☀️ نوروز، زدودنِ رنگِ پژمردگی و اندوه
"... #نوروز، این پیری که غبارِ قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است، در طولِ تاریخِ کهنِ خویش، روزگاری، در کنارِ #مغان، اَورادِ مهرپرستان را، خطاب به خویش، میشنیده است. پس از آن، در کنارِ آتشکدههای زردشتی، سرودِ مقدسِ موبدان، و زمزمهی #اوستا، و سروشِ #اهورامزدا را، به گوشاش میخواندهاند. از آن پس، با آیاتِ #قرآن، و زبانِ الله، از او تجلیل میکردهاند. و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای #تشیع، و عشقِ به حقیقتِ #علی، و حکومتِ علی او را، جان میبخشند.
و در همهی این چهرههای گوناگوناش، این پیرِ روزگار آلود، که در همهی قرنها، و با همهی نسلها، و همهی اجدادِ ما، از اکنون تا روزگارِ افسانهای جمشیدِ باستانی، زیسته است، و با همهمان بوده است، رسالتِ بزرگِ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت، انجام داده است. و آن، زدودنِ رنگِ پژمردگی و اندوه، از سیمای این ملتِ نومید و مجروح است، و در آمیختنِ روحِ مردمِ این سرزمینِ بلاخیز، با روحِ شاد و جانبخشِ طبیعت، و عظیمتر از همه، پیوند دادنِ نسلهای متوالی این قوم، که بر سرِ چهارراهِ حوادثِ تاریخ نشسته، و همواره، تیغِ جلادان و غارتگران و سازندگانِ کلهمنارها، بندبندش را، از هم میگسسته است و نیز، پیمانِ یگانگی بستنِ میانِ همه دلهای خویشاوندی، که دیوارِ عبوس و بیگانهی دورانها، در میانهِشان، حائل میگشته، و درهی عمیقِ فراموشی، میانِشان، جدایی میافکنده است..."
📚 معلم علیشریعتی
مجموعه آثار ۱۳ / کویر / ص ۵۰۵
✅ @Shariati_Group
"... #نوروز، این پیری که غبارِ قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است، در طولِ تاریخِ کهنِ خویش، روزگاری، در کنارِ #مغان، اَورادِ مهرپرستان را، خطاب به خویش، میشنیده است. پس از آن، در کنارِ آتشکدههای زردشتی، سرودِ مقدسِ موبدان، و زمزمهی #اوستا، و سروشِ #اهورامزدا را، به گوشاش میخواندهاند. از آن پس، با آیاتِ #قرآن، و زبانِ الله، از او تجلیل میکردهاند. و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای #تشیع، و عشقِ به حقیقتِ #علی، و حکومتِ علی او را، جان میبخشند.
و در همهی این چهرههای گوناگوناش، این پیرِ روزگار آلود، که در همهی قرنها، و با همهی نسلها، و همهی اجدادِ ما، از اکنون تا روزگارِ افسانهای جمشیدِ باستانی، زیسته است، و با همهمان بوده است، رسالتِ بزرگِ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت، انجام داده است. و آن، زدودنِ رنگِ پژمردگی و اندوه، از سیمای این ملتِ نومید و مجروح است، و در آمیختنِ روحِ مردمِ این سرزمینِ بلاخیز، با روحِ شاد و جانبخشِ طبیعت، و عظیمتر از همه، پیوند دادنِ نسلهای متوالی این قوم، که بر سرِ چهارراهِ حوادثِ تاریخ نشسته، و همواره، تیغِ جلادان و غارتگران و سازندگانِ کلهمنارها، بندبندش را، از هم میگسسته است و نیز، پیمانِ یگانگی بستنِ میانِ همه دلهای خویشاوندی، که دیوارِ عبوس و بیگانهی دورانها، در میانهِشان، حائل میگشته، و درهی عمیقِ فراموشی، میانِشان، جدایی میافکنده است..."
