📌تفکر مستقل یا یکی به نعل، یکی به میخ؟
🔸بخشی از ناراضیان از وضع موجود، نگاه و برداشتشان از مسائل مختلف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نه در قالب «گفتمانی معنا بخش» بلکه در ضدیت با گفتمان حاکم (پادگفتمان حاکم) تعریف و معنا مینمایند. حاملان این نوع نگاه، هر جناح سیاسی، تحلیلگر یا فردی که سخن، بیان یا رفتاری که کوچکترین شباهتی به گفتمان حاکم داشته باشد را با واکنشی تند و با بدترین #ادبیات محکوم میکنند. به عنوان مثال: کافیست برای این طیف از مظلومیت مردم #غزه و فاشیستی بودن نظام حاکم بر #اسرائیل سخن گفت تا بلافاصله و به آنی با بدترین توهینها به کاسه لیسی متهم شد..! کافیست از #ابتذال فرهنگی که در جریان است، سخنی گفت تا به دفاع از دگماتیسم و #تحجر متهم شد. کافیست کوچکترین نقدی به رویکرد شبکههای ماهواره ای فارسی زبان و #اپوزسیون خشونت طلب داشت تا با بدترین تهدیدها و انگها مواجه شد.
🔸بدنه این طیف عموماً حامل هیچ #اندیشه و گفتمانی نیست و #فلسفه وجودی خود را صرفا در تقابل با گفتمان حکومت تعریف میکند. در نگاه آنها اگر #حکومت میگوید «آمریکا بد است» پس #آمریکا بهشت روی زمین است. اگر حکومت میگوید، #فلسطین مظلوم است، پس فلسطین ظالم و اسرائیل مظلوم است. اگر حکومت میگوید با شرق باید روابط خود را گسترش داد، پس #چین و #روسیه هیولای هفت سر است و میخواهد ما را ببلعد و خانههایمان را اشغال کند. اگر تلویزیون میگوید جرج فلوید مظلوم است، پس او بازیگر پورن و دزدی پلید است. اگر حکومت میگوید #ازدواج خوب است، پس ازدواج زنجیری اهریمنی است. اگر حکومت میگوید مشروب ممنوع است، پس الکل بهترین نوشیدنی دنیاست. اگر حکومت میگوید آرایش ظاهر خوب نیست، پس هر چه گیرمان میآید باید به سر و صورت مالید. اگر حکومت از بنسلمان انتقاد میکند، پس بن سلمان مصلحی در حد #مارتین_لوتر است. اگر حکومت برای کم کردن شر و تهدید با طالبان مذاکره کرده، پس پدرخوانده #طالبان است و..
🔸برای اغلب حاملان این جریان فکری که بیشترین آگاهی خود را از چند کانال تلگرامی و شبکه ماهوارهای دریافت میکند، پیبردن به این مسئله که هم میتوان منتقد فیلمهای کاریکاتوری مانند «لِرد» بود و هم «به وقت شام» و «اخراجیها» و «ماجرای نیمروز» را جدی نگرفت و هم از این سینمای لوده پروری که «مطرب» و «جلف بد» میسازد انتقاد کرد، بسیار دشوار است...
🔸برای حاملان این تفکر که برای #برجام (که هیچ از آن نمیدانست!) و در خیابان برایش رقص و پایکوبی گرفته بود و قرارداد احتمالی با چین (که باز هم هیچ از آن نمیدانست و برایش عزا گرفته و فریاد وامصیبتاش بلند شده است!) نه واقعیت روابط بینالملل مهم است و نه شناختی از آن دارد، بلکه صرفا دوری و نزدیکی کشور طرف مذاکره به گفتمان حاکم است که نگاه او را تعریف مینماید.
