گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
▪️سؤال : آقای دکتر، شما تکامل را، حتی در وجودِ شخصِ #پیغمبر، لازم می‌دانید، و ثابت کردید که، هر موجودی احتیاج به تکامل دارد. پس چرا حضرتِ #محمد می‌گفت: "من خاتمِ پیامبران‌ام"؟

▫️جواب : قسمتی از جوابِ این سئوال را، محمد #اقبال، فیلسوفِ بزرگِ معاصرِ اسلامی، می‌دهد، و مقداری هم، خودم به آن اضافه می‌کنم، و عقیده‌ی شخصی‌ خودم است، و مسئولِ آن، شخصِ خودم. و آن این است که، وقتی می‌گوید: خاتمِ انبیاء من هستم، نمی‌خواهد بگوید: آنچه گفتم، انسان را، الی‌الابد، بس است، بلکه، #خاتمیت می‌خواهد بگوید: انسان‌ها تاکنون احتیاج داشته‌اند، برای زندگی‌ِ خودشان، از ماوراءِ تعقل و تربیتِ بشری‌شان، هدایت شوند، حالا، در این زمان، در قرنِ هفتمِ میلادی، بعد از آمدنِ تمدنِ یونان، تمدنِ رم، تمدنِ اسلام، قرآن، انجیل، و تورات، تربیتِ مذهبی‌ِ انسان، تا حدی که لازم بود، انجام پذیرفته است، و از این پس، انسان، "براساسِ این طرزِ تربیت‌اش"، قادر است که، بدونِ وحی، و بدونِ نبوتِ جدیدی، خود، روی پای خودش، به زندگی ادامه دهد، و آن را، کامل کند. بنابراین، دیگر نبوت ختم است، خودتان راه بیفتید!


▪️سوال : پس سرانجامِ این اقلیتی که، در فساد و تباهی فرو رفته، چه خواهد بود؟

▫️جواب : فسادی که ما اکنون می‌گوییم، مبالغه می‌کنیم، زیرا، تاریخ نمی‌دانیم. اگر انسان تاریخ را خوب مطالعه کند، می‌بیند که، انسانِ امروز، واقعاً می‌تواند صلاح و فسادِ خودش را تشخیص دهد. هیچ کس نیست که، در دنیا، بد حرف بزند. فسادها، از "بد فهمیدن" نیست، بلکه، از "بد عمل کردن" است.
بدترین موجودِ عالم، که هم اکنون در دنیا وجود دارد، یا جنگِ بین‌المللِ اول و دوم را به راه انداخته، وقتی حرف می‌زند، می‌بینیم، بهترین حرف‌هایی را که، پیغمبران، در قرن‌ها قبل می‌گفته‌اند، و مردم نمی‌فهمیدند، به زبان می‌آورد، اما، در انجام عمل‌اش، انحراف است.

بنابراین، فهمِ انسانِ امروز، به جایی رسیده است که، اگر بخواهد، خودش را می‌تواند، براساسِ تربیت‌های مذهبی‌ِ گذشته اداره کند، و سعادت‌مند نماید. پیغمبران هم، نمی‌توانند، اگر خودِ بشر نخواهد، کاری کنند. پیغمبران می‌توانند، اندیشه را چنان هدایت کنند، که انسان بتواند، صَلاح و فسادِ خودش را، تشخیص دهد.

پیغمبرِ #اسلام می‌گوید که، از حالا به بعد، تربیت شده‌ای، و شعورت، تا حدی که بتواند صلح و سازش و سعادت و تکامل و آسایش برقرار کند، رسیده است. تو می‌توانی و می‌فهمی، یعنی، اندیشه‌ات به مرحله‌ای از تکامل رسیده، که احتیاج ندارد باز هم وحی دستِ تو را بگیرد و پا به پا ببرد. از این پس، عقل جای وحی را می‌گیرد. البته، عقلی که، با وحی، در طولِ قرونِ پیش، تربیت یافته، و بالغ شده است.


▪️سوال : آقای دکتر من مخالفم!

▫️جواب : لازم نیست شما موافق باشید! بلکه، فقط بفهمید که، من چه می‌خواهم بگویم، کافی است. زیرا، در اینجا، نه سخن از "دفاعِ اسلام" است، و نه "ردِ اسلام".
سخن از "شناختِ اسلام" است...

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳۰ / اسلام‌شناسی مشهد / ص ۶۳

@Shariati_Group
"... #اسلام، دینِ تاریخ است، اسلام را، برخلافِ خودِ متنِ #قرآن، و برخلافِ تمامِ هدف و روحِ پیغمبرِ اسلام و یاران‌اش و بنیان‌گذارانِ #تشیع، و برخلافِ فلسفه‌ی تشیع، تجریدش کردند.
فلسفه‌ی تشیع، فلسفه‌ی تاریخ است. به خصوص، از میانِ مذاهبِ گوناگونِ اسلامی، فقط و فقط، شیعه است که، روی تاریخ و فلسفه‌ی تاریخ، تکیه می‌کند، و به جبرِ تاریخ معتقد است. شیعه است که، تاریخ را، بازیچه‌ی هوی و هوسِ قدرت‌مندان و زمام‌داران و قهرمانان، نمی‌داند، بلکه، تجلی‌ اراده‌ی خداوند می‌داند، که باید، در تاریخ، هدفی را که، خداوند، از خلقِ انسان بر روی زمین، داشته، تحقق پیدا کند، و آن عدل است (این، بینشِ شیعی از اسلام، است، و می‌بینیم که، بینشِ تاریخ است). چگونه عدل است، و چگونه ما‌‌، به نامِ شیعه، به جبرِ تاریخ، معتقدیم؟

اصولاً، #امامت، در اعتقادِ ما، دنباله‌ی نبوت است. خاتمیتِ وحی را معتقدیم، اما، خاتمیتِ تاریخ را معتقد نیستیم. نهضتی را، که پیغمبران آغاز کردند، با خاتمیتِ پیغمبرِ اسلام، ختم پیدا نمی‌کند (این نهضت ادامه دارد). آنها بنیان‌گذاران و رهبرانِ اولیه‌ی این نهضتِ بشری هستند. و بعد از ختمِ وحی، "انسان" است که، براساسِ این جهت و این راه و این آموزش، باید، این نهضتِ بشری را، دنبال کند، و تاریخ را، به جهتِ اساسی‌ خلقتِ بشری، و به آن هدفِ اساسی، از خلقِ تاریخِ بشر‌‌، یعنی نوعِ بشر، بکشاند.

خاتمیتِ نبوت، غیر از خاتمیتِ نهضتِ انبیاء است، و تشیع، که به خاتمیتِ پیغمبر معتقد است، تاریخ را، به وسیله‌ی امامت، ادامه می‌دهد. و باز تاریخ را، در انتهای دوره‌ی امامت، که دوره‌ی رهبری‌ دوازده تن است‌‌، بی‌سرانجام و بی‌تکلیف، رها نمی‌کند، بلکه، معتقد است که، این نهضت، و این بشریت، و این مکتب، که پیغمبرانِ بزرگ در تاریخ آوردند، هدایت می‌شود، و ادامه و حرکت پیدا می‌کند. و جبراً، علی‌رغمِ بزرگ‌ترین قدرت‌ها، که سرنوشتِ بشر و تاریخ را در اختیار دارند، و علی‌رغمِ نظام‌ها و رژیم‌هایی، که همه‌ی پیغمبران را کشتند، و همه‌ی امام‌ها را مسموم و یا مقتول کردند، و علی‌رغمِ قدرت‌های بزرگِ جهانی، که همه‌ی نهضت‌ها و قیام‌های شیعی را شکست دادند، تاریخِ بشر پیروز می‌شود.

و ما، منتظر و معتقد و مطمئنِ به #انقلابِ بزرگِ #عدالت، در انتهای تاریخِ ستم و ظلم و جاهلیت، هستیم. و علی‌رغمِ همه‌ی قرائنی که می‌بینیم، این انقلاب، قطعی خواهد بود‌‌ (فلسفه‌ی تاریخ است‌‌)، و علی‌رغمِ همه‌ی قرائنی که، به شکستِ حقیقت و "داد"، و پیروزی‌ "بیداد" و جاهلیت، حکم می‌کند، و به چشم می‌بینیم، جبراً، انقلابِ بزرگِ عدالت، و انقلابِ بزرگ برای استقرارِ عدالت و داد و حق و حکمت (آنچه که همه‌ی پیغمبران آوردند، و آنچه امامان با عملِ خودشان نشان دادند، و قربانی‌ دفاع از این اصول شدند، و آنچه بشریت همواره آرزو و عقده‌اش را داشته)، پیروز می‌شود، و این مکتب، در روی زمین، و در میانِ انسان‌ها، علی‌رغمِ آنهایی که نمی‌خواهند، تحقق پیدا می‌کند. این، جبرِ تاریخ، و فلسفه‌ی تاریخ، است.

فلسفه‌ی تاریخ و جبرِ تاریخی که شیعه معتقد است. از آغاز آدم _ که آغازِ نوعِ بشریت بر روی زمین است‌‌ _ شروع می‌شود، و به آخرین انقلاب، و به آخرین شورشِ ستمدیده‌ها، و عصیانِ گرسنه‌ها و شکنجه‌دیده‌های تاریخ‌‌، که مسلمان و مسلمانان‌اند (مسلمانان به معنای عاصیان)، ختم می‌گردد. توحید، در طولِ تاریخ، ضربه‌ی عصیان‌های همه دوره‌ها و نسل‌ها، و همه‌ی بندگانِ زمین، بوده، تا به وسیله‌ی بندگی‌ خدا، از بندگی‌ زمین، آزاد بشوند..."

#خاتمیت
#فلسفه_تاریخ

📚 معلم علی‌شریعتی
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۲۳۷

@Shariati_Group