📚 معلم علیشریعتی
مجموعه آثار ۱۳ / کویر / ص ۵۰۵
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
☀️ نوروز، زدودنِ رنگِ پژمردگی و اندوه
"... #نوروز، این پیری که غبارِ قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است، در طولِ تاریخِ کهنِ خویش، روزگاری، در کنارِ #مغان، اَورادِ مهرپرستان را، خطاب به خویش، میشنیده است. پس از آن، در کنارِ آتشکدههای زردشتی، سرودِ مقدسِ موبدان، و زمزمهی #اوستا، و سروشِ #اهورامزدا را، به گوشاش میخواندهاند. از آن پس، با آیاتِ #قرآن، و زبانِ #الله، از او تجلیل میکردهاند. و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای #تشیع، و عشقِ به حقیقتِ #علی، و حکومتِ علی او را، جان میبخشند.
و در همهی این چهرههای گوناگوناش، این پیرِ روزگار آلود، که در همهی قرنها، و با همهی نسلها، و همهی اجدادِ ما، از اکنون تا روزگارِ افسانهای جمشیدِ باستانی، زیسته است، و با همهمان بوده است، رسالتِ بزرگِ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت، انجام داده است. و آن، زدودنِ رنگِ پژمردگی و اندوه، از سیمای این ملتِ نومید و مجروح است، و در آمیختنِ روحِ #مردمِ این سرزمینِ بلاخیز، با #روح شاد و جانبخشِ طبیعت، و عظیمتر از همه، پیوند دادنِ نسلهای متوالی این قوم، که بر سرِ چهارراهِ حوادثِ #تاریخ نشسته، و همواره، تیغِ جلادان و غارتگران و سازندگانِ کلهمنارها، بندبندش را، از هم میگسسته است و نیز، پیمانِ یگانگی بستنِ میانِ همه دلهای خویشاوندی، که دیوارِ عبوس و بیگانهی دورانها، در میانهِشان حائل میگشته، و درهی عمیقِ فراموشی، میانِشان جدایی میافکنده است..."
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۳ / کویر / ص ۵۰۵
"... #نوروز، این پیری که غبارِ قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است، در طولِ تاریخِ کهنِ خویش، روزگاری، در کنارِ #مغان، اَورادِ مهرپرستان را، خطاب به خویش، میشنیده است. پس از آن، در کنارِ آتشکدههای زردشتی، سرودِ مقدسِ موبدان، و زمزمهی #اوستا، و سروشِ #اهورامزدا را، به گوشاش میخواندهاند. از آن پس، با آیاتِ #قرآن، و زبانِ #الله، از او تجلیل میکردهاند. و اکنون، علاوه بر آن، با نماز و دعای #تشیع، و عشقِ به حقیقتِ #علی، و حکومتِ علی او را، جان میبخشند.
و در همهی این چهرههای گوناگوناش، این پیرِ روزگار آلود، که در همهی قرنها، و با همهی نسلها، و همهی اجدادِ ما، از اکنون تا روزگارِ افسانهای جمشیدِ باستانی، زیسته است، و با همهمان بوده است، رسالتِ بزرگِ خویش را، همه وقت، با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت، انجام داده است. و آن، زدودنِ رنگِ پژمردگی و اندوه، از سیمای این ملتِ نومید و مجروح است، و در آمیختنِ روحِ #مردمِ این سرزمینِ بلاخیز، با #روح شاد و جانبخشِ طبیعت، و عظیمتر از همه، پیوند دادنِ نسلهای متوالی این قوم، که بر سرِ چهارراهِ حوادثِ #تاریخ نشسته، و همواره، تیغِ جلادان و غارتگران و سازندگانِ کلهمنارها، بندبندش را، از هم میگسسته است و نیز، پیمانِ یگانگی بستنِ میانِ همه دلهای خویشاوندی، که دیوارِ عبوس و بیگانهی دورانها، در میانهِشان حائل میگشته، و درهی عمیقِ فراموشی، میانِشان جدایی میافکنده است..."
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۳ / کویر / ص ۵۰۵
Telegram
.