🔸این طیف حامل هیچ #تفکر مستقلی نیست و موجودیت خود را صرفاً در تقابل و ضدیت با گفتمان حاکم میبیند و خط پر رنگی میان «خودی» و «غیرخودی» دارد و در مواجهه با کسی که خود صاحب گفتمان مستقل است، دچار #بحران شده و او را به «یکی به نعل و یکی به میخ» زدن و امثالهم متهم میکند.
🔸حاملان چنین تفکری که از دگماتیسم و جمودیتی شبیه جمودیت محافظه کاران تغذیه میکنند، دستپخت گفتمان حاکم و روزنامههایی مانند کیهان و صداوسیمایی هستند که طی چند دهه چنان یک طرفه به قاضی رفته و چنان به جای مخاطب فکر کرده و اندیشده و عمل کردهاند که جامعه خواه ناخواه به هر کسی که سخن مخالف سخن و نظر آنها بر زبان آورد، پناه میبرد.
🔸باید به خاطر داشت فارغ از این دوگانه «گفتمان حاکم» و «ضد گفتمان حاکم» انسانهایی هم هستند که میتوانند خود در امور مختلف اندیشیده و گفتمان و تفکر مستقل خود را داشته باشند.. گفتمانی که در آن هم به شهدا احترام بگذارند، هم از #حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، هم مدافع حقوق #ایران باشند، هم منتقد #صداوسیما و #مجلس به اصطلاح انقلابی باشند، هم از #فرهنگ و #هنر مبتذل دولتی انتقاد کنند و هم از اپوزسیون ویرانی طلب تبری بجویند...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
🔸بخشی از ناراضیان از وضع موجود، نگاه و برداشتشان از مسائل مختلف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نه در قالب «گفتمانی معنا بخش» بلکه در ضدیت با گفتمان حاکم (پادگفتمان حاکم) تعریف و معنا مینمایند. حاملان این نوع نگاه، هر جناح سیاسی، تحلیلگر یا فردی که سخن، بیان یا رفتاری که کوچکترین شباهتی به گفتمان حاکم داشته باشد را با واکنشی تند و با بدترین #ادبیات محکوم میکنند. به عنوان مثال: کافیست برای این طیف از مظلومیت مردم #غزه و فاشیستی بودن نظام حاکم بر #اسرائیل سخن گفت تا بلافاصله و به آنی با بدترین توهینها به کاسه لیسی متهم شد..! کافیست از #ابتذال فرهنگی که در جریان است، سخنی گفت تا به دفاع از دگماتیسم و #تحجر متهم شد. کافیست کوچکترین نقدی به رویکرد شبکههای ماهواره ای فارسی زبان و #اپوزسیون خشونت طلب داشت تا با بدترین تهدیدها و انگها مواجه شد.
🔸بدنه این طیف عموماً حامل هیچ #اندیشه و گفتمانی نیست و #فلسفه وجودی خود را صرفا در تقابل با گفتمان حکومت تعریف میکند. در نگاه آنها اگر #حکومت میگوید «آمریکا بد است» پس #آمریکا بهشت روی زمین است. اگر حکومت میگوید، #فلسطین مظلوم است، پس فلسطین ظالم و اسرائیل مظلوم است. اگر حکومت میگوید با شرق باید روابط خود را گسترش داد، پس #چین و #روسیه هیولای هفت سر است و میخواهد ما را ببلعد و خانههایمان را اشغال کند. اگر تلویزیون میگوید جرج فلوید مظلوم است، پس او بازیگر پورن و دزدی پلید است. اگر حکومت میگوید #ازدواج خوب است، پس ازدواج زنجیری اهریمنی است. اگر حکومت میگوید مشروب ممنوع است، پس الکل بهترین نوشیدنی دنیاست. اگر حکومت میگوید آرایش ظاهر خوب نیست، پس هر چه گیرمان میآید باید به سر و صورت مالید. اگر حکومت از بنسلمان انتقاد میکند، پس بن سلمان مصلحی در حد #مارتین_لوتر است. اگر حکومت برای کم کردن شر و تهدید با طالبان مذاکره کرده، پس پدرخوانده #طالبان است و..
