⭕️ نیکسون، شریعتی و شانزده آذر
🔘 آیا #شریعتی، قربانی شدن دانشجویان یا به تعبیر ماندگار او، "سه آذر اهورایی" زیر پای نیکسون را جعل کرده است؟
- پاسخ منفی ست. زنده یاد شاه حسینی در جلد اول کتاب خود که با عنوان "هفتاد سال پایداری " منتشر شده، روایت دست اولی از ماجرا بدست داده است. شاه حسینی که از اعضای کمیتهی تدارک شب هفت دانشجویان شهید بود که به ابتکار نهضت مقاومت ملی برگزار میشد، در گزارشی از این مراسم می،نویسد " برادر شهید قندچی بالای چهار پایهای رفت و ضمن تجلیل از دکتر #مصدق، از همهی شرکت کنندگات خواست که صلوات بفرستند. به محض اینکه صلوات فرستادند، سکوت و آرامش بر همه جا حاکم شد. بعد فریاد زد که: برادر من کشتهی راه ملی شدن نفت است. برادر مرا جلوی پای نیکسون قربانی کردند، ورود نیکسون به ایران، ورود خطرناکی ست، هم تایید حاکمیت آمریکا بر ایران است و هم راهگشای بعدی سلطهی سلطهگران است، از این جهت برادر من، متعلق به مردم و ملت #ایران است و متعلق به تمام کسانی که با #استبداد و #استعمار، میجنگند.
در ازای این شهادت، ما خانوادههای قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا، طلبی از مردم ایران نداریم. امید داریم که این خون و سایر خونهایی که ریخته شده، راه گشا باشد تا طومار ظلم و ستم و استبداد و استعمار، از خاک ایران برچیده شود."
🔘 آیا ممکن است که دانشجویان اطلاعی از ورود قریبالوقوع نیکسون به ایران نداشته بوده باشند؟
- البته ممکن است که عمومِ دانشجویان از این سفر بیاطلاع بوده باشند، اما قدر مسلم، دانشجویان مرتبط با نهضت مقاومت ملی از این سفر مطلع بودهاند. کمیتهی نهضت مقاومت ملی در اعلامیهی معترضانهای که به مناسبت تجدید رابطهی ایران و انگلیس منتشر کرد، نوشت که "نیکسون روز شانزدهم آذر به ایران میآید و قرار است تظاهراتی در اعتراض به ورود او ترتیب داده شود." متعاقب اعلامیهی نهصت مقاومت ملی، جامعهی اصناف و بازرگانان نیز اعلامیهای در اعتراض به دستگیری برخی از اعضای ملیِ جامعهیِ اصناف صادر و درخواست کرد که روز شانزدهم آذر - روز ورود نیکسون به ایران - تعطیل عمومی اعلام گردد.
🔘 آیا اختلافات شدید #جبهه_ملی و حزب توده که بعد از #کودتا، در مناسبات نهضت مقاومت ملی و آن حزب نیز بروز و ظهور یافت، مانع از آن بود تا رهبران نهضت مقاومت ملی، نسبت به شهدای دانشجو با گرایشات احتمالی تودهای، ادای احترام کنند؟
- خیر، زنده یاد شاه حسینی مینویسد:
" آقای حاج سیدرضا زنجانی (آیت الله) ، تیمی دوازده نفری را مشخص کرد که یکی از آنها، معلمی به نام آقاسید مهدی لالهزاری بود. این دوازده نفر را در سه دستهی چهار نفره تقسیم کردند که اینها حضورا از خانواده شهدا دلجویی کنند. از طریق آقای نصرتالله امینی که خانوادهی بزرگنیا را میشناخت و از طریق آقای حسن قاسمیه که خانواده ی قندچی را می شناخت و از طریق خانواده،ی شریعتی که خانوادهی #شریعت_رضوی را میشناختند، وقت گرفتند و به منزل شهداء رفتند و از آنها تجلیل کردند."
✍ حمیدرضا عابدیان
✅ @Shariati_Group
🔘 آیا #شریعتی، قربانی شدن دانشجویان یا به تعبیر ماندگار او، "سه آذر اهورایی" زیر پای نیکسون را جعل کرده است؟
- پاسخ منفی ست. زنده یاد شاه حسینی در جلد اول کتاب خود که با عنوان "هفتاد سال پایداری " منتشر شده، روایت دست اولی از ماجرا بدست داده است. شاه حسینی که از اعضای کمیتهی تدارک شب هفت دانشجویان شهید بود که به ابتکار نهضت مقاومت ملی برگزار میشد، در گزارشی از این مراسم می،نویسد " برادر شهید قندچی بالای چهار پایهای رفت و ضمن تجلیل از دکتر #مصدق، از همهی شرکت کنندگات خواست که صلوات بفرستند. به محض اینکه صلوات فرستادند، سکوت و آرامش بر همه جا حاکم شد. بعد فریاد زد که: برادر من کشتهی راه ملی شدن نفت است. برادر مرا جلوی پای نیکسون قربانی کردند، ورود نیکسون به ایران، ورود خطرناکی ست، هم تایید حاکمیت آمریکا بر ایران است و هم راهگشای بعدی سلطهی سلطهگران است، از این جهت برادر من، متعلق به مردم و ملت #ایران است و متعلق به تمام کسانی که با #استبداد و #استعمار، میجنگند.
در ازای این شهادت، ما خانوادههای قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا، طلبی از مردم ایران نداریم. امید داریم که این خون و سایر خونهایی که ریخته شده، راه گشا باشد تا طومار ظلم و ستم و استبداد و استعمار، از خاک ایران برچیده شود."
🔘 آیا ممکن است که دانشجویان اطلاعی از ورود قریبالوقوع نیکسون به ایران نداشته بوده باشند؟
- البته ممکن است که عمومِ دانشجویان از این سفر بیاطلاع بوده باشند، اما قدر مسلم، دانشجویان مرتبط با نهضت مقاومت ملی از این سفر مطلع بودهاند. کمیتهی نهضت مقاومت ملی در اعلامیهی معترضانهای که به مناسبت تجدید رابطهی ایران و انگلیس منتشر کرد، نوشت که "نیکسون روز شانزدهم آذر به ایران میآید و قرار است تظاهراتی در اعتراض به ورود او ترتیب داده شود." متعاقب اعلامیهی نهصت مقاومت ملی، جامعهی اصناف و بازرگانان نیز اعلامیهای در اعتراض به دستگیری برخی از اعضای ملیِ جامعهیِ اصناف صادر و درخواست کرد که روز شانزدهم آذر - روز ورود نیکسون به ایران - تعطیل عمومی اعلام گردد.
🔘 آیا اختلافات شدید #جبهه_ملی و حزب توده که بعد از #کودتا، در مناسبات نهضت مقاومت ملی و آن حزب نیز بروز و ظهور یافت، مانع از آن بود تا رهبران نهضت مقاومت ملی، نسبت به شهدای دانشجو با گرایشات احتمالی تودهای، ادای احترام کنند؟
- خیر، زنده یاد شاه حسینی مینویسد:
" آقای حاج سیدرضا زنجانی (آیت الله) ، تیمی دوازده نفری را مشخص کرد که یکی از آنها، معلمی به نام آقاسید مهدی لالهزاری بود. این دوازده نفر را در سه دستهی چهار نفره تقسیم کردند که اینها حضورا از خانواده شهدا دلجویی کنند. از طریق آقای نصرتالله امینی که خانوادهی بزرگنیا را میشناخت و از طریق آقای حسن قاسمیه که خانواده ی قندچی را می شناخت و از طریق خانواده،ی شریعتی که خانوادهی #شریعت_رضوی را میشناختند، وقت گرفتند و به منزل شهداء رفتند و از آنها تجلیل کردند."
✍ حمیدرضا عابدیان
✅ @Shariati_Group
🔴 آخر و عاقبت ۱۶ آذر
شصت و هشت سال بعد!
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
"بار دگر، شانزده آذر" است و ماندهام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ میخورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه میکند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علیاکبر #شریعت_رضوی شروع میکنم: (آذر ۲۳۳۲)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
مدتی است که کاغذ شما نمیرسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد میآمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار میشدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر میدهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچههای کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همهی اقوام سلام میرسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)
🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کلهای که بوی قورمه سبزی میدهد) میخواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایدهای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانهاش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزهی عمومی چرخ میخورند نمیپردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت میبیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر میگردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمیشناسد.
🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشتههایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز میکند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، مینویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئهها در میانم گرفتهاند. من با مرگ زندگی کردهام، با توطئه خو کردهام، اما اکنون و این چنین نمیخواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام میشود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافیها برای این بود، نشد. اکنون، بیشرمی کیهانها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطبهای آشنا-م.آ. ۱)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبانها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکتهای نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.
🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، تودهای ها، گروههای چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته میشد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سالهای اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز میزد. دلیل این تعلل، تفسیرهای متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سالها، احتیاط قدرتمداران را بر میانگیخت.
🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37
✅ @Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
شصت و هشت سال بعد!
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
"بار دگر، شانزده آذر" است و ماندهام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ میخورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه میکند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علیاکبر #شریعت_رضوی شروع میکنم: (آذر ۲۳۳۲)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
مدتی است که کاغذ شما نمیرسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد میآمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار میشدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر میدهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچههای کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همهی اقوام سلام میرسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)
🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کلهای که بوی قورمه سبزی میدهد) میخواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایدهای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانهاش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزهی عمومی چرخ میخورند نمیپردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت میبیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر میگردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمیشناسد.
🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشتههایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز میکند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، مینویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئهها در میانم گرفتهاند. من با مرگ زندگی کردهام، با توطئه خو کردهام، اما اکنون و این چنین نمیخواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام میشود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافیها برای این بود، نشد. اکنون، بیشرمی کیهانها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطبهای آشنا-م.آ. ۱)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبانها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکتهای نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.
🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، تودهای ها، گروههای چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته میشد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سالهای اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز میزد. دلیل این تعلل، تفسیرهای متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سالها، احتیاط قدرتمداران را بر میانگیخت.
🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37
✅ @Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
Telegraph
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای…