اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
197 videos
86 files
1.4K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
Forwarded from ایران فردا
🔴 ضرورتی چندباره در بازخوانی میراث فرهنگی و جهانی‌ی شریعتی

@iranfardamag

🔹 ظهور علی شریعتی ، شورشی در بطن معنا بود . معنایی که تقلا می‌کرد تا همه‌ی ساحات اندیشیدن و زیستن را در پنجه‌ی شورمند خود گیرد. گرچه "نام" او امروز در جدال و منازعه‌ی نوعی از تجدد سرگشته با سنت رو به زوال ، متهم است ، اما خردمندان همواره بر چکاد تفکر ، از این نزاع در می‌گذرند‌ و می‌دانند نظریه پردازی و نظرورزی‌ی گشوده، همواره در لبه‌ی تاریکی‌ و روشنایی مملو از انکار و طرد قرار دارد.

🔸 تفکر گشوده ، مضمونی خمیده به سوی آینده و ایدون ، پیچیده به ریشه‌هایی است که دیرینه است. برای ابراز شجاعت درآویختن یا آویزش به هر تفکری که پایه و مایه‌‌ای از رجوع به حقیقت را در خود حمل می‌کند ، کرده و کار پویش و خوانش در "تمامیتِ " کار و کِشت الزامی‌ست.

🔹 شریعتی شورشی در بنیان‌های بیانگری ، اندیشه‌گری‌ی ساختمند، و غایات و روایات باورمندی بود. جز آنچه که در معرفت به کالبد "تمامیت" تفکر او ، اهل نظر گفته‌اند ، یعنی چند پارگی‌ی اسلامیات و کویریات و اجتماعیات ، چند گانگی‌ی خراسانیات ، ایرانیات و انسانیاتِ ،کلماتِ بازمانده از وی ، امروز بیش از هر زمانی ضرورت باز_فهمی دارد.

🔸امروزه حربه‌ی "غلط خوانی" به منظور فروپاشاندن صورت‌بندی‌های معرفتی‌ی اعتیادآور و نیل به تمنای درک ریشه‌ها چندان نامطلوب نیست ، چون بسیاری از شیوه‌ها و شکل‌های فکر به نتایج نادرستی منتهی شده ، که غلط خوانی نوعی غلطاندن بدن تفکر ، پیش از موعدِ فرارسیدن به میعادِ ظهور می‌تواند باشد. اما داوری پیش از موعد در باب فکرهای عصیانگر ، زدودن مجال‌های رهایی در زبان و آیین و ادبیات است ، آنچه که به بیان دیک دیویس در باره‌ی این نوع از نوشتن‌ها ، "خوانشی متفاوت اما در حقیقت ویرانگر " و مملو از فهم جدید در خود تعبیه دارد. این داوری‌‌های فارغ از متن بازمانده، در بستر رخدادهای چندین دهه ، نشان کژکاری‌‌ی سازمان اندیشیدن از یک سو، و رسوخ دیوان‌سالاری‌ی خزیده در چشم‌انداز قدرتمند سنت عقیده‌مند در داوری‌ها از وجهی دیگر است. روشنفکران ما ناچارند بر چکاد فکرت و معرفت ، نه در افتاده در قیود این جنس از داوری ، بلکه در فراخ و گستره‌ی زندگی ، به شریعتی‌ای بنگرند که تمامیتی بدنمند در تفکر داشت. فکرت تنها در پهنای مواجهه با فکرت می‌تواند مقاوله و مقابله‌ی خردپذیر را به زیستنی خلاق و بدیع بخشش کند.

🔹 او وجه قابل تأملی خراسانیات گفت و نوشت ، که شمایلی از خاست جان اوست و از مواجهه‌ای مستقیم با کیفیت زیست او در زادگاهش حکایت دارد. البته لازم نیست شرح دهیم که این خراسانیات از پرتوهای اسطوره‌ای به مثابه زبانی در "اندیشیدنِ به مبنا" برخورداری دارد ، و همین زبان ، در پهلو‌ها و جوانب مختلف خود بعدها مبدل به زبانی ممتاز در بیان‌گری‌ی بی بدیلش شد. خود این صورت ممتاز بیانگری نیز امروزه به کج‌فهمی مبتلاست ، و چه بسا سزای پژوهشی نو بیش از هر وقت دیگری حق او باشد.

🔸 ایرانیات شریعتی شوربختانه از چشم گفتگو و خوانش‌پذیری گریخته است. خواهندگان و مخلصان شریعتی با تأسف بسیار ، انبوه نوشته‌های ایرانیات او را کناری نهاده‌اند ، زیرا جستجو در سیمای سرزمینی اش در گفته ها و نوشته‌هایش، دشواری‌هایی دارد که رمز آن رادر زبان خراسانیات او باید بازجست . خراسانیات او که ره به رمز می‌برد را به لسان دانش می‌خوانند و انسانیات وی را که نوعی معنویت دنیوی را تبیین و ترویج می‌کند ، در بند عرفان و تصوف ، بی‌کار کرده‌اند.

🔹 اینجاست که دوباره و چندین باره بایسته که به میراث فرهنگی و جهانی‌ی او در نگریست ، از او پرسید و پاسخ‌های وی را در معرض تحلیل و تنقید حاجت‌های زمانه قرار داد.

🔸 شریعتی به قدر مسلم تمامیتی بدنمند و قابل تصور دارد ، اما نمایش پاره‌های فکر او بی ملاحظه‌ی تمامیتی که از او حاصل می‌شود ، تنها تخریب شخصیت متفکری به نام دکتر علی شریعتی نیست ، بل تخفیف و تحقیر نوعی اندیشیدن خاص در جهان ایرانی است.