🔸برای اغلب حاملان این جریان فکری که بیشترین آگاهی خود را از چند کانال تلگرامی و شبکه ماهوارهای دریافت میکند، پیبردن به این مسئله که هم میتوان منتقد فیلمهای کاریکاتوری مانند «لِرد» بود و هم «به وقت شام» و «اخراجیها» و «ماجرای نیمروز» را جدی نگرفت و هم از این سینمای لوده پروری که «مطرب» و «جلف بد» میسازد انتقاد کرد، بسیار دشوار است...
🔸برای حاملان این تفکر که برای #برجام (که هیچ از آن نمیدانست!) و در خیابان برایش رقص و پایکوبی گرفته بود و قرارداد احتمالی با چین (که باز هم هیچ از آن نمیدانست و برایش عزا گرفته و فریاد وامصیبتاش بلند شده است!) نه واقعیت روابط بینالملل مهم است و نه شناختی از آن دارد، بلکه صرفا دوری و نزدیکی کشور طرف مذاکره به گفتمان حاکم است که نگاه او را تعریف مینماید.
🔸این طیف حامل هیچ #تفکر مستقلی نیست و موجودیت خود را صرفاً در تقابل و ضدیت با گفتمان حاکم میبیند و خط پر رنگی میان «خودی» و «غیرخودی» دارد و در مواجهه با کسی که خود صاحب گفتمان مستقل است، دچار #بحران شده و او را به «یکی به نعل و یکی به میخ» زدن و امثالهم متهم میکند.
🔸حاملان چنین تفکری که از دگماتیسم و جمودیتی شبیه جمودیت محافظه کاران تغذیه میکنند، دستپخت گفتمان حاکم و روزنامههایی مانند کیهان و صداوسیمایی هستند که طی چند دهه چنان یک طرفه به قاضی رفته و چنان به جای مخاطب فکر کرده و اندیشده و عمل کردهاند که جامعه خواه ناخواه به هر کسی که سخن مخالف سخن و نظر آنها بر زبان آورد، پناه میبرد.
🔸باید به خاطر داشت فارغ از این دوگانه «گفتمان حاکم» و «ضد گفتمان حاکم» انسانهایی هم هستند که میتوانند خود در امور مختلف اندیشیده و گفتمان و تفکر مستقل خود را داشته باشند.. گفتمانی که در آن هم به شهدا احترام بگذارند، هم از #حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، هم مدافع حقوق #ایران باشند، هم منتقد #صداوسیما و #مجلس به اصطلاح انقلابی باشند، هم از #فرهنگ و #هنر مبتذل دولتی انتقاد کنند و هم از اپوزسیون ویرانی طلب تبری بجویند...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
📡 گروگان رسانه
💡عمده چهرههای برجستهٔ «اپوزسیون» که امروز میشناسیم بیش از آنکه از طریق کنشگری سیاسی و دلسوزی برای #میهن و #مردم خود را شناسانده باشند، از طریق رسانههای فارسیزبان غربی به ما معرفی شدهاند. در واقع اگر این رسانهها نبودند و این چهرهها به عنوان مهمان و کارشناس و مجری و... حضور پیدا نمیکردند و جامعه شناختی از آنها نمیداشت. حال اینکه این افراد چگونه و با چه توافقی سر از این شبکهها درآوردهاند و چه تعهداتی را پذیرفته و چه نقشی را بر عهده گرفتهاند، چیزی است که از چشم مخاطب بیرونی پنهان است. (به یاد داشته باشیم #اپوزسیون عصر #پهلوی نه توسط بیبیسی و شبکههای فارسیزبان تحت نظر #عربستان و #اسرائیل و... بلکه اپوزسیونی بود که خود را با کنشگری سیاسی در داخل کشور و بدون تبلیغ آنچنانی #رادیو و #تلویزیون معرفی کرده بود)
💡ژان بودریار در کتاب «توهم فرجام» میگوید: «ما در مقام مصرفکنندهٔ ایماژهایی که رسانهها به ما میدهند، در واقع توسط رسانهها به گروگان گرفته شدهایم.»
