Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«درس اول»
بهمناسبت بازگشایی مدارس
🖋احسان شریعتی
🔸امروز اول مهرماه روز بازگشایی رسمی مدرسههاست. یک روز خاطرهانگیز و حسرتآلود (حسرتِ دوری از اصل، «نوستالژیک»، آلگوس: درد + نوستوس: بازگشت) برای همهی ما که هر یک زمانی کودکی «دانشآموز» بودهایم: «همه بزرگسالان اول کودک بودهاند؛ هرچند تعداد کمی از آنها اینرا بهخاطر میآورند!» (سنتاگزوپری، شازدهکوچولو)
🔹کودکی بهترین دوران زندگی است برای آموختنِ «چگونه زیستن» شایستهٔ نام آدمی. زیرا کودک براستی همان «دوستدار (جستجوگر) فرزانگی» است («فیلسوف» بهمعنای لفظی و حقیقی کلمه)، که همه چیز برایش عجیب است و با ذهن کنکاشگرش پیوسته پرسشهای بنیادین درمیافکند. در همین دوران است که شخصیت اصلی انسان شکل میگیرد. و از همینرو بود که فیلسوفان بر این باور بودند که «یک آموزش خوب منشأ همه خوبیها در جهان است... می توانیم انسان را بهروشی کاملاً مکانیکی رام کنیم، شکل دهیم و آموزش دهیم. و یا واقعاً او را روشن سازیم. ما اسبها، سگها را اهلی و دستآموز می سازیم و میتوانیم انسانها را به همینسبک آموزش دهیم...» (کانت، تأملاتی در آموزش ۱۸۰۳)
🔸مشکل ما اما همانیست که زمانی روسو (در کتاب «امیل، درآموزش»، ۱۷۶۲) نوشته بود: «جنونِ تعلیم -و-تربیتی علاّمهمآبانهی ما همواره در این بوده است که به کودکان بیآموزانیم آنچه را خود بهتر یاد میگیرند و فراموش کنیم آنچه را که تنها ما میتوانستهایم به آنها بیآموزیم. آیا کاری احمقانهتر از زحمتی که میکشیم تا به آنها راه رفتن بیآموزیم، وجود دارد؟ مثل اینست که کسی را دیده باشیم که بر اثر غفلت پرستار خود، وقتی بزرگ شده نتوانسته باشد راه برود؟»
براستی چه چیز را معلم میتواند و میبایست بیآموزاند و چه چیز را دانشآموز به نیروی خود بهتر میآموزد؟ پاسخ روسو در آن رساله و در همین مثال اینست که از کلاسهای دربسته خارج شوید و بگذارید کودک «خطر» کند، خود راه برود، صد بار زمین بخورد؛ وظیفهی شما فقط آنست که در مواقع خطر او را همراهی و رهنمایی کنید. خطر زخمیشدن بهای «آزادیِ» عمل و خرسندی و راهیابی خود اوست. باتکیه به نیروی خود اوست که شناخت و توان خودراهبری و «وجدان» در او شکل میگیرد.
🔹مسئولان آموزش-و-پرورش (و دستاندرکاران تدوین و نشر کتابهای درسی مدارس) ما اما به چه میاندیشند؟ چه میآموزانند؟ رسوایی (یا «بیسلیقگی») اخیر حذف تصویر دختران بروز ناخودآگاه و نشانهی طرز فکری بود که تاکنون بر نظام آموزشی ما حاکم بوده است. ارادهی معطوف به امتناع تفکر، هراس از پرسشگری، و... پذیرش تسلیم و تبعیض.
🔸میبینیم که اشتباه ما در این نبود که «انقلاب کردیم»؛ امر البته بر ما مشتبه شده، پس برای رفع شُبهه باید به صدای بلند به این حقیقت اعتراف کرد که: «هنوز انقلاب نکرده ایم!» زیرا انقلاب (علمی یا اجتماعی، گسست معرفتشناختی یا تغییر کیفی ساختارها)، از آموزش-و-پرورش (و اندیشهی رهنمای آن) شروع میشود؛ یعنی از آنهنگام که شعار انقلاب آموزشی این گردد که دانشآموز ما میبایست در مدرسه خطر و دلیری «خود اندیشیدن» را بیآموزد.
