تعبیری آیا این معنای بلند روشن استنباط نمی‌شود که: اولاً #خون و #مرکب، مسئولیتی مشابه دارند، و ثانیاً مسئولیت مرکب از مسئولیت خون حساس‌تر و سنگین‌تر است؟
این است که #قرآن در جامعه‌ای بی‌سواد (که پیامبرش در آغاز کار، حتی در #مدینه فقط یک منشی دارد و آن هم یهودی است و خودش نیز یک امی است به #کتاب، #مرکب، #قلم، و به آنچه که می‌نویسند سوگند می‌خورد (ن و القلم و ما یسطرون) اما به قلمی که مسئول است، و به مرکبی که همزاد برتر و خویشاوند والاتر خون است.

این است که #علم و #عالم را در زبان قرآن و اسلام، نه بنا به عقیده‌ی متجددان، مطلق هر علم و هر عالمی و متخصص در رشته‌ای می‌دانم و نه مثل بسیاری قدما، می‌گویم فقط علم #دین است و یعنی #فقه و علم بر احکام دینی، بلکه عالم در اینجا درست به همان معنی است که امروز در فرهنگ‌ها و ادبیات اجتماعی و ایدئولوژی‌های مردمی و انقلابی و مسئول، برای "#روشنفکر" قائلند.

"علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل"
(دانشمندان #امت من، برتر از علماء بنی اسرائیل‌اند).
در این سخن، #پیامبر اسلام، عالم را همردیف و مشابه پیامبر و علم را ادامه #نبوت می‌داند، و از نظر ارزیابی، #رسالت دانشمندان #تاریخ و جامعه خویش را از رسالت پیامبران تاریخ #بنی‌اسرائیل سنگین‌تر و برتر و پر ارج‌تر می‌شمارد...

این علم مسئول است، مسئولیتی که همراه و همگام نبوت است. و همین نتیجه را در حدیثی دیگر باز می‌گوید که: "العلماء و رثة الانبیاء"
(دانشمندان، وارثان پیامبرانند)!

چه چیز به ارث می‌برند؟ #آگاهی را و مسئولیت در برابر زمان و نسبت به سرنوشت #مردم را. این مسأله‌ی دقیق، در #تشیع، به صورت سه اصل طرح شده است، که اگرچه ظاهراً مطرح نیست، اما در متن تشیع، عمل تشیع، و در فرهنگ و اصول اعتقادی و عملی تشیع مشخص است... ″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
🔴 کدام حسین؟

🔅″... اکنون #صفویه آمده است و خود بزرگترین مروج ذاکرین و تجلیل کننده‌ی ذاکرین و برگزار کننده اصلی «ذکر» است. صفویه برخلاف #بنی‌امیه و #بنی‌عباس نمی‌خواهد تا آنچه را که به وقوع پیوسته است، از خاطره‌ها بشوید، بلکه می‌خواهد بیشتر از همیشه به یاد بیاورد. آنها - بنی‌امیه و بنی‌عباس، می‌خواستند تا #مردم فراموش کنند و متوجه نباشند که چنین حادثه‌ای در #تاریخ به وجود آمده است و صفویه می‌خواهد که برعکس، مردم در تاریخ جز این حادثه چیزی به یاد نداشته باشند!

🔅اما فرق کار این است که آن‌ها می‌کوشیدند تا داستان را محو کنند و این‌ها می‌کوشند تا معنی آن را مسخ نمایند. این‌ها با ترویج و تجلیل و تعظیم #عاشورا و #کربلا می‌کوشند که این همه را از محتوا خالی کنند و فقط شکل و فرم را ارزش ببخشند و جلوه دهند.

🔅دیروز که تمام دستگاه‌های حکومتی خلیفه می‌کوشیدند تا #ولایت، #عترت، #شهادت، #امامت، #عدل، #عاشورا و... از یادها فراموش شوند، روشنفکران ذاکرین بودند و به عنوان انجام مسئولیتشان با همه‌ی آگاهی و شعور‌شان تلاش می‌کردند که عمق فاجعه‌ی تاریخ و شکوه و عظمت و عصاره و #روح #انقلاب #اسلام در یادها بیدار شود و زنده ماند و فراموش نشود. اما امروز که صفویه تمام شعار‌های #شیعه را شعار خود کرده است و دیگر نه شعار زندان‌های سندی بن شاهک و زندان‌های خلیفه #بغداد که شعار عالی‌قاپو است و در کار مسخ کردن ارزش‌هایی هستند که به قیمت آن همه خون‌های عظیم به دست آورده‌ایم، #رسالت روشنفکران شیعه چیست؟

🔅رسالت ما دیگر یادآوری نیست، چون همه به یاد دارند، چون خلیفه شیعه شده است و بیش از مردم #عدالتخواه و پیروان راستین #علی و شیفتگان #حسین به یاد می‌آورد و می‌گوید و می‌گریاند و خود را به گریه می‌زند و بر دشمنان علی لعن می‌فرستد و از آل علی مدح و منقبت می‌گوید. اکنون مردم آگاه شیعه در برابر نظام صفوی که بر تشیع تکیه می‌کند، همان وضعی را دارند که شیعه در نظام اموی و عباسی که بر اسلام تکیه می‌کردند، داشت. اشرافیت قریش نقاب اسلام زد و شعارش #قرآن و #سنّت، تا حق علی پامال شود و یاد حسین فراموش، یعنی روح قرآن و مسیر سنّت مسخ شود.
شیعه بر منقبت تکیه کرد و بر ذکر، و اکنون اشرافیت قومی صفوی نقاب تشیع زده است. شعارش منقبت و ذکر تا حقیقت علی پامال شود و فکر حسین فراموش!

🔅این است که وقتی #زور هم بر ذکر تکیه می‌کند، دیگر ذکر نقشی انقلابی ندارد و ذاکر نه یک #روشنفکر مترقی، که یک ابزار تبلیغاتی در نظام موجود می‌شود. این است که در عصر صفوی دیگر یاد رسالت نیست، رسالت شناخت است، طرح واقعه نیست، تحلیل واقعه است. محبّت نیست، معرفت است و بالاخره در نظام تشیع صفوی، نه بر تشیع مطلق، که بر تشیع علوی تکیه کردن است. زیرا پیش از صفویه، شیعه وقتی نام #محمد را می‌شنید حق داشت بپرسد: کدام محمد؟ و پس از صفویه، شیعه وقتی یاد حسین را می‌شنود، باید بپرسد: کدام حسین؟ ...»

🔊 شنیدن فایل صوتی سخنرانی

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۷ / شیعه / «نقش انقلابی یاد و یادآوران»
″... #ناسیونالیسم در معنای کلاسیک آن عبارت است از: تکیه بر خصوصیات نژادی و قومی...

🔅ناسیونالیسم را باید از بیماری #نژاد_پرستی (#راسیسم) و خاک‌پرستی (#شوونیسم) که مزاجش برای سرایت این بیماری‌ها مستعد است، دور داشت و آنرا بر روی پایه‌های عینی و علمی و انسانی‌اش استوار کرد. ناسیونالیسم یک واقعیت ثابت ابدی نیست، یک پدیده دیالکتیکی است. بدین معنی که هنگامی ناسیونالیسم پدید میآید که در معرض نفی و کتمان قرار می‌گیرد یا تحقیر می‌شود و تحقیر خود یک نوع نفی و کتمان ارزش‌ها و فضیلت‌ها است. (ملت #یهود از هنگامی پدید آمد که در جامعه مسیحیت غربی، وجودش و یا ارزش‌های وجودیش انکار می‌شد. #صهیونیسم جبرأ و منطقأ زاده‌ی آنتی سمیتیسم است.
در تاریخ #ایران می‌بینیم، ناسیونالیسم ایرانی در برابر هجوم #اسلام خاموش است، اما در سلطنت اموی پدیدار می‌شود و جان می‌گیرد، زیرا اسلام تنها به نوع تفکر و اعتقاد مذهبی کار داشت و نیز شکل اجتماعی و سیاسی و روابط گروهی و فردی #ایران را می‌خواست تغییر دهد، در حالیکه رژیم #بنی‌امیه با تکیه بر عربیت و تفاخر، به تحقیر #ملت و انکار ارزش‌های فرهنگی و مفاخر ملی وکشتن #تاریخ ایران می‌کوشید. ملت ایران در برابر ملت #عرب قرار گرفت، عرب، درحالیکه می‌کوشید ملیت ایرانی را نفی کند، آنرا خلق می‌کرد).

🔅این حقیقت که ناسیونالیسم منطقأ نه یک #مکتب بلکه یک پدیده دیالکتیکی است آنرا در شرایط کنونی جهان، بعنوان آنتی تزی در قبال #امپریالیسم استعماری در شکل سیاسی و اقتصادی و بخصوص فرهنگی و فکری‌اش مشخص می‌سازد... از این‌رو، #روشنفکر با علم بدین امر که در بسیاری از موارد، طبقه‌ی برخوردار و بخصوص دستگاه رهبری آن، از ناسیونالیسم ماسک فریبنده‌ای برای سیمای #استثمار خود، و ماده‌ای کورکننده‌ی #خودآگاهی طبقاتی توده ساخته است، باید تنها در مرحله‌ی مبارزه ضدامپریالیستی و استعماری در سنگرهای این پایگاه موضع گیرد، چه در زمان ما ناسیونالیسم منطقأ یک واقعیت ضداستعماری است، چنانکه #استعمار یک واقعیت ضدناسیونالیستی است.

🔅از آن رو که استعمار، یک واقعیت ضد #ملی و فوق طبقاتی و زیربنای اجتماعیِ جامعه‌های استعمارزده است، ناسیونالیسم به عنوان تکیه بر ارزش‌های فرهنگی و واقعیت تاریخی و موجودیت مشخص و مستقل ملی باید تکیه‌گاه روشنفکر در فوری‌ترین و حیاتی‌ترین مبارزه باشد و چون ناسیونالیسم منطقأ یک واقعیت دیالکتیکیِ زاده استعمار و امپریالیسم است، تکیه بر آن نه یک امر ایده‌آلیستی و عاطفی و ناشی از احساسات ارتجاعی و نژادپرستی و تفاخرات خودخواهانه جاهلی، بلکه یک
موضع گیری منطقی و علمی و عینی و کاملاً مترقیانه است.

🔅پس از پایان یافتن مرحله‌ی مبارزه ضدامپریالیستی و طرد کامل استعمار، بی‌درنگ شکل مبارزه باید دگرگون شود و به داخل کشیده شود و ادامه‌ی ناسیونالیسم بعنوان وحدت ملی، در این زمان، به صورت فریاد کشیدن و رجزخوانی‌های حماسی در صحنه‌ای است که دشمن غایب است و هیاهوئی است برای اغفال #مردم در درون شهر!
در این مرحله، مبارزه از شکل ملی خود به شکل طبقاتی تغییر می‌یابد و شعار "برادری" که در برابر بیگانه معنی و مورد دارد، باید جای خود را به شعار "برابری" بدهد. این نکته را باید بعنوان یک اصل اعتقادی پذیرفت که اعتقاد «رهبران ملی» به اینکه ناسیونالیسم یک پیوند ابدی و یک ایده‌آل سرمدی است، شعاری است که به‌همان اندازه که در مرحله‌ی مبارزه ضداستعماری حیاتی و سازنده است، پس از طی این مرحله و نیل به #استقلال، وجهه‌ی منفی و ارتجاعی و انحطاط آوری می‌یابد ...″

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۴ / بازگشت
🔅چگونه می‌شود از این آفت که گریبان همه‌ی ما را گرفته است و همه را تهدید می‌کند- مقصود همه‌ی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب توده‌اند- رها شد؟ با کار.

🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومی‌برد و با سرشت او می‌آمیزد و عجین می‌کند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان می‌شود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همه‌ی عمق، پهنا و سرمایه‌ای که در این کلمه وجود دارد.

🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربه‌ای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایده‌آل، مجموعه‌ای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار می‌کنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.

🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجه‌ی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانی‌ترین و عمیق‌ترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادی‌شان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستی‌اش فاصله‌ای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.

🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطه‌ی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):

«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»

«از ایمان به عمل راه برده می‌شود و از عمل نیز به ایمان راه برده می‌شود.»

🔅روشنفکر از این نظر در لبه‌ی پرتگاه است که آگاهی‌اش را از #کتاب می‌گیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتاب‌زدگی را به وجود می‌آورد، بیماری‌ای که در آن، ارزش‌های انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن می‌گویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول می‌گیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفره‌های هزار و یک شبی غذا می‌خورند و از زهد علی ستایش‌ها می‌کنند و می‌پندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمان‌وار زندگی می‌کنند، اما به #ابوذر عشق می‌ورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین می‌گریند و آنان که فاطمه‌وار سخن می‌گویند، اما شیوه زندگی‌شان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!