💡باید اذعان کرد همهٔ ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که رسانهها حرف اول و آخر را میزنند و آنها هستند که دوست و دشمن، خوب و بد، گذشته و آینده، دلسوز و خائن و همه چیز ما را تعریف میکنند. در جهان امروز «زبان» از آن کسانی است که صاحب #رسانه هستند و بازندهٔ بزرگ کشورها و ملتهایی هستند که رسانه و زبانی برای رساندن صدای خود در اختیار ندارند.
💡دولت غربیها سالهاست به قدرت رسانهها آگاهند و به همین دلیل با سرمایهگذاری فراوان در این عرصه اهداف بینالمللی خود را دنبال میکنند. این روزها کافیست به شبکههای تلویزیونی فارسیزبان دقت داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که آنها چگونه ما را به گروگان گرفتهاند و ما همچون بیچارگانی در گِلفرورفته صبح تا شب از دریچهٔ ذهنی آنها حیات و ممات خود را تعریف میکنیم. امروزه آنها هستند که «چهرهسازی» میکنند و هر کسی را که دلشان بخواهد بهعنوان #دشمن یا #منجی ملت معرفی مینمایند، امروز حتی این رسانهها هستند که برای #ملت ما #تاریخ جعل میکنند و بدیهیترین مفاهیم سیاسی را دوباره تعریف میکنند. امروز این رسانهها هستند که عضو گروه تروریستی را به عنوان فعال مدنی و سیاسی به خورد مخاطب میدهند. امروز این رسانهها هستند که با جعل #هویت برای اقوام ایرانی دنبال ایجاد نزاع و #جنگ قومی میان مردم هستند و..
💡به برخی از چهرههایی که همه روزه در این رسانهها حاضرند بنگریم.
▫️چه کسی آنها را بزرگ کردهاست؟
▫️چه کسی آنها را نمایندهٔ جامعهٔ #ایران انتخاب کردهاست؟
▫️منبع درآمدشان کجاست؟
💡آیا بهغیر این است که یک روز تلویزیون و #اینترنت خود را روشن کرده و با این چهرهها بهعنوان ناجیان و فعالان مدنی و سیاسی برخورد کردهایم؟
از برکت این رسانهها است که امروز حامی و عضو گروه #تجزیهطلب و تروریستی، شبکهٔ تلگرامی وسیعی راه انداخته و هر روز برای ما نسخههای جدیدی که نتیجهای جز جنگ داخلی و تجزیهٔ کشور ندارد صادر میکند و ما مردمان بیگانه با #کتاب و #اندیشه به مصرفکنندگان صِرف هر اندیشهٔ بنجل و خطرناکی بدل گشتهایم...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
💡عمده چهرههای برجستهٔ «اپوزسیون» که امروز میشناسیم بیش از آنکه از طریق کنشگری سیاسی و دلسوزی برای #میهن و #مردم خود را شناسانده باشند، از طریق رسانههای فارسیزبان غربی به ما معرفی شدهاند. در واقع اگر این رسانهها نبودند و این چهرهها به عنوان مهمان و کارشناس و مجری و... حضور پیدا نمیکردند و جامعه شناختی از آنها نمیداشت. حال اینکه این افراد چگونه و با چه توافقی سر از این شبکهها درآوردهاند و چه تعهداتی را پذیرفته و چه نقشی را بر عهده گرفتهاند، چیزی است که از چشم مخاطب بیرونی پنهان است. (به یاد داشته باشیم #اپوزسیون عصر #پهلوی نه توسط بیبیسی و شبکههای فارسیزبان تحت نظر #عربستان و #اسرائیل و... بلکه اپوزسیونی بود که خود را با کنشگری سیاسی در داخل کشور و بدون تبلیغ آنچنانی #رادیو و #تلویزیون معرفی کرده بود)
💡ژان بودریار در کتاب «توهم فرجام» میگوید: «ما در مقام مصرفکنندهٔ ایماژهایی که رسانهها به ما میدهند، در واقع توسط رسانهها به گروگان گرفته شدهایم.»
