اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
198 videos
86 files
1.41K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بررسی انتقادی «نسبت اندیشه اسلامی با عمل سیاسی» در سلوک سیاسی و اجتماعی آیت الله طالقانی

🔸 با حضور: دکتر حاتم قادری و دکتر احسان شریعتی

⭕️ آیا اندیشه مرحوم طالقانی برای یافتن مرام سیاسی و اجتماعی خود بر پایه باورهای دینی، اشتباه بود؟

▪️به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی

📌 این نشست به دلیل محدودیت های ایام شیوع کرونا، بدون حضور علاقه مندان و در کانون توحید تهران برگزار شد.

🔗 انتشار از طریق صفحات «طالقانی و‌ زمانه ما» در شبکه های اجتماعی
--------------
برای ورود به صفحات مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی در شبکه های مجازی بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
telegram
Instagram
twitter
aparat
youtube

#طالقانی_و_زمانه_ما
@taleghani_zamaneh
اكنون، ما و شريعتی pinned « طالقانی؛ پرتوی از توحید، فراخوانی به دموکراسی شورایی احسان شریعتی در گفت‌وگو با ایکنا در اصفهان: 🔹دین برای طالقانی یک رسالت و مسئولیت است. یعنی نگاه ایشان به مقوله دین از سنخ اجتهادی ـ اجتماعی، نواندیشانه و تحول‌خواهانه در تداوم نهضت دین‌پیرایی (رفرماسیون)…»
مَشد حَسَن گاوَ ت کو ؟
به عزت الله انتظامی
ماندگار ترین نماد سینمای ایران

چَشمانم را
باز نِگه می دارم
تا تو را
خوب به یاد آرم
*
مَشد حَسَن
گاوَ ت
دیری ست
مُرده است
*
مَن مَشد حَسَن نیستم
مَن گاوِ مَشد حَسَنَم
*
مَشد حَسَن
گاوَ ت را
پیش از اینها
دوشیده اند
وَ شیرش را
به جای همۀ ما
تا آخرین قطره
نوشیده اند
*
مَن مَشد حَسَن نیستم
مَن گاو مَشد حَسَنم
*
مَشد حَسَن
گاوَ ت
اگر هم نمرده باشد
دیگر در دِه ما نیست
شاید
اورا
بُرده اند به هندوستان
هدیه به دوستان
*
مَن مَشد حَسَن نیستم
مَن گاو مَشد حَسَنم
*
ای کاش
ما نیز همچو تو
وطن را
در قلب و جانِ خویش
این گونه
پاس می داشتیم
تا یادِمان نَرَوَد
که روزگاری
دَرین وطن
گاوی بوده است
شیر دِه
که شیرَش
دِهی را کفایت می کرد
تا نسل هایِ بَعد
طَعمِ شیر
از یادِشان نرود

سعید شهرتاش
به مناسبت روز سینما.
Forwarded from شرق
شرق امروز شنبه ٢٢ شهریور را بخوانید

@sharghadaily
📗📕📘تازه های نشر

🔆📚 جان جهان دانش و اخلاق ، یادمان استاد محمدتقی شریعتی مزینانی

📌انتشارات محقق ، چاپ اول ، مشهد ۱۳۹۹

🖋حسینی عطار ، خلیل ( به کوشش )

_______________________

🔆 « شرح خدمات علمی و اجتماعی استاد شریعتی در راه احیاء حقایق اسلامی، ایجاد روح و ایمان مذهبی، هدایت فکری نسل جوان و روشنفکر، بیداری فکری و آگاهی اجتماعی جامعۀ مذهبی و گرایش گروه تحصیل کردۀ جدید به اسلام و مبارزه با خرافات در این قطب و با تبلیغات ضد مذهبی مجهز و نیرومند در قطب دیگر، و نقش عمیق و سازنده ای که کانون نشر حقایق اسلامی در ایجاد نهضت نوین اسلامی در عصر ما داشته است، در این مختصر نمی‌گنجد.» اما بخشی از مساعی ارجمند او در این کتاب به بیان آمده است . و این کتاب بازتاب مراسمی است که به ابتکار و همت « چهار سو» و همراهی مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد و مساعدت شورای شهر و سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری در شهریور ما ۱۳۹٨ در تالار شهر مشهد برگزار شده است.

🔆کتاب حاضر ؛ شامل مقدمه، سخنرانی‌ها و پیوست‌ها است .

🔆مقدمۀ کتاب « بغرنجی‌های یک بنیان گذاری» به قلم دکتر احسان شریعتی است که پیش از این در کانال تلگرامی وی منتشر شده بود و اکنون با اذن و اجازت از ایشان در آستانۀ و به پیشانی این دفتر نشسته است .

🔆سخنرانی‌ها شامل :

۱. چهار سو و بازخوانی عناصر هویت از آقای مهدی شریفی است و به تلاش دغدغه مندانی اشاره دارد که در پی افزایش حس تعلق به شهرند . در پی آگاهی از هویت شهر و از بستری که شهر در آن روییده و بالیده است .

