Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
سخنرانی دکتر احسان شریعتی.mp3
37.7 MB
Forwarded from چشمانداز ایران
🔸پرشی برای اندیشیدن پس از گسست
🔺گفتوگو با احسان شریعتی
#بخش_اول
✅اگر به سال 1398 نگاه کنیم توالی این بحرانها را میبینیم. ما سال گذشته را با سیل آغاز کردیم و این سیلها آنچنان بود که چندین شهر را خراب کرده و با خود برد. پس از سیل هم حوادث پشت سرهم تکرار شدند تا به پایان سال رسیدیم، مسائل اقتصادی، حوادث آبان ماه، ترور سردار سلیمانی، شلیک موشک خودی به هواپیمای اوکراینی و در آخر هم که زلزله و آتشافروزیها و انفجارها و تشدید کرونا... و همینطور حوادث از پی هم در حال وقوع! این مجموعه بحرانها وضعیتی اورژانسی و خطیر را پدید آوردهاند که به تصمیمگیری جدی و حیاتی نیاز دارد. تازه اگر از این خطرات بگذریم، عادات غلطی که در بین مردم رواج پیدا کرده یکی دیگر از مواردی است که حیات کشور را تهدید میکند. این عادتهای غلط، فقط در ساختارهای سیاسی و اقتصادی ما نیست، بلکه در بین مردم و در ساختارهای زیستی و نگرشی ما نیز دیده میشود. این پروژههای توسعهای که از دوران پس از مشروطه در ایران آغاز شده و تا امروز هم ادامه داشته، همگی باعث انباشت معضلات و مشکلات فراوانی بوده است. زیرساخت شهر تهران محصول چندین رژیم و حکومت متفاوت بوده و همه مشکلات آن روی هم انباشته شده است و اتفاقاً متفکران مدرن هم نقش اصلی را در پیشبرد این پروژهها بر عهده داشتهاند و در ساخت این هیولایی که امروزه میبینیم نقش مدرنیستها پررنگتر بوده است.
✅باید مبانی و الفبای زیستمان را بازتعریف کنیم و چون مدرنهای خودمان که طرح و برنامه برای توسعه داشته و بیشتر این طرحهای توسعه از تفکرات آنها تغذیه شده، به نظرم از نیروهای سنتی در این زمینه مسئولتر هستند؛ البته در اینجا منظورم از نیروهای سنتی، نیروهای سنتگرا و بنیادگرا نیست، بلکه نیروها و متفکران قائل به سنت و فرهنگ خودمان را مدنظر دارم که در این طرحهای توسعه دست بالا را نداشتهاند. نیروهای سنتی در تقابل با نیروهای مدرن که هرکدام ایدئولوژی خاص و تفکرات خاصی داشتهاند در تقابل با هم دست پایین را داشته و تصمیمگیر اساسی نبودهاند و نیروهای مدرن بهعنوان یک ایدئولوژی، در این طرحهای توسعه تصمیمساز بودهاند. نیروهای مدرن، در شکلهای گوناگون آن، اعم از ناسیونالیستی، کمونیستی، حتی سوسیالیستی و ناسیونالسوسیالیستی که در کشورهای شرقی، جنوبی و اسلامی به قدرت رسیدهاند همه زیر چتر همین نیروهای مدرن دستهبندی میشوند.
✅میبایست در جوار طبیعت زندگی کنیم (و به قول هایدگر) بر رودخانه «پل بزنیم و نه سدّ». همانطور که روستاها نابود شده و روستاییان به شهرها آمدند با این روند کره زمین هم نابود خواهد شد و بشر باید به سایر سیارات برود؛ البته این یک بحث علمی و کارشناسان زمینشناختی ناظر بر هزاران سال است. ما اما به ابعاد فلسفی و ایدئولوژیکش میپردازیم که برای من فلسفه پژوه در درجه اول اهمیت قرار دارد. چراکه این موضوع هم مانند وقایع سیاسی و اجتماعی ریشه در بینشهای عقیدتی و باورهای فلسفی افراد دارد و از اعماق تغذیه میشوند.
✅ ازهمپاشیدگی ارزشی که در کشور خودمان تا حدودی میبینیم، واقعیتی است که وجود دارد اما الزامی نیست ما بدان تسلیم شویم. هر دورانی به قول میشل فوکو، صورتبندی معرفتی (اپیستمه) خاص خود را دارد که سرمشق (پارادایم) غالب و صورت ساختار فکری-گفتمانی آن دوره است. برای نظریهپردازی باید متناسب با چنین چیدمان دورانی تحلیل خود را ارائه دهیم. روش صحیح، لحاظ کردن این اپیستمه و نقادی از آن است تا به طرح مطلوب برسیم. این کار کوچکی نیست که به همین راحتی که گفتیم انجام شود، چراکه مبانی و بنیادهای سترگی برای این کار لازم است و برای این کار، به جز اینکه باید بر منابع دنیای مدرن و غرب تسلط داشتهباشیم، منابع بومی و سنتی خود را نیز میبایست بشناسیم تا سپس بتوان با تفکر معاصر گفتوگو نشست و دیالوگی میان اندیشهورزان برقرار شود.
منبع: چشمانداز ایران شماره 122
@cheshmandaz_iran
https://bit.ly/31uDGW6
🔺گفتوگو با احسان شریعتی
#بخش_اول
✅اگر به سال 1398 نگاه کنیم توالی این بحرانها را میبینیم. ما سال گذشته را با سیل آغاز کردیم و این سیلها آنچنان بود که چندین شهر را خراب کرده و با خود برد. پس از سیل هم حوادث پشت سرهم تکرار شدند تا به پایان سال رسیدیم، مسائل اقتصادی، حوادث آبان ماه، ترور سردار سلیمانی، شلیک موشک خودی به هواپیمای اوکراینی و در آخر هم که زلزله و آتشافروزیها و انفجارها و تشدید کرونا... و همینطور حوادث از پی هم در حال وقوع! این مجموعه بحرانها وضعیتی اورژانسی و خطیر را پدید آوردهاند که به تصمیمگیری جدی و حیاتی نیاز دارد. تازه اگر از این خطرات بگذریم، عادات غلطی که در بین مردم رواج پیدا کرده یکی دیگر از مواردی است که حیات کشور را تهدید میکند. این عادتهای غلط، فقط در ساختارهای سیاسی و اقتصادی ما نیست، بلکه در بین مردم و در ساختارهای زیستی و نگرشی ما نیز دیده میشود. این پروژههای توسعهای که از دوران پس از مشروطه در ایران آغاز شده و تا امروز هم ادامه داشته، همگی باعث انباشت معضلات و مشکلات فراوانی بوده است. زیرساخت شهر تهران محصول چندین رژیم و حکومت متفاوت بوده و همه مشکلات آن روی هم انباشته شده است و اتفاقاً متفکران مدرن هم نقش اصلی را در پیشبرد این پروژهها بر عهده داشتهاند و در ساخت این هیولایی که امروزه میبینیم نقش مدرنیستها پررنگتر بوده است.
✅باید مبانی و الفبای زیستمان را بازتعریف کنیم و چون مدرنهای خودمان که طرح و برنامه برای توسعه داشته و بیشتر این طرحهای توسعه از تفکرات آنها تغذیه شده، به نظرم از نیروهای سنتی در این زمینه مسئولتر هستند؛ البته در اینجا منظورم از نیروهای سنتی، نیروهای سنتگرا و بنیادگرا نیست، بلکه نیروها و متفکران قائل به سنت و فرهنگ خودمان را مدنظر دارم که در این طرحهای توسعه دست بالا را نداشتهاند. نیروهای سنتی در تقابل با نیروهای مدرن که هرکدام ایدئولوژی خاص و تفکرات خاصی داشتهاند در تقابل با هم دست پایین را داشته و تصمیمگیر اساسی نبودهاند و نیروهای مدرن بهعنوان یک ایدئولوژی، در این طرحهای توسعه تصمیمساز بودهاند. نیروهای مدرن، در شکلهای گوناگون آن، اعم از ناسیونالیستی، کمونیستی، حتی سوسیالیستی و ناسیونالسوسیالیستی که در کشورهای شرقی، جنوبی و اسلامی به قدرت رسیدهاند همه زیر چتر همین نیروهای مدرن دستهبندی میشوند.
✅میبایست در جوار طبیعت زندگی کنیم (و به قول هایدگر) بر رودخانه «پل بزنیم و نه سدّ». همانطور که روستاها نابود شده و روستاییان به شهرها آمدند با این روند کره زمین هم نابود خواهد شد و بشر باید به سایر سیارات برود؛ البته این یک بحث علمی و کارشناسان زمینشناختی ناظر بر هزاران سال است. ما اما به ابعاد فلسفی و ایدئولوژیکش میپردازیم که برای من فلسفه پژوه در درجه اول اهمیت قرار دارد. چراکه این موضوع هم مانند وقایع سیاسی و اجتماعی ریشه در بینشهای عقیدتی و باورهای فلسفی افراد دارد و از اعماق تغذیه میشوند.
✅ ازهمپاشیدگی ارزشی که در کشور خودمان تا حدودی میبینیم، واقعیتی است که وجود دارد اما الزامی نیست ما بدان تسلیم شویم. هر دورانی به قول میشل فوکو، صورتبندی معرفتی (اپیستمه) خاص خود را دارد که سرمشق (پارادایم) غالب و صورت ساختار فکری-گفتمانی آن دوره است. برای نظریهپردازی باید متناسب با چنین چیدمان دورانی تحلیل خود را ارائه دهیم. روش صحیح، لحاظ کردن این اپیستمه و نقادی از آن است تا به طرح مطلوب برسیم. این کار کوچکی نیست که به همین راحتی که گفتیم انجام شود، چراکه مبانی و بنیادهای سترگی برای این کار لازم است و برای این کار، به جز اینکه باید بر منابع دنیای مدرن و غرب تسلط داشتهباشیم، منابع بومی و سنتی خود را نیز میبایست بشناسیم تا سپس بتوان با تفکر معاصر گفتوگو نشست و دیالوگی میان اندیشهورزان برقرار شود.
منبع: چشمانداز ایران شماره 122
@cheshmandaz_iran
https://bit.ly/31uDGW6
Telegraph
پرشی برای اندیشیدن پس از گسست
#بخش_اول علی بیاتی: از یادداشت اخیر شما درباره عید فطر که بهنوعی به مسائل فلسفه دین مربوط میشود آغاز کنیم، یادداشت «عزیمت از نقطه صفر». شما در آن نوشته کوتاه، تعریف جدیدی از عید فطر ارائه داده و آن را نوعی وقفه1 معنا کردهاید و تلاش داشتهاید به این واژه…
Forwarded from گنجشکهای همیشه
💠خطای هرمنوتیک سروش از تاریخ عاشورا،
🔷🔸 حق با سروش نیست آنجا که میگوید روایت شریعتی از تاریخ عاشورا، از تاریخ اسلام و امامت، «کژخوانی صریح تاریخ» بود. کژخوانی صریح تاریخ؛ عبارت درستی نیست در مواجهه توریستی با متن شریعتی به کار برده است.
نقد سروش واکنشی به "حوالت اکنون" ماست دلش از جمهوری اسلامی ایران پر است ( که انقلاب ۵۷ محصول همین خوانش شریعتی از کربلا است) سر شریعتی خالی می کند.
روایت تاریخ می گوید؛ حسین (ع) به وضعیت حکومت یزید که بازگشت به ساختار -قدرت ثروت -جاهلیت است. نقد دارد، شریعتی با ادبیات جدید یک خوانش انقلابی ساخت 《هر انقلابی دو چهره دارد: خون و پیام》 خون در حرکت حسین (ع) بود و پیام در حرکت زینب، این ادبیات انتقادی، رهبری و الهام به جنبش های رهایی بخش میدهد، این دیالکتیک فرزندان آدم را احیا می کند که چگونه باید زیست و مُرد.
🔹خوانش سروش به روایت تاریخی، وفادار نیست. حسینِ (ع)، سروش نسبتی با حسینِ (ع) تاریخی ندارد. حسینِ (ع) سروش منفعل، يعني نسبت به بيان افكار، تمايلات، خواسته هاي بزرگ و كوچك، و حتي بيان صادقانه و روراستي و صراحت بي ميل است و تمام آنها رو نزد خودش نگه مي دارد! خود ساختهی سروش است. حسینِ (ع) سروش، وجوه دین و اسلام و خود اگاهی انتقادی ندارد. فانتزی است. روایت کژخوانی تاریخ است!
حق با سروش نیست: حرکت حسین (ع) یک انقلابی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی بود. به تاریخ که نظر کنیم، چنین حسینی را مییابیم. در عزیمت حسین (ع) از مکه به کربلا تعارف ها را کنار گذاشت، حاکمیت را به چالش کشید مشروعیت یزید را به رسمیت نشناخت.
سروش می گوید《حسین سه دلیل مهم و اساسی داشت: فضای رعبآور امنیتی، سازشناپذیری با یزید و جستوجو برای یافتن محلی امن. حسین برای رهایی از فشار حکومت و رسیدن به امنیت، حرکت کرد. 》این تحلیل ابکی است ، حسین (ع) از لحظه ای که در کاخ یزید خطاب به او می گوید 《چون منی با چون تویی بیعت نمی کنم 》به عنوان یک هماورد وارد تاریخ می شود که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.خلق عادت می کند، یک عنصر شورشی است،
دست روی نقد ساختار اجتماعی سیاسی می گذارد به تعبیر بنده می گوید؛ درست-تان می کنم، در تور اطلاعاتی، امنیتی دستگاه پهن کرده بود رصد می شود. ده ها ملاقات با شخصیت های فرهنگی، سیاسی، نظامی در مسیر رسیدن به کربلا دارد گفت و گو می کند و حتا طلب کمک نظامی می کند. این ساختار زبانی ؛《خداوندا تو خود ميداني كه قيام ما براي آن نيست كه به حكومتي برسيم يا مال و متاعي از دنيا به دست آوريم بلكه ما مي خواهيم راه روشن دين تو را به همه نشان دهيم و شهرها و آباديها را از دست فساد رها سازيم تا مظلومان ستمكش نجات يابند...(تحف العقول )》گفتمان انقلاب است، یعنی با نام محمد (ص) چه ظلم ها نکردید؟! حسین (ع) اصلا قرار نیست به نیابت جامعه، حکومت را تعقیر دهد. با گفتمان؛ 《خون بر شمشیر پیروز است》یزید را می زند.