💡باید اذعان کرد همهٔ ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که رسانهها حرف اول و آخر را میزنند و آنها هستند که دوست و دشمن، خوب و بد، گذشته و آینده، دلسوز و خائن و همه چیز ما را تعریف میکنند. در جهان امروز «زبان» از آن کسانی است که صاحب #رسانه هستند و بازندهٔ بزرگ کشورها و ملتهایی هستند که رسانه و زبانی برای رساندن صدای خود در اختیار ندارند.
💡دولت غربیها سالهاست به قدرت رسانهها آگاهند و به همین دلیل با سرمایهگذاری فراوان در این عرصه اهداف بینالمللی خود را دنبال میکنند. این روزها کافیست به شبکههای تلویزیونی فارسیزبان دقت داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که آنها چگونه ما را به گروگان گرفتهاند و ما همچون بیچارگانی در گِلفرورفته صبح تا شب از دریچهٔ ذهنی آنها حیات و ممات خود را تعریف میکنیم. امروزه آنها هستند که «چهرهسازی» میکنند و هر کسی را که دلشان بخواهد بهعنوان #دشمن یا #منجی ملت معرفی مینمایند، امروز حتی این رسانهها هستند که برای #ملت ما #تاریخ جعل میکنند و بدیهیترین مفاهیم سیاسی را دوباره تعریف میکنند. امروز این رسانهها هستند که عضو گروه تروریستی را به عنوان فعال مدنی و سیاسی به خورد مخاطب میدهند. امروز این رسانهها هستند که با جعل #هویت برای اقوام ایرانی دنبال ایجاد نزاع و #جنگ قومی میان مردم هستند و..
💡به برخی از چهرههایی که همه روزه در این رسانهها حاضرند بنگریم.
▫️چه کسی آنها را بزرگ کردهاست؟
▫️چه کسی آنها را نمایندهٔ جامعهٔ #ایران انتخاب کردهاست؟
▫️منبع درآمدشان کجاست؟
💡آیا بهغیر این است که یک روز تلویزیون و #اینترنت خود را روشن کرده و با این چهرهها بهعنوان ناجیان و فعالان مدنی و سیاسی برخورد کردهایم؟
از برکت این رسانهها است که امروز حامی و عضو گروه #تجزیهطلب و تروریستی، شبکهٔ تلگرامی وسیعی راه انداخته و هر روز برای ما نسخههای جدیدی که نتیجهای جز جنگ داخلی و تجزیهٔ کشور ندارد صادر میکند و ما مردمان بیگانه با #کتاب و #اندیشه به مصرفکنندگان صِرف هر اندیشهٔ بنجل و خطرناکی بدل گشتهایم...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
⭕️ مثلث شوم: سیا، موساد و مجاهدین خلق
📌 اودیسهی انحطاط فرقهی مجاهدین از یک سازمان سیاسی مبارز با رویکردی عدالتخواهانه و ضداستعماری در دوران پیش از انقلاب ۵۷ تا مزدوری نیابتی پس از #انقلاب بهمن تا به اکنون، روندی آکنده از جزئیات و پیچیدگیهای فراوان است.