🔅از #حج بازمی‌گردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز می‌خوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت می‌شوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیست‌های با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعف‌های وجودی خویش می‌جویند. همانطور که آن مارکسیست‌ها نیز در #مارکسیسم راه‌هایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل می‌کند، می‌جویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
 
⭕️ تحقق وعده الهی و قانون خلقت

🔅... و یومئذ یفرح المؤمنون، این مؤمنون اسیر بیچاره و بدبخت و گرسنه نفس می‌کشند «ینصر الله» به پیروزی و یاری خداوند ینصر من یشاء هر کس را که بخواهد به نصر خودش، به یاری خود پیروز می‌کند، و این به آن معنی نیست که هر کس را دلش خواست، بلکه هر کسی که «شایستگی پیروزی» داشته باشد، خداوند پیروزش می‌کند، و هو العزیز الرحیم، این دو صفت مختلف است، و هو العزیز الرحیم، عزیز به معنای عزت‌بخش و #قدرت بخش است و توانا و مسلط، رحیم یعنی کسی که دارای رحمت است، خداوند یک چنین گروه ضعیفی را که در راه هدف و آرمانشان تلاش می‌کنند به رحمت خودش عزت می‌بخشد، هو العزیز، و هو الرحیم، هر دو صفت را دارد، تمام این صفات متناسب با مطالبی است که قبلاً مطرح می‌کند هو العزیز الرحیم...

🔅وعد الله لایخلف الله وعده و لکن اکثر الناس لا یعلمون، این وعده‌ی خداوند است که هر فئه و هر اقلیت کوچکی را، اگر بر راه خودشان بروند، بر یک گروه بسیار نیرومند و بزرگ پیروز خواهد کرد، وعده‌ای است که همه جا، و به همه‌ی بشریت اعلام کرده، وعده‌ی خداوند هرگز خلاف نمی‌شود. اما اکثر مردم متوجه نیستند، کسانیکه #روشنفکر هستند، نمی‌دانند که وعده‌ی خداوند نسبت به قانون اصلی و ناموس خلقت راست است، اما چی را می‌دانند؟ یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا، فقط همین ظاهر مسائل و تشکیلات و قدرت‌ها را خبر دارند که دنیا دست کیست، کجا اسلحه چقدر است و کجا #سرمایه‌داری چقدر است، کجا نیرو نیست و کجا نیرو هست؛ ارزیابی مسائل، اما بر اساس ظاهر؛ عقلشان به چشمشان است.

🔅یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن آلاخره هم غافلون، اینها نمی‌دانند که آخر کار چیست و از آن غافل‌اند، پشت این ظاهر‌ها را نمی‌توانند بخوانند. یک مرتبه، همین آدم عاجز و مایوسی را که به یأس سیاسی و فلسفیٕ روشنفکرانه دچار شده و مسائل جهان را ارزیابی کرده است، به یک تفکر بزرگتر می‌خواند؛ می‌گوید اصلاً از نظر ارزیابی قدرت‌ها و تفسیر مسائل سیاسی روز بیا بیرون، جهان #انسان و نظام کائنات و ناموس حاکم بر خلقت را بیندیش، تا بتوانی مسائل را عمیق ارزیابی کنی و به جای تفسیر سیاسی اخبار روز - که تمام #ایدئولوژی و روشنفکری تو از آن گرفته شده - ریشه‌های قانونی جبر #تاریخ و جبر عالم و مشیت الهی را بفهمی.

🔅اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق...
به دو کلمه تکیه می‌کند یعنی الا بالحق - و اجل مسمی - مگر تفکر نمی‌کنید پیش خودتان که خداوند، زمین و آسمان و هر چه در میان زمین و آسمان است، جامعه، نظام، قدرت‌ها، آدم‌ها، افراد، طبقات، همه را نیافریده است مگر به دو چیز، یکی بر اساس #حق، «همین‌طور بیخودی نیست که #زور فقط غالب باشد و سرنوشت بشریت دست چند قدرت مانند قدرت قیصر و کسری باشد». نه، این‌ها یک قدرت‌هاي روزمره است و فردا نابود می‌شود، اینها حوادث و بحث روز است، قانون کلی خلقت و مسیر کل تاریخ و قانون حاکم بر جامعه و کائنات را بیندیش و بعد نتیجه‌گیری کن که بفهمی که عالم بر حق خلق شده است. بنابراین جامعه و سرنوشت انسان‌ها هم بر حق خلق شده است، و اجل مسمی، یعنی یک مدت معین، پس قدرت‌هایی که بر دنیا حکومت می‌کنند و دیگران همه اسیر آنها هستند و آنها مسلط بر همه و بر همه جا، و می‌خواهند به خودشان و به دیگران وانمود کنند که ازلی هستند و نابود ناشدنی؛ نمی‌دانند که جبر تاریخ بر این است که هر قدرتی به زوال منتهی می‌شود، و حق هم این است...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / پيام اميد به روشنفكر مسئول
Forwarded from عکس نگار
📙نظریه انتقادی دین: از مکتب فرانکفورت تا تفکر رهایی بخش اسلامی