سروش با یک مشت الفاظ 《عزت》و《ذلت》و ..یک معنویت فرنگی از عاشورا در می آورد! خوانش سروش باز خوانی یک ابر خوانش از عاشورا است که می خواهد انقلاب حسین (ع) را در هزار و سیصد و هشتاد و یک سال پیش فریز کند، خوانش شبه -اخلاقی عرفانی- دارد تا یک ابژه در افق تاریخی از توش در بیاورد، یک خطای تاریخی هرمنوتیک از عاشورا است.در باور سروش، آدم ها سیاه و سفید نیستند، آدم ها خاکستری اند یعنی حالا یزید یک غلطی کرد صورت هم را ببوسید صلوات بفرستید.
🔸خوانش شریعتی از عاشورا ، حسین (ع) چه کار کرده است؟ اگر امروز می بود چکار می کرد، است؟ متن عاشورا را فقط در بستر تاریخی نمی خواند ؛ 《کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا (همه روزها عاشورا و همه زمینها کربلاست) عبارتی به امام صادق(ع) نسبت دادهاند
این عبارت در داستان حسین (ع) شریعتی گونه است که معجزه نجات انسان تاریخی تحقیر شده است. در مقابل حکومت محمد رضا پهلوی از آن استفاد می کند. حسین (ع) شریعتی تحول رهایی بخش، خود اگاهی اجتماعی انسانی، حکمت، عدالت خواهی همیشگی. اعتراض به حکومت توتالیتاریسم تولید می کند.
روایت سروش از عاشورا برایم این بیت بیدل دهلوی؛
《کیست در این انجمن، محرم عشق غیور؟
ما همه بیغیرتیم، آینه در کربلا مانده است 》 تداعی کرد. بیدل هم خوانش ایدئولوژیک به معنای خود اگاهی انسانی اجتماعی از عاشورا دارد.
🔸به باور بنده؛ حرکت حسین (ع) یک انقلاب فرهنگی اجتماعی بود یک انقلاب چپ گونه مسلحانه نبود که بخواهد کاخ یزید را فتح کند یزید را از اریکه قدرت پایین بکشد. نظام انگیزشی ایجاد کرد، دنبال تحریک توده ها نبود اما نقد به جامعه طبقاتی و مناسبات های بنی امیه ایجاد کرد، دنبال خود اگاهی دادن فردی بود که از دلش تشکیل یک دولت محلی با تحول و برانگیختی اجتماعی سیاسی توده بر می آید
#علی_آزاد
#نقد_سخنان_دکترعبدلکریم_سروش
#از_خوانش_عاشورایی_دکتر_شریعتی
@jikjikgonjeshkhayhamishe
🔷🔸 حق با سروش نیست آنجا که میگوید روایت شریعتی از تاریخ عاشورا، از تاریخ اسلام و امامت، «کژخوانی صریح تاریخ» بود. کژخوانی صریح تاریخ؛ عبارت درستی نیست در مواجهه توریستی با متن شریعتی به کار برده است.
نقد سروش واکنشی به "حوالت اکنون" ماست دلش از جمهوری اسلامی ایران پر است ( که انقلاب ۵۷ محصول همین خوانش شریعتی از کربلا است) سر شریعتی خالی می کند.
روایت تاریخ می گوید؛ حسین (ع) به وضعیت حکومت یزید که بازگشت به ساختار -قدرت ثروت -جاهلیت است. نقد دارد، شریعتی با ادبیات جدید یک خوانش انقلابی ساخت 《هر انقلابی دو چهره دارد: خون و پیام》 خون در حرکت حسین (ع) بود و پیام در حرکت زینب، این ادبیات انتقادی، رهبری و الهام به جنبش های رهایی بخش میدهد، این دیالکتیک فرزندان آدم را احیا می کند که چگونه باید زیست و مُرد.
🔹خوانش سروش به روایت تاریخی، وفادار نیست. حسینِ (ع)، سروش نسبتی با حسینِ (ع) تاریخی ندارد. حسینِ (ع) سروش منفعل، يعني نسبت به بيان افكار، تمايلات، خواسته هاي بزرگ و كوچك، و حتي بيان صادقانه و روراستي و صراحت بي ميل است و تمام آنها رو نزد خودش نگه مي دارد! خود ساختهی سروش است. حسینِ (ع) سروش، وجوه دین و اسلام و خود اگاهی انتقادی ندارد. فانتزی است. روایت کژخوانی تاریخ است!
حق با سروش نیست: حرکت حسین (ع) یک انقلابی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی بود. به تاریخ که نظر کنیم، چنین حسینی را مییابیم. در عزیمت حسین (ع) از مکه به کربلا تعارف ها را کنار گذاشت، حاکمیت را به چالش کشید مشروعیت یزید را به رسمیت نشناخت.
سروش می گوید《حسین سه دلیل مهم و اساسی داشت: فضای رعبآور امنیتی، سازشناپذیری با یزید و جستوجو برای یافتن محلی امن. حسین برای رهایی از فشار حکومت و رسیدن به امنیت، حرکت کرد. 》این تحلیل ابکی است ، حسین (ع) از لحظه ای که در کاخ یزید خطاب به او می گوید 《چون منی با چون تویی بیعت نمی کنم 》به عنوان یک هماورد وارد تاریخ می شود که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.خلق عادت می کند، یک عنصر شورشی است،
دست روی نقد ساختار اجتماعی سیاسی می گذارد به تعبیر بنده می گوید؛ درست-تان می کنم، در تور اطلاعاتی، امنیتی دستگاه پهن کرده بود رصد می شود. ده ها ملاقات با شخصیت های فرهنگی، سیاسی، نظامی در مسیر رسیدن به کربلا دارد گفت و گو می کند و حتا طلب کمک نظامی می کند. این ساختار زبانی ؛《خداوندا تو خود ميداني كه قيام ما براي آن نيست كه به حكومتي برسيم يا مال و متاعي از دنيا به دست آوريم بلكه ما مي خواهيم راه روشن دين تو را به همه نشان دهيم و شهرها و آباديها را از دست فساد رها سازيم تا مظلومان ستمكش نجات يابند...(تحف العقول )》گفتمان انقلاب است، یعنی با نام محمد (ص) چه ظلم ها نکردید؟! حسین (ع) اصلا قرار نیست به نیابت جامعه، حکومت را تعقیر دهد. با گفتمان؛ 《خون بر شمشیر پیروز است》یزید را می زند.
سروش با یک مشت الفاظ 《عزت》و《ذلت》و ..یک معنویت فرنگی از عاشورا در می آورد! خوانش سروش باز خوانی یک ابر خوانش از عاشورا است که می خواهد انقلاب حسین (ع) را در هزار و سیصد و هشتاد و یک سال پیش فریز کند، خوانش شبه -اخلاقی عرفانی- دارد تا یک ابژه در افق تاریخی از توش در بیاورد، یک خطای تاریخی هرمنوتیک از عاشورا است.در باور سروش، آدم ها سیاه و سفید نیستند، آدم ها خاکستری اند یعنی حالا یزید یک غلطی کرد صورت هم را ببوسید صلوات بفرستید.
🔸خوانش شریعتی از عاشورا ، حسین (ع) چه کار کرده است؟ اگر امروز می بود چکار می کرد، است؟ متن عاشورا را فقط در بستر تاریخی نمی خواند ؛ 《کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا (همه روزها عاشورا و همه زمینها کربلاست) عبارتی به امام صادق(ع) نسبت دادهاند
این عبارت در داستان حسین (ع) شریعتی گونه است که معجزه نجات انسان تاریخی تحقیر شده است. در مقابل حکومت محمد رضا پهلوی از آن استفاد می کند. حسین (ع) شریعتی تحول رهایی بخش، خود اگاهی اجتماعی انسانی، حکمت، عدالت خواهی همیشگی. اعتراض به حکومت توتالیتاریسم تولید می کند.
روایت سروش از عاشورا برایم این بیت بیدل دهلوی؛
《کیست در این انجمن، محرم عشق غیور؟
ما همه بیغیرتیم، آینه در کربلا مانده است 》 تداعی کرد. بیدل هم خوانش ایدئولوژیک به معنای خود اگاهی انسانی اجتماعی از عاشورا دارد.
🔸به باور بنده؛ حرکت حسین (ع) یک انقلاب فرهنگی اجتماعی بود یک انقلاب چپ گونه مسلحانه نبود که بخواهد کاخ یزید را فتح کند یزید را از اریکه قدرت پایین بکشد. نظام انگیزشی ایجاد کرد، دنبال تحریک توده ها نبود اما نقد به جامعه طبقاتی و مناسبات های بنی امیه ایجاد کرد، دنبال خود اگاهی دادن فردی بود که از دلش تشکیل یک دولت محلی با تحول و برانگیختی اجتماعی سیاسی توده بر می آید
#علی_آزاد
#نقد_سخنان_دکترعبدلکریم_سروش
#از_خوانش_عاشورایی_دکتر_شریعتی
@jikjikgonjeshkhayhamishe
Forwarded from Fek
📚آیا حسین بن علی بر حق بود؟
◾️مناقشه ای در پیش فرض های سخنانِ دکتر سروش و دکتر محدثی راجع به «همه-ی زمان ها را عاشورا و همه-ی مکان ها را کربلا» دیدن توسط دکتر شریعتی
(قسمت اول)
#علیرضاموثق
1⃣ دکتر عبدالکریم سروش در یک فایل صوتی، نقدی را به دکتر شریعتی و ساده-سازی ایدئولوژیک توسط مشارالیه وارد می کند و نقل به مضمون می گوید که زندگی ما «آدمیان متوسط» و «قهرمان های کوچک»، در عالم واقع، بسی پیچیده و طیفی است و «صفر و صدی» و «سیاه و سفید» و «باینری» نیست و لذا ما یک واقعه-ی استثنائی و آمیخته با اسطوره و اغراق و یک تیپ ایده آل چون «کربلای حسینی» را نمی توانیم به زندگیِ روزمره-ی خویش تعمیم دهیم و اینطور نیست که در جامعه-ی واقعی و امروزی، از بام تا شام با حسین و شمر مواجه باشیم؛ هر چند می بایست نیم-نگاهی عبرت آمیز به واقعه کربلا داشته باشیم (اینجا).
در مقابل، دکتر حسن محدثی با این استدلال که ما نه تنها هر روز، بلکه هر لحظه در «دو راهی های زندگی» با «انتخاب هایی» مواجه هستیم، مدعای دکتر سروش را نقد می کند؛ انتخاب هایی مثل «مبارزه یا عدم مبارزه» با ظلم و فساد و یا «مشارکت یا عدم مشارکت» در ظلم و فساد و امثالهم (اینجا).
2⃣ اما در اینجا من می خواهم در اصل قضیه-ی «حق بودن حسین بن علی» و در پیش-فرض های شیعیان؛ از جمله در پیش-فرض های دکتر شریعتی مناقشه کنم و از آنها در قالب چند پرسش، پاسخ و تأمل بطلبم؛
منتها در مقدمه اشاره کنم که «حق بودن» را در مانحن فیه، در خصوص حوزه-ی ارزش ها و امور ناظر به «باید و نبایدها»، به معنی «مطابقت با عدل زمانه» و «باطل بودن» را به معنی «مطابقت با ظلم زمانه» و نیز حقیقت را در حوزه-ی واقعیت ها و امور ناظر به «هست و نیست ها»، به معنی «مطابقت با واقع» تلقی می کنم و این گمان را مفروض می گیرم که در این خصوص با مخاطب ام، توافق دارم. با این وصف؛
اولاً) حسین بن علی، دقیقاً در کدام گفتار و کردار، «حق» بوده است؟ یعنی آیا تمام گفتارها و کردارهایش، «حق» بوده است؟ یعنی آیا ایشان در تمام حوزه ها و در تمام آنات زندگی اش؛ اعم از حوزه-ی فردی و اجتماعی و دینی و فلسفی و علمی و سیاسی، حق بوده است؟ آنهم حقیقتی فراتاریخی و بدون لحاظ سیاق و کانتکست؟ یعنی در «هر زمینه ای»، الگویی برای تمام زمان ها و مکان ها بوده است؟ «مورد به مورد، چرا؟»
ثانیاً) در خصوص واقعه-ی کربلا به عنوان یک مصداق در زندگی حسین بن علی، می دانیم که یزید، مطابق ساز و کار و مقتضیات عرفی در زمانه و زمینه-ی خودش و در آن بافت قبیله ای، حکومتی مشروع داشته است و عموم جامعه به اقتفای بزرگان قوم، با او بیعت کرده بودند.
برای مثال و جهت وضوح مراد و عینی تر شدن بحث، در اوایل انقلاب، اکثریت قاطع مردم، به هر دلیل، یا به خاطر جهل و جو-گیری و خرافات مذهبی و یا از روی دلایل محققانه و سنجیده، به حکومت روح الله خمینی رأی دادند؛ حال، به چه دلیل، اقلیتی چون مجاهدین خلق یا چریک های فدایی اقلیت، حق داشتند که به اقتفای حسین بن علی، قیام کنند؟ (چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه).