📌 پس از وقایع منتهی به ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و دنبالههای آن، سازمان #مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۱ یعنی حدود دو سال پس از آغاز #جنگ هشت ساله میان عراق و ایران به طور غیررسمی و از سال ۱۳۶۵ به طور رسمی در خاک عراق استقرار پیدا کرد، اما در سرتاسر این دوره، یعنی تا سال ۶۷ در خدمت رژیم بعث علیه ایران فعالیت نموده و عملاً به بخشی جداییناپذیر از دستگاه امنیتی-اطلاعاتی و نظامی حکومت وقت عراق درآمد. پس از جنگ هشت ساله و آغاز دو جنگ خلیج فارس از سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین در سرکوب خونین قیام شیعیان (انتفاضهی شعبانیه) در جنوب عراق و سرکوب کردها در کردستان عراق با رژیم بعث همکاریهای گستردهای داشت و در مقابل بغداد نیز، از هیچ کمک مالی، نظامی و امنیتی به این سازمان دریغ نکرد. این دوره از حیات سیاسی سازمان را میتوان نخستین مرحله و همچون سکوی پرتابی در نظر گرفت که زمینههای ارتقای این سازمان را در لیگ تبهکاران فراهم نمود. اما این تنها سرآغاز سیر تباهی بود.
📌 ممکن است برخی گمان کنند که سخن گفتن از #سازمان_مجاهدین در ارتباط با وقایع و تحولات سیاسی جاری #ایران و منطقه، تا حدّ زیادی محصول دریافتها، رهیافتها و تحلیلهای مبتنی بر «تئوری توطئه» است و نسبت دادن هر واقعه یا رویکردی ولو ناچیز به این سازمان بدنام، عملاً ضریب دادن به جایگاه و نفوذ نداشتهی این سازمان است. از سوی دیگر بسیاری از افراد و جریانات در کسوت #اپوزسیون در گفتار و مواضع اعلامی با سازمان مجاهدین اعلام مرزبندی میکنند و این سازمان را ارتجاعی، غیردموکراتیک و مضرّ به حال هر جنبش سیاسی میدانند، اما وقتی پای عمل به میان میآید، میبینیم که نامبردگان برای آن «هدف والا» که همانا به زیرکشیدن حکومت مستقر در ایران به مثابه «شرّ اعظم» است، دست در دست هر نیروی تبهکار داخلی و خارجی میگذارند و وسیله هدفشان را توجیه میکند تا با همراهی و همدستی هر جریان سیاسی ولو مرتجع و خیانتپیشهای، «رژیم اشغالگر» و «دولت فارشیعستی»، «استبداد مطلقه» و «سرمایهداری اسلامی» در ایران را براندازند. چنین است که در میانهی اعتراضات اخیر نیز، دیدیم که از #ترور کور، شبکه سازیهای مجازی و فراخوانهای دروغین «کمیتههای جوانان محلّات» شهرهای مختلف که در امتداد استراتژی «کانونهای شورشی» این سازمان قرار دارد، تبلیغ مبارزهی مسلّحانه و فراخواندن معترضان جوان به تشکیل جوخههای ترور، تا همدستی و آویختن به پلیدترین دولتهای مرتجع غربی و منطقهای برای جلب طیفی از حمایتها، از بیانیههای بیخاصیت حقوق بشری تا عادیسازی حملهی نظامی به ایران، محتوای مشترک پروژهی مجموعهی براندازان آشکار و نهان بود.
📌 صرف نظر از اینکه سازمان مجاهدین به طور واقعی و در عملیاتهای میدانی تا چد اندازه نقش داشته است، ما با غالب شدن گفتار چهلسالهی مجاهدین بر سرتاسر اپوزسیون از منتهای چپ تا انتهای راست مواجه شدیم. این وضعیت، پرده از این واقعیت برداشت که ما با «مجاهدینیزه شدن سیاست» در ایران مواجهایم و این وضعیتی فراتر از همسویی استراتژیک یا تاکتیکی با سازمانی است که از #بغداد تا #تلآویو، و از تلآویو تا #واشنگتن، و نهایتاً از واشنگتن به تیرانا، سیری خیانتبار به کشور و #مردم ایران را طی نموده و همچنان نیز، به عنوان یکی از مهمترین نیروهای نیابتی مزدوری بلوک امپریالیستی که سالیان درازی محلّ جلب سرمایهگذاری دولتهای تبهکار و نهادهای امنیتی-اطلاعاتی آنان بوده است، مجدّداً به صحنه آمده و به بازیگری مشغول است.
📌 قدر مسلّم، دادهها، اسناد و تحلیلهای قابل اتّکایی وجود دارد که نشان میدهد این سازمان، نه فقط نقش فعال و مهلکی در تحولات سیاسی جاری در داخل و کرانههای مرزی ایران دارد، بلکه در قامت یک شبه-دولت مافیایی، با دولتها و نهادهای منطقهای و بینالمللی نیز انواع تبانیها و همجهتیها علیه ایران را رقم زده است و در متن منازعات و مخاصمات منطقهای و بینالمللی، قدرتهای امپریالیستی و ارتجاعی نیز از این سازمان به نحو اکمل و متناسب با پروژههای سیاسی بالفعل خود استفاده میبرند. بنابراین برخلاف تصوّری که در خوشبینانهترین حالت موجودیت و ماهیت این سازمان را دستکم میپندارد و در بدبینانهترین حالت در پی پردهپوشی و خاک پاشیدن به چشم مردم معترض است، سازمان مجاهدین خلق به مثابه «کنتراهای ایرانی» و رکن برسازندهی «گردانهای آزوف ایرانی»، فعالیت و دخالتگری قابل توجّهی در التهابات سیاسی جاری در ایران دارند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این مقاله
✍ پریسا نصرآبادی
📌 اودیسهی انحطاط فرقهی مجاهدین از یک سازمان سیاسی مبارز با رویکردی عدالتخواهانه و ضداستعماری در دوران پیش از انقلاب ۵۷ تا مزدوری نیابتی پس از #انقلاب بهمن تا به اکنون، روندی آکنده از جزئیات و پیچیدگیهای فراوان است.
📌 پس از وقایع منتهی به ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و دنبالههای آن، سازمان #مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۱ یعنی حدود دو سال پس از آغاز #جنگ هشت ساله میان عراق و ایران به طور غیررسمی و از سال ۱۳۶۵ به طور رسمی در خاک عراق استقرار پیدا کرد، اما در سرتاسر این دوره، یعنی تا سال ۶۷ در خدمت رژیم بعث علیه ایران فعالیت نموده و عملاً به بخشی جداییناپذیر از دستگاه امنیتی-اطلاعاتی و نظامی حکومت وقت عراق درآمد. پس از جنگ هشت ساله و آغاز دو جنگ خلیج فارس از سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین در سرکوب خونین قیام شیعیان (انتفاضهی شعبانیه) در جنوب عراق و سرکوب کردها در کردستان عراق با رژیم بعث همکاریهای گستردهای داشت و در مقابل بغداد نیز، از هیچ کمک مالی، نظامی و امنیتی به این سازمان دریغ نکرد. این دوره از حیات سیاسی سازمان را میتوان نخستین مرحله و همچون سکوی پرتابی در نظر گرفت که زمینههای ارتقای این سازمان را در لیگ تبهکاران فراهم نمود. اما این تنها سرآغاز سیر تباهی بود.
