Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
شما را به خدا گوش کنید!
در پی حادثۀ خونین و جگرخراش شاهچراغ، مسئولان کشور در مورد ارادۀ دشمنان ایران برای ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور هشدار دادهاند.
بدون شک، ایران در خارج از مرزهای خود دشمنانی از جمله برخی کشورها و برخی گروههای تروریستی دارد که مترصد ضربه زدن به امنیت و موجودیت آن هستند. اما در این میان، خود مسئولانِ کشور برای حفظ امنیت و ثبات پایدار ایران چه کردهاند؟
این وضع نتیجۀ عملکرد چه کسانی است؟ این رابطۀ خطرناک با روسیه و ارسال پهپاد انتحاری به مسکو کار کیست؟ تعلیق مذاکرات برجام و ادامۀ تحریمهای سنگین علیه کشور از کجا آب خورد؟ چشم بستن بر گسترش فقر و تبعیض در کشور به چه دلیلی است؟ بیاعتنایی به هشدارهای مکرر و بیوقفۀ عموم کارشناسان حوزههای مختلف در مورد بحرانی شدن شرایط جامعه در صورت ادامۀ سیاستهای مرسوم با چه منطقی صورت گرفت؟ حذفِ مستمر و فزایندۀ نیروهای سیاسی از دایرۀ تصمیمگیری برای کشور و حاکم کردن افراد سطحی و ناکارآمد و بدون تخصص بر مقدرات اقتصاد و آموزش و آموزش عالی و فرهنگ و هنر و سیاست وغیره از کجا نشأت یافت؟ توسعه را امری مذموم شمردن و از الزاماتِ آن شانه خالی کردن با چه قصد و غرضی انجام شد؟ نادیدهانگاری مطالبات عمومی و بخصوص زنان و جوانان برای انتخاب سبک زندگی خود و برچیدن بساط زورِ فرهنگی و عقیدتی طبق کدام مصلحت بود؟ بیتحملی در برابر اعتراضهای صنفی و بازداشت برخی رهبران آنان با کدام دغدغۀ معطوف به حفظ امنیت کشور صورت گرفت؟...
حتی هم اینک نیز که بحران در ابعاد گوناگون خود را نشان داده است، چرا فکر عاجلی نمیشود؟ دریغ از یک وعدۀ تأثیرگذار، دریغ از یک ابتکار آرامشبخش، دریغ از یک انعطاف قابل توجه، دریغ از یک نرمش امیدوار کننده....حتی حاضر نمیشوند افراد هتاک و بحرانآفرین را از دور و بر خودشان دور کنند و یا بازداشتیهای بیگناه از جمله روزنامهنگاران را از بند رها سازند. همچنان زبان تهدید و تخفیف و نادیدهانگاری در چرخش است و اگر هم مسئولی کلامی اندک امیدبخش بر زبان میراند بر اثر هجوم تندروها، بلافاصله با زدن چند تبصره، اصلِ حرفش را پس میگیرد!
میخواهید با سرنوشت این کشور چه کنید؟ استفادۀ بینهایت از زور تا اثر و نشانی از هیچ معترضی باقی نماند؟ آیا این اصلاً ممکن است؟ آیا امکان ایجاد کمترین حد از نظم و ثبات از این طریق وجود دارد؟ آیا این کار کشور را غرق در خون نمیکند؟ پس اگر احیاناً این راه را بسته میدانید، چرا در ارائۀ ابتکاری جدید و افقگشا کاری ملموس نمیکنید؟ با این بیتصمیمی و تعلل منتظر چه هستید؟ که آتش به طور فراگیر دامن کشور را بگیرد و تمام هستی آن را بسوزاند؟
من به شما اطمینان میدهم که با هیچ سطحی از زور و خشونت نمیتوان وضع را به حال سابق آن برگرداند. فقط و فقط دو راه وجود دارد. یا تغییر مسیر به سمت تحول و اصلاح بنیادی بدون درنگ و فوت لحظهای وقت و یا درگیر کردن کشور در آتش ناامنی. هر چه از ابزار زور بیشتر استفاده شود شعلههای آتش ناامنی بلندتر میشود. هر کسی در هر مقامی جز این را به شما بگوید، قصد فریبتان را دارد. من ناصح امین و دلسوزی برای شما هستم. بیهیچ کینه و غرض شخصی شما را خطاب قرار میدهم. از همین لحظه شروع کنید و با آزاد کرد بازداشتیهای بیگناه، نوری در افق این تونل به مردم نشان دهید. مطمئن باشید اکثریت قاطع مردم اگر در انتهای این تونل نوری واقعی ببینند آن را نادیده نخواهند گرفت. قبلاً صدها بار گفتم که عجله کنید، فرصت را از دست ندهید، وقت تنگ است. گوش نکردید. شما را به خدا الان گوش کنید. از بد روزگار اکنون سرنوشت این کشور به تصمیم شماست. با تصمیم درست قادرید آن را نجات دهید و با ادامۀ بیتصمیمی و یا تصمیم نادرست میتوانید آن را کنام موران و ماران کنید چرا که دیگر اثری از پلنگان و شیران هم نمانده که در یک ایران ویران لانه کنند!
#احمد_زیدآبادی
#اعتراض
#سرکوب
#آزادی_زندانیان
#شاهچراغ
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
در پی حادثۀ خونین و جگرخراش شاهچراغ، مسئولان کشور در مورد ارادۀ دشمنان ایران برای ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور هشدار دادهاند.
بدون شک، ایران در خارج از مرزهای خود دشمنانی از جمله برخی کشورها و برخی گروههای تروریستی دارد که مترصد ضربه زدن به امنیت و موجودیت آن هستند. اما در این میان، خود مسئولانِ کشور برای حفظ امنیت و ثبات پایدار ایران چه کردهاند؟
این وضع نتیجۀ عملکرد چه کسانی است؟ این رابطۀ خطرناک با روسیه و ارسال پهپاد انتحاری به مسکو کار کیست؟ تعلیق مذاکرات برجام و ادامۀ تحریمهای سنگین علیه کشور از کجا آب خورد؟ چشم بستن بر گسترش فقر و تبعیض در کشور به چه دلیلی است؟ بیاعتنایی به هشدارهای مکرر و بیوقفۀ عموم کارشناسان حوزههای مختلف در مورد بحرانی شدن شرایط جامعه در صورت ادامۀ سیاستهای مرسوم با چه منطقی صورت گرفت؟ حذفِ مستمر و فزایندۀ نیروهای سیاسی از دایرۀ تصمیمگیری برای کشور و حاکم کردن افراد سطحی و ناکارآمد و بدون تخصص بر مقدرات اقتصاد و آموزش و آموزش عالی و فرهنگ و هنر و سیاست وغیره از کجا نشأت یافت؟ توسعه را امری مذموم شمردن و از الزاماتِ آن شانه خالی کردن با چه قصد و غرضی انجام شد؟ نادیدهانگاری مطالبات عمومی و بخصوص زنان و جوانان برای انتخاب سبک زندگی خود و برچیدن بساط زورِ فرهنگی و عقیدتی طبق کدام مصلحت بود؟ بیتحملی در برابر اعتراضهای صنفی و بازداشت برخی رهبران آنان با کدام دغدغۀ معطوف به حفظ امنیت کشور صورت گرفت؟...
حتی هم اینک نیز که بحران در ابعاد گوناگون خود را نشان داده است، چرا فکر عاجلی نمیشود؟ دریغ از یک وعدۀ تأثیرگذار، دریغ از یک ابتکار آرامشبخش، دریغ از یک انعطاف قابل توجه، دریغ از یک نرمش امیدوار کننده....حتی حاضر نمیشوند افراد هتاک و بحرانآفرین را از دور و بر خودشان دور کنند و یا بازداشتیهای بیگناه از جمله روزنامهنگاران را از بند رها سازند. همچنان زبان تهدید و تخفیف و نادیدهانگاری در چرخش است و اگر هم مسئولی کلامی اندک امیدبخش بر زبان میراند بر اثر هجوم تندروها، بلافاصله با زدن چند تبصره، اصلِ حرفش را پس میگیرد!
میخواهید با سرنوشت این کشور چه کنید؟ استفادۀ بینهایت از زور تا اثر و نشانی از هیچ معترضی باقی نماند؟ آیا این اصلاً ممکن است؟ آیا امکان ایجاد کمترین حد از نظم و ثبات از این طریق وجود دارد؟ آیا این کار کشور را غرق در خون نمیکند؟ پس اگر احیاناً این راه را بسته میدانید، چرا در ارائۀ ابتکاری جدید و افقگشا کاری ملموس نمیکنید؟ با این بیتصمیمی و تعلل منتظر چه هستید؟ که آتش به طور فراگیر دامن کشور را بگیرد و تمام هستی آن را بسوزاند؟
من به شما اطمینان میدهم که با هیچ سطحی از زور و خشونت نمیتوان وضع را به حال سابق آن برگرداند. فقط و فقط دو راه وجود دارد. یا تغییر مسیر به سمت تحول و اصلاح بنیادی بدون درنگ و فوت لحظهای وقت و یا درگیر کردن کشور در آتش ناامنی. هر چه از ابزار زور بیشتر استفاده شود شعلههای آتش ناامنی بلندتر میشود. هر کسی در هر مقامی جز این را به شما بگوید، قصد فریبتان را دارد. من ناصح امین و دلسوزی برای شما هستم. بیهیچ کینه و غرض شخصی شما را خطاب قرار میدهم. از همین لحظه شروع کنید و با آزاد کرد بازداشتیهای بیگناه، نوری در افق این تونل به مردم نشان دهید. مطمئن باشید اکثریت قاطع مردم اگر در انتهای این تونل نوری واقعی ببینند آن را نادیده نخواهند گرفت. قبلاً صدها بار گفتم که عجله کنید، فرصت را از دست ندهید، وقت تنگ است. گوش نکردید. شما را به خدا الان گوش کنید. از بد روزگار اکنون سرنوشت این کشور به تصمیم شماست. با تصمیم درست قادرید آن را نجات دهید و با ادامۀ بیتصمیمی و یا تصمیم نادرست میتوانید آن را کنام موران و ماران کنید چرا که دیگر اثری از پلنگان و شیران هم نمانده که در یک ایران ویران لانه کنند!
#احمد_زیدآبادی
#اعتراض
#سرکوب
#آزادی_زندانیان
#شاهچراغ
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
.
🔴حسین مصباحیان استاد گروه فلسفه از دانشگاه تهران اخراج شد
دکتر #حسین_مصباحیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام اعلام کرده که پس از شانزده سال حضور در گروه فلسفه دانشکده ادبیات و تدریس در گروههای فلسفه، تاریخ و ایرانشناسی این دانشکده، «پیگیری مصرانه ریاست فعلی دانشکده ادبیات [عبدالرضا سیف] در از کار انداختن هر سه پرونده تمدید، تبدیل و تغییر وضعیت» باعث شده او «فاقد قرارداد استخدامی و در عمل اخراج شده به حساب» بیاید.
مصباحیان اعلام کرده که دیگر «اندازه اجحاف و ستمگری را از اندازه تحمل خود بیشتر» میبیند و «در شرایطی که حقوق مهمتر مردم به رسمیت شناخته نمیشود» ناگزیر «از پیگیریهای بیحاصل حقوقی و قانونی» انصراف میدهد و از کار در دانشگاه کناره میگیرد.
این اولین بار نیست که «پیگیری مصرانه» عبدالرضا سیف منجر به بیرون رانده شدن اساتید از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران میشود. در سال ۱۳۸۶ دکتر محمد دهقانی، عضو سابق گروه زبان و ادبیات فارسی این دانشکده، پیرو شکایت خصوصی عبدالرضا سیف به هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران از این دانشگاه اخراج شد. عبدالرضا سیف در سال ۱۳۸۶ مدیرکل اداره آموزش دانشگاه تهران و عضو هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضای هیئت علمی این دانشگاه بوده است.
#دانشگاه_تهران
#سرکوب_فراگیر
3⃣7️⃣1️⃣5⃣
🆔 @senfi_uni_iran
🔴حسین مصباحیان استاد گروه فلسفه از دانشگاه تهران اخراج شد
دکتر #حسین_مصباحیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام اعلام کرده که پس از شانزده سال حضور در گروه فلسفه دانشکده ادبیات و تدریس در گروههای فلسفه، تاریخ و ایرانشناسی این دانشکده، «پیگیری مصرانه ریاست فعلی دانشکده ادبیات [عبدالرضا سیف] در از کار انداختن هر سه پرونده تمدید، تبدیل و تغییر وضعیت» باعث شده او «فاقد قرارداد استخدامی و در عمل اخراج شده به حساب» بیاید.
مصباحیان اعلام کرده که دیگر «اندازه اجحاف و ستمگری را از اندازه تحمل خود بیشتر» میبیند و «در شرایطی که حقوق مهمتر مردم به رسمیت شناخته نمیشود» ناگزیر «از پیگیریهای بیحاصل حقوقی و قانونی» انصراف میدهد و از کار در دانشگاه کناره میگیرد.
این اولین بار نیست که «پیگیری مصرانه» عبدالرضا سیف منجر به بیرون رانده شدن اساتید از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران میشود. در سال ۱۳۸۶ دکتر محمد دهقانی، عضو سابق گروه زبان و ادبیات فارسی این دانشکده، پیرو شکایت خصوصی عبدالرضا سیف به هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران از این دانشگاه اخراج شد. عبدالرضا سیف در سال ۱۳۸۶ مدیرکل اداره آموزش دانشگاه تهران و عضو هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضای هیئت علمی این دانشگاه بوده است.
#دانشگاه_تهران
#سرکوب_فراگیر
3⃣7️⃣1️⃣5⃣
🆔 @senfi_uni_iran