🔹 مهم‌ترین نکته در شناخت چنین تمامیتی ، فهم این مضمون است که شریعتی نیز مانند هر روایت بنیانگذاری ، در میانه‌ی راه است ، نه در آغاز یا پایان ، از اینرو او در آتشفشان ایده‌های خود هنوز در حال توغل و تأمل است ، همچنان پابپای بخشی از "جهانِ جامعه"، در آفاق رو به گسترش بینش و دانشِ اندیشیدن تقلا دارد ، و هنوز برای کامل شدن یا مرگ ، فاصله‌ها دارد.

🔸 غلط خوانی ، دیگر خوانی ، واسازی ، بازسازی یا هر رویکردی که سویه‌ای منصفانه و آگاهی بخش داشته باشد، می‌تواند از این نحوه از تفکرِ مندرج در "جهان‌های ایرانی و انسانی" ، لطایف و ظرایف ناخوانده و مستور مانده‌ای از فرهنگ ایران را پیش چشم مردمان بگذارد......


متن کامل:

https://cutt.ly/wwtfILRo


#ایران_فردا
#علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالیاد
#خراسانیات #ایرانیات #انسانیات


https://t.me/iranfardamag
◽️رمی جمرات
🖋سوسن شریعتی

به رمی جمرات می‌ماند موقعیت شریعتی در فضای مجازی. بی نظیر است. در باره سلبریتی‌ها شاید رسمی باشد قدیمی؛ در باره روشنفکر-یا تاریک فکری- که چهل و شش سال پیش از میان ما رفته این موقعیت بی نظیر است. مشابه ندارد. ماجرا ی بت است و باران سنگ ریزه‌ها : بچه آخوند بودن و کراواتش، فاطمه گفتن و بی حجاب بودن همسرش، دهاتی بودن و فرانسه رفتنش؛ انقلابی بودن و نوکر ساواک بودنش، بی مدرک بودن و تئوریسین بودنش؛ همگی موضوع افشاگری شده اند. حتی نامه های عاشقانه به همسرش (که به عربی و ترکی استانبولی ترجمه شده ) در اینجا که ماییم موضوع افشاگری است.

مطالعه‌ی متن کامل

#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from سه نقطه
روشنفکری و دین شناسی در تاریخ معاصر

علیرضا علوی تبار:

از دیدگاه و موضع اجتماعی-سیاسی، #روشنفکران_مذهبی در عین حفظ #استقلال و #هویت خاص خویش کاملاً تحت تأثیر سرمشق غالب در هر دوره بوده اند. در واقع در هر دوره از زمان مواضع روشنفکران ایرانی از سر مشقی تأثیر می پذیرفته است و همین سرمشق، شباهت میان کارکرد اجتماعی روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی را نشان می داده است.

از نظر #سرمشق غالب، می توان سه دوره را تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از یکدیگر متمایز ساخت. 

دین شناسی دوره اول: این دوره مقارن با #روشنفکری دوره مشروطه است و شاخص ترین چهره آن سید جمال الدین اسدآبادی است. پرسش هایی که در این دوره در مقابل دین قرار می گیرند چندان عمیق نبوده و از تنوع زیادی برخوردار نیستند؛ از این رو، پاسخ هایی که از جانب روشنفکران مذهبی برای آنها تدارک می شود نیز چندان متنوع نیست.

اصلی ترین ویژگی های #دین_شناسی روشنفکران را در این دوره می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

۱. بازگشت به سنت صدر اسلام و پاک کردن اسلام از خرافات
۲. محکوم کردن سنت پرستی کورکورانه و تقلید صرف
۳. طرفداری از وحدت مسلمانان و مبارزه با ملیت گرایی های افراطی محلی و منطقه ای
۴. مبارزه با استبداد و پذیرش اصول فلسفه سیاسی جدید معطوف به حاکمیت مردم
۵. پذیرش علم و فن جدید و اعتقاد به عدم مغایرت دین با آنها

دین شناسی دوره دوم: با شکستن فضای فرهنگی-سیاسی دوره رضاخان محیطی امیدوار و پرنشاط در عرصه فکری و اجتماعی ایران پدید آمد و منجر به تولید اندیشه ها و حرکت های اجتماعی متعدد گشت؛ تفسیر #روشنفکران از دین نیز، طی این دوران عمق و ابعاد گوناگون یافت. شاخص ترین اسلام شناس روشنفکر این دوره، مهندس #مهدی_بازرگان است. البته تنها بازرگان نیست که این گونه دین را تفسیر می کند و می فهمد، بلکه بسیاری از روشنفکران و حتی روحانیان تحت تأثیر این سرمشق قرار می گیرند.

دین شناسی دوره سوم: دوره سوم که همزمان است با دوره غرب ستیزی، به عنوان سرمشق غالب روشنفکری با چهره شاخصی چون دکتر #علی_شریعتی مشخص می شود.

در موقعیت کنونی، در زمینه تفسیر و درک مفاهیم دینی نیز که مختص روشنفکران مذهبی است می توان از غلبه چند گرایش و دیدگاه سخن گفت؛ گرایش ها و دیدگاه هایی که درک و تفسیر دین در سایه آنها و تحت تأثیر آنها صورت می پذیرد؛ برخی از این عناصر به شرح زیرند:

۱. پذیرش دیدگاه «واقع باوری انتقادی» به عنوان مبدأ شناخت شناسی. واقع باوری انتقادی اگرچه به وجود واقعیت و قابل حصول بودن آن باور دارد و در عرصه معرفت، هدف را وصول به حقیقت می داند اما اولاً ذهن و فاعل شناسایی را صرفاً منفعل و آینه وار نمی بیند و شناخت را حاصل تأثیر و تأثر متقابل میان فاعل شناسایی و موضوع شناخت می داند(دیدگاه عینکی در شناخت).ثانیاً، شناخت را امری پیچیده می داند و معتقد است به آسانی نمی توان از شناختنی حق و کامل دم زد.