۲. هم نشینی احترام آمیز، از مقصود فراستخواه است و به نقش استاد محمد تقی شریعتی به عنوان یکی از نخستین موسسان و بانیان اصلاح فکر شیعی و تولید روایت انسانی، اخلاقی، عقلانی و آزاد منشانه وی از دین پرداخته است .

۳. شریعتی اما باید مستقل بماند، از احسان شریعتی است و از روش گفتگویی استاد سخن می‌گوید. از میراث او که از وجوه گوناگونی قابل بررسی و تأمل است. و این‌که بزرگداشت او را قدر می دانیم زیرا با بازخوانی گذشته، می‌توانیم چراغی فرا روی آینده برافروزیم و البته از یاد نمی بریم که شریعتی باید همواره مستقل بماند.

۴. سقراط گونگی و قدرت فهم مسئلۀ زمانه، از هادی خانیکی است و از ویژگی هایی سخن می‌گوید که از استاد، در گفتمان روشنفکری دینی شخصیتی ویژه ساخته است.

۵. مشی پیامبرانه، از محمدعلی مهدوی‌راد است و از مشی استاد شریعتی در خرافه‌زدایی و آگاهی بخشی و هویت آفرینی، سخن به میان می‌آورد که راه انبیاء نیز هست.

۶. آرام و مهربان و باوقار، از محمود دل آسایی است که خاطرات خود از استاد را باز می‌گوید.
در پیوست‌ها ؛ بازتاب مراسم، منشورات، و همچنین یادداشت آقای حمید شاکری دربارۀ آشنایی خود با نسخۀ خطی «ارمغان فکری» که به ابتکار پدر ارجمندشان مهیا شده بود، آمده است. این دفتر به دست استاد شریعتی افتتاح شده و عکس دست نوشتهٔ ایشان در آخرین برگ‌های کتاب آمده است .

🔆اکنون که اولین مراسم «چهار سو» در هیأتی نو و به صورت مستقل به حضور علاقه‌مندان عرضه می‌شود، امید می برم این نخستین گام، برای کسانی که دغدغۀ هویت دارند، مفید فایدتی باشد و در چشم آنان راهی به آگاهی و حقیقت تلقی شود.

و توفیق از خداوند است!
سید خلیل حسینی عطار
فروردین ۱۳۹۹

#معرفی_کتاب
#خلیل_حسینی
#محمد_تقی_شریعتی
#جهان_دانش_اخلاق

🆔 @Shariati_SCF
تَشریفاتِ ساده
به ساده زیستانِ بی نام و نشان

بی هیچ رِپ رِپۀ طَبلِ مَرگ خوان
بی هیچ شِرپ شِرپِ جوخۀ پا کوبان
بی هیچ ایست خَبَردارِ مأموران و مَعذوران
بی هیچ هَدَف گیریِ دَقیق رو به سویِ قَلب هایِ تَپان
بی هیچ دَستِ چابُک و خونسَردِ ماشِه چِکان
بی هیچ فَرمانِ آتش از جانِبِ فرماندِهان
بی هیچ چَشمِ تماشا و حیرتِ ناباوَران
بی هیچ اَشکِ وَداعِ خانواده و خویشان
بی هیچ تِتِق تِتِقِ عَکس هایِ عَکّاسان
*
پایانِ کارِ ما
نه چُنان
که چُنین بود :
ساده و آسان
آری
بَرادَران
*
آوَنگِ دار
وَ دِگَر
هیچ
بی نام و بی نِشان

سعید شهرتاش
شهریور ماه 97
Forwarded from اینکُجا - ایده نوشت های مهدی سلیمانیه (M)
♦️از "جریان اجتماعی" به "نحله‌ی فکری"♦️
(چرا روشنفکری دینی زایایی اجتماعی پیشین را ندارد؟)

▪️در مصاحبه‌های پژوهش اخیرم، به صورت مکرر با داستان زندگی حوزویان سابقی روبرو می‌شوم که پیش از ترک حوزه، مدتی علاقمند به مباحث روشنفکری دینی شده‌اند. اما این مدت، معمولاً کوتاه بوده‌است. گویی علاقمندی و دلبستگی به روشنفکری دینی، از شریعتی تا بازرگان و به خصوص از سروش تا مجتهد شبستری نه خود یک مقصد، که "پلی برای عبور" به سمت یک مقصد دورتر بوده‌است.

▪️فراوان جوانانی را دیده‌ام که چند سالی، دلبسته‌ی جریان روشنفکری دینی بوده‌اند اما این دلبستگی چندان دیری نپاییده‌است. غالب آنان از این دایره خارج می‌شوند و اغلب، به‌طور کلی به سمت خروج از علایق دینی و سبک زندگی دینی حرکت می‌کنند. حتی حس می‌کنم که قدرت این جریان در جذب جوانان دغدغه‌مند و جستجوگر به صورتی محسوس کاهش یافته‌است.