#معرفی_کتاب

🔸داستین جی. برد استاد دانشگاه اولیوت کالج در میشیگان آمریکاست. کتاب جدید او با عنوان «نظریه انتقادی دین: از مکتب فرانکفورت تا تفکر رهایی بخش اسلامی» سنتزی نظری از مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی #شریعتی است. پروفسور داستین جی. برد از شاگردان مبرز رودولف سیبرت است که از آخرین بازماندگان و متألهین انتقادی مکتب فرانکفورت در آمریکاست که آثار بی‌شماری در باب شریعتی و سنتز بین مکتب فرانکفورت و مکتب #حسینیه_ارشاد نگاشته است. این #کتاب مجموعه مقالاتی در باب نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت به ادیان نبوی، به ویژه یهودیت و مسیحیت است.

🔸نگارنده این اثر در شرح دیدگاه خود بیان می‌کند: حسینیه ارشاد از دو جهت شباهت بسیاری به مکتب فرانفکورت دارد؛ هم مانند مکتب فرانکفورت یک مکان فیزیکی است و هم مهم‌تر از آن یک مکتب فکری است. در این مکان گروهی #روشنفکر منتقد به وضع موجود، بر اساس منابع #اسلام و غیراسلامی متعدد، اندیشه‌ورزی می‌کردند. اگر چه پژوهشگران این حسینیه که به درستی توسط #علی_شریعتی نمایندگی می‌شوند، در همه موارد با یکدیگر هم نظر نبودند، اما مسیر کاری همه‌ی آن‌ها در رهایی بخشی به #مردم بوده است. این رهایی به معنای رهایی از #سنت، #دین و موارد مشابه که در غرب مطرح است، نیست، بلکه آن‌ها روحیه نبوی اسلام اصیل را به مردم می‌آموختند؛ روحیه‌ای که #ظلم، بی‌عدالتی و نابرابری را نمی‌‎پذیرد و در برابر آن #قیام می‌کند.

📖 انتشارات Ekpyrosis

@Shariati_Group
⭕️ در حَسرت جلال آل‌احمد و در عُسرت روشنفکری

🔸مرحوم #جلال_آل‌احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توأمان، با سه کسوتِ متفاوت ظاهر شده است: نخست تحلیل‌گر و نظریه‌پردازی که #روشنفکر و روشنفکران را ابژه کرده است و چه کسی بهتر از او برای این کار که هم تجربه‌ای زیسته دارد و هم با این قماش زیسته است؛ دوم، ناقدِ جدی ایشان است و بالاخره این که نقدش را از موضع و منظری روشنفکرانه بیان کرده است. پس #آل‌احمد در آنجا، هم روشنفکر است و هم روشنفکر‌شناس است و هم ناقدِ آگاه و بی‌محابای روشنفکری در #ایران. او به‌جز درگیر بودن با مسائل کلان‌تر عصر خویش، در تلاش بوده تا نگاه و مسیر روشنفکری در ایران را نیز #اصلاح کند؛ با نظرپردازی و با نقد و با کنش و منش و خوانش روشنفکرانه‌ای که از واقعیات ایران داشت.

🔸دو دسته از خصوصیات معرِّف روشنفکری را می‌توان در جلال یافت و نشان داد. نخست آنها که عمومیت دارند و در دیگران هم کمابیش وجود دارد؛ اما در جلال برجسته‌تر است و در اوج. دسته دوم اما مختص جلال است و همین‌ها او را در بین ایشان، فرید ساخته است.

🔸از خصوصیات دسته اول می‌توان به «پیش‌رو بودن» و «رو به آینده داشتن» و در «پیِ تغییر بودن» اشاره کرد. به‌علاوه «آزادگی» به هر دو معنای آن؛ یعنی هم «وارستگی» از مقام و موقعیت و هم «آزاداندیشی» که یک کمال درونی است و مهم‌تر و ریشه‌ای‌‌تر از آزادیِ اندیشه که به شرایط بیرونی برمی‌گردد. شاهد و نشانه آزاداندیشی در جلال هم آنجاست که روی تعصب و تعبد انگشت می‌گذارد و با همان معیار، نظامیان و متشرعان را از دایره امکان روشنفکری خارج می‌سازد؛ به این صفات باید «جستجوگری»، «مسئولیت‌پذیری اجتماعی» و «داشتن نگاه انتقادی» به اوضاع سیاسی و اجتماعی را نیز افزود.

🔸اما آن دسته که مختص جلال بود و ادراک و انتظار ما را نیز از روشنفکری تغییر داد و اصلاح کرد، در سه ویژگی زیر است. آنها که خلاف‌آمد روزگار جلال بودند و هنوز هم پس از گذشت شش دهه و تحولات و تجربیات فراوان در عرصه‌های مختلف فکری و سیاسی و اجتماعی، با تردید و ناباوری مواجه هستند. آن سه را می‌شود در آن سه نگرانی بنیادی جُست که تا به آخر هم با خود داشت:

🔅نگرانی از بابت #غرب‌زدگیِ حاکمیت و روشنفکران و فضای عمومیِ جامعه؛
🔅نگران از بابت بی‌ریشگیِ روشنفکران و بی‌هویتی؛
🔅نگرانی از بابت جداافتادگی روشنفکران از #مردم.

🔸مسئله جلال که از تعبیر #مدرنیته کمتر استفاده می‌کرد، با غرب بود. با غربِ استعماری؛ با غرب کاپیتالیستی و با غرب لجام‌گسیخته در مسیر #ماشینیسم؛ خیلی مهم نیست که این مسائل و تعابیر از طریق چه امواجی به او رسیده و اصطلاح غرب‌زدگی را از چه کسی گرفته؛ مهم نیست که رویکرد بومی‌گرا و بازگشت به خویشتن را پیش از او چه کسانی مطرح کرده بودند؛ مهم، اثر اجتماعیِ کارِ او به مثابه یک روشنفکر است که در هیچ یک از مبدعان و مدعیان آن تعابیر و نظریات دیده نمی‌شود و این مبین همان فضلی است که روشنفکر دارد و او را از نقش‌ها و جریانات دیگر متمایز می‌سازد.

🔸به همین رو جلال به موضعی رسیده و در موقعیتی نشسته که هم از مدرنیست‌ها و روشنفکران چپ‌ روزگار خویش متمایز شده است و هم از روشنفکران دینی. تمایز جلال از دسته اول، «درون‌خیزی» اوست و از دسته ‌دوم، در «خلوصِ مفهومی» روشنفکری.

🔗 مطالعه متن کامل گزارش

@Shariati_Group

یادداشت #علیرضا_شجاعی‌زند جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس بمناسبت یکصدمین سال تولد جلال آل‌احمد
⭕️ دکتر علی شریعتی و آیت‌الله خمینی در آیینه خاطرات

🔅دکتر #علی_شریعتی روشنفکرِ فرا روایت‌ها است. او را می‌توان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیست‌های دوآتشه دهه‌ی چهل و روحانیون عوام زده‌ای دانست که در کلام آیت‌الله #خمینی به «روحانی نمایان» تعبیر شده‌اند. شریعتی که نمونه‌ی بارز تئوری #مذهب در برابر مذهب بود، سال‌ها مورد بی‌مهری مذهبی‌های سطحی نگر و قشری و ناسیونالیست‌ها و سوسیالیست‌های مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای #مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای #تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی، چون موم بر حلقوم دانشجویان دهه‌ی چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس #کمونیسم و #لیبرالیسم گرفتار بودند نجات داد. عده‌ای تلاش داشتند بی‌توجه به همه‌ی خدمات بی‌اندازه او به #انقلاب و #اسلام، این #روشنفکر متعهد را بخاطر برخی قرائات متفاوتش، در برابر انقلاب و #رهبر و مرجع عالیقدر آن بگذارند. اما آنگونه که از خاطرات یاران #امام بر می‌آید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روح‌الله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع خوش‌فکر و دوراندیش، فرق بین #کسروی و #شریعتی را می‌دانست و عمق سخن #معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب می‌شناخت. آنچه در ذیل می‌آید بازخوانی بخشی از این خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانه‌ی امام به شریعتی برداشته شده است.

