💠يقول سيدنا الحسين عليه السلام::
💠وقد خَذَلَنا شيعتُنا،
🔹شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند
🖌تجزیه و تحلیل و تاویل متن
✍#علی_آزاد
حسین (ع) انسان عاشقی بود و عشق را نه تنها دانسته که چشیده بود ؛
و می کوشید حتی در زشت ترین زشتی ها همواره عنصر زیبایی را ببیند ؛ دعوت شده بود و به کربلا که رسید تا تمدن سازی کند، دید دشمن همه ی راه ها را بسته است. تنها راه های زمینی بسته نبود راه های خرد و تفکر را هم بسته بودند.وقتی به حادثه نگاه می کند نیز آن را یک حادثه ی عاشقانه ی زیبای دلربای ایثارگرانه می بیند و مست آن می شود .
رنج حسین"ع" بسته شدن راه های زمینی نبود. چون "نوبت عاشقیست یک چندی"
احساس تنهایی عجیبی می کند اخلاقی زندگی کرده بود ، محبوبیت اش را از دست داده بود یک متن عدالت شده بود یک متن شفقت شده بود و سپس یک متن عشق شده بود و این هر سه لوازم برایش باعث می شود شیعیان از اطرافش پراکنده شوند. حتا از کسانی که رای به کشتن او می دهند گله نمی کند این پیام را می دهد زندگی از جایی دیگر ارزش زیستن ندارد.
فرصت سخن گفتن با چاه های کوفه را هم دریغ کرده اند. سنگها در چاه های کوفه ریخته اند.
رنج حسین"ع" برادران و خواهران بود که در گذشته داشته است. وقتی می بینید. برادران و خواهرانش از خودشان عقب نشینی کرده اند. در مقابل دنیا خم شده اند. روحشان را به دتیا فروخته اند. و دیگر شیعه ابراهیم و متفکر نیستند.
حسین "ع" آه تلخی می کشد کلامی دل سوزانه زیبایی می گوید؛ 《شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند.》
روایت اعتراض حسین"ع" از اینجا آغار می شود. درحرکت اصلاحی روایت کربلا غصه حسین"ع" تنها از دشمن نیست. این جمله را خطاب به شیعیان، به خودی ها می گوید. یادآوری می کنم خطاب این جمله فقط دیروز نیست. روایت "حال" شیعیان امروز هم است، "حال" خودی های امروز هم خوب نیست! بین املا و قرائت اختلاف افتاده است. می نویسند تشیع علوی می خوانند تشیع صفوی. عزاداری سطح دوست داشتن حسین "ع" است. باید به عزای خود بگریم. اگر تجربه گریه بر حسین(ع) جواز ورود به بهشت هست؟! و حب حسین(ع) شیعه بودن هست؟ نخستین کسان که بر حسین عزاداری و گریستن کوفیان بودن! آنان که کشتند. وقتی زینب نخستین تحلیل گر روایت عاشورا از شب صحرا ، (لسان الغیب چه تصویری زیبائی از آن شب می ده؛ "شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ") با برادرش و کودکان به کوفه می رسند ! روایت عاشورا را تحلیل می کند کوفیان به سر و سینه می زنند و می گریستن زینب می گوید؛ 《 بگیرید که سزاوار گریه اید》 حسین (ع) زیست کردنی ست، در ذره ذره لحظه های زندگی. پس ما با تعریفی از حسین (ع) مواجه هستیم که او برای گریستن نیست، حسین"ع" برای زیستن است. حسین(ع) زیستی یعنی چه؟، رنج دیگران را داشتن است دل بستگی حسین"ع" باید زیبا سخن گفتن فراهم کند. در روابط بینا فردی و مناسبت های اجتماعی و خانوادگی در کنار حسین"ع" و خدای عرفه که تصویر زیبا از او در آن عبادت ناتمام می دهد، شیرین سایه کند. این سخن《شیعیان ما، مارا شرمسرا کردند》 خطاب به شیعیان امروز هم است.
روایت حسین "ع" دعوت به اخلاقی زیستن است. خودمان را تصحیح کنیم که روز "حسرت" هیچ چیز به اندازه خود "حسرت" آزار-مان نمی دهد.
#شهادت
#عاشورا
#حسین_وارث_آدم
#کربلا
#پژواک
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
@shariati_40
💠وقد خَذَلَنا شيعتُنا،
🔹شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند
🖌تجزیه و تحلیل و تاویل متن
✍#علی_آزاد
حسین (ع) انسان عاشقی بود و عشق را نه تنها دانسته که چشیده بود ؛
و می کوشید حتی در زشت ترین زشتی ها همواره عنصر زیبایی را ببیند ؛ دعوت شده بود و به کربلا که رسید تا تمدن سازی کند، دید دشمن همه ی راه ها را بسته است. تنها راه های زمینی بسته نبود راه های خرد و تفکر را هم بسته بودند.وقتی به حادثه نگاه می کند نیز آن را یک حادثه ی عاشقانه ی زیبای دلربای ایثارگرانه می بیند و مست آن می شود .