▪️حتی در این سال‌ها، شنیده‌ یا حس کرده‌ام که برخی از متفکران شناخته‌شده‌ی این جریان، کم‌کم خودشان نیز از موقعیت اندیشیدن و نظریه‌پردازی «روشنفکری مذهبی»، به سمت اندیشیدن در ساحت کلی‌تر «روشنفکری دینی» به معنای عام و نه فقط اسلام و حتی «اندیشیدن به معنویت» به شکل عام‌تر حرکت کرده‌اند.

▪️در دهه‌های سی و چهل و پنجاه شمسی، روشنفکری دینی، نه فقط به عنوان یک جریان اندیشه‌ای بلکه به عنوان یک «جریان دارای بدنه‌ی اجتماعی» مطرح بود. چهره‌هایی چون علی شریعتی و محمدتقی شریعتی و بازرگان و طالقانی، فقط اندیشمندانی مطرح نبودند: آن‌ها دارای عمق نفوذی اجتماعی چشمگیری بودند که حتی گاه آنان را از رقبای قدرتمندی چون حزب توده، گرایشات چپ و جریان روشنفکری غیردینی و هواداران روحانیت سنتی پیش می‌انداخت. اما کمتر از چهل سال بعد، به نظر می‌رسد که این جریان، آن ماهیت «جریان اجتماعی» بودن خود را از دست داده است و تنها یک «نحله فکری» است.

▪️چرا چنین شده‌است؟ یافتن پاسخ این سؤال، فقط برای دلبستگان به این جریان یا مخالفان آن حائز اهمیت نیست؛ پاسخ به این سؤال، می‌تواند جنبه‌ای مهم از ابعاد تغییرات ِ جامعه‌ی ایران را هویدا کند. پاسخ این سؤال، ساده نیست. احتمالاً عواملی مثل کاسته‌شدن چشمگیر انتظارات و محبوبیت ِ ایفای نقش سیاسی و اجتماعی دین در حیات روزمره پس از تجربه‌ی انقلاب یا تحولات مربوط به کاهش ابعادی از دینداری به خصوص در ساحات جمعی و مانند آن در کاهش زایایی اجتماعی جریان روشنفکری دینی که نقطه‌ی اتکایش را در چنین مواردی استوار کرده‌بود، بتوان جست. اما به نظرم این پدیده می‌تواند یک علت درون‌جریانی هم در خود جریان روشنفکری دینی داشته‌باشد.

▪️به نظرم ارتباط روشنفکری دینی پایان دهه‌ی 90، با مسائل زندگی روزمره و جامعه‌ی ایران قطع شده‌است. روشنفکری دینی و حاملانش دیگر پاسخ مؤثری برای مسائل روزمره و مقتضیات روز جامعه‌ی ایران ندارند. مسائل و دغدغه‌های آنان دیگر پیوند عمیقی با مسائل واقعی و انضمامی جامعه‌ی ایران پایان دهه 90، از فقر و نابرابری و مسائل صنفی گرفته تا آزادی اجتماعی و بحران‌های هویتی ندارد. روشنفکری دینی به شدت نظری شده‌است. به تعبیر دیگر، این جریان - سابقاً- اجتماعی، "تصعید" شده است: از یک جریان ِ درهم‌تنیده با مسائل روز و محسوس مردم کوچه و بازار و "جامد"، به دغدغه‌های نظری سیّال و انتزاعی و به شدت نخبگانی در شکل گاز. پای این جریان دیگر بر زمین واقعیت نیست.

▪️به همین دلیل است که این جریان، بر خلاف مسیری که در دهه‌های سی و چهل و پنجاه می‌رفت، توانایی و اراده‌ی ساختن "مناسک" را نیز ندارد (به نتایج پایان‌نامه‌ی الهام‌ شهسوارزاده زیر نظر دکتر سارا شریعتی نگاه کنید). در دهه‌ی چهل و پنجاه، نه تنها ساخت مناسک جمعی، که نهادهای جدید سازنده‌ی مناسک جمعی نظیر "کانون نشر حقایق اسلامی" و "حسینیه ارشاد" یا "انجمن‌های اسلامی دانشجویان" از نقاط قوت این جریان بود.

▪️جریان بی‌مناسک شده، به شدت نخبگانی شده و کم ارتباط با مسائل اجتماعی، جمع نمی‌سازد. گرمایی تولید نمی‌کند. شوری برنمی‌انگیزد. عصبیتی ایجاد نمی‌کند. پیروان جدیدی جذب نمی‌کندو در نتیجه، اثرگذاری اجتماعی‌اش روز به روز افت خواهد کرد.

▪️به نظرم روشنفکری دینی نخبگانی‌شده‌ی امروز، فقط تصلب‌ پیشین افراد را سست می‌کند. آنان را از این دست می‌گیرد و تحویل قطعیت‌ها و گروه‌های گرم و جمع‌ساز دیگر می‌دهد: جمع‌هایی غالباً مدرن و سکولار. روشنفکری دینی امروز اگر کارکردی اجتماعی داشته‌باشد، تنها یک کاتالیزور موقت در مسیر دگردیسی‌های عمیق‌تر برخی نخبگان است.

