Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«شاعرتر از شعرهاشان»
📌 «...زیرا شاعر کسی است که دوزخ را تجربه کرده باشد»
🖋احسان شریعتی
🔸درگذشت رضا براهنی در غربت تبعید و دوری از وطن، مرگ او را دوچندان غمانگیز و اسفبار میسازد. نویسندهای تأثیرگذار و مورد توجه در جهان، شاعری صاحب سبک و نظر و نوآوری در نقدِ علمیِ ادبی و تطبیقی در کشور، روشنفکری متعهد و مخالف سانسور در دو نظام گذشته و حال، که به همین «دلیل»ها یا «علت»ها نتوانسته در کشور خود درست «کار کند»، و به عبارتی دیگر خوب بزید و خوب بمیرد. زندگی و مرگ یک شاعر، یک نویسنده، یک منتقد ادبی، و یا یک روشنفکر منتقد، با امکان یا امتناع «کار» او، با نقد و خلق او تعریف میشود و جهانی از معنا را برمیسازد. منع و سانسور کار یک معلم، نویسنده، شاعر، روشنفکر، معادل با کشتن اوست (چنانکه اخیرا در مورد شاعری از متاثران سبک او، بکتاش آپتین، رخ داد) و مرگ جهانی که او برمیسازد؛ چنانکه براهنی خود زمانی به زیبایی سروده بود:
« جهان به دو چیز زنده است:
🔹اولی شاعر،
و دومی شاعر،
و شما هر دو را کشتهاید،
اول: خسرو گلسرخی را،
دوم: خسرو گلسرخی را»...
...« شما خسرو گلسرخی را کشتهاید
حتی پیش از آنکه بکشید، کشتهاید »...
#شاعر
#تبعید
#رضا_براهنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 «...زیرا شاعر کسی است که دوزخ را تجربه کرده باشد»
🖋احسان شریعتی
🔸درگذشت رضا براهنی در غربت تبعید و دوری از وطن، مرگ او را دوچندان غمانگیز و اسفبار میسازد. نویسندهای تأثیرگذار و مورد توجه در جهان، شاعری صاحب سبک و نظر و نوآوری در نقدِ علمیِ ادبی و تطبیقی در کشور، روشنفکری متعهد و مخالف سانسور در دو نظام گذشته و حال، که به همین «دلیل»ها یا «علت»ها نتوانسته در کشور خود درست «کار کند»، و به عبارتی دیگر خوب بزید و خوب بمیرد. زندگی و مرگ یک شاعر، یک نویسنده، یک منتقد ادبی، و یا یک روشنفکر منتقد، با امکان یا امتناع «کار» او، با نقد و خلق او تعریف میشود و جهانی از معنا را برمیسازد. منع و سانسور کار یک معلم، نویسنده، شاعر، روشنفکر، معادل با کشتن اوست (چنانکه اخیرا در مورد شاعری از متاثران سبک او، بکتاش آپتین، رخ داد) و مرگ جهانی که او برمیسازد؛ چنانکه براهنی خود زمانی به زیبایی سروده بود:
« جهان به دو چیز زنده است:
🔹اولی شاعر،
و دومی شاعر،
و شما هر دو را کشتهاید،
اول: خسرو گلسرخی را،
دوم: خسرو گلسرخی را»...
...« شما خسرو گلسرخی را کشتهاید
حتی پیش از آنکه بکشید، کشتهاید »...
#شاعر
#تبعید
#رضا_براهنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸در رثای رضا براهنی
عید در تَبعید
به رضا براهنی
نوروزِ من کُجا ست ؟
امسال نیز
چو پار و چو پیرار
نوروزِ من
به حَسرَتِ دیدار
گذشتَه ست
بی هَفت سینِ عید
بی دید و بازدید
نوروزِ من کُجا ست ؟
من سال ها ست
که از زاد بومِ خویش
ناخواسته
تبعید بوده ام
بی عید بوده ام
آه! ای وطن !
اینَک
چه فاصله هایی ست
میانِ تو و من
با این همه
هنوز من
به هر دَم و بازدَم
در هوای تو اَم
من با تو اَم
به رغمِ این همه روز هایِ مُکرَّر
وَ تاریخِ مُذَکّر !
من شعر را هنوز آینه می دانَم
فرهنگ را هنوز در آینه می خوانَم
هان ای سِرِشت و سَرنِوشتِ هماهنگ !
ای شعر- آینه- فرهنگ !
ایرانِه خانُمِ زیبا !
وَه که درینجا
دِلَم
چه قَدر لَک زده است
برایِ پَنجره ها یَت
برایِ مَنظَره ها یت
برایِ عطر هایِ درهَمِ باغچه ها یت
برایِ موج هایِ پِی هَمِ حوضچه ها یت
های !
ایرانِه خانُمِ زیبا !
های !
دور از تو من چه گونه دَف بِزَنَم من ؟
دَف دَف دَدَف دَدَف دَدَدَف دَف بِزَنَم من ؟
نوروزِ من کُجا ست ؟
من سال ها ست
در به در
به جستجویِ آفتابِ تو اَم
نیامَد
با تاب و تَب
در آرزویِ بازتابِ تو اَم
نیامد
بِدرود !
می رَوَم اینک
بی عید در تبعید
بَر رویِ سَنگِ مَزارَم
- چُنان که دوست بِخوانَد
وَ غِیر نَدانَد -
بِنِگارید :
هِزار جَهد بِکَردَم
که
آفتاب بیایَد
نیامَد
سعید شهرتاش
ششم فروردین 1401
#رضا_براهنی
#اکنون
🆔 @Shariati40
عید در تَبعید
به رضا براهنی
نوروزِ من کُجا ست ؟
امسال نیز
چو پار و چو پیرار
نوروزِ من
به حَسرَتِ دیدار
گذشتَه ست
بی هَفت سینِ عید
بی دید و بازدید
نوروزِ من کُجا ست ؟
من سال ها ست
که از زاد بومِ خویش
ناخواسته
تبعید بوده ام
بی عید بوده ام
آه! ای وطن !
اینَک
چه فاصله هایی ست
میانِ تو و من
با این همه
هنوز من
به هر دَم و بازدَم
در هوای تو اَم
من با تو اَم
به رغمِ این همه روز هایِ مُکرَّر
وَ تاریخِ مُذَکّر !
من شعر را هنوز آینه می دانَم
فرهنگ را هنوز در آینه می خوانَم
هان ای سِرِشت و سَرنِوشتِ هماهنگ !
ای شعر- آینه- فرهنگ !
ایرانِه خانُمِ زیبا !
وَه که درینجا
دِلَم
چه قَدر لَک زده است
برایِ پَنجره ها یَت
برایِ مَنظَره ها یت
برایِ عطر هایِ درهَمِ باغچه ها یت
برایِ موج هایِ پِی هَمِ حوضچه ها یت
های !
ایرانِه خانُمِ زیبا !
های !
دور از تو من چه گونه دَف بِزَنَم من ؟
دَف دَف دَدَف دَدَف دَدَدَف دَف بِزَنَم من ؟
نوروزِ من کُجا ست ؟
من سال ها ست
در به در
به جستجویِ آفتابِ تو اَم
نیامَد
با تاب و تَب
در آرزویِ بازتابِ تو اَم
نیامد
بِدرود !
می رَوَم اینک
بی عید در تبعید
بَر رویِ سَنگِ مَزارَم
- چُنان که دوست بِخوانَد
وَ غِیر نَدانَد -
بِنِگارید :
هِزار جَهد بِکَردَم
که
آفتاب بیایَد
نیامَد
سعید شهرتاش
ششم فروردین 1401
#رضا_براهنی
#اکنون
🆔 @Shariati40