🔴 نیاز تاریخی انسان به اساطیر و خلق اسطوره
″… #انسان به زیبایی نیازمند است، اما همهی زیباییها نسبی است، همهی زیباییها ناقص است، همهی زیباییها موقتی، مصنوعی، ناپایدار، نسبی و ناقص است، اما او دنبال یک زیباییِ مطلق است، ولی نیست؛ وِنوس ـ مظهرِ زیبایی که در این زیبایی هرگز ضعف، نقص، زشتی و زمان دخالت ندارد و مطلق است را میسازد. چرا؟ که بدین صورت، ولو با فریب (مگر خودمان نیستیم که بسیاری از نیازهایمان را با یک فریب روانی برآورده میکنیم!)، زشتی خود را جبران کند. انسان به عظمت، به بزرگواری و بزرگی نیازمند است، اما همهی بزرگیها نسبی است؛ بزرگتر وجود دارد، اما بزرگترین وجود ندارد؛ انسانی که بزرگواری، عظمت روحی، یا فکری مطلق داشته باشد، جاویدان باشد، هرگز نقص نداشته باشد، و هرگز انحرافی در آن راه نداشته باشد، نیست، اما میسازد. به یک تاریخی احتیاج دارد که محدود به زمان، محدود به مکان، محدود به خودخواهی، محدود به زشتی و به فساد نباشد، اما هم تاریخ بشر، تاریخ همهی اقوام، تاریخ همهی ملتها و هم تاریخ زندگی همهی قهرمانان تاریخ، آلوده، ناقص، مُنحرف و نسبی است؛ اگر یک جایش زیبایی، خوبی، تعالی و تقدس دارد یک جای دیگرش پلیدی، آلودگی، ضعف و شکست است ـ همهی قهرمانان #تاریخ شکست میخورند، میمیرند، ضعف نشان میدهند. تاریخ مجموعهی زندگی انسانهای واقعی است که محدودند به غرایزِ خودشان، به ضعفهای خودشان و محدودند به زمان و مکان و محیط خودشان؛ اما او احتیاج دارد به تاریخی، شرح حالی و زندگی فردی که باید باشد، اما نیست.
#اساطیر، عبارت است از تاریخ آن چنان که باید باشد اما نیست؛ بنابراین ساختن اساطیر، نیازِ انسانی است که تاریخ واقعی ـ که واقعیت دارد و تحقق پیدا کرده ـ اما او را سیر نکرده. اساطیر میسازد، و میداند اساطیر دروغ است ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی حقیقتی بر گونه اساطیر
″… #انسان به زیبایی نیازمند است، اما همهی زیباییها نسبی است، همهی زیباییها ناقص است، همهی زیباییها موقتی، مصنوعی، ناپایدار، نسبی و ناقص است، اما او دنبال یک زیباییِ مطلق است، ولی نیست؛ وِنوس ـ مظهرِ زیبایی که در این زیبایی هرگز ضعف، نقص، زشتی و زمان دخالت ندارد و مطلق است را میسازد. چرا؟ که بدین صورت، ولو با فریب (مگر خودمان نیستیم که بسیاری از نیازهایمان را با یک فریب روانی برآورده میکنیم!)، زشتی خود را جبران کند. انسان به عظمت، به بزرگواری و بزرگی نیازمند است، اما همهی بزرگیها نسبی است؛ بزرگتر وجود دارد، اما بزرگترین وجود ندارد؛ انسانی که بزرگواری، عظمت روحی، یا فکری مطلق داشته باشد، جاویدان باشد، هرگز نقص نداشته باشد، و هرگز انحرافی در آن راه نداشته باشد، نیست، اما میسازد. به یک تاریخی احتیاج دارد که محدود به زمان، محدود به مکان، محدود به خودخواهی، محدود به زشتی و به فساد نباشد، اما هم تاریخ بشر، تاریخ همهی اقوام، تاریخ همهی ملتها و هم تاریخ زندگی همهی قهرمانان تاریخ، آلوده، ناقص، مُنحرف و نسبی است؛ اگر یک جایش زیبایی، خوبی، تعالی و تقدس دارد یک جای دیگرش پلیدی، آلودگی، ضعف و شکست است ـ همهی قهرمانان #تاریخ شکست میخورند، میمیرند، ضعف نشان میدهند. تاریخ مجموعهی زندگی انسانهای واقعی است که محدودند به غرایزِ خودشان، به ضعفهای خودشان و محدودند به زمان و مکان و محیط خودشان؛ اما او احتیاج دارد به تاریخی، شرح حالی و زندگی فردی که باید باشد، اما نیست.
#اساطیر، عبارت است از تاریخ آن چنان که باید باشد اما نیست؛ بنابراین ساختن اساطیر، نیازِ انسانی است که تاریخ واقعی ـ که واقعیت دارد و تحقق پیدا کرده ـ اما او را سیر نکرده. اساطیر میسازد، و میداند اساطیر دروغ است ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی حقیقتی بر گونه اساطیر
Telegram
.
🔴 علی، تبدیل اسطوره به واقعیت تاریخی
″... #علی، ربّالنوعِ انواعِ گوناگون عظمتها، قداستها، و زیباییهایی است از آن گونه که بشر همواره دغدغهی داشتن و پرستیدنش را داشته و هرگز ندیده و معتقد شده بوده که ممکن نیست بر روی خاک ببیند، و ممکن نیست در کالبدِ یک #انسان در این حد تحقق پیدا کند و ناچار، میساخته. اما، علی، همان نیازی که #پرومته در اساطیر، #روح انسان را از فداکاری اشباع میکرده و دِموسنتس از عظمت و قدرت و پاکی و صداقت سخن، و وِنوس یا فوتوشی شی از عظمت و از زیبایی روح یا خدایان و مظاهرِ ربّالنوعهای دیگر از شکست ناپذیری، از بیباکی و از فداکاری یا خدایان دیگر از تحمل سختی و رنج برای دیگران به خاطرِ پاکی، و خدایان دیگر از نهایت رِقَّت و عظمت محبت و برکت روح برای دیگران، همه را در یک ربّالنوع جمع کرده است.
علی، نیازهایی که در طول #تاریخ، انسانها را به خلق نمونههای خیالی، به خَلق الههها و ربّالنوعهای فرضی میکشانده، در تاریخ عینی ِاشباع میکند. این ربّالنوعها به انسان نشان میدادند که هر احساسی و هر استعدادِ انسانی تا این حد میتواند رشد کند، و انسانهایی که تا آن حد هیچ کدامشان نمیتوانستند رشد کنند، این را به عنوان یک سرمَشق، یک چیزی که باید به آن برسیم، یک عظمت و درجهای که نمونهی زندگی ما و وجهه نظرِ ما و مسیرِ حیات و تکامل ما باید باشد به ما نشان میدادند، علی در تاریخ نشان میداده و نشان داده و از همه شگفتتر، همه استعدادهایی را که ما ناچار در همهی #اساطیر و در ربّالنوعهای مختلف میدیدیم ـ چرا که احساس میکردیم که این استعدادها در یک ربّالنوع، حتی فرضی، قابل جمع نیست ـ در یک اندامِ عینی جمع کرده. در جنگ، خونریزی و بیباکی و نیرومندی شدیدی را ـ که مانند یک ربّالنوعِ اساطیری میجنگد ـ نشان میدهد که نیازِ انسان را به قهرمانی سیراب میکند، و در کوچه در برابرِ یک یتیم، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان میشود که رقیقترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان میدهد! در مبارزه با دشمن چنان بیباکی و چنان خشونت به خرج میدهد که مظهرِ خشونت است، و شمشیرش مظهر بُرندگی و مظهرِ خونریزی و مظهرِ بیرحمی نسبت به دشمن است، و در داخل خانه از او نرمتر و از او صبورتر و از او پُرگذشتتر دیده نمیشود، هرگز...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی حقیقتی بر گونه اساطیر
″... #علی، ربّالنوعِ انواعِ گوناگون عظمتها، قداستها، و زیباییهایی است از آن گونه که بشر همواره دغدغهی داشتن و پرستیدنش را داشته و هرگز ندیده و معتقد شده بوده که ممکن نیست بر روی خاک ببیند، و ممکن نیست در کالبدِ یک #انسان در این حد تحقق پیدا کند و ناچار، میساخته. اما، علی، همان نیازی که #پرومته در اساطیر، #روح انسان را از فداکاری اشباع میکرده و دِموسنتس از عظمت و قدرت و پاکی و صداقت سخن، و وِنوس یا فوتوشی شی از عظمت و از زیبایی روح یا خدایان و مظاهرِ ربّالنوعهای دیگر از شکست ناپذیری، از بیباکی و از فداکاری یا خدایان دیگر از تحمل سختی و رنج برای دیگران به خاطرِ پاکی، و خدایان دیگر از نهایت رِقَّت و عظمت محبت و برکت روح برای دیگران، همه را در یک ربّالنوع جمع کرده است.