▪️قابلیتی تاریخی و دیریاب از قابلیت‌های جامعه‌ی ایران در حال محو شدن است. مقصد ِ پرطرفدار و محبوب دیروز، به ایستگاهی میان‌راهی، خلوت و اقامتگاهی موقت بدل شده‌است.

#شبح|#جامعه|#شریعتی
ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه|اینکجا|@inkojaa
☘️ درآمدی بر الهیات دوبُنی
✍️ #محمد_قطبی

🔅از سوی وفاداران به آرمان‌های نواندیشان دینی پیش از انقلاب (طالقانی، شریعتی، بازرگان، نخشب، سحابی و حنیف نژاد) به نواندیشان دینی پس از انقلاب (سروش، کدیور، مجتهد شبستری، ملکیان، نراقی، دباغ و فنایی) دو اتهام جدی وارد شده است؛ یکی خصوصی‌سازی دین و دیگری فراموشی اجتماع.

🔅نواندیشان دینی روحانیت را متهم می‌ساختند که در امر دینی در برابر فشار مذهبیون ارتجاعی عقب نشینی می‌کنند، اما امروزه خود به این متهم‌اند که در برابر هجمه‌های سکولارها در امر دینی عقب‌نشینی می‌کنند. مورد دیگری که نواندیشان دینی روحانیت را متهم می‌ساختند، بی‌توجهی به وضعیت معیشتی؛ معضلات و بزهکاری‌های اجتماعی به نسبت اهمیت دادن ایشان به رعایت ظواهر دینی مردم بوده است.

🔅اما در دوران تحریم‌های سنگین خارجی و بحران اقتصادی دهه ۹۰ و نحیف شدن روزافزون طبقه متوسط که عمده‌ترین مخاطبان نواندیشی دینی‌اند؛ نواندیشان دینی پس از انقلاب در حال فراموشی اجتماع و متن جامعه و برساختن دینی فردی و مسکن‌‌گون و عقب‌نشینی در برابر سکولارها بوده‌اند.

🔅در مساله خصوصی‌سازی دین، نواندیشی دینی ایدئولوژی رهایی‌بخش را همزمان با ایدئولوژی اسارت‌بخش فروکوفت و از یاد برد که این انرژی اتوپیایی و آگاهی مهاجم نواندیشان دینی پیش از انقلاب بود که برانگیزاننده و حرکت بخش مخاطبانشان برای تغییر می‌شد. در مساله فراموشی اجتماع نیز نواندیشی دینی این نقد یکی از بزرگان خود بر متولیان رسمی مذهب در پیش از انقلاب را یاد برد که "‏با انسانی که گرسنه است از معنویت سخن گفتن و از کمال ارزش‌ های اخلاقی دم زدن فریب و فاجعه است...".

🔅از همین جدایی از متن مردم و دغدغه ها و معضلاتشان در اجتماع است که نواندیشی دینی در دهه ۹۰ به افول رفته است و در جذب مخاطبان نسل جدید ناکام بوده است. هر آنچه امروز از فلسفه؛ عرفان؛ ادبیات و کلام در پس بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دهه ۹۰ به کار می‌آید، آنست که رهایی‌بخش و نه مسکن‌گون باشد.

🔅این ۱۲ نوشتار که پیشتر تحت عنوان "الهیات دوبنی" در سه فصل توحید اجتماعی-سیاسی، عرفان اجتماعی و الاهیات رهایی بخش تعاونی، در وبسایت فرهنگی صدانت منتشر شده‌، تلاشی بوده است برای بازگشت دوباره نواندیشی دینی به عرصه اجتماع؛ بازگشت دوباره دین به عرصه عمومی و ارائه پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی.

___________________________
🔶 فصل نخست : توحید اجتماعی-سیاسی

🔅ضرورت تجدید حیات مبحث “توحید اجتماعی-سیاسی” در گفتمان نواندیشی دینی
3danet.ir/oI5hS
🔅توحید اجتماعی-سیاسی در دیدگاه مهندس بازرگان: نقش استبداد و نفی سلطه‌پذیری
→3danet.ir/yNgU4
🔅شریعتی و کارکردهای دوگانه توحید اجتماعی-سیاسی
3danet.ir/s9GBu
🔅طالقانی و رهایی‌بخشی توحید اجتماعی-سیاسی
3danet.ir/VKSTb

___________________________
🔶 فصل دوم: عرفان اجتماعی

🔅عرفان اجتماعی بر بستر توحید اجتماعی-سیاسی
3danet.ir/NBMvO
🔅خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال
3danet.ir/Adfr8
🔅عشق پیش‌رونده و عشق بالارونده چریک عارف: عرفان اجتماعی در بینش و روش و منش مصطفی چمران
3danet.ir/tX5dP
🔅عنصر فعال هستی و رفیق رهگشا: عرفان اجتماعی در بینش، روش و منش هدی صابر
3danet.ir/fF2Fp
___________________________
🔶 فصل سوم: الهیات رهایی بخش تعاونی