ثالثاً) فرض کنیم که در یک زمان و مکان مشخص، ما در یک دو راهی باینری، مجبور به انتخاب می شویم؛ از منظر «روش استیفای حق یا روش اصابت به حق» یا «روش نیل از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود»؛ حال، چرا روش و انتخاب حسین بن علی در واقعهٔ کربلا درست بوده است؟ برای مثال، چه اشکالی داشت که ایشان به شکل تاکتیکی، با یزید بیعت می کرد و «جان و یا آزادی» خویش و زن و بچه و یاران معدود خویش را در آن صحنه به خطر قطعی نمی انداخت و از مجرای دیگری به مبارزه-ی سیاسی و یا اساساً به جای امر سیاسی، به کار فرهنگی می پرداخت؟ و از این طریق به جامعه خیر می رساند و در سیاست از این مجرا تأثیر می گذاشت؟
نقل است که گالیله، به جای پا فشاری بر حقیقت و اصطلاحاً «قیصر-بازی»، در دادگاه انگیزاسیون، با مسامحه حرف خود را پس گرفت و از گفته-ی خویش، توبه کرد تا «جان و آزادی اش» را از خطر گیوتین و زندان برهاند. بعد، شخصی به او خرده گرفت و متلک انداخت و گفت: «بدبخت مردمی که تو قهرمان اش هستی» و او هم در پاسخ گفت: «بدبخت مردمی که نیاز به قهرمان دارد».
رابعاً) آیا دغدغه و انگیزه-ی حسین بن علی، صرفاً دفاع از حقوق و مصلحت مردم و دفاع از خیر و عدالت و اخلاق بوده است؟ آیا قیام ایشان، تنها «دلیل» داشته و محصول «علت و دلیل-تراشی» یا متأثر از آن نبوده است؟ آیا «اراده-ی قدرت»، نقشی در آن قیام نداشته است؟ آیا این مدعا که حکومت از ابتدا حق علی بن ابی طالب بوده یا به طور کلی؛ جنگ قدرت در آن بافت قبیله ای و فرهنگی، نقشی در قیام حسین بن علی نداشته است؟
(ادامه دارد)
🌾@Tafakor_e_Enteghadi
◾️مناقشه ای در پیش فرض های سخنانِ دکتر سروش و دکتر محدثی راجع به «همه-ی زمان ها را عاشورا و همه-ی مکان ها را کربلا» دیدن توسط دکتر شریعتی
(قسمت اول)
#علیرضاموثق
1⃣ دکتر عبدالکریم سروش در یک فایل صوتی، نقدی را به دکتر شریعتی و ساده-سازی ایدئولوژیک توسط مشارالیه وارد می کند و نقل به مضمون می گوید که زندگی ما «آدمیان متوسط» و «قهرمان های کوچک»، در عالم واقع، بسی پیچیده و طیفی است و «صفر و صدی» و «سیاه و سفید» و «باینری» نیست و لذا ما یک واقعه-ی استثنائی و آمیخته با اسطوره و اغراق و یک تیپ ایده آل چون «کربلای حسینی» را نمی توانیم به زندگیِ روزمره-ی خویش تعمیم دهیم و اینطور نیست که در جامعه-ی واقعی و امروزی، از بام تا شام با حسین و شمر مواجه باشیم؛ هر چند می بایست نیم-نگاهی عبرت آمیز به واقعه کربلا داشته باشیم (اینجا).
در مقابل، دکتر حسن محدثی با این استدلال که ما نه تنها هر روز، بلکه هر لحظه در «دو راهی های زندگی» با «انتخاب هایی» مواجه هستیم، مدعای دکتر سروش را نقد می کند؛ انتخاب هایی مثل «مبارزه یا عدم مبارزه» با ظلم و فساد و یا «مشارکت یا عدم مشارکت» در ظلم و فساد و امثالهم (اینجا).
2⃣ اما در اینجا من می خواهم در اصل قضیه-ی «حق بودن حسین بن علی» و در پیش-فرض های شیعیان؛ از جمله در پیش-فرض های دکتر شریعتی مناقشه کنم و از آنها در قالب چند پرسش، پاسخ و تأمل بطلبم؛
منتها در مقدمه اشاره کنم که «حق بودن» را در مانحن فیه، در خصوص حوزه-ی ارزش ها و امور ناظر به «باید و نبایدها»، به معنی «مطابقت با عدل زمانه» و «باطل بودن» را به معنی «مطابقت با ظلم زمانه» و نیز حقیقت را در حوزه-ی واقعیت ها و امور ناظر به «هست و نیست ها»، به معنی «مطابقت با واقع» تلقی می کنم و این گمان را مفروض می گیرم که در این خصوص با مخاطب ام، توافق دارم. با این وصف؛
اولاً) حسین بن علی، دقیقاً در کدام گفتار و کردار، «حق» بوده است؟ یعنی آیا تمام گفتارها و کردارهایش، «حق» بوده است؟ یعنی آیا ایشان در تمام حوزه ها و در تمام آنات زندگی اش؛ اعم از حوزه-ی فردی و اجتماعی و دینی و فلسفی و علمی و سیاسی، حق بوده است؟ آنهم حقیقتی فراتاریخی و بدون لحاظ سیاق و کانتکست؟ یعنی در «هر زمینه ای»، الگویی برای تمام زمان ها و مکان ها بوده است؟ «مورد به مورد، چرا؟»
ثانیاً) در خصوص واقعه-ی کربلا به عنوان یک مصداق در زندگی حسین بن علی، می دانیم که یزید، مطابق ساز و کار و مقتضیات عرفی در زمانه و زمینه-ی خودش و در آن بافت قبیله ای، حکومتی مشروع داشته است و عموم جامعه به اقتفای بزرگان قوم، با او بیعت کرده بودند.
برای مثال و جهت وضوح مراد و عینی تر شدن بحث، در اوایل انقلاب، اکثریت قاطع مردم، به هر دلیل، یا به خاطر جهل و جو-گیری و خرافات مذهبی و یا از روی دلایل محققانه و سنجیده، به حکومت روح الله خمینی رأی دادند؛ حال، به چه دلیل، اقلیتی چون مجاهدین خلق یا چریک های فدایی اقلیت، حق داشتند که به اقتفای حسین بن علی، قیام کنند؟ (چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه).
ثالثاً) فرض کنیم که در یک زمان و مکان مشخص، ما در یک دو راهی باینری، مجبور به انتخاب می شویم؛ از منظر «روش استیفای حق یا روش اصابت به حق» یا «روش نیل از وضع موجود نامطلوب به وضع مطلوب ناموجود»؛ حال، چرا روش و انتخاب حسین بن علی در واقعهٔ کربلا درست بوده است؟ برای مثال، چه اشکالی داشت که ایشان به شکل تاکتیکی، با یزید بیعت می کرد و «جان و یا آزادی» خویش و زن و بچه و یاران معدود خویش را در آن صحنه به خطر قطعی نمی انداخت و از مجرای دیگری به مبارزه-ی سیاسی و یا اساساً به جای امر سیاسی، به کار فرهنگی می پرداخت؟ و از این طریق به جامعه خیر می رساند و در سیاست از این مجرا تأثیر می گذاشت؟
نقل است که گالیله، به جای پا فشاری بر حقیقت و اصطلاحاً «قیصر-بازی»، در دادگاه انگیزاسیون، با مسامحه حرف خود را پس گرفت و از گفته-ی خویش، توبه کرد تا «جان و آزادی اش» را از خطر گیوتین و زندان برهاند. بعد، شخصی به او خرده گرفت و متلک انداخت و گفت: «بدبخت مردمی که تو قهرمان اش هستی» و او هم در پاسخ گفت: «بدبخت مردمی که نیاز به قهرمان دارد».
رابعاً) آیا دغدغه و انگیزه-ی حسین بن علی، صرفاً دفاع از حقوق و مصلحت مردم و دفاع از خیر و عدالت و اخلاق بوده است؟ آیا قیام ایشان، تنها «دلیل» داشته و محصول «علت و دلیل-تراشی» یا متأثر از آن نبوده است؟ آیا «اراده-ی قدرت»، نقشی در آن قیام نداشته است؟ آیا این مدعا که حکومت از ابتدا حق علی بن ابی طالب بوده یا به طور کلی؛ جنگ قدرت در آن بافت قبیله ای و فرهنگی، نقشی در قیام حسین بن علی نداشته است؟
(ادامه دارد)
🌾@Tafakor_e_Enteghadi
Telegram
زیر سقف آسمان
برخلاف #شریعتی نبایدفکرکنیم هر روز #عاشورا استوهر سرزمینی #کربلا .
زندگیهمیشه صفر و صد نیست، مردمنههمه #شمر هستندونههمه #امام_حسین(ع)
#درسهاى_عاشورا_براى_زندگى_امروز
@DrSoroush
@SchoolofRumi
زندگیهمیشه صفر و صد نیست، مردمنههمه #شمر هستندونههمه #امام_حسین(ع)
#درسهاى_عاشورا_براى_زندگى_امروز
@DrSoroush
@SchoolofRumi
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
«این مطلب که افراط در عزاداری مانع توجه به هدف قیام و شهادت امام حسین(ع) شده و خود عزا و ندبه هدف اصلی شده است، مورد اتفاق همه کسانی است که به تاریخ و مصالح اجتماعی و شرع آگاهند. اگر اعلام پایداری و وفاداری و علاقه و بستگی و نثار عواطف برای آن بزرگان باشد، اشکالی ندارد و بلکه مورد نظر هم هست. پس عزا و گریستن، اولاً هدف نیست و افراط در آن مذموم است، همچنان که خنده زیاد هم مذموم است. گریه و خنده از جمله خصایص انسان است و تظاهر عواطف و احساسات اوست. اسلام که آمد، چون همه شئون انسان را به سوی هدف عالیتری متوجه ساخت، گریستن را هم در این راه به کار گرفت.
اما البته پول گرفتن و گریانیدن و از این راه ارتزاق کردن بسیار مذموم است.
گریه کردن به تأثیر تحریک عواطف و فرستادن آن عواطف به دنبال بزرگان، ممدوح است. چنین گریهای دلیل بر ضعف نیست، بلکه دلیل بر شعور و درک زیاد است. در روایات از «جمودعین» نهی شده است. علی(ع) در صفین بالای سر عمار گریست. آنها که شعور و تأثر ندارند، گریه نمیکنند.
#عاشورا
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
اما البته پول گرفتن و گریانیدن و از این راه ارتزاق کردن بسیار مذموم است.
گریه کردن به تأثیر تحریک عواطف و فرستادن آن عواطف به دنبال بزرگان، ممدوح است. چنین گریهای دلیل بر ضعف نیست، بلکه دلیل بر شعور و درک زیاد است. در روایات از «جمودعین» نهی شده است. علی(ع) در صفین بالای سر عمار گریست. آنها که شعور و تأثر ندارند، گریه نمیکنند.
#عاشورا
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
فردا روز دیگری ست آیا ؟
پُرسِشی از سَبُکبارانِ ساحِل ها
امروز
به گواهیِ تاریخ
روزِ عاشورا ست
*
البته
به وَقتِ شما
ای زَمینیان
*
وَ من
خورشیدِ آسمان
بد ترین طلوعِ عُمرِ هزاران هزار سالۀ خویش را
آغاز کرده ام
وَ
تلخ ترین غروبِ عُمرِ هزاران هزار سالۀ خویش را
به پایان رسانده ام
*
هر لحظه ای
به یقین
ازین روزِ سَهمگین
این روزِ مَرگ زایِ پَلَشت
در این مَدارِ شوم
به سنگینیِ قرنی
بَر من گُذشت
وَ تا غروبِ غریبانه اش
زار و نَزار
چندین و چند بار
با چَشمِ اشکبار
به خود گفتم
ای کاش
ای کاش
هرگز
هرگز
طالِع نمی شُدَم
امروز
من
در این دیار
*
ای کاش
ای کاش
در مَدارِ دِگر بودَم
وَ نمی دیدَم
این قومِ عَهد سُست
را
هَم از نَخُست
*
ای وایِ من
آیا
از طالعِ بَدَ ست
که باید
به چیز هایی
چَشم بَر دوزَم
که نَشایَد ؟
*
امروز
روزِ عاشورا ست
به وَقتِ شما
ای زَمینیان
روز دَهُم از ماهِ مُحَرَّم
یکی از چار ماهِ حَرام
در سال
به باوَرِ خودِتان
اما دَریغ و دَرد که
خونین ترین و سرخ ترین روز
در تمامیِ سال
هَم امروز
رَقَم خورده است
آن هَم
به اِصرار و دَعوَتِ خودتان
آری
به دستِ شما
میزبانانِ مِهمان نواز
در آن دشتِ پُر گُداز
*
من خود
به چَشمِ خویش
دیدَم
که
بَر زمین
بَر اِنسان
بَر آسمان
حَتّا
بَر فِرِشتِگان
چه گُذَشت
*
من
عینی ترین شاهدِ این روزِ مَرگبار
درین کارزارِ نا بَرابَرِ بی تِکرار
دیدم
آن چه را
که ای کاش
هرگز
به چَشمِ خویش
نمی دیدم
*
یک سویِ این زمین و زَمان
راد مَردی
ایستاده است
با تمامیِ خویش و خویشانش
جَمعی کوچک، صَمیمی، یِکدَست
که در شُمار
به صَد هَم نمی رسَند
*
وَ در آن سوی
خِیل ی عَظیم
که به چَشمِ سَر
چندین و چند دَه هِزارَند
وَ من
بار ها
از بام تا به شام
با چَشمِ کُنجکاو
از خویش پُرسیده اَم
که این سیاهیِ لَشکر
جُزین
که
دَرین مَعرِکه
آتش بیارَند
درین میهمانیِ خون
دیگر
به چه کارَند ؟
*
آری
بَرابَرِ هَم
در دو صَف
ایستاده اَند
*
اما
میانِ
آن
وَ
این
*
تَفاوُتِ
آسمان
وَ
زمین
*
من خود
به چَشمِ خویش
دیدم
که امروز
خورشیدِ دیگری
خورشیدِ بِهتَری
در این زمین
طلوع کرده است
رَخشان تر از تمامیِ خورشید ها
درآسمانِ ما، در کهکشانِ ما
*
آری
در آن بیابانِ خون و جنون
در بَرابَر چَشمانِ حیرتِ من
خدای گونه مَردی وَ خدای گونه مردانی
خدای گونه زنی وَ خدای گونه زنانی
بالا بُلَند تر از قامَتِ خویش
آسمان سا
ایستادند
و سُرودِ آزادی
سَر دادند
*
شهیدانِ شان
خونین و اُستوار
به خاک اُفتادند
وَ
شاهدانِ شان
غَمگین و سوگوار
به راه افتادند
*
اینَک غروب
*
وَ مَن
باید
از نِینَوا
بِرَوَم
وَ این خَبَرِ داغ را
شَهر به شَهر
با خود بِبَرَم
وَ صَحنِه را
به خواهرم
ماهِ پَریده رَنگ
بِسِپارم
تا
شامِ غریبان را
پا به پایِ اسیرانِ کاروان
بی نِی وَ بی نَوا
به فَردا وَ فَردا ها
گزارِش کُنَد
*
بِدرود تا فردا
*
فردا روزِ دیگری ست آیا ؟
*
اینَک مَن
داغ دیده تَر از پیش
هَر صُبح و شام
سُرخ فام
با فَلَق وَ شَفَق
این روز را
در آسمان
به خاطِرِتان می آوَرَم
تا از خویش بِپُرسید
مَگر امروز روزِ عاشورا ست ؟
اگر نیست
پس چرا هنوز
فَلَق سرخ ست ؟
پس چرا هنوز
شَفَق سرخ ست ؟
چَشمِ دیدَنِتان
نیست ؟
از شما می پُرسَم
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
تُنُک مایِگان بر سَرِ کارَند ؟
وَ فَرزانِگان دست بَسته و بیکارَند ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
سِکِّه به نامِ نامَردُمانَ ست ؟
وَ راد مَردان را حَصرِ بی اَمانَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
نان به قیمتِ جانَ ست ؟
وَ دار و ندارِ مَردُم دَستِ غارَتیانَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
آزادی
دَر کُنجِ زندانَ ست
وَ آزادیِ بیان
روز شُمارِ زندانیانَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
جُنون
آتش به اِختیارَ ست ؟
وَ خِرَد
در حالِ اِحتِضارَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
اَخلاق
تا بِدین پایه خوار و بی مِقدارَ ست ؟
وَ عِشق
این گونه رَنگ باخته و بیمارَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
ریاکاری
رونقِ بازارِ دین فروشانَ ست ؟
وَ فرهنگ
بازیچۀ دَستِ بی هُنَرانَ ست ؟
*
با شُمایَم
مَن
آری با شُما
اینها نِشانۀ چیست ؟
اگر امروز عاشورا نیست ...