۲. رهیافتی واحد به سه حوزه مختلف دین، فلسفه و علم رویکرد جدید روشنفکری دینی اگر چه استقلال سه حوزه مختلف بینش دینی تفکر فلسفی و دید علمی را می پذیرد، اما در هر سه حوزه از رویکردی واحد که همانا عقلانیت انتقادی است برخوردار است؛ عقلانیتی که هم به نقد و سنجش نقادانه می پردازد و هم به محدودیت های خود واقف است.

@noghteh3

آدرس صفحه اینستاگرام سه‌نقطه
https://www.instagram.com/3.noghteh
Forwarded from ایران فردا
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
▪️ شصت و هشت سال بعد!

💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag

🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟

🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.

🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)

🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی

🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.

🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)

🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:

*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.

🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.

🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)

🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.

🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.


متن کامل در instant view :

https://bit.ly/3oBRY37

#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعت‌رضوی
#علی‌اکبر_شریعت‌رضوی



https://t.me/iranfardamag
https://www.threads.net/@smnejatihosseini/post/C1onG6ztSUj/?igshid=NTc4MTIwNjQ2YQ==

به مناسبت روز زن و مادر در تقویم رسمی

اقبال لاهوری سنتگرا در توصیف دخترپیامبراسلام چنین سروده است

*مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
دختر آن رحمه للعالمین
آن امام اولین و آخرین
بانوی آن تاجدار هل اتی
مرتضا شیرخدا مشکل گشا
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر ان کاروان سالار عشق*

اما علی شریعتی نواندیش دینی مدرن گرا در توصیف فاطمه دخترپیامبراسلام گفته است

*فاطمه فاطمه است *

یعنی فاطمه بخاطرفاطمه بودنش است که‌ دارای تشخص و هویت مستقل زنانگی است

و این فاطمگی است که سوژه برای زن مدرن ایرانی است.

Tehran
13 010 1402
@smnejatihosseini

https://t.me/smnejatihosseini/7583

#فاطمه_فاطمه_است
#اقبال_لاهوری
#علی_شریعتی_مزینانی
#فاطمگی
#زن_مدرن_ایرانی
#نجاتی_حسینی
⭕️ علی تنهاست!

دکتر علی شریعتی


✂️ بریده از متن:

🔹یکی از بزرگترین مسائلی که در تاریخ و جامعه ما مطرح است اسلام و تشیع میباشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم، اما آن را به درستی نمی‌شناسیم. ما به مذهبی ایمان داریم که آشنایی درست و منطقی از آن نداریم.

🔹مثلاً به علی به عنوان یک امام، یک مردِ بزرگ، یک اَبر مَردِ حقیقی، و به عنوان کسی که همه احساس‌ها، تَقدیس‌ها و تجلیل‌های ما را به خود اختصاص داده، اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ، بعد از اسلام، ملت ما افتخارِ ستایش او را داشته است. اما متأسفانه آن چنان که باید و شاید او را نشناخته است. زیرا بیشتر به ستایش او پرداخته است نه شناختن او.

🔹دربارهٔ علی یک کتاب که بتوان ادعا کرد این بزرگ مَرد را لااقل برای دانشجویان و دانش‌آموزان و طبقه کتاب‌خوان و روشنفکر به خوبی بشناسانَد یافت نمی‌شود. همه‌اش ستایش است و مَدح و شعر؛ اما معلوم نیست که این کسی را که این همه می‌ستاییم کیست و چه می‌گوید؟

🔹اگر میبینیم پیروِ علی و کسی که برای علی اشک میریزد و کسی که محبت علی در قلبش موج میزند، سرنوشتش و سرنوشت جامعه‌اش درد ناک است، معلوم است که علی را نمی‌شناسد و تشیع را نمیفهمد، هر چند که ظاهراً شیعه باشد.

🔹شاید بعضی خیال کنند که محبت علی موجب شفاعت در آخرت گردد؛ اما به نظرِ من محبت توأم با جهل برای آخرت هم به کار نمیاید؛ زیرا آخرت با همان قوانین معقول و منطقی این دنیا ساخته شده، آخرت ساخته همان عقل و اراده است که این جهان را ساخته است. همان طور که در اینجا محبت زاییدهٔ جهل ثمری ندارد، در آن دنیا هم ثمری نخواهد داشت.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#علی_شریعتی
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
⭕️ علی تنهاست! [۲]

✍️ دکتر علی شریعتی


✂️ بریده از متن:

🔹مساله‌ای که در اینجا لازم است مطرح کنم بیماری عوام‌زدگی است که بعضی از مکتب‌ها و یا بعضی از ادیان، گاه دچارِ آن می‌شوند. یکی از آثارِ این بیماری، بَد تلقی کردن مفهوم و حقیقت واقعی مکتب است.

🔹عوام‌زدگی بیماری‌ای است که حقیقت یک فکر و یا یک انسان را دگرگون می‌کند، در قالب فکرِ کوتاهِ خودش می‌ریزد و رنگ سنت‌ها و عادت‌ها و سلیقه‌ها و تربیت‌های شخصی خودش را به این مکتب تازه، به این مذهب تازه می‌زند و به کلی عَوضش می‌کند. معنی "اسلام پوستین‌اش را بر عکس و چپه تنش می‌کند" این است.

🔹یکی از مواردی که به عنوان نمونه برای فهمیدن بیماری عوام‌زدگی می‌توان گفت، تلقی‌ایی است که از انسان‌های بزرگ و شخصیت‌های برجسته‌ای که در مذهب ما وجود دارند می‌شود. ارزش‌های واقعی یک انسان را درک نمی‌کنیم و مثلاً نمی‌دانیم علی چرا بزرگ است؛ فقط می‌دانیم که بزرگ است؛ می‌دانیم که عظمت دارد، می‌دانیم که از ما خیلی عالی‌تر و متعالی‌تر است، ستایش‌اش می‌کنیم و به او عشق می‌ورزیم.