علی، نیازهایی که در طول #تاریخ، انسانها را به خلق نمونههای خیالی، به خَلق الههها و ربّالنوعهای فرضی میکشانده، در تاریخ عینی ِاشباع میکند. این ربّالنوعها به انسان نشان میدادند که هر احساسی و هر استعدادِ انسانی تا این حد میتواند رشد کند، و انسانهایی که تا آن حد هیچ کدامشان نمیتوانستند رشد کنند، این را به عنوان یک سرمَشق، یک چیزی که باید به آن برسیم، یک عظمت و درجهای که نمونهی زندگی ما و وجهه نظرِ ما و مسیرِ حیات و تکامل ما باید باشد به ما نشان میدادند، علی در تاریخ نشان میداده و نشان داده و از همه شگفتتر، همه استعدادهایی را که ما ناچار در همهی #اساطیر و در ربّالنوعهای مختلف میدیدیم ـ چرا که احساس میکردیم که این استعدادها در یک ربّالنوع، حتی فرضی، قابل جمع نیست ـ در یک اندامِ عینی جمع کرده. در جنگ، خونریزی و بیباکی و نیرومندی شدیدی را ـ که مانند یک ربّالنوعِ اساطیری میجنگد ـ نشان میدهد که نیازِ انسان را به قهرمانی سیراب میکند، و در کوچه در برابرِ یک یتیم، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان میشود که رقیقترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان میدهد! در مبارزه با دشمن چنان بیباکی و چنان خشونت به خرج میدهد که مظهرِ خشونت است، و شمشیرش مظهر بُرندگی و مظهرِ خونریزی و مظهرِ بیرحمی نسبت به دشمن است، و در داخل خانه از او نرمتر و از او صبورتر و از او پُرگذشتتر دیده نمیشود، هرگز...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی حقیقتی بر گونه اساطیر
Telegram
.
″... #علی نمونه است، رهبر نیست؛ راهنما است، امامِ مُبین است. امامِ مُبین تنها رهبرِ اجتماع نیست. رهبرِ یک جامعهای که مرا میخواهد رهبری بکند و بِبَرد به یک طرفی، نباید شکست بخورد؛ اما نمونهی متعالی مطلق نباید چنین ضعفی را تحمل بکند؛ اینست که میبینیم علی قهرمان متعالی سخن گفتن و زیبا سخن گفتن و پاک سخن گفتن است، نمونهی اعلی و متعالی شهامت و گستاخی در #جنگ است؛ نمونه عالی پاکی روح در حدِ #اساطیر و تَخیل فرضی #انسان در طول #تاریخ است؛ نمونهی اعلای محبت و رِقّت و لطافت #روح است؛ نمونهی عالی دوست داشتن در حدِ نمونههای اساطیری است؛ نمونهی عالی #عدل خشک دقیقی است که حتی برای مردِ خوبی مانند عَقیل ـ برادرش ـ قابل تحمل نیست؛ نمونهی اعلای تحمل است در جایی که تحمل نکردن، خیانت است؛ و نمونهی اعلای همهی زیباییهایی است و همهی فضائلی است که انسان همواره نیازمندش بوده و نداشته و علی به این معنی #امام است: امام، انسانی از آن گونه که باید باشد اما نیست را تاریخ و انسان همواره میساخته، اما این امامی است از آن گونه که باید باشد و نیست، ولی در تاریخ یک نمونه هست...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی حقیقتی بر گونه اساطیر
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی حقیقتی بر گونه اساطیر
Telegram
.