رنج حسین"ع" بسته شدن راه های زمینی نبود. چون "نوبت عاشقیست یک چندی"
احساس تنهایی عجیبی می کند اخلاقی زندگی کرده بود ، محبوبیت اش را از دست داده بود یک متن عدالت شده بود یک متن شفقت شده بود و سپس یک متن عشق شده بود و این هر سه لوازم برایش باعث می شود شیعیان از اطرافش پراکنده شوند. حتا از کسانی که رای به کشتن او می دهند گله نمی کند این پیام را می دهد زندگی از جایی دیگر ارزش زیستن ندارد.
فرصت سخن گفتن با چاه های کوفه را هم دریغ کرده اند. سنگها در چاه های کوفه ریخته اند.
رنج حسین"ع" برادران و خواهران بود که در گذشته داشته است. وقتی می بینید. برادران و خواهرانش از خودشان عقب نشینی کرده اند. در مقابل دنیا خم شده اند. روحشان را به دتیا فروخته اند. و دیگر شیعه ابراهیم و متفکر نیستند.
حسین "ع" آه تلخی می کشد کلامی دل سوزانه زیبایی می گوید؛ 《شیعیان ما، ما را شرمسرا کردند.》
روایت اعتراض حسین"ع" از اینجا آغار می شود. درحرکت اصلاحی روایت کربلا غصه حسین"ع" تنها از دشمن نیست. این جمله را خطاب به شیعیان، به خودی ها می گوید. یادآوری می کنم خطاب این جمله فقط دیروز نیست. روایت "حال" شیعیان امروز هم است، "حال" خودی های امروز هم خوب نیست! بین املا و قرائت اختلاف افتاده است. می نویسند تشیع علوی می خوانند تشیع صفوی. عزاداری سطح دوست داشتن حسین "ع" است. باید به عزای خود بگریم. اگر تجربه گریه بر حسین(ع) جواز ورود به بهشت هست؟! و حب حسین(ع) شیعه بودن هست؟ نخستین کسان که بر حسین عزاداری و گریستن کوفیان بودن! آنان که کشتند. وقتی زینب نخستین تحلیل گر روایت عاشورا از شب صحرا ، (لسان الغیب چه تصویری زیبائی از آن شب می ده؛ "شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ") با برادرش و کودکان به کوفه می رسند ! روایت عاشورا را تحلیل می کند کوفیان به سر و سینه می زنند و می گریستن زینب می گوید؛ 《 بگیرید که سزاوار گریه اید》 حسین (ع) زیست کردنی ست، در ذره ذره لحظه های زندگی. پس ما با تعریفی از حسین (ع) مواجه هستیم که او برای گریستن نیست، حسین"ع" برای زیستن است. حسین(ع) زیستی یعنی چه؟، رنج دیگران را داشتن است دل بستگی حسین"ع" باید زیبا سخن گفتن فراهم کند. در روابط بینا فردی و مناسبت های اجتماعی و خانوادگی در کنار حسین"ع" و خدای عرفه که تصویر زیبا از او در آن عبادت ناتمام می دهد، شیرین سایه کند. این سخن《شیعیان ما، مارا شرمسرا کردند》 خطاب به شیعیان امروز هم است.
روایت حسین "ع" دعوت به اخلاقی زیستن است. خودمان را تصحیح کنیم که روز "حسرت" هیچ چیز به اندازه خود "حسرت" آزار-مان نمی دهد.
#شهادت
#عاشورا
#حسین_وارث_آدم
#کربلا
#پژواک
#علی_آزاد
#اکنون_ما_شریعتی
@shariati_40
Forwarded from Fek
📚آیا حسین بن علی بر حق بود؟
◾️مناقشه ای در پیش فرض های سخنانِ دکتر سروش و دکتر محدثی راجع به «همه-ی زمان ها را عاشورا و همه-ی مکان ها را کربلا» دیدن توسط دکتر شریعتی
(قسمت اول)
#علیرضاموثق
1⃣ دکتر عبدالکریم سروش در یک فایل صوتی، نقدی را به دکتر شریعتی و ساده-سازی ایدئولوژیک توسط مشارالیه وارد می کند و نقل به مضمون می گوید که زندگی ما «آدمیان متوسط» و «قهرمان های کوچک»، در عالم واقع، بسی پیچیده و طیفی است و «صفر و صدی» و «سیاه و سفید» و «باینری» نیست و لذا ما یک واقعه-ی استثنائی و آمیخته با اسطوره و اغراق و یک تیپ ایده آل چون «کربلای حسینی» را نمی توانیم به زندگیِ روزمره-ی خویش تعمیم دهیم و اینطور نیست که در جامعه-ی واقعی و امروزی، از بام تا شام با حسین و شمر مواجه باشیم؛ هر چند می بایست نیم-نگاهی عبرت آمیز به واقعه کربلا داشته باشیم (اینجا).