🔅دکتر #صادق_طباطبایی: در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: «در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاش‌ها و مجاهدت‌های فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی می‌کردند و می‌دیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و #دانشگاه را از خطر #مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیح‌الجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمی‌شود کسی که نیایش‌های امام سجاد(ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای #مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئناً من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.

🔅در مجموع نگرش امام به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگراف‌های زیادی که در سوگ او از سوی انجمن‌های اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام #موسی_صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در #بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز #دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر - علامه شیخ مهدی شمس‌الدین - از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای #صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمی‌دانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»


🔅دکتر #سوسن_شریعتی: فرزند معلم شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره ۶۷ مجله «شهروند امروز» می‌گوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن ۵۷ برادرم احسان بازگشت و خرداد ۵۸ من و یک ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت. در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم که استاد #محمدتقی_شریعتی، پدربزرگ‌ام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام می‌روند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان می‌خواهد که با توجه به تأثیری که علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نکته‌ای در معرفی جایگاه شریعتی بیان کنند تا از شدت حملاتی که به شریعتی و اندیشه‌اش می‌شود، کاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیت‌الله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد می‌کنند و می‌گویند که چون درباره شریعتی در جناح‌های مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف #مصلحت نیست که اسمی برده شود.

🔅همچنین مرحوم دکتر #ناصر_میناچی از قول استاد #محمدرضا_حکیمی می‌گوید: آقای فاکر که از منتقدین کتاب‌های شریعتی‌اند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذکر مطالبی درباره‌‌ی کتاب‌های شریعتی معروض می‌دارد: "این نوشته‌ها عمدتاً نسل فعلی و جوانان #مسلمان این مملکت را گمراه کرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این کتاب‌ها جمع‌آوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند که: "دکتر شریعتی در بین همه‌ی مطالبی که شما می‌گویید، مطالب بسیار خوبی هم دارد. به همه بگویید همه‌ی مطالب خوبش را بخوانند".

@Shariati_Group

📚 منبع: روحانی، حمید، #نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲
⭕️ دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی

🔅بحث «امت و امامت»، نحستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و ... آمدند و در آن جا بحث‌هایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متاثر از نتایج آن بحث‌ها بود که یرایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، می‌توانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی لیبرال صوري می‌تواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود. مثلا با تجربه‌ای که زمان دکتر #مصدق در رأی گیری #انتخابات #مجلس پیش آمد که #فئودال ها آمدند و دهقان ها را بسیج کردند و رای‌سازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد.

🔅دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه می‌شود #رأی را به یک رأی آگاهانه‌ی مستقل تبدیل کرد، در یک جامعهٔ نآگاه عقب‌مانده؟ در این جا می‌خواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهی‌بخشی می‌توان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق‌اش چیست، وظایفش چیست؟ اما در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه است که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکرانِ انقلابی تا اطلاع ثانوی می‌توانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند، یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، #مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحله‌ی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دور‌های انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامه‌ها آشنا می‌شوند و آگاهی بخشیده می‌شود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و #انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد می‌شود و دوما مردم چگونه آگاه شوند؟

🔅مردم باید تمرین دموکراسی کنند. این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی مانند «بازگشت به خویش» و سایر آثار در این تز و نظر تجدیدنظر می‌کند. یعنی می‌گوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهي‌بخشی را فراهم کند تا از میان مردم رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه نهایی شریعتی است، و نکته‌ای که از «امت و امامت» باقی می‌ماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مسأله است که اصلا #فلسفه سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابن‌خلدون مطرح کرده است. و باید گفت که ما متون اندیشه سیاسی جدی کم داریم. این‌که به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که می‌گوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد یعنی خود را غیرسیاسی می‌داند، بزرگترین متفکرین سیاسی در تاریخ آن به وجود آمده‌اند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این ها اندیشمندان #فلسفه_سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم ماكياول و تئوریسین‌های قرارداد اجتماعی و حق طبیعی و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم...