🔅الهیات رهایی‌بخش ِتعاونی؛ طرح یک الاهیات دوبُنیِ انسان‌گرا
3danet.ir/iWe7j

🔅 دین خادم، نهادگرایی و همکاری اجتماعی در اندیشه و عمل امام موسی صدر و مهندس بازرگان
3danet.ir/WMRmZ

🔅آگاهی رهایی‌بخش و انرژی اوتوپیایی در اندیشه شریعتی و اقبال
3danet.ir/x4D3Q

🔅 الهیات دوبُنی برای اسلام مدنی: پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی
3danet.ir/u6Nm4
🔷🔸آیا تاریخ تکرار میشود؟
(در ایستگاه پایانی عصر اعدام)

🖋احسان شریعتی

🔸« هرگز قضاوت نکنید تا مورد داوری قرار نگیرید؛ زیرا با همان حکم که قضاوت کرده‌اید مورد داوری قرار خواهید گرفت (...)؛ چرا پَرِ کاهی را در چشم برادرت می‌بینی اما تیر چوبی را که در چشم داری نمی‌بینی؟! »
عهد جدید: مَتّی 7:1-12

🔹همزمانی دو رخداد در این هفته دارای معنایی پُر معما بود:
از سویی، درگذشت فقیه بلندمرتبه‌ای در بالاترین سطح از مقام‌های نظام‌ پساانقلاب که با درس‌گیری از تجربه‌ی تلخ دوران دادستانی خود در دهه‌ی شصت کشور به منتقد و سرانجام به مبغوض یا قربانی همان روند قضایی-سیاسی‌ای تبدیل می‌شود که زمانی دست‌اندرکار برساخت آن بود و عاقبت با نوعی گسست و چرخش فکری («گشت معرفت‌شناختی») به‌سمت نواندیشی فقهی می‌گرود؛
و از سوی دیگر، تصمیم اخیر مقامات سیاسی-قضایی مبنی بر «تعجیل» در اعدام ورزش‌کاری مطرح در افکار عمومی از مدت‌ها پیش و متهم به قتل حین مشارکت در جریان شورش اجتماعی سال گذشته.

🔸همزمانی این دو رخداد نشان چه معما و نکته‌‌ی تأمل‌برانگیزی است؟
در مورد اول آیا تغییر و تحول چهره‌های سیاسی و فکری که در موارد مشابه بسیار دیگر تکرار شده است، امر عجیبی است؟ اعجاب‌آورتر اما این‌ که چرا برای بسا فقها و امرای هم‌قطار، و گاه در مقامی پایین‌تر، چنین تحولی موجب پرسش، بازاندیشی و بازگشایی باب «احتیاط» نشده است؟! معیاری که در فقه همان جایگاه را دارد که مثلا مفهوم «فرونزیس» (حزم) در فلسفه (ارسطو، معلم اول متافیزیک).

🔹و این نکته مؤید همان آموزه‌ی هگلی است که «نخستین درسی که از تاریخ می‌آموزیم این‌است که کسی از تاریخ درس نمی‌آموزد (نه حکومت‌ها و نه مردم)!» و ضرورت طرح دوباره‌ی پرسش که آیا براستی می‌توان (و می‌بایست) از تاریخ درس آموخت ؟ و چه درسی؟ و همین هگل در جای دیگری گفته است که «تاریخ همواره دو بار تکرار می‌شود» و مارکس، شاگرد او، افزوده بود که استاد فراموش کرده بیافزاید: «بار اول به‌شکل تراژدی و بار دوم به‌شکل کمدی!» در واقع، تکرار مضحک حوادث دردناک گذشته خواه به‌»علت» ترس باشد از اتمامِ ترس، ضرورت ارعاب برای اعمال اقتدار، سرکوب شورش‌های بالقوه، و خواه به«‌دلیل» اصرار بر استمرارِ سنت، اراده‌ی تقلید از رویه‌ی گذشته، و بزرگداشت گذشتگان و باز به‌تعبیر مارکس، شرکت در «جشن احیای اموات»؛ همگی‌ به‌روشنی نشان نمی‌دهد که برغم آشکار شدن عواقب هر کار و اقدامی، تاریخ به‌شکل بیرحمانه یا مضحکی «تکرار» می‌شود و گویی همچنان قرار نیست کسی از آن درسی بگیرد؟
در همینجا اما، در پساپشتِ ظاهر اعجاب‌آور و جنون‌آمیزِ «تکرار» تاریخ، ناگهان، «تفاوت» هر دوران و یگانه بودن هر «رخداد» که دال بر رشد عقلانیت و منطق پیشرفت آزادی است، نمودار می‌شود. تفاوتی که هر دم تراژدی را به کمدی، ترس را به تمسخر، درد را به پادتن(آنتی‌بادی)، و قاطعیت را به تجدیدنظر (توبه، گشت و فرگشت)، تبدیل می‌سازد.

🔸پس نه، تاریخ هرگز طابق نعل‌به‌نعل تکرار نمی‌شود و به همین دلیل هم نمی‌توان به‌طور مستقیم (و مکانیکی) از رخدادهای گذشته درس‌ آموخت. تشابه موارد گذشته و حال به‌معنای تداوم و تکرار تاریخ نیست. تاریخ روایت فراز و فرودها، گسست‌ها، و جهش‌های کیفی رو به پیش و رو به بالا است. و معنای سر زدن امر «نو» گسست با گذشته و گذشته‌گرایان است و دلواپسی واپس‌گرایان هم از همین‌جاست. امر «نو» برآمدن جهان دیگری است که منطقِ زندگی و زایش و ایجاد ‌جای‌گزین جنونِ مرگ و تباهی و اعدام گردد.

#اعدام
#رادیکالیسم
#فقه_نوگرا
#قوه_قضایه
#واپس_گرایی
#تکرار_تاریخ

@Dr_ehsanshariati
🖇لینک متن در وبسایت

http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=47
🔷🔸لیاخوف کجایی ؟

با الهام از پلاکاردِ هواداران استبداد در میدان انقلاب

لیاخوف
کجایی ؟
دقیقاً
کجایی ؟
*
میدان بهارِستان ؟
*
نه
سینۀ قبرِستان
*
آسوده بخواب !
که ما بیداریم
*
به تو
دیگر
نیازی نداریم
*
شُکرِ خدا
بی تو هَم
اُموراتِ مان
می گذرد
*
وَضعِ مان
توپِّ توپَّ ست
*
توپ های روسیَ ت را هَم
بومی سازی کرده ایم
وَ به خود کفایی رسیده ایم
*
به دستخَطِّ محمد علی شاه هم
دیگر
نیازی نیست
*
درین شهرِ چِل کلانتر
هر وقت عشقِ مان کِشید
به ریشِ قانون می خندیم
وَ مجلس را
به توپ می بندیم
*
نه از برون
که از درون
*
ما آتش به اختیارها
حالا
هر کدام برایِ خودِ مان
لیاخوف یم
هر کدام یک پا
شَعبانِ بی مُخ یم
*
آسوده بخواب !
عالیجناب !
که انقلاب
بی انقلاب
*
به تو
دیگر
نیازی نیست
*
با این لوطی هایِ نخورده مَست
جایِ مُعَلَّق بازی
آیا
برای تو
هست ؟

سعید شهرتاش

#اکنون_ما_شریعتی

🆔 @Shariati40
🔸یکصدوبیست‌وسومین شماره نشریه چشم‌انداز ایران منتشر شد.

@cheshmandaz_iran
🔷🔸«درس اول»
به‌مناسبت بازگشایی مدارس

🖋احسان شریعتی


🔸امروز اول مهرماه روز بازگشایی رسمی مدرسه‌هاست. یک روز ‌خاطره‌انگیز و حسرت‌آلود (حسرتِ دوری از اصل، «نوستالژیک»، آلگوس: درد + نوستوس: بازگشت) برای همه‌ی ما‌ که هر یک زمانی کودکی «دانش‌آموز» بوده‌ایم: «همه بزرگسالان اول کودک بوده‌اند؛ هرچند تعداد کمی از آنها این‌را به‌خاطر می‌آورند!» (سنت‌اگزوپری، شازده‌کوچولو)

🔹کودکی بهترین دوران زندگی است برای آموختنِ «چگونه زیستن» شایستهٔ نام آدمی. زیرا کودک براستی همان «دوستدار (جستجوگر) فرزانگی» است («فیلسوف» به‌معنای لفظی و حقیقی کلمه)، که همه چیز برایش عجیب است و با ذهن کنکاش‌گرش پیوسته پرسش‌های بنیادین درمی‌افکند. در همین دوران است که شخصیت اصلی انسان شکل می‌گیرد. و از همین‌رو بود که فیلسوفان بر این باور بودند که «یک آموزش خوب منشأ همه خوبی‌ها در جهان است... می توانیم انسان را به‌روشی کاملاً مکانیکی رام کنیم، شکل دهیم و آموزش دهیم. و یا واقعاً او را روشن سازیم. ما اسب‌ها، سگ‌ها را اهلی و دست‌آموز می سازیم و می‌توانیم انسان‌ها را به همین‌سبک آموزش دهیم...» (کانت، تأملاتی در آموزش ۱۸۰۳)