در مقابل، دکتر حسن محدثی با این استدلال که ما نه تنها هر روز، بلکه هر لحظه در «دو راهی های زندگی» با «انتخاب هایی» مواجه هستیم، مدعای دکتر سروش را نقد می کند؛ انتخاب هایی مثل «مبارزه یا عدم مبارزه» با ظلم و فساد و یا «مشارکت یا عدم مشارکت» در ظلم و فساد و امثالهم (اینجا).
2⃣ اما در اینجا من می خواهم در اصل قضیه-ی «حق بودن حسین بن علی» و در پیش-فرض های شیعیان؛ از جمله در پیش-فرض های دکتر شریعتی مناقشه کنم و از آنها در قالب چند پرسش، پاسخ و تأمل بطلبم؛
منتها در مقدمه اشاره کنم که «حق بودن» را در مانحن فیه، در خصوص حوزه-ی ارزش ها و امور ناظر به «باید و نبایدها»، به معنی «مطابقت با عدل زمانه» و «باطل بودن» را به معنی «مطابقت با ظلم زمانه» و نیز حقیقت را در حوزه-ی واقعیت ها و امور ناظر به «هست و نیست ها»، به معنی «مطابقت با واقع» تلقی می کنم و این گمان را مفروض می گیرم که در این خصوص با مخاطب ام، توافق دارم. با این وصف؛
اولاً) حسین بن علی، دقیقاً در کدام گفتار و کردار، «حق» بوده است؟ یعنی آیا تمام گفتارها و کردارهایش، «حق» بوده است؟ یعنی آیا ایشان در تمام حوزه ها و در تمام آنات زندگی اش؛ اعم از حوزه-ی فردی و اجتماعی و دینی و فلسفی و علمی و سیاسی، حق بوده است؟ آنهم حقیقتی فراتاریخی و بدون لحاظ سیاق و کانتکست؟ یعنی در «هر زمینه ای»، الگویی برای تمام زمان ها و مکان ها بوده است؟ «مورد به مورد، چرا؟»
ثانیاً) در خصوص واقعه-ی کربلا به عنوان یک مصداق در زندگی حسین بن علی، می دانیم که یزید، مطابق ساز و کار و مقتضیات عرفی در زمانه و زمینه-ی خودش و در آن بافت قبیله ای، حکومتی مشروع داشته است و عموم جامعه به اقتفای بزرگان قوم، با او بیعت کرده بودند.
برای مثال و جهت وضوح مراد و عینی تر شدن بحث، در اوایل انقلاب، اکثریت قاطع مردم، به هر دلیل، یا به خاطر جهل و جو-گیری و خرافات مذهبی و یا از روی دلایل محققانه و سنجیده، به حکومت روح الله خمینی رأی دادند؛ حال، به چه دلیل، اقلیتی چون مجاهدین خلق یا چریک های فدایی اقلیت، حق داشتند که به اقتفای حسین بن علی، قیام کنند؟ (چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه).
ثالثاً) فرض کنیم که در یک زمان و مکان مشخص، ما در یک دو راهی باینری، مجبور به انتخاب می شویم؛ از منظر «روش استیفای حق یا روش اصابت به حق» یا «روش نیل از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود»؛ حال، چرا روش و انتخاب حسین بن علی در واقعهٔ کربلا درست بوده است؟ برای مثال، چه اشکالی داشت که ایشان به شکل تاکتیکی، با یزید بیعت می کرد و «جان و یا آزادی» خویش و زن و بچه و یاران معدود خویش را در آن صحنه به خطر قطعی نمی انداخت و از مجرای دیگری به مبارزه-ی سیاسی و یا اساساً به جای امر سیاسی، به کار فرهنگی می پرداخت؟ و از این طریق به جامعه خیر می رساند و در سیاست از این مجرا تأثیر می گذاشت؟
نقل است که گالیله، به جای پا فشاری بر حقیقت و اصطلاحاً «قیصر-بازی»، در دادگاه انگیزاسیون، با مسامحه حرف خود را پس گرفت و از گفته-ی خویش، توبه کرد تا «جان و آزادی اش» را از خطر گیوتین و زندان برهاند. بعد، شخصی به او خرده گرفت و متلک انداخت و گفت: «بدبخت مردمی که تو قهرمان اش هستی» و او هم در پاسخ گفت: «بدبخت مردمی که نیاز به قهرمان دارد».
رابعاً) آیا دغدغه و انگیزه-ی حسین بن علی، صرفاً دفاع از حقوق و مصلحت مردم و دفاع از خیر و عدالت و اخلاق بوده است؟ آیا قیام ایشان، تنها «دلیل» داشته و محصول «علت و دلیل-تراشی» یا متأثر از آن نبوده است؟ آیا «اراده-ی قدرت»، نقشی در آن قیام نداشته است؟ آیا این مدعا که حکومت از ابتدا حق علی بن ابی طالب بوده یا به طور کلی؛ جنگ قدرت در آن بافت قبیله ای و فرهنگی، نقشی در قیام حسین بن علی نداشته است؟
(ادامه دارد)
🌾@Tafakor_e_Enteghadi
◾️مناقشه ای در پیش فرض های سخنانِ دکتر سروش و دکتر محدثی راجع به «همه-ی زمان ها را عاشورا و همه-ی مکان ها را کربلا» دیدن توسط دکتر شریعتی
(قسمت اول)
#علیرضاموثق
1⃣ دکتر عبدالکریم سروش در یک فایل صوتی، نقدی را به دکتر شریعتی و ساده-سازی ایدئولوژیک توسط مشارالیه وارد می کند و نقل به مضمون می گوید که زندگی ما «آدمیان متوسط» و «قهرمان های کوچک»، در عالم واقع، بسی پیچیده و طیفی است و «صفر و صدی» و «سیاه و سفید» و «باینری» نیست و لذا ما یک واقعه-ی استثنائی و آمیخته با اسطوره و اغراق و یک تیپ ایده آل چون «کربلای حسینی» را نمی توانیم به زندگیِ روزمره-ی خویش تعمیم دهیم و اینطور نیست که در جامعه-ی واقعی و امروزی، از بام تا شام با حسین و شمر مواجه باشیم؛ هر چند می بایست نیم-نگاهی عبرت آمیز به واقعه کربلا داشته باشیم (اینجا).
در مقابل، دکتر حسن محدثی با این استدلال که ما نه تنها هر روز، بلکه هر لحظه در «دو راهی های زندگی» با «انتخاب هایی» مواجه هستیم، مدعای دکتر سروش را نقد می کند؛ انتخاب هایی مثل «مبارزه یا عدم مبارزه» با ظلم و فساد و یا «مشارکت یا عدم مشارکت» در ظلم و فساد و امثالهم (اینجا).
2⃣ اما در اینجا من می خواهم در اصل قضیه-ی «حق بودن حسین بن علی» و در پیش-فرض های شیعیان؛ از جمله در پیش-فرض های دکتر شریعتی مناقشه کنم و از آنها در قالب چند پرسش، پاسخ و تأمل بطلبم؛
منتها در مقدمه اشاره کنم که «حق بودن» را در مانحن فیه، در خصوص حوزه-ی ارزش ها و امور ناظر به «باید و نبایدها»، به معنی «مطابقت با عدل زمانه» و «باطل بودن» را به معنی «مطابقت با ظلم زمانه» و نیز حقیقت را در حوزه-ی واقعیت ها و امور ناظر به «هست و نیست ها»، به معنی «مطابقت با واقع» تلقی می کنم و این گمان را مفروض می گیرم که در این خصوص با مخاطب ام، توافق دارم. با این وصف؛
اولاً) حسین بن علی، دقیقاً در کدام گفتار و کردار، «حق» بوده است؟ یعنی آیا تمام گفتارها و کردارهایش، «حق» بوده است؟ یعنی آیا ایشان در تمام حوزه ها و در تمام آنات زندگی اش؛ اعم از حوزه-ی فردی و اجتماعی و دینی و فلسفی و علمی و سیاسی، حق بوده است؟ آنهم حقیقتی فراتاریخی و بدون لحاظ سیاق و کانتکست؟ یعنی در «هر زمینه ای»، الگویی برای تمام زمان ها و مکان ها بوده است؟ «مورد به مورد، چرا؟»
ثانیاً) در خصوص واقعه-ی کربلا به عنوان یک مصداق در زندگی حسین بن علی، می دانیم که یزید، مطابق ساز و کار و مقتضیات عرفی در زمانه و زمینه-ی خودش و در آن بافت قبیله ای، حکومتی مشروع داشته است و عموم جامعه به اقتفای بزرگان قوم، با او بیعت کرده بودند.
برای مثال و جهت وضوح مراد و عینی تر شدن بحث، در اوایل انقلاب، اکثریت قاطع مردم، به هر دلیل، یا به خاطر جهل و جو-گیری و خرافات مذهبی و یا از روی دلایل محققانه و سنجیده، به حکومت روح الله خمینی رأی دادند؛ حال، به چه دلیل، اقلیتی چون مجاهدین خلق یا چریک های فدایی اقلیت، حق داشتند که به اقتفای حسین بن علی، قیام کنند؟ (چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه).
ثالثاً) فرض کنیم که در یک زمان و مکان مشخص، ما در یک دو راهی باینری، مجبور به انتخاب می شویم؛ از منظر «روش استیفای حق یا روش اصابت به حق» یا «روش نیل از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود»؛ حال، چرا روش و انتخاب حسین بن علی در واقعهٔ کربلا درست بوده است؟ برای مثال، چه اشکالی داشت که ایشان به شکل تاکتیکی، با یزید بیعت می کرد و «جان و یا آزادی» خویش و زن و بچه و یاران معدود خویش را در آن صحنه به خطر قطعی نمی انداخت و از مجرای دیگری به مبارزه-ی سیاسی و یا اساساً به جای امر سیاسی، به کار فرهنگی می پرداخت؟ و از این طریق به جامعه خیر می رساند و در سیاست از این مجرا تأثیر می گذاشت؟
نقل است که گالیله، به جای پا فشاری بر حقیقت و اصطلاحاً «قیصر-بازی»، در دادگاه انگیزاسیون، با مسامحه حرف خود را پس گرفت و از گفته-ی خویش، توبه کرد تا «جان و آزادی اش» را از خطر گیوتین و زندان برهاند. بعد، شخصی به او خرده گرفت و متلک انداخت و گفت: «بدبخت مردمی که تو قهرمان اش هستی» و او هم در پاسخ گفت: «بدبخت مردمی که نیاز به قهرمان دارد».
رابعاً) آیا دغدغه و انگیزه-ی حسین بن علی، صرفاً دفاع از حقوق و مصلحت مردم و دفاع از خیر و عدالت و اخلاق بوده است؟ آیا قیام ایشان، تنها «دلیل» داشته و محصول «علت و دلیل-تراشی» یا متأثر از آن نبوده است؟ آیا «اراده-ی قدرت»، نقشی در آن قیام نداشته است؟ آیا این مدعا که حکومت از ابتدا حق علی بن ابی طالب بوده یا به طور کلی؛ جنگ قدرت در آن بافت قبیله ای و فرهنگی، نقشی در قیام حسین بن علی نداشته است؟
(ادامه دارد)
🌾@Tafakor_e_Enteghadi
Telegram
زیر سقف آسمان
برخلاف #شریعتی نبایدفکرکنیم هر روز #عاشورا استوهر سرزمینی #کربلا .
زندگیهمیشه صفر و صد نیست، مردمنههمه #شمر هستندونههمه #امام_حسین(ع)
#درسهاى_عاشورا_براى_زندگى_امروز
@DrSoroush
@SchoolofRumi
زندگیهمیشه صفر و صد نیست، مردمنههمه #شمر هستندونههمه #امام_حسین(ع)
#درسهاى_عاشورا_براى_زندگى_امروز
@DrSoroush
@SchoolofRumi
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
«این مطلب که افراط در عزاداری مانع توجه به هدف قیام و شهادت امام حسین(ع) شده و خود عزا و ندبه هدف اصلی شده است، مورد اتفاق همه کسانی است که به تاریخ و مصالح اجتماعی و شرع آگاهند. اگر اعلام پایداری و وفاداری و علاقه و بستگی و نثار عواطف برای آن بزرگان باشد، اشکالی ندارد و بلکه مورد نظر هم هست. پس عزا و گریستن، اولاً هدف نیست و افراط در آن مذموم است، همچنان که خنده زیاد هم مذموم است. گریه و خنده از جمله خصایص انسان است و تظاهر عواطف و احساسات اوست. اسلام که آمد، چون همه شئون انسان را به سوی هدف عالیتری متوجه ساخت، گریستن را هم در این راه به کار گرفت.
اما البته پول گرفتن و گریانیدن و از این راه ارتزاق کردن بسیار مذموم است.
گریه کردن به تأثیر تحریک عواطف و فرستادن آن عواطف به دنبال بزرگان، ممدوح است. چنین گریهای دلیل بر ضعف نیست، بلکه دلیل بر شعور و درک زیاد است. در روایات از «جمودعین» نهی شده است. علی(ع) در صفین بالای سر عمار گریست. آنها که شعور و تأثر ندارند، گریه نمیکنند.
#عاشورا
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
اما البته پول گرفتن و گریانیدن و از این راه ارتزاق کردن بسیار مذموم است.
گریه کردن به تأثیر تحریک عواطف و فرستادن آن عواطف به دنبال بزرگان، ممدوح است. چنین گریهای دلیل بر ضعف نیست، بلکه دلیل بر شعور و درک زیاد است. در روایات از «جمودعین» نهی شده است. علی(ع) در صفین بالای سر عمار گریست. آنها که شعور و تأثر ندارند، گریه نمیکنند.
#عاشورا
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
#اختصاصی
#مجله_دفترهای_بنیاد_منتشر_شد
🔆📗مجله : دفترهای بنیاد
📌دورهی جدید/ شماره ۲/ مرداد ۱۴۰۰
🔷🔸رو به کدام قبله؟
🔸🔹نقد و بررسی آثار شریعتی پیرامون قیام امام حسین (ع)🔸🔹
🖋مجموعه مقالات و گفتارهایی از:
محمد اسفندیاری/ محسن حسام مظاهری/ پرویز خرسند
آرمان ذاکری/ عبدالکریم سروش/ احسان شریعتی
سارا شریعتی/ سوسن شریعتی/ علیاشرف فتحی/ حسن محدثی
#دفترهای_بنیاد
#مجله_شماره_دو
#عاشورا
#شهید
#شهادت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
#مجله_دفترهای_بنیاد_منتشر_شد
🔆📗مجله : دفترهای بنیاد
📌دورهی جدید/ شماره ۲/ مرداد ۱۴۰۰
🔷🔸رو به کدام قبله؟
🔸🔹نقد و بررسی آثار شریعتی پیرامون قیام امام حسین (ع)🔸🔹
🖋مجموعه مقالات و گفتارهایی از:
محمد اسفندیاری/ محسن حسام مظاهری/ پرویز خرسند
آرمان ذاکری/ عبدالکریم سروش/ احسان شریعتی
سارا شریعتی/ سوسن شریعتی/ علیاشرف فتحی/ حسن محدثی
#دفترهای_بنیاد
#مجله_شماره_دو
#عاشورا
#شهید
#شهادت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
Daftarhaye_bonyad_2.pdf
2 MB
#اختصاصی_فایل_مجله
#مجله_دفترهای_بنیاد_منتشر_شد
🔆📗مجله : دفترهای بنیاد
📌دورهی جدید/ شماره ۲/ مرداد ۱۴۰۰
🔷🔸رو به کدام قبله؟
🔸🔹نقد و بررسی آثار شریعتی پیرامون قیام امام حسین (ع)🔸🔹
🖋مجموعه مقالات و گفتارهایی از:
محمد اسفندیاری/ محسن حسام مظاهری/ پرویز خرسند
آرمان ذاکری/ عبدالکریم سروش/ احسان شریعتی
سارا شریعتی/ سوسن شریعتی/ علیاشرف فتحی/ حسن محدثی
#دفترهای_بنیاد
#مجله_شماره_دو
#عاشورا
#شهید
#شهادت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
#مجله_دفترهای_بنیاد_منتشر_شد
🔆📗مجله : دفترهای بنیاد
📌دورهی جدید/ شماره ۲/ مرداد ۱۴۰۰
🔷🔸رو به کدام قبله؟
🔸🔹نقد و بررسی آثار شریعتی پیرامون قیام امام حسین (ع)🔸🔹
🖋مجموعه مقالات و گفتارهایی از:
محمد اسفندیاری/ محسن حسام مظاهری/ پرویز خرسند
آرمان ذاکری/ عبدالکریم سروش/ احسان شریعتی
سارا شریعتی/ سوسن شریعتی/ علیاشرف فتحی/ حسن محدثی
#دفترهای_بنیاد
#مجله_شماره_دو
#عاشورا
#شهید
#شهادت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Forwarded from ایران فردا
🔴حدیث عاشورا
💠علی طهماسبی
@iranfardamag
▪️ما مردمانِ محو و بي هویت، تا كشته هامان به هزاران نمي رسيد تاریخ به یادمان نمي آورد. چاره اي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم وقایع نگار نمي توانست بنویسد كه مظلوم كه بود و ظالم كدام، چرا كه خود در خدمت حاكماني بود كه از نگاه مردم، ستمكار بودند، و هميشه اسناد جنگها و كشتارها را آن گونه كه خود مي خواستند تدوین مي كردند .
🔸اما روح ملي ما، كه مدام سوگوار بوده است، بي آنكه به اسناد تاریخي اعتباري بدهد، مي توانست از همه ي استعدادهاي عاطفي و هنري خود بهره گيرد، و همه ي پدیده هاي طبيعت و ماوراي طبيعت را با خود همراه و هم آوا گرداند و در سوگ حقيقتي كه در زیر پاي واقعيت لگد كوب مي شود نمادها پدید آورد و مرثيه ها بسراید. اگر هم وقایع نگار صادق باشد و هرآنچه را واقعا بوده و اتفاق افتاده به عنوان واقعيت، ثبت و ضبط نماید، بازهم از تصویر آرزوهاي بر باد رفته و آرمانهاي شهيد و به ثمر نرسيدهي ما ناتوان مي ماند، و هيچ سندي از قتل آرزوهاي انسانيِ ما در بایگانيِ تاریخ نمی گذارد.
▪️واقعيت، همان است كه باليده و مدام تكرار مي شود. مانند خصومت آدم با خویش و بيگانه، نيرنگ و جنگ، بي عدالتي و تجاوز، سلطه گري و دروغ. اما آرزوهاي انساني ما چيزهایي است مثل عدالت، مثل آزادي، مثل شفافيت و صداقت كه قرنها، بلكه هزاره ها در هوایش سوگوار بوده و هستيم. چيزهایي كه باید مي بود، باید پدید مي آمد، اما واقعيتِ زور، واقعيتِ جاه طلبي و سلطه گري، واقعيتِ فزون خواهي و تجاوز، واقعيت تزویر و دروغ نگذاشته تا پایي به عرصه ي وجود بگذارند. آنهمه آرزوها و آرمانها، سد راهش شده و آنهمه را به خاك افكنده. » واقعيت « مي خواسته پدید آید ولي پيش از آنكه ایرانيان به بوي عدالت و آزادي و در سوداي رهایي از نظام سلطه، دروازه ها را به روي سپاهيان اسلام بگشایند، مظلوميت ما در قصّه ی سوگ سياوش به نمایش در مي آمد.
🔸سياوش اگرچه خود شاهزاده بود و فرزند كاوس شاه، ولي در آینه ي فرهنگ ملی ما چندان زلال و پاك تصویر شده بود كه آتشِ جادوي سودابه هم نتوانست كمترین گزندي به او برسان، اما عاقبت در توطئه ي خویش و بيگانه، كه جز به فرمانروایي و سلطه نمي اندیشيدند از پاي درمي آید و همچون یحيي تعميد دهنده، سر بریده اش در طشت زرین قرار مي گيرد 1
▪️شاید این همه افسانه باشد، اما براي ما مردمانِ محو و بي هویت، كه تا كشته هامان به هزاران نميرسيد تاریخ به یادمان نمي آورد، چاره ي دیگري نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم. شاید به همين گونه ها بوده باشد كه در آن روزگارانِ پيش از اسلام، سوگ سياوش، برترین تعزیه در ميان ما ایرانيان بوده است.
🔸پس از فروپاشي ساسانيان، و رونق اسلام در ایران، روح مادرانه ي ما تازه مي خواست آزادي ورهایي را به جشن و شكرانه خوش آمد گوید كه شمشيرها پيام آور قلدريها و تجاوزها شد و مقر خليفه ي اسلام دربارِكسري گردید، و هزار و یكشبِ بغداد سرمست از خون هزاران محرومِ بی نام و نشان.
▪️این بود كه بازهم ما مردمان این مرز و بوم خود را سوگوار حقيقت دیدیم. اما كدام شهيد را باید به یاد مي آوردیم تا خویش و بيگانه او را به عنوان شهيدي در راه حقيقت بشناسد؟ سياوش در غبار ایام محو و بيرنگ شده بود، فاتحان عرب نيز او نمي شناختند، و از نگاه آنان واگویه كردن اسطوره هاي پيشين تعبيري جز ارتداد و زندقه نداشت. این گونه بود كه یك چند، ماي مظلوم و بي هویت و محو، مانده بودیم تا با كدام نماد و به نام كدام شهيد سوگواري خویش را آغاز كنيم.
🔸از معجزه هاي ادیان یكي هم این است كه هميشه شهيدانِ نام آوري از متن خود ارائه مي دهند كه درست رویاروي متوليان رسمي دین قرار مي گيرند. و به این گونه، شهيدي دیگر پدید آمد. این شهيد را فاتحان عرب و متوليانِ رسميِ دین بسي دقيق تر از ایرانيان مي شناختند، زیرا از فرزندان همان رسولي بود كه به نامش قدرت یافته بودند، و از متن همان دیني برخاسته بود كه فاتحانِ عرب به بهانه اش غارتها كرده بودند و مي كردند. با پدید آمدنِ حدیث عاشورا و حسين، دیگرچه نيازي به اسطوره ي سياوش؟
▪️شهيدي دیگر آمد، خون تازه اي جوشيدن گرفت، تا بگوید: مذهب بر دو گونه است، یكي مذهب حاكمان، اسلام سلطه و زور، مذهبِ گنج هاي فراهم آمده از غارتِ محرومان، همان مذهبي كه به تهدید و ارعاب و تزویر و تطميع از همگان بيعت مي گيرد. و دیگري مذهبي كه خلق هاي محروم و ستم كشيده، سوگوار پدید آمدنش بودند و هيچگاه تحقق عيني پيدا نكرد....
متن کامل:
https://cutt.ly/lwanGPhv
#عاشورا
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
https://t.me/iranfardamag
💠علی طهماسبی
@iranfardamag
▪️ما مردمانِ محو و بي هویت، تا كشته هامان به هزاران نمي رسيد تاریخ به یادمان نمي آورد. چاره اي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم وقایع نگار نمي توانست بنویسد كه مظلوم كه بود و ظالم كدام، چرا كه خود در خدمت حاكماني بود كه از نگاه مردم، ستمكار بودند، و هميشه اسناد جنگها و كشتارها را آن گونه كه خود مي خواستند تدوین مي كردند .
🔸اما روح ملي ما، كه مدام سوگوار بوده است، بي آنكه به اسناد تاریخي اعتباري بدهد، مي توانست از همه ي استعدادهاي عاطفي و هنري خود بهره گيرد، و همه ي پدیده هاي طبيعت و ماوراي طبيعت را با خود همراه و هم آوا گرداند و در سوگ حقيقتي كه در زیر پاي واقعيت لگد كوب مي شود نمادها پدید آورد و مرثيه ها بسراید. اگر هم وقایع نگار صادق باشد و هرآنچه را واقعا بوده و اتفاق افتاده به عنوان واقعيت، ثبت و ضبط نماید، بازهم از تصویر آرزوهاي بر باد رفته و آرمانهاي شهيد و به ثمر نرسيدهي ما ناتوان مي ماند، و هيچ سندي از قتل آرزوهاي انسانيِ ما در بایگانيِ تاریخ نمی گذارد.
▪️واقعيت، همان است كه باليده و مدام تكرار مي شود. مانند خصومت آدم با خویش و بيگانه، نيرنگ و جنگ، بي عدالتي و تجاوز، سلطه گري و دروغ. اما آرزوهاي انساني ما چيزهایي است مثل عدالت، مثل آزادي، مثل شفافيت و صداقت كه قرنها، بلكه هزاره ها در هوایش سوگوار بوده و هستيم. چيزهایي كه باید مي بود، باید پدید مي آمد، اما واقعيتِ زور، واقعيتِ جاه طلبي و سلطه گري، واقعيتِ فزون خواهي و تجاوز، واقعيت تزویر و دروغ نگذاشته تا پایي به عرصه ي وجود بگذارند. آنهمه آرزوها و آرمانها، سد راهش شده و آنهمه را به خاك افكنده. » واقعيت « مي خواسته پدید آید ولي پيش از آنكه ایرانيان به بوي عدالت و آزادي و در سوداي رهایي از نظام سلطه، دروازه ها را به روي سپاهيان اسلام بگشایند، مظلوميت ما در قصّه ی سوگ سياوش به نمایش در مي آمد.
🔸سياوش اگرچه خود شاهزاده بود و فرزند كاوس شاه، ولي در آینه ي فرهنگ ملی ما چندان زلال و پاك تصویر شده بود كه آتشِ جادوي سودابه هم نتوانست كمترین گزندي به او برسان، اما عاقبت در توطئه ي خویش و بيگانه، كه جز به فرمانروایي و سلطه نمي اندیشيدند از پاي درمي آید و همچون یحيي تعميد دهنده، سر بریده اش در طشت زرین قرار مي گيرد 1
▪️شاید این همه افسانه باشد، اما براي ما مردمانِ محو و بي هویت، كه تا كشته هامان به هزاران نميرسيد تاریخ به یادمان نمي آورد، چاره ي دیگري نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم. شاید به همين گونه ها بوده باشد كه در آن روزگارانِ پيش از اسلام، سوگ سياوش، برترین تعزیه در ميان ما ایرانيان بوده است.
🔸پس از فروپاشي ساسانيان، و رونق اسلام در ایران، روح مادرانه ي ما تازه مي خواست آزادي ورهایي را به جشن و شكرانه خوش آمد گوید كه شمشيرها پيام آور قلدريها و تجاوزها شد و مقر خليفه ي اسلام دربارِكسري گردید، و هزار و یكشبِ بغداد سرمست از خون هزاران محرومِ بی نام و نشان.
▪️این بود كه بازهم ما مردمان این مرز و بوم خود را سوگوار حقيقت دیدیم. اما كدام شهيد را باید به یاد مي آوردیم تا خویش و بيگانه او را به عنوان شهيدي در راه حقيقت بشناسد؟ سياوش در غبار ایام محو و بيرنگ شده بود، فاتحان عرب نيز او نمي شناختند، و از نگاه آنان واگویه كردن اسطوره هاي پيشين تعبيري جز ارتداد و زندقه نداشت. این گونه بود كه یك چند، ماي مظلوم و بي هویت و محو، مانده بودیم تا با كدام نماد و به نام كدام شهيد سوگواري خویش را آغاز كنيم.
🔸از معجزه هاي ادیان یكي هم این است كه هميشه شهيدانِ نام آوري از متن خود ارائه مي دهند كه درست رویاروي متوليان رسمي دین قرار مي گيرند. و به این گونه، شهيدي دیگر پدید آمد. این شهيد را فاتحان عرب و متوليانِ رسميِ دین بسي دقيق تر از ایرانيان مي شناختند، زیرا از فرزندان همان رسولي بود كه به نامش قدرت یافته بودند، و از متن همان دیني برخاسته بود كه فاتحانِ عرب به بهانه اش غارتها كرده بودند و مي كردند. با پدید آمدنِ حدیث عاشورا و حسين، دیگرچه نيازي به اسطوره ي سياوش؟
▪️شهيدي دیگر آمد، خون تازه اي جوشيدن گرفت، تا بگوید: مذهب بر دو گونه است، یكي مذهب حاكمان، اسلام سلطه و زور، مذهبِ گنج هاي فراهم آمده از غارتِ محرومان، همان مذهبي كه به تهدید و ارعاب و تزویر و تطميع از همگان بيعت مي گيرد. و دیگري مذهبي كه خلق هاي محروم و ستم كشيده، سوگوار پدید آمدنش بودند و هيچگاه تحقق عيني پيدا نكرد....
متن کامل:
https://cutt.ly/lwanGPhv
#عاشورا
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴حدیث عاشورا
💠علی طهماسبی @iranfardamag ما مردمانِ محو و بي هویت، تا كشته هامان به هزاران نمي رسيد تاریخ به یادمان نمي آورد. چاره اي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم وقایع نگار نمي توانست بنویسد…