گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
📣 اندرحکایت بوق‌چی‌های فرصت طلب رسانه‌ای!

📌در میان روشنفکران مخالف #شاه چند نفری هستند که به‌طور ویژه مورد کینه‌ی کرّه‌ساواکی‌های حامی #سلطنت قرار می‌گیرند. #غلامحسین_ساعدی یکی از این افراد است و چند سالی است اوباش سلطنت‌خواه، که شخصیت‌های ملی و «تاج‌بخشِ»شان شعبان بی‌مخ و حسین رمضان‌یخی بوده‎‌اند، تلاش می‌کنند اعتبار و جایگاه او را مورد تهاجم قرار دهند.

📌یکی از این اوباش، زردنویس بی‌مقداری است به نام #مهدی_رستم‌پور که با گشتن داخل اسناد ساواک آریامهری و نامه‌ی ساعدی به پرویز ثابتی را یافته و با فریاد یافتم یافتم بیرون جهیده است، که جماعت چه نشسته‌اید، سرشکنجه‌گر #ساواک، جناب پرویز ثابتی در خاطرات درخشان‌اش راست گفته است! و نامه‌ی ساعدی به او مؤید این راست‌گویی است!

📌مهدی رستم‌پور پیش از خروج از #ایران و «پناهندگی» البته آنقدر مورد اعتماد مسئولان صداوسیمای حکومتی بوده است که به مدت ده سال مجری شبکه‌ی خبر باشد، پنج سال مجری برنامه‌های زنده‌ی شبکه‌ی جهانی جام جم، گوینده و گزارشگر رادیو ورزش و شبکه‌ی دو و شبکه‌ی سه‌ سیما و در ضمن ورزشی‌نویس یک‌دوجین روزنامه و نشریه از جمله #کیهان ورزشی. او بعد از پناهندگی به دانمارک هم‌زمان با #جنبش_سبز، در یکی از اولین گفتگوهایش با دویچه‌وله‌ی آلمان، مطلقن از این صحبت نمی‌کند که به چه ترتیب آنقدر مورد اعتماد بوده که پنج سال روی آنتن زنده‌ی تلویزیون بماند!

📌وجود جمهوری اسلامی برای کسانی چون مهدی رستم‌پور فرصتی مغتنم بوده که در «وطن» تا آنجا که می‌توانستند و می‌شده در خدمت دستگاه حکومتی قرار داشته باشند و بعد با یک دنده به دنده شدن در خارج از کشور، ناگهان «سیاسی» و به لطف بودجه‌های امپریالیستی «پروار» شوند و در قامت «خبرنگار آزاد» و «کارشناس» اظهارفضل هم بکنند! اینها البته به خودی خود اهمیتی ندارد. رسانه‌های جریان اصلی خارج از کشور پر است از امثال مهدی رستم‌پور و حتا نمونه‌های وخیم‌تر از او...

📌آنچه که اما در مورد رستم‌پور در رابطه با مزخرفاتی که در مورد ساعدی سرهم‌ کرده اهمیت دارد این است که بدانیم چگونه کسی که با ادعای مخالفت با پخش «اعترافات» از تلویزیون به غرب پناهنده شده، حالا برای پاچه‌مالی شاهنشاه فقید به «اعترافات اجباری» استناد می‌کند و منبع او برای این اعترافات اجباری یکی اسناد منتشر شده توسط وزارت اطلاعات ج‌اا است و دیگری دستپخت مشترک سرجلاد ساواکی و مأمور خفیه‌ی حقوق‌بگیر وزارت اطلاعات به نام عرفان قانعی‌فرد...


@Shariati_Group
🆔 @adabyate_digar

🔗 مطالعه متن کامل با فشردن گزینه INSTANT VIEW داخل مستطیل
🔴 آخر و عاقبت ۱۶ آذر
شصت و هشت سال بعد!

دکتر #سوسن_شریعتی

"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده‌ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟

🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می‌خورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه می‌کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.

🔺 با نامه علی‌اکبر #شریعت_رضوی شروع می‌کنم: (آذر ۲۳۳۲)

🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی

مدتی است که کاغذ شما نمی‌رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می‌آمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار می‌شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.

🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می‌دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچه‌های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه‌ی اقوام سلام می‌رسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)

🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کله‌ای که بوی قورمه سبزی می‌دهد) می‌خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایده‌ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه‌اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:

*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.

🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه‌ی عمومی چرخ می‌خورند نمی‌پردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می‌بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می‌گردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی‌شناسد.

🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته‌هایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز می‌کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می‌نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه‌ها در میانم گرفته‌اند. من با مرگ زندگی کرده‌ام، با توطئه خو کرده‌ام، اما اکنون و این چنین نمی‌خواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش می‌زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می‌شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافی‌ها برای این بود، نشد. اکنون، بی‌شرمی کیهان‌ها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطب‌های آشنا-م.آ. ۱)

🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان‌ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاه‌ها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکت‌های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.

🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، توده‌ای ها، گروه‌های چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته می‌شد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سال‌های اول توسط گروه‌های ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می‌زد. دلیل این تعلل، تفسیر‌های متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال‌ها، احتیاط قدرتمداران را بر می‌انگیخت.


🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37


@Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag