Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸انتخابِ «گفتگو»یی فرا-انتخاباتی
🖋احسان شریعتی
🔸در روز جهانی «حقوق بشر»، و در ایامی که بیرغبتی عمومی، ناشی از حوادث خونین آبانماه گذشته، نسبت به جوّ انتخاباتی مقننهٔ پیشرو، در اختلافنظرهای جاری پیرامون ضرورت شرکت یا غیبت نیز بازتاب یافته است، بازخوانی متن زیر از هانا آرنت میتواند نگاه فراختری از ضرورت، هدف و نحوهٔ حضور گفتگویی در حوزهٔ عمومی به ما ببخشد.
🔹مسیر بازسازی دنیای مشترک انسانی و بازیابی «دوستی» مدنی، گذار الزامی از صندوق رأی نیست، بلکه تمهید شرایط امکان یک «گفتگو»ی واقعی در سپهر سیاسی است. به این معنا که نقطهٔ ثقل گفتگوی واقعی، یعنی همراه با تنش و چالش مدنی، فراتر از میدان خالی باقیمانده از تیغ «نظارت استصوابی» خواهد رفت و در سراسر عرصهٔ اجتماعی توسط آراء عمومی بیان خواهد شد؛ یعنی «راه سومی» فراسوی سازش و خشونت.
🔸«امروزه عادت کردهایم که در دوستی فقط پدیدهٔ صمیمیت را ببینیم، آنجا که دوستان بدون در نظرگرفتن جهان و مقتضیات آن، قلبهای خود را بر یکدیگر می گشایند... روسو، و نه لسینگ، بهترین نمایندهٔ این تصور، مطابق با ازخودبیگانگی فردی مدرن است، که فقط با جدایی از هر نوع زیست عمومی و بهشکل خصوصی و رو-در-رو، میتواند آشکار شود. ازاینرو درک اهمیت سیاسی دوستی برای ما دشوار است. برای نمونه، هنگامی که نزد ارسطو میخوانیم که دوستی میان شهروندان، فیلیا -philia- ، یکی از شرطهای اساسی بهروزی مشترک است، میل داریم اینطور بپنداریم که ارسطو تنها از نبود تفرقه و جنگ داخلی در دل شهر سخن میگوید. برای یونانیان اما، جوهر دوستی عبارت از گفتار بود. آنها بر این باور بودند كه تنها نوعی «با یکدیگر-سخن گفتن» دایمی، شهروندان را در یک دولتشهر-پولیس- متحد میسازد. با گفتگو است که اهمیت سیاسی دوستی و انسانیت خاص آن ظهور مییابد. گفتگو (بهخلاف محاورات صمیمانه خصوصی که در آن جانهای فردی از خود میگویند)، هرقدر هم که از لذت حضور دوست متأثرباشد، دلمشغول جهان مشترکی است که تا آنهنگام که انسانها دایما دربارهٔ آن بحث نکنند، بهمعنای دقیق کلمه «غیرانسانی» میماند. زیرا جهان ازآنرو که توسط آدمیان ساخته شده انسانی نیست و بدانرو که صدای انسان در آن طنین میاندازد انسانی نمیشود، بلکه تنها آنگاه که موضوع دیالوگ میگردد، انسانی میشود. امور جهان با هر شدتی که ما را متآثر سازند، با هر عمقی که ما را منقلب سازند و برانگیزانند، تنها لحظهای برای ما انسانی خواهند شد که بتوانیم با همنوعان خود دربارهٔ آن بحث کنیم. هر چیز که نتواند موضوع دیالوگ قرارگیرد، میتواند بسیار والا، سهمناک یا رازآلود باشد و حتی صدایی انسانی برای پژواک یافتن در جهان بیابد، اما در حقیقت انسانی نیست. ما با سخن گفتن پیرامون آنچه در جهان و در ما میگذرد آنها را انسانی میسازیم و در این سخن گفتن میآموزیم که انسان باشیم. چنین انسانیتی که در گفتگوهای دوستی تحقق مییافت را یونانیان انساندوستی -فیلانتروپیا- مینامیدند، «عشق به بشر»، زیرا این انسانیت در آمادگی برای تقسیم کردن جهان با دیگران نمودار میشود.»
📌 هانا آرنت، «انسانها در عصر ظلمت» ، ص ۲۴
#انتخابات
#حقوق_بشر
#نظارت_استصوابی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸تصویر: «صندلی شکسته»، سازمان ملل
🖋احسان شریعتی
🔸در روز جهانی «حقوق بشر»، و در ایامی که بیرغبتی عمومی، ناشی از حوادث خونین آبانماه گذشته، نسبت به جوّ انتخاباتی مقننهٔ پیشرو، در اختلافنظرهای جاری پیرامون ضرورت شرکت یا غیبت نیز بازتاب یافته است، بازخوانی متن زیر از هانا آرنت میتواند نگاه فراختری از ضرورت، هدف و نحوهٔ حضور گفتگویی در حوزهٔ عمومی به ما ببخشد.
🔹مسیر بازسازی دنیای مشترک انسانی و بازیابی «دوستی» مدنی، گذار الزامی از صندوق رأی نیست، بلکه تمهید شرایط امکان یک «گفتگو»ی واقعی در سپهر سیاسی است. به این معنا که نقطهٔ ثقل گفتگوی واقعی، یعنی همراه با تنش و چالش مدنی، فراتر از میدان خالی باقیمانده از تیغ «نظارت استصوابی» خواهد رفت و در سراسر عرصهٔ اجتماعی توسط آراء عمومی بیان خواهد شد؛ یعنی «راه سومی» فراسوی سازش و خشونت.
🔸«امروزه عادت کردهایم که در دوستی فقط پدیدهٔ صمیمیت را ببینیم، آنجا که دوستان بدون در نظرگرفتن جهان و مقتضیات آن، قلبهای خود را بر یکدیگر می گشایند... روسو، و نه لسینگ، بهترین نمایندهٔ این تصور، مطابق با ازخودبیگانگی فردی مدرن است، که فقط با جدایی از هر نوع زیست عمومی و بهشکل خصوصی و رو-در-رو، میتواند آشکار شود. ازاینرو درک اهمیت سیاسی دوستی برای ما دشوار است. برای نمونه، هنگامی که نزد ارسطو میخوانیم که دوستی میان شهروندان، فیلیا -philia- ، یکی از شرطهای اساسی بهروزی مشترک است، میل داریم اینطور بپنداریم که ارسطو تنها از نبود تفرقه و جنگ داخلی در دل شهر سخن میگوید. برای یونانیان اما، جوهر دوستی عبارت از گفتار بود. آنها بر این باور بودند كه تنها نوعی «با یکدیگر-سخن گفتن» دایمی، شهروندان را در یک دولتشهر-پولیس- متحد میسازد. با گفتگو است که اهمیت سیاسی دوستی و انسانیت خاص آن ظهور مییابد. گفتگو (بهخلاف محاورات صمیمانه خصوصی که در آن جانهای فردی از خود میگویند)، هرقدر هم که از لذت حضور دوست متأثرباشد، دلمشغول جهان مشترکی است که تا آنهنگام که انسانها دایما دربارهٔ آن بحث نکنند، بهمعنای دقیق کلمه «غیرانسانی» میماند. زیرا جهان ازآنرو که توسط آدمیان ساخته شده انسانی نیست و بدانرو که صدای انسان در آن طنین میاندازد انسانی نمیشود، بلکه تنها آنگاه که موضوع دیالوگ میگردد، انسانی میشود. امور جهان با هر شدتی که ما را متآثر سازند، با هر عمقی که ما را منقلب سازند و برانگیزانند، تنها لحظهای برای ما انسانی خواهند شد که بتوانیم با همنوعان خود دربارهٔ آن بحث کنیم. هر چیز که نتواند موضوع دیالوگ قرارگیرد، میتواند بسیار والا، سهمناک یا رازآلود باشد و حتی صدایی انسانی برای پژواک یافتن در جهان بیابد، اما در حقیقت انسانی نیست. ما با سخن گفتن پیرامون آنچه در جهان و در ما میگذرد آنها را انسانی میسازیم و در این سخن گفتن میآموزیم که انسان باشیم. چنین انسانیتی که در گفتگوهای دوستی تحقق مییافت را یونانیان انساندوستی -فیلانتروپیا- مینامیدند، «عشق به بشر»، زیرا این انسانیت در آمادگی برای تقسیم کردن جهان با دیگران نمودار میشود.»
📌 هانا آرنت، «انسانها در عصر ظلمت» ، ص ۲۴
#انتخابات
#حقوق_بشر
#نظارت_استصوابی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸تصویر: «صندلی شکسته»، سازمان ملل
Telegram
🖇 attach