📌 ممکن است برخی گمان کنند که سخن گفتن از #سازمان_مجاهدین در ارتباط با وقایع و تحولات سیاسی جاری #ایران و منطقه، تا حدّ زیادی محصول دریافتها، رهیافتها و تحلیلهای مبتنی بر «تئوری توطئه» است و نسبت دادن هر واقعه یا رویکردی ولو ناچیز به این سازمان بدنام، عملاً ضریب دادن به جایگاه و نفوذ نداشتهی این سازمان است. از سوی دیگر بسیاری از افراد و جریانات در کسوت #اپوزسیون در گفتار و مواضع اعلامی با سازمان مجاهدین اعلام مرزبندی میکنند و این سازمان را ارتجاعی، غیردموکراتیک و مضرّ به حال هر جنبش سیاسی میدانند، اما وقتی پای عمل به میان میآید، میبینیم که نامبردگان برای آن «هدف والا» که همانا به زیرکشیدن حکومت مستقر در ایران به مثابه «شرّ اعظم» است، دست در دست هر نیروی تبهکار داخلی و خارجی میگذارند و وسیله هدفشان را توجیه میکند تا با همراهی و همدستی هر جریان سیاسی ولو مرتجع و خیانتپیشهای، «رژیم اشغالگر» و «دولت فارشیعستی»، «استبداد مطلقه» و «سرمایهداری اسلامی» در ایران را براندازند. چنین است که در میانهی اعتراضات اخیر نیز، دیدیم که از #ترور کور، شبکه سازیهای مجازی و فراخوانهای دروغین «کمیتههای جوانان محلّات» شهرهای مختلف که در امتداد استراتژی «کانونهای شورشی» این سازمان قرار دارد، تبلیغ مبارزهی مسلّحانه و فراخواندن معترضان جوان به تشکیل جوخههای ترور، تا همدستی و آویختن به پلیدترین دولتهای مرتجع غربی و منطقهای برای جلب طیفی از حمایتها، از بیانیههای بیخاصیت حقوق بشری تا عادیسازی حملهی نظامی به ایران، محتوای مشترک پروژهی مجموعهی براندازان آشکار و نهان بود.
📌 صرف نظر از اینکه سازمان مجاهدین به طور واقعی و در عملیاتهای میدانی تا چد اندازه نقش داشته است، ما با غالب شدن گفتار چهلسالهی مجاهدین بر سرتاسر اپوزسیون از منتهای چپ تا انتهای راست مواجه شدیم. این وضعیت، پرده از این واقعیت برداشت که ما با «مجاهدینیزه شدن سیاست» در ایران مواجهایم و این وضعیتی فراتر از همسویی استراتژیک یا تاکتیکی با سازمانی است که از #بغداد تا #تلآویو، و از تلآویو تا #واشنگتن، و نهایتاً از واشنگتن به تیرانا، سیری خیانتبار به کشور و #مردم ایران را طی نموده و همچنان نیز، به عنوان یکی از مهمترین نیروهای نیابتی مزدوری بلوک امپریالیستی که سالیان درازی محلّ جلب سرمایهگذاری دولتهای تبهکار و نهادهای امنیتی-اطلاعاتی آنان بوده است، مجدّداً به صحنه آمده و به بازیگری مشغول است.
📌 قدر مسلّم، دادهها، اسناد و تحلیلهای قابل اتّکایی وجود دارد که نشان میدهد این سازمان، نه فقط نقش فعال و مهلکی در تحولات سیاسی جاری در داخل و کرانههای مرزی ایران دارد، بلکه در قامت یک شبه-دولت مافیایی، با دولتها و نهادهای منطقهای و بینالمللی نیز انواع تبانیها و همجهتیها علیه ایران را رقم زده است و در متن منازعات و مخاصمات منطقهای و بینالمللی، قدرتهای امپریالیستی و ارتجاعی نیز از این سازمان به نحو اکمل و متناسب با پروژههای سیاسی بالفعل خود استفاده میبرند. بنابراین برخلاف تصوّری که در خوشبینانهترین حالت موجودیت و ماهیت این سازمان را دستکم میپندارد و در بدبینانهترین حالت در پی پردهپوشی و خاک پاشیدن به چشم مردم معترض است، سازمان مجاهدین خلق به مثابه «کنتراهای ایرانی» و رکن برسازندهی «گردانهای آزوف ایرانی»، فعالیت و دخالتگری قابل توجّهی در التهابات سیاسی جاری در ایران دارند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این مقاله
✍ پریسا نصرآبادی