🔅اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است؛ و بویژه در تشیع این دوره‌ها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این #کتاب بود، این است که دوره #غیبت که ما در آن بسر می‌بریم، به نحوی دوره دموکراسی است، دوره #مردم_سالاری که رهبریِ فرهمند موروثی دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود دوران غیبت کبری و راه رأی و مردم‌سالاری را باز می‌کند و نیز در سویهٔ دیگر این‌که علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم بتوانند درست انتخاب کنند...

@Shariati_Group

📚 مصاحبه با دکتر #احسان_شریعتی
📖 وصیت دکتر شریعتی به نسل جوان 

... و آخرین وصیت‌ام به نسل جوانی که وابسته آنم و از آن میان بخصوص روشنفکران و از این میان، بالاخص شاگردانم که: «هیچ وقت جوانان #روشنفکر همچون امروز نمی‌توانسته‌اند به سادگی مقامات حساس و موقعیت‌های سنگین به دست آورند، اما آنچه را در این معامله از دست می‌دهند بسیار گرانبهاتر از آن چیزیست که به دست می‌آورند» و دیگر این سخن یک لاادری فرنگی که در ماندن من سخت سهیم بوده است که: «شرافت مرد همچون بکارت یک زن است. اگر یک‌بار لکه‌دار شد دیگر هیچ‌چیز جبرانش را نمی‌تواند».
و دیگر اینکه نخستین #رسالت ما کشف بزرگترین مجهول غامضی است که از آن کمترین خبری نداریم و آن «متن مردم» است و پیش از آنکه به هر مکتبی بگرویم، باید زبانی برای حرف‌زدن با #مردم بیاموزیم و اکنون گنگیم. ما از آغاز پیدایشمان زبان آن‌ها را از یاد برده‌ایم و این بیگانگی قبرستان  همه‌ی آرزوهای ما و عبث کننده‌ی همه‌ی تلاش‌های ما است و آخرین سخنم به آن‌ها که به نام روشنفکری، گرایش مذهبی مرا ناشناخته و قالبی می‌کوبیدند اینکه:

«دین» چو منی گزاف و آسان نبود 
«روشن»تر از ایمان من ایمان نبود

در دهر چو من یکی و آنهم «مؤمن» 
پس در همه دهر یک «بی‌ایمان» نبود

#ایمان در دل من عبارت از آن سیر صعودی‌ای است که پس از رسیدن به بام #عدالت اقتصادی، به معنای علمی کلمه و #آزادی انسانی، به معنای غیر بورژوازیِ اصطلاح، در زندگی آدمی آغاز می‌شود...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے / وصیت نامه
🔺ادامـه

🔸همچنانکه اکنون نیز می‌بینیم که صادق‌ترین روشنفکران ما، درست هنگامی که اسلام برای نجات از بند قرن‌ها ارتجاع و خرافه‌پرستی و نجات دادن مسلمانان از قید #استبداد و #استعمار و #سرمایه‌داری تحمیلی به پا خاسته و چهره‌ای «مهاجم» و «انقلابی» یافته است، آنرا به تیرهایی نشانه گرفته‌اند و هر زخمی که بر آن وارد می‌کنند، سبب می‌شود که برق شوقی از چشم #دشمنان مشترکشان بیرون جهد. ما خود به چشم دیده‌ایم یا به گوش شنیده‌ایم که چه موجی برخاست، از میان روشنفکرانی که شعار تفکیک روحانیت را از #سیاست می‌دادند. این شعار، شعاری بود که در #اروپا کلیسای ضدمردم و ضدعقل و ضدعلم را از صحنه زندگی و حرکت و آزادی کنار زد.

🔹اما #روشنفکر [مقلد] مـا، بی‌آنکه اختلاف محیط و زمان و مکان و شرایط و حتی اختلاف موضوع را درک کند، این شعار را در جامعه ما نیز تکرار کرد. آنچه او در اینجا تکرار می‌کرد، ادامه کاریِ رژیم #صفویه بود که جامعه #شیعه را به عنوان غیبت #امام_زمان، اساساً از پرداختن به کار اجتماعی و سیاسی معاف ساخت، و رژیم اموی و عباسی نیز قبلاً با تکیه بر جبر الهی، فرضیه انحرافی رجاء و شیوع اندیشه‌ی قضا و قدری و تقدیس و تجلیل دروغین از مقام علم و قضا و روحانیت- با این عنوان که این امور مغایر با سیاست و زمامداری [حکمرانی اسلامی] و کار دنیا است- انجام داده بودند...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی