🔷🔆نهادسازی؛ لازمه گذار به دموکراسی
✍ اعظم طالقانی
🔹با استفاده از ظرفیتهای فقه پویا و با اتکا به برداشتهای روزآمد از شریعت، تساوی میان زن و مرد در تمامی امور اجتماعیـسیاسی تحققپذیر است. بر مبنای همین تفکر مشارکت سیاسی زنان تنها در رأی دادن خلاصه نمیشود. مشارکت سیاسی زمانی مفهوم واقعی خود را مییابد که حق ورود به حوزه قدرت سیاسی در همه سطوح برای زنان مانند مردان به رسمیت شناخته شود و از این نظر، مشارکت سیاسی با به رسمیت شناختن صلاحیت زنان برای زمامداری معنا مییابد. بر اساس همین باور بود که در هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شدم و برای نخستین بار اصل 115 قانون اساسی را که میگوید «رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب شود.» به چالش کشیدم. در انتخاباتهای بعدی نیز به صحنه انتخابات آمدم تا مسئله رجال از ابهام چندساله خارج شود؛ با اهدافی همچون رفع توقیف از مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی.
اکنون بیش از هفت دهه از عمرم گذشته است. از سالهای پیش از انقلاب در مبارزه حضور داشتهام و در سال 54 به حبس ابد محکوم شدم. پس از انقلاب نیز در دور اول مجلس شورای اسلامی حضور داشتم. همان دوران «مؤسسه اسلامی زنان» را تأسیس کردم. دوازده سال طول کشید تا «جامعه زنان انقلاب اسلامی» بهعنوان یک حزب سیاسی به ثبت برسد. نشریه پیام هاجر نیز بهعنوان ارگان این حزب منتشر شد و در 110 شماره پیش از توقیف به مسائل مختلف صنفی، اجتماعی و سیاسی پرداخت.
اکنون نیز بیستونهمین شماره پیام ابراهیم منتشر شده است.
🔸همه اینها را گفتم و بیش از اینها را شما میدانید. غرض خداینکرده عرض حال و بیان سوابق نبود. من هم یکی از هشتادوچند میلیون نفر جمعیت این مملکت هستم. هرکسی در جایگاه خودش خدمتی به این مملکت کرده است و چهبسا کسانی که صدها برابر من تلاش کردهاند و ساختهاند. معلمانی که سالها در تربیت نسلها کوشیدهاند، کارگرانی که چرخ سازندگی را به گردش درآوردند و هزاران هزار انسانی که در رشد و تعالی ایران کوشیدهاند. غرض از بیان این گذشته تأکید بر راهی بود که سالها پیمودهام و هنوز بر همان عهدم.
🔹 روزی مقابل استبداد شاهی ایستادیم و ثمرهاش را در انقلاب توحیدی مردمی 57 دیدیم. پس از آن همه همت خود را صرف کردیم تا از نهال نوپای انقلاب مراقبت کنیم. قضاوت اینکه چقدر از آرمانهای انقلاب به ثمر رسید با تاریخ و نسلهای آینده است که باقیاش میرود به حساب بدهکاری نسل ما؛ میگویم و اندیشیدهام که چگونه میشود بخشی از این بدهی را تسویه کرد. من درباره پرسشی مهم سخن میگویم؛ اکنون چه باید کرد؟
🔸گفتم که هنوز بر همان عهدیم. همان راهی که آرمانش عدالت و آزادی است. در این چهل سال ابتلائات کم نبودند و درباره انحرافات هم حرف زدهایم. حالا اما نهتنها تجربه این چهل سال که ماحصل شصت سال تلاشم میگوید که باید دنبال نهادسازی رفت. نهادهایی که زیرساخت مردمسالاری هستند. اغراق نیست اگر بگوییم دموکراسی از هیئتمدیره مجتمع مسکونی شروع میشود. نگاه شورایی را باید از محله شروع کرد و به ساختارهای کلان تعمیم داد. همچنین سمنها، خیریهها و احزاب بخشی از ساختاری هستند که مشارکت مردم در قدرت را سامان میبخشد.
🔹با این وصف، بهباور من برای اصلاح امور یک راه بیشتر نداریم و آن راه همانطور که گفتم نهادسازی است. راهاندازی و فعالیت تازه حزب زنان انقلاب اسلامی سهم ما از همین راه است. اگر بتوانیم نهادی را گسترش دهیم بخشی از دین خود را به آیندگان ادا کردهایم.
🔸پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
#چه_باید_کرد
#دموکراسی
#عدالت_آزادی
#نهاد_سازی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
✅ @PayamEbrahimJournal
✍ اعظم طالقانی
🔹با استفاده از ظرفیتهای فقه پویا و با اتکا به برداشتهای روزآمد از شریعت، تساوی میان زن و مرد در تمامی امور اجتماعیـسیاسی تحققپذیر است. بر مبنای همین تفکر مشارکت سیاسی زنان تنها در رأی دادن خلاصه نمیشود. مشارکت سیاسی زمانی مفهوم واقعی خود را مییابد که حق ورود به حوزه قدرت سیاسی در همه سطوح برای زنان مانند مردان به رسمیت شناخته شود و از این نظر، مشارکت سیاسی با به رسمیت شناختن صلاحیت زنان برای زمامداری معنا مییابد. بر اساس همین باور بود که در هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شدم و برای نخستین بار اصل 115 قانون اساسی را که میگوید «رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب شود.» به چالش کشیدم. در انتخاباتهای بعدی نیز به صحنه انتخابات آمدم تا مسئله رجال از ابهام چندساله خارج شود؛ با اهدافی همچون رفع توقیف از مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی.
اکنون بیش از هفت دهه از عمرم گذشته است. از سالهای پیش از انقلاب در مبارزه حضور داشتهام و در سال 54 به حبس ابد محکوم شدم. پس از انقلاب نیز در دور اول مجلس شورای اسلامی حضور داشتم. همان دوران «مؤسسه اسلامی زنان» را تأسیس کردم. دوازده سال طول کشید تا «جامعه زنان انقلاب اسلامی» بهعنوان یک حزب سیاسی به ثبت برسد. نشریه پیام هاجر نیز بهعنوان ارگان این حزب منتشر شد و در 110 شماره پیش از توقیف به مسائل مختلف صنفی، اجتماعی و سیاسی پرداخت.
اکنون نیز بیستونهمین شماره پیام ابراهیم منتشر شده است.
🔸همه اینها را گفتم و بیش از اینها را شما میدانید. غرض خداینکرده عرض حال و بیان سوابق نبود. من هم یکی از هشتادوچند میلیون نفر جمعیت این مملکت هستم. هرکسی در جایگاه خودش خدمتی به این مملکت کرده است و چهبسا کسانی که صدها برابر من تلاش کردهاند و ساختهاند. معلمانی که سالها در تربیت نسلها کوشیدهاند، کارگرانی که چرخ سازندگی را به گردش درآوردند و هزاران هزار انسانی که در رشد و تعالی ایران کوشیدهاند. غرض از بیان این گذشته تأکید بر راهی بود که سالها پیمودهام و هنوز بر همان عهدم.
🔹 روزی مقابل استبداد شاهی ایستادیم و ثمرهاش را در انقلاب توحیدی مردمی 57 دیدیم. پس از آن همه همت خود را صرف کردیم تا از نهال نوپای انقلاب مراقبت کنیم. قضاوت اینکه چقدر از آرمانهای انقلاب به ثمر رسید با تاریخ و نسلهای آینده است که باقیاش میرود به حساب بدهکاری نسل ما؛ میگویم و اندیشیدهام که چگونه میشود بخشی از این بدهی را تسویه کرد. من درباره پرسشی مهم سخن میگویم؛ اکنون چه باید کرد؟
🔸گفتم که هنوز بر همان عهدیم. همان راهی که آرمانش عدالت و آزادی است. در این چهل سال ابتلائات کم نبودند و درباره انحرافات هم حرف زدهایم. حالا اما نهتنها تجربه این چهل سال که ماحصل شصت سال تلاشم میگوید که باید دنبال نهادسازی رفت. نهادهایی که زیرساخت مردمسالاری هستند. اغراق نیست اگر بگوییم دموکراسی از هیئتمدیره مجتمع مسکونی شروع میشود. نگاه شورایی را باید از محله شروع کرد و به ساختارهای کلان تعمیم داد. همچنین سمنها، خیریهها و احزاب بخشی از ساختاری هستند که مشارکت مردم در قدرت را سامان میبخشد.
🔹با این وصف، بهباور من برای اصلاح امور یک راه بیشتر نداریم و آن راه همانطور که گفتم نهادسازی است. راهاندازی و فعالیت تازه حزب زنان انقلاب اسلامی سهم ما از همین راه است. اگر بتوانیم نهادی را گسترش دهیم بخشی از دین خود را به آیندگان ادا کردهایم.
🔸پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
#چه_باید_کرد
#دموکراسی
#عدالت_آزادی
#نهاد_سازی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
✅ @PayamEbrahimJournal
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«جلیقهزردها» چه میخواهند؟
🖋احسان شریعتی
🔹شبحی بر فرانسه سایه افکنده است، شبح دموکراسیِ سلبی. فراسوی نظام حاکم و احزاب و سندیکاهای سنتی، نهادهای رسمی بیان و رفع اختلافات و مطالبات، و برغم همهٔ دست-و-پا زدنهای بیهودهٔ راست و چپ افراطی، جنبشِ اعتراضیِ جاری را هیچکس نمایندگی نمیکند.
🔹وحشتِ نخبگانی که به نام مردمسالاری بر مردم حکومت میکنند از رشد جنبش در این ابعاد بیسابقه، لااقل از می ۶۸ بدینسو، درککردنی است. آنارشیستی، پوپولیستی، ناسیونالیستی، آشوبگر، ... انواع تیرهای زهرآگین، سوءظنها و اتهامات، از هر سو علیه این حرکت روانه شدهاست، تا شاید یکی از این برچسبها بتواند سیمای این اعتراض برحق و سراسری را مخدوش سازد. حمایت اکثریت مطلق مردم در نظرسنجیها اما اثبات میکند که نظام دموکراسی صوری نمایندگی در جایی معیوب عمل میکند (و به تعبیر هاملت شکسپیر: «چیزی در دولت دانمارک فاسد است!») هم ازاینرو، جامعه به قدرت انقلابی «تخیلِ خلاق» نیازمند میشود.
🔸در اینجا دموکراسی سلبی و تنزیهی در جستجوی یافتن شیوههای نوین بیان خواست و ارادهٔ ملی مردم و مکملِ مصحّح دموکراسی ایجابی است.
فرانسه سرزمینی است که بهلحاظ تاریخی خود را پیشگام انقلابهای عصر جدید در راه آرمانهای عدالت و آزادی و همبستگی میخواند. همان «انقلاب کبیر»ی که پس از طی دو سده، توانست با تثبیت دستآوردهای جمهوری و دموکراسی یک اتوپیای در آغاز انتزاعی را به نظامی انضمامی و کارکردی مبدل سازد. آن انقلاب اما در راه تحقق آرمان عدالت به توفیق مطلوب نرسید و بحران ساختاری نظام سرمایهسالار و سیاست اقتصادی «نولیبرال» غالب امروزه در کشورهای اروپایی و امریکا هر یک بهگونهای رُخ مینماید (بحرانی که در دههٔ اخیر در اروپای جنوبی از یونان شروع شد و به اسپانیا و ایتالیا و..امروز به فرانسه رسیده است).
🔸جنبش «ساختارگشا»ی اعتراضی-مطالباتیِ «جلیقه زردها*»، «شالودهشکن» نیست و فقط خصلتی منفی و مخرّبِ وضعِ موجود ندارد، بلکه بهدنبالِ یافتِ اشکالی بدیل در همهٔ عرصههاست (چنانکه منشور آنها چنین گواهی میدهد):
۱- اقتصاد و اشتغال: بازبینی قانوناساسی بویژه در حوزهٔ مالیاتی؛ افزایش دستمزدها (و استخدام در بخش دولتی)؛ ساخت گستردهٔ مسکن اجتماعی؛ مقابله با انحصارگرایی بانکها (و لغو بدهیها)؛
۲- سیاست: بازبینی قانوناساسی؛ ممنوعسازی لابیها وشبکههای نفوذ؛ خروج از اتحادیهٔ اروپا؛ مبارزه با فرارهای مالیاتی در بورس؛ توقف خصوصیسازیها (پسگرفتن اموال عمومی)؛ جمعآوری دستگاههای خودکار جریمه از جادهها؛ حذف ایدئولوژی از نظام آموزش-و-پرورش؛ افزایش بودجهٔ اختصاصی برای تأمین عدالت اجتماعی؛ شکستن انحصار رسانهای؛ تضمین آزادی شهروندان؛
۳- بهداشت و محیطزیست: وادارسازی تولیدکنندگان به تأمین قطعات (در مقابله با کهنگی تعمدی)؛ ممنوعسازی تجاریسازی مواد بستهبندی آلاینده (بطریهای پلاستکی و..)؛ مقابله با نفوذ لابراتورهای دارویی؛ ممنوعسازی محصولات دستکاریشدهٔ ژنتیکی (و کودهای سرطان آور و..)؛ بازصنعتیسازی کشور بهمنظور کاهش واردات و آلودگی؛
۴- ژئوپلتیک: خروج از ناتو؛ توقف غارت و مداخله سیاسی-نظامی در افریقا؛ منع مهاجرتهای فاقد امکان پذیریش و ادغام اجتماعی؛ احترام به معاهدهها و حقوق بینالملل.
❇️ توضیح: داشتن «جلیقهٔ زرد» شبنما، مانند چرخ زاپاس و جعبه کمکهای اولیه در صندوق عقب ماشینها برای مواقع خطر و ضرورت تعمیر ماشین در جادههای فرانسه اجباری است؛ لذا این جنبش که در اعتراض به گرانی سوخت و عوارض جادهها شروع شد، بشکل نمادین این سمبول را برگزیده است.
📌تصویر پیوست «منشور جلیقه زردها»می باشد.
#جلیقه_زرد
#دموکراسی_سلبی
#بحران_ساختاری
#اعتراض_راهگشا
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔹شبحی بر فرانسه سایه افکنده است، شبح دموکراسیِ سلبی. فراسوی نظام حاکم و احزاب و سندیکاهای سنتی، نهادهای رسمی بیان و رفع اختلافات و مطالبات، و برغم همهٔ دست-و-پا زدنهای بیهودهٔ راست و چپ افراطی، جنبشِ اعتراضیِ جاری را هیچکس نمایندگی نمیکند.
🔹وحشتِ نخبگانی که به نام مردمسالاری بر مردم حکومت میکنند از رشد جنبش در این ابعاد بیسابقه، لااقل از می ۶۸ بدینسو، درککردنی است. آنارشیستی، پوپولیستی، ناسیونالیستی، آشوبگر، ... انواع تیرهای زهرآگین، سوءظنها و اتهامات، از هر سو علیه این حرکت روانه شدهاست، تا شاید یکی از این برچسبها بتواند سیمای این اعتراض برحق و سراسری را مخدوش سازد. حمایت اکثریت مطلق مردم در نظرسنجیها اما اثبات میکند که نظام دموکراسی صوری نمایندگی در جایی معیوب عمل میکند (و به تعبیر هاملت شکسپیر: «چیزی در دولت دانمارک فاسد است!») هم ازاینرو، جامعه به قدرت انقلابی «تخیلِ خلاق» نیازمند میشود.
🔸در اینجا دموکراسی سلبی و تنزیهی در جستجوی یافتن شیوههای نوین بیان خواست و ارادهٔ ملی مردم و مکملِ مصحّح دموکراسی ایجابی است.
فرانسه سرزمینی است که بهلحاظ تاریخی خود را پیشگام انقلابهای عصر جدید در راه آرمانهای عدالت و آزادی و همبستگی میخواند. همان «انقلاب کبیر»ی که پس از طی دو سده، توانست با تثبیت دستآوردهای جمهوری و دموکراسی یک اتوپیای در آغاز انتزاعی را به نظامی انضمامی و کارکردی مبدل سازد. آن انقلاب اما در راه تحقق آرمان عدالت به توفیق مطلوب نرسید و بحران ساختاری نظام سرمایهسالار و سیاست اقتصادی «نولیبرال» غالب امروزه در کشورهای اروپایی و امریکا هر یک بهگونهای رُخ مینماید (بحرانی که در دههٔ اخیر در اروپای جنوبی از یونان شروع شد و به اسپانیا و ایتالیا و..امروز به فرانسه رسیده است).
🔸جنبش «ساختارگشا»ی اعتراضی-مطالباتیِ «جلیقه زردها*»، «شالودهشکن» نیست و فقط خصلتی منفی و مخرّبِ وضعِ موجود ندارد، بلکه بهدنبالِ یافتِ اشکالی بدیل در همهٔ عرصههاست (چنانکه منشور آنها چنین گواهی میدهد):
۱- اقتصاد و اشتغال: بازبینی قانوناساسی بویژه در حوزهٔ مالیاتی؛ افزایش دستمزدها (و استخدام در بخش دولتی)؛ ساخت گستردهٔ مسکن اجتماعی؛ مقابله با انحصارگرایی بانکها (و لغو بدهیها)؛
۲- سیاست: بازبینی قانوناساسی؛ ممنوعسازی لابیها وشبکههای نفوذ؛ خروج از اتحادیهٔ اروپا؛ مبارزه با فرارهای مالیاتی در بورس؛ توقف خصوصیسازیها (پسگرفتن اموال عمومی)؛ جمعآوری دستگاههای خودکار جریمه از جادهها؛ حذف ایدئولوژی از نظام آموزش-و-پرورش؛ افزایش بودجهٔ اختصاصی برای تأمین عدالت اجتماعی؛ شکستن انحصار رسانهای؛ تضمین آزادی شهروندان؛
۳- بهداشت و محیطزیست: وادارسازی تولیدکنندگان به تأمین قطعات (در مقابله با کهنگی تعمدی)؛ ممنوعسازی تجاریسازی مواد بستهبندی آلاینده (بطریهای پلاستکی و..)؛ مقابله با نفوذ لابراتورهای دارویی؛ ممنوعسازی محصولات دستکاریشدهٔ ژنتیکی (و کودهای سرطان آور و..)؛ بازصنعتیسازی کشور بهمنظور کاهش واردات و آلودگی؛
۴- ژئوپلتیک: خروج از ناتو؛ توقف غارت و مداخله سیاسی-نظامی در افریقا؛ منع مهاجرتهای فاقد امکان پذیریش و ادغام اجتماعی؛ احترام به معاهدهها و حقوق بینالملل.
❇️ توضیح: داشتن «جلیقهٔ زرد» شبنما، مانند چرخ زاپاس و جعبه کمکهای اولیه در صندوق عقب ماشینها برای مواقع خطر و ضرورت تعمیر ماشین در جادههای فرانسه اجباری است؛ لذا این جنبش که در اعتراض به گرانی سوخت و عوارض جادهها شروع شد، بشکل نمادین این سمبول را برگزیده است.
📌تصویر پیوست «منشور جلیقه زردها»می باشد.
#جلیقه_زرد
#دموکراسی_سلبی
#بحران_ساختاری
#اعتراض_راهگشا
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نوشریعتی ، به چه معنا؟
❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند
🌱پیرامون چشمانداز «نوشریعتی»
🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلقخاطر به افق فکری شریعتی، اختلافنظراتشان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.
🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سدههای میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوتهای کوتاهمدت «دوران شریعتی» (دههی پنجاه هجریشمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگراییها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُستمدرن و پسانولیبرال) سخن میگوییم.
🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریهها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهاییبخش)؛ «نقادیگری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواهی و عدالتطلبی رادیکال؛
🔹سوءبرداشتهایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).
🔸چشمانداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ میگوید.
🔸این چشمانداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی بهسوی نوعی زیستبومشناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) میگرود و سبک زندکی تازهای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ میکند.
🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراهرسنده) است: از آزادیهای سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاحگری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحولطلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونتآمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.
🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، ایناست که خود را در تداوم پروژهی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستانها تعقیب میکردند و آن بازخوانی تجربهی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه که بهقول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!
#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دینپیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_در_راه
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
❇️ نشست ماهنامه «ایران فردا» با احسان شریعتی، و همچنین با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند
🌱پیرامون چشمانداز «نوشریعتی»
🔸معنای «سمپوزیوم» این بود که نخست پژوهشگرانی با پیشینه¬ی تعلقخاطر به افق فکری شریعتی، اختلافنظراتشان را با یکدیگر به بحث بگذارند، تا جامعه بفهمد که سخن از چه کسی است؟ و در چه سطح و عمقی؟ تا در مرحله بعد بتوانند وارد گفتگو با منتقدان و دگراندیشان شوند.
🔸منظور شریعتی در ارزیابی «دوران» اجتماعی و نه تقویمی (خروج از سدههای میانه و ورود به عصر رنسانس)، دوران بلندمدت است، اما ما از تفاوتهای کوتاهمدت «دوران شریعتی» (دههی پنجاه هجریشمسی) با دوران خود(دهه نود)، در سطح ایران و منطقه و جهان اسلام(برآمدن بنیادگراییها)، و در جهان (اندیشه جهانی: پساپُستمدرن و پسانولیبرال) سخن میگوییم.
🔹«میراث» شریعتی (و آخرین نظریهها) چیست؟ «آزادی، برابری، عرفان»؛ اسلام¬شناسی فلسفی(هستی-انسانشناختی؛ توحید (الهیاتِ سلبی وجودی-اجتماعی، انتقادی-رهاییبخش)؛ «نقادیگری ایدئولوژیک سنّت»، و آزادیخواهی و عدالتطلبی رادیکال؛
🔹سوءبرداشتهایی که پیرامون میراث فکری شریعتی ایجاد شده حول سه محور بوده: یکی سوءتفاهم در مفهوم (نقد) «ایدئولوژیک» دین¬، دیگر برداشت «هویت»گرایانهٔ دینی-قومی از دعوت «بازگشت به خویش»، و سوم، تفسیر غیردموکراتیک از تز «امت-امامت» (دموکراسی متعهد و مهتدی).
🔸چشمانداز «نوشریعتی» با درافکندن طرح نو-بازآفرینی یا «ابداع خویشتن»، به پرسش کدام «بازگشت» (در برابر «برگشت»های بنیادگرایانه) و کدامین خویشتن؟ (در برابر انواع «خود»محوری فرهنگ و تمدنی در برابر «دیگری»ها)، پاسخ میگوید.
🔸این چشمانداز با بازخوانی فلسفی (هستی¬گرایانه) «میراث» شریعتی بهسوی نوعی زیستبومشناسی ژرفایی (اکولوژی عمیق) میگرود و سبک زندکی تازهای، متناسب جغرافیای سیاسی سرزمین ایران را در طرح توسعهٔ خویش تبلیغ میکند.
🔹محور بعد «آزادسازیِ آزادی» (دموکراسی ازراهرسنده) است: از آزادیهای سیاسی و حقوق بشر-و-شهروند گرفته تا آزادگی معنوی-فلاح.
•محور بعد، بُعد عدالت و برابری است و تشریح نسبت آن با راه رشد و طرح «توسعه» خودويژهٔ ما؛ بازتعریفی از بینش اقتصادی سوسیال-دموکراتیک شریعتی در برابر انواع سوسیالیسم دولتی از سویی، و در قیاس با انواع سوسیالیسم شورائی و تعاونی و خودگردان و..، از دیگرسو. و بالاخره، خطمشی نوشریعتی «اصلاح انقلابی» است. اصلاحگری «رفرماتور»ی که برای ما یک تحولطلبی بنیادی است، نه رفرمیسمی سازشکار از بالا؛ و نه انقلابیگری رولوسیونیستی و خشونتآمیز از پایین؛ بلکه راه سومی است که از یک انقلاب فرهنگیِ معنوی وجودی در سطح فردی و جمعی می¬گذرد.
🔹نقد ما از نواندیشان دینی پس از انقلاب، ایناست که خود را در تداوم پروژهی رنسانس-رفُرماسیون دینی (مسیر سیدجمال-اقبال)، تعریف نکردند. متدولوژی ما اما، همان روشی است که پرتستانها تعقیب میکردند و آن بازخوانی تجربهی نبوی است، با بازگشت و بازخوانی «متن»، به همان گونه که بهقول اقبال، گویی بار دیگر قرآن باید بر ما وحی شود!
#نوشریعتی
#دوران
#سمپوزیوم
#بنیادگرایی
#نولیبرالیسم
#پسامدرن
#نقد_ایدئولوژیک_سنت_دینی
#نواندیشی_نوزایی_دینپیرایی
#سوسیال_دمکراسی_معنوی
#دموکراسی_در_راه
#سوسیالیسم_شورایی
#ابداع_خویشتن
#الهیات_سلبی
#پروژه_آگاهی_بخشی
#اصلاح_انقلابی
#ماهنامه_ایران_فردا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای خواندن کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/نوشریعتی-به-چه-معنا-01-14
Telegraph
«نوشریعتی، به چه معنا ؟»
«نوشریعتی» (نشستی در گفتگو با احسان شریعتی، با حضور محمود عمرانی، سعید مدنی، سعید درودی، محمد رضایی، حامد سحابی، و ابوطالب آدینهوند) - ا.آدینهوند: سال گذشته حلقهای از روشنفکران با پیشینهی افق فکری شریعتی، با همه تفاوتها سخن از نوشریعتی گفتند و آنرا…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸شریعتی به «دموکراسی رادیکال» باور داشت (مردمسالاری مستقیم شورایی)
🖋احسان شریعتی
☀️بمناسبت ۲ آذر ۸۶مین زادروز آموزگار «مردم» علی شریعتی
🔸«مردم» در اندیشه شریعتی از جهانبینی فلسفی او میآید؛ آنجا که میگوید در جهانبینی توحیدی و در خوانش قرآنی در حوزههای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی میتوانید جای «الله»، «ناس» را بگذارید؛ یعنی در همه عرصههای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی مردم نمایندهٔ خدا هستند یا اراده و دست خدا از آستین خلق برون میآید. بهاینترتیب مبنای مردمسالاری در اندیشه شریعتی نوع جهانبینی و هستیشناسی او، یعنی توحید، است.
🔹دکتر شریعتی در آن مقطع مشخص تاریخی نیل به دموکراسی را با طی یک دوره گذار ممکن میدانست. و این «تز» تحتتأثیر جنبشهای رها شده از استعمار که در کنفرانس باندونگ ۲۴ کشور آسیایی و افریقایی و بعدها جنبش «غیرمتعهدها» بهرهبری نهرو و ناصر و..، اعلام کرده بودند که پس از کسب استقلال، از طریق «دموکراسی متعهد و مهتدی» به سوی دموکراسی پیش میروند. از سوی دیگر، شریعتی از این نمونه برای فهم و تبیین مفهوم امامت در تشیع که بهشکل خاصی قایل به تداوم نوعی رهبری فکری است، استفاده میکند. تشیع به این قائل است که در دورهٔ غیبت، دوره امامت خاص یا در تداوم نبوت پایان مییابد و در نگاه شریعتی در این دوران است که رهبری عقیدتی فرهمند فردی در چند نسل تمام میشود و دموکراسی آغاز میشود (مشابه تعریف «خاتمیت» نزد اقبال لاهوری که معادل استقلال رأی آدمی از انتقال وحی توسط پیامبران است).
🔸ماهیت اندیشه و پیام شریعتی بهعنوان یکی از معلمان اعتراض و انقلاب علیه استبداد و سلطه و اقتدارگاه خوب فهمیده نشده است. تفکر او عمیقا مردمسالارانه بود و استقلال، آزادی و عدالت جزء ذاتی آرمانهای اصلی و اساسی شریعتی بود. این حکایت در اندیشه و راهکار «نوشریعتی»ها تا تحقق کامل طرحهای توسعهای که به عدالت و آزادی و عرفان یا همبستگی معنوی بینجامد، همچنان باقی است، چراکه موانع و مشکلاتی که هنوز در برابر مردم وجود دارد، نشان میدهد که اندیشه و منش اعتراضی شریعتیوار همچنان زنده و مطرح است و مدافع خواستهای حقطلبانه مردم و مطالبهگر از مسئولان، تا رفتار و شیوه برخورد و مدیریت خود را در مواجهه با بحران معیشتی-اجتماعی و حقوقی-سیاسی حاد کنونی، «اصلاح» کنند.
📌متن فوق طی بحثی که در میز گردی با دکتر صادق زیبا کلام و دکتر سعید مدنی در روزنامه شرق به مناسبت هشتادششمین تولد دکتر علی شریعتی مطرح گردید.
#حقوق_مردم
#دموکراسی_رادیکال
#آموزگار
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای مشاهده مطالعه متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://b2n.ir/627421
🖋احسان شریعتی
☀️بمناسبت ۲ آذر ۸۶مین زادروز آموزگار «مردم» علی شریعتی
🔸«مردم» در اندیشه شریعتی از جهانبینی فلسفی او میآید؛ آنجا که میگوید در جهانبینی توحیدی و در خوانش قرآنی در حوزههای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی میتوانید جای «الله»، «ناس» را بگذارید؛ یعنی در همه عرصههای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی مردم نمایندهٔ خدا هستند یا اراده و دست خدا از آستین خلق برون میآید. بهاینترتیب مبنای مردمسالاری در اندیشه شریعتی نوع جهانبینی و هستیشناسی او، یعنی توحید، است.
🔹دکتر شریعتی در آن مقطع مشخص تاریخی نیل به دموکراسی را با طی یک دوره گذار ممکن میدانست. و این «تز» تحتتأثیر جنبشهای رها شده از استعمار که در کنفرانس باندونگ ۲۴ کشور آسیایی و افریقایی و بعدها جنبش «غیرمتعهدها» بهرهبری نهرو و ناصر و..، اعلام کرده بودند که پس از کسب استقلال، از طریق «دموکراسی متعهد و مهتدی» به سوی دموکراسی پیش میروند. از سوی دیگر، شریعتی از این نمونه برای فهم و تبیین مفهوم امامت در تشیع که بهشکل خاصی قایل به تداوم نوعی رهبری فکری است، استفاده میکند. تشیع به این قائل است که در دورهٔ غیبت، دوره امامت خاص یا در تداوم نبوت پایان مییابد و در نگاه شریعتی در این دوران است که رهبری عقیدتی فرهمند فردی در چند نسل تمام میشود و دموکراسی آغاز میشود (مشابه تعریف «خاتمیت» نزد اقبال لاهوری که معادل استقلال رأی آدمی از انتقال وحی توسط پیامبران است).
🔸ماهیت اندیشه و پیام شریعتی بهعنوان یکی از معلمان اعتراض و انقلاب علیه استبداد و سلطه و اقتدارگاه خوب فهمیده نشده است. تفکر او عمیقا مردمسالارانه بود و استقلال، آزادی و عدالت جزء ذاتی آرمانهای اصلی و اساسی شریعتی بود. این حکایت در اندیشه و راهکار «نوشریعتی»ها تا تحقق کامل طرحهای توسعهای که به عدالت و آزادی و عرفان یا همبستگی معنوی بینجامد، همچنان باقی است، چراکه موانع و مشکلاتی که هنوز در برابر مردم وجود دارد، نشان میدهد که اندیشه و منش اعتراضی شریعتیوار همچنان زنده و مطرح است و مدافع خواستهای حقطلبانه مردم و مطالبهگر از مسئولان، تا رفتار و شیوه برخورد و مدیریت خود را در مواجهه با بحران معیشتی-اجتماعی و حقوقی-سیاسی حاد کنونی، «اصلاح» کنند.
📌متن فوق طی بحثی که در میز گردی با دکتر صادق زیبا کلام و دکتر سعید مدنی در روزنامه شرق به مناسبت هشتادششمین تولد دکتر علی شریعتی مطرح گردید.
#حقوق_مردم
#دموکراسی_رادیکال
#آموزگار
#هشتاد_ششمین_تولد_شمع
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای مشاهده مطالعه متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://b2n.ir/627421
Telegraph
شریعتی به «دموکراسی رادیکال» باور داشت (مردمسالاری مستقیم شورایی)
🖋احسان شریعتی ☀️بمناسبت ۲ آذر ۸۶مین زادروز آموزگار «مردم» علی شریعتی-- «مردم» در اندیشه شریعتی از جهانبینی فلسفی او میآید؛ آنجا که میگوید در جهانبینی توحیدی و در خوانش قرآنی در حوزههای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی میتوانید جای «الله»، «ناس» را بگذارید؛…
🖌آرمان ذاکری
📌از ایران تا شیلی:سیاستهای نو لیبرالی علیه دموکراسی
🔹به جان آمدهاند. از سانتیاگوی شیلی تا بیروت لبنان، از پاریس فرانسه تا بغداد عراق؛ ما به هیچوجه آنقدرها که فکر میکنیم «خاص» نیستیم. در این سالها تحت هژمونی بومیگرایان و پستمدرنها و ایرانشهریها، زیادی بر «خاص» بودن ما و وضعیتمان تأکید شده است. مردم ایران و سیاستمدارانشان، از تحلیل منطق «عام» و جهانی حاکم بر سرنوشتشان باز ماندهاند
...
🔸جوامع از خود دفاع میکنند؛ به نام یا به ننگ. مردم ناراضیاند. به تنگ آمدهاند از ریاضت مدام و آیندهی مبهم. جلیقهزردها در فرانسه انگار حرف دل مردمان خاورمیانه را میخوانند «آنها وعدهی عدالت دادند … عجب مضحکه … مسئولین دروغگویند … هیچچیز را رها نمیکنیم.»
...
🔹گرانکردن قیمت بنزین، فقط بخشی از برنامهی پیشنهادی نولیبرالی برای تغییر وضعیت کشور بوده است. نولیبرالها در چند ماه گذشته داد و هوار فراوانی بر سر «یارانهی پنهان» همهی حاملهای انرژی به راه انداختهاند. از نظر آنها گرانشدن قیمت بنزین، فقط مرحلهی اول و اجرای ناقص «برنامه»ای است که طی آن میبایست بهتدریج هم قیمت بنزین مجددا گران شود و تعیین قیمت آن به بازار واگذار شود. هم برق و گاز و گازوییل و … گران شوند. از نظر آنها تا اجرای کامل برنامهی نولیبرالی، محو کامل دخالت دولت در اقتصاد و واگذاری تعیین همهی قیمتها به بازار آزاد هنوز مسیر طولانی باقیمانده است. مسیری که تا جایی که شرایط اجازه میدهد باید آن را پیش برد. «هزینهی جراحی» بیش از اینهاست. فقرا باید بپردازندش. ثروتمندان «سرمایهداری رفاقتی» را باکی نیست. آنها سود خود را میکنند، فقرا چهطور؟
...
🔸مردم، سیاستمداران، ساختارهای اجتماعی و سایر پدیدههای غیر اقتصادی، محاسبات اقتصاددانها را برهم میزنند. چون واقعیت اجتماعی قابلتقلیل به واقعیت اقتصادی نیست. همه از نشنیدن صدای اجتماع ضرر کردهاند.
...
🔹فقط یک راهحل وجود دارد: دموکراسی؛ هرچه بیشتر دموکراسی. سیاست خارجی و داخلی و اقتصاد و انتخابات و مردم، هیچ یک از هم جدا نیستند. همه را باید به مردم واگذار کرد. بدون آزادی، بدون دموکراسی، بدون حقّ تشکلیابی و اعتراض و مذاکره، بدون دفاع از حقّ آموزش و بهداشت و مسکن و کار، بدون حقّ تصمیمگیری دربارهی اساسیترین مسائل حیات اجتماعی، هیچ مبارزهای با فساد معنادار نیست. همچنان که هیچ مقاومتی در برابر دشمن خارجی. بگذاریم مردم به میدان بیایند و جامعه را نجات دهند، با همهی تکثر و تنوع و تفاوتهایشان.
👉https://wp.me/p2GDHh-3xi
#دموکراسی
#سیاستهای_نولیبرالی
#اعتراضات
#اکنون_ما_شریعتی
#آرمان_ذاکری
🆔 @shariati40
📌از ایران تا شیلی:سیاستهای نو لیبرالی علیه دموکراسی
🔹به جان آمدهاند. از سانتیاگوی شیلی تا بیروت لبنان، از پاریس فرانسه تا بغداد عراق؛ ما به هیچوجه آنقدرها که فکر میکنیم «خاص» نیستیم. در این سالها تحت هژمونی بومیگرایان و پستمدرنها و ایرانشهریها، زیادی بر «خاص» بودن ما و وضعیتمان تأکید شده است. مردم ایران و سیاستمدارانشان، از تحلیل منطق «عام» و جهانی حاکم بر سرنوشتشان باز ماندهاند
...
🔸جوامع از خود دفاع میکنند؛ به نام یا به ننگ. مردم ناراضیاند. به تنگ آمدهاند از ریاضت مدام و آیندهی مبهم. جلیقهزردها در فرانسه انگار حرف دل مردمان خاورمیانه را میخوانند «آنها وعدهی عدالت دادند … عجب مضحکه … مسئولین دروغگویند … هیچچیز را رها نمیکنیم.»
...
🔹گرانکردن قیمت بنزین، فقط بخشی از برنامهی پیشنهادی نولیبرالی برای تغییر وضعیت کشور بوده است. نولیبرالها در چند ماه گذشته داد و هوار فراوانی بر سر «یارانهی پنهان» همهی حاملهای انرژی به راه انداختهاند. از نظر آنها گرانشدن قیمت بنزین، فقط مرحلهی اول و اجرای ناقص «برنامه»ای است که طی آن میبایست بهتدریج هم قیمت بنزین مجددا گران شود و تعیین قیمت آن به بازار واگذار شود. هم برق و گاز و گازوییل و … گران شوند. از نظر آنها تا اجرای کامل برنامهی نولیبرالی، محو کامل دخالت دولت در اقتصاد و واگذاری تعیین همهی قیمتها به بازار آزاد هنوز مسیر طولانی باقیمانده است. مسیری که تا جایی که شرایط اجازه میدهد باید آن را پیش برد. «هزینهی جراحی» بیش از اینهاست. فقرا باید بپردازندش. ثروتمندان «سرمایهداری رفاقتی» را باکی نیست. آنها سود خود را میکنند، فقرا چهطور؟
...
🔸مردم، سیاستمداران، ساختارهای اجتماعی و سایر پدیدههای غیر اقتصادی، محاسبات اقتصاددانها را برهم میزنند. چون واقعیت اجتماعی قابلتقلیل به واقعیت اقتصادی نیست. همه از نشنیدن صدای اجتماع ضرر کردهاند.
...
🔹فقط یک راهحل وجود دارد: دموکراسی؛ هرچه بیشتر دموکراسی. سیاست خارجی و داخلی و اقتصاد و انتخابات و مردم، هیچ یک از هم جدا نیستند. همه را باید به مردم واگذار کرد. بدون آزادی، بدون دموکراسی، بدون حقّ تشکلیابی و اعتراض و مذاکره، بدون دفاع از حقّ آموزش و بهداشت و مسکن و کار، بدون حقّ تصمیمگیری دربارهی اساسیترین مسائل حیات اجتماعی، هیچ مبارزهای با فساد معنادار نیست. همچنان که هیچ مقاومتی در برابر دشمن خارجی. بگذاریم مردم به میدان بیایند و جامعه را نجات دهند، با همهی تکثر و تنوع و تفاوتهایشان.
👉https://wp.me/p2GDHh-3xi
#دموکراسی
#سیاستهای_نولیبرالی
#اعتراضات
#اکنون_ما_شریعتی
#آرمان_ذاکری
🆔 @shariati40
نقد اقتصاد سیاسی
از ایران تا شیلی: سیاستهای نولیبرالی علیه دموکراسی / آرمان ذاکری
فقط یک راهحل وجود دارد: دموکراسی؛ هرچه بیشتر دموکراسی. سیاست خارجی و داخلی و اقتصاد و انتخابات و مردم، هیچ یک از هم جدا نیستند. همه را باید به مردم واگذار کرد. بدون آزادی، بدون دموکراسی، بدون حقّ…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«داو بازی»
🔸(انتخاب میان کدامین گزینه)؟
📌احسان شریعتی در گفتگو با روزنامه شرق: ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
🔆بخش هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
🔸در ایران ما با سابقه پیش و پس از اسلام تجربه دموکراسی نهادینه نشده است. ما نه در اندیشه و نه در عمل، به شکل نهادینه و ساختاری، دموکراسی را تجربه نکردهایم. لذا هنگامی که دموکراسی میآمده بسیاری از ابهامات حتی برای خود مردم و نیروهای فرهنگی پیشقراول مثل روشنفکران در دوره مشروطه به وجود میآید، با اینکه هرکدام بخشی از ایدههای دموکراسی را میآورند در مجموع میتوان گفت پایه و مایه فلسفی محکمی ندارد. حتی برای روحانیت که یکی از نیروهای اصلی انقلاب مشروطه و انقلابها و نهضتهای بعدی بودند، هم دموکراسی خیلی عمیق تبیین نشده بود.
🔹به طور کلی قرار این بود که پیشنویس قانون اساسی که نظام جمهوری متعارف بود به رأی گذاشته شود. اما این پیش نیامد. اتفاقا بنا بر اصرار برخی از شخصیتهای دموکرات و لیبرال مانند بازرگان و بنیصدر میخواستند ابتدا انتخابات مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی برگزار شود. اما در همان جلسه هم برخی مثل آقای هاشمی پیشبینی میکردند که ممکن است از اقصانقاط کشور شخصیتهایی بیایند که از نوع انقلابیِ سیاسی که در انقلاب نقش داشتند نباشند و ممکن بود جور دیگری فکر کنند که البته این اتفاق هم افتاد! در مجلس مؤسسان شخصیتهای ناشناخته و محافظهکارتر آمدند در نتیجه این مجلس محصول دیگری داشت و مورد انتقاد شخصیتهایی چون آیتالله طالقانی هم قرار گرفت.
🔸از زمان بنیصدر تاکنون بهجز شاید دولت مرحوم رجایی… صداوسیما از تقریبا تمام دولتها انتقاد میکند. یعنی صداوسیمای نظام، دولت و وزارت خارجهاش را زیر سؤال میبرد و مُبلغ ناکارآمدی و بیکفایتیهای دولت میشود. بنابراین مردم چه نتیجهای باید بگیرند؟ جمعبندی کلی این میشود که تغییر ساختاری اساسی لازم است.
🔹به زبان قانونی میبایست دیگر از حالت دوگانگی خارج شویم و دولتِ مدرن تأسیس شود. چهارمین تعریف از جمهوری، دولت یکپارچه و «تجزیهناپذیر» است، یعنی دولت به معنای مدرن بهخصوص یعنی حتی دولت از جامعه جدا میشود. یعنی دولت به دیگر نهادهای مدنی پاسخگو نیست و خود استقلال پیدا میکند و نظارت «نامرئی» به قول میشل فوکو پیدا میکند که در گذشته سابقه نداشته، در گذشته شاه را با خدم و حشم میدیدیم که مرئی بودند ولی الان دولت مدرن قدرت و سیادت نامرئی دارد و کاملا بر جامعه حاکم میشود و نظارت دارد. به این معانی و مصادیق ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
📌مطالعه کامل متن در لینک وبسایت احسان شریعتی
🖇http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1090
#انقلاب
#انتخابات
#جمهوری
#دموکراسی
#احسان_شریعتی
🔸(انتخاب میان کدامین گزینه)؟
📌احسان شریعتی در گفتگو با روزنامه شرق: ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
🔆بخش هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
🔸در ایران ما با سابقه پیش و پس از اسلام تجربه دموکراسی نهادینه نشده است. ما نه در اندیشه و نه در عمل، به شکل نهادینه و ساختاری، دموکراسی را تجربه نکردهایم. لذا هنگامی که دموکراسی میآمده بسیاری از ابهامات حتی برای خود مردم و نیروهای فرهنگی پیشقراول مثل روشنفکران در دوره مشروطه به وجود میآید، با اینکه هرکدام بخشی از ایدههای دموکراسی را میآورند در مجموع میتوان گفت پایه و مایه فلسفی محکمی ندارد. حتی برای روحانیت که یکی از نیروهای اصلی انقلاب مشروطه و انقلابها و نهضتهای بعدی بودند، هم دموکراسی خیلی عمیق تبیین نشده بود.
🔹به طور کلی قرار این بود که پیشنویس قانون اساسی که نظام جمهوری متعارف بود به رأی گذاشته شود. اما این پیش نیامد. اتفاقا بنا بر اصرار برخی از شخصیتهای دموکرات و لیبرال مانند بازرگان و بنیصدر میخواستند ابتدا انتخابات مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی برگزار شود. اما در همان جلسه هم برخی مثل آقای هاشمی پیشبینی میکردند که ممکن است از اقصانقاط کشور شخصیتهایی بیایند که از نوع انقلابیِ سیاسی که در انقلاب نقش داشتند نباشند و ممکن بود جور دیگری فکر کنند که البته این اتفاق هم افتاد! در مجلس مؤسسان شخصیتهای ناشناخته و محافظهکارتر آمدند در نتیجه این مجلس محصول دیگری داشت و مورد انتقاد شخصیتهایی چون آیتالله طالقانی هم قرار گرفت.
🔸از زمان بنیصدر تاکنون بهجز شاید دولت مرحوم رجایی… صداوسیما از تقریبا تمام دولتها انتقاد میکند. یعنی صداوسیمای نظام، دولت و وزارت خارجهاش را زیر سؤال میبرد و مُبلغ ناکارآمدی و بیکفایتیهای دولت میشود. بنابراین مردم چه نتیجهای باید بگیرند؟ جمعبندی کلی این میشود که تغییر ساختاری اساسی لازم است.
🔹به زبان قانونی میبایست دیگر از حالت دوگانگی خارج شویم و دولتِ مدرن تأسیس شود. چهارمین تعریف از جمهوری، دولت یکپارچه و «تجزیهناپذیر» است، یعنی دولت به معنای مدرن بهخصوص یعنی حتی دولت از جامعه جدا میشود. یعنی دولت به دیگر نهادهای مدنی پاسخگو نیست و خود استقلال پیدا میکند و نظارت «نامرئی» به قول میشل فوکو پیدا میکند که در گذشته سابقه نداشته، در گذشته شاه را با خدم و حشم میدیدیم که مرئی بودند ولی الان دولت مدرن قدرت و سیادت نامرئی دارد و کاملا بر جامعه حاکم میشود و نظارت دارد. به این معانی و مصادیق ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
📌مطالعه کامل متن در لینک وبسایت احسان شریعتی
🖇http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1090
#انقلاب
#انتخابات
#جمهوری
#دموکراسی
#احسان_شریعتی
وب سایت رسمی احسان شریعتی
«داو بازی» انتخابات
انتخابکردن همانطور که متفکرانی چون سارتر بدرستی گفتهاند خودویژگی اصلی انسان است. انسان یعنی آزادی و انتخاب، هرچند متعین در یک موقعیت و محصور واقعبودگی که...
Forwarded from ایران فردا
🔴 "قیام" سیتیر؛ دموکراسی علیه دموکراسی
🔷محمد حیدرزاده
@iranfardamag
🔺 تقریرِ روایتِ تاریخیِ جامع و مانع، تقریبا ممتنع است یا به عبارتی نمیتوان همه را حول آن متفق القول گرداند، اما فکت یا امرِ واقعِ تاریخی تا حدی از این گریزپایی مصون است و میتوان آن را حاصل کرد. برای مثال احداث راه آهن توسط رضا شاه پهلوی به مثابه یک امر واقع تاریخی، به نظر میرسد برای کسی محل مناقشه نباشد اما اینکه راه آهنی که او در کریدور شمال –جنوب ایران احداث میکند طرحی موفق است یا خیر؟ (برای مثال بجای آن به احداث جادههای شوسه و زیرسازی جادهای بین شهری و روستایی کمک میکرد، یا کریدور شرق به غرب را احداث میکرد) بعنوان یک روایت تاریخی به نظر نمیرسد که بتواند به محل اجماعی مورد وثوق همهی مورخین و مفسرین تاریخ واقع شود. از این رو ما با روایاتِ تاریخیِ مختلف از امور واقع تاریخیِ مشخص روبروییم که بر مبنای اینکه به چه چیزی میاندیشیم و احتمالا در پی چه چیزی خواهیم بود به گزینش آن روایات تاریخی یا در برخی موارد به ساخت روایت تاریخی مد نظرمان دست خواهیم زد.
▪️ اکنون با در نظر گرفتن نکتهی مزبور، رهبری نهضتی تاریخی را تصور کنید که از پی رفت و آمد قدرتهای سیاسی، عموما مرکز منازعات و محل حملهای بیامان است. آیا میتوان به برساخت روایتی پیرامون او امیدوار بود که مورد وثوق همهی صاحبنظران در این حوزه باشد؟ به احتمال قریب به یقین خیر. اما از میانه این منازعات سیاسی چیزی را میتوان پدیدار کرد، چیزی که در واقع خود تا حدی از پس غبارهای زودگذر آشکار میشود اما تنها کسی میتواند آن را در نظر آورد و تنها کسی میتواند حضور استوار آن را نادیده نگیرد که خود در سمت و سوی هیچ کدام از طرفهای منازعه قرار نگرفته باشد. چرا که درهر سوی این جنگِ روایتی که با تمام قوا برقرار است، حیات خود را در ناپیدایی او مییابد.
🔺ذکر این نکته حائز اهمیت است که گزینشِ روایتِ تاریخی بستگی وثیقی با آن چیزی دارد که گزینشگر در پی آن است یا آن را نمایندگی میکند. از این رو جریان یا نهضتی تاریخی و به همین منوال رجل یا کاراکتر تاریخی نیز طرز فکری در نحوهی اداره سیاست و اجتماع را نمایندگی میکند که در واقع محل تلاقی گزینشگر و گزینش شده، یا به عبارتی مورخ/مشاهدهگرِ تاریخ و کارگزار/عاملِ تاریخی است. به تعبیری آن ایدههای سیاسی و اجتماعی مشترک است که در نهایت ما را در کنار جریانات تاریخی در گذشته و در آینده قرار داده و خواهد داد.
▪️ بنابراین نزدیکی و یا اعلام وفاداری به نیروهای سیاسی مشخصی در تاریخ و به عبارتی دقیقتر، گزینش روایت همدلانه با نیروی ذکر شده، خود بیانگر نزدیکی به آن ایدههای سیاسی و اجتماعیای خواهد بود که نیروی تاریخی و یا نهضت و کاراکتر تاریخی را پدید آورده است. اکنون نهضتی را که پیشتر ذکر آن رفت، تصور کنید که رهبریِ آن نهضت، از بدو تاسیسش تا به امروز مورد هجمهای بی وقفه باشد. این امر بیانگر چه چیزی است؟ در واقع اگر چه حملات بسوی رجل تاریخی است که نشانه میرود اما در سطح عمیقتری از آنچه جریان دارد، این حملات بسوی ایدههایی است که کاراکتر تاریخی محقق کرده است. واقع امر این است که رجال تاریخی به سکون و آرامش گذشته پیوستهاند و تاخت و تاز ما نه برای آنکه از برآمدن مجدد آنها هراسی بر دل راه داده باشیم بلکه از آن روست که آن ایدههای سیاسی و اجتماعی مجددا راه خود را در میان مردمانی هم عصر خود بازیابند. از این معبر آنگاه که ردای دادستان را بر تن کرده باشیم و این سو و آن سو بدنبال محاکمهی نهضتها و رجال تاریخی دوران باشیم، تنها در حال محاکمهی افکار و اندیشههای آنان خواهیم بود.
🔺از این رو آنچه از میان جدالهای تاریخی ناگزیر عیان میشود ایده و افکار پشتیبان رجل تاریخی است که در عین حال محل هجوم واقعی نیز هست. آنجا که اشباحی از قدرتی زوال یافته همچون زمانی که مستقر بود به همراهیِ قدرت استقرار یافتهی بدیلِ خود، بر نیرویی سیاسی در تاریخ میتازند، این پرسش بزرگ بر سر ناظری حقیقتجو آوار میشود که از اعماق آن نیروی تاریخی مگر چه چیزی برمیخیزد که هر دو نیروی تازنده حیات خود را از ناپیدایی او باز مییابند. بشارت چه چیزی سر بر آورده است که آن که دیگری را برانداخته است خود را در آئینهی بدیل خود میبیند؟...
متن کامل :
https://bit.ly/3v2lnpA
#دموکراسی
#نهضت_ملی
#واقعه_سیتیر
#محمد_مصدق
#نهضت_مشروطه
🔹تصویر : نمایی از مراسم تشییع شهدای ۳۰ تیر در گورستان ابن بابویه (شیخ صدوق) شهرری
https://t.me/iranfardamag
🔷محمد حیدرزاده
@iranfardamag
🔺 تقریرِ روایتِ تاریخیِ جامع و مانع، تقریبا ممتنع است یا به عبارتی نمیتوان همه را حول آن متفق القول گرداند، اما فکت یا امرِ واقعِ تاریخی تا حدی از این گریزپایی مصون است و میتوان آن را حاصل کرد. برای مثال احداث راه آهن توسط رضا شاه پهلوی به مثابه یک امر واقع تاریخی، به نظر میرسد برای کسی محل مناقشه نباشد اما اینکه راه آهنی که او در کریدور شمال –جنوب ایران احداث میکند طرحی موفق است یا خیر؟ (برای مثال بجای آن به احداث جادههای شوسه و زیرسازی جادهای بین شهری و روستایی کمک میکرد، یا کریدور شرق به غرب را احداث میکرد) بعنوان یک روایت تاریخی به نظر نمیرسد که بتواند به محل اجماعی مورد وثوق همهی مورخین و مفسرین تاریخ واقع شود. از این رو ما با روایاتِ تاریخیِ مختلف از امور واقع تاریخیِ مشخص روبروییم که بر مبنای اینکه به چه چیزی میاندیشیم و احتمالا در پی چه چیزی خواهیم بود به گزینش آن روایات تاریخی یا در برخی موارد به ساخت روایت تاریخی مد نظرمان دست خواهیم زد.
▪️ اکنون با در نظر گرفتن نکتهی مزبور، رهبری نهضتی تاریخی را تصور کنید که از پی رفت و آمد قدرتهای سیاسی، عموما مرکز منازعات و محل حملهای بیامان است. آیا میتوان به برساخت روایتی پیرامون او امیدوار بود که مورد وثوق همهی صاحبنظران در این حوزه باشد؟ به احتمال قریب به یقین خیر. اما از میانه این منازعات سیاسی چیزی را میتوان پدیدار کرد، چیزی که در واقع خود تا حدی از پس غبارهای زودگذر آشکار میشود اما تنها کسی میتواند آن را در نظر آورد و تنها کسی میتواند حضور استوار آن را نادیده نگیرد که خود در سمت و سوی هیچ کدام از طرفهای منازعه قرار نگرفته باشد. چرا که درهر سوی این جنگِ روایتی که با تمام قوا برقرار است، حیات خود را در ناپیدایی او مییابد.
🔺ذکر این نکته حائز اهمیت است که گزینشِ روایتِ تاریخی بستگی وثیقی با آن چیزی دارد که گزینشگر در پی آن است یا آن را نمایندگی میکند. از این رو جریان یا نهضتی تاریخی و به همین منوال رجل یا کاراکتر تاریخی نیز طرز فکری در نحوهی اداره سیاست و اجتماع را نمایندگی میکند که در واقع محل تلاقی گزینشگر و گزینش شده، یا به عبارتی مورخ/مشاهدهگرِ تاریخ و کارگزار/عاملِ تاریخی است. به تعبیری آن ایدههای سیاسی و اجتماعی مشترک است که در نهایت ما را در کنار جریانات تاریخی در گذشته و در آینده قرار داده و خواهد داد.
▪️ بنابراین نزدیکی و یا اعلام وفاداری به نیروهای سیاسی مشخصی در تاریخ و به عبارتی دقیقتر، گزینش روایت همدلانه با نیروی ذکر شده، خود بیانگر نزدیکی به آن ایدههای سیاسی و اجتماعیای خواهد بود که نیروی تاریخی و یا نهضت و کاراکتر تاریخی را پدید آورده است. اکنون نهضتی را که پیشتر ذکر آن رفت، تصور کنید که رهبریِ آن نهضت، از بدو تاسیسش تا به امروز مورد هجمهای بی وقفه باشد. این امر بیانگر چه چیزی است؟ در واقع اگر چه حملات بسوی رجل تاریخی است که نشانه میرود اما در سطح عمیقتری از آنچه جریان دارد، این حملات بسوی ایدههایی است که کاراکتر تاریخی محقق کرده است. واقع امر این است که رجال تاریخی به سکون و آرامش گذشته پیوستهاند و تاخت و تاز ما نه برای آنکه از برآمدن مجدد آنها هراسی بر دل راه داده باشیم بلکه از آن روست که آن ایدههای سیاسی و اجتماعی مجددا راه خود را در میان مردمانی هم عصر خود بازیابند. از این معبر آنگاه که ردای دادستان را بر تن کرده باشیم و این سو و آن سو بدنبال محاکمهی نهضتها و رجال تاریخی دوران باشیم، تنها در حال محاکمهی افکار و اندیشههای آنان خواهیم بود.
🔺از این رو آنچه از میان جدالهای تاریخی ناگزیر عیان میشود ایده و افکار پشتیبان رجل تاریخی است که در عین حال محل هجوم واقعی نیز هست. آنجا که اشباحی از قدرتی زوال یافته همچون زمانی که مستقر بود به همراهیِ قدرت استقرار یافتهی بدیلِ خود، بر نیرویی سیاسی در تاریخ میتازند، این پرسش بزرگ بر سر ناظری حقیقتجو آوار میشود که از اعماق آن نیروی تاریخی مگر چه چیزی برمیخیزد که هر دو نیروی تازنده حیات خود را از ناپیدایی او باز مییابند. بشارت چه چیزی سر بر آورده است که آن که دیگری را برانداخته است خود را در آئینهی بدیل خود میبیند؟...
متن کامل :
https://bit.ly/3v2lnpA
#دموکراسی
#نهضت_ملی
#واقعه_سیتیر
#محمد_مصدق
#نهضت_مشروطه
🔹تصویر : نمایی از مراسم تشییع شهدای ۳۰ تیر در گورستان ابن بابویه (شیخ صدوق) شهرری
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 "قیام" سی تیر؛ دموکراسی علیه دموکراسی
🔷محمد حیدرزاده @iranfardamag 🔺 تقریرِ روایتِ تاریخیِ جامع و مانع، تقریبا ممتنع است یا به عبارتی نمیتوان همه را حول آن متفق القول گرداند، اما فکت یا امرِ واقعِ تاریخی تا حدی از این گریزپایی مصون است و میتوان آن را حاصل کرد. برای مثال احداث راه آهن توسط…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸زوربای ایرانی
📌بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی
📌منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱
🔸در «زوربای یونانی» کازانتزاکیس هم با دو تیپ سروکار داریم، یک شخصیت با تیپ آپولونی یعنی روشنفکر انتزاعیِ کتابخوان -که به «کِرم کتاب» ترجمه شده و در اصل «موش کاغذخور» است- که با «زوربا» بهعنوانِ چهرهای مردمی، زنده و عارفمسلک و در عین حال با انگیزهها و غرایض زیستی و جنسی که خلاف هم کرده اما درک واقعی و عینی و صادقانهای از زندگی دارد، آشنا میشود. تفاوتِ این دو شخصیت، همان تفاوتِ آپولون، خدای خرد و انتزاع و عقلانیت است در مقابل شهود دیونیزوس که خدای شور و زندگی است.
🔹 «دموکراسی» زمانی در قرون وسطی یک اتوپیا بود، اما الان وقتی میگوییم جوامع دموکراتیک، خیلی ساده یعنی جوامعی که توسط اکثریت مردم مدیریت اجتماعی و سیاسی میشوند. داشتن یک سیستم تأمین اجتماعی که شهروندان احساس سعادت کنند، دیگر بههیچوجه اتوپیایی نیست بلکه یک امر عادی موفق است.
× در دورهی جدید همه چیز باید بازتعریف شود و «ازسرگرفته» شود و «سر جای خود» بنشیند: برای نمونه، دین چیست؟ انتظاری که از دین داریم این است که دین باشد! یا انتظاری که از دنیا و عقلانیت و سیاست داریم این که خودشان باشند. زیرا پیش از این همهچیز از جای خودشخارج شده بود و به حوزههای دیگر تعرض میکرد.
🔸 فیلسوف واقعی مانند یک کودک که همهچیز برایش تازگی دارد و دائماً سؤال میکند، هیچچیز برایش عادی نیست و از نو مثل کودک میفهمد. این امر هم در زمینه فلسفی مطرح است و هم در زمینه ایمانی که عیسی میگوید شما باید کودک شوید!
📌ادامه در لینک زیر
#روشنفکری
#دموکراسی
#گفتگو
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
https://bit.ly/3b8q8aH
📌بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی
📌منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱
🔸در «زوربای یونانی» کازانتزاکیس هم با دو تیپ سروکار داریم، یک شخصیت با تیپ آپولونی یعنی روشنفکر انتزاعیِ کتابخوان -که به «کِرم کتاب» ترجمه شده و در اصل «موش کاغذخور» است- که با «زوربا» بهعنوانِ چهرهای مردمی، زنده و عارفمسلک و در عین حال با انگیزهها و غرایض زیستی و جنسی که خلاف هم کرده اما درک واقعی و عینی و صادقانهای از زندگی دارد، آشنا میشود. تفاوتِ این دو شخصیت، همان تفاوتِ آپولون، خدای خرد و انتزاع و عقلانیت است در مقابل شهود دیونیزوس که خدای شور و زندگی است.
🔹 «دموکراسی» زمانی در قرون وسطی یک اتوپیا بود، اما الان وقتی میگوییم جوامع دموکراتیک، خیلی ساده یعنی جوامعی که توسط اکثریت مردم مدیریت اجتماعی و سیاسی میشوند. داشتن یک سیستم تأمین اجتماعی که شهروندان احساس سعادت کنند، دیگر بههیچوجه اتوپیایی نیست بلکه یک امر عادی موفق است.
× در دورهی جدید همه چیز باید بازتعریف شود و «ازسرگرفته» شود و «سر جای خود» بنشیند: برای نمونه، دین چیست؟ انتظاری که از دین داریم این است که دین باشد! یا انتظاری که از دنیا و عقلانیت و سیاست داریم این که خودشان باشند. زیرا پیش از این همهچیز از جای خودشخارج شده بود و به حوزههای دیگر تعرض میکرد.
🔸 فیلسوف واقعی مانند یک کودک که همهچیز برایش تازگی دارد و دائماً سؤال میکند، هیچچیز برایش عادی نیست و از نو مثل کودک میفهمد. این امر هم در زمینه فلسفی مطرح است و هم در زمینه ایمانی که عیسی میگوید شما باید کودک شوید!
📌ادامه در لینک زیر
#روشنفکری
#دموکراسی
#گفتگو
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
https://bit.ly/3b8q8aH
Telegraph
زوربای ایرانی
بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱ درباره «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس * چطور با کتاب «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس آشنا شدید؟ گویا دکتر علی شریعتی شما را به خواندن این کتاب توصیه کرده…
Forwarded from صبح ما
🔰حکومت اسلامی؛ یک پله فراتر از تقریرات رسمی
✍🏻علی شریعتی
🔸گفت: مسأله ای که خارج از مسیر گفتگویمان می خواهم مطرح کنم و بیشتر جنبه شخصی دارد این است که شما می دانید من یک فرد مذهبی هستم و به صورت یک حقیقت و ضرورت جدی به مذهب می نگرم، ولی همیشه در ضمن اندیشه ها و مبارزات سیاسی ام این تردید برایم پیش می آید و مرا رنج می دهد که چگونه میان روح مذهبی خود که طبیعتاً در نظام اجتماعی و مشی سیاسی حکومتی که ایده آل من است موثر خواهد بود و اندیشه سیاسی من که به شدت شیفته رژیم حکومتی لائیک است، سازش دهم، زیرا به عنوان یک مسیحی طرفدار حکومت #مذهبی هستم و به عنوان یک دموکرات، طرفدار حکومت #لائیک؛ این تناقض در من یک کشمکش رنج آوری را به طور دائم پدید آورده است.
🔸گفتم: این یک کشمکش منطقی و ناگزیر است و هیچ راه حلی جز اینکه یکی را انتخاب کنید و دیگری را قربانی آن بسازید، به نظر نمی رسد.
🔸گفت: من فکر می کنم با این شدتی که تو #اسلام را با عقاید سیاسیت در آمیخته ای این تناقض در تو باید شدیدتر و رنج آورتر باشد مگر اینکه بگوییم تو اصلا به حکومت لائیک معتقد نیستی و این هم بعید است، چون طرز فکر تو و اصلا همین که اینجا ترا در میان خود می بینیم نشانه این است که به شدت به #دموکراسی و حکومت مردم و آزادی همه انسان ها از هر مذهب و نژادی معتقدی آن هم با این شدت و صمیمیت، چه جور هم حکومت اسلامی می خواهی هم حکومت لائیک؟
🔸یکی دیگر به شوخی: برای او، (اشاره به من) حل این جور تناقض ها مشکل نیست: الان لابد ثابت می کند که رژیم اسلامی یعنی #خلافت، یک نوع حکومت لائیک است!
🔸گفتم: به هیچ وجه! خلافت نه تنها یک حکومت لائیک نیست بلکه یک حکومت اسلامی نیز نیست. بلکه یک سلطنت جاهلی نژادی است با رنگی از اسلام؛ خلافت را بر مبنای اسلام استوار نکردند بلکه اسلام را بر مبنای خلافت ساخته و پرداختند؛ اسلام خلفا گارد سلطنتی آنان بوده است.
🔸گفت: شما عقاید شخصی خود را در اسلام دخالت می دهید؛ یعنی اسلام عینی و واقعی را معرفی نمی کنید، یک اسلام ذهنی، آنچنانکه یک روح مدرن و یک روشنفکر #سوسیالیست و #دموکرات آن را می پسندد بیان می کنی، من معتقدم باید خودت را به واقعیت مقید کنی، اسلام همان است که هست، که بوده است، نه آنکه تو دوست داری باشد. فرق است بین رژیم اسلامی که تو یک تحصیل کرده اروپایی و تحث تاثیر فرهنگ سوسیالیستی و ادبیات و عقاید دموکراتیک و انسان دوستانه امروز می پسندی، با اسلامی که محمد در قرن هفتم در مشرق زمین میان اعراب آورده و #مردم آن زمان از آن درک و دریافتی داشته اند و آن را عمل می کرده اند.
🔸گفتم: اگر می گذاشتی من حرفم را ادامه دهم خودت می فهمیدی که این انتقادات درست تو بر من وارد نیست.
🔸گفت: یعنی چه؟ اگر درست است چرا وارد نیست؟
🔸گفتم: درست است برای اینکه نباید آنچه هست را با آنچه باید باشد، درآمیخت و در بیان واقعیت احساسات و ذوق شخصی را له یا علیه آن تاثیر داد اما وارد نیست از این نظر که اگر #استدلال مرا گوش بدهی روشن می شد که من چنین خلطی نمی کنم.
🔸گفت: ببخش، گوش می دهم.
🔸گفتم: این اعتراض تو که با احساسات هم بیان کردی از اینجا ناشی می شود که وقتی من می گویم حکومت اسلامی، مقصودم حکومت شخص محمد و دوسه تن از جانشینان اولیه اش است که تا حد زیادی از او پیروی می کردند، ولی تو از این اسم یاد خلافت امپراطوری عثمانی یا اگر تاریخ را دقیق تر بدانی خلافت اسپانیا و بغداد و سوریه می افتی؛ یعنی، رژیم هایی که #مسلمانان روشنفکر بیشتر از شما نسبت بدانها کینه می ورزند.
🔸اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت #روحانیون بر ملت.
🔸آثار طبیعی چنین حکومتی یکی #استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می داند و در چنین صورتی، مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند.
🔸یک زعیم روحانی خود را به خودی خود #زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و #دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد، بلکه رضای خدا را در آن می پندارد.
🔸گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان، عدل الهی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و #ویکتور_هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است./صبح ما
#صبح_ما
@sobhema_ir
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23660
✍🏻علی شریعتی
🔸گفت: مسأله ای که خارج از مسیر گفتگویمان می خواهم مطرح کنم و بیشتر جنبه شخصی دارد این است که شما می دانید من یک فرد مذهبی هستم و به صورت یک حقیقت و ضرورت جدی به مذهب می نگرم، ولی همیشه در ضمن اندیشه ها و مبارزات سیاسی ام این تردید برایم پیش می آید و مرا رنج می دهد که چگونه میان روح مذهبی خود که طبیعتاً در نظام اجتماعی و مشی سیاسی حکومتی که ایده آل من است موثر خواهد بود و اندیشه سیاسی من که به شدت شیفته رژیم حکومتی لائیک است، سازش دهم، زیرا به عنوان یک مسیحی طرفدار حکومت #مذهبی هستم و به عنوان یک دموکرات، طرفدار حکومت #لائیک؛ این تناقض در من یک کشمکش رنج آوری را به طور دائم پدید آورده است.
🔸گفتم: این یک کشمکش منطقی و ناگزیر است و هیچ راه حلی جز اینکه یکی را انتخاب کنید و دیگری را قربانی آن بسازید، به نظر نمی رسد.
🔸گفت: من فکر می کنم با این شدتی که تو #اسلام را با عقاید سیاسیت در آمیخته ای این تناقض در تو باید شدیدتر و رنج آورتر باشد مگر اینکه بگوییم تو اصلا به حکومت لائیک معتقد نیستی و این هم بعید است، چون طرز فکر تو و اصلا همین که اینجا ترا در میان خود می بینیم نشانه این است که به شدت به #دموکراسی و حکومت مردم و آزادی همه انسان ها از هر مذهب و نژادی معتقدی آن هم با این شدت و صمیمیت، چه جور هم حکومت اسلامی می خواهی هم حکومت لائیک؟
🔸یکی دیگر به شوخی: برای او، (اشاره به من) حل این جور تناقض ها مشکل نیست: الان لابد ثابت می کند که رژیم اسلامی یعنی #خلافت، یک نوع حکومت لائیک است!
🔸گفتم: به هیچ وجه! خلافت نه تنها یک حکومت لائیک نیست بلکه یک حکومت اسلامی نیز نیست. بلکه یک سلطنت جاهلی نژادی است با رنگی از اسلام؛ خلافت را بر مبنای اسلام استوار نکردند بلکه اسلام را بر مبنای خلافت ساخته و پرداختند؛ اسلام خلفا گارد سلطنتی آنان بوده است.
🔸گفت: شما عقاید شخصی خود را در اسلام دخالت می دهید؛ یعنی اسلام عینی و واقعی را معرفی نمی کنید، یک اسلام ذهنی، آنچنانکه یک روح مدرن و یک روشنفکر #سوسیالیست و #دموکرات آن را می پسندد بیان می کنی، من معتقدم باید خودت را به واقعیت مقید کنی، اسلام همان است که هست، که بوده است، نه آنکه تو دوست داری باشد. فرق است بین رژیم اسلامی که تو یک تحصیل کرده اروپایی و تحث تاثیر فرهنگ سوسیالیستی و ادبیات و عقاید دموکراتیک و انسان دوستانه امروز می پسندی، با اسلامی که محمد در قرن هفتم در مشرق زمین میان اعراب آورده و #مردم آن زمان از آن درک و دریافتی داشته اند و آن را عمل می کرده اند.
🔸گفتم: اگر می گذاشتی من حرفم را ادامه دهم خودت می فهمیدی که این انتقادات درست تو بر من وارد نیست.
🔸گفت: یعنی چه؟ اگر درست است چرا وارد نیست؟
🔸گفتم: درست است برای اینکه نباید آنچه هست را با آنچه باید باشد، درآمیخت و در بیان واقعیت احساسات و ذوق شخصی را له یا علیه آن تاثیر داد اما وارد نیست از این نظر که اگر #استدلال مرا گوش بدهی روشن می شد که من چنین خلطی نمی کنم.
🔸گفت: ببخش، گوش می دهم.
🔸گفتم: این اعتراض تو که با احساسات هم بیان کردی از اینجا ناشی می شود که وقتی من می گویم حکومت اسلامی، مقصودم حکومت شخص محمد و دوسه تن از جانشینان اولیه اش است که تا حد زیادی از او پیروی می کردند، ولی تو از این اسم یاد خلافت امپراطوری عثمانی یا اگر تاریخ را دقیق تر بدانی خلافت اسپانیا و بغداد و سوریه می افتی؛ یعنی، رژیم هایی که #مسلمانان روشنفکر بیشتر از شما نسبت بدانها کینه می ورزند.
🔸اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت #روحانیون بر ملت.
🔸آثار طبیعی چنین حکومتی یکی #استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می داند و در چنین صورتی، مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند.
🔸یک زعیم روحانی خود را به خودی خود #زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و #دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد، بلکه رضای خدا را در آن می پندارد.
🔸گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان، عدل الهی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و #ویکتور_هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است./صبح ما
#صبح_ما
@sobhema_ir
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23660
صبح ما
حکومت اسلامی؛ یک پله فراتر از تقریرات رسمی - صبح ما
تحصیل علوم مذهبی در انحصار عده خاصی نیست. تحصیل علم بر هر فردی از زن و مرد به قدر لازم واجب است و اصول اعتقادی مذهب تقلیدبردار نیست و تبلیغ مذهبی و اصول اخلاقی یک وظیفه عینی و عمومی است و افراد خاصی رسما مامور این کار نیستند.