📌 سرمایه فرهنگی یک جامعه اصیل
🔅آنچه اکنون به نام #فرهنگ_ایرانی و #فرهنگ_اسلامی از #فلسفه، #قصه، #اساطیر، #هنر، #حکمت، #کلام، #مذهب و #عرفان... بر روی هم انباشته شده، مجموعه فرهنگ ماست. اینها ساخت یک فرد، یک گروه، یک نسل و یک دوره نیست، درست مثل منابع زیرزمینی، مثل جنگلی (با درختها، حیوانها، و هرچه هست که در اثر پنجاه هزار سال فشار طبقات زمین، تبدیل به #نفت میشود، و این نفت زاییده فشاری خاص و طبقهای خاص نیست، بلکه زاییده تمام تحمل و دگرگون شدن این ماده است و در شرایط خاص تحتالارضی در طی صد هزار سال فشار تکوین مییابد.)
🔅بنابراین، #فرهنگ ایرانی و اسلامی - مثلاً - نه تنها متناسب با زمان ماست، نه تنها متجانس با #نژاد ماست و با خصوصیات قومی ما، بلکه اصولاً ریشه در اعماق #تاریخ ما دارد.
🔅فرهنگ مواد معدنی یا اقتصادی جامعه نیست که از ذاتش جدا باشد و چون برگیریاش فقط جامعه را فقیر کند؛ فرهنگ صفت ذاتی #جامعه است، نه یکی از مواد یا سرمایههایی که در کنار یا در میان جامعه باشد؛ فرهنگ «چگونه بودن» جامعه است، ماهیت اجتماع و ماهیت معنوی یک قوم و نژاد است.
🔅این است که وقتی فرهنگ را از #انسان بافرهنگ و #خودآگاه و دارای #ثروت و غنای انسانی میگیرند و فرهنگزداییاش میکنند، فرهنگ را از او استخراج میکنند و دور میاندازند و بیفرهنگش میکنند، وجودی (خالی) میشود، درست بصورت یک مجسمه - مانکنهای گچی - در میآید، که تسلیم و رنگ پذیر است؛ هر لباسی را که بخواهند، به سادگی تنش میکنند و پشت ویترینش میگذارند.
🔅آدمی چنین بیفرهنگ، تنها مصرفش انفعال پذیری است و ارزشش پذیرفتنی، و ابزار به فرمان #دشمن و بیگانه که به هر شکل که بخواهند در میآید و هر بعدی که بخواهند میگیرند و میدهند...
🔅وقتی فرهنگ را از انسانی میگیرند، انسان بودن را از او میگیرند و خصوصیات ذاتی و قومی و فردیش را، و به صورت لشی درش میآورند که تعریف جامع و مانع منطقش این است: وزن و قد و دیگر هیچ..!
همین دو بعد - وزن و قد - میماند و بعد هرگونه حساسیتی، ایمانی، بیایمانیای، مأموریتی و هرگونه تفکری که اراده کنی، میتوانی به این قالب ببخشی، آنچنان که بلندگو و ابزار دستت باشد!
🔅این است که «امه سزر» میگوید: فرهنگ جنبه قومی دارد و تجلی ذاتی یک جامعه خاص است، و «فرهنگ بشری» بیمعناست؛ «فرهنگ شرقی»، «فرهنگ غربی»، «فرهنگ چینی»، «فرهنگ ایرانی» و «فرهنگ آفریقایی» است که وجود دارد، و فرهنگ آفریقایی ادامهی تکامل اجتماعی خود اوست، و آنان خود را در جو فرهنگی خویش و جهت فرهنگیای که تاریخشان در آن قرار داشته، باید ادامه دهند، و گرچه سیاه[آفریقایی] برای زندگی بدنیش از تکنیک - غرب یا شرق - باید اقتباس کند، (ولی) برای آنکه انسان بماند و بتواند #انتخاب کند، باید فرهنگ خود را داشته باشد، اما اگر فرهنگی متحجر است باید به فرهنگی متحول تبدیلش کند؛ اگر فرهنگی پست دارد نباید خفهاش کند و به جای آن فرهنگ بیگانه را بگیرد و خود بشود «هیچ»، بلکه باید فرهنگ پستاش را به فرهنگی متعالی تبدیل کند.
