گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔷 عرفـان، آغـاز انسـان

نسرین غلامحسین‌زاده

🔸در این یادداشت‌های کوتاه برآنم تا نمایی کلی از آنچه دکتر #اقبال_لاهوری و دکتر #علی_شریعتی عرفان می‌خوانند را بازگو نمایم؛ به این امید که #عرفان به عنوان یکی از ارکانی که هر دو این بزرگان قائل به آن هستند  از جنبه کلی و ذهنی خارج شده و صورت دقیق‌تر و واضح‌تری یابد.

پرداختن به عرفان در اشعار #اقبال بحث مفصلی می‌طلبد که در اینجا امکان طرح آن وجود ندارد و آنچه در بحث به آن اشاره خواهد شد، نگاهی مختصر به کتاب بازسازی اندیشه‌های دینی اوست. آنچه اقبال آن را به عنوان هدف اصلی خود در کتاب «بازسازی اندیشۀ دینی» ذکر کرده است، بازسازی فلسفی #اسلام بوده است که البته ضرورتاً به بحث‌های مهم دیگری چون عرفان، #دموکراسی و... نیز پرداخته شده است. از نظر او تفاوتی بین سطح عادی تجربۀ #انسان و تجربۀ عرفانی یا درونی وجود ندارد و هر دو به یک اندازه ارزشمند و قابل اعتماد هستند، «چیزی به نام جهان غیرقدسی وجود ندارد. همۀ این گسترۀ مادی عبارت است از میدانی برای تحقق خود معنوی: همه چیز زمینه‌ای قدسی دارد. چنان که ‌پیامبر به زیبایی بیان می‌کند: تمامی این زمین #مسجد است.» (اقبال لاهوری، محمد،  ۱۹۶۸ :۹۳)
به نظر او تجربه، چه درونی باشد چه بیرونی، نمادی از واقعیت است و برای اثبات این مدعا دست به آزمون عقلی برای تضمین درستی تجربۀ عرفانی در فصل دوم کتاب بازسازی می‌زند که مطالعه‌ی کامل این فصل برای اثبات این ادعا ضروری است.

🔹البته او بین #تصوف و عرفان تمایز اساسی قائل است و اولی را که «فنا فی الله» و پیوستن قطره به دریاست، کاملا نفی می‌نماید و در تقابل با پیروان آیین #وحدت_وجود که بر این عقیده بودند که آدمی باید بالاترین هدف و اندیشه‌اش این باشد که هویت فردی خود را در وجود مطلق فنا سازد، برای شخصیت انسان هویتی مستقل قائل است و یافتن تعریف دقیق‌تری از خود را در رهایی از محدودیت‌های فردیت نمی‌داند. او منزلت و مرتبه‌ی هر موجودی را بسته به مراتبی می‌داند که در #اشراق می‌پیماید و پرورش و رشد این فردیت را جز از طریق تماس با محیط ملموس و پویا ممکن نمی‌داند و اساساً یکی از دلایل سکون و بی‌تحرکی #فقه و #حقوق در اسلام را طلوع و رشد تصوف زاهدانه می‌داند که به تدریج تحت تأثیر خصوصیتی غیراسلامی –وجه نظر ورزانه محض- گسترش یافت.
به باور او تصوف در ابتدا صورتی از آزاداندیشی و در اتحاد با #عقل گرایی بوده است و تأکیدی که بر جدایی بین ظاهر و باطن می‌کند رویکرد بی‌تفاوتی به همۀ چیزهای مرتبط با ظاهر و نه واقعیت را به وجود آورد، این روحیه که کاملآ میل به عالم دیگر داشت در تصوف‌های بعدتر، توجه انسان‌ها را از یک جنبه‌ی بسیار مهم اسلام به عنوان بعد سیاسی – اجتماعی بازداشت.

🔸عرفان از نظر او گذر و رفتن خود نامتناهی به آغوش عاشقِ خود متناهی است و اساساً با تصوف در تضاد می‌باشد و بر خلاف تصوف که جدایی خود نامتناهی و خود متناهی را نمی‌پذیرد، معتقد است این درک نادرست ناشی از نشناختن ماهیت حقیقی امر نامتناهی است. #عرفان_اسلامی و تجربه‌ای که از طریق آن بدست می‌آید تجربه‌ای کاملاً طبیعی و متعارف است و دارای مفهوم زیست شناختی است که برای خود بیشترین اهمیت را دارد.
اما این تجربه‌ی درونی چگونه به دست می‌آید؟ و آیا آنطور که در #تاریخ تصوف مشاهده کرده‌ایم موجب انفعال اجتماعی می‌شود و در مرحلۀ تغییر خود باقی می‌ماند؟
اقبال در پاسخ به این سوالات به صراحت می‌گوید: «این تجربه نتیجۀ تغییر و تحول زیستی درونی است که آن را نمی‌توان از طریق مقولات منطقی صرف بدست آورد. این تجربه می‌تواند خودش را فقط در کنش ساختن جهان یا عمل دگرگون کردن جهان ابراز کند و تنها در این شکل است که محتوای این تجربه‌ی بی‌زمان می‌تواند خودش را در حرکت زمان اشاعه دهد و خویشتن را به طور موثری در مقابل چشم تاریخ قابل رویت کند.(همان: ۱۰۹) .
"عمل نهایی خود یک عمل عقلانی و ذهنی نیست بلکه عملی وجودی و زیستی است که تمام هستی خود را تعمیق می‌بخشد."(همان: ۱۱۷)

@Shariati_Group
🆔 @Shariati40

🔗 ادامه متن را در اینجا مطالعه فرمایید