*
پاسِخِتان
به این پُرسِش
آیا
از جِنسِ هَمین زَمین و زَمانَ ست ؟
*
شَب
بَر شُما
سَبُکبارانِ ساحل ها
خوش !
*
آسوده بِخوابید
که مَملِکَت در اَمن و اَمانَ ست
*
وَ من
فردا
با فَلَق وَ شَفَق
باز می آیم
وَ باز
با پُرسِش هایَم
شما را
می آزمایَم
*
بِدرود تا فَردا
*
فَردا روزِ دیگری ست آیا ؟
سعید شهرتاش
دوم آذر ماه 97
زاد روز دکتر علی شریعتی
پُرسِشی از سَبُکبارانِ ساحِل ها
امروز
به گواهیِ تاریخ
روزِ عاشورا ست
*
البته
به وَقتِ شما
ای زَمینیان
*
وَ من
خورشیدِ آسمان
بد ترین طلوعِ عُمرِ هزاران هزار سالۀ خویش را
آغاز کرده ام
وَ
تلخ ترین غروبِ عُمرِ هزاران هزار سالۀ خویش را
به پایان رسانده ام
*
هر لحظه ای
به یقین
ازین روزِ سَهمگین
این روزِ مَرگ زایِ پَلَشت
در این مَدارِ شوم
به سنگینیِ قرنی
بَر من گُذشت
وَ تا غروبِ غریبانه اش
زار و نَزار
چندین و چند بار
با چَشمِ اشکبار
به خود گفتم
ای کاش
ای کاش
هرگز
هرگز
طالِع نمی شُدَم
امروز
من
در این دیار
*
ای کاش
ای کاش
در مَدارِ دِگر بودَم
وَ نمی دیدَم
این قومِ عَهد سُست
را
هَم از نَخُست
*
ای وایِ من
آیا
از طالعِ بَدَ ست
که باید
به چیز هایی
چَشم بَر دوزَم
که نَشایَد ؟
*
امروز
روزِ عاشورا ست
به وَقتِ شما
ای زَمینیان
روز دَهُم از ماهِ مُحَرَّم
یکی از چار ماهِ حَرام
در سال
به باوَرِ خودِتان
اما دَریغ و دَرد که
خونین ترین و سرخ ترین روز
در تمامیِ سال
هَم امروز
رَقَم خورده است
آن هَم
به اِصرار و دَعوَتِ خودتان
آری
به دستِ شما
میزبانانِ مِهمان نواز
در آن دشتِ پُر گُداز
*
من خود
به چَشمِ خویش
دیدَم
که
بَر زمین
بَر اِنسان
بَر آسمان
حَتّا
بَر فِرِشتِگان
چه گُذَشت
*
من
عینی ترین شاهدِ این روزِ مَرگبار
درین کارزارِ نا بَرابَرِ بی تِکرار
دیدم
آن چه را
که ای کاش
هرگز
به چَشمِ خویش
نمی دیدم
*
یک سویِ این زمین و زَمان
راد مَردی
ایستاده است
با تمامیِ خویش و خویشانش
جَمعی کوچک، صَمیمی، یِکدَست
که در شُمار
به صَد هَم نمی رسَند
*
وَ در آن سوی
خِیل ی عَظیم
که به چَشمِ سَر
چندین و چند دَه هِزارَند
وَ من
بار ها
از بام تا به شام
با چَشمِ کُنجکاو
از خویش پُرسیده اَم
که این سیاهیِ لَشکر
جُزین
که
دَرین مَعرِکه
آتش بیارَند
درین میهمانیِ خون
دیگر
به چه کارَند ؟
*
آری
بَرابَرِ هَم
در دو صَف
ایستاده اَند
*
اما
میانِ
آن
وَ
این
*
تَفاوُتِ
آسمان
وَ
زمین
*
من خود
به چَشمِ خویش
دیدم
که امروز
خورشیدِ دیگری
خورشیدِ بِهتَری
در این زمین
طلوع کرده است
رَخشان تر از تمامیِ خورشید ها
درآسمانِ ما، در کهکشانِ ما
*
آری
در آن بیابانِ خون و جنون
در بَرابَر چَشمانِ حیرتِ من
خدای گونه مَردی وَ خدای گونه مردانی
خدای گونه زنی وَ خدای گونه زنانی
بالا بُلَند تر از قامَتِ خویش
آسمان سا
ایستادند
و سُرودِ آزادی
سَر دادند
*
شهیدانِ شان
خونین و اُستوار
به خاک اُفتادند
وَ
شاهدانِ شان
غَمگین و سوگوار
به راه افتادند
*
اینَک غروب
*
وَ مَن
باید
از نِینَوا
بِرَوَم
وَ این خَبَرِ داغ را
شَهر به شَهر
با خود بِبَرَم
وَ صَحنِه را
به خواهرم
ماهِ پَریده رَنگ
بِسِپارم
تا
شامِ غریبان را
پا به پایِ اسیرانِ کاروان
بی نِی وَ بی نَوا
به فَردا وَ فَردا ها
گزارِش کُنَد
*
بِدرود تا فردا
*
فردا روزِ دیگری ست آیا ؟
*
اینَک مَن
داغ دیده تَر از پیش
هَر صُبح و شام
سُرخ فام
با فَلَق وَ شَفَق
این روز را
در آسمان
به خاطِرِتان می آوَرَم
تا از خویش بِپُرسید
مَگر امروز روزِ عاشورا ست ؟
اگر نیست
پس چرا هنوز
فَلَق سرخ ست ؟
پس چرا هنوز
شَفَق سرخ ست ؟
چَشمِ دیدَنِتان
نیست ؟
از شما می پُرسَم
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
تُنُک مایِگان بر سَرِ کارَند ؟
وَ فَرزانِگان دست بَسته و بیکارَند ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
سِکِّه به نامِ نامَردُمانَ ست ؟
وَ راد مَردان را حَصرِ بی اَمانَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
نان به قیمتِ جانَ ست ؟
وَ دار و ندارِ مَردُم دَستِ غارَتیانَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
آزادی
دَر کُنجِ زندانَ ست
وَ آزادیِ بیان
روز شُمارِ زندانیانَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
جُنون
آتش به اِختیارَ ست ؟
وَ خِرَد
در حالِ اِحتِضارَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
اَخلاق
تا بِدین پایه خوار و بی مِقدارَ ست ؟
وَ عِشق
این گونه رَنگ باخته و بیمارَ ست ؟
*
اگر امروز عاشورا نیست
پس چرا هنوز
ریاکاری
رونقِ بازارِ دین فروشانَ ست ؟
وَ فرهنگ
بازیچۀ دَستِ بی هُنَرانَ ست ؟
*
با شُمایَم
مَن
آری با شُما
اینها نِشانۀ چیست ؟
اگر امروز عاشورا نیست ...
*
پاسِخِتان
به این پُرسِش
آیا
از جِنسِ هَمین زَمین و زَمانَ ست ؟
*
شَب
بَر شُما
سَبُکبارانِ ساحل ها
خوش !
*
آسوده بِخوابید
که مَملِکَت در اَمن و اَمانَ ست
*
وَ من
فردا
با فَلَق وَ شَفَق
باز می آیم
وَ باز
با پُرسِش هایَم
شما را
می آزمایَم
*
بِدرود تا فَردا
*
فَردا روزِ دیگری ست آیا ؟
سعید شهرتاش
دوم آذر ماه 97
زاد روز دکتر علی شریعتی
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆«نقش انقلابی یاد و یادآوران»
🖋سارا شریعتی
🔆«درست بر خلاف عنوان که نقش انقلابی یاد و یادآوران است، تز اصلی این متن اینست که یاد یادآوران از صفویه به بعد دیگر نقش انقلابی ایفا نمی کند بلکه بر عکس به ابزار تبلیغاتی قدرت بدل شده است. در این دوره مهمترین وظیفه دیگر نه یاد آوری که شناخت است.»
🔆«یاد دیگر رسالت نیست. یادآوری نقش انقلابی ندارد. امروز رسالت ما شناخت و آگاهی بخشی است.»
🔆«شریعتی در متن وصیتاش میگوید، اکنون شهیدان کارشان را به پایان برده اند و خاموش رفته اند... و ما پیام آور خون آنها و پیام آور انقلاب آنها هستیم. به بیان دیگر، پروژه دیگر خون نیست، پیام است. بمیر و بمیران نیست، آگاهیبخشی است. پروژه، یک جنگ رهاییبخش برای نجات خود اسلام است...»
🔆«پیش از صفویه شیعه وقتی نام محمد را میشنید حق داشت بپرسد کدام محمّد؟ و پس از صفویه شیعه وقتی یاد حسین را میشنود باید بپرسد کدام حسین؟»
#کدام_حسین
#یاد_یادآوران
#یادداشت_اختصاصی
#سارا_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📎 برای مطالعه کل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://gourl.page.link/2rr7
🖋سارا شریعتی
🔆«درست بر خلاف عنوان که نقش انقلابی یاد و یادآوران است، تز اصلی این متن اینست که یاد یادآوران از صفویه به بعد دیگر نقش انقلابی ایفا نمی کند بلکه بر عکس به ابزار تبلیغاتی قدرت بدل شده است. در این دوره مهمترین وظیفه دیگر نه یاد آوری که شناخت است.»
🔆«یاد دیگر رسالت نیست. یادآوری نقش انقلابی ندارد. امروز رسالت ما شناخت و آگاهی بخشی است.»
🔆«شریعتی در متن وصیتاش میگوید، اکنون شهیدان کارشان را به پایان برده اند و خاموش رفته اند... و ما پیام آور خون آنها و پیام آور انقلاب آنها هستیم. به بیان دیگر، پروژه دیگر خون نیست، پیام است. بمیر و بمیران نیست، آگاهیبخشی است. پروژه، یک جنگ رهاییبخش برای نجات خود اسلام است...»
🔆«پیش از صفویه شیعه وقتی نام محمد را میشنید حق داشت بپرسد کدام محمّد؟ و پس از صفویه شیعه وقتی یاد حسین را میشنود باید بپرسد کدام حسین؟»
#کدام_حسین
#یاد_یادآوران
#یادداشت_اختصاصی
#سارا_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📎 برای مطالعه کل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://gourl.page.link/2rr7
Telegraph
«نقش انقلابی یاد و یادآوران»
سارا شریعتی بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه سرنوشت شریعتی سرنوشت غریبی است: مشهور اما ناشناخته. نام او را بر خیابانها، کوچهها، بیمارستانها و مدارس و مغازهها گذاشته اند. در کلاسهای دبیرستان و دانشگاه، اغلب پرسش یا بحثی درباره شریعتی هست، حتی یکی از سه تالار…
Forwarded from سخنرانیها
✍️مرتضی زارعی
🖊 شریعتی تحریف می کرد یاشما؟
✅شریعتی دیروز از ناحیه برخی روحانیون متهم بود به اسلام ناشناسی وتحریف دین وامروز برخی از روشنفکران دینی اورا به تحریف تاریخ وبه تبع دین ناشناسی متهم می کنند اما واقعیت این است که شریعتی هم از برخی روحانیون اسلام شناس تر وهم از روشنفکران مدعی امروز تاریخ شناس تر است ودلیل آن این است که اسلام شریعتی بیش از هرچیز متکی برفهم ارزش های قرآن که در شکل دهی آرمان ها وشخصیت های اصیل دینی نقش برجسته دارد است
@sokhanranihaa
✅حضور مفاهیم اصیل قرآنی چون امت وامامت وشهادت وهجرت و..در آثار شریعتی هم بر مکتوبات روحانیون وهم روشنفکران می چربد واین که شریعتی از هردو طرف مورد هجمه قرار می گیرد از این روست که نه روحانی سنتی ونه روشنفکر امروزی مفاهیم جامعه ساز قرآن را جدی نگرفته اندیکی اسلام بر مشرب فقه واصول دارد ودیگری اسلام با نگاه بیرون متنی
✅اما شریعتی متن قرآن را در استخراج ارزش های دینی به جد مورد توجه داشت قرآنی که با مفاهیم ونهاد های جدید جامعه سازی می کند وتحلیل شریعتی ار امامت وامت وشهادت دراین راستاست
✅در قصه کربلا نیز بیش از هر منبعی مفاهیم اجتماعی قرآن مورد توجه شریعتی است شریعتی اگر شهادت را به عنوان یک هدف مهم در قیام امام حسین مطرح کرد این را از قرآن آموخته بود از جمله مفهوم سازی ها قرآن موضوع شهادت است قرآن به جای قتیل وکشته شده از واژه شهید استفاده می کند تا بار ارزشی به کشته شده در راه حق دهد وشهادت که به معنای گواهی است درباره کشته شده در راه حقیقت به کار می رود تا اورا گواه بر حقیقت در هستی بداند گواهی بر حقیقتی که در اصل آن از خداوند تا ملائک وعالمان حقیقی با اقامه قسط در آن سهیم هستند
که فرمود :خدا وعالمان وملایک با قیام به قسط گواهی بر این می دهند که خدایی جزالله نیست (آل عمران /۱۸)
✅اساس شهادت در نگاه قرآن گواهی برقسط و توحید است در قرآن قسط و عدل ونفی ظلم آن قدر ارزشمند است که نشانه توحید است ونفس قیام به قسط اهمیت دارد شریعتی به درستی از قرآن آموخته بود که شهید در نفی ظلم گواهی بر عدل وتوحید می دهد لذا نفس شهادت می تواند هدف باشد هدفی بزرگ ومتعالی وامام حسین در قصه عاشوراء چنین کرد و شناخت امام حسین بدون درک دقیق مفاهیم قرآن کار آسانی نیست که امام حسین از جمله اهل قرآن بود
✅امروز برخی از روشنفکرانی که با رویاپنداری خود از قرآن در فهم دین ودینداران اصیل از قرآن فاصله گرفته اند مدعی می شوند که امام حسین قیام نکرد وچون امنیت جانی نداشت از مدینه خارج شد اما به این سئوال پاسخ نمی دهند چرا امنیت جانی نداشت ؟غیر از این بود که نمی خواست با یزید بیعت کند؟ ومگر سرباز زدن از بیعت یزید جبارغیر از حرکت در مسیر شهادت بود ؟حال به اینان باید گفت شما تاریخ را تحریف می کنید یا شریعتی ؟!
✅شریعتی به درستی می گفت که خون در جایی رسوا گر ظلم است واین عین قیام به قسط است در قیام به قسط حرکت در جهت نفی ظلم مهم است واگر انسان قدرت براندازی ظلم را ندارد با رفتن به استقبال شهادت اصل ظلم را نفی می کند واساس قیام به قسط را بنا می نهد وامام حسین این عالم بزرگ واهل قرآن قیام به قسط نمود در نفی ظلم با آگاهی به این که این نفی به شهادت ختم می شود
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🖊 شریعتی تحریف می کرد یاشما؟
✅شریعتی دیروز از ناحیه برخی روحانیون متهم بود به اسلام ناشناسی وتحریف دین وامروز برخی از روشنفکران دینی اورا به تحریف تاریخ وبه تبع دین ناشناسی متهم می کنند اما واقعیت این است که شریعتی هم از برخی روحانیون اسلام شناس تر وهم از روشنفکران مدعی امروز تاریخ شناس تر است ودلیل آن این است که اسلام شریعتی بیش از هرچیز متکی برفهم ارزش های قرآن که در شکل دهی آرمان ها وشخصیت های اصیل دینی نقش برجسته دارد است
@sokhanranihaa
✅حضور مفاهیم اصیل قرآنی چون امت وامامت وشهادت وهجرت و..در آثار شریعتی هم بر مکتوبات روحانیون وهم روشنفکران می چربد واین که شریعتی از هردو طرف مورد هجمه قرار می گیرد از این روست که نه روحانی سنتی ونه روشنفکر امروزی مفاهیم جامعه ساز قرآن را جدی نگرفته اندیکی اسلام بر مشرب فقه واصول دارد ودیگری اسلام با نگاه بیرون متنی
✅اما شریعتی متن قرآن را در استخراج ارزش های دینی به جد مورد توجه داشت قرآنی که با مفاهیم ونهاد های جدید جامعه سازی می کند وتحلیل شریعتی ار امامت وامت وشهادت دراین راستاست
✅در قصه کربلا نیز بیش از هر منبعی مفاهیم اجتماعی قرآن مورد توجه شریعتی است شریعتی اگر شهادت را به عنوان یک هدف مهم در قیام امام حسین مطرح کرد این را از قرآن آموخته بود از جمله مفهوم سازی ها قرآن موضوع شهادت است قرآن به جای قتیل وکشته شده از واژه شهید استفاده می کند تا بار ارزشی به کشته شده در راه حق دهد وشهادت که به معنای گواهی است درباره کشته شده در راه حقیقت به کار می رود تا اورا گواه بر حقیقت در هستی بداند گواهی بر حقیقتی که در اصل آن از خداوند تا ملائک وعالمان حقیقی با اقامه قسط در آن سهیم هستند
که فرمود :خدا وعالمان وملایک با قیام به قسط گواهی بر این می دهند که خدایی جزالله نیست (آل عمران /۱۸)
✅اساس شهادت در نگاه قرآن گواهی برقسط و توحید است در قرآن قسط و عدل ونفی ظلم آن قدر ارزشمند است که نشانه توحید است ونفس قیام به قسط اهمیت دارد شریعتی به درستی از قرآن آموخته بود که شهید در نفی ظلم گواهی بر عدل وتوحید می دهد لذا نفس شهادت می تواند هدف باشد هدفی بزرگ ومتعالی وامام حسین در قصه عاشوراء چنین کرد و شناخت امام حسین بدون درک دقیق مفاهیم قرآن کار آسانی نیست که امام حسین از جمله اهل قرآن بود
✅امروز برخی از روشنفکرانی که با رویاپنداری خود از قرآن در فهم دین ودینداران اصیل از قرآن فاصله گرفته اند مدعی می شوند که امام حسین قیام نکرد وچون امنیت جانی نداشت از مدینه خارج شد اما به این سئوال پاسخ نمی دهند چرا امنیت جانی نداشت ؟غیر از این بود که نمی خواست با یزید بیعت کند؟ ومگر سرباز زدن از بیعت یزید جبارغیر از حرکت در مسیر شهادت بود ؟حال به اینان باید گفت شما تاریخ را تحریف می کنید یا شریعتی ؟!
✅شریعتی به درستی می گفت که خون در جایی رسوا گر ظلم است واین عین قیام به قسط است در قیام به قسط حرکت در جهت نفی ظلم مهم است واگر انسان قدرت براندازی ظلم را ندارد با رفتن به استقبال شهادت اصل ظلم را نفی می کند واساس قیام به قسط را بنا می نهد وامام حسین این عالم بزرگ واهل قرآن قیام به قسط نمود در نفی ظلم با آگاهی به این که این نفی به شهادت ختم می شود
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
⭕️ نسبت اندیشه اسلامی با عمل سیاسی ⭕️
با ما همراه باشید با بررسی انتقادی رویکرد مذهبی مرحوم طالقانی در فعالیت های سیاسی و اجتماعی ایشان.
این نشست که به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت ایشان به صورت نمادین در کانون توحید به تصویر کشیده شده است از روز چهارشنبه ۱۹ شهریور ساعت ۱۷ در صفحات مجازی مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی منتشر خواهد شد.
با ما همراه باشید در یوتیوب؛ آپارات ؛ اینستاگرام؛ تلگرام
@taleghani_zananeh
وعده ما چهارشنبه ساعت ۵ بعد از ظهر
باشد که سال آینده با پشت سر گذاشتن روزهای کرونایی حضور گرم شما را در بزرگداشت یاد پدر طالقانی همانند گذشته به همراه داشته باشیم.
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
با ما همراه باشید با بررسی انتقادی رویکرد مذهبی مرحوم طالقانی در فعالیت های سیاسی و اجتماعی ایشان.
این نشست که به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت ایشان به صورت نمادین در کانون توحید به تصویر کشیده شده است از روز چهارشنبه ۱۹ شهریور ساعت ۱۷ در صفحات مجازی مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی منتشر خواهد شد.
با ما همراه باشید در یوتیوب؛ آپارات ؛ اینستاگرام؛ تلگرام
@taleghani_zananeh
وعده ما چهارشنبه ساعت ۵ بعد از ظهر
باشد که سال آینده با پشت سر گذاشتن روزهای کرونایی حضور گرم شما را در بزرگداشت یاد پدر طالقانی همانند گذشته به همراه داشته باشیم.
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ بررسی انتقادی «نسبت اندیشه اسلامی با عمل سیاسی» در سلوک سیاسی و اجتماعی آیت الله طالقانی
🔸 با حضور: دکتر حاتم قادری و دکتر احسان شریعتی
⭕️ آیا اندیشه مرحوم طالقانی برای یافتن مرام سیاسی و اجتماعی خود بر پایه باورهای دینی، اشتباه بود؟
▪️به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی، مجتمع فرهنگی طالقانی برگزار می کند.
📌 این نشست به صورت نمادین در محدودیت های شرایط روزهای کرونایی در کانون توحید برگزار شده است.
🔗 انتشار از طریق: صفحات «طالقانی و زمانه ما» در شبکه های اجتماعی
--------------
برای ورود به صفحات
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
در شبکه های مجازی کلیک کنید:
telegram
Instagram
twitter
aparat
youtube
#طالقانی_و_زمانه_ما
@taleghani_zamaneh
🔸 با حضور: دکتر حاتم قادری و دکتر احسان شریعتی
⭕️ آیا اندیشه مرحوم طالقانی برای یافتن مرام سیاسی و اجتماعی خود بر پایه باورهای دینی، اشتباه بود؟
▪️به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی، مجتمع فرهنگی طالقانی برگزار می کند.
📌 این نشست به صورت نمادین در محدودیت های شرایط روزهای کرونایی در کانون توحید برگزار شده است.
🔗 انتشار از طریق: صفحات «طالقانی و زمانه ما» در شبکه های اجتماعی
--------------
برای ورود به صفحات
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
در شبکه های مجازی کلیک کنید:
telegram
aparat
youtube
#طالقانی_و_زمانه_ما
@taleghani_zamaneh
هیس !
به نوباوه های زندگی
به تَعزیَت
وَ
به تَسلیَت
آمده اند
جماعت ی
که چون « او»
عُمرِ شان را کرده اند
وَ می دانند
که دیر یا زود
باید
پا جایِ پایِ « او»
بُگذارند
*
هَرَزگاه
هَمهَمۀ تَسَلّایِ آیندگان وَ رَوَندگان
سکوتِ ایستادۀ بازماندِگان را
در درگاه
به هَم می ریزد
وَ با صدایِ خَش دارِ قاری
به هَم می آمیزد :
« الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات »
صدایی که
مُخاطَبانِ خسته
به آن
پاسُخ ی
آهسته می دهند
*
درین میانه
اما
کودکانِ خرد سال
گوشِ شان
هیچ
بِدِهکارِ این همه قیل و قال
نیست
*
مرگ
برایِ آنها
واژه ای
بی معنی ست
*
به بازی
می اندیشند
وَ دنبال همبازی
می گردند
*
وَ نمی دانند چرا
با انگشتِ اشاره
به آنها
هِی
چِشم غُرِّه می روند :
هیس !
*
تنها صدایِ گوش آزاری
که می شنوند
همینَ ست :
هیس !
*
کسی چه می داند
شاید
سال ها بَعد
در یکی ازین روز ها
یکی از آنها
در جایی مثل این جا
با انگشتِ اشاره
به کودک ی
که دنبال همبازی می گردَد
چِشم غُرِّه بِرَوَد :
هیس !
سعید شهرتاش
شهریور ماه 99
به نوباوه های زندگی
به تَعزیَت
وَ
به تَسلیَت
آمده اند
جماعت ی
که چون « او»
عُمرِ شان را کرده اند
وَ می دانند
که دیر یا زود
باید
پا جایِ پایِ « او»
بُگذارند
*
هَرَزگاه
هَمهَمۀ تَسَلّایِ آیندگان وَ رَوَندگان
سکوتِ ایستادۀ بازماندِگان را
در درگاه
به هَم می ریزد
وَ با صدایِ خَش دارِ قاری
به هَم می آمیزد :
« الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات »
صدایی که
مُخاطَبانِ خسته
به آن
پاسُخ ی
آهسته می دهند
*
درین میانه
اما
کودکانِ خرد سال
گوشِ شان
هیچ
بِدِهکارِ این همه قیل و قال
نیست
*
مرگ
برایِ آنها
واژه ای
بی معنی ست
*
به بازی
می اندیشند
وَ دنبال همبازی
می گردند
*
وَ نمی دانند چرا
با انگشتِ اشاره
به آنها
هِی
چِشم غُرِّه می روند :
هیس !
*
تنها صدایِ گوش آزاری
که می شنوند
همینَ ست :
هیس !
*
کسی چه می داند
شاید
سال ها بَعد
در یکی ازین روز ها
یکی از آنها
در جایی مثل این جا
با انگشتِ اشاره
به کودک ی
که دنبال همبازی می گردَد
چِشم غُرِّه بِرَوَد :
هیس !
سعید شهرتاش
شهریور ماه 99
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸حق و قدرت،
در شرح یک قول از پاسکال و در اعتراض به یک بیعدالتی دیگر
🖋احسان شریعتی
🔸«از آنجا که نتوانسته اند کاری کنند که آنچه حق است قوی باشد، کاری کردهاند که آنچه قوی است حق باشد.»
----------‐ پاسکال، تأملات
🔸منظور فیلسوف بزرگ فرانسوی از بیان این جمله چیست؟ پاسکال در تأملات نوشته است: «عدالت بدون قدرت همواره درمعرض خلافخوانی است زیرا شرورها همواره وجود دارند. قدرت بدون عدالت متهم (به جباریت) است. از اینرو میبایست عدالت و قدرت را با هم برقرار ساخت، و برای این کاری کرد که آنچه برحق است نیرومند گردد و آنچه قدرتمند است عادلانه باشد. عدالت همواره در معرض مناقشه است. در عوض، قدرت بسیار قابل شناسایی و بلامعارض است.از اینرو قدرت را به عدالت نبخشیدهاند، زیرا قدرت خلافگوی عدالت بوده است و گفته است که عدالت غیرعادلانه است و خود عین عدل است. و بدینسان چون نتوانستهاند کاری کنند که آنچه حق است قوی باشد، کاری کردهاند که آنچه قوی است عادلانه باشد (بنماید)! »
🔹بازداشت دیروز مدیرعامل «جمعیت دانشجویی امام علی»، خانم زهرا رحیمی، و بی تأثیر بودن اعتراض و نگرانی تلاشگران مدنی در این مورد مرا به یاد این جملات تآملبرانگیز پاسکال انداخت. براستی چه باید گفت و چه باید کرد؟
🖇لینک متن در وبسایت
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=44
#حق
#قدرت
#بی_عدالتی
#جمعیت_امام_علی
#آزادی_فعالان_مدنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
در شرح یک قول از پاسکال و در اعتراض به یک بیعدالتی دیگر
🖋احسان شریعتی
🔸«از آنجا که نتوانسته اند کاری کنند که آنچه حق است قوی باشد، کاری کردهاند که آنچه قوی است حق باشد.»
----------‐ پاسکال، تأملات
🔸منظور فیلسوف بزرگ فرانسوی از بیان این جمله چیست؟ پاسکال در تأملات نوشته است: «عدالت بدون قدرت همواره درمعرض خلافخوانی است زیرا شرورها همواره وجود دارند. قدرت بدون عدالت متهم (به جباریت) است. از اینرو میبایست عدالت و قدرت را با هم برقرار ساخت، و برای این کاری کرد که آنچه برحق است نیرومند گردد و آنچه قدرتمند است عادلانه باشد. عدالت همواره در معرض مناقشه است. در عوض، قدرت بسیار قابل شناسایی و بلامعارض است.از اینرو قدرت را به عدالت نبخشیدهاند، زیرا قدرت خلافگوی عدالت بوده است و گفته است که عدالت غیرعادلانه است و خود عین عدل است. و بدینسان چون نتوانستهاند کاری کنند که آنچه حق است قوی باشد، کاری کردهاند که آنچه قوی است عادلانه باشد (بنماید)! »
🔹بازداشت دیروز مدیرعامل «جمعیت دانشجویی امام علی»، خانم زهرا رحیمی، و بی تأثیر بودن اعتراض و نگرانی تلاشگران مدنی در این مورد مرا به یاد این جملات تآملبرانگیز پاسکال انداخت. براستی چه باید گفت و چه باید کرد؟
🖇لینک متن در وبسایت
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=44
#حق
#قدرت
#بی_عدالتی
#جمعیت_امام_علی
#آزادی_فعالان_مدنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
حق و قدرت
از آنجا که نتوانستهاند کاری کنند که آنچه حق است قوی باشد، کاری کردهاند که آنچه قوی است حق باشد.
(بخشی از یک مصاحبه در روزنامه «شرق» امروز)
نسبت ایران با احمدشاه مسعود
در گفت و گو با محسن روحی صفت، رئیس اسبق ستاد افغانستان
اگر بخواهیم رابطه ایران و احمدشاه مسعود را به چند دوره تاریخی تقسیم کنیم، امکانپذیر است؟ عدهای معتقدند این رابطه بیشتر نظامی بود و حتما این بخش حساسیتبرانگیزتر است.
باید فضای آن دوران را بدانیم. دوره ظاهرشاه با کودتای داوود تمام میشود، داوود پسرعموی ظاهرشاه بود و در سال 1352 اقدام به کودتا علیه ظاهرشاه میکند، ظاهرشاه که برای عمل چشم به رم رفته بود، داوود به او اجازه نمیدهد به کشور بازگردد و پایان سلطنت و شروع دوره جمهوری را اعلام میکند. داوود دنبال یک کشور مدرن برای افغانستان بوده که نهادهای جدید و ارتش قوی داشته باشد و تفکرات لائیک داشت. برای این کار هم در وهله اول رو به شوروی آورد. داوود در سال 1342 نخستوزیر شده بود زمانی که ظاهرشاه پادشاه بود. در دوره نخستوزیری تلاش کرد با غرب ارتباط و تسلیحات نظامی بگیرد اما آمریکاییها و غرب حاضر نشدند با افغانستان کار کنند. پاکستان هم که از اول پیدایش، با افغانستان مشکلات مرزی داشت. در این بلوکبندی، آمریکا علیه هند و شوروی با پاکستان متحد بود و به نظرشان افغانستان سرزمینی بود که چندان اهمیتی نداشت؛ بنابراین آمریکا حاضر نشد با افغانستان ارتباط برقرار کند. حتی چاههای نفتی را که در قندهار زده بودند، نیمهکاره رها کرده و رفتند. در چنین وضعیتی داوود، تمایل پیدا کرد که برای توسعه اقتصادی کشور و ایجاد طبقه بوروکرات همچنین ایجاد صنایع و احداث راههای مواصلاتی از اتحاد جماهیر شوروی کمک بگیرد. در این دوره در خاورمیانه و ایران فضای روشنفکری و دانشجویی مسلمان مبارز در برابر جو مبارزات مارکسیستی مطرح بود. دوره سخنرانیهای آتشین دکتر شریعتی و اوج جریانات انقلابی است. در خیلی کشورهای دیگر جو انقلابی وجود داشت. کابل نیز متأثر از فضای دانشجویی ایران و سیدقطب در مصر است، دانشجویان مسلمان تحتتأثیر سخنرانیهای دکتر شریعتی موجودیت خود را در برابر جریان حاکم که کمونیستی و چپ است، نشان میدهند. دانشگاه پلیتکنیک کابل را که روسها ساخته بودند، یکی از همین محافل رقابت دانشجویان چپ مارکسیستی و دانشجویان مسلمان بود. همانجاکه احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار آنجا درس خواندند.
حتی یک نفر میگوید جنگ داخلی در افغانستان، دعوای همکلاسیهاست؟
آنجا فضای حاکم کمونیستی بود، دانشجویان مسلمان بودند که میخواستند علیه احزاب کمونیستی و شوروی فعالیت کنند و از همینرو، تعدادی درس را رها کردند و به مبارزه علیه حکومت دست زدند.
خیلی شبیه فضای انقلابی ایران است. دانشجویان تحصیل کرده در سیستم دانشگاهی شاهنشاهی علیه همان سیستم قیام میکنند؟
بله، احمدشاه مسعود به دره پنجشیر رفت و جوانان را جمع کرد و به آنها آموزشهای ایدئولوژیک میداد، معارف اسلامی و مطالب دکتر شریعتی و فلسفه غرب علامه طباطبایی را بحث میکرد. حکمتیار به منطقه خودش یعنی جنوب شرق میرود و جوانان دورشان جمع میشوند و از طرف دیگر آقای ربانی که استاد دانشگاه کابل بوده با همکاری مسعود، حزب جمعیت اسلامی را تشکیل میدهند.
منظر ایدئولوژیک احمدشاه مسعود، چه مشخصههایی داشت؟
تفاوتش با بقیه این بود که دیدگاه مدرنی از اسلام برخلاف دیدگاه سنتی داشته. چنانچه این تفاوت در ایران بود که جوانان مسلمان دانشگاهی آن دوره از متفکرانی مانند آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر بهشتی الهام میگرفتند و دیدگاههای آنان در مقابل دیدگاههای سنتی رایج بود، آنان دیدگاه مدرن و جدید نسبت به اسلام داشتند. مثلا قبل از انقلاب با سینما رابطه خوبی دارند، دنبال ابزارهای هنری برای معرفی اسلام میروند و یک دیدگاه بسته و سنتی ندارند. حسینیه ارشاد و فعالیتهای هنری آن در جهت معرفی اسلام پیشرو مثال خوبی در این موضوع هست. مسعود هم دیدگاه جدیدی نسبت به اسلام داشت که در جامعه بسته افغانستان خیلی ناب بود.
دکتر شریعتی برای او جایگاه خاصی داشت؟
بله.
یعنی همانطور که جمعیت انقلابی ایران در آن سالها تحت تأثیر دکتر شریعتی بودند، طیف مجاهدین هم بودند؟
نهتنها افغانستان، کل خاورمیانه تا آفریقای جنوبی اینطور بود. اوایل انقلاب سفری به مکه داشتم، یکی از جوانان آفریقای جنوبی گفت کتابهای شریعتی را با تیراژ یکمیلیون در آن کشور منتشر میکنیم. تیراژ یکمیلیونی در 40 سال قبل خیلی بود. شریعتی را باید خیلی وسیعتر دید. منحصر به جامعه ایران نبود. حتی در افغانستان که نزدیکترین کشور به ایران و همزبان بود، تعداد زیادی احزاب کوچک داشتیم که خودشان را متأثر از شریعتی میدانستند. البته تنها کتابهای شریعتی نبود. در بین کتابهایی که در آن دوره بهعنوان روشنفکری اسلامی منتشر میشد، کتابی نبود که مسعود نخوانده باشد. چیزی که میگفت از ایران برای من بیاورید، کتاب بود نه سلاح.
نسبت ایران با احمدشاه مسعود
در گفت و گو با محسن روحی صفت، رئیس اسبق ستاد افغانستان
اگر بخواهیم رابطه ایران و احمدشاه مسعود را به چند دوره تاریخی تقسیم کنیم، امکانپذیر است؟ عدهای معتقدند این رابطه بیشتر نظامی بود و حتما این بخش حساسیتبرانگیزتر است.
باید فضای آن دوران را بدانیم. دوره ظاهرشاه با کودتای داوود تمام میشود، داوود پسرعموی ظاهرشاه بود و در سال 1352 اقدام به کودتا علیه ظاهرشاه میکند، ظاهرشاه که برای عمل چشم به رم رفته بود، داوود به او اجازه نمیدهد به کشور بازگردد و پایان سلطنت و شروع دوره جمهوری را اعلام میکند. داوود دنبال یک کشور مدرن برای افغانستان بوده که نهادهای جدید و ارتش قوی داشته باشد و تفکرات لائیک داشت. برای این کار هم در وهله اول رو به شوروی آورد. داوود در سال 1342 نخستوزیر شده بود زمانی که ظاهرشاه پادشاه بود. در دوره نخستوزیری تلاش کرد با غرب ارتباط و تسلیحات نظامی بگیرد اما آمریکاییها و غرب حاضر نشدند با افغانستان کار کنند. پاکستان هم که از اول پیدایش، با افغانستان مشکلات مرزی داشت. در این بلوکبندی، آمریکا علیه هند و شوروی با پاکستان متحد بود و به نظرشان افغانستان سرزمینی بود که چندان اهمیتی نداشت؛ بنابراین آمریکا حاضر نشد با افغانستان ارتباط برقرار کند. حتی چاههای نفتی را که در قندهار زده بودند، نیمهکاره رها کرده و رفتند. در چنین وضعیتی داوود، تمایل پیدا کرد که برای توسعه اقتصادی کشور و ایجاد طبقه بوروکرات همچنین ایجاد صنایع و احداث راههای مواصلاتی از اتحاد جماهیر شوروی کمک بگیرد. در این دوره در خاورمیانه و ایران فضای روشنفکری و دانشجویی مسلمان مبارز در برابر جو مبارزات مارکسیستی مطرح بود. دوره سخنرانیهای آتشین دکتر شریعتی و اوج جریانات انقلابی است. در خیلی کشورهای دیگر جو انقلابی وجود داشت. کابل نیز متأثر از فضای دانشجویی ایران و سیدقطب در مصر است، دانشجویان مسلمان تحتتأثیر سخنرانیهای دکتر شریعتی موجودیت خود را در برابر جریان حاکم که کمونیستی و چپ است، نشان میدهند. دانشگاه پلیتکنیک کابل را که روسها ساخته بودند، یکی از همین محافل رقابت دانشجویان چپ مارکسیستی و دانشجویان مسلمان بود. همانجاکه احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار آنجا درس خواندند.
حتی یک نفر میگوید جنگ داخلی در افغانستان، دعوای همکلاسیهاست؟
آنجا فضای حاکم کمونیستی بود، دانشجویان مسلمان بودند که میخواستند علیه احزاب کمونیستی و شوروی فعالیت کنند و از همینرو، تعدادی درس را رها کردند و به مبارزه علیه حکومت دست زدند.
خیلی شبیه فضای انقلابی ایران است. دانشجویان تحصیل کرده در سیستم دانشگاهی شاهنشاهی علیه همان سیستم قیام میکنند؟
بله، احمدشاه مسعود به دره پنجشیر رفت و جوانان را جمع کرد و به آنها آموزشهای ایدئولوژیک میداد، معارف اسلامی و مطالب دکتر شریعتی و فلسفه غرب علامه طباطبایی را بحث میکرد. حکمتیار به منطقه خودش یعنی جنوب شرق میرود و جوانان دورشان جمع میشوند و از طرف دیگر آقای ربانی که استاد دانشگاه کابل بوده با همکاری مسعود، حزب جمعیت اسلامی را تشکیل میدهند.
منظر ایدئولوژیک احمدشاه مسعود، چه مشخصههایی داشت؟
تفاوتش با بقیه این بود که دیدگاه مدرنی از اسلام برخلاف دیدگاه سنتی داشته. چنانچه این تفاوت در ایران بود که جوانان مسلمان دانشگاهی آن دوره از متفکرانی مانند آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر بهشتی الهام میگرفتند و دیدگاههای آنان در مقابل دیدگاههای سنتی رایج بود، آنان دیدگاه مدرن و جدید نسبت به اسلام داشتند. مثلا قبل از انقلاب با سینما رابطه خوبی دارند، دنبال ابزارهای هنری برای معرفی اسلام میروند و یک دیدگاه بسته و سنتی ندارند. حسینیه ارشاد و فعالیتهای هنری آن در جهت معرفی اسلام پیشرو مثال خوبی در این موضوع هست. مسعود هم دیدگاه جدیدی نسبت به اسلام داشت که در جامعه بسته افغانستان خیلی ناب بود.
دکتر شریعتی برای او جایگاه خاصی داشت؟
بله.
یعنی همانطور که جمعیت انقلابی ایران در آن سالها تحت تأثیر دکتر شریعتی بودند، طیف مجاهدین هم بودند؟
نهتنها افغانستان، کل خاورمیانه تا آفریقای جنوبی اینطور بود. اوایل انقلاب سفری به مکه داشتم، یکی از جوانان آفریقای جنوبی گفت کتابهای شریعتی را با تیراژ یکمیلیون در آن کشور منتشر میکنیم. تیراژ یکمیلیونی در 40 سال قبل خیلی بود. شریعتی را باید خیلی وسیعتر دید. منحصر به جامعه ایران نبود. حتی در افغانستان که نزدیکترین کشور به ایران و همزبان بود، تعداد زیادی احزاب کوچک داشتیم که خودشان را متأثر از شریعتی میدانستند. البته تنها کتابهای شریعتی نبود. در بین کتابهایی که در آن دوره بهعنوان روشنفکری اسلامی منتشر میشد، کتابی نبود که مسعود نخوانده باشد. چیزی که میگفت از ایران برای من بیاورید، کتاب بود نه سلاح.
میعاد با یاد
به پدر طالقانی
در حُلقومِ همیشه فَریادِ مِنارِۀ مَعبَدِ نِجاتِ انسان
آنک یک اَذان
مَسجدِ هِدایَت
*
در تلاطُمِ اَمواجِ سَهمناکِ دریایِ کران ناپدیدِ ضَلالَت
آنک یک کَشتی
اِمامِ جَماعت
*
در زُلالِ گواریِ چشمه هایِ همیشه جوشِ مَعانی
آنک یک انسان
مُعَلِّم
*
بر بُلَند- پیشانیِ روشن- آبیِ آسمانِ روزگار
آنک یک خورشید
پَرتُوی از قُرآن
*
در میدانِ بی مُنَتهایِ ارزش آفرینی هایِ خُدا گونِگی
آنک یک حِماسِه
مُجاهِد
*
در پیچ و خَم هایِ گردَنِه هایِ کوهِستانِ صَعبُ العُبورِ استقامَت
آنک یک چَکاد
نَستوه
*
در شوره زارِ یأسِ تمامیِ مَحرومینِ مَرگ در کَمین
آنک یک اُمید
پِدَر
*
در خلوتِ سُکوتِ بیکرانۀ غُربَت خیز و آتش ریزِ کَویر
آنک یک طاق
طالقانی
سعید شهرتاش
نوزدهم شهریور ماه
یاد روز یتیمی ما
به پدر طالقانی
در حُلقومِ همیشه فَریادِ مِنارِۀ مَعبَدِ نِجاتِ انسان
آنک یک اَذان
مَسجدِ هِدایَت
*
در تلاطُمِ اَمواجِ سَهمناکِ دریایِ کران ناپدیدِ ضَلالَت
آنک یک کَشتی
اِمامِ جَماعت
*
در زُلالِ گواریِ چشمه هایِ همیشه جوشِ مَعانی
آنک یک انسان
مُعَلِّم
*
بر بُلَند- پیشانیِ روشن- آبیِ آسمانِ روزگار
آنک یک خورشید
پَرتُوی از قُرآن
*
در میدانِ بی مُنَتهایِ ارزش آفرینی هایِ خُدا گونِگی
آنک یک حِماسِه
مُجاهِد
*
در پیچ و خَم هایِ گردَنِه هایِ کوهِستانِ صَعبُ العُبورِ استقامَت
آنک یک چَکاد
نَستوه
*
در شوره زارِ یأسِ تمامیِ مَحرومینِ مَرگ در کَمین
آنک یک اُمید
پِدَر
*
در خلوتِ سُکوتِ بیکرانۀ غُربَت خیز و آتش ریزِ کَویر
آنک یک طاق
طالقانی
سعید شهرتاش
نوزدهم شهریور ماه
یاد روز یتیمی ما
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
رازش چیست؟
چرا وقتی سید محمود طالقانی آیتی از قرآن را تفسیر میکرد، زمزمۀ کلامش همچون صدای پای جویباری خنک و گوارا در دل کویری تفتیده، گوشها را نوازش میداد، مرغ روح را به شوق پرواز میآورد، دلها را آرام و سرشار از مهر و خیرخواهی میکرد، اما هنگامی که برخی از اهل جمود و خشونت و قدرتخواهی، برداشت خود از همان آیه را بیان میکنند، مو بر تن آدمی راست میشود!
رازش چیست؟ لا یمسه الا المطهرون؟ و یا، لایزید الظالمین الا خسارا؟
و یا همانطور که آیتالله خمینی در تفسیر سورۀ حمد گفته است:
«[قرآن ] یک سفره پهنی است که همه از آن استفاده میکنند؛ مثل اینکه دنیا هم یک سفره پهنی است که همه استفاده میکنند؛ یکی علفش را از آن استفاده میکند، یکی میوه را از آن استفاده میکند، یکی مسائل دیگر را استفاده میکند. از همین دنیا، هر یک، یک طور استفاده دارد، انسان یک طور استفاده دارد، حیوان یک طور، انسان در مقام حیوانیّت، یک طور!»
#احمد_زیدآبادی
#سید_محمود_طالقانی
#تفسیر_قرآن
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
چرا وقتی سید محمود طالقانی آیتی از قرآن را تفسیر میکرد، زمزمۀ کلامش همچون صدای پای جویباری خنک و گوارا در دل کویری تفتیده، گوشها را نوازش میداد، مرغ روح را به شوق پرواز میآورد، دلها را آرام و سرشار از مهر و خیرخواهی میکرد، اما هنگامی که برخی از اهل جمود و خشونت و قدرتخواهی، برداشت خود از همان آیه را بیان میکنند، مو بر تن آدمی راست میشود!
رازش چیست؟ لا یمسه الا المطهرون؟ و یا، لایزید الظالمین الا خسارا؟
و یا همانطور که آیتالله خمینی در تفسیر سورۀ حمد گفته است:
«[قرآن ] یک سفره پهنی است که همه از آن استفاده میکنند؛ مثل اینکه دنیا هم یک سفره پهنی است که همه استفاده میکنند؛ یکی علفش را از آن استفاده میکند، یکی میوه را از آن استفاده میکند، یکی مسائل دیگر را استفاده میکند. از همین دنیا، هر یک، یک طور استفاده دارد، انسان یک طور استفاده دارد، حیوان یک طور، انسان در مقام حیوانیّت، یک طور!»
#احمد_زیدآبادی
#سید_محمود_طالقانی
#تفسیر_قرآن
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from بینام
🔶بررسی انتقادی رویکرد مذهبی طالقانی در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
🔹۱۹ شهریور ماه مصادف با سالمرگ زنده یاد آیت الله طالقانی است. سید محمود طالقانی حلقه پیوند میان تمام گروههای سیاسی ابتدای انقلاب است، شخصیت محبوبی که مهمترین ویژگی او مدارای سیاسی است. اما ورای این مدارای سیاسی انتقاداتی همواره به مشی و مرام سیاسی وی وارد است.
🔹امسال که چهل و یکمین سالگرد فوت ایشان مصادف شده است با شرایط بحرانی ناشی از بیماری در جامعه، مجتمع فرهنگی آیتالله طالقانی اقدام به برگزاری نشستی با موضوع "نسبت اندیشه اسلامی با عمل سیاسی" در سلوک سیاسی و اجتماعی آیت الله طالقانی نموده است. که این نشست روز چهارشنبه ۱۹ شهریور ماه ساعت ۱۷ در شبکه های مجازی مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی منتشر خواهد شد.
🔹در این نشست نقد برخی متفکرین در سال های اخیر مبنی بر اشتباه بودن تلاش طالقانی و همفکرانش برای پیوند زدن میان مفاهیم و شخصیت های دینی و مذهبی با فعالیت های سیاسی و اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. به اعتقاد این دسته از منتقدین اختلاط امری معنوی و قدسی با اموری عرفی و تجربی، تلاش نافرجام و نامیمون است که از سوی طالقانی پیگیری شده است.
🔹دکتر حاتم قادری به عنوان منتقد این رویکرد مرحوم طالقانی و دکتر احسان شریعتی به عنوان مدافع این رویکرد در این نشست انتقادی حضور دارند. همچنین مریم گنجی و علیرضا خوشبخت از دانشجویان دکترای علوم سیاسی این نشست را همراهی کرده اند.
این نشست به یاد سالهای گذشته که حضور دوستداران آیت اله در مراسم بزرگداشت این بزرگوار در کانون توحید برگزار می شد، همچنان در کانون توحید به تصویر کشیده شده است.
http://didarnews.ir
@didarnews1
🔹۱۹ شهریور ماه مصادف با سالمرگ زنده یاد آیت الله طالقانی است. سید محمود طالقانی حلقه پیوند میان تمام گروههای سیاسی ابتدای انقلاب است، شخصیت محبوبی که مهمترین ویژگی او مدارای سیاسی است. اما ورای این مدارای سیاسی انتقاداتی همواره به مشی و مرام سیاسی وی وارد است.
🔹امسال که چهل و یکمین سالگرد فوت ایشان مصادف شده است با شرایط بحرانی ناشی از بیماری در جامعه، مجتمع فرهنگی آیتالله طالقانی اقدام به برگزاری نشستی با موضوع "نسبت اندیشه اسلامی با عمل سیاسی" در سلوک سیاسی و اجتماعی آیت الله طالقانی نموده است. که این نشست روز چهارشنبه ۱۹ شهریور ماه ساعت ۱۷ در شبکه های مجازی مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی منتشر خواهد شد.
🔹در این نشست نقد برخی متفکرین در سال های اخیر مبنی بر اشتباه بودن تلاش طالقانی و همفکرانش برای پیوند زدن میان مفاهیم و شخصیت های دینی و مذهبی با فعالیت های سیاسی و اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. به اعتقاد این دسته از منتقدین اختلاط امری معنوی و قدسی با اموری عرفی و تجربی، تلاش نافرجام و نامیمون است که از سوی طالقانی پیگیری شده است.
🔹دکتر حاتم قادری به عنوان منتقد این رویکرد مرحوم طالقانی و دکتر احسان شریعتی به عنوان مدافع این رویکرد در این نشست انتقادی حضور دارند. همچنین مریم گنجی و علیرضا خوشبخت از دانشجویان دکترای علوم سیاسی این نشست را همراهی کرده اند.
این نشست به یاد سالهای گذشته که حضور دوستداران آیت اله در مراسم بزرگداشت این بزرگوار در کانون توحید برگزار می شد، همچنان در کانون توحید به تصویر کشیده شده است.
http://didarnews.ir
@didarnews1
Forwarded from ایکنا اصفهان
✅ طالقانی؛ پرتوی از توحید، فراخوانی به دموکراسی شورایی
احسان شریعتی در گفتوگو با ایکنا در اصفهان:
🔻دین برای طالقانی رسالت و مسئولیت بود
🔻طالقانی فراتر از نهاد و روحانیت حرکت میکرد
🔻تفسیر «پرتوی از قرآن» تجربهای عملی بود
🔻شریعتی خصومتی با آزادی و دموکراسی نداشت
🔻رویکرد طالقانی سوسیال دموکراسی دینی بود
🔻طالقانی بر نوعی نظام مردمسالار مستقیم تأکید داشت تا با واسطه
🔻دموکراسیها محصول انقلاب بوده است
🔻توحید یکی از منابع اصلی تفکر دموکراتیک است
🔻نظام شورایی یعنی نظام دموکراسی مستقیم
🔻شورای موردنظر طالقانی بهمعنای محدود شوراهای شهرداری موجود نیست
🔻شورا بیانگر مشارکتی بودن قدرت است
🔺اسلام از حلقههای تسلسل تاریخی اندیشه مردمسالاری است👇
https://isfahan.iqna.ir/fa/news/3921830
به کانال ایکنا اصفهان بپیوندید👇
@iqna_isfahan
احسان شریعتی در گفتوگو با ایکنا در اصفهان:
🔻دین برای طالقانی رسالت و مسئولیت بود
🔻طالقانی فراتر از نهاد و روحانیت حرکت میکرد
🔻تفسیر «پرتوی از قرآن» تجربهای عملی بود
🔻شریعتی خصومتی با آزادی و دموکراسی نداشت
🔻رویکرد طالقانی سوسیال دموکراسی دینی بود
🔻طالقانی بر نوعی نظام مردمسالار مستقیم تأکید داشت تا با واسطه
🔻دموکراسیها محصول انقلاب بوده است
🔻توحید یکی از منابع اصلی تفکر دموکراتیک است
🔻نظام شورایی یعنی نظام دموکراسی مستقیم
🔻شورای موردنظر طالقانی بهمعنای محدود شوراهای شهرداری موجود نیست
🔻شورا بیانگر مشارکتی بودن قدرت است
🔺اسلام از حلقههای تسلسل تاریخی اندیشه مردمسالاری است👇
https://isfahan.iqna.ir/fa/news/3921830
به کانال ایکنا اصفهان بپیوندید👇
@iqna_isfahan
Forwarded from ایکنا اصفهان
✅ طالقانی؛ پرتوی از توحید، فراخوانی به دموکراسی شورایی
احسان شریعتی در گفتوگو با ایکنا در اصفهان:
🔹دین برای طالقانی یک رسالت و مسئولیت است. یعنی نگاه ایشان به مقوله دین از سنخ اجتهادی ـ اجتماعی، نواندیشانه و تحولخواهانه در تداوم نهضت دینپیرایی (رفرماسیون) و نوزایی (رنسانس) است.
🔹 مهمترین وجه اشتراک فکری میان راهکارهای آیتالله طالقانی و دکتر شریعتی، الهیات رهاییبخش و نوع تلقی خاص از توحید به مثابه «جهانبینی» و پشتوانه کلامی ـ فلسفی جهتگیری سیاسی و اجتماعی بود و نیز همسویی اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی که این دو داشتهاند.
🔹مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی از لحاظ جهتگیری فکری عضو خانواده احیاگران ـ اصلاحگران دینی بودند و از نظر سیاسی نیز در یک جبهه مشترک سیاسی ملی ـ مردمی حضور داشتند. بنابراین در عین حال که رابطه مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی رابطهای پدرانه و پسرانه بود، ولی طبیعی است که تفاوتهای فکری به لحاظ برداشتهای نسلی و عصری بین آنها وجود داشته باشد.
🔹در دوره فکری مرحوم محمدتقی شریعتی، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی، نوعی تفکر و رویکرد علمگرایانه وجود داشت، زیرا در آن مقطع، پیشرفت و جهشهای علمی و تکنولوژی در جهان میدرخشید و این برای روشنفکران جوامع مختلف مرجع علمی بود. در نسل بعد، یعنی در نزد کسانی مثل دکتر شریعتی، این علوم انسانی و ایدئولوژیهای آن عصر هستند که اهمیت پیدا میکنند.
🔹 در سوسیال دموکراسی بر بُعد اجتماعی تأکید میشود که این نوع دموکراسی صرفاً «سیاسی» نیست، بلکه «اجتماعی» نیز هست. همچنین بیشتر بر عدالتخواهی تأکید میشود، چون میدانیم در آنجا و در دموکراسی اروپایی و غربی لیبرال، به تدریج گرایش راست کاپیتالیستی ـ امپریالیستی، غلبه میکند در حالیکه جریان چپ و عدالتخواهی و کارگری گرایشی به نقد آن داشته و بر نوعی دموکراسی رادیکال و انقلابیتر تکیه دارد. اکنون در بحثهای رایج ادبیات ژورنالیستی، همه اینها در تقابل با یکدیگر فهمیده میشود، مثلاً اینکه اکنون برخی فراموش کردهاند که دموکراسی محصول انقلاب بوده است.
🔹 نگاه توحیدی که یکی از منابع اصلی تفکر دموکراتیک بهشمار میرود، متکی بر اصل جهانشمولی به نام «خدای یگانه» است. این توحید یعنی همه انسانها در برابر خداوند مساوی هستند. آموزه آیه ۱۳ سوره حجرات نیز همین است که مردم از هر قوم و قبیله و جنسیت و طبقه در برابر خداوند مساویاند و تنها برتریشان در تقوای آنهاست.
🔹 در تجربه عملی در دولتشهر مدینه که پیامبر(ص) پایهگذار آن بودند، جامعه به صورت شورایی اداره میشد. یعنی پیامبر(ص) در مقام یک شهروند و جدا از مقام رسالتی که داشتند و به ایشان وحی میشد، در برخی مواقعی میخواستند تصمیمهایی سیاسی و اجتماعی بگیرند، در اقلیت قرار میگرفتند، مثلاً وقتی مشورت میکردند که برای دفاع از شهر، در شهر بمانیم و یا از آن خارج شویم، تابع نظر اکثریت بودند، چون مدیریت شورایی بود
🔹 شعار شورا در همه کشورهای اسلامی زینتآرای مجالس است، ولی این بیشتر جنبه نصیحتگونه پیدا کرده است. اکنون شوراهای اسلامی شهر و روستا را در کشور داریم، ولی این به معنای آن نظام شورایی مبتنی بر نگاه توحیدی و قرآنی مورد نظر طالقانی نیست. نظام شورایی یعنی نظام دموکراسی مستقیم به این معنا که تمام امور جامعه بهشکل شورایی اداره شود. در چنین نظامی، چراغ دولت به معنای متمرکز و جدا از جامعه ناظر و حاکم بر آن به تدریج خاموش میشود.
🔹 طالقانی میگفت من از همین لفظ «حکومت» هم استفاده نمیکنم، چون حکومت یعنی اینکه عدهای بر دیگران حکومت کنند، در صورتی که مردم باید بر خود حکومت کنند. این تفکر، تفکر شورایی محسوب میشود و با شوراهای اسلامی شهر و روستا که به شکل فعلی هستند، بسیار متفاوت است.
🔹 هدف اصلی دموکراسی یعنی اینکه مردم بهصورت شورایی بر خود حاکم باشند و امور مربوط به خودشان را اداره کنند و این نوعی نظام توحیدی، اسلامی و دموکراتیک به معنای مطلق کلمه است. البته چون همه مردم نمیتوانند در یک جا جمع شوند و تصمیم بگیرند، نمایندگانی را انتخاب میکنند، ولی این نمایندگان نباید به قشری جدا از مردم و با منافع خاص تبدیل شوند که به نام مردم، اما در واقع حکومت بر مردم باشد و با اراده عمومی ناهمخوان باشد.
🔺متن کامل قسمت اول این گفتوگوی تفصیلی را در لینک زیر بخوانید👇
https://isfahan.iqna.ir/00GSFK
به کانال ایکنا اصفهان بپیوندید👇
@iqna_isfahan
احسان شریعتی در گفتوگو با ایکنا در اصفهان:
🔹دین برای طالقانی یک رسالت و مسئولیت است. یعنی نگاه ایشان به مقوله دین از سنخ اجتهادی ـ اجتماعی، نواندیشانه و تحولخواهانه در تداوم نهضت دینپیرایی (رفرماسیون) و نوزایی (رنسانس) است.
🔹 مهمترین وجه اشتراک فکری میان راهکارهای آیتالله طالقانی و دکتر شریعتی، الهیات رهاییبخش و نوع تلقی خاص از توحید به مثابه «جهانبینی» و پشتوانه کلامی ـ فلسفی جهتگیری سیاسی و اجتماعی بود و نیز همسویی اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی که این دو داشتهاند.
🔹مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی از لحاظ جهتگیری فکری عضو خانواده احیاگران ـ اصلاحگران دینی بودند و از نظر سیاسی نیز در یک جبهه مشترک سیاسی ملی ـ مردمی حضور داشتند. بنابراین در عین حال که رابطه مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی رابطهای پدرانه و پسرانه بود، ولی طبیعی است که تفاوتهای فکری به لحاظ برداشتهای نسلی و عصری بین آنها وجود داشته باشد.
🔹در دوره فکری مرحوم محمدتقی شریعتی، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی، نوعی تفکر و رویکرد علمگرایانه وجود داشت، زیرا در آن مقطع، پیشرفت و جهشهای علمی و تکنولوژی در جهان میدرخشید و این برای روشنفکران جوامع مختلف مرجع علمی بود. در نسل بعد، یعنی در نزد کسانی مثل دکتر شریعتی، این علوم انسانی و ایدئولوژیهای آن عصر هستند که اهمیت پیدا میکنند.
🔹 در سوسیال دموکراسی بر بُعد اجتماعی تأکید میشود که این نوع دموکراسی صرفاً «سیاسی» نیست، بلکه «اجتماعی» نیز هست. همچنین بیشتر بر عدالتخواهی تأکید میشود، چون میدانیم در آنجا و در دموکراسی اروپایی و غربی لیبرال، به تدریج گرایش راست کاپیتالیستی ـ امپریالیستی، غلبه میکند در حالیکه جریان چپ و عدالتخواهی و کارگری گرایشی به نقد آن داشته و بر نوعی دموکراسی رادیکال و انقلابیتر تکیه دارد. اکنون در بحثهای رایج ادبیات ژورنالیستی، همه اینها در تقابل با یکدیگر فهمیده میشود، مثلاً اینکه اکنون برخی فراموش کردهاند که دموکراسی محصول انقلاب بوده است.
🔹 نگاه توحیدی که یکی از منابع اصلی تفکر دموکراتیک بهشمار میرود، متکی بر اصل جهانشمولی به نام «خدای یگانه» است. این توحید یعنی همه انسانها در برابر خداوند مساوی هستند. آموزه آیه ۱۳ سوره حجرات نیز همین است که مردم از هر قوم و قبیله و جنسیت و طبقه در برابر خداوند مساویاند و تنها برتریشان در تقوای آنهاست.
🔹 در تجربه عملی در دولتشهر مدینه که پیامبر(ص) پایهگذار آن بودند، جامعه به صورت شورایی اداره میشد. یعنی پیامبر(ص) در مقام یک شهروند و جدا از مقام رسالتی که داشتند و به ایشان وحی میشد، در برخی مواقعی میخواستند تصمیمهایی سیاسی و اجتماعی بگیرند، در اقلیت قرار میگرفتند، مثلاً وقتی مشورت میکردند که برای دفاع از شهر، در شهر بمانیم و یا از آن خارج شویم، تابع نظر اکثریت بودند، چون مدیریت شورایی بود
🔹 شعار شورا در همه کشورهای اسلامی زینتآرای مجالس است، ولی این بیشتر جنبه نصیحتگونه پیدا کرده است. اکنون شوراهای اسلامی شهر و روستا را در کشور داریم، ولی این به معنای آن نظام شورایی مبتنی بر نگاه توحیدی و قرآنی مورد نظر طالقانی نیست. نظام شورایی یعنی نظام دموکراسی مستقیم به این معنا که تمام امور جامعه بهشکل شورایی اداره شود. در چنین نظامی، چراغ دولت به معنای متمرکز و جدا از جامعه ناظر و حاکم بر آن به تدریج خاموش میشود.
🔹 طالقانی میگفت من از همین لفظ «حکومت» هم استفاده نمیکنم، چون حکومت یعنی اینکه عدهای بر دیگران حکومت کنند، در صورتی که مردم باید بر خود حکومت کنند. این تفکر، تفکر شورایی محسوب میشود و با شوراهای اسلامی شهر و روستا که به شکل فعلی هستند، بسیار متفاوت است.
🔹 هدف اصلی دموکراسی یعنی اینکه مردم بهصورت شورایی بر خود حاکم باشند و امور مربوط به خودشان را اداره کنند و این نوعی نظام توحیدی، اسلامی و دموکراتیک به معنای مطلق کلمه است. البته چون همه مردم نمیتوانند در یک جا جمع شوند و تصمیم بگیرند، نمایندگانی را انتخاب میکنند، ولی این نمایندگان نباید به قشری جدا از مردم و با منافع خاص تبدیل شوند که به نام مردم، اما در واقع حکومت بر مردم باشد و با اراده عمومی ناهمخوان باشد.
🔺متن کامل قسمت اول این گفتوگوی تفصیلی را در لینک زیر بخوانید👇
https://isfahan.iqna.ir/00GSFK
به کانال ایکنا اصفهان بپیوندید👇
@iqna_isfahan
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ بررسی انتقادی «نسبت اندیشه اسلامی با عمل سیاسی» در سلوک سیاسی و اجتماعی آیت الله طالقانی
🔸 با حضور: دکتر حاتم قادری و دکتر احسان شریعتی
⭕️ آیا اندیشه مرحوم طالقانی برای یافتن مرام سیاسی و اجتماعی خود بر پایه باورهای دینی، اشتباه بود؟
▪️به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی
📌 این نشست به دلیل محدودیت های ایام شیوع کرونا، بدون حضور علاقه مندان و در کانون توحید تهران برگزار شد.
🔗 انتشار از طریق صفحات «طالقانی و زمانه ما» در شبکه های اجتماعی
--------------
برای ورود به صفحات مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی در شبکه های مجازی بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
telegram
Instagram
twitter
aparat
youtube
#طالقانی_و_زمانه_ما
@taleghani_zamaneh
🔸 با حضور: دکتر حاتم قادری و دکتر احسان شریعتی
⭕️ آیا اندیشه مرحوم طالقانی برای یافتن مرام سیاسی و اجتماعی خود بر پایه باورهای دینی، اشتباه بود؟
▪️به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت آیت الله سید محمود طالقانی
📌 این نشست به دلیل محدودیت های ایام شیوع کرونا، بدون حضور علاقه مندان و در کانون توحید تهران برگزار شد.
🔗 انتشار از طریق صفحات «طالقانی و زمانه ما» در شبکه های اجتماعی
--------------
برای ورود به صفحات مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی در شبکه های مجازی بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
telegram
aparat
youtube
#طالقانی_و_زمانه_ما
@taleghani_zamaneh