🔸مشکل ما اما همانی‌ست که زمانی روسو (در کتاب «امیل، درآموزش»، ۱۷۶۲) ‌نوشته بود: «جنونِ تعلیم -و-تربیتی علاّمه‌مآبانه‌ی ما همواره در این بوده است که به کودکان بیآموزانیم آن‌چه را خود بهتر یاد می‌گیرند و فراموش کنیم آنچه را که تنها ما می‌توانسته‌ایم به آنها بیآموزیم. آیا کاری احمقانه‌تر از زحمتی که می‌کشیم تا به آنها راه رفتن بیآموزیم، وجود دارد؟ مثل این‌ست که کسی را دیده باشیم که بر اثر غفلت پرستار خود، وقتی بزرگ شده نتوانسته باشد راه برود؟»
براستی چه چیز را معلم می‌تواند و می‌بایست بیآموزاند و چه چیز را دانش‌آموز به نیروی خود بهتر می‌آموزد؟ پاسخ روسو در آن رساله و در همین مثال اینست که از کلاس‌های دربسته خارج شوید و بگذارید کودک «خطر» کند، خود راه برود، صد بار زمین بخورد؛ وظیفه‌ی شما فقط آنست که در مواقع خطر او را همراهی و رهنمایی‌ کنید. خطر زخمی‌شدن بهای «آزادیِ» عمل و خرسندی و راه‌یابی خود اوست. باتکیه به نیروی خود اوست که شناخت و توان خودراهبری و «وجدان» در او شکل می‌گیرد.

🔹مسئولان آموزش-و-پرورش (و دست‌اندرکاران تدوین و نشر کتاب‌های درسی مدارس) ما اما به چه می‌اندیشند؟ چه می‌آموزانند؟ رسوایی (یا «بی‌سلیقگی») اخیر حذف تصویر دختران بروز ناخودآگاه و نشانه‌ی طرز فکری بود که تاکنون بر نظام آموزشی ما حاکم بوده است. اراده‌ی معطوف به امتناع تفکر، هراس از پرسش‌گری، و... پذیرش تسلیم و تبعیض.

🔸می‌بینیم که اشتباه ما در این نبود که «انقلاب کردیم»؛ امر البته بر ما مشتبه شده، پس برای رفع شُبهه باید به صدای بلند به این حقیقت اعتراف کرد که: «هنوز انقلاب نکرده ایم!» زیرا انقلاب (علمی یا اجتماعی، گسست معرفت‌شناختی یا تغییر کیفی ساختارها)، از آموزش-و-پرورش (و اندیشه‌ی رهنمای آن) شروع می‌شود؛ یعنی از آن‌هنگام که شعار انقلاب آموزشی این گردد که دانش‌آموز ما می‌بایست در مدرسه خطر و دلیری «خود اندیشیدن» را بیآموزد.


#آموزش_و_پرورش
#آزمون_و_خطا
#دانش_تجربی
#انقلاب_آموزشی
#حذف_دختران_از_کتاب_ریاضی
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati

🖇متن یادداشت در وبسایت

http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=48
* به‌مناسبت اول مهر، خط: م.م.
🌐اطلاعیه #شورای_اسلامی و #دهیاری روستای #محمدآبادگفت در مورد نامگذاری کوچه ها

✍️با سلام و خسته نباشید خدمت اهالی محترم روستای محمدآباد و شهرستان های جغتای و جوین و داورزن و ششتمد و خوشاب و سبزوار به ویژه اهالی خونگرم دیار #مزینان و خانواده محترم #دکتر_شریعتی
این روزها خبری در برخی کانال های تلگرامی شهرستان سبزوار و غرب خراسان دست به دست شد که گفته می شود مسئول دفتر یکی از نمایندگان فعلی شهرستان سبزوار به شورای اسلامی یا دهیاری روستای محمد آباد در شهرستان جغتای تماس گرفته و از آن ها خواسته اند تا نام دکتر علی شریعتی مزینانی را از روی خیابان این روستا حذف کنند.
شورای اسلامی و دهیاری روستا این خبر را تکذیب کرده و تهمتی بیش ندانسته و عده ای دنبال تخریب کردن این نمایندگان عزیز می باشند،
لذا با عرض پوزش از این نمایندگان خواهان پیگیری قانونی این خبر بوده تا برای عموم مشخص گردد که این خبر تخریبی بیش برای نمایندگان نبوده است.

با تشکر
شورای اسلامی و دهیاری روستای محمدآباد گفت شهرستان جغتای
🔸یکصدوبیست‌وسومین شماره نشریه چشم‌انداز ایران منتشر شد.

@cheshmandaz_iran
روزنامه مستقل شماره ۹۳۴/دو‌شنبه ۷ مهر
🌐 mostaghelnewspaper.ir
«و مولوی دوبار مرا از مردن بازداشت...
زندگی؟ ...این فایده را دارد که در آن می‌توان با مثنوی خوش بود و با او دنیا را گشت و رشد کرد.. برگشتم.
مرگ و زندگی دو کفهٔ همسطح بودند اما مثنوی کفهٔ زندگی را سنگین‌تر کرد و مرگ را که از آن بی‌نصیب بود، محکوم ساخت...
زنده ماندم و با آغاز نهضت ملی جهت گرفتم. »

------ شریعتی، ع.(ش.م.ع.)، م.آ.۱، با مخاطب‌های‌آشنا، تهران: چاپخش-بنیادفرهنگی د.ع.ش.، ۱۳۸۷، چ.۵، ص‌ص ۹۷-۹۸

* ۸ مهر، روزبزرگداشت مولانا ...


🆔 @Shariati_SCF
بیانیه جمعی از فعالان مدنی
در محکومیت صدور و اجرای احکام اعدام در ایران

—————————————————- نه ـ به ـ اعدام

به‌نام خدا

موقعیت حساس امروز ایران و وجود بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و صعود لحظه به لحظه تورم و‌گرانی در کنار بحران کرونا عموم جامعه و به ویژه اقشار آسیب پذیر را در نگرانی عمیق فرو برده و سرگردان در میان انتخاب جان و نان کرده‌است. در این میانه بحران دیگری هم سال‌هاست که گریبانگیر مردمِ مدافع عدالت و آزادی شده و آنها را در تنگناهایی جدی قرار داده است.
آنچه وجدان‌های بیدار را برانگیخته می‌کند،برخورد مرگبار با معترضان و جان دادن ذره ذره و گاه ناگهانی آنها در حبس و حصر است. اعدام عجولانه نوید افکاری در شیراز ، جان دادن نادر مختاری در کهریزک، تهدید سلامت زندانیان سیاسی زن که برخی از آنها فرزندانی چشم به راه دارند و صفی از جوانان در نوبت مرگ، تصویر فاجعه آمیزی را پدید آورده‌ است که هیچ‌ کس و هیچ نهادی پاسخگوی آن جز با سکوت مطلق نیست. آنها یا سکوت محض می کنند وخود را در معرض پاسخ قرار نمی‌دهند و یا سناریوهای تهی از صدق و صراحت را تکرار می‌کنند.
تاسف‌اور است که می‌بینیم راه‌های اقدام برای هرگونه دادخواهی نیز مسدود شده است. دستگاه قضا گویی درگیر جرم و فساد درون خود است؛ داعیه‌داران انقلاب در درون مجلس سخت در جستجوی امکان‌های برتر دنیوی و سهم‌خواهی‌های جدید هستند و دستگاه اجرا هم یا در فساد ساختاری گرفتار است و یا توانی حتّی برای مدیریت خود ندارد.
عجب آن است که حاکمیت در چنین وضع بحرانی که خود آفریده است ، به چه منظور رویه اعدام را ادامه می‌دهد و روی از خواسته ملت در«نه ـ به ـ اعدام» برمی‌گرداند‌ و هم چنان با همه آشفتگی‌هایش بر طبل خشونت می‌کوبد؟
با آنکه بارها و بارها در این سالیان گفته شده‌است و گفته‌ایم، باز هم بار دیگر از حاکمیت می خواهیم که خون‌بس اعلام کنند؛ از اعدام و خشونت‌طلبی دست بردارند و بر محور قانونی که برای پاسداشت آن سوگند خورده‌اند، اندکی تامل و درنگ بر خونهای به ناحق ریخته‌شده کنند. همچنین از همهٔ مراجع علمی، حقوقی، دینی، فرهنگی و سرمایه‌های اجتماعی که دغدغهٔ مردم و ایران را دارند مصرّانه می‌خواهیم که صدایشان را برای دفع خشونت و حذف اعدام، رسا و هم‌نوا کنند تا در مسیری مشترک، با یکدیگر در «خون ـ بس» و «اعدام ـ بس» هم‌صدا شویم.

یازدهم مهرماه هزاروسیصد ونود ونه

——————————————————
هاشم آغاجری - هادی احتظاظی - بهمن احمدی‌امویی - مرتضی اشرفی - رضا انصاری‌راد - مسعود باستانی - علی‌اکبر باغانی - رسول بداغی - قربان بهزادیان‌نژاد - علیرضا بهشتی‌شیرازی - محمود بهشتی‌لنگرودی - مصطفی تاجزاده - امیر خرم - ابراهیم خوش‌سیرت - محمد داوری - محمود دردکشان - سعید دهقان - معصومه دهقان - صادق ربانی‌املشی - علیرضا رجایی - بهمن رضاخانی - حسین رفیعی - رضا رئیس‌طوسی - محمدعلی زحمتکش - کوروش زعیم - فاطمه سپهری - عبدالفتاح سلطانی- سیدمحمد سیف‌زاده - احسان شریعتی - فیروزه صابر - کیوان صمیمی - طاهره طالقانی - محمدرضا عالی‌پیام - محسن عمرانی - عزیز قاسم‌زاده - ابوالفضل قدیانی – نظام‌الدین قهاری - محمد کارخانه‌چین - رحمان کارگشا - آرش کیخسروی - فاطمه گوارایی - اسکندر لطفی - حسین مجاهد - فخرالسادات محتشمی‌پور - محمد محمدی‌اردهالی - مهدی محمودیان - سعید مدنی - رضا مسلمی - احمد معصومی - آذر منصوری - علی نظری - صدیقه وسمقی