#آموزش_و_پرورش
#آزمون_و_خطا
#دانش_تجربی
#انقلاب_آموزشی
#حذف_دختران_از_کتاب_ریاضی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇متن یادداشت در وبسایت
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=48
بهمناسبت بازگشایی مدارس
🖋احسان شریعتی
🔸امروز اول مهرماه روز بازگشایی رسمی مدرسههاست. یک روز خاطرهانگیز و حسرتآلود (حسرتِ دوری از اصل، «نوستالژیک»، آلگوس: درد + نوستوس: بازگشت) برای همهی ما که هر یک زمانی کودکی «دانشآموز» بودهایم: «همه بزرگسالان اول کودک بودهاند؛ هرچند تعداد کمی از آنها اینرا بهخاطر میآورند!» (سنتاگزوپری، شازدهکوچولو)
🔹کودکی بهترین دوران زندگی است برای آموختنِ «چگونه زیستن» شایستهٔ نام آدمی. زیرا کودک براستی همان «دوستدار (جستجوگر) فرزانگی» است («فیلسوف» بهمعنای لفظی و حقیقی کلمه)، که همه چیز برایش عجیب است و با ذهن کنکاشگرش پیوسته پرسشهای بنیادین درمیافکند. در همین دوران است که شخصیت اصلی انسان شکل میگیرد. و از همینرو بود که فیلسوفان بر این باور بودند که «یک آموزش خوب منشأ همه خوبیها در جهان است... می توانیم انسان را بهروشی کاملاً مکانیکی رام کنیم، شکل دهیم و آموزش دهیم. و یا واقعاً او را روشن سازیم. ما اسبها، سگها را اهلی و دستآموز می سازیم و میتوانیم انسانها را به همینسبک آموزش دهیم...» (کانت، تأملاتی در آموزش ۱۸۰۳)
🔸مشکل ما اما همانیست که زمانی روسو (در کتاب «امیل، درآموزش»، ۱۷۶۲) نوشته بود: «جنونِ تعلیم -و-تربیتی علاّمهمآبانهی ما همواره در این بوده است که به کودکان بیآموزانیم آنچه را خود بهتر یاد میگیرند و فراموش کنیم آنچه را که تنها ما میتوانستهایم به آنها بیآموزیم. آیا کاری احمقانهتر از زحمتی که میکشیم تا به آنها راه رفتن بیآموزیم، وجود دارد؟ مثل اینست که کسی را دیده باشیم که بر اثر غفلت پرستار خود، وقتی بزرگ شده نتوانسته باشد راه برود؟»
براستی چه چیز را معلم میتواند و میبایست بیآموزاند و چه چیز را دانشآموز به نیروی خود بهتر میآموزد؟ پاسخ روسو در آن رساله و در همین مثال اینست که از کلاسهای دربسته خارج شوید و بگذارید کودک «خطر» کند، خود راه برود، صد بار زمین بخورد؛ وظیفهی شما فقط آنست که در مواقع خطر او را همراهی و رهنمایی کنید. خطر زخمیشدن بهای «آزادیِ» عمل و خرسندی و راهیابی خود اوست. باتکیه به نیروی خود اوست که شناخت و توان خودراهبری و «وجدان» در او شکل میگیرد.
🔹مسئولان آموزش-و-پرورش (و دستاندرکاران تدوین و نشر کتابهای درسی مدارس) ما اما به چه میاندیشند؟ چه میآموزانند؟ رسوایی (یا «بیسلیقگی») اخیر حذف تصویر دختران بروز ناخودآگاه و نشانهی طرز فکری بود که تاکنون بر نظام آموزشی ما حاکم بوده است. ارادهی معطوف به امتناع تفکر، هراس از پرسشگری، و... پذیرش تسلیم و تبعیض.
🔸میبینیم که اشتباه ما در این نبود که «انقلاب کردیم»؛ امر البته بر ما مشتبه شده، پس برای رفع شُبهه باید به صدای بلند به این حقیقت اعتراف کرد که: «هنوز انقلاب نکرده ایم!» زیرا انقلاب (علمی یا اجتماعی، گسست معرفتشناختی یا تغییر کیفی ساختارها)، از آموزش-و-پرورش (و اندیشهی رهنمای آن) شروع میشود؛ یعنی از آنهنگام که شعار انقلاب آموزشی این گردد که دانشآموز ما میبایست در مدرسه خطر و دلیری «خود اندیشیدن» را بیآموزد.
#آموزش_و_پرورش
#آزمون_و_خطا
#دانش_تجربی
#انقلاب_آموزشی
#حذف_دختران_از_کتاب_ریاضی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇متن یادداشت در وبسایت
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=48