🔹بر اساس سنت قدیمی خودمان و روحی که در جامعه‌مان نسل به نسل به ما به ارث رسیده، علی را و مکتبش را می‌شناسیم. تمامِ فضائل او را در کرامات و معجزات و کارهای خارق‌العاده‌اش مُنحصر می‌کنیم و فقط به دنبال مُعجزات و کِرامات می‌رویم. مثلاً، در دورهٔ شیرخوارگی علی، یک اَفعی واردِ شهر می‌شود و به مردم حمله می‌کند، و علی که در قُنداق بوده است دست‌هایش را در می‌آورد و اَفعی را می‌کشد! پس علی بزرگ است! من نمی‌خواهم بگویم چنین چیزی هست یا نیست؛ اما شما می‌گویید علی امام است، یعنی اگر من از او پیروی کنم نجات خواهم یافت؛ می‌گویید او رهبر است، یعنی جامعه ما اگر دنبال علی برود، جامعه آزاد و متمدن و مترقی خواهد شد؛ اما چگونه می‌شود من از این چنین مردی که در کوچکی و در قُنداق اَفعی را از وسط می‌دراند، پیروی کنم و نجات یابم؟ چگونه ممکن است جامعه ما از کسی که چنین کارِ درخشان مُحیّر الْعُقولی را انجام می‌دهد پیروی کند و بعد متمدن شود؟ چه جور؟ ... من نمی‌فهمم!!

🔹چرا چنین کاری می‌کنند؟ زیرا در طول هزاران سال، بینش مذهبی بشر این چنین بوده که دنیای خاکی که ما انسان‌ها روی آن زندگی می‌کنیم پَست است، پایین است و از همه پایین‌تر؛ بعد از این دنیا اَفلاک مختلفی است که بالاتر از زمین می‌باشند؛ این افلاک هر چه به طرف آسمان بالاتر می‌رود، عالی‌تر و برتر و متعالی‌تر می‌شود؛ از آن جا که می‌گذرد به عالَم فرشتگان می‌رسد که عالَم بالاتر از زمین و بالاتر از انسان است؛ از عالَم فرشتگان که می‌گذرد به عالَم خدایان و یا خدا می‌رسد؛ و این سلسله مراتبی است که ما از نظرِ ارزش‌های بزرگ انسانی و ما فوق انسانی در طول تاریخ بشر و در همه مذاهب قائل بوده‌ایم.

🔹بنابراین بینش، انسان در پَست‌ترین مرحله قرار دارد و بَعد فرشتگان‌اند، و بعد خدایان و خدا. این طرزِ فکر و بینش که واردِ اسلام می‌شود، علی را و اسلام را درست ارزشیابی برعکس می‌کند و چون ما، متفکران و بنیان‌گذاران این مذهب و این دین را با همین بینش ضدِ اسلامی می‌سنجیم و تحلیل می‌کنیم و بعد می‌پَرستیم و می‌ستاییم، نتیجه‌ای نمی‌گیریم.

🔹اگر بخواهیم اسلامی بیندیشیم و اگر بخواهیم دربارهٔ علی، به عنوان یک مسلمان که دربارهٔ امامش حرف می‌زند، حرف بزنیم و به طور خلاصه اگر یک بینش اسلامی بخواهد راجع به علی سخن بگوید، خود به خود به دنبال فضایلی از علی که خواست انسان متعالی است می‌رود، انسانی که مسجودِ مَلائک است و از ملائک مُقرب‌تر و بالاتر و برتر است.

🔹اما ما این درک را نداریم، این بینش هنوز واردِ ذهن‌مان نشده و بنابراین برای این که بزرگ‌ترین ستایش را از امامان‌مان و پیغمبرمان و بزرگ‌ترین مُقدسین خودمان بکنیم، صفات فرشته‌ای به آن‌ها منسوب می‌کنیم و خیال می‌کنیم که اگر امام را به مقامِ یک فرشته بالا ببریم، او را از مقامِ انسان بالاتر برده‌ایم، در صورتی که پایین‌ترش آورده‌ایم!

🔹در شخصیت علی باید ارزش‌های انسانی را جستجو کنیم، نه ارزش‌های فرشته‌ای را. ولی چون بینش ما یک بینش ضدِ اسلامی و قبل از اسلامی است و با همان نگاه علی را می‌شناسیم، اینست که از علی و از راهبران‌مان فرشتگانی ساخته‌ایم که به کارِ رهبری ما نمی‌آیند؛ زیرا از فرشته نمی‌توان پیروی کرد و فرشته نمی‌تواند جامعه بشری را نجات دهد. انسان متعالی است که می‌تواند انسان را نجات بخشد؛ و انسان متعالی، علی است.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#علی_شریعتی
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
۲۹ خرداد سالروز درگذشت "دکتر علی شریعتی" است.

با نکوداشت یاد او خوانندگان علاقمند را به مطالعه‌ی گفت‌وگوی مجله‌ی قلمیاران با من در باره‌ی ابن چهره بسیار تاثیرگذار تاریخ معاصر کشور دعوت می‌کنم.