🔅به هر حال، آفریقایی، به هر #انقلاب فکری و اجتماعیای که دست میزند، باید آفریقایی باشد. پس، فرهنگ، تجلی قوم خاص است...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدیولوژی
🔅آنچه اکنون به نام #فرهنگ_ایرانی و #فرهنگ_اسلامی از #فلسفه، #قصه، #اساطیر، #هنر، #حکمت، #کلام، #مذهب و #عرفان... بر روی هم انباشته شده، مجموعه فرهنگ ماست. اینها ساخت یک فرد، یک گروه، یک نسل و یک دوره نیست، درست مثل منابع زیرزمینی، مثل جنگلی (با درختها، حیوانها، و هرچه هست که در اثر پنجاه هزار سال فشار طبقات زمین، تبدیل به #نفت میشود، و این نفت زاییده فشاری خاص و طبقهای خاص نیست، بلکه زاییده تمام تحمل و دگرگون شدن این ماده است و در شرایط خاص تحتالارضی در طی صد هزار سال فشار تکوین مییابد.)
🔅بنابراین، #فرهنگ ایرانی و اسلامی - مثلاً - نه تنها متناسب با زمان ماست، نه تنها متجانس با #نژاد ماست و با خصوصیات قومی ما، بلکه اصولاً ریشه در اعماق #تاریخ ما دارد.
🔅فرهنگ مواد معدنی یا اقتصادی جامعه نیست که از ذاتش جدا باشد و چون برگیریاش فقط جامعه را فقیر کند؛ فرهنگ صفت ذاتی #جامعه است، نه یکی از مواد یا سرمایههایی که در کنار یا در میان جامعه باشد؛ فرهنگ «چگونه بودن» جامعه است، ماهیت اجتماع و ماهیت معنوی یک قوم و نژاد است.
🔅این است که وقتی فرهنگ را از #انسان بافرهنگ و #خودآگاه و دارای #ثروت و غنای انسانی میگیرند و فرهنگزداییاش میکنند، فرهنگ را از او استخراج میکنند و دور میاندازند و بیفرهنگش میکنند، وجودی (خالی) میشود، درست بصورت یک مجسمه - مانکنهای گچی - در میآید، که تسلیم و رنگ پذیر است؛ هر لباسی را که بخواهند، به سادگی تنش میکنند و پشت ویترینش میگذارند.
🔅آدمی چنین بیفرهنگ، تنها مصرفش انفعال پذیری است و ارزشش پذیرفتنی، و ابزار به فرمان #دشمن و بیگانه که به هر شکل که بخواهند در میآید و هر بعدی که بخواهند میگیرند و میدهند...
🔅وقتی فرهنگ را از انسانی میگیرند، انسان بودن را از او میگیرند و خصوصیات ذاتی و قومی و فردیش را، و به صورت لشی درش میآورند که تعریف جامع و مانع منطقش این است: وزن و قد و دیگر هیچ..!
همین دو بعد - وزن و قد - میماند و بعد هرگونه حساسیتی، ایمانی، بیایمانیای، مأموریتی و هرگونه تفکری که اراده کنی، میتوانی به این قالب ببخشی، آنچنان که بلندگو و ابزار دستت باشد!
🔅این است که «امه سزر» میگوید: فرهنگ جنبه قومی دارد و تجلی ذاتی یک جامعه خاص است، و «فرهنگ بشری» بیمعناست؛ «فرهنگ شرقی»، «فرهنگ غربی»، «فرهنگ چینی»، «فرهنگ ایرانی» و «فرهنگ آفریقایی» است که وجود دارد، و فرهنگ آفریقایی ادامهی تکامل اجتماعی خود اوست، و آنان خود را در جو فرهنگی خویش و جهت فرهنگیای که تاریخشان در آن قرار داشته، باید ادامه دهند، و گرچه سیاه[آفریقایی] برای زندگی بدنیش از تکنیک - غرب یا شرق - باید اقتباس کند، (ولی) برای آنکه انسان بماند و بتواند #انتخاب کند، باید فرهنگ خود را داشته باشد، اما اگر فرهنگی متحجر است باید به فرهنگی متحول تبدیلش کند؛ اگر فرهنگی پست دارد نباید خفهاش کند و به جای آن فرهنگ بیگانه را بگیرد و خود بشود «هیچ»، بلکه باید فرهنگ پستاش را به فرهنگی متعالی تبدیل کند.
🔅به هر حال، آفریقایی، به هر #انقلاب فکری و اجتماعیای که دست میزند، باید آفریقایی باشد. پس، فرهنگ، تجلی قوم خاص است...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدیولوژی
Telegram
.