*⃣ضرورت نقد همدلانۀ دکتر شریعتی، چونان تجلی ساحت‌هائی از هستی تاریخی گریزناپذیر بخشی از ایرانیان

مجلۀ قلمیاران، شمارۀ ۱۸، تیر ماه ۱۳۹۸، صص. ۷۸-۸۲
 گفت‌وگو با موسی اکرمی
 
◀️نیروهای چپ و دکتر شریعتی

موسی اکرمی: شماری از افراد چپ آثار دکتر شریعتی را می‌خواندند و از قدرت برانگیزشی آن‌ها خوشحال بودند، و به کسانی که قرار بود به صف اعتراض و مبارزه روی آورند توصیه می‌کردند. عمدۀ کسانی که نهایتاً به تشکیل جبهۀ متحد ضد سلطنتی فکر می‌کرددند نه تنها مانع خواندن آثار او نمی‌شدند، بلکه آن را تشویق نیز می‌کردند.
طیف رادیکال چپ اصولاً در اندیشۀ تشکیل جبهۀ مشترک با مذهبیان نبود و حتی نیروهای مذهبی را رقیب و بلکه دشمن می‌دانست مخالف خواندن آثار دکتر شریعتی بود و آن‌ها را آثاری ارتجاعی و در خدمت تثبیت ایدئالیسم معرفتی و ایدئالیسم مبارزاتی از یک طرف، و قدرت گرفتن نیروهای مذهبی از طرف دیگر می‌دانست.
این بخش از نیروهای چپ که، درست یا نادرست، برای آیندۀ مبارزه و آیندۀ کشور به برنامۀ خاص فکر می‌کردند، چه چپ‌هایی که به هر صورت به مبارزه مسلحانه روآورده بودند چه آن‌هایی که مبارزه مسلحانه را قبول نداشتند، همدلی چندانی با دکتر شریعتی نداشتند و حتی مخالف او بودند.

می‌توانم دو معیار در توجه یا بی‌توجهی به دکتر شریعتی به دست بدهم.

لاولین معیار این بود که نزد برخی از گروه‌های های چپ مطرح تز «راه رشد غیرسرمایه داری» تا حد زیادی نقش تعیین کننده داشت. به این معنی که موافقان این تز عمدتاً اندیشه‌های دکتر شریعتی را در خدمت مبارزات خرده بورژوازی می‌دانستند که سرانجام پس از پیروزی انقلاب در مرحلۀ اول بورژوایی، در گذار از ساختار اقتصادی-اجتماعی خاص ایران در حاکمیت پهلوی دوم  به سوسیالیسم حامی و تابع طبقۀ کارگر و حزب او خواهد بود. بنابراین طرفداران این تز نوشته‌ها و طرفدران دکتر شریعتی را در خدمت انقلابی می‌‍‌دانستند که باعث می‌شد جامعۀ انقلابی بدون طی کردن سرمایه داری کلاسیک پا به مرحلۀ سوسیالیسم بگذارد.
طبعاً مخالفان تز راه رشد غیرسرمایه‌داری که معتقد بودند خرده بورژوازی ناپیگیر و غیرقابل اعتماد است و تنها راه درست عبارت است از رفتن به سوی سوسیالیسم به رهبری طبقۀ کارگر و حزب یا سازمان مبارزاتی مارکسیستی آن، کاملاً مخالف آثار دکتر شریعتی بودند و آن‌ها را حتی خطرناک و در خدمت ارتجاع و انحراف جنبش و انقلاب می‌‍دانستند.

معیار دوم این بود که گروه‌های مذهبی مبارز تا چه اندازه و از کدامین آثار دکتر شریعتی بهره می‌گیرند. گروه‌های چپی که با این گروه‌های مذهبی همدلی داشتند، به نسبت همدلی با آن‌ها از یک سو و بهره‌گیری آن‌ها از آثار دکتر شریعتی از سوی دیگر، آثار دکتر شریعتی را می‌خواندند و با تأکید بر لزوم حفظ احتیاط معرفتی توصیه‌شان می‌کردند.

*⃣دکتر شریعتی و بنیادگرایی

موسی اکرمی: در دکتر شریعتی‌ئی که تا حدی دیگر از آن سوسیال دموکراسی مثلاً  محمد نخشب یا الهیار صالح دور شده یا بهتر است بگویم که رنگ یا عنصر مذهبی نگرشش غالب شده باورهائی دیده می‌شود که گاهی به نظر می‌آید او درگیر یک رشته افکار متناقض یا متضاد‌ است که با همدیگر نمی‌خوانند. از سوی دیگر او به هر حال رجوع و بازگشت به صدر اسلام را مطرح می‌کند و در آثاری می‌کوشد تا این رجوع و بازگشت را نشان دهد.
ولی من صلاح نمی‌دانم، یعنی نمی‌پسندم و علاقه‌مند نیستم، که این رجوع و بازگشت دکتر شریعتی را «بنیادگرایی» یا سلفی‌گری بدانم. می‌دانیم پیش از پیدایش «بنیادگرایی» یا سلفی‌گری، از نوع اسلامی یا غیر اسلامی، گونه‌ئی باز گشت به دوران گذشته نزد بشا کسان وجود دارد.
این نگاه به گذشته همواره تجلی گونه‌ئی حس نوستالژیک نسبت به «گذشتۀ خوب» روزگاران باستان یا دوران نیاکان دور است. تجلی این بازگشت به گذشته را هم در افلاتون می‌بینید هم در مثلاً نیچه هم در روان شناسی یونگ، هم در فلسفۀ هایدگر با خوانشی که از فلسفه در دوران پیشامتافیزیکی دارد.
ملت‌ها همچون افراد در مراحلی که درگیر بحرانند یا گذشته هائی می‌افتند که در تخیل خویش آن را آرمانی سازی کرده‌اند. دکتر شریعتی هم به عنوان شخص دکتر شریعتی هم به عنوان گونه‌روشنفکر دینی دورانی بحرانی نوستالژی و آرمانخواهی خود را در بازگشت به صدر آنچه نیک می‌داند بازتاب می‌دهد. این بازگشت به گذشته لزوماً «بنیادگرایی» یا سلفی‌گری نیست.
البته در دغدغه‌های او و نگاهش به اسلام همچون ابزار فکری و ایمانی رهایی‌بخشی تشابهاتی با اندیشه‌های سید جمال الدین اسدآبادی و عبدو و دیگر افراد و جنبش‌های اسلامی و شیعی ضد استعماری می‌بینیم.

https://www.tribunezamaneh.com/archives/199424

#علی_شریعتی
#موسی_اکرمی
Forwarded from ایران فردا
🔴«همه‌ی هستی‌ی من آیه‌ی تاریکی‌ست
من در این آیه تو را آه کشیدم آه »

🔷مسعود میری
چهل و هفتمین سالیاد دکترعلی
شریعتی
@iranfardamag

▪️این شعر از فروغ یک داستان بزرگ در خود پنهان کرده. ما در سرگذشت خود این فرجه‌ی تاریک را تجربه می‌کنیم. انبوه خورده‌ روایت‌هایی که یک آدم را پس از مرگ می‌سازد ، همان آه‌هایی است که در آیه‌ی تاریکی می‌جوییم و در آن جسته می‌شویم. ما را چه کسی خواهد جست و اصلا جای یافتن ما در کجاست ؟ این اقلیم همان تاریکی‌ست ، نه معنای مصطلح سیاهی ، که به معنای لوگوس ، کلمه ، ظلمات فهم‌های کارساز.

🔸این روزها هیچکس مایل نیست دیگر در باره‌ی شریعتی ، شاملو ، طالقانی ، منتظری، بازرگان و امثال این بزرگان چیزی بنویسد. ترس از اینکه مبادا از چشم بیفتند زیرا پسند روزگار دیگر شده‌است. اما سزاوار است یاد بگیریم ساختن بنیاد یک تفکر پهلوهای بسیار دارد و فرهنگ چند پهلو می‌تواند ما را سیراب از عیون فهم‌های بزرگ بسازد . امروز یاد شریعتی با مرگ یا شهادت او به نسیان برده شد. دریغم آمد در این سکوت بمانم.

صدا :
▪️هر وقت صدای شریعتی را می‌شنوم از یاد می‌برم که نقدهای جدی و بنیان‌ برافکنی به اندیشه‌های او پیدا کرده‌ام. این صدا برای نسل من به اعماق اشاره دارد. ژرفای آب و مغاک خاک هر دو اعماق هستند. من وقتی به تاریخ پدیدآیی‌ی دین زرتشت می‌نگرم ، بلافاصله از خود می‌پرسم آیا ظهور زرتشت که موجب خاتمه یافتن نظام پهلوانی و پاش‌خوردن یکپارچگی ی کیانیان شد ، چیز خوبی بود؟ سپس از پی جویی‌ی این پرسش بنا به ملاحظاتی چشم پوشی می‌کنم زیرا در اعماق و ژرفا صدای او در بافت فرهنگ ما گوارده شده‌است.

🔸برای این صداها که گاه فارغ از درونه‌ی ایدئولوژی‌‌ها،در طنین خود دوام دارد ، دلیلی عجیب پنهان است : وجهی از وجود ما این صداست و همچنین بدین صدا اشتیاق شنیدن دارد. صدای شریعتی فارغ از آموزه‌های او ، پژواک یک تمنای سرکوب شده است. صدای تمنای انسانی که در وسط چهارراه دین و دنیا ، اسطوره و واقعیت ، غرب و شرق ، عرفان و فلسفه ، تمدن و سنت ، تجدد و کهن ، ایرانی‌ای است ایستاده در بحران ، اما یک ایرانی‌ی حیرت زده و اندوهگین. این صدا در نهاد خود پرسش‌گر است و در نهاد پرسش خود گنگ خواب دیده. نفی و انکار این صداها ممکن نیست زیرا وقتی انکار صدای حلاج توسط او بی‌اثر می‌شود، نفی صدای او هم توسط ما در یک زمانی مخدوش خواهد شد. شریعتی در خورده روایات تاریکی ، در حُطام و خرده شیشه‌های کلمات ، زیر پای ماست ، همانطور که اندوه بی‌نهایت یاس و حزن حنجره‌ی قوال را می‌خراشد ، آن صداهای شکسته در کلمات پاهای رهگذران شنوای مشتاقش را هم مجروح می‌کند. صدای او امروز دارد گم می‌شود ، گویی «عالم تمام کر» ، اما هر صدایی که شنیده شده باشد ، دال بر سمع ثقیل آینده نخواهد بود ، و حتما فردای دیگری سراغش را خواهند گرفت ، زیرا حقیقت صد چهره در نقاب دارد و
«رگ رگست این آب شیرین واب شور/در خلایق می‌رود تا نفخ صور»

▪️من این صداها را از پسند خاص و عام مردمان بیرون می‌گذارم ، از نقد زمانه‌ی اهل فضل و سیاست هم دور می‌گذارم ، زیرا در هر غریو صدایی حقیقتی خفته است که از همان هسته‌ی مذاب "ظلمات" فهم‌های آدمی می‌تراود. امروز شریعتی سنگ می‌خورد ، خودم هم گاه سنگ ملامتی به سمت او پرتاب می‌کنم ، که هر گوینده‌ای باید بپذیرد ، اما نمی‌توان صدایی را که شنیده‌ام ، به شرنگ نیوشیدنش بهت زده شده ام ، گاه گرسته گرسته شب‌ها به صبح رسانده‌ام ، و گهی خواب از سرم پرانده از پژواک پراکنده‌ی موسیقی ی کلامش ، انکار کنم ، هر چند اقلیم‌های ما جزیره‌هایی دور از هم باشد . بگذار این صدای بزرگ در ضبط صوت خیالم ذخیره بماند.

آشوب :
🔸این‌اسطوره‌ی «ظلمات» همیشه بر اسطوره‌ی «آشوب» واقع است و در «آستانه‌ی آشوب » و در "رخداد"ی مستحیل می‌شود. دگرگونی، پود آشوب است و در استعاره‌ای که به تحول و انهدام واصل می‌گردد ، آستانه‌ی آشوب یک درگاه یا یک آغاز نیست ، بلکه یک جریان و یک «در راه» است. اینجا ظلمات‌ را برابر نور نباید پنداشته شود ، چنانکه مثلا «فنادی فی‌الظلماتِ…» ذوالنون در قرآن ، بلکه آن چیزی ببینید که در اسطوره‌ی پایان یک نظم روی می‌دهد. شریعتی مظهر آن آستانه‌ی آشوب در ایرانِ عصر خود شد. فهم ما از آشوب ، آشفتگی نبایست بوده باشد ، بلکه تکانه‌ی عظیم روح جمعی در چیزی است ، چیزی که نه در حق می‌گنجد و نه در باطل مندرج است تو گویی نبا عظیم بوده باشد. این چیزی که غالباً نافهما و در ناشناختگی باقی می‌ماند ، از نیازی خبر می‌دهد که نهان روح جمعی از ظلمات وام می‌گیرد......


متن کامل:

https://cutt.ly/vep4nkA9

#ایران_فردا
#علی_شریعتی
#مسعود_میری
#چهل_وهفتمین_یادمان

https://t.me/iranfardamag
Forwarded from کانال هادی حکیم شفایی (Hadi Hakim)
مفهوم اقتصاد اسلامی برساخته‌ی علی شریعتی نیست. او توحید و عرفان را عامل انسانیت انسان و موجب تعالی معنوی او و موجب پرهیز از آسیب‌های سودگرایی و مادی‌گرایی می‌داند و این کجا و اقتصاد اسلامی فقاهتی فقها کجا!

اندیشه شریعتی را در مفهوم امت، تقلیل دادن، نادیده گرفتن اندیشه‌های ملی‌گرایانه اوست. شریعتی همواره تاکید می‌کند در برابر استعمارِ ابرقدرت‌ها، می‌باید بر ملیت تاکید کرد. توصیفی که او با قلم خویش از نوروز کرده است، تاکید او بر ملیت ایرانی در برابر عرب متجاوز و در برابر تفرقه و تجزیه و قومیت‌گرایی، در کتاب 'بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی' به خوبی بدان پرداخته شده است. او در عموم زمین‌ها یک متفکر بینامرزی است. او در جایی بر امت تاکید می‌کند و جایی دیگر بر ملیت. او همه جا گام می‌نهد و از هیچ مکتبی و اندیشه‌ای جزمیت نمی‌سازد.

نویسنده تجارت فردا اسلام انقلابی را مشخصه بارز شریعتی معرفی می‌کند بدون آنکه بپرسد انقلاب در اندیشه شریعتی به چه معناست؟! و چگونه؟! شریعتی خود به ما می‌گوید که انقلاب اصیل، انقلاب در اندیشه و آگاهی است. هر انقلاب زودرسی-انقلاب سیاسی- بدون خودآگاهی، یک فاجعه است. او در مذهب علیه مذهب می‌گوید حکومت مذهبی که در آن، قدرت سیاسی در دستان روحانیت است نتیجه‌ای جز استبداد و تباهی به بار نخواهد آورد. لذا شاید بتوان گفت او با انقلاب سیاسی مخالف نبود اما بدون تردید با انقلاب زودرس، مخالفت داشت. اما نباید فراموش کرد که این شاه ایران بود که با خفقان سیاسی و خودکامگی خود، جامعه را به سمتی سوق داد که چاره‌ای جز انقلاب پیش پای خود نمی‌دید. و اساساً همه خودکامگان اینچنین‌اند و خود، عامل سقوط خویش می‌گردند. نویسنده این مقاله و همفکران آنها مساله‌ای به نام خودکامگی را نادیده می‌گیرند!

و نکته آخر این است که فقدان هرگونه انتقاد از اندیشه‌های بنیانگذار و رهبری کنونی جمهوری اسلامی و نادیده گرفتن نقش آنها و اطرافیان آنها و سیاست‌های آنها و ساختار قانون اساسی در وضعیت کنونی کشور و به محاق رفتن دموکراسی، حاکی از این است که نویسنده تجارت فردا و جریان پشت سر او، دغدغه حقیقت نداشته و بدنبال یک ایران غیردموکراتیک و خودکامه با تجارت آزاد هستند؛ مدلی که حکومت خودکامه‌ی خلق چین را به ذهن متبادر می‌سازد با سیاست‌های اقتصادی نسبتا آزاد و رو به توسعه با پوششی از ایدئولوژی کمونیسم!

نقد تجارت فردا بر اندیشه علی شریعتی با کپی‌برداری از نوشته‌های محمد قوچانی، به مثابه 'کوری عصاکش کوری دگر شود' است.

#تجارت_فردا
#محمد_طاهری
#افسون_شریعتی
#محمد_قوچانی
#روشنفکر_مسلح
#اقتصاد_اسلامی
#علی_شریعتی
#سوسیال_دموکراسی
#عرفان_برابری_آزادی
#اقتصاد_توحیدی
#سرمایه_داری



https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
Forwarded from ایران فردا
🔴 پاسخ به اتهام ، تحریف و قلب واقعیت!

🔷امیر طیرانی

@iranfardamag
بخش اول
‌"لمن کان له قلب"


🔸مجله تجارت فردا در شماره ۵۵۹ به بهانه هفته بانکداری اسلامی گفتگویی با دکتر موسی غنی‌نژاد و محمد قوچانی انجام داده است.

▪️در این گفتگو افراد طرف گفتگو یک‌بار دیگر همچون نوشته‌ها و گفته‌های چند سال اخیر خود به سراغ دکتر مصدق و دکتر شریعتی رفته و تمام بدبختی‌های ایران را محصول تفکر و اقدامات مصدق و شریعتی دانسته‌اند.

🔸این نوشته پاسخ به مطالب مطرح شده از سوی غنی نژاد و قوچانی نیست بلکه مخاطب اصلی آن افرادی هستند که می خواهند حرف دیگران را هم بشنوند و بخوانند و بعد به قضاوت بنشینند. اما پیش از مرور نظرات مصاحبه‌شوندگان، خوب است درباره سؤال اول مصاحبه‌گر یک نکته را یادآور شویم.

▪️در ابتدای گفتگو مصاحبه‌کننده درباره قانون بانکداری بدون ربا می‌گوید: "قانونی که برآمده از همان تفکری است در پی برساختن مجدد همه شئون جامعه بر اساس فهم و درک خویش از اسلام بود ." سؤال این است که چه کسی را می‌شناسد که بر پایه برداشت دیگران از هر مکتب یا نظریه اظهارنظر یا عمل کند. آیا به نظر ایشان انسان‌ها درباره هر موضوعی بر اساس فهم و درک دیگران به مسائل ورود کنند و نه بر پایه برداشت‌های خود که از شریعتی چنین انتظاری داشته و دارند؟ به‌ویژه آن که بسیاری از کسانی که امروز به‌نقد گذشته می‌پردازند در آن روزگار به دنیا نیامده بودند و یا آن که به دلیل تعلق به اندیشه‌های مارکسیستی و یا تعلق به‌نظام وتفکرشاهنشاهی، به برداشت‌های امروزین خود نرسیده بودند؛ بنابراین متأسفانه امکان استفاده از برداشت‌های آنها وجود نداشت تا به‌عنوان‌مثال در جریان ملی‌شدن نفت و یا در دهه ۱۳۴۰ از نظرات آنها برای طرح مباحث سود جسته شود.

🔸بعد ازاین توضیح اکنون به نظرات مصاحبه‌شوندگان می‌پردازیم:

▪️حاضران در این گفتگو که ید طولایی در نقد و انتقاد به دکتر مصدق و دکتر شریعتی دارند این بار به علت فقدان موضوع و رخداد مربوط به آن دو یعنی مصدق و شریعتی بهانه‌ای جز هفته بانکداری اسلامی و تصویب قانون بانکداری بدون ربا نیافتند تا یک‌بار دیگر تمام گرفتاری‌ها و بدبختی‌ها و مشکلات ایران امروز و احتمالاً آینده را به گردن مصدق، کودتای ۲۸ مرداد – اگر به‌رغم همه شواهد و مدارک موجود و به استناد اقرار آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و معذرت‌خواهی برخی مقامات آنها به وقوع کودتا معتقد باشند و مانند شاه مقبور و سلطنت‌طلبانی و پرویز ثابتی آن را قیام ملی نخوانند- و دکتر شریعتی قرار داده‌اند. البته از این آقایان محترم جز این هم انتظار نمی‌رود.

🔸ازآنجا که بحث مطول و خسته‌کننده خواهد شد این بحث را در دو بخش ارائه خواهیم کرد: نخست نظرات این آقایان در باره شریعتی و دوم مسائلی که درباره دکتر مصدق و وقایعی نظیر ۲۸ مرداد بیان داشته‌اند.

الف: دکتر علی شریعتی

▪️آقای غنی‌نژاد با استناد به این که در هیچ کجا از آثار شریعتی اشاره‌ای به تجارت رسول خدا (ص) نشده است چنین نتیجه گرفته است که دکتر شریعتی بزرگ‌ترین سانسورچی تاریخ معاصر ایران است.

🔸در پاسخ به ایشان عرض می‌شود که برفرض که در هیچ کجای آثار شریعتی به این مسئله اشاره نشده است. آیا با استناد به یک اشتباه یا حتی عمد یک نفر درباره یک موضوع تاریخی می‌توان او را بزرگ‌ترین سانسورچی تاریخ نامید. آیا فکر نمی‌کنید که با این انتساب خود حق " محرمعلی خان" را که بیش از چهار دهه در اداره شهربانی به امر سانسور مطبوعات مشغول بودند ونیز جانشینان برحق ایشان در ادارات مختلف ممیزی کتاب و مطبوعات را ضایع کرده‌اید؟ و نیز حقوق افرادی را که با استفاده از امکانات رسانه ای در دسترس خود به کرات حقایق تاریخی را قلب کرده و به عنوان مثال واقعه ای که عاملان و مجریان آن خود به انجام آن اقرار و اعتراف کرده اند وبه آن وسیله در امور داخلی کشوری دخالت کرده اند را تحریف می کنند از حق دریافت این عنوان یعنی سانسورچی بزرگ تاریخ معاصر ایران محروم کرده اید؟

▪️جدای از توضیح فوق باید گفت این داوری آقای غنی‌نژاد از اساس اشتباه است. چرا که اگر ایشان قبل از این اظهارنظر، به مطالعه و جستجو در آثار شریعتی می پرداختند این بیان خلاف واقع را عنوان نمیکردند. به‌عنوان‌مثال ایشان می‌توانند به مجموعه آثار شریعتی جلد ۳۰ ص ۱۴۰ مراجعه کنند که شریعتی درباره تجارت حضرت محمد (ص) قبل از بعثت اشاره کرده‌اند....


🔻متن کامل:

https://cutt.ly/ieOju2rN

#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#علی_شریعتی
#موسی_غنی‌نژاد
#محمد_قوچانی

https